لغات هم خانواده ي ايراني
كلاس هاي فراموش شده +دانلود فایل در قالب word
كلاس هاي فراموش شده روزي با يكي از دوستان مشغول صحبت پيرامون درس فارسي بوديم و اين كه ديگر چرا ذوق ادبي را كه در كلاس هاي فارسي شاهد بوديم،نمي توان يافت ؟هر كدام دلايلي آورديم كه تا حدودي درست بودند. خلاصه صحبت به اين جا كشيد كه اكثر افراد در املا هم خيلي ضعيف شده اند. ((دوستم گفت: در دانشگاه استادي داشتيم كه طريقتي را با ( ت ) نوشته بود.)) و جالب اينكه دكتراي ساختمان هم بود و تا آن موقع،شايد هزاران بار در ذهنش مترادف بودن راه و طريق خطور كرده بود. اين صحبت ها را كه شنيدم تكاني خوردم و واقعاً افسوس خوردم؛چرا زبان فارسي اين قدر مهجور شده است؟ واژه هاي خارجي از در و پنجره،بدون حد و مرز وارد مي شوند و هيچ تحرك قابل توجهي براي برخورد با آن مشاهده نمي شود. فرهنگستان ادب فارسي هم كه جايگاه استادان پير،سخت گير و بسيار كند شده است كه با حركت لاك پشتي خود،گويي در زمان حكيم توس،فردوسي زندگي مي كنند و جز خودشان كس ديگري را قبول ندارند. از سوي ديگر شيوه ي آموزش خط و زبان هم از دوره ي ابتدايي بسيار ضعيف و غير كار شناسي انجام مي شود كه حتي دانش آموزان شكل صحيح هر حرف را خوب نمي آموزند. امتحان هاي فارسي هم شفاهي هستند و مشق نوشتن هم به نوعي تنبيه محسوب مي شود و در حقيقت تضييع حقوق بشر هم شمرده مي شود.همه ي اين ها دست به دست هم مي دهند تا اين تصور در ذهن دانش آموز ما ايجاد شود كه فارسي،درس بسيار ساده و بي اهميت است و نيازي به مطالعه و دقت ندارد. ولي همه مي دانيم كه جهانيان ما را ايراني و فارسي زبان مي شناسند و برماست كه خط و زبان فارسي كشورمان را خوب بياموزيم و بتوانيم به بدرستي و بدون اشتباه آن را به كاربريم. چه اگر نتوانيم فارسي را درست وبليغ صحبت كنيم و فصيح و بدون اشتباه بنويسيم بي گمان بي سواد محسوب خواهيم شد. پس شايسته است حداقل غلط هاي املايي را از نوشته هاي خود حذف كنيم. بر خود دانستم كه كلاس هاي فراموش شده ي املا را از پنجره ي نشريه ي هنرستان،ياد آوري كنم و چند نكته را براي پرهيز از غلط هاي املايي در نوشته هايمان با هم بررسي كنيم. بي شك بر همه واضح و آشكار است كه غلط هاي املايي در واژه هايي وجود دارد كه داراي حروف شش گانه با صداي مشترك است كه براي ياد آوري،يك بار ديگر آن ها را مي نويسيم. رديف صداي حروف شكل هاي حروف 1- اء اء ع 2- ت ت ط 3- ز ز ذ ض ظ 4- س س ث ص ...
امتحان املا نوبت اول دي ماه 88
به نام خدا نام و نام خانوادگي : امتحان املا نوبت اول دي ماه 88 سال اول 1- شكل صحيح لغات را در جاي خالي قرار دهيد . ( 5/1 ) الف- نظام شاهنشاهي واژگون و جمهوري اسلامي ايران ................... شد . ( پايه گزاري – پايه گذاري ) ب- وي براي ادامه ي تحصيل ..................... علميه ي اراك را برگزيد .( حوزه ي – حوضه ي ) ج- بسياري از دانشمندان بزرگ ما ، از روستا ........................ . ( برخاستند – برخواستند . ) د- نسيم ، مانندمادري مهربان و آداب دان به كودكان .................... حق شناسي و ادب مي آموزد .( خيش – خويش ) ه- اين .................. افتخار براي ملّت ماست . ( مايه – مايع ) و- هر گاه مي بينم زبان يا خطّ فارسي ................... شده غمگين مي شوم . ( خوار – خار ) 2- هر كلمه را به هم خانواده ي خود وصل كنيد . ( 2 ) اخلاص عجيب اعم مشابه تحصيل عموم خدشه خلوص اعجاب موذي اذيّت مزاحم شبيه مخدوش زحمت محصّل آزار 3- در هر عبارت ، غلط ها را بيابيد و صحيحشان را بنويسيد . (5/5 ) الف- ادبا و عرفا و سخنوران ايراني حقايق اسلامي را با جامعه ي زيبايي شعر و نصر فارسي به نهو احسن آرايش داده اند. ب- مهرباني ، ساده گي ، فروتني ، خوش بياني ، نظم و دقّت و سيماي جزّاب از ويژگي هاي درخشان ايشان بود . ج- غرغه ي شكوه و اعجاذ زيبايي خلقت بودم كه ناگهان نوازش لتيف و خنكي را در لاي انگشتان پاهاي برهنه ام احساس كردم . د- سرهاي نهال هاي جوان و بوته هاي نوزاد خيش را به نشانه ي احترام و وداء با من خم كرده بود . ه- من به هيچ وج قبول نمي كنم حرف ها و تهليل هي كساني را كه گاهي در برخي از مطبوئات يا رسانه ها از انهراف نسل جوان سخن مي گويند . و- دوره اي كه بزرگ تر ها هميشه با حسرت و آه از آن ياد مي كنند . در اين دوره اضطراب ها ، هيجان ها و بيم و حراس ها پديده اي آدي به شمار مي آيد . ز- مي گويند اسكندر در اسناي سفر به شهري رسيد و از گورستان اُبور كرد . سنگ مزارها را خواند و به حير ت فرو رفت ؛ زيرا مدّت حياط صاحبان غبور كه بر روي سنگ ها هك شده بود هيچ كدام از ده سال تجاوز نمي ...
