متن برای شروع مجری گری

  • چند نمونه متن برای آغاز برنامه

              به نام خداوند لوح و قلم                 حقیقت نگار وجود و عدم        خدایی که داننده ی رازهاست         نخستین سرآغاز آغازهاست به نام آن والایی که زینت زبانها و یادگار جانها از نام اوست. سلامی سرشار ازعطر گل یاس در لفافه ای از محبت و عشق پیشکش حضور پر لطفتان. از اینکه توفیق رفیق گشت و سعادت مساعدت نمود تا سخنی صمیمانه با خوانندگان فهیم و فرزانه داشته باشم بسی   برگرفته ار متن مجریگری خانم علومی     ی مهربان ، زیباتر از رنگین کمانها      می خواهمت قدر تمام کهکشانها ای حرمت دستت پر از حس شقایق                ای وسعت چشمت پراست از آسمانها       به نام تو آغاز مي كنم كه خدايي                               واگر حرفي باشد براي گفتن آغازش ياد از محبت وبخشايندگي توست سلام زيباترين هديه ايست كه پيشكش توان كرد  چرا كه نام توست ومظهر اميد ونماد مهرورزيست



  • متن برای شروع برنامه مجری

    متن برای شروع برنامه مجری

    شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید                                                                                                           معاشران گره از زلف یار باز کنید                                                                                                                                                                                        وان یکاد بخوانید و در فراز کنید                                                                                                                                                                                                                                                                    حضور خلوت انس است و دوستان جمعند(حافظ)

  • نمونه متن های مجری

     متن مجری و عوامل هنری جشن تکلیف ـ دبستان یاس نبی(س) ـ اسفند 1389 ·        کلاکت 1 : لحظه ورود بچه ها : ـ آهنگ: خوش آمدید توسط مسئول کامپیوتر گذاشته می شود. ·        میکی موس ها:درب در یکی به بچه ها گل می دهد و یکی سجاده کیفی را ü      عروسک:ــــــــــــــــ ü     مجری: ـــــــــــــــــ   ·        کلاکت 2: شروع برنامه: (با نشستن بچه ها و تشویق حضار) ـ آهنگ: ــــــــــــــــــــ ·        میکی موس ها: پرده را می کشند و روی صحنه دنبال عروسک می گردند. ü     مجری: به صحنه می آید و انگار حواسش به بچه ها نیست دنبال عروسک می گردد و می گوید: خدایا این شاپرک کجاست؟ و... دیر کرده و از این حرفها... یک دفعه بچه ها را می بیند و جا می خورد و می گوید ای وای سلام بچه ها شما کی اومدید راستی شاپرکو ندیدید؟ بیایید با هم صداش کنیم  شاپرک   شاپرک ü     عروسک:اول نیست ... بعد از صدا زدن مجری و بچه ها می آید.... بله بله چه خبره مگه چی شده؟ ü     مجری: انگار یادت نیست قرارمون چی بود؟ شکوفه ها... جشن .... یادت نیست؟(این ها را بلند اما مثلا با حالتی می گوید که بچه ها نفهمند اما بچه ها می فهمند) ü     عروسک: وای یادم رفته بود... همین جاست؟ همین ها هستند؟ ای وای وای چقدر شکوفه... ü     مجری: نمی خوای به بچه ها سلام کنیم؟ ü     عروسک : چرا آخه سلام کردن هفتاد تا صواب داره که همه اش برای سلام کننده است و یکیش برای جواب دهنده ü     مجری: پس معطل چی هستی شروع کنیم؟ ـ آهنگ: شعر شروع هر کار سلامه پخش می شود.(مسئول کامپیوتر) ·        میکی موس ها: روی صحنه با صدای آهنگ شروع به حرکت می کنند انگار دارند شعر می خوانند. ü     عروسک و مجری می گویند:  بعد از تمام شدن آهنگ  دست و هورا و همه دست می زنند. ü     مجری با احساس و فرزانه ای: متن ادبی به نام خدا ü        (اوّل هر کار به نام خداست آن که از او، عالم هستی به پاست می گشایم زبان به نام خدا  که ز نامش جهان شده برپا.  (و سلام به مسئولان، والدین و بچه ها ) سلامی بهمجری                                                                                     عروسک با تو گر خواهی سخن گوید خدا                                                     قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا                                                            قرآن بخوان عترت احمد زقرآنش نمی گردد جدا     تا بیابی معنی این نکته را             قرآن بخوان در ابتدای برنامه ها زینت می دهیم جلسه مان را با تلاوت آیات نور .. از حاملان قرآن دعوت می کنیم به جایگاه تشریف بیاورند.و این شعر را رسا و بلند می خواند: (من يک باغ بزرگ مي ...

