قانون فاراده
4 قانون مهم فیزیکی
قانون لنز مقدمه طبق قوانین القای الکترومغناطیسی اگر شارمغناطیسی گذرا از مدار تغییر کند، نیرو محرکه الکتریکی در مدار جاری می شود. با برقراری نیرو محرکه القایی در مدار، جریان الکتریکی القایی در آن جاری می شود. طبق قانون لنز جهت جریان القایی در مدار در جهتی است که میدان مغناطیسی حاصل از آن با تغییرات شار مغناطیسی گذرا از مدار مخالفت می کند. اگر چکشی را از بالای نردبانی رها کنیم، هیچ نیازی به قاعدهای که بگوید چکش به طرف مرکز زمین یا در جهت مخالف آن حرکت میکند، نداریم. اگر در این موقع کسی از ما بپرسد که از کجا میدانید که چکش سقوط خواهد کرد، بهترین پاسخی که میتوانیم بدهیم این است که بگوییم، همیشه به این صورت بوده است و اگر بخواهیم جوابمان علمیتر باشد، میتوانیم بگوییم که زمانی که چکش سقوط میکند، انرژی پتانسیل گرانشی آن کاهش مییابد و برعکس انرژی جنبشی آن افزایش پیدا میکند. اما اگر چکش به جای سقوط ، به طرف بالا برود، در این صورت انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل آن هر دو افزایش پیدا میکنند و این موضوع پایستگی یا بقای انرژی را نقض میکند. استدلال مشابه را میتوان در مورد تعیین جهت نیروی محرکه الکتریکی که با تغییر شار مغناطیسی در یک مدار القا میشود، بکار برد، یعنی در این مورد اخیر نیروی محرکه القایی باید در جهتی باشد که با اصل پایستگی سازگار باشد و این با استفاده از قانون لنز توضیح داده میشود. تاریخچه در سال 1834 ، یعنی سه سال بعد از این که فاراده قانون القا خود را ارائه داد (قانون القا فاراده)، هاینریش فریدریش لنز (Heinrich Friedrich Lenz) قاعده معروف خود را که به قانون لنز معروف است، برای تعیین جهت جریان القایی در یک حلقه رسانای بسته ارائه داد. این قانون به صورت یک علامت منفی در قانون القای فاراده ظاهر میگردد. به این معنی که در رابطه نیروی محرکه القایی یک علامت منفی قرار داده و اعلام کنند که این علامت بیانگر قانون لنز است. تشریح قانون لنز حلقه رسانایی را در نظر بگیرید که به یک گالوانومتر حساس متصل است. حال آهنربایی را در دست گرفته و به آرامی به این حلقه ، نزدیک کنید. ملاحظه میگردد که با نزدیک شدن آهنربا به حلقه عقربه گالوانومتر منحرف شده و وجود جریانی را در مدار نشان میدهد. این جریان را جریان القایی میگویند. حلقه جریان ، مانند آهنربای میلهای ، دارای قطبهای شمال و جنوب است. حال اگر آهنربا را از حلقه دور کنیم، باز هم گالوانومتر منحرف میشود، اما این بار انحراف در جهت مخالف است و این امر نشان دهنده این مطلب است که جریان در جهت مخالف در حلقه جاری شده است. اگر میله آهنربا را سر و ته کنیم و آزمایش ...
