متن برای فوت پدرم
بر چسب
سوگ پدر, سوگ مادر, سوگ فرزند, سوگ همسر, سوگ عزیزانشعر سنگ قبر, در سوگ مادر, سوگ مادر, شعر سنگ قبر مادر, شعر برای سنگ قبر مادرسوگ فرزند, سوگ همسر, سوگ عزیزان, نوشته, سوزناکشعر در سوگ پدر, پدرم, مرگ پدر, سوگ پدر, شعر ترحیم پدرشعر ترحیم + شعر سنگ قبر + شعر سنگ قبر مادر + شعر برای سنگ قبر مادر + متن تسلیت مادرشعر سنگ قبر پدر + شعر ترحیم + سوگ پدر + متن تسلیت پدر + شعر در سوگ پدراعلامیه سالگرد, تشکر از ابراز همدردی, چهلم, متن اعلامیه برای مراسم چهلم, اعلامیه فوتوفاتیه, ابراز همدردی, اشعار ترحیم, شعر سنگ قبر, اعلامیه فوتاعلامیه سالگرد, تشکر از ابراز همدردی, چهلم, متن اعلامیه برای مراسم چهلم, اعلامیه فوتشعر ترحیم + شعر سنگ قبر + شعر سنگ قبر مادر + شعر سنگ قبر پدر + سوگ پدرتقدیر و تشکر + اعلامیه فوت + وفاتیه + ابراز همدردی + اشعار ترحیم + تقدیر وتشکر + شعر ترحیم + تشکر + شعر سنگ قبر + متن تشکر و اعتذار ترحیم + اعلامیه سالگرد + تشکر از ابراز همدردی + چهلم + متن اعلامیه برای مراسم چهلم +شعر در سوگ پدر + پدرم + مرگ پدر + سوگ پدر + شعر ترحیم پدر + پدر + فوت پدر + آگهی ترحیم پدر + در وصف پدر +درسوگ پدر + در فراق پدر + شعر در فراق پدر + اشعاری در سوگ پدر +شعری در سوگ پدر + فراق پدر + اشعار در سوگ پدر + شعر اعلامیه ترحیم پدر + شعر سنگ قبر پدر + سوگ + شعر چهلم پدر + شعر ترحيم پدر + در سوگ مادر +سوگ مادر +شعر سنگ قبر مادر + شعر برای سنگ قبر مادر + نوشته + سوزناک + سنگ نوشته های سوزناک + سوگ پدر + سوگ مادر + سوگ فرزند + سوگ همسر + سوگ عزیزان
پدرم
یواش یواش داره 5 سال میشه که بابام پر کشیده ولی برای من هر روزش یک سال طول کشیده هنوزم باور ندارم رفتنش رو . هنوزم منتظرم برگرده . هنوزم منتظرم بهم تلفن کنه و صداشو بشنوم هنوزم چشم به راهشم :/ هنوزم نمی تونم قبول کنم زیر خاک خوابیده هنوزم بی قرارشم و گریه ام تموم نمیشه هنوزم مثل روز اولی که شنیدم فوت کرده می سوزم و ضجه میزنم خیلی دلم برات تنگ شده بابا خیلی زیاد کاش تنهامون نمیزاشتی بدون تو زندگی کردن خیلی سخته بدون تو هیچی برام معنی نداره هر روز بیشتر از روز پیش هواتُ می کنم دلم برای صدات لک زده برای آغوشت بوی تنت چشمای مهربونت نگاه پر معنات چقدر سخته بی پدری ♥ قدر پدرای گلتونو بدونین... ♥
بانوی اردیبهشت من تولدت مبارک
دخترم٬ تو سهم من از خدایی٬ تو سهم من از بهشتی٬ و تو سهم من از سرنوشتی بانوی اردیبهشت من اولین سالروز تولدت مبارک دخترم آینده از آن توست با دستان قوی و کوچکت آن را بهترین بساز و بی نظیر باش و بدان تا روزی که زنده ام همواره پشتیبان و حامیت خواهم بود. مادرم و پدرم هزاران بوسه بر دستان خسته تان دوستتان دارم به بلندای هستی که همه هستی من از وجود شماست پنج شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۳:۲۵ دقیقه قشنگترین و باشکوهترین لحظه زندگیم را هیچ وقت فراومش نمی کنم! واقعاْ احساس می کردم توی آسمون هام! ۳۶۵ روز ُ٬یک سال از اون روز گذشت! و من هر لحظه عاشق تر از لحظه پیش پروردگارم میلیون ها بار شکر که مرا این چنین عاشق کردی! امسال دقیقاْ لحظه تولد دخترم که دوربین رو آماده کرده بودیم که ازش فیلم بگیریم دختر مامان افتاد و پیشونیش بین دو ابروش به میز خود و بالا اومد! و صدای گریه اش خونه رو برداشت دقیقاْ مثل سال قبل که صدای گریه اش اتاق عمل رو برداشته بود و من فقط می خندیدم و به دکترم می گفتم این کارش که به من رفته! خدا رو شکر به خیر گذشت و آروم شد و خوابید تا ساعت ۸ شب! من زودتر به محل مهمونی و پرنسس کوچولو مامان به همراه مامانی ساعت ۸:۳۰ آمد و کلی هم خوش اخلاق و همین کاه امود تو شروع کرد به رقصیدن و دست زدن و مثل یک پرنسس تو صندلیش نشست! اینم عکس تزئینات که همه از هنر های دست مادر عروسه اینم میز شام که شامل: پیراشکی مرغ٬ حلیم بادمجان٬ تاکو ( البتو شل تاکو نداشتم توی نان فانتزی درست کردم) ٬ جوجه کباب و سالد الویه مهمونها تقریباْ از ساعت ۹ آمدن. حدود ۵۰ نفر مهمون داشتیم