مقاله ي آموزشي - پژوهشي
روزنامه ي كيهان - سه شنبه 26 مهر 1390 - شماره 20051نگاهي به مشكلات آموزش قرآن دركشور(بخش اول)گرچه از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي، توجه به آموزش، مفاهيم، تلاوت و فرهنگ قرآن در كشور رونق جدي گرفت اما فاصله وضع مطلوب با آنچه موجود هست نيز بسيار است.خاصه آنكه بيشتر فعاليت هاي قرآني فقط در محدوده روخواني، روان خواني، تلاوت، تجويد و مفاهيم محصور شده و توجه به ترويج فرهنگ قرآن در عرصه زندگي فردي و مناسبات اجتماعي مردم آنطوري كه در شأن نظام اسلامي و مردم مؤمن بوده انجام نشده است.نويسنده در مقاله حاضر به بررسي مشكلات آموزش قرآن در كشور نگاهي دارد كه در صورت توجه مسئولين امر به مشكلات مطرح شده، حداقل مي تواند موجب رفع مشكلات سطحي و ابتدايي آموزش قرآن در كشور شود.مقام معظم رهبري به عنوان بزرگ پرچمدار قرآن كريم در عصر حاضر در سخناني حكيمانه وضعيت قرآن آموزي كشور را اين گونه ترسيم مي فرمايند: «واقعيت تلخ اين جاست كه خواندن قرآن در جامعه ما هنوز يك امر عمومي نشده است؛ عموم مردم به قرآن احترام مي كنند و به آن عشق مي ورزند اما عده كمي همواره آن را مي خوانند و عده كمتري در آن تدبر مي كنند.»ايشان در ديدار اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي در هفدهم آذرماه 1386 مي فرمايند: «اگر تحصيل كرده ها و فرهيختگان كشور روزي يك صفحه قرآن با توجه به معنا بخوانند و در آن تدبر كنند غوغايي در كشور برپا مي شود؛ اين كار به فرهنگ سازي و تدبير نياز دارد.» اينكه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در تبـيين و تحقق اين مطالبه مقام معـظم رهـبري در بين تحصيل كرده ها و فرهيختگان كشور چه تدابيري را اتخاذ كرده است؛ در نوشته هاي آينده به صورت مبسوط مورد نقد و نظر قرار خواهد گرفت؛ اما اين كه با وجود اختصاص اعتبارات چندين ميلياردي كه سالانه براي برگزاري كلاس هاي آموزشي و انجام فعاليت هاي قرآني كشور از سوي ارگان ها و نهادهاي دولتي و مؤسسات مردمي هزينه مي شود علت يا عللي كه باعث شده تا اين سوال مطرح شود كه «چرا اغلب مردم ايران قرآن نمي خوانند» چيست؟اين نوشتار بي آنكه قصد تخريب و يا تضعيف فعاليت هاي گذشته را داشته باشد، سعي دارد با نگاهي علمي- آموزشي افق جديدي را در برابر متوليان و سياست گذاران امور قرآني كشور مشخص كند؛ تا از اين رهگذر زمينه هاي تحقق دو هدف بزرگ زير امكان پذير شود:1-فراهم آوردن زمينه هاي لازم براي انجام جهاد اقتصادي در برنامه ريزي ها و فعاليت هاي قرآني كشور 2-فراهم آوردن زمينه هاي لازم براي ارائه الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت در فعاليت هاي قرآني كشور چه كسي مقصر است مردم يا متوليان قرآني كشور؟قبل از هرگونه داوري درباره سؤال فوق بهتر است اول به اين سؤال مهم ...
