فال آكا ايران
رمان برادر ناتنی
در اتاقش رو باز كرد و گفت : رادين جايي مي ري ؟ بي اعتنا اوهومي گفت و بلوزش را كه تن مي كرد ، پايين كشيد . ـ كجا مي ري ؟ ـ مي شه نپرسي ؟ ـ نه ...من نبايد بدونم تو كجا مي ري ؟ به تبعيت از او گفت : نه . رايكا وارد اتاق شد ، در را پشت سرش بست و گفت : باز چت شده ؟ ـ من كه خوبم . و با گفتن اين حرف برگشت نزديك بود با سر بره تو صورت برادرش . با اينكه پنج سال از او كوچكتر بود اما تقريباً هم قدش بود . بي حوصله سمت كمد چرخيد و درش را باز كرد . رايكا ملايم و مهربان پرسيد : رادين ....جوابي نداد . كمربندي از كمد برداشت و مشغول بستن شد . ـ رادين خيلي كله شقي ، هر جا مي خواهي برو ، فقط ساعت 9 برگرد ...با تمسخر پرسيد : اون وقت ساعت 9 چه خبره ؟ ـ خونه ي عمه دعوتيم ...سري تكان داد . به تيشرت نازكش اتكلون زد و خودش را در آينه نگاه كرد . خوشش نيامد . تيشرت سبز رنگ آستين كوتاهش بيشتر با اين شلوار و كمربند مي آمد . با اين فكر بلوزش را كند و زير پايش انداخت و سمت كمد رفت . رايكا همان طور كه نگاهش مي كرد گفت : جمعش كن ....متنفر بود از اينكه رايكا آن قدر اون رو زير ذره بين قرار مي داد و يا اشكالش را مي گرفت عصبي گفت : مريم جمع مي كنه . ـ مريم كلفتت كه نيست ....تيشرت سبز رنگش را پوشيد و گفت : منم اينو نگفتم ...هميشه اين كارها رو مي كنه . بدون اينكه كسي بهش بگه ...اين بار هم ....رايكا ميان حرفش پريد و گفت : كار هات رو مي كنه چون تو خودت انجام نمي دي ...ـ اصلاً من در اتاقم رو قفل مي كنم كه اينقدر مريم به زحمت نيافته ....خودمم و اتاقم ...دوست دارم به هم ريخته باشه ...ـ مريم برات خيلي زحمت كشيده ، بزرگت كرده ، يعني به نظرت اون قدر لياقت نداره كه مامان صداش كني ؟ ـ بازم حرف هاي تكراري ؟ ـ تو هيچ وقت اون رو درك نكردي ...ـ كي ؟ مادرت رو ؟ ـ اون مادر تو هم هست رادين ...اين رو بفهم ...اون تو رو بيشتر از من دوست داره.رادين پوزخند صداداري زد كه رايكا گفت : من كه جاي تو بودم شرمنده مي شدم ...مي فهمي وقتي بهش بي محلي مي كني چه حالي ميشه ؟ عصبي سمت رايكا برگشت و گفت :مي فهمي اون مادر من نيست ...مي فهمي ؟ رايكا پلك هايش را باز و بسته كرد و گفت : اون مامان هر دومونه ....رادين با فرياد گفت : مادر من خيلي سال پيش مرده ...وقتي به دنيا اومدم . رايكا كه عصبانيتش را ديد تصميم گرفت كوتاه بياد . اما رادين كه سمت در مي رفت گفت : اين قدر هم سعي نكن لقب مادرم رو به يكي ديگه بچسبوني . و از اتاق خارج شد . رايكا هم سمتش آمد و گفت : باشه هرچي تو بگي ...ساعت نه برگرد . رادين بي اهميت پله ها را دوتا ، يكي به سمت پايين طي كرد . ژاكت مشكي رنگش را روي آرنجش زد و بيرون رفت .