قانون لنز
قانون لنز<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> قانون لنز كه در مورد جريانهاي القايي بكار ميرود چنين بيان ميشود كه جريان القايي در مدارهاي بسته در جهتي است كه با عامل بوجود آورنده خود مخالفت ميكند. اين قانون علامت منفي موجود در قانون فاراده را توجيه ميكند. مقدمه طبق قوانين القاي الكترومغناطيسي اگر شارمغناطيسي گذرا از مدار تغيير كند، نيرو محركه الكتريكي در مدار جاري مي شود. با برقراري نيرو محركه القايي در مدار، جريان الكتريكي القايي در آن جاري مي شود. طبق قانون لنز جهت جريان القايي در مدار در جهتي است كه ميدان مغناطيسي حاصل از آن با تغييرات شار مغناطيسي گذرا از مدار مخالفت مي كند. اگر چكشي را از بالاي نردباني رها كنيم، هيچ نيازي به قاعدهاي كه بگويد چكش به طرف مركز زمين يا در جهت مخالف آن حركت ميكند، نداريم. اگر در اين موقع كسي از ما بپرسد كه از كجا ميدانيد كه چكش سقوط خواهد كرد، بهترين پاسخي كه ميتوانيم بدهيم اين است كه بگوييم، هميشه به اين صورت بوده است و اگر بخواهيم جوابمان علميتر باشد، ميتوانيم بگوييم كه زماني كه چكش سقوط ميكند، انرژي پتانسيل گرانشي آن كاهش مييابد و برعكس انرژي جنبشي آن افزايش پيدا ميكند. اما اگر چكش به جاي سقوط ، به طرف بالا برود، در اين صورت انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل آن هر دو افزايش پيدا ميكنند و اين موضوع پايستگي يا بقاي انرژي را نقض ميكند. استدلال مشابه را ميتوان در مورد تعيين جهت نيروي محركه الكتريكي كه با تغيير شار مغناطيسي در يك مدار القا ميشود، بكار برد، يعني در اين مورد اخير نيروي محركه القايي بايد در جهتي باشد كه با اصل پايستگي سازگار باشد و اين با استفاده از قانون لنز توضيح داده ميشود. تاريخچه در سال 1834 ، يعني سه سال بعد از اين كه فاراده قانون القا خود را ارائه داد (قانون القا فاراده)، هاينريش فريدريش لنز (Heinrich Friedrich Lenz) قاعده معروف خود را كه به قانون لنز معروف است، براي تعيين جهت جريان القايي در يك حلقه رساناي بسته ارائه داد. اين قانون به صورت يك علامت منفي در قانون القاي فاراده ظاهر ميگردد. به اين معني كه در رابطه نيروي محركه القايي يك علامت منفي قرار داده و اعلام كنند كه اين علامت بيانگر قانون لنز است. تشريح قانون لنز حلقه رسانايي را در نظر بگيريد كه به يك گالوانومتر حساس متصل است. حال آهنربايي را در دست گرفته و به آرامي به اين حلقه ، نزديك كنيد. ملاحظه ميگردد كه با نزديك شدن آهنربا به حلقه عقربه گالوانومتر منحرف شده و وجود جرياني را در مدار نشان ميدهد. اين جريان را جريان القايي ميگويند. حلقه جريان ، مانند ...
جریان القایی (قانون فارادی)
با این آزمایش چگونگی ایجاد جریان القایی (قانون فارادی) رو بطور کامل میتونید تحقیق کنید توضیحات روی شکل هست برای بهتر دیدن ابتدا با راست کلیک روی "مشاهده و دانلود"و انتخاب گزینه"Save target as" فایل رو دانلود کنید و بعد اجرا کنید فایل دانلود شده تمام صفحه و بسیار زیباست. مشاهده و دانلود body <>
قوانین فاراده
شرح آزمایش فاراده در سال 1807، شیمیدان انگلیسی همفری دیوی با تجزیه مواد مرکب توسط الکتریسیته، پنج عنصرپتاسیم، سدیم، کلسیم، استرانسیم و باریم را کشف کرد. دیوی با این کار به این نتیجهرسید که عناصر با جاذبههایی که ماهیتاً الکتریکی هستند به هم متصلمیشوند. قوانین فاراده: نخستین مقدمه برای پیدایش مفهوم الکترون مایکلفاراده در حدود سال 1830 و قبل از کشف مفهوم الکترون، آزمایشهای الکترولیز متعددیانجام داد که همراه با محاسبات کمّی بود و حاصل آن دو قانون معروف به قوانین فارادهاست. این آزمایشها و قوانین مربوطه عبارتند از: 1.