زندگی نامه ی (( پدر داستان نويسی ايران ))
سيد محمد علي جمال زاده او نخستين مجموعه ي داستان هاي ايراني را تحت عنوان (( يکي بود يکي نبود )) در سال 1300 منتشر کرد به اعتبار همين کتاب ، جمال زاده را آغاز گر سبک واقع گرايي در نثر معاصر فارسي و پدر داستان نويسي دانسته اند . در اين داستان ها گوشه هايي از زندگي ايرانيان در دوره ي مشروطه به صورتي انتقادي و با نثري ساده ، طنز آميز و آکنده از ضرب المثل ها و اصطلاحات عاميانه بيان شده است . بسياري از آثار او به زبان هاي فرانسوي و انگليسي ترجمه شده است ، از جمله يکي بود يکي نبود که با نام (( once upon a time )) به زبان انگليسي ترجمه و چاپ شده است . کتاب ها مشهور جمال زاده : يکي بود يکي نبود - تلخ و شيرين - قصه ما به سر رسيد - دار المجانين - تصوير زن در فرهنگ ايراني - خلقيات ما ايرانيان - قلتش ديوان - هفت کشور - غير از خدا هيچکس نبود - صندوقچه اسرار - سر و ته يه کرباس - کهنه و نو - قنبر علي - کشکول جمالي - قصه هاي کوتاه براي بچه هاي ريش دار - آسمان و ريسمان - هفت قصه - شاهکار - آشنايي با حافظ - فرهنگ لغات عاميانه - قصه نويسي - نقد ادبي - و صدها مقاله و کتاب ديگر و اما زندگي نامه ي او : سيد محمد علي جمال زاده پسر سيد جمال الدين واعظ اصفهاني در 1270 در خانواده اي روحاني در اصفهان به دنيا آمد و در 1376 در شهر ژنو چهره در نقاب خاک کشيد .جمال زاده روزگار کودکي را در اصفهان گذراند . هنگامي که از ده سالگي فراتر رفت ، گاهي پدرش او را به همراه خود به سفر مي برد و در همين دوره از حيات جمال زاده بود که پدرش اقمات تهران را اختيار کرد و دو سه سالي بيشتر نگذشت که فرزند خود را براي تحصيل به بيروت فرستاد .جمال زاده در بيروت متمايل به تحصيلات دانشگاهي اروپايي شد و بدين خاطر از راه فرانسه خود را به پاريس رساند . ممتاز السلطنه - سفير ايران - چون او را شناخت توصيه کرد بهتر است به سوئيس برود و در آنجا به ادامه تحصيل بپردازد .جمال زاده در سال 1915 به برلن رفت و تا 15 سال بعد در آنجا ماند . پس از ورود به برلين در مجله (( کاوه )) فعاليت کرد .از سال 1931 به دفتر بين المللي کار وابسته به جامعه ي ملل پيوست و در سال1956 بازنشسته شد . پس از برلن به ژنو مهاجرت کرد و تا پايان عمر در آن شهر زندگي کرد .مي شود گفت که سال هاي زندگي او در ايران فقط سيزده سال از عمر دراز او بوده است و نود و سه سال را بيرون از ايران زندگي کرد . اما در سراسر اين مدت او با ايران مي زيست . هر روز کتاب فارسي مي خواند و بي وقفه به دوستان ايراني خود نامه مي نوشت . هرچه تأليف و تحقيق کرد درباره ي ايران بود اگر هم درباره ي ايران نبود به زبان فارسي و براي بيداري و گسترش معارف ايرانيان بود .
غذای ایرانی می تواندبهترین جاذبه گردشگری باشد.
در ميان جوامع ايرانيان خارج از كشور در شهرهاي مختلف جهان، نام تورنتو هميشه از جايگاه خاصي برخوردار بوده است. حضور بيشمار ايرانيان و سياستهاي دولت و جو اجتماعي كانادا كه مبني بر استقبالي خاص از جوامع "اقليتي" است باعث پا گرفتن يكي از وسيعترين و فعالترين جوامع ايراني خارج از كشور شده است. اما اگر نگاهي دقيقتر به اين جامعهي ايراني داشته باشيم قلب آن نه در "تورنتو" كه در واقع در "يورك" ميزند. تجمع اصلي ايرانيان بيشتر در شهرهايي مثل ريچموند هيل و تورن هيل و نورت يوركِ سابق (شمال تورنتوي امروز) است. از همين روست كه وقتي هفته قبل ديديم در فهرست 110 رستوران برتر منطقهي يورك هيچ نامي از رستورانهاي ايراني نيست حق داشتيم تعجب كنيم. حتي اگر پرشين فود قرار بود جايي در ميان غذاهاي برتر تورنتو،با اين همه تنوع بسيار و بينظير در آمريكاي شمالي، نداشته باشد، عجيب نيست كه حتي در منطقهي يورك نيز جايي به رستورانهاي ايراني تعلق نگرفته است؟نگاهي جامعتر در ضمن به يادمان ميآورد كه قضيه محدود به تورنتو و حومههايش نميشودهر بررسي منصفانهاي خبر از اين ميدهد كه غذاي ايراني توفيق چنداني نيافته است. ريشهي اين معضل كجاست؟ آيا مشكل از خود غذاي ايراني است يا از سوعملكرد صنعت رستورانهاي ايراني در خارج؟اين معضل ابعاد مختلفي دارد و حداقل به نظر نويسندهي اين سطور، بخش عمدهاي از آن به مختصات خود غذاي ايراني (و نه عملكرد ايرانيان خارج در اين زمينه) مربوط ميشود. غذاي ايراني؛ از ديرباز تا كنونواقعيت اين است كه غذاي ايراني در تاريخ جوامع بشري به موقع خود نقش به سزايي بازي كرده است. نگاهي به تاريخ فرهنگ غذايي بشر نشان ميدهد كه غذاي ايراني، حتي در غياب امپراتوري ايران يا هرگونه موجوديتِ دولتملتي، روي عادات غذاخوري بخش اعظمي از مردم جهان تاثير خود را گذاشته است. نجف دريابندري در مقدمهي اثر بينظيرش، "كتاب مستطاب آشپزي"، حتي ادعا ميكند كه غذاي ايراني در كنار غذاي غربي (يا به قول دريابندري "رومي)" و چيني يكي از سه مكتب مادر آشپزي جهان بوده است. حتي اگر در صحت اين گفته شك كنيم، شكي نيست كه آنچه ميتوان از آن به عنوان آشپزي ايراني نام برد تاثير خود را از اروپاي شرقي تا امپراتوري عثماني سابق تا شبهجزيرهي عربستان بر بخشهاي اعظمي از جهان گذاشته است. اما متاسفانه يا خوشبختانه اين تاريخِ "پرافتخار" ارتباطي به وضع كنوني "آشپزي ايراني" ندارد. واقعيت در اين است كه وضع كنوني آشپزي ايراني بسيار وخيم است و هيچ تعريفي ندارد. ريشه اين مشكل به فرهنگ شهرنشيني و گردشگري در ايران برميگردد و اين واقعيت ...
سؤالات درس به درس ادبیّات 2(درس پنجم)
- نويسنده آثار و رمانهاي زير را بنويسيد . الف ) نويسندهي مشهور ايراني كه از خانوادهاي روحاني بود . آثار او شامل چهار دستهي سفرنامهها (مثل خسي در ميقات) ، داستانها ( مانند مدير مدرسه ) ،مقالات ( مانند غربزدگي ) و ترجمهها ( مثل قمارباز ) است . ب ) رماننويس و نمايشنامهنويس مشهور فرانسوي قرن نوزدهم .حجم آثار او بالغ بر سيصد كتاب است كه از جملهي آنها ميتوان سه تفنگدار ، كنت مونت كريستو و لانهي سياه را نام برد . ج ) امير ارسلان ، قهرمان يكي از مشهورترين داستانهاي عاميانه فارسي كه بسيار مورد توجّه مردم بوده است .نويسنده اين داستان، نقّال ناصرالدّين شاه است . د ) تهران مخوف ، نخستين رمان اجتماعي است كه در آن وضع حقارت آميز زنان ايراني به تصوير كشيده ميشود . هـ ) در نجف متولّد شد . رمانهاي «روزگار سياه» ، «انتقام » ،و «انسان و اسرار شب» را با نثري احساساتي و آكنده از لغات عربي دربارهي تيرهروزي زنان نوشت . و )نويسندهي مشهور معاصر ، از آثار او ميتوان به رمانهاي «سووشون» و «جزيرهي سرگرداني» اشاره كرد . ز ) داستاننويس معاصر؛ از آثار او ميتوان به كتابهاي «كليدر» ، «جاي خالي سلوج» و «لايههاي بياباني» اشاره كرد . ح) يكي از پيشقدمان و مروّجان تعليم و تربيت جديد است وي چند دوره نمايندهي شوراي ملي بود .