ابن یمین
و به روزگار سلطان محمد خدابنده (703-716) در قصبهی فریومد جوين خراسان اسباب و املاک خریده و همان جا متوطن شد؛ و علاءالدین محمد فریومدی که به روزگار سلطان ابوسعید و سپس در زمان طغاتیمور خان سالها صاحب دیوان و وزیر خراسان بود، وی را مشمول عواطف خود داشت. دولتشاه اشعاری از یمینالدّین نقل کرده و نوشته است که «مکاتیب نظم و نثر که امیر یمینالدّین به فرزندش امیر محمد از روم و خراسان نوشته، و جواب ابن یمین به پدرش، شهرتی عظیم دارد» و تاریخ وفات او در مجمل فصیحی به سال 722 ثبت شده است.ابن یمین در دوران زندگی خود دچار انقلابات و دگرگونی گردید که زاییدهی فئودالیسم و عدم مرکزیّت در آن دوران بود؛ وی در اثر ظهور سربداران در خراسان آل کرت در هرات و طغاتیموریان در گرگان ، در نتیجهی درگیری امرا و سران فئودال با یکدیگر، ناگزیر بود از درباری به دربار دیگر پناه برد، با اینکه ابن یمین به حکایت اشعارش، مردی آزاداندیش و قانع بود ولی به اقتضای زمان گهگاه به مدح قدرتمندان پرداخته است ، از پیشآمدهای ناگوار زندگی شاعر یکی این است که به سال 743 هجری در جنگ زاوه نزدیک خاف که میان امیر وجیهالدین و ملک معزّالدین کرت روی داد، دیوان اشعارش گم شد ،خود او را به اسارت به هرات بردند. ابن یمین در خلال زندگی پرماجرای خود اشعاری اخلاقی، اجتماعی، عرفانی و فلسفی از خود به یادگار گذاشته است؛ وی مدتی کارهای دیوانی میکرده و چندی با عرق جبین و کدّ یمین به کشت و زرع میپرداخته و از این راه امرار معاش میکرده است. وی در زمرهی شعرایی است که از تملّق و مداهنه پیش ناکسان خودداری کرده و شرافت و شخصیّت انسانی را ستوده و مردم را به کوشش، سعی، عمل، بردباری و قناعت دعوت کرده است؛ با اینکه گاه در اشعار او از قدرت تقدیر، عجز و ناتوانی انسان، سخن به میان آمده، ولی در مجموع، شاعر، از دعوت مردم به کار و کوشش و پیروی از عقل و منطق خودداری نکرده است. پس از آنکه نهضت سربداران قوام گرفت، ابن یمین که شاعری آزاده و روشنبین بود به جمع آنان پیوست. وی که به سمت شاعر و مداح درباری به خاطر لقمهایی نان تلخ، ناگزیر بود خامه ی خویش را به دهها تن امیران گستاخ و بیعار و خشن فئودال بفروشد، سخت از آنان و دستگاهی که ایشان نمایندهی آن بودند، متنفر بود. ابن یمین اهل تعصّب و جمود نبود و به پیروان ادیان و مذاهب مختلف به دیدهی اغماض و تساهل می نگریست و به فحوای اطّرق الی الله بعدد انفاس الخلایق، با معتقدین به ادیان گوناگون، سر جنگ و عناد نداشتاما قطعه ای مشهور از شاعر فریومد : آن کس که بداند و بداند که بدانداسب شرف از گنبد گردون بجهاند آن کس که بداند و نداند ...