  • متن برای مجری در باب جوان & روز جوان

    کوچه های غرور این سرزمین را که قدم می زنی, پراست از هیاهوی جوانانی که ردای همت بردوش,در پی کشف    ستاره های خودکفائی , آسمان های اندیشه را نقب می زنند.   اینان خورشید خوشبختی را در بی روزن ترین ثانیه هایافته اند   جوان , بشارت رویش است وروشنی جوان ایرانی ,تلاش وتکاپو رازندگی می کند     نگاهش , بطالت را خوار و درمانده , به انزوا می فرستد.   شناسنامه روحش ورق می خورد در گذرگاه کوه و جنگل و باران   برمی خیزد , می کاود و پیش می رود تا خستگی, انگشت نمای ثانیه ها شود.   شادی اش را با چشم های خیس , قسمت می کند , آن گونه که خورشید روشنائی اش را با زمین   بر بلندترین قله ها قدم می فرساید تا ثابت کند که انسان آمده است تا محال ها را ممکن کند.   جوان, تجسم اراده است در سنگلاخ ترین جاده ها در سلول سلول جانش , پویایی , چون رودی خروشان جریان دارد .   استقلال و آزادی این کهن بوم و بر را هر روز , حنجره هنرمندش  به ترانه می آید . غیرت خلاصه ای است از چهره    پرغرورش , آن گاه که پرچم افتخار و سربلندی را بر بلندای تاریخ , به اهتزاز در می آورد .   میدان حماسه را که مرور کنی , حضور شکوهمند اوست که خاکریزهای دفاع را پشت سر می گذارد .   هراس در قاموس مردانگی جوان ایرانی , مفهومی ندارد .   او می آید و صحنه های خلاقیت , چراغان حضور روشنش  می شود.     دیر نیست روزی که جهان علم و هنر , در پیشگاه پرابهتش , سر تسلیم فرود می آورد.       

  • شعر برای شروع برنامه مجری

    ای که با نامت جهان آغاز شد       دفتر ما هم به نامت باز شد.*******

  • نمونه سلام در مجری گری صحنه (9 مورد)