«شهرناز» را او نوشته است . ط ) «روزگار سياه» رماني است با نثري احساساتي و آكنده از لغات عربي دربارهي تيرهروزي زنان. اين كتاب الهام گرفته از «مادام كامليا» اثر «الكساندر دوما» است . ي ) ژيلبلاس،نخستين رمان فرانسوي به شمار ميرود . ك )سه تفنگدار ، رماني است دربارهي شرح قهرمانيها و جوانمرديهاي سه تن از تفنگداران لويي سيزدهم است . ل ) نويسندهي ايراني ،از آثار او » كتاب احمد ، مسالكالمحسنين و ... م ) داستان نويس معاصر ، از آثار او ميتوان به چشمهايش ،چمدان،سالاريها و ورق پارههاي زندان اشاره كرد . ن ) مجمع ديوانگان ،نخستين اتوپيا (= آرمان شهر)ي ادبيات معاصر است . س)نويسندهي كتاب سياحت نامهي ابراهيم بيك، از پيشگامان سادهنويسي نثر معاصر. ع)مسالك المحسنين ،اثري است از نويسنده و دانشمند ايراني ( 1329- 1250 هـ. ق) ف) نويسندهي نخستين رمان اجتماعي دربارهي وضع حقارتآميز زنان ايراني به نام «تهران مخوف» كه جلد دوم آن با نام «يادگار شب» منتشر شده است . ص ) داستان نويس معاصر ، آثار معروف او عبارتاند از : بوفكور، سگ ولگرد،سه قطره خون ، اصفهان نصف جهان ،پروين دختر ساسان و ... ق) او نخستين مجموعهي داستانهاي كوتاه ايراني را تحت عنوان «يكي بود يكي نبود» ...
املا سال اول نوبت اول
نام و نام خانوادگي : امتحان املا نوبت اول دي ماه 88 سال اول مدرسه گلستان منطقه باغبادران وقت : 20 دقيقه 1- شكل صحيح لغات را در جاي خالي قرار دهيد . ( 5/1 ) الف- نظام شاهنشاهي واژگون و جمهوري اسلامي ايران ................... شد . ( پايه گزاري – پايه گذاري ) ب- وي براي ادامه ي تحصيل ..................... علميه ي اراك را برگزيد .( حوزه ي – حوضه ي ) ج- بسياري از دانشمندان بزرگ ما ، از روستا ........................ . ( برخاستند – برخواستند . ) د- نسيم ، مانندمادري مهربان و آداب دان به كودكان .................... حق شناسي و ادب مي آموزد .( خيش – خويش ) ه- اين .................. افتخار براي ملّت ماست . ( مايه – مايع ) و- هر گاه مي بينم زبان يا خطّ فارسي ................... شده غمگين مي شوم . ( خوار – خار ) 2- هر كلمه را به هم خانواده ي خود وصل كنيد . ( 2 ) اخلاص عجيب اعم مشابه تحصيل عموم خدشه خلوص اعجاب موذي اذيّت مزاحم شبيه مخدوش زحمت محصّل آزار 3- در هر عبارت ، غلط ها را بيابيد و صحيحشان را بنويسيد . (5/5 ) الف- ادبا و عرفا و سخنوران ايراني حقايق اسلامي را با جامعه ي زيبايي شعر و نصر فارسي به نهو احسن آرايش داده اند. ب- مهرباني ، ساده گي ، فروتني ، خوش بياني ، نظم و دقّت و سيماي جزّاب از ويژگي هاي درخشان ايشان بود . ج- غرغه ي شكوه و اعجاذ زيبايي خلقت بودم كه ناگهان نوازش لتيف و خنكي را در لاي انگشتان پاهاي برهنه ام احساس كردم . د- سرهاي نهال هاي جوان و بوته هاي نوزاد خيش را به نشانه ي احترام و وداء با من خم كرده بود . ه- من به هيچ وج قبول نمي كنم حرف ها و تهليل هي كساني را كه گاهي در برخي از مطبوئات يا رسانه ها از انهراف نسل جوان سخن مي گويند . و- دوره اي كه بزرگ تر ها هميشه با حسرت و آه از آن ياد مي كنند . در اين دوره اضطراب ها ، هيجان ها و بيم و حراس ها پديده اي آدي به شمار مي آيد . ز- مي گويند اسكندر در اسناي سفر به شهري رسيد و از گورستان اُبور كرد . سنگ مزارها را خواند و به حير ت فرو رفت ؛ زيرا مدّت حياط صاحبان غبور كه بر روي سنگ ها هك شده بود هيچ كدام از ده سال ...