تاریخچه شرکت سایپا
شركت سايپا در سال 1346 در زميني با مساحت 240 هزار متر مربع و زيربناي 20 هزار متر مربع (در حال حاضر فقط مساحت زمين كارخانه مركزي 415 هزار متر مربع ميباشد) با سرمايه اوليه 160 ميليون ريال به نام " شركت سهامي توليد اتومبيل سيتروئن ايران" تاسيس گرديد. در تاريخ 15 اسفند 1345 ثبت و در اواخر سال 1347 به مرحله بهرهبرداري رسيد. اين شركت توليد اولين محصولات خود را كه شامل "وانت آكا" و سواري "ژيان" بود با روش كاملاً دستي و بدون بهرهگيري از تجهيزات و امكانات مدرن آغاز نمود. توليدات شركت بعد از سال 1353 به واسطه استفاده از ابزارهاي جديد و مكانيزه شدن برخي از بخشهاي توليدي، سير صعودي يافت و بر تنوع محصولات شركت نيز افزوده شد. بهطوريكه علاوه بر توليد ژيان با مدلهاي مهاري، پيكاب، از سال 1355 توليد رنو در مدلهاي 2 درب و 4 درب شروع و تا سال 1372 ادامه داشت. در اوايل سال 1354 نام شركت با حذف كلمه سيتروئن از انتهاي عبارت فرانسوي آن به "شركت سهامي ايراني توليد اتومبيل" به نام اختصاري (سايپا SAIPA) كه ماخوذ از عبارت فرانسوي Societe Annonyme Iraniane De Production Automobile” “ ميباشد، تغيير يافت. شركت در 16 تيرماه 1358 تحت مالكيت دولت جمهوري اسلامي ايران در آمده و از 18 آذرماه 1360 تحت سرپرستي سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران قرار گرفت و در تاريخ 1/2/1365 بر اساس مصوبه هيات وزيران، كليه سهام سرمايه آن به نمايندگي از طرف دولت جمهوري اسلامي به نام سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران منتقل گرديد. در سال 1377 با توجه به سياستهاي جديد سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران مبني بر تمركز بيشتر در فعاليتهاي صنعت خودروسازي كشور، استفاده بهينه از امكانات موجود در مجموعه شركتهاي تحت پوشش سازمان، ايجاد رقابت و ... وزارت صنايع زمينههاي ادغام مجموعههاي خودروسازي را در قالب دو گروه بزرگ خودروساز ايجاد كرد و بدين ترتيب گروه خودروسازي سايپا و گروه خودروسازي ايران خودرو شكل گرفتند. گروه خودروسازي سايپا به منظور توليد انواع خودروها خصوصاً توليد خودروهاي سنگين و تجاري در همان سال با خريد 80 درصد از سهام شركت سايپا ديزل (ايران كاوه) و 2/63 درصد از سهام زامياد و در سال 1378 با خريد 51 درصد از سهام شركت پارس خودرو گامهاي عمده اي در اين زمينه برداشت. در دي ماه سال 1378 به پيروي از سياستهاي دولت جمهوري اسلامي ايران مبني بر كاهش تصدي دولت و خصوصي سازي شركتهاي دولتي و به موجب تبصره 35 قانون بودجه كل كشور، بيش از 51% سهام اين شركت واگذار شد و بدين ترتيب سايپا نيز در زمره شركتهاي خصوصي قرار گرفت. امروزه شركت سايپا با در اختيار داشتن بيش از 90 شركت خودروساز، قطعه ساز، تحقيقاتي، ...
زبان بختیاری - زبان کورش بزرگ هخامنشی
نویسنده: علی بهرامی آسترکی( بهرامسری)، منتشر شده در دو هفته نامه امرداد، ۱۳۸۷ کورش کبیر می فرمایند:" هِدُم کورش شاه هخامنشی." بيشتر گاه نگاران( مورخان) روم ،يونان، ايران درنوشته هاي خود يادآور شده اند كه « بختياريها » از ايرانيان آريايي تبار مي باشند . اين گروه نخست به ارمنستان و كوه هاي آرارات آمده و سپس بنام آرايي مشهور شده اند . روي هم رفته از تمام نوشته ها و سندهاي تاريخي اين گونه برداشت مي شود كه بختياريان از ايرانيان نژاده و بااكراد و الوار از يك ريشه و نژاد و زبانشان نيز همان پهلوي است . نويسنده ي كتاب «بُستان السياحه» ( حاج ميرزا زين العابدين شيرواني ) مي نويسد كه « بنا بر اقوال مورخين مرديمكه به كُرد و لُر و بختياري معروف شده اند از نژاد عيلام مي باشند كه مغلوب آشوريها شدند». لُرها قومي آريايي ، پارسي زبان و ايراني تبارند كه از نظر جسمي و فرهنگي كما بيش با اقوامي چون عيلاميان ، كاسي ها ، تازيان و تركان آميخته اند اما با اين حال توانستند ريشه ونژاد خود را بيش از ديگر گروههاي ايراني نگاهدارند . ( قوم لُر ، رويه ي 45 ) «لايارد» مي نويسد كه «بختياريها با يك گويش محلي ايراني كه معمولاً به