متن ادبی در مورد فصل پاییز
متن ادبی در باره فصل پاییز
به نام خدای زیبایی ها در اتاقم نشسته ام و انتظار آ مدنش را می کشم. پاییز را می گویم. دفترم را می گشا _ یم تا نامه ای نمناک به باران برایش بنویسم . آخر می دانم که او عاشق رنگ و رایحه ی باران است . او هنرمندترین شاگرد خداجان است . گفتم خداجان دلم هوای آسمان را کرده است. ناگهان چه احساسی دست در دست قلبم داد صدا در قفس بغض اسیر مانده و اشک در قفس چشم . بی اختیار به سمت پنجره سرازیر می شوم و نوازشی به لطافت پاییز را در چشمانم احساس می کنم . آری خودش است من او را می شناسم . رایحه ی باد مال اوست . این لحظه خنک از او است . از پنجره ی منتظرم به بیرون چشم می دوزم . آری حدسم درست بود او در راه است . اگر نبود تابستان چمدانش را نمی بست . بانو تابستان را می دیدم که شتابا _ن در حال جمع کردن وسایلش بود . روی نیمکت کنار جوی نشسته بود و با عجله شقایق ها را می چید . بعد یک شکوفه و بعد دو دانه برگ سبز . همه را که در چمدانش گذاشت کمی از شتابش کم شد . بعد در چمدانش را بست این کار را که کرد ناگهان احساس کردم که دیگر عطر گل های شقایق به مشامم نمی رسد . ناراحت شد _م اما پایان فراغ پاییز شیرین تر بود . تابستان که چمدانش رابست به آرامی دستش را به روی نیمکت گذاشت و بعد با دست دیگرش چمدان آراسته به حرارتش را برداشت تا بلند شود اما همان موقع جوی کنارش خروشی زد تا دامان تابستان را خنک کند . تابستان بااین کار برای بار آخر نگاهی به جوی انداخت اما از پیوستن اشک هایش به جلوگیری کرد . خم شد و دستش را به آرامی بر چهره ی جوی نوازید و بلندشد. سرش را برگرداند تا روی زیبای مادرش خورشید را بار دیگر ببیند و بعد لبخندی کمرنگ به او زد . در همان لحظه هیا هوی باد بیشتر شد و تابستان بیش از پیش سردش شده بود پس پالتو ی طلایی اش را چرخی داد و محکم به دور خود پیچید . و بعد به من نگاه کردکاری که اصلا انتظارش را نداشتم . خندید و گفت :(( خدانگهدارت عزیزم)) بعد از آن بوی شقایق رفت بوی حرارت رفت و ... ...و خیلی چیز ها رفتند اما خیلی چیز ها هم آمدند . در ضمن دوباره سال بعد بانو تابستان آمد و باز هم چمدانش را باز کرد و باز هم شقایق ها را برگ ها را و همه ی چیز هایی که جمع کرده بود را دوباره از چمدان داغش درآورد و در اتاقش چید من هم هر روز از پنجره ی منتظرم که هیچ وقت نفهمیدم منتظر چیست به اتاق زیبای تابستان و پالتو یش که خدا به او هدیه کرده بود و بوی خورشید را می داد نگاه می کردم و غرق در فکر آمدن شاهزاده پاییز بودم. و ...آری تا شقایق هست زندگی باید کرد .
متن های ادبی برای تبریک سال نو
متن زیبا ودوستانه یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشندیادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشندیادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرمکه من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهدیادم باشد که خودم با خودم مهربان باشمچرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد..عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگرانباید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم.لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزنروزهایت رنگارنگ.سال نو مبارک.نوروز یک هزاروسیصدوهشتادوهشتمتن از سرکار خانم سرور جوانمتن زیبا و دوستانه درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم. متن زیبا و دوستانه جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم. متن دوستانه و زیبا نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی. متن فانتزی و دوستانه نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند. متن عشقولانه در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . متن فانتزی و دوستانه نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد.متن عشقولانه و فانتزی نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم. متن ادبی و محترمانه نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند. متن سینمایی نوروز کارگردانی است که می گوید نور ..صدا...حرکت و من برای به دست آوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم. متن عشقولانه و شکستنی شیشه می شکند و زندگی می گذرد. نوروز می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت. متن دوستانه و محترمانه زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد. متن عشقولانه و فانتزی با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم. سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم. متن ادبی و دوستانه پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست. متن عشقولانه و فانتزی اگر چه یادمان می رود که ...