آنچه که اولیا دانش آموزان باید بدانند
به نام خالق هستي بخش : (( آنچه كه اوليا بايد بدانندو به آن عمل کنند.)) 1 ـ امروزه امر تربيت بسيار پيچده تر ودشوار تر از زمان گذشته است و ورود فرهنگ ها ي متنوع ورسانه هاي رنگارنگ رسيدن به اهداف تربيت اسلامي وانساني وبومي را با چالش هاي جدي مواجه ساخته است كه در اين راستا همكاري وهماهنگي اوليا با مدرسه را بسيار پر اهميت وضروري كرده است . 2 ـ اين را بدانيد كه آمدن و رفتن هاي شما به مدرسه خيلي بر روي فرزندانتان تأثير مثبتي مي گذارد و 50 درصد كار دست شماست و 50 درصد كار دست ما. 3 ـ فرزندان خودمان را بشناسيم. براي كار با يك وسيله ي الكترونيكي يك يا دو دفترچه را مطالعه مي كنيم ، اما لازم است براي برخورد و زندگي با فرزندانمان نيز كتاب هايي مفيد مطالعه كنيم و بي تفاوت نباشيم. 4 ـ كمبود زمان آموزش در مدرسه وپرجمعيت بودن كلاس ها در مدارس كشور ما باعث شده است كه به اصل تفاوت هاي فردي دانش آموزان وعدالت آموزشي زياد مورد توجه قرار نگيرد ولذا در اين مرحله ي حساس نقش اوليا در كمك به فرزندانشان در يادگيري مفاهيم درسي بسيار اهميت دارد و حساس نمودن دانش آموزان به محيط اطرافمان وبرانگيختن حس كنجكاوي وپرسشگري آنها در بالا بردن انگيزه ي يادگيريشان بسيار اهميت دارد لذا در داخل اتومبيل – مسافرت وگردش با آنها همگام باشيد ونگذاريد از كنار هر مساله اي بي تفاوت عبور كنند بروند تحقيق كنند بپرسند – مطالعه كنند – و....و واقعاً ارزش يك تصوير هزار برابر سخن گفتن است. در تدريس اگر ما يك كرم خاكي را به دست كودك بدهيم تا آن را لِه كند، ارزش آن از سه ساعت سخنراني در مورد مهره داران بيشتر و جذاب تر است.(( دفتر فكرهاي من در اين راستا تدارك ديده شده است )) واين دفتر فقط براي پايه ي پنجم نبوده بلكه يك محرك قوي براي ادامه ي كارهاي جالب فكري فرزند شما تا پايان مي تواند باشد. وخواسيم بااين دفتر وكارهاي جالب وخلاق ديگر البته با همكاري وهم فكري شما عزيزان در ا اين دنياي پرهياهو وشلوغ ومادي شعله هاي انگيزه ي علم آموزي دانش آموزان را همچنان شعله ور نگه داشته وفكرهاي آنها را خلاق بار آوريم. 5 ـ به فرزندانمان اعتماد داشته باشيم و آن ها را با بچه هاي همسايه يا فاميلمان مقايسه نكنيم ، چون كه اعتماد به نفس آن ها از بين مي رود. در يكي از كشورهاي خارجي دانش آموزي تصوير خانه اي را به شكل دايره مي كشد و مورد تنبيه و توهين پدرش قرار مي گيرد كه خانه ي دايره اي شكل نمي شود! اما ، جايزه ي بزرگ نقاشي جهان را همان سال كسب كرد ، چون فكر او خلاق بود و پدرش خبر نداشت! 6 ـ در خانه با فرزندانمان بازي كنيم ، حتي با يك توپ نايلوني شادي و نشاط به خانه بياوريم. 7 ـ احساس تعلق را ...
خلاصه 19رمان ايراني
خلاصه ي نوزده رمان ايراني محمدعلي سپانلو 1ـ تهران مخوف مشفق كاظمي 1304 (رقعي، 2 جلد) جواني ا زيك خانواده فقير (فرخ) دلباخته دختر عمهاش (مهين) از خانوادهاي اشرافي و متعين است. پدر مهين به سوداي مال و مقام درصدد است دختر را به خواستگار ثروتمند و هرزهاي (سياوش ميرزا) بدهد. در پي حوادثي، فرخ در جريان هرزگيهاي سياوش ميرزا قرار ميگيرد، وي به علت عنصر خيري كه دارد، يك بار جان او را از مرگ نجات ميدهد و همزمان زن تيره روزي را كه به فحشا افتاده به خانوادهاش باز ميگرداند. در اين مدت گرچه ميهن از فرخ حامله شده اما مسئله زناشويي او با سياوش ميرزا همچنان مطرح است. مخالفان فرخ، يعني خانواده مهين، سياوش ميرزا و دار و دستهاش، با طرح توطئهاي فرخ را به دست ژاندارم دستگير كرده و به تبعيد ميفرستند. به دنبال اين حادثه مهين فرزندش را به دنيا ميآورد و خود از غصه ميميرد و ازدواج مصلحتي بهم ميخورد. فرخ در راه تبعيد فرار ميكند و به باكو ميرود، مدتي بعد با انقلابيان روس به ايران برميگردد و سپس به نيروي قزاق ملحق ميشود و جزو آنها در فتح تهران شركت ميكند. كودتا آغاز شده و رجال خائن دستگير و دستگاهها تصفيه ميشوند. فرخ كه در اين دستگاه سمت مهمي دارد، ظاهراً به آرمان خود براي مبارزه با فساد