زبان لُري معروف است تكلم مي كنند ، اين لهجه بدون اينكه لغات تركي و عربي وارد آن شده باشد ، يك گونه لهجه ي تعريف شده ي فارسي قديم است كه بختياريها آن را حفظ كرده اند . اين لهجه كه واقعاً همان زبان مردم ايران باستان است بيشتر به ادبيات معاصر و زبان شاهنامه شباهت دارد . گويش بختياري بسيار زيبا و دلپذير است و براي يك زبان شناس اصطلاحات فراواني وجود دارد كه در زبانهاي ديگر يافت نمي شود .» وي در ادامه مي گويد : «بختياريها از نژاد اقوامي هستند كه در اعصار گذشته در اين منطقه از جهان سكونت گزيده اند و به عقيده خودشان از نژاد خالص ايراني مي باشند ، آنها به خاطر قدرت جسماني و خصوصيات اخلاقي همانند ساير مردم ايران از يك نژاد ممتازي مي باشند . بختياريها در ادوار مختلف نقش مهمي در تاريخ كشورشان ايفا نموده اند . بختياريان از طايفه و اولاد كوه نشينان قديم اند از خون پاك ايرانيان مي باشند و طايفه بسيار خوبي ميباشند . جوانهاي بلند و خوشگل دارند.....، اين طايفه شجاع و دلير مي باشند و در تواريخ شجاعت و رشادت بختياري مذكور است» راليسَن (Ralisan) مي گويد : (( زبان بختياريها زبان فرس قديم است ، كه شبيه به زبان پهلوي در زمان ساسانيان بوده است . همين اندازه بايد دانست كه بختياريها از آرين هاي باستان هستند و چندين سده در همين كوهستانها زندگي كرده اند». «ماژور لوريمر» يكي ديگر از پژوهشگران اروپايي است كهدرباره ي گويش بختياري بررسي كرده است . او ...
زندگی نامه حافظ شیرازی
زندگی نامه حافظ شیرازی خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نمودهاست. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشتهاند و ممکن است بهاءالدین _علیالرسم_ لقب او بودهباشد. محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوانهای او را چنین آوردهاست: مولاناالاعظم، المرحومالشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمسالملهوالدین، محمد حافظ شیرازی. تذکرهنویسان نوشتهاند که نیاکان او از کوهپایه اصفهان بودهاند و نیای او در روزگار حکومت اتابکان سلغری از آن جا به شیراز آمد و در این شهر متوطن شد. و نیز چنین نوشتهاند که پدرش «بهاءالدین محمد» بازرگانی میکرد و مادرش از اهالی کازرون و خانهی ایشان در دروازه کازرون شیراز، واقع بود. ولادت حافظ در ربع قرن هشتم هجری در شیراز اتفاق افتاد. بعداز مرگ بهاءالدی، پسران او پراکنده شدند ولی شمسالدین محمد که خردسال بود با مادر خود، در شیراز ماند و روزگار آندو، به تهیدستی میگذشت تا آنکه عشق به تحصیل کمالات، او را به مکتبخانه کشانید و به تفصیلی که در تذکرهی میخانه آمدهاست، وی چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد میگذرانیدو بعداز آن زندگانی حافظ تغییر کرد و در جرگهی طالبان علم درآمد و مجلسهای درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و به تتبع و تفحص در کتابهای مهم دینی و ادبی از قبیل: کشاف زمخشری، مطالعالانوار قاضی بیضاوی، مفتاحالعلوم سکاکی و امثال آنها پرداخت. محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندینبار در مجلس درس قوامالدین ابوالبقا، عبداللهبنمحمودبنحسن اصفهانی شیرازی (م۷۷۲هـ ق.) مشهور به ابنالفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزلهای او را در همان محفل علم و ادب شنیدهاست. چنانکه از سخن محمد گلندام برمیآید، حافظ در دو رشته از دانشهای زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار میکرد و چون استاد او، قوامالدین، خود عالم به قراآت سبع بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائتهای چهاردهگانه (از شواذ و غیر آن) ممارست میکرد و خود در شعرهای خویش چندینبار بدین اشتغال مداوم به کلامالله اشاره نمودهاست: عشقـت رسد به فریاد ارخود بهسان حـافظ قـرآن ز بـر بخوانی با چـارده روایت یا صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردمو به تصریح تذکرهنویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفتهاست. شیراز، در دورهای که حافظ تربیت میشد، ...