در آزمایشهای الکترولیز برای آزاد کردن یک عنصر، همواره دیده میشود که مقدار عنصرآزاد شده متناسب با مقدار جریان الکتریسیته است که از محیط عمل عبور میکند. برایمثال از عبور 96500کولن برق (یک فاراد الکتریسیته) از محلول نمکهای جیوه یک ظرفیتی، همیشه 201گرم جیوه آزاد میشود. این مقدار جیوه معادل یک مول (تعداد) اتم جیوه است. حال اگر نمک جیوه دو ظرفیتی باشدبایدکولن برق عبورکند تا همان یک مول جیوه آزاد شود. بدیهی است اگر فقط 96500 کولن برق از محلولعبور دهیم،مول و یااتمآزاد خواهدشد. 2.هرگاه مقدار یکسان جریان برق از سه ظرف بگذرد که در اولی نمک فلز یک ظرفیتی (مثل قوانین فاراده: نخستین مقدمه برای پیدایش مفهوم الکترون مایکلفاراده در حدود سال 1830 و قبل از کشف مفهوم الکترون، آزمایشهای الکترولیز متعددیانجام داد که همراه با محاسبات کمّی بود و حاصل آن دو قانون معروف به قوانین فارادهاست. این آزمایشها و قوانین مربوطه عبارتند از: 1.در آزمایشهای الکترولیز برای آزاد کردن یک عنصر، همواره دیده میشود که مقدار عنصرآزاد شده متناسب با مقدار جریان الکتریسیته است که از محیط عمل عبور میکند. برایمثال از عبور 96500کولن برق (یک فاراد الکتریسیته) از محلول نمکهای جیوه یک ظرفیتی، همیشه 201گرم جیوه آزاد میشود. این مقدار جیوه معادل یک مول (تعداد) اتم جیوه است. حال اگر نمک جیوه دو ظرفیتی باشدبایدکولن برق عبورکند تا همان یک مول جیوه آزاد شود. بدیهی است اگر فقط 96500 کولن برق از محلولعبور دهیم،مول و یااتمآزاد خواهدشد. 2.هرگاه مقدار یکسان جریان برق از سه ظرف بگذرد که در اولی نمک فلز یک ظرفیتی (مثل( و در دومینمک فلز دو ظرفیتی (مانند) و در سومیمحلول ترکیبی از فلز سه ظرفیتی (مانند) قرار داشتهباشد، مقدار رسوبهای فلزی که از عبور مقدار یکسان الکتریسیته آزاد میشوند، متناسببا جرم اتمی فلز تقسیم بر اعداد صحیحی میباشد که " ظرفیت" نامیده میشوند. سه عملالکترولیز انجام یافته در یک مدار الکتریکی مطابق شکل بالا، میرساند که به ازاءعبور یک ...
قانون لنز
قانون لنز قانون لنز كه در مورد جريانهاي القايي بكار ميرود چنين بيان ميشود كه جريان القايي در مدارهاي بسته در جهتي است كه با عامل بوجود آورنده خود مخالفت ميكند. اين قانون علامت منفي موجود در قانون فاراده را توجيه ميكند. مقدمه طبق قوانين القاي الكترومغناطيسي اگر شارمغناطيسي گذرا از مدار تغيير كند، نيرو محركه الكتريكي در مدار جاري مي شود. با برقراري نيرو محركه القايي در مدار، جريان الكتريكي القايي در آن جاري مي شود. طبق قانون لنز جهت جريان القايي در مدار در جهتي است كه ميدان مغناطيسي حاصل از آن با تغييرات شار مغناطيسي گذرا از مدار مخالفت مي كند. اگر چكشي را از بالاي نردباني رها كنيم، هيچ نيازي به قاعدهاي كه بگويد چكش به طرف مركز زمين يا در جهت مخالف آن حركت ميكند، نداريم. اگر در اين موقع كسي از ما بپرسد كه از كجا ميدانيد كه چكش سقوط خواهد كرد، بهترين پاسخي كه ميتوانيم بدهيم اين است كه بگوييم، هميشه به اين صورت بوده است و اگر بخواهيم جوابمان علميتر باشد، ميتوانيم بگوييم كه زماني كه چكش سقوط ميكند، انرژي پتانسيل گرانشي آن كاهش مييابد و برعكس انرژي جنبشي آن افزايش پيدا ميكند. اما اگر چكش به جاي سقوط ، به طرف بالا برود، در اين صورت انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل آن هر دو افزايش پيدا ميكنند و اين موضوع پايستگي يا بقاي انرژي را نقض ميكند. استدلال مشابه را ميتوان در مورد تعيين جهت نيروي محركه الكتريكي كه با تغيير شار مغناطيسي در يك مدار القا ميشود، بكار برد، يعني در اين مورد اخير نيروي محركه القايي بايد در جهتي باشد كه با اصل