فصل پاییز را شرح دهید
خردسالان پاییز را فصل " باد " می دانند که همراه خرده های برگ و خاک می وزد و آنها را ناچار می کند که گاهی چشم بر او ببندند. در این فصل آنها باید با لباس های اندک و تابستانی خداحافظی کنند. تمام خردسالان جهان در فصل پاییز بسیاری از اوقات دقایقی خیره به کاموای بافتنی مادر، منتظر تمام شدن ژاکت یا شال و کلاه خود هستند. خردسالی می گفت: " پاییز فصل از تنهایی درآمدن کدو تنبل و هویج و پرتقال ست، چونکه آنها هزاران دوست نارنجی پیدا می کنند" . برگ ها را می گفت... راست می گفت....کودکان و نوجوانان پاییز را فصل " مدرسه " می دانند که در آن باید رنج بیدارشدن هفت صبح و خوردن گاه زورکی صبحانه و بستن بند کفش ها را بر خو د هموار سازند. فصلی که برایشان برکت هم دارد البته؛ چون نو نوار می شوند و کتاب و دفتر و مدادرنگی برایشان می خرند. مداد رنگی هایی که با آن برگ های دفتر نقاشی شان را به رنگ برگ های پاییز درمی آورند. کودکی می گفت: " پاییز فصل شادی چترهاست که پس از خواب تابستانی برای دیدار دوست عزیزشان _ باران _ لب هایشان دوباره به خنده باز می شود ". به خوبی دریافته بود که چترها پاییز را به خاطر باران دوست دارند؛ آخر هویت چتر وابسته به حضور این دوست باطراوت است....آن کودک هم راست می گفت... اما ...جوانان پاییز را " بهاری می دانند که عاشق شده است ". برای ایشان پاییز جاده ای خیس از باران است که دو طرفش درختان رنگ به رنگ صف کشیده اند. آنها پاییز را فصل قدم زدن های طولانی می دانند در این جاده ی خیال انگیز؛ فصل حس کردن صدای خش خش برگ ها در سکوت های طولانی تر از پیاده روی هایشان. جوانی گفت: " پاییز فصل بیکار شدن مترسک هاست، مترسک هایی که حالا هرکاری میکنند پرنده ای به سراغ تنهایی شان نمی آید"... راست می گفت... میانسالان را اغلب انگار کاری به پاییز نیست، آنها مدتهاست درگیر روزمره ها شده اند... شاید در پاییز به تنها چیزی که فکر می کنند اضافه شدن مخارج مدرسه ی فرزندان باشد. میان سالی روزگار سختی ست که بعضی سخت ترش می کنند و بعضی نه! هیچ میانسالی در این باره چیزی نگفت ؛ و شاید من نشنیدم چون خیلی پنهان گفت . . . سالمندان اما پاییز را همه ی اینها و بیشتر می دانند... پاییز برای ایشان با مهر آغاز می شود و با شب یلدا تمام...فصلی که انتظارشان برای دیدن فرزندان طولانی تر می شود. فصلی که صدای کلاغ های آن را نمی پسندند. فصلی که در آن آش می پزند، آش هایی که در تنهایی مزه نمی دهند، آش هایی که بیشتر اوقات در کاسه ها سرد می شوند... فصلی که با همه ی اینها دیدن نوه هایشان که در لباس های گرم بافتنی از در وارد می شوند، قند در دلشان و غم در سینه شان آب می کند... سالمندی می ...