موارد استعمال دارو هاي گياهي در آبزيان
2-درمان بيماريهاي ويروسي از مهمترين بيماريهاي ويروسي آبزيان ميتوان به موارد زير اشاره نمود : - عفونتهاي نكروزي پانكراس IPN - سپتمي سمي خونريزي دهنده ويروسي Viral Hemorrhagic septicemia - نكروز عفوني بافتهاي خونساز Infection Hematopoientic necrosis - عفونت ويروسي بهاره كپور ماهيان Spring virema of carp - التهاب كيسه شنا Swim bladder Inflammation - سندرم شبه زخم واگيردار Epizootic ulcerative syndrome براي درمان اين دسته از بيماريها در مورد تعدادي از گياهان تحقيقاتي بعمل آمده است كه در اينجا به آنها اشاره ميشود. ◙- داروي CIFax :مخلوط يك ماده شيميائي همراه با تركيبات گياهي است كه با غلطت /01 ميلي گرم در ليتر در آب مصرف ميشود سهروز پس از مصرف اثر درماني آن ظاهر ميشود ،حدت بيماري را كاهش داده والتيام زخمهاي جلدي شروع ميشود(1) - Direk busarakom ◙در سال (1996) عصاره اتانلي 18 گياه مختلف را بروري ويروسهاي IHNV,OMV,IPNV ( آزمايش ايجاد Plaqueدر روي كشت سلولي CHSC-214 ) بكار برد در مورد OMV بين 100 - 65% وIHNV 25-100% موثر بود . ميزان مصرف دارو 500 Ig/ml بوده است .استفاده از اين عصاره ها حتي تا مقادير 2-3 برابر مقدار مؤثر بر ويروس هيچ اثر مضر سلولينشان نداده است (8). گياهان دريائي از جمله : Controceras clavulatum , Managrove brugureracylindrica , Excoecoria agallocha بطور مشخص اثرات ضد ويروسي بر عليه ويروس TMV ( Tobacco mosaic virus) داشته است (9( ************************* 3-درمانبيماريهاي قارچي مهمترين بيماريهاي قارچي آبزيان عبارتند از ساپرولگنيا - ايكيتوفونوس - برانكيلومايكوزيس Allium.sativum ◙ : درمان ساپرولگينا توسط (1991) Ramos مورد ارزيابي قرار گرفته است و اثرات مثبتي از خودنشان داده است (10). ************************* 4- انگلهاي تك ياختهاي مهمترين بيماريهاي تك ياختهاي آبزيان عبارتند از : تريكودينا و ايكتيوفتريوس دو گياه داروئي زير اثرا ت مثبتي در مبارزه با اين تك ياخته ها نشان دادهاند. - Lyngbya majuscula : ◙ماده مؤثره Malyngamide H اثرات Ichthyotoxic به ميزان Lc 50 = 5 g/ml (11) - Moringa olifera ◙گز روغني : بصورت درختچه اي است كه در بوشهر كاشته شده است . 5- درمان كرمهاي پهن سستودهائي مانند: ديفلوبوتريوم لاتوم - ليگولا انتسيتناليس - تريپانونكا - كاريومينه ارس لاتيسس - پروتئوسفاليده - اويرتريوم -وتريوسفالوس و ترماتودهاي مانند: اوپيستوركيس - متوركيس آلبيدوس ...