پايستگي سازگار باشد و اين با استفاده از قانون لنز توضيح داده ميشود. تاريخچه در سال 1834 ، يعني سه سال بعد از اين كه فاراده قانون القا خود را ارائه داد (قانون القا فاراده)، هاينريش فريدريش لنز (Heinrich Friedrich Lenz) قاعده معروف خود را كه به قانون لنز معروف است، براي تعيين جهت جريان القايي در يك حلقه رساناي بسته ارائه داد. اين قانون به صورت يك علامت منفي در قانون القاي فاراده ظاهر ميگردد. به اين معني كه در رابطه نيروي محركه القايي يك علامت منفي قرار داده و اعلام كنند كه اين علامت بيانگر قانون لنز است. تشريح قانون لنز حلقه رسانايي را در نظر بگيريد كه به يك گالوانومتر حساس متصل است. حال آهنربايي را در دست گرفته و به آرامي به اين حلقه ، نزديك كنيد. ملاحظه ميگردد كه با نزديك شدن آهنربا به حلقه عقربه گالوانومتر منحرف شده و وجود جرياني را در مدار نشان ميدهد. اين جريان را جريان القايي ميگويند. حلقه جريان ، مانند آهنرباي ميلهاي ، داراي قطبهاي شمال و جنوب است. حال ...
قانون لنز
قانون لنز قانون لنز كه در مورد جريانهاي القايي بكار ميرود چنين بيان ميشود كه جريان القايي در مدارهاي بسته در جهتي است كه با عامل بوجود آورنده خود مخالفت ميكند. اين قانون علامت منفي موجود در قانون فاراده را توجيه ميكند. مقدمه طبق قوانين القاي الكترومغناطيسي اگر شارمغناطيسي گذرا از مدار تغيير كند، نيرو محركه الكتريكي در مدار جاري مي شود. با برقراري نيرو محركه القايي در مدار، جريان الكتريكي القايي در آن جاري مي شود. طبق قانون لنز جهت جريان القايي در مدار در جهتي است كه ميدان مغناطيسي حاصل از آن با تغييرات شار مغناطيسي گذرا از مدار مخالفت مي كند. اگر چكشي را از بالاي نردباني رها كنيم، هيچ نيازي به قاعدهاي كه بگويد چكش به طرف مركز زمين يا در جهت مخالف آن حركت ميكند، نداريم. اگر در اين موقع كسي از ما بپرسد كه از كجا ميدانيد كه چكش سقوط خواهد كرد، بهترين پاسخي كه ميتوانيم بدهيم اين است كه بگوييم، هميشه به اين صورت بوده است و اگر بخواهيم جوابمان علميتر باشد، ميتوانيم بگوييم كه زماني كه چكش سقوط ميكند، انرژي پتانسيل گرانشي آن كاهش مييابد و برعكس انرژي جنبشي آن افزايش پيدا ميكند. اما اگر چكش به جاي سقوط ، به طرف بالا برود، در اين صورت انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل آن هر دو افزايش پيدا ميكنند و اين موضوع پايستگي يا بقاي انرژي را نقض ميكند. استدلال مشابه را ميتوان در مورد تعيين جهت نيروي محركه الكتريكي كه با تغيير شار مغناطيسي در يك مدار القا ميشود، بكار برد، يعني در اين مورد اخير نيروي محركه القايي بايد در جهتي باشد كه با اصل پايستگي سازگار باشد و اين با استفاده از قانون لنز توضيح داده ميشود. تاريخچه در سال 1834 ، يعني سه سال بعد از اين كه فاراده قانون القا خود را ارائه داد (قانون القا فاراده)، هاينريش فريدريش لنز (Heinrich Friedrich Lenz) قاعده معروف خود را كه به قانون لنز معروف است، براي تعيين جهت جريان القايي در يك حلقه رساناي بسته ارائه داد. اين قانون به صورت يك علامت منفي در قانون القاي فاراده ظاهر ميگردد. به اين معني كه در رابطه نيروي محركه القايي يك علامت منفي قرار داده و اعلام كنند كه اين علامت بيانگر قانون لنز است. تشريح قانون لنز حلقه رسانايي را در نظر بگيريد كه به يك گالوانومتر حساس متصل است. حال آهنربايي را در دست گرفته و به آرامي به اين حلقه ، نزديك كنيد. ملاحظه ميگردد كه با نزديك شدن آهنربا به حلقه عقربه گالوانومتر منحرف شده و وجود جرياني را در مدار نشان ميدهد. اين جريان را جريان القايي ميگويند. حلقه جريان ، مانند آهنرباي ميلهاي ، داراي ...