نائل شده است. اما پس از يكصد روز كابينه كودتا سقوط ميكند و اوضاع به حال اول برميگردد. كاري از دست فرخ ساخته نيست، جز آن كه به تربيت فرزندي كه از مهين دارد دل خوش كند. «در اين اثر تهران مخوف در آستانه كودتاني معروف سيد ضياء همچنان كه بوده معرفي شده است. محيطي است كه فضل و كمال و پاكدامني در آن ارزش و اعتباري ندارد. ناداني، هرزگي و نفوذهاي نامشروع درها را به روي اشخاص لايق بسته و بر نالايقها باز گذاشته است. جوانان هرزگي و جلفي و تجرد و آزادي كامل در عيش با زنان معروفه را بر زندگي خانوادگي ترجيح ميدهند. آزاديخواهان و ميهنپرستان در زندان بسر ميبرند. روحيه فرخ و اعتراض فردي او درست روحيه اعتراض روشنفكران سالهاي پيش از كودتاست. سبك نگارش رمان اديبانه و استادانه نيست، ولي بهرحال ساده و قابل فهم است. نويسنده تصويرهاي زنده و روشني از وضع محلات، قهوه خانهها، شيره كشخانهها، اماكن فساد، راهها و چاپارخانههاي عرض راه، مسافرت با گاري و درشكه و واگن شهري، لباسها، انديشهها... بدست ميدهد.»1 2ـ جنايات بشر ربيع انصاري 1308 (جيبي، 284 صفحه) پس از « تهران مخوف» داستانهاي زيادي نوشته شد كه درونمايه آن را سقوط ...
تحلیلی در خصوص شیوه نگارش اسامي ايراني با حروف انگليسي
1- معادلهاي ساده و مشخص: حروفي كه معادل حرفي انگليسي آنها مشخص ميباشند: ب، پ، د، ر، ز، س، ف، ك، ل، م، ن. 2- معادلهايي با رعايت تشابه:Tt = ، ط ت Zz= ز ، ذ، ض، ظ Gg = گ Ss ث، س، ص = Ww , Vv= و Ii , Yy = ي Jj ج = Hhح، ه = ع = توضيح ويژه دارد 3- معادلهايي با حروف تركيبي:ch =چ sh=ش kh= خ Zh = ژ gh= ق ، غاشتباهات اساسي در اين بخش ميپردازيم به بررسي حروف و صداهايي كه موجب اصليترين و مهمترين اختلاف نظرها گشته است:1- صداي آ، َ : معادل هر دو علامت Aa ميباشد: آذر Azar (توجه داشته باشيم كه در نگارش اسمها تمام حركههاي بايد مورد توجه و استفاده قرار گيرند)2- صداي ت ، ط : عليرغم تفاوت بياني اين دو صدا، هردو را با Tt نشان ميدهيم:طاهرTaher - تينا Tina 3- صداي ث، س، ص : اين صداها(مانند گروه ز) عليرغم شباهت ظاهري، از نظر تلفظ با هم متفاوتند اما چون در فارسي تفاوتي در تلفظ آنها رعايت نميگردد، لذا براي معادل هر سهي آنها از Ss استفاده ميكنيم : صابر Saber – سحر Sahar – ثاني Sani 4- صداي ج : معادل آن حتماً و فقط Jj ميباشد و استفاده از Gg كه بصورت عوامانه بكار برده ميشود كاملاً غلط است . اين استفادهي غلط از اين عدم آگاهي ناشي ميشود كه در انگليسي حرف Gg را جي ميناميم، اما بايد توجه داشت كه نام حرف جي است نه صدايش. بعنوان مثال در فارسي ميگوئيم جيم اما در داخل كلمه آنرا ج ميخوانيم. همچنين در خود انگليسي حرف Gg در دو سه مورد صداي ج ميدهد و در 24-23 مورد صداي گ ميدهد: Large – big . نكته جالب ديگر اينكه در برخي موارد اندك افراد تحصيل كرده از معادل Dj براي ج استفاده ميكنند. مانند مجيد Madjid – جواد Djavad كه قابل قبول نيست. البته استدلال آنها نيز اين است كه چون شكل تلفظ ج در فارسي و انگليسي متفاوت است، لذا براي اداي درست و ارجينال ج قبل از j حرف بيصداي d ميگذارند. اين استدلال كاملاً درست است يعني نحوهي اداي صداي ج در انگليسي كمي غليظ تر از فارسي است اما نكته در اينجاست كه اگر قرارباشد به اين تفاوتهاي جزئي و ناچيز توجه كنيم در آنصورت بايد به تفاوتهاي قابل توجه و مهمتري نظير تلفظ ث، ص، ژ، ذ، ض، غ هم دقت كرده و رعايت كنيم. حتي نحوه تلفظ ل و ك هم در فارسي و انگليسي با هم اندكي تفاوت دارد، پس آيا براي آنها نيز بايد از معادلهايي مندرآوردي نظير ج =dj استفاده كرد؟ اين تفاوتها تفاوت صدا نيست، تفاوت لهجه يا گويش است و در شكل نگارش جاي بحث ندارد. خلاصه اينكه اگر قرار باشد ج را بصورت dj بنويسيم پس بايد رضا را هم بنويسيم Rehza يا Reda يا Rezha (!!!) كه كاملاً غلط است. يا مثلاً ثمين را هم بايد اينطور بنويسيم : Ssamin يا Hsamin يا Thamin (!!!) كه كاملاً غلط است. پس معادل ج در انگليسي فقط Jj ميباشد: جليلي Jalili – جاجرودJajroud ...