    سلام  و شروع مجری صحنه :1: بسم الله الرحمن الرحیم                 هست کلید در گنج حکیم ای دو جهان از قلمت یک رقم              بی رقمت لوح دو عالم عدم در کف من مشعل  توفیق  نه             ره  به  نهان خانه  تحقیق  ده شمع  زبانم  سخن افروز  ساز           شام من از صبح سخن روز سازسلام  و شروع مجری صحنه :2: به نام حضرت دوست که هر چه هست از اوست  و به شکر وجود ذی جود که قلب تپنده همه دوستی هاست. دوستان ، یاران سلام . سلامم به گرمای دستت ای دوست . دلم لحظه ای با دلت روبروست. بگو عاشقی تا سلامت کنم . تمام دلم را یکجا به نامت کنم. سلام  و شروع مجری صحنه :3: به نام آن که بندگان را به خطاب کرامت با هزاران لطافت می نوازد و به سوی خود می نماید و می خواند، و سپاس و ثنای بی حد بر آستان صفات بی همتای احدیت که در کمال رافت و در نهایت عطوفت رخصت سخن گفتن بر بندگان خود عطا فرموده است. سلام  و شروع مجری صحنه :4: همرازان، هم نفسان درود و سلام تان باد. سلام بر تو که خود را باور داری،  سلام بر اندیشه توانای تو، سلام بر دستان خلاق و سازنده ات، سلام بر پای استوارت که تا انتهای ایستادگی ایستاده است ؛  تو را می ستایم و دستان پر مهرت را می فشارم. سلام  و شروع مجری صحنه :5: به نام خداوند لوح و قلم                   حقیقت نگار وجود و عدم به نام فرمانروای اقلیم هنر و سلام بر شما هنرمندان صاحب قلم  ،  حضور سرشار از محبت و مودت شما را در مراسم اختتامیه اولین جشنواره ی ............... را ارج می نهیم و گرامی می داریم. سلام  و شروع مجری صحنه :6: سلام و عرض شاد  باش  داریم خدمت شما عزیزانی که با دستان مهربانتان مأمنی می سازید سر شار از اخلاص ، شما برگزیدگانی که در کلاس ایثار درس سخاوت می دهید ، شما نازنینانی که سعادتمندان دنیا و   آخرتید ، شما خوبانی که انسانیت را تفسیر می کنید و در صحیفه ی دلهایتان وفاداری و از خود گذشتگی را رقم زده اید. درودی پر آفرین بر شما که با یاری سبزتان اندیشه ها را بارور می سازید ; دستان گرمتان را می فشاریم و حضور ارزشمندتان را گرامی می داریم . اهدافتان پایدار و گامهایتان استوار باد اندیشه تان رفیع و مقامتان منیع باد سلام  و شروع مجری صحنه :7: سلام ای نیک مردان خدایی                          عزیزان دیار آشنایی               وطن ، چشم انتظار آفتاب است                       امید یاری سبز بهار است شما که جلوه های پاک عشقید                 نکو مردان و سردار بهشتید             ز یاری شما دلشاد گشتیم                         به احسان شما آباد گشتیم ز دستان شما ایران مصفاست                    وجود پاکتان مانند دریاست             خدایا ! خیرین ...

  • متن برای تبریک سال تحصیلی جدید, سال اولی ها, دبستان تا دانشگاه

    اطلبوالعلم من المهد الی اللحدفرزندم روز اول مهر برای تو ,والدینت و این سازمان  روزی است فراموش نشدنی ,همانند روز تولدت که البته این نیز تولدی دیگر است .روزی که با روشن شدن چراغ علم و دانش از تاریکی جهل وبی سوادی رها می شوی .روزی که با آغاز درس خواندن و فراگیری علم وتربیت آینده خویش و مملکت خویش را خواهی ساخت .که چه خوش فرمود:  رهبر کبیرمان امام خمینی(ره)امید من به شما دبستانی هاست .شروع سال تحصیلی را از طرف خانوده بزرگ سازمان.......تبریک عرض می نمائیم.از طرف مدیر سازمان .......اطلبوالعلم من المهد الی اللحدفرزندم با شروع سال تحصیلی جدید در مقطع و سطوح عالی از فراگیری علم ودانش گام نهاده ای که ارزش جایگاه علمی ومعنوی آن برهمگان روشن است .شما دانشجویان  بارها اثبات نموده اید که اثرگذاری ارزشی جایگاه علمی تان به گونه ای است که میهن عزیزمان مدت هاست پیشرفت فزاینده خود در مراتب و مدارج علمی در سطح دنیا را بااستعانت از خداوند ونیروی اندیشه ودستان توانمند شما می بیند و به جوانان خود می بالد؛ وخوشا آن که شما عزیزان فرزندان خانواده معظم سازمان......... باشید.ما نیز به نوبه خود شروع سال تحصیلی جدید را به شما رهجویان مسیر تعلیم و تعلم تبریک عرض می نمائیم.از طرف مدیر سازمان................اطلبوالعلم من المهد الی اللحدفرزندم اول مهر ماه , شروع سال تحصیلی وآغاز گام نهادن  در مسیر تعالی , تعلیم و تربیت را به شما دانش آموزان عزیز تبریک عرض می نمائیم.امیدوارم باهمت وتلاش خویش , هدایت و درایت اولیای خویش , مساعی و دلسوزی مربیان خویش , موجبات تعالی میهن خویش , ایران اسلامی را در زمینه های علمی فراهم سازید.ما نیز افتخار می کنیم که شما جویندگان علم و دانش از فرزندان خانواده بزرگ سازمان..... می باشید.از طرف مدیر سازمان ................