قانون لنز
قانون لنز كه در مورد جريانهاي القايي بكار ميرود چنين بيان ميشود كه جريان القايي در مدارهاي بسته در جهتي است كه با عامل بوجود آورنده خود مخالفت ميكند. اين قانون علامت منفي موجود در قانون فاراده را توجيه ميكند. مقدمه طبق قوانين القاي الكترومغناطيسي اگر شارمغناطيسي گذرا از مدار تغيير كند، نيرو محركه الكتريكي در مدار جاري مي شود. با برقراري نيرو محركه القايي در مدار، جريان الكتريكي القايي در آن جاري مي شود. طبق قانون لنز جهت جريان القايي در مدار در جهتي است كه ميدان مغناطيسي حاصل از آن با تغييرات شار مغناطيسي گذرا از مدار مخالفت مي كند. اگر چكشي را از بالاي نردباني رها كنيم، هيچ نيازي به قاعدهاي كه بگويد چكش به طرف مركز زمين يا در جهت مخالف آن حركت ميكند، نداريم. اگر در اين موقع كسي از ما بپرسد كه از كجا ميدانيد كه چكش سقوط خواهد كرد، بهترين پاسخي كه ميتوانيم بدهيم اين است كه بگوييم، هميشه به اين صورت بوده است و اگر بخواهيم جوابمان علميتر باشد، ميتوانيم بگوييم كه زماني كه چكش سقوط ميكند، انرژي پتانسيل گرانشي آن كاهش مييابد و برعكس انرژي جنبشي آن افزايش پيدا ميكند. اما اگر چكش به جاي سقوط ، به طرف بالا برود، در اين صورت انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل آن هر دو افزايش پيدا ميكنند و اين موضوع پايستگي يا بقاي انرژي را نقض ميكند. استدلال مشابه را ميتوان در مورد تعيين جهت نيروي محركه الكتريكي كه با تغيير شار مغناطيسي در يك مدار القا ميشود، بكار برد، يعني در اين مورد اخير نيروي محركه القايي بايد در جهتي باشد كه با اصل پايستگي سازگار باشد و اين با استفاده از قانون لنز توضيح داده ميشود. تاريخچه در سال 1834 ، يعني سه سال بعد از اين كه فاراده قانون القا خود را ارائه داد (قانون القا فاراده)، هاينريش فريدريش لنز (Heinrich Friedrich Lenz) قاعده معروف خود را كه به قانون لنز معروف است، براي تعيين جهت جريان القايي در يك حلقه رساناي بسته ارائه داد. اين قانون به صورت يك علامت منفي در قانون القاي فاراده ظاهر ميگردد. به اين معني كه در رابطه نيروي محركه القايي يك علامت منفي قرار داده و اعلام كنند كه اين علامت بيانگر قانون لنز است. تشريح قانون لنز حلقه رسانايي را در نظر بگيريد كه به يك گالوانومتر حساس متصل است. حال آهنربايي را در دست گرفته و به آرامي به اين حلقه ، نزديك كنيد. ملاحظه ميگردد كه با نزديك شدن آهنربا به حلقه عقربه گالوانومتر منحرف شده و وجود جرياني را در مدار نشان ميدهد. اين جريان را جريان القايي ميگويند. حلقه جريان ، مانند آهنرباي ميلهاي ، داراي قطبهاي شمال و جنوب است. حال اگر آهنربا ...