انشا در مورد فصل بهار / فصل بهار را توصيف كنيد
"بهار" دميدن روح حيات در كالبد طبيعت و فروردين فصل جريان خون است در شاهرگ هستي، سال به پايان خود نزديك ميشود، روزها، ماهها درپي هم مي- گذرند و سالها از راه ميرسند و اين قصه كه نامش زندگي است، همچنان ادامه دارد. طبيعت پس از گذران دورهاي سرد و بيمحصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفريده ميشود پس انسان هم بايد به عنوان يكي از مخلوقات الهي به همراه طبيعت به رستاخيز برخيزد. تاريخ آغاز مراسم عيد نوروز را به پادشاهي جمشيد نسبت ميدهند، در زمان هخامنشيان و ساسانيان نوروز به عنوان سنتي فراگير و بسيار باشكوه چه در دربار شاهان و چه در خانههاي مردم اجرا ميشد و امروزه نيز گرچه از تشريفات بسيار و تنوعات قومي نوروز كاسته شده اما به نظر ميرسد جشن نوروز از ايران جدايي ناپذير است. ايرانيان قديم براي استقبال از سبزي بهار، ۲۵روز مانده به فروردين، بر ۱۲ستون خشتي يا سنگي سبزه ميكاشتند. آينه و شمع بر سر سفره هفت سين نيز نماد نور و روشنايي و شفافيت است، معمولا تخم مرغ نيز بر سر سفره هفت سين هست كه نماد نطفه و باروري و زايش است و در اساطير ايران، جهان تخم مرغي شكل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زردهاش نمودار زمين است، ماهي زنده نيز نماد سرزندگي و شادابي است. ... و اما، حكايت نوروز عمل كردن به فلسفه نو كردن افكار و دلهايمان است و چه چيزي بهتر از آن كه تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاريم و با روحي آزاد و آزاده زندگي كنيم. با فرار رسيدن بهار و بيدار شدن زمين و گياهان خفته با نفس روح بخش الهي فرصت مناسبي براي ديدن خويشان و بستگان است كه اين نيز يكي از نشانههاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني است. بهار در شعر فارسینکته قابل توجه دیگر آنکه در ادب فارسی گاه بهار را به سبب کوتاهی و زود گذر بودن به عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیه میکنند واز همین روی غنیمت شمردن و لذت بردن... آمد بهار خرم و آمد رسول یارمستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار ادبیات آیینه تمام نمای فرهنگ واندیشه یک ملت است این سخن بدان معناست که آنچه آدمی میاندیشد و آنچه به صورت رفتار خاص از این اندیشه از وی سر میزند درادبیات نمایان است. از همین رو میتوان با مطالعه آثار ادبی یک سرزمین به زوایای نهان و آشکار مردمان آن پی برد و علاوه بر شناخت دیدگاه اقوام مختلف نسبت به پدیدهها و موضوعات گوناگون، رسوم و آیینهای ایشان را نیز در مناسبتها و وقایع مختلف مورد تجزیه وتحلیل قرار داد.از دیگر سو ادبیات رسانه عواطف و احساسات بشر است و چنانچه این مقوله را به عنوان یک کلیت در نظر بگیریم احساسات آدمی به طبیعت و پدیدههای ...
طرح درس نویسی مبتنی بر روش های فعال تدریس
مسابقه طرح درس نویسی مبتنی بر روش های فعال تدریس فارسی دوم راهنمایی، درس ( معرفت کردگار ) دبیر : خدیجه صابری ادیب مدرسه : قدسیه ی مایان نام درس: فارسی دوم راهنمایی موضوع درس: معرفت کردگار هدف های کلی و جزئی درس: آشنایی با ویژگی هر فصل- تقویت نگاه توحیدی به طبیعت-آشنایی با پسوند و صفت نسبی- آشنایی با آرایه ی ادبی تشخیص هدفهای رفتاری درس: دانش آموزان در پایان درس : 1- متن درس را روخوانی و روان خوانی می کنند. 2- واژه های مشکل درس را مشخص کرده ومعنی می کنند. 3- پیام ومفهوم درس را بیان کرده و ویژگی های فصل ها را نام می برند. 4- جمله ی زبانی و ادبی را تعریف می کنند. 5- نکات مهم دستوری وآرایه های ادبی را در جمله مشخص می کنند. روش تدریس: همیاری(کارایی تیم) وسایل لازم:کتاب درسی،تابلو،گچ،تصاویری از فصل ها ایجاد انگیزه: 8 دقیقه دانش آموزان عزیز، نقاشی فصل های سال را که گفته بودم بکشید، درآورید و روی میزتان بگذارید.