مادر زيباترين شعر خدا

  • يك شعر فوق‌العاده درباره‌ي مقام مادر

    آسمان را گفتم می توانی آيا بهر يک لحظه‌ي خيلی کوتاه روح مادر گردی صاحب رفعت ديگر گردی گفت نی نی هرگز من برای اين کار کهکشان کم دارم نوريان کم دارم مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم *** خاک را پرسيدم می‌توانی آيا دل مادر گردی آسمانی شوی و خرمن اختر گردی گفت نی نی هرگز من برای اين کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم *** اين جهان را گفتم هستی کون و مکان را گفتم می‌توانی آيا لفظ مادر گردی همه‌ي رفعت را همه‌ي عزت را همه‌ي شوکت را بهر يک ثانيه بستر گردی گفت نی نی هرگز من برای اين کار آسمان کم دارم اختران کم دارم رفعت و شوکت و شان کم دارم عزت و نام و نشان کم دارم *** آن جهان را گفتم می‌توانی آيا لحظه‌ای دامن مادر باشی مهد رحمت شوی و سخت معطر باشی گفت نی نی هرگز من برای اين کار باغ رنگين جنان کم دارم آنچه در سينه‌ي مادر بود آن کم دارم *** روی کردم با بحر گفتم او را آيا می‌شود اينکه به يک لحظه‌ي خيلی کوتاه پای تا سر همه مادر گردی عشق را موج شوی مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی گفت نی نی هرگز من برای اين کار بيکران بودن را بيکران کم دارم ناقص و محدودم بهر اين کار بزرگ قطره‌ای بيش نيم طاقت و تاب و توان کم دارم *** صبحدم را گفتم می‌توانی آيا لب مادر گردی عسل و قند بريزد از تو لحظه‌ي حرف زدن جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی گفت نی نی هرگز گل لبخند که رويد ز لبان مادر به بهار دگری نتوان يافت دربهشت دگری نتوان جست من ازان آب حيات من ازان لذت جان که بود خنده‌ي اوچشمه‌ي آن من از آن محرومم خنده‌ي من خاليست زان سپيده که دمد از افق خنده‌ي او خنده‌ي او روح است خندهء او جان است جان روزم من اگر, لذت جان کم دارم روح نورم من اگر,  روح وروان کم دارم *** کردم از علم سوال می‌توانی آيا معنی مادر را بهر من شرح دهی گفت نی نی هرگز من برای اين کار منطق و فلسفه و عقل و زبان کم دارم قدرت شرح و بيان کم دارم *** در پي عشق شدم تا درآئينه‌ي او چهره‌ي مادر بينم ديدم او مادر بود ديدم او در دل عطر ديدم او در تن گل ديدم او در دم جان‌پرور مشکين نسيم ديدم او در پرش نبض سحر ديدم او در تپش قلب چمن ديدم او لحظه‌ي روئيدن باغ از دل سبزترين فصل بهار لحظه‌ي پر زدن پروانه در چمنزار دل‌انگيزترين زيبايی بلکه او درهمه‌ي زيبايی بلکه او درهمه‌ي عالم خوبی, همه‌ي رعنايی همه جا پيدا بود همه جا پيدا بودمنبع: سایت صبح امید



  • داستاني از عشق يك مادر فداكار

    چند سال پيش در يک روز گرم تابستان پسر کوچکي با عجله لباس‌هايش را درآورد و خنده‌کنان داخل درياچه شيرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش مي‌کرد و از شادي کودکش لذت مي‌برد. مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي فرزندش شنا مي‌کند. مادر وحشت‌زده به سمت درياچه دويد و با فرياد پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولي ديگر دير شده بود. تمساح با يک چرخش پاهاي کودک را گرفت تا زير آب بکشد. مادر از راه رسيد و از روي اسکله بازوي پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت مي‌کشيد ولي عشق مادر به کودکش آنقدر زياد بود که نمي‌گذاشت او بچه را رها کند. کشاورزي که در حال عبور از آن حوالي بود، صداي فرياد مادر را شنيد، به طرف آنها دويد و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سريع به بيمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودي مناسب بيابد. پاهايش با آرواره‌هاي تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روي بازوهايش جاي زخم ناخن‌هاي مادرش مانده بود. خبرنگاري که با کودک مصاحبه مي‌کرد از او خواست تا جاي زخم‌هايش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتي زخم‌ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت: اين زخم‌ها را دوست دارم، اينها خراش‌هاي عشق مادرم هستند.