قوانین فاراده
در سال 1807 شیمیدان انگلیسی همفری دیوی با تجزیه مواد مرکب توسط الکتریسته پنج عنصر پتاشیم . سدیم . کلسیم . استرانشیم وباریم را کشف کرد دیوی با این کار به این نتیجه رسید که عناصر با جاذبه های که ماهیتا الکتریکی هستند به هم متصل می شوند . قوانین فاراده . نخستین مقدمه برای پیدایش مفهوم الکترون مایکل فاراده در حدود سال 1830 وقبل از کشف مفهوم الکترون آزمایشهای الکترولیز متعددی انجام داد که همراه با محاسبات کمی بود وحاصل آن دو قانون معروف به قوانین فاراد ه است این آزمایش ها و قوانین مربوطه عبارتند از : در آزمایشهای الکترولیز برای آزاد کردن یک عنصر همواره دیده می شود که مقدار عنصر آزاد شده متناسب با مقدار جریان الکتریسته است که از محیط عمل عبور می کند .برای مثال از عبور 96500 کولن برق (یک فاراده الکتریسته ) از محلول نمک های جیوه یک ظرفیتی (Hg1+ ) همیشه 201 گرم جیوه آزد می شود این مقدار جیوه معادل یک مول ( تعداد6.022x1023 ) اتم جیوه است حال اگر نمک جیوه دوظرفیتی (Hg2+ ) 2x96500 کولن برق عبور کند تا همان یک مول جیوه آزاد شود بدیهی است که اگر فقط 96500 کولن برق از محلول (Hg2+ ) عبور دهیم ½ مول ویا 3.01x1023) اتم Hg آزاد خواهد شد
قانون لنز
قانون لنز كه در مورد جريانهاي القايي بكار ميرود چنين بيان ميشود كه جريان القايي در مدارهاي بسته در جهتي است كه با عامل بوجود آورنده خود مخالفت ميكند. اين قانون علامت منفي موجود در قانون فاراده را توجيه ميكند. مقدمه طبق قوانين القاي الكترومغناطيسي اگر شارمغناطيسي گذرا از مدار تغيير كند، نيرو محركه الكتريكي در مدار جاري مي شود. با برقراري نيرو محركه القايي در مدار، جريان الكتريكي القايي در آن جاري مي شود. طبق قانون لنز جهت جريان القايي در مدار در جهتي است كه ميدان مغناطيسي حاصل از آن با تغييرات شار مغناطيسي گذرا از مدار مخالفت مي كند. اگر چكشي را از بالاي نردباني رها كنيم، هيچ نيازي به قاعدهاي كه بگويد چكش به طرف مركز زمين يا در جهت مخالف آن حركت ميكند، نداريم. اگر در اين موقع كسي از ما بپرسد كه از كجا ميدانيد كه چكش سقوط خواهد كرد، بهترين پاسخي كه ميتوانيم بدهيم اين است كه بگوييم، هميشه به اين صورت بوده است و اگر بخواهيم جوابمان علميتر باشد، ميتوانيم بگوييم كه زماني كه چكش سقوط ميكند، انرژي پتانسيل گرانشي آن كاهش مييابد و برعكس انرژي جنبشي آن افزايش پيدا ميكند. . امااگر چكش به جاي سقوط ، به طرف بالا برود، در اين صورت انرژي جنبشي و انرژي پتانسيلآن هر دو افزايش پيدا ميكنند و اين موضوع پايستگي يا بقاي انرژي را نقض ميكند. استدلال مشابه را ميتوان در مورد تعيين جهت نيروي محركه الكتريكي كه با تغيير شارمغناطيسي در يك مدار القا ميشود، بكار برد، يعني در اين مورد اخير نيروي محركهالقايي بايد در جهتي باشد كه با اصل پايستگي سازگار باشد و اين با استفاده از قانونلنز توضيح داده ميشود. تاريخچه در سال 1834 ، يعني سه سال بعد از اين كه فارادهقانون القا خود را ارائه داد (قانون القا فاراده)، هاينريش فريدريش لنز (Heinrich Friedrich Lenz) قاعده معروف خود را كه به قانون لنز معروف است، براي تعيين جهتجريان القايي در يك حلقه رساناي بسته ارائه داد. اين قانون به صورت يك علامت منفيدر قانون القاي فاراده ظاهر ميگردد. به اين معني كه در رابطه نيروي محركه القايييك علامت منفي قرار داده و اعلام كنند كه اين علامت بيانگر قانون لنز است. تشريحقانون لنز حلقه رسانايي را در نظر بگيريد كه به يك گالوانومتر حساس متصل است. حالآهنربايي را در دست گرفته و به آرامي به اين حلقه ، نزديك كنيد. ملاحظه ميگردد كهبا نزديك شدن آهنربا به حلقه عقربه گالوانومتر منحرف شده و وجود جرياني را در مدارنشان ميدهد. اين جريان را جريان القايي ميگويند. حلقه جريان ، مانند آهنربايميلهاي ، داراي قطبهاي شمال و جنوب است. حال اگر آهنربا را از ...