(نصب یکی از تصاویر انتخاب شده در تابلو) حالا به تصاویر خوب نگاه کنید وبگویید با دیدن آن چه چیزهایی به ذهنتان خطور می کند (پاسخ دانش آموزان مورد بحث قرار می گیرد.) ارائه ی درس: آماده سازی گروهها و مطالب درسی (تدریس متن) 10دقیقه گام اول: دانش آموزان را گروه بندی می کنیم و از آنها می خواهیم که به صورت فردی و تیمی، متن درس را روان خوانی کنند. به گروه ها سرکشی می کنیم تا اگر مشکلی در روانخوانی داشتند، راهنمایی نماییم. بعداز پایان فرصت، از هرگروه یک یا دو نفر به طور تصادفی متن را روخوانی کنند. گام دوم: مطالعه ی گروهی دانش آموزان(معرفی واژه ها ومعنی آنها) 5دقیقه در این مرحله از گروهها می خواهیم واژه های مهم درس را مشخص کرده ومفهوم ومعنی آنهارا کشف کنند. سپس با پرسش چند واژه به طور شفاهی از اعضاء برحسب شماره آنان را به مرحله ی بعد آماده می کنیم. مثال: تجدید حیات: تأمّل: اهتزاز: کاربن: ضرورت: فراغت: گام سوم: معرفی نکات جدید درس(دانش های زبانی وادبی) 15دقیقه دراین قسمت از دانش آموزان می خواهیم تا بحث و بررسی گروهی پرداخته، تا نکات مهم دستوری و آرایه های ادبی را که در درس آمده است بیابند و در مورد آنها، بحث و گفتگوکنند. وبعد ازآن، سر گروه یا یکی از افراد به توضیح آن آرایه ها و نشانه ها در متن بپردازد سپس با استفاده از مثال ها روشن تر این نکات را به دانش آموزان توضیح ...
طرح درس سالانه ادبیات فارسی دوره ی راهنمایی
ارزشیابی ورودی وایجاد انگیزه برای اطمینان از یاد گیرهای گذشته در مورد فصل های سال سوالاتی پرسیده می شود *هر سال شامل چند فصل است . * در مورد فصل پاییز چه می دانند . *در کجا بیشتر برف می بارد . یک ارزشیابی خلاقانه انجام می دهیم مثلاً کلاس را گروه بندی می کنیم و هر گروه یک لباس به یک رنگ را می پوشند و از گرو ه ها می پرسیم که رنگ لباس گروه نیما چه فصلی از سال را نشان می دهد . هدفهای کلی هدف شناختی : با فصل سال و مواهب الهی بیشتر آشنا شود . *هدف عاطفی : زیبایی های طبیعت را در زمینه القای مفهوم خداشناسی درک کند . *هدف روانی حرکتی : به مطالعه وتجزیه وتحلیل آشنا تر شود هدفهای جزئی هدف های جزئی مرحله ای : *توانایی انجام فعالیت های یادگیری .پیش بینی شده را کسب کند . * با نمونه ای از نثر ادبی آشنا شود . *بانظم وهماهنگی حاکم بر طبیعت آشنا شود . هدفهای رفتاری *آثار هر فصل را بر طبیعت بیان کند . * تمرین واژگانی (هم خانواده و مترادف و متضاد.....) را انجام دهد . * متن درس را به راحتی بخواند * املای کلمات را به درستی بنویسید . *آموخته های دستوری را به درستی به کار ببرد . *نوشته های توصیفی وتخیلی بنویسد . * بتواند با استفاده از واژاه های که آموخته است انشائی بنویسد . روش تدریس وارائه درس برای تدریس ابزار زیر لازم است . *کتاب درسی – فرهنگ لغت فارسی – تخته سیاه – عکس هایی از چهار فصل * روش تدریس تلفیقی : روش سخنرانی و گروهی ( که دانش آموزان را به چهار گروه 5نفره تقسیم می کنیم ) تعیین رفتار ورودی : معلم با ظاهری آراسته وارد کلاس می شود ودانش آموز از جا به احترام معلم بلند شده وبا هم شعر حفظی ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز جمع بندی ونتیجه گیری معلم : خوب بچه ها ، درس را که متوجه شدید . حالا اگر اشکالی وجود دارد بپرسید ؟ *معلم کمی صبر می کند واگر سوالی بود پاسخ می دهد . *پیام درس این بود که خداوند طبیعت را با نظم خاصی خلق کرده است . *زیبایی فصل ها جداگانه با هم فرق می کنند . *در طبیعت همه چیز دست در دست هم می دهند ویک هدف را دنبال می کنند . ارزشیابی پایانی *معلم سوالی می پرسد وگروه ها باهم مشورت کرده ویکی از آنها جواب می دهد . *اولین پیام آوران طبیعت را نام ببرید . *فصل تابستان چه فصلی است ؟ *به فصل بهار چه می گویند ؟ تعیین تکلیف و فعالیت های تکمیلی دراین مرحله از دانش آموزان خواسته می شود که آنچه را فیش برداری کرده اند ، کامل نموده وبه سر گروه تحویل داده وسرگروه با یکی از اعضای گروه آن را بصورت یک گزارش جلسه آینده به کلاس بیاورد ودر کلاس ارائه دهد . *در مورد بخش های مختلف درس نقاشی بکشند . *کلمات ...