  • يك حكايت از بوستان سعدي

    وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل‌آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت: مگر خُردی فراموش کردی که دُرْشتی می‌کنی؟  چه خوش گفت زالی به فرزند خویش  چو دیدش پلنگ‌افکن و پیل‌تن  گر از عهد خُردیت یاد آمدی  که بیچاره بودی در آغوش من  نکردی درین روز بر من جفا  که تو شیرمردی و من پیرزن 

  • خدا نگهدارت مادر

    وقتی غم روی دلت سنگینی می‌کند، می‌خزی کنار مادر و برایش آه می‌کشی و او آهت را به جان می‌خرد و آرامت می‌کند. وقتی شادی و مرغ دلت خنده سر می‌دهد، می‌روی پیش مادر و با آب و تاب برایش از شادی‌ات می‌گویی و او خنده‌ات را به جان می‌خرد و خوشحال‌تر از تو دهانش به خنده باز می‌شود. رفیق بی‌کلک، مادر را چه خوب گفته‌اند. نه در غمش غل و غش دارد و نه در خوشحالی‌اش؛ مهر می‌جوشد از اندام مادر. یادت هست بچه که بودی دلت می‌خواست الکی هم که شده بهانه‌بگیری و قطره اشکی به چشمت بیاوری که کسی نگاهت کند؟ اگر کسی توجهی به تو نداشت، ولی مادر دوان‌دوان می‌رسید و آن قطره اشک نمایشی را از کنار چشمت می‌چید و انگشتی لای موهایت می‌انداخت ونازت را می‌خرید. خوش به حال آنها که مادر دارند، مادر! خدا نگهت دارد.

  • مادر: خداحافظ ای نوبهار همیشه

    متن ترانه سلام آخر با ترانه‌سرایی اهورا ایمان و صدای احسان خواجه‌امیری سلام ای غروب غریبانه دلسلام ای طلوع سحرگاه رفتنسلام ای غم لحظه‌های جداییخداحافظ ای شعر شبهای روشنخداحافظ ای شعر شبهای روشنخداحافظ ای قصه عاشقانهخداحافظ ای آبی روشن عشقخداحافظ ای عطر شعر شبانهخداحافظ ای همنشین همیشهخداحافظ ای داغ بر دل نشستهتو تنها نمی‌مانی ای مانده بی‌ منتو را می‌سپارم به دلهای خستهتو را می‌سپارم به مینای مهتابتو را می‌سپارم به دامان دریااگر شب‌نشینم اگر شب‌شکستهتو را می‌سپارم به رویای فردابه شب می‌سپارم تو را تا نسوزدبه دل می‌سپارم تو را تا نمیرداگر چشمه واژه از غم نخشکداگر روزگار این صدا را نگیردخداحافظ ای برگ و بار دل منخداحافظ ای سایه سار همیشهاگر سبز رفتی اگر زرد ماندمخداحافظ ای نوبهار همیشه لينك دانلود: http://www.dl.akharin-didar.com/mp3/SalameAkhar-Akharin-Didar.com.mp3

  • مادر

    معذرت می‌خوام فیثاغورس ....چرا که مادر من سخت‌ترین معادلات است! معذرت می‌خوام نیوتن ...چرا که مادر من راز جاذبه است! معذرت می‌خوام ادیسون ...چرا که مادر من اولین چراغ زندگی من است! معذرت می‌خوام افلاطون ...چرا که این مادر من است که مدینه فاضله قلب من است! معذرت می‌خوام رومئو... چرا که همه راه‌ها به عشق مادر ختم می‌شود...! معذرت می‌خوام ژولیت ...چرا که مادر عشق من است !  

  • نرو ای همدم تنهایی بابا مادر

    نرو ای همدم تنهایی بابا، مادر می‌شود بعد تو بابا تک و تنها، مادرچه مگر بر سر تو رفته در آن کوچه‌ی شومپس از آن حادثه افتاده‌ای از پا، مادرآخرین بار که گیسوی مرا شانه زدیلرزه دست تو لرزانده دلم را مادرمن و بی‌مادری، ای وای، برایم زود استکاش می‌شد که از این جا بروم با مادرشعر از: محمدجواد ظرافت

  • لفظ مادر، زيباترين كلام

    گفتم چسان زبانم، از مدح تو برآیدگفتا تو مدح زن را، برگو که خوش‌تر آیدگفتم مقام شامخ، از بهر توست مادرگفتا شرافتم از، دخت پیمبر آیدگفتم تو آیتی از، آیات ذوالجلالیگفتا همین که گفتی، زهرا به خاطر آیدگفتم که لفظ مادر، زیباترین کلام استگفتا که واژه‌ی آن، چون تاج بر سر آیدگفتم بهشت و جنت، باشد به زیر پایتگفتا که این صفت از، زهرای اطهر آیدگفتم شمیم بویت، چون لاله‌ی بهاری استگفتا شمیم زهرا، چون عود و عنبر آید لينك دانلود آهنگ زيباي فوق: http://uploadboy.com/5yx862c39rv0.html

  • عاشقانه دوستت دارم ....

    مادر عزيزتر از جانم، بعد از نام خدا تمام زيبايي‌ها در چشمان تو نمايان مي‌شود ...تو آرام‌بخش جسم و جانم هستي ...مثل يك روز قشنگ آفتابي به آسمان قلبم تابيدي و آمدي تا گلدان‌هاي اطلسي باغ دلم مهمان خنده‌هاي تو شدند ...عاشقانه دوستت دارم ...