قانون لنز
قانون لنز قانون لنز كه در مورد جريانهاي القايي بكار ميرود چنين بيان ميشود كه جريان القايي در مدارهاي بسته در جهتي است كه با عامل بوجود آورنده خود مخالفت ميكند. اين قانون علامت منفي موجود در قانون فاراده را توجيه ميكند. مقدمه طبق قوانين القاي الكترومغناطيسي اگر شارمغناطيسي گذرا از مدار تغيير كند، نيرو محركه الكتريكي در مدار جاري مي شود. با برقراري نيرو محركه القايي در مدار، جريان الكتريكي القايي در آن جاري مي شود. طبق قانون لنز جهت جريان القايي در مدار در جهتي است كه ميدان مغناطيسي حاصل از آن با تغييرات شار مغناطيسي گذرا از مدار مخالفت مي كند. اگر چكشي را از بالاي نردباني رها كنيم، هيچ نيازي به قاعدهاي كه بگويد چكش به طرف مركز زمين يا در جهت مخالف آن حركت ميكند، نداريم. اگر در اين موقع كسي از ما بپرسد كه از كجا ميدانيد كه چكش سقوط خواهد كرد، بهترين پاسخي كه ميتوانيم بدهيم اين است كه بگوييم، هميشه به اين صورت بوده است و اگر بخواهيم جوابمان علميتر باشد، ميتوانيم بگوييم كه زماني كه چكش سقوط ميكند، انرژي پتانسيل گرانشي آن كاهش مييابد و برعكس انرژي جنبشي آن افزايش پيدا ميكند. اما اگر چكش به جاي سقوط ، به طرف بالا برود، در اين صورت انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل آن هر دو افزايش پيدا ميكنند و اين موضوع پايستگي يا بقاي انرژي را نقض ميكند. استدلال مشابه را ميتوان در مورد تعيين جهت نيروي محركه الكتريكي كه با تغيير شار مغناطيسي در يك مدار القا ميشود، بكار برد، يعني در اين مورد اخير نيروي محركه القايي بايد در جهتي باشد كه با اصل پايستگي سازگار باشد و اين با استفاده از قانون لنز توضيح داده ميشود. بر اساس قانون القای فارادی، شار مغناطیسی عبوری از یک حلقه رسانا در صورتی که متغیر باشد (تغییر در اندازه و یا جهت) باعث القای یک اختلاف پتانسیل الکتریکی در حلقه میشود که بوسیله رابطه زیر قابل بیان است: - ε ولتاٰژ القا شده- φ شار عبوری از حلقه این اختلاف پتانسیل باعث جاری شدن جریانی در حلقه میشود. هر جریان گذرا از یک رسانا باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی در فضای اطراف رسانا میشود که با توجه با رابطه زیر قابل بررسی است: - H میدان مغناطیسی- I جریان عبوری از رسانا- N تعداد دورهای سیم پیچ- l طول یک حلقه سیم پیچ از طرف دیگر میدان مغناطیسی مولد شار نیرویی بر جریان القا شده در حلقه اعمال میکند که برابر با رابطه زیر میباشد: - نیروی اعمال شده- I جریان عبوری از رسانا- پارهای از سیم داخل میدان مغناطیسی- میدان مغناطیسی باید توجه شود که قوانین گفته شده فقط محدود به سیمپیچ و حلقه نمیشوند ...