فال گل با تفسیر کامل انواع گل و تعداد شاخه ها
فال گل با تفسیر کامل انواع گل و تعداد شاخه ها در تمام کشور ها براي اينکه عاشق و معشوق بتوانند احساسات خود را به يکديگر منتقل کنند از راههاي زيادي استفاده مي کنند با صحبت کردن ، نامه نوشتن ، نگاه کردن ..اما معمولترين روش استفاده از گل است .خود واژه ي گل سمبل عاشقي مي باشد .اما بد نيست با نشانه هاي تمام گل ها قدري آشنا بشويدتا اگر موقعي خواستيد احساس خود را به عاشق يا معشوق خود عرضه کنيد بدانيد تا چه گلي را هديه کنيد يا گلي را که هديه گرفته ايد چه معنا و مفهومي دارد ... گل مريم: نشانه نجابت و پاکي معشوق است و اگر عاشقي آن را تقديم معشوق نمايدمي خواهد بگويد که به عفت و عشق او اطمينان کافي دارد . گل ياس: نشانه آنست که عشق و دوستي بايد دو جانبه باشدوگرنه بي ثمر است و علامت آن است که عشق عاشق اگر از جانب معشوقه پذيرفته نگردد او را ترک مي نمايد و فراموشش مي نمايد.گل زرد: نشانه اي است بر احساسات تنفر آميز عاشق نسبت به معشوق خويش. گل بنفشه: نشانه آنست که عاشق از دلدارش مي خواهد با او مهربان باشد اورادوست بدارد و در رنج و شادمانيش شريک و سهيم باشد .گل يخ: نشانه اي است بر نا اميدي و رنج عشق .گل نرگس: نشانه اي است بر شوريدگي عاشق که از معشو قه مي خواهد با او يکرنگ باشد.گل لاله: نشانه آنست که عاشق حاضر است در راه معشوق از جان خويش هم بگذرد و هرچه که او بخواهد انجام دهد.گل ميخک: نشانه آنست که عاشق قلب خودش را که بهترين هديه هاست به معشوق ز جان گرامي تر تقديممي کند.گل نسترن: نشان آنست که عاشق از خيانت معشوق به تنگ آمده و دلش مي خواهد از او که عشق را با هوس مخلوط کرده است بگريزد.گل مرواريد: نشانه اي است بر آخرين حرف هاي دلعاشق و آخرين ناله هاي قلب ديوانه اش.گل شقايق: نشانه اي است از عشق شور انگيز عاشق به معشوق و نشانه ي تپيدن هاي قلب اوست در آرزوي ديدار معشوق . گل سرخ : نشانه عشق آتشين است عشقي که عاشق مي خواهد خود را در ميان شعله هايش قربان معشوق نمايد.گل اطلسي: هر که براي معشوق بفرستد از او مي پرسد که آيا او را دوست دارد يا نه.گل بيد مشک: نشانه آنست که عاشق کينه معشوقه بي وفا را به دل نمي گيرد و با فرستادن شاخه اي از اين گل به او مي گويد من تو را مي بخشم زيرا گناه از من و سرنوشت من است.گل ناز: نشانه آنست که عاشق در عين حال که ناز معشوقه را دوست دارد دلش مي خواهد او فسونگري را کم کند و به سوي وي روي آورد .گل مرزنگوش: نشانه نفرت عاشق و نفرين اوست که براي معشوق مي فرستد . گل شب بو : نشانه آنست که عاشق از معشوق خودتمناي بوسه دارد و از دور او را مي بوسد.تعداد ...
ایرانگردی - آخرین قسمت: خاطرات سفر به زنجان (آخرین قسمت) - حمام حاجی داداش (چایخانه خان داداش)
حمام حاجی داداش (چایخانه خان داداش) سلام دوستای خوبم سلام دختر و پسرای گل و عزیزم مصادف شدن آخرین قسمت ایرانگردی با خاطرات آخرین روز سفر به زنجان را به فال نیک می گیریم. در مدت یک سالی که در خدمت شما عزیزان دلم بودیم در کنار معرفی اماکن گردشگری ایران توانستیم خاطرات سفر به استان های گیلان، بوشهر و زنجان را به رشته تحریر در آوریم. البته در بخش ایرانگردی سعی کردیم فقط به معرفی اماکنی بپردازیم که شخصا از آنها بازدید کرده ام و تعداد بسیاری از آنها را در قالب خاطرات سفر معرفی نمودیم. در چند سال گذشته علاوه بر سفرهایی که خاطراتش در این بخش ارائه گردید سه سفر دیگر هرچند یکی از آنها سخت و مشکل و با خاطراتی غم انگیزهمراه بود اما برایم خیلی مهم و جذاب بودند (البته همه سفرهایم در جایگاه خودش مهم هستند). یکی سفر ۱۰ روزه ام به تهران در خرداد ماه سال ۱۳۸۹ بود که با موتورسیکلت و با هدفی خاص صورت گرفت و دیگری سفر به