  • متن مجری (شروع برنامه هایی که در صبح اجرا می شوند ؛ صبح و سلام)

    سلامی به سپیدهحمیده رضاییبوی هیاهو را نزدیک تر حس می کنم. صبح از شانه هایم فرو ریخته و در رگانم جاری است. سلام می کنم به زمین؛ زمینی که زیر پاهایم گسترده است و کفش هایم را به سوی جاده های تلاش می کشاند. سلام می کنم به سپیده صادقی که بر اولین ساعات بیداری ام، عطر سرشار تکاپو می ریزد.خورشید برایم دست تکان می دهدقدم به قدم، صبح است که روبه رویم نفس تازه می کند، قدم به قدم، هیجان و هیاهوی کار است.قدم به قدم، به خورشید نزدیک تر می شوم و خورشید برایم دست تکان می دهد و خواب آشفته رکوردم را از سرم می پراند.قدم به قدم پیش می روم و زیر کفش های عابرم را می نگرم که مرا زمین به حرکت واداشته است. گلویم پر می شود از صدا ـ سلام به صبح ـطعم تکاپوخورشید، گسترده تر می خندد، هوای سحرگاهی این چنین روشن را باتمام وجود می نوشم. رقیق شده ام، دقیقه هایم شناورند، خواب را از پلک هایم تکانده ام و روبه روی روشنایی ایستاده ام. زبان کوتاهم برای صفات بی نهایت خداوند نمی چرخد «أللّهُمَّ اجعَلنی أَوَّلَ یَومیِ صَلاحا» خورشید، تمام زوایای جهان را نشانه رفته است و من سرشار از حیات، با زمزمه خورشید بر لبانم، به راه افتاده ام تا لبالب از صبح، طعم تکاپو را با ولعی سرشار ببلعم.در طلب روزیبیدارم، بر جاده های روز قدم گذاشته ام. صبح، در نفسم می پیچد. با یاد تو آغاز کرده ام ـ جریانی که مرا به حرکت می خواند ـ دستانم را از پی روزی، لابه لای روزها و دقیقه ها گسترده ام و چشم هایم را به سوی مهربانی تو ـ صبحی روشن و نسیمی خنک که مرا آن چنان سبک می کند که از خواب آلودگی خویش می گریزم و به هیاهوی روز پناه می برم.خدایا! در صبحی این چنین، توانم بده تا گرسنه بوی نان نباشم. توانم بده تا دست هایم، شرمسار به خانه بازنگردد.خدایا! با نام تو آغاز کرده ام تا با نیرویی تازه به همه چیز سلام کنم.سرشار از نورم کن!گویی خورشید بر طاقچه های روحم می درخشد! یارای ایستادنم نیست؛ باید حرکت کنم. باید با صبح، جاری شوم در زاویه های عبور.ای خدایی که فرصت نفس کشیدن در روزی تازه را به من عطا کرده ای! کمک کن تا این نفس، با یاد تو برآید و با نام بلندت فرو رود. کمک کن تا آن چنان که از خواب شبانگاهی ام بریده ام، از خواب غفلت نیز بیدار شوم. آن چنان که سرشار از صبحم کرده ای، سرشار از نورم کن. کمک کن تا به زیستن، سلامی دوباره دهم.از نگار مشرقی ام چه خبر؟حسین امیریای آفتاب که عاشقانه از سر گل های آفتابگردان می گذری، ای نسیم که بوی پونه های وحشی را از کوله بار سبزت به حیاط خانه پدری ام می آوری! از آن طرف که می آمدید، از آن مشرق دور دست که می آمدید، خبر از نگار سفر کرده ام نبود؟ پشت آن کوه های بلند، سرو بلند ...