که ۴۰ نفر آمده بودن خیلی تلاش کردم که اونجور که می خوام مراسم اجرا بشه ولی از اونجاییکه هر کاری رو به کسی بسپری خیلی نباید مطمئن باشی اون قسمتش خوب اجرا نشد! یعنی مهمترین قسمت که یادگاری می مونه! عکس و فیلم! به برادرم سژرده بودم یک دی وی دی نو بگیره از اونجاییکه ۱ دقیقه اولش از توی خونه و لحظه به دنیا اومدن دخترکم ازش فیلم گرفته بودم و دی وی دی که گرفته بود فقط ۳۰ دقیقه ای بود من یک فیلم ۲۰ دقیقه ای فقط دارم که اونم اصلاْ جالب نیست و همش از در و دیوار گرفته!!! لحظه ای فهمیدم که دی وی دی ۳۰ دقیقه ای بود که سر کیک تمام شد!!!!! لنز دوربین هم کثیف بود و همه عکس ها تار گرفته شده انکار مه بوده! فقط اون چند تایی که با دوربین خودم گرفتم خوبه که خودم و آقای همسر توش نیستیم! حالابه همه مهمون ها اس ام اس دادم هر کی از اون شب عکس داره برام روی سی دی رایت کنه! لباس دخملی رو موقع مراسم کیک عوض کردم. دامنش رو خودم دوختخ بودم و روی لباسشم داده بودم چاپ کرده بودن پرنسس آنیتا! اینم ...
سوالات رایج حقوقی پاسخ به سوالات حقوقی و قضایی
با سلام برای مشاوره حقوقی تلفنی با شماره 9099070219 از خط ثابت(تلفن منزل یا محل کار) تماس حاصل فرمایید و پاسخ سوال خود را به صورت فوری دریافت نمایید . موفق باشید
خاطرات کودکی در سالگرد تولد محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه
عصر ایران: وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم است که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفته است. امروز سالگرد تولد 55 سالگی محمدجواد ظریف است.روزنامه ایران در بخش «ایران+» امروز گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولدش انجام داده است که متن آن را در زیر می خوانید. پنج پرسش و پاسخ پایانی نیز بریدهای از مصاحبه ظریف در کتاب «آقای سفیر» است. در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟من در هفدهم دی 1338 در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود. در کدام محله تهران زندگی میکردید؟خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم. پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟پدرم در سال 1363 مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم. دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند. به لحاظ سیاسی؟از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد. با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا 15 سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند. با دوستان؟اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد ...
زندگینامه حاج سید کاظم پورکاظم
زندگینامه حاج سید کاظم پورکاظم این متن را تنها بدلیل تماس های مکرر وپیامهای شهروندان می نویسم پدرم اصلا رضایت نمی داد با التماس زیاد از نقل وقول های قبلی خودش واطرافیان این چکیده را می نگارم وقتی انسان در مورد عزیزترین وتاثیر گذارترین فرد زندگیش می نویسد شاید تنها خودش می داند چه فرسایشی را از لحاظ روحی تحمل می کند .اما من با اشکهایی که امانم نمی دهد-در برزخ فرزند بودن وخوزستانی ایرانی بودن -پدرم را معرفی می کنم . حاج سید کا ظم پورکاظم فرزند سید حاج علی در شهریور 1324 در قسمت شمالی میهن آباد شهرستان بستان واقع در استان خوزستان متولد شد. پدرش از بزرگان وصاحبنظران عصر خود بود بسیار ی از مردم برای رفع مشکلات مادی وحل وفصل مشکلاتشان به وی رجوع می کردند. مادرش نیز از زنان متدین وشاعراهل بیت بود. من در دوران دبیرستان مادر بزرگم را از دست دادم فوت او تا مدت ها خانواده و پدرم را می آزرد. پدرم می گفت : مادرش اهل فن بیان -نماز به وقت خانواده دوست ومتدین بود وزنان به او احترام زیادی می گذاشتند .خودم نیز بارها اشعار ومداحی هایش را گوش می دادم. پدرم درکودکی علاقه وافری به تحصیل داشت ولی بدلیل مخالفت برادران بزرگترجهت کار در زمین کشاورزی ونبود امکانات آموزشی -مجبور بود در زمین های کشاورزی کار کند .