زندگينامه عندلیبی.
زندگينامه عندلیبی <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> در محلهي چهار باغ سنندج متولد شدم. در خانوادهي اهل عرفان و موسيقي – ذوق و استعداد خدادادي با شنيدن نواي موسيقي در خانواده پرورش يافت. كه هم از طرف مادري يعني خالوهاي من كه خوانندهي راديو بود به نام حكمت نوبري و هم از طرف پدري كه مشوق دلسوزم ايرج عندليبي از خوانندههاي خوش صدا و مشهور راديو و تلويزيون بود كمك و هدايت شدم و در 12 سالگي به مدت 3 سال خواننده فرهنگ و هنر سنندج به سرپرستي زندهياد حسن كامگار بودم از 15 سالگي نوازندگي سنتور را شروع نمودم. در 15 سالگي به دليل بلوغ و اينكه ديگر صداي زير چپ كوك را نداشتم شروع به نوازندگي سنتور نمودم هر چند كه ساز تار مورد نظر و علاقهام بود ولي متأسفانه چون قيمت تار 300 تومان بود ساز ارزانتر سنتور 65 توماني را برايم خريدند. قبل از رفتن تهران و تحصيلات آكادميك در دبيرستان هدايت اركستري را تشكيل دادم كه در جشنها شركت ميكرديم. سال 1352 وارد دانشگاه تهران دانشكده هنرهاي زيبا شدم. از اساتيد به نام چون نور علي برومند، دكتر داريوش صفوت، احمد پژمان، عليرضا مشايخي، هرمز و شاهين فرهت – دكتر تقي مسعوديه و دكتر بركشلي بهرههاي فراواني بردم . سال 1354 در دانشكدهي هنرهاي زيبا علاوه بر هر ساز تخصصي سنتور و ساز الزامي پيانو، ساز دوم فاگوت را زير نظر مستر پرژرف بلغاري فرا گرفتم. كه باعث گرديد عملاً به طور آكادميك موسيقي كلاسيك غربي را تجربه نمايم. 1355 به دعوت دكتر داريوش صفوت وارد تنها مركز حرفه اي موسيقي سنتي يعني مركز حفظ و اشاعهي موسيقي ايران گرديدم. ضمن تدريس سنتور گروه تازه تأسيس مشتاق يا مولانا را تشكيل دادم ضمناً گروه مولانا ادامهي همان اركستر فوق برنامه دانشگاه، تهران بود. كنسرتهاي زيادي در تمام دنيا با گروه مولانا به سرپرستي و آهنگسازي اينجانب اجرا نمودهام . و به معرفي و شناسايي موسيقي سنتي در تمام دنيا مبادرت ورزيدم . هم اكنون داراي همسر و دو فرزند به نام هاي سالار و سانوا مي باشم كه خوشبختانه از بهترينهاي اين رشته مي باشند . از سال 1357 اركستر سنتي وزارت ارشاد را رهبري و آهنگسازي نمودهام. تاكنون حدود30 آلبوم به نامهاي شعر و عرفان، بي قرار، كيش مهر (شهرام ناظري) سروستان و بياد ياران، مولانا با صداي زنده ياد رضوي سروستاني، شكوفههاي جاويدان و گل افشان با صداي استاد شاپور رحيمي. جاده ابريشم، غريبستان، امان از جدايي، خداحافظ و تازه به تازه و اخيراً آلبوم گرفتار براي عليرضا افتخاري را ساختهام . آثار كردي و عرفاي هي گل را در سال 1365 با صداي بهروز توكلي، و از دست عشق عزيز شاهرخي، دوري ...