لباس پاتختی
لباس پاتختی / عروسی اروپایی
مدل لباس پاتختی
بهترین مزون را برای دوخت لباس عروستان انتخاب کنید
یاسمین ثریا/ در هر شهری که زندگی کنید از خیابان اصلی محلتان گرفته تا راسته لباس عروس فروشیها تعداد زیادی مزون و خیاطی لباس عروس وجود دارند که همه آنها هم ادعا میکنند در کارشان بهترین هستند؛ حالا تکلیف شما که میخواهید لباس مهمترین شب زندگیتان را به آنها بسپارید چیست باید به کدام یک از آنها اعتماد کنید؟ اگر این سردرگمی قدرت انتخاب را از شما گرفته بهتر است راهنمای ما را برای انتخاب مزون عروسی را بخوانید تا یک انتخاب عالی داشته باشید.1. آگهینامهها را ببینید. بهتر است در اینترنت و آگهینامهها مزونهای مختلف را پیدا کنید و با چند دقیقه تماس تلفنی چند تا از بهترینها و مناسبترینهای آنها را برای مراجعه در نظر بگیرید. 2. از دیگران راهنمایی بگیرید.اگر پیراهنی را به تن یکی از فامیل و آشنایان دیدهاید و به نظرتان خوش دوخت، تمیز و قالب اندام است از صاحب آن بپرسید که پیراهن را کجا دوخته است و خودتان سری به آن مزون بزنید. 3. نزد خیاط های تجربی نروید. اگرچه در میان خیاط های تجربی افراد هنرمند، ماهر و باتجربه هم وجوددارند که در معروفترین مزونها هم مشابه کار آنها را پیدا نمیکنید اما بسیاری از افرادی که دیپلم خیاطی را از سازمان فنی حرفهای دریافت کردهاند و در خانهشان کسب و کار کوچکی را راه انداختهاند قادر نیستند آن لباس عروسهای شیک و خوشدوختی را که در ژورنالها میبینید برایتان حاضر کنند؛ دستمزد چنین خیاط هایی چندان بالا نیست اما بهتر است لباسهای مجلسهای خودمانیترتان را به آنها بسپارید زیرا برای دوخت پیراهنی شکیل و مهم مثل لباس عروسی تجربه و مهارت کافی را در اختیار ندارند و ممکن است پارچه گرانی را که به آنها سپردهاید خراب کنند و در نهایت راهی جز پوشیدن آن لباس و حسرت خوردن نداشته باشید.بسیاری از خیاط هایی که چندان در کارشان مهارتی ندارند و تشنه ثروتمند شدن هستند نهایت تلاش خود را میکنند تا در راستههای لباس عروس فروشی ها مثلا بلوار میرداماد یا خیابان جمهوری مزونی را افتتاح کنند 4. گول ظاهر مزون را نخورید. بسیاری از خیاط هایی که چندان در کارشان مهارتی ندارند و تشنه ثروتمند شدن هستند نهایت تلاش خود را میکنند تا در راستههای لباس عروس فروشی ها مثلا بلوار میرداماد یا خیابان جمهوری مزونی را افتتاح کنند. این افراد برای جلب مشتری حتی لباسهایی که خودشان ندوختهاند را در مزون نمایش میدهند و مشتری به راحتی گول چرب زبانی خیاط و دکور شیک مزون را میخورد و دوخت لباس عروس را به آن مزون میسپارد. موقع تحویل لباس هم متوجه اشکالات غیرقابل تصحیحی میشود ...
لباس مراسم پاتختی
اگر دوست دارید لباس عروسی شما پوشیده باشه
مراسم عقد و عروسی در ایران
سفره عقد بايد به روي زمين چيده شود و عروس و داماد در پائين سفره مي نشينند . عقد درخانه پدر عروس برگزار مي شود . عروس زماني وارد مجلس مي شود که تمامي مهمانها آمده باشند و داماد بايد در طرف راست عروس بنشيند که اين نيز بازمي گردد به آئيني زرتشتي. براي سفره عقد معمولا از يک تکه ترمه قديمي که نسل اندر نسل به خانواده عروس رسيده استفاده مي شود. معمولا ترمه در وسط يک پارچه سفيد قرار مي گيرد که وسايل عقد بر روي آن چيده مي شود.وسايل عقد معمولا عبارتند از۱- آئينه بخت و دو شمعدان (که سمبل روشنائي هستند و طبق سنن زرتشتي داماد بايد ورود عروس را از آن آئينه ببيند)۲- سيني عاطل و باطل که تشکيل شده است از هفت دانه و ادويه. خشخاش – برنج – سبزي خوردن – نمک (براي دور کردن چشم شيطان) – رازيانه – چاي- کندر (براي دور کردن چشم شيطان)۳- نان سنگک که معمولا با خط خوش بر روي آن مي نويسند "مبارک باد" که همراه با سبزي و پنير است. (عروس و داماد بايد از آن بخورند تا شادي به خانه آنها بيايد)۴- يک ظرف انار يا سيب۵- تخم مرغ – بادام – فندق۶- گلاب۷- شاخه نبات (براي شروع زندگي شيرين)۸- منقل آتش (براي دور نگهداشتن چشم بد از عروس)۹- سکه طلا۱۰ – اسپند۱۱ – دستمالي سفيد بالاي سر عروس (دستمالي که معمولا بر روي سر عروس و داماد گرفته مي شود و با سوزن و نخ هفت رنگ به نشانه بستن دهان خانواده شوهر دوخته مي شود)۱۲- دو عد کله قند۱۳- يک ظرف عسل (به مناسبت شروع زندگي شيرين)۱۴- نقل – باقلوا – توت شکري – نا ن برنجي – نان نخودچي – نان بادامي – سوهان عسلي۱۵- قرآن ( که ابتدا از اوستا بجاي آن استفاده مي شده)۱۶- جانماز خطبه عقد در حضور بزرگان خانواده خوانده مي شود و بعد از آن حلقه ها رد و بدل مي شود و عسل خورده مي شود . بعد از آن مهمانان نزديک خانواده به عروس و داماد جواهرات و سکه هاي طلا هديه مي دهند. بعد از آن وارد بخش عروسي مي شويم ميهانان بيشتري اضافه مي شوند و معمولا مراسم رقص در اين زمان برگزار مي شود . بعد از ان عروس و داماد براي صرف شام مي روند و ميهمانان به آنها اضافه مي شوند. بعد از صرف شام کيک بريده مي شود و عروس و داماد بعد از اتمام مراسم به خانه خودشان مي روند.در حال حاضر برخي عناصر، رسوم و آداب غربي و همچنين پاره اي از سنن قديمي ايراني به اين مراسم اضافه شده است از قبيل حنا بندان، پاتختي، که مجددا در بين خانواده هاي ايراني خيلي طرفدار پيدا کرده است. آرايش مو و صورت عروس و خانواده ي او، رفتن به ماه عسل، ورود عروس با ماشين تزئين شده با گل، تزئين اتاق عقد همه رسومي است که از آداب غربي به عروسي هاي کنوني وارد شده است. و تکنولوژي جديد که امکان گرفتن فيلم و ويدئو و دي وي دي را ...
تبدیل دامن به پیراهن
تا حالا دامنتان را بالا کشیده اید که تبدیل به پیراهن دکلته شود؟!! فکر کنم همه دختر ها در زندگی شان از این کارها کرده باشند. از قضا ما هر چه می گردیم دنبال لباس برای پاتختی داییم پیدا نمی کنیم. عروسی شان 14 تیر است. خوشبختانه فروردین یک لباس خریده بودم و مجبور نیستم دوباره هزینه کنم، ولی این لباس پاتختی واقعا رو مغزه! هیچی هم لباس ندارم. چند روز است مامان اینجاست یعنی از تعطیلات و دو سه روز است با هم تمام کرج به این بزرگی را گشتیم ولی دریغ از یک لباس که اندازه ی این تن گسترده ما شود! یا همه اندازه مانکن های عزیزمان است یا گران که من نمی خواهم در این موقعیت هزینه کنم. آخه چرا باید برای یک لباس معمولی ساده مهمونی که به دلمم هم نمی نشیند 100 تومن پول بدهم؟ خلاصه خسته و کوفته آمدیم با مامان خانه و مامان بلافاصله رفت سروقت کمدم و یک دامن کشید بیرون و گفت بپوش ببینم چه جوری است. این دامن خیلی بلند بود و 4 سال پیش خریده بودم و تا حالا یک بار هم نپوشیده بودم. ساتن پلیسه است با طرح های طوسی و صورتی و .... خلاصه پوشیدمش و برای مسخره بازی کشیدمش بالا! و برای مسخره بازی بیشتر هم یک کمربند بهش زدم و در کمال تعجب دیدیم شد یک پیراهن دکلته ی خیلی خوشگل! حالا باید بدم خیاط یک کارهایی بکند که بیشتر شبیه پیراهن شود. یک مشکلش کشش است که باید یک کاری کنیم که دامن بودنش را معلوم نکند. و دو تا بند هم باید داشته باشد. ازتان می خواهم اگر پیشنهادی دارید برای بیشتر شبیه پیراهن شدن این دامن بهم بگویید.مرسی
به همين سادگي
دوستي بانگاه متفاوت و عاشق چفيه.حتي شال گردن زمستان هايش را هم داده شبيه چفيه ببافند.زمان عروسيش را در هيات اطلاع داد بدون كارت عروسي.شب كه رفتيم، ديديم سفره خانه سنتي اجاره كرده جمعا براي سي چهل ميهمان.گرچه بعضي مردها با كراوات آمدند، اما از حجاب خانمها معلوم بود كه روحيات داماد را مي شناسند.داماد كه وارد شد، چفيه زير كتش همه را متعجب كرد.دوربين عكاسيش، ياشيكا ام اف 2 بود!شام خورددند همه و عروسي تمام شد.بامزه بود، پدر عروس مي گفت:ما دوست داشتيم از اين هم ساده تر باشد. از اين ساده تر فكر كنم بايد گليم مي برديم وسط چمن ميدان آزادي و مادر داماد لوبيا پلو با ظرف يك بار مصرف مي داد دستمان.به همين سادگيپاورقي:اين چند جمله يعني با هم توافق كرده بودند، لباس عروس، ماشين عروس، دسته گل عروس، آرايشگاه، پاتختي، سالن عروسي، شعبده باز و ژانگولر، لباس پاتختي و همه اينها جمع شد براي پول پيش خانه شان