گفتگو با پروین سلاجقه
ما اسطوره ميسازيم كه بشكنيمش پروين سلاجقه استاد دانشگاه و منتقد ادبي تا به حال كتابهاي مختلفي در زمينه نقد شعر و داستان منتشر كرده است. از آثار او ميتوان به «صداي خط خوردن مشق: نقد آثار هوشنگ مرادي كرماني»، «فرهنگ تحليلي نمادها در سبك هندي با عنايت به بيدل دهلوي و صائب تبريزي: پاياننامه 1500صفحهاي دكترا»، «اميرزاده كاشيها: نقد و بررسي كامل كارنامه شعري احمد شاملو» و چند كتاب ديگر اشاره كرد. اوضاع شعر امروز ايران را چگونه ميبينيد؟با اينكه در شعر بعد از انقلاب فقط مخاطب بودهام و كاري جدي روي آنها انجام ندادهام اما در مجموع وضعيت شعر ايران شديدا دچار تشتت است.دغدغههاي زباني و فرمي خواسته است تبديل به يك جريان شود كه متاسفانه موفق نبوده است، به مجرد اينكه تغييري رخ ميدهد و اتفاقي در شعر ميافتد به سرعت تبديل به كليشه ميشود و اين كليشه هم به سرعت مورد تقليد سايرين قرار ميگيرد. البته بحث گريز از معنا هم كه در اوايل قرن بيستم در شعر جهان مطرح شد در ايران مورد استقبال قرار گرفته اما هيچگاه به صورت جدي مطرح نشده است.چرا كه زندگي ما درگير معناست و شاعران هم اگرچه تلاش ميكنند تا به معناگريزي برسند راه به جايي نميبرند. اگر بخواهيم شعر بعد از انقلاب را قسمت كنيم، ميتوان دو محور را در نظر گرفت؛ اول دستهاي هستند كه دغدغه معنا دارند و معناهاي فرهنگي و مذهبي روز را مطرح و آثاري آرمانگرا خلق ميكنند. دوم روشنفكرها هستند كه خيلي دچار تشتت بودهاند. چرا كه سعي كردهاند آثاري معناگريز خلق كنند. دسته اول كارشان توليد معناست كه البته در بسياري آثار دچار شعارزدگي شدهاند. روشنفكران هم كه هميشه دچار گريز از معناهاي مرسوم بودهاند. البته بايدتوجه كنيم وقتي كه معنا را از اثر ميگيريم مجبوريم چيزي جايگزين آن كنيم. اكثراً تلاش داشتهاند كه فرمهاي زباني را پر و بال بدهند و حتي سعي كنند كه آن را جايگزين معنا كنند. كاري كه حتي نيما هم انجام نداد. پس ميبينيم كه شعر نيما هم وابسته به معناست. امروز دغدغه فرم و زبان دغدغه شعر روشنفكري است و شعر روشنفكر ما همچنان دست و پا ميزند. البته گاهي جرقههاي پيروزي ديده ميشود اما نه به اندازهاي كه بتواند به انسجام رسيده و جريانساز شود.در بين آثار مختلف، شعر خوب هم ميبينيم اما در مجموع شعر خوبي نميتوانيم پيدا كنيم، به همين دليل شعر الان ما شاخه شاخه است و ميبينيم كه چنين جريانهايي كنار هم كار ميكنند اما هيچوقت حركت منسجمي را نميسازند.اگر از من بپرسند كه شاعر شاخصي را نام ببرم نميتوانم بگويم كدام شاعر، اما ميتوانم بگويم ...