در۱۱ سالگی بدلیل سن بالا از ثبت نامش خودداری کردند ولی هر روز پشت پنجره کلاس می رفت وبه درس گوش می داد عموهایم چند بار با معلم بحث می کردند که مانع حضورش در کلاس شوند بنا به اصرار مادر بزرگم وعلاقه ای که معلم آن روزگار از پدرم دیده بود از پشت پنجره های کلاس به دنیای علم وارد شد البته یک روز بازرس از شهرستان سوسنگرد به کلاس آمده بود وچون با طرح مساله ای کسی قادر به حل آن نشده واو از پشت پنجره جواب را گفته بود مورد توجه قرار گرفت وبا پرسش از معلم دنبال پدر بزرگم فرستاد نبوغ پدرم در اندک زمانی باعث شد تا بطور جهشی کلاسها را طی کند وحتی از همکلاسی هایش جلوتر رود دبیران ومعلم هایم همیشه از پدرم تمجید می کردند ومی گفتند قدر پدرت را بدان در۱۶ سالگی پدر ش را از دست داد -حمایت مالی پدرم قطع شد -برای درس خواندن به شهرستان سوسنگرد رفت تا کار بیابد .از ارث وزمین محروم شد چون برادرانش به او می گفتند تو موقع کار درس خواندی. ولی مادیات مانع ادامه راه پدرم نشد بعدها وقتی عموهایم پیشرفت های علمی پدرم را می شنیدند می گفتند خوب کاری کردی درس خواندی.الان که این متن را می نویسم از ۶ عمویم تنها یکی زنده مانده همیشه دوست داشتم آنها را حامی پدرم می دیدم ولی الان می فهمم پدرم هیچگاه تنها نبوده چون مونس ...
ارث قسمت اول
ارث در قانون مدنی از ارث تعریفی به میان نیامده و از موجبات ارث سخن گفته است . طبق ماده 861 قانون مدنی « موجب ارث دو امر است نسب و سبب . » به عبارت دیگر برای این که کسی وارث شناخته شود باید رابطه نسبی یا سببی با مورث خود که همان متوفی می باشد داشته باشد . مراد از متوفی این است که در بحث ارث تا زمانی که موت تحقق پیدا نکند موضوع ارث به میان نخواهد آمد مثلاً بین پدر و مادر و فرزند رابطه نسبی وجود دارد اما تا زمانی که یکی از آن دو فوت نکند بحث ارث سالبه به انتفاء موضوع است. پسر نمی تواند بگوید اینجانب وارث پدرم هستم زیرا ممکن است که پسر قبل از فوت پدر فوت کند و پدر وارث پسر گردد. نسب برای ارث طبقاتی معین شده که عبارتند از وارثین طبقه اول«1- پدر و مادر و اولاد و اولاد و اولاد ». وارثین طبقه دوم عبارتند از «اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن ها »وارثین طبقه سوم «اعمام و عمات و اخوال و خالات و والاد آنها » باید توجه داشت که قاعده «ا لاقرب یمنع الابعد » با بودن وارثین طبقه اول نوبت به طبقه دوم نمی رسد و با بودن وارث از طبقه دوم نوبت به طبقه سوم نمی رسد . نکته دیگر اینکه در هر طبقه درجات وجود دارد که هر درجه ، درجه بعدی را از ارث محروم می کند .مثلاً در طبقه اول اگر کسی فوت کند و یک پسر و چند نوه از فرزندان دیگر داشته باشد تمام ارث به پسر که نسبت به نوه ها در درجه اول است می رسد. ممکن است حالت استثنایی پیدا شود که اگر متوفی یک پسر عموی ابوینی و یک عموی ابی داشته باشد ارث به پسر عموی ابوینی می رسد که مستند آن یک روایت است. از نکات دیگر که راجع به ارث باید گفت این است که ارث از قواعده آمره بوده و به تعبیر قرآن کریم حدود الله می باشد . یعنی در بحث ارث ما خط قرمز داریم توافق و اراده افراد بر خلاف آن قانوناً ممنوع است . یعنی کسی حق ندارد فرزندان و یا هر یک از وارثین خود در زمان فوت را از ارث محروم کند . اگر در زمان حیات بخواهد کلیه اموال خود را صلح یا وقف یا هبه نماید طبق قاعده « الناس مسلطون علی اموالهم » اشکالی ندارد . که البته این کار شاید از زاویه اخلاق مشکل داشته باشد. برای بعد از فوت هر کسی مجاز است تایک سوم اموال خود را به نحو دلخواه وصیت نماید که مشروع و معتبر است اما مازاد بر یک سوم غیر نافذ بوده و در صورت عدم تنفیذ از سوی سایر ورثه آن وصیت باطل خواهد بود. از نکات دیگری که راجع به ارث می توان مطرح نمود این است که یک نفر بر اثردو موجب یعنی نسب و سبب ارث ببرد . فرض کنید علی و فاطمه پسر عمو و دختر عمو با هم ازدواج می کنند . علی فوت می کند و هیچ وارث دیگری غیر از همسرش ندارد . در این جا فاطمه یک چهارم از کلیه اموال ( اعم از منقول و غیر منقول ...