تبریز در اواخر خرداد ماه و ادامه آن، سفر به استان قزوین در اوایل تیرماه سال جاری بود. از آنجا که طبق برنامه ریزی قبلی تصمیم بر آن بود که این وبلاگ را به طور موقت به مدت یک سال تعطیل نماییم اما محبت بعضی از فرزیدان گل و با محبتم مانع از تعطیلی آن شد و مرا بر آن داشت که نوشتن خاطرات را به طور پراکنده و در زمان های مناسب ادامه دهیم بنابراین اگر خداوند متعال توفیق دهد خاطرات سفر به تهران را در قالب سفری با دید گردشگری همراه با خاطرات سفر به تبریز و قزوین و نیز خاطرات روزهای پس از سفر به زنجان (حواشی سفر به زنجان) را در آینده و در همین وبلاگ تقدیم خواهم نمود. با این امید که مطالب این بخش از وبلاگ (ایرانگردی) مورد قبول عزیزان دلم قرار گرفته باشد. آخرین قسمت ایرانگردی را با تقدیم خاطرات آخرین روز سفر یه زنجان و معرفی حمام حاجی داداش یا خان داداش که اکنون به چایخوری سنتی تغییر کاربری داده شده است پایان می دهیم. یکشنبه 15/9/88 ساعت از 16:15 گذشته بود که به اتفاق بچه ها به چایخوری سنتی خان داداش واقع در بازار تاریخی زنجان رفتیم و به نوشیدن چای پرداختیم. بعد از آن در بازار به مناسبت عید سعید غدیر هدیه کوچکی برای فرزند گلم گرفته و بعد دوستش را به محل سکونتش رسانده و برای سفارش شام به غذاخوری ابریشم رفتیم. قصدمان بود که بعد از سفارش غذا به یکی از پارک ها برویم اما مسیر را اشتباه رفته و حدود 15 تا 20 کیلومتر جاده قدیم تهران را طی نمودیم. بعد از بازگشت و دریافت شام در قالب چیزبرگر برای صرف آن به یکی از پارک های نزدیک رفتیم. هوا خییییییییلی سرد بود، آن شب را هرگز فراموش نمی کنم، فرزندم حسابی سردش ...
ايرانگردي - قسمت هفدهم: رسم و رسومات یلدا در شهرهای مختلف ایران
آيين و رسوم يلدا در استان هاي مختلف ايران هندوانه به عنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگیرد. ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد بر ستم را گرامی میداشتند. شیرازی ها شب یلدا را به شب زنده داری می پردازند و با گسترانیدن سفره ای كه شباهت به سفره هفت سین دارد از میهمانان خود پذیرایی می كنند و در این سفره علاوه بر میوه های مرسوم یعنی انار، مركبات و هندوانه و همچنین تنقلاتی مثل گردو، نخودچی، حلوای ارده، آجیل، رنگینك، ارده شیره و خرما و انجیر، آینه و قاب عكس حضرت علی(ع) را به همراه چند لاله و شمع زیبا و نگین در سفره می گذارند و اسفند را بر آتش می ریزند تا بویش در خانه بپیچد. شیرازی ها مردم را به دو دسته گرم مزاج و سرد مزاج تقسیم می كنند و لازم است كه در شب یلدا گرم مزاج ها انواع خنكی ها مثل هندوانه را بخورند و سردمزاج ها گرمی هایی مثل خرما، انجیر، ارده شیره و ... تا به اصطلاح، مزاجشان برگردد. فال حافظ هم كه جای خود را دارد. شب یلدا در خراسان به "شب چله" معروف و دارای پیشنیه دیرینهای است و مردم در این شب با شركت در شب نشینیهای طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانیترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا كه توان مالی دارند، در خرید میوههای مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه كوتاهی نمیكنند. بردن هدیه به خانه عروس با عنوان "شب چلهای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی كه به تازگی نامزد شدهاند، ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده میشود و خانوادههای عروس و داماد دور هم جمع میشوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار میمانند. یكی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "كف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبك را كه در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام ...