غم از دست دادن دوست

  • در غم از دست دادن دوست....

    در غم از دست دادن دوست....

    در غم از دست دادن دوست.... ((انا لله و انا الیه راجعــــــــون)) در غم بی دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجرش داد کشم   چشم هايم خسته است ، زبانم بند آمده ، واشك هايم ماننده آبشار سرازير شده زمان زودتر از هرروز ميگذرد، وتپش قلبم آهسته آهسته تراز هميشه ميزند.. زهرا جان غم از دست دادنت شوک بزرگی برای ما بود..هنوز باور نمیکنیم که دوست شاد و مهربونمون سه روزه که زیر یک خروار خاک آروم گرفته..دلمون واست تنگ میشه..واسه اون سالایی که هم کلاسی و دوست بودیم دوباره از همینجا این مصیبت بزرگ رو به خانواده ی محترم زهرا السادات شیرازی تسلیت میگم   ********************************************************************* تو بي وفا بودي ولي اونکه برات مي مرد منم تا زنده ام دوست دارم اينه کلام آخرم ********************************************************************* روز وصل دوستداران یاد باد            ***               یاد باد آن روزگاران یاد باد کامم از تلخی غم چون زهر گشت  ***             بانگ نوش شادخواران یاد  باد



  • در غم از دست دادن دوست

    چشم هايم خسته است ، زبانم بند آمده ، واشكهايم ماننده آبشار سرازير شدهزمان زودتر از هرروز ميگذرد، وتپش قلبم آهستهآهسته تراز هميشه ميزنداحساسم درفراسوي 2ساله پيش رفته ،خداي من 2سال گذشتنیما و (المیرا) ،2سال است كه فقط با خاطره هاتون زندگي كرده ام ، دستانه هنرمندد دیگر از يادم رفته،حرف  هاي پر غرورت از خاطرم پاك شده ، خطا هايم از ذهنم رفتهو نصيحت هاي دوستانه اتهيچ چيز را در احساسم تداعي نمي كند. غمي سخت در سينه ام است 2سال از دوريتگذشته ودوست خامت پخته و پخته تر شده ، غصه هايم درقلبه كوچكم ماننده دريا شده ،‌ولياسمه زیبایتان كهفقط برايم یه خاطره شده ، تو که خواستي محكمباشم به اندازه ي قطره هاي احساسه اقيانوس ...، به نبودنتعادت كرده ام وليبازتو را با نصیحت ها و (المیرا) را با حرفهای پر غرورش ميخواهم ، بعضي شب ها در رويايم ميبينم من و تو و همسر ت،در کنار دریاچه هستیم تو جاده آشنایی هامون و ...... مادر وپدرت بي تو تنها شدند ، هر روز كه ميگذرد موهاي سفيدشون چهره شکسته شون مراخوردتر ميكند ، هنوز رفتنت را باور نكردند ، ولي من چطور می توانم باور کنم .....<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />  به پاييز سپرده ام كه به تمام درختانِ دنيا خبربدهدكه امروز را برايتان بميرند، شماها تنها نيستيد ، ولی من تنهای تنهایم ...                      از زبان شیرینتان فقط همین را یاد گرفتم که بگم:   Jiroum em kez   تو بي وفا بودي ولي اونکه برات مي مرد منمتا زنده ام دوست دارماينه کلام آخرم.

  • دل نوشته ای در غم از دست دادن دوست خوبم مرضیه گیلانی*****

    دیشب بهم خبر رسید که مرضیه یکی از دوستان دوران دبیرستانم روز تاسوعا تصادف کرده و فوت شده الان ساعت هاست که غمگین باچشای خیس فکرهای مختلف از ذهنم میاد و میره چهره مرضیه ثانیه ای از ذهنم بیرون نمیره وقتی به این موضوع فکر می کنم که رو تخت مرده شور خونه می شورنش اینکه روی تابوت رو دستشون می گیرنش اینکه تو قبر میذارنش و بعد از ساعتی همگی میرن اینکه حالا اون نمی دونه که مرده وقتی همه دارن گریه می کنن اون داره داد می زنه تلاش میکنه می گه چرا گریه می کنید من زنده ام بعد وقتی همه دارن میرن احساس ترس می کنه التماس می کنه که نرید.........با خودم می گم تازه داماد چه احساسی داره برای از دست دادن همسرش خاطرات مرضیه ثانیه ای رهام نمی کنه کاپیتان تیم بسکتبال مدرسه وقتی مسابقه داشتن ما میرفتیم و تشویقشون می کردی.خاطرات سفرهایی که با هم داشتیم وقتی توی قطار شروع به درد و دل کرد و اشکاش جاری شد وقتی....................................................................................................... نمی دونم چجوری از شر این فکرا خلاص بشم دارم دیوونه می شم دقایقی می گم کاش تشییع جنازه رفته بودم شاید ارومتر می شدم ولی مترسیدم از رفتن دیدن صحنه های ناله و شیون مادر و خواهرش دیدن شوهر جوونش فرداامتحان دارم این فکرها حتی بهم اجازه نمی ده حتی یک خط چیزی بخونم خواهش می کنم برای ارامش روحش دعا کنید از الان به این فکرم امشب شب اول قبرشه بعنی چی می شه خیلی نگرانم می ترسم مترسم از اینکه فردا نوبت من باشه

  • کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزان

    «با خودتان مهربان باشید، همین روزهاست که خودتان را از دست بدهید.» -- باب گنووسی “Bob Genovesi” مهرماه پارسال در یک مهمانی یکی از دوستان دوران دانشگاهم را دیدم که بیست سال بود از او خبر نداشتم.  «چه خبر؟ به نظر همه چی روبه‌راه می‌رسه؟» «اوم، مادرم فوت کرد و از شوهرم جدا شدم.» او جواب داد: «اوه متاسفم، اتفاق‌های خیلی بدی برات افتاده. اما چطور اینقدر خوب به نظر می‌رسی.» شاید خیلی گفتگوی خوبی برای یک مهمانی نبود اما در هر حال با لبخند جواب دادم.  «سخت‌ترین سال زندگی‌ام بود اما کم‌کم دارم با آن کنار می‌آیم و همین باعث می‌شود که احساس خوبی داشته باشم.» مطمئناً چیزی که این همکلاسی دوران دانشگاهم نمی‌دانست این بود که هفته‌های زیادی برای من مثل جهنم گذشته بود. مثل دیوانه‌ها جلوی تلویزیون می‌نشستم و از این سریال به آن سریال فقط گریه می‌کردم. سه ژاکت، دو شال، یک کلاه زمستانی و یک پلیور بافتم. مقدار زیادی چای می‌نوشیدم، در نشیمن خانه‌ام می رقصیدم و تظاهر می‌کردم که هنوز آنقدر جوان هستم که به باشگاه بروم. یکی دیگر از دوستانم بهار گذشته پدرش را از دست داد. مطمئن بودم که وقتی از سفر برمی‌گردد واقعاً شوکه خواهد شد. او را به خانه‌ام برای شام دعوت کردم. همینطور که در آشپزخانه مشغول غذا خوردن بودیم، از درد و رنجی که با از دست دادن پدرش متحمل شده بود و حتی عصبانیتش از دوستانش که سعی می‌کردند در برخوردها  مستقیم درمورد این فقدان او صحبت نکنند، حرف می‌زد.  من که به سوپی که می‌خوردم نگاه می‌کردم، گفتم، «اندوه از دست دادن یک عزیز، مثل یک کاسه خیلی بزرگ است که در دستانمان جا نمی‌شود. نیاز به شکل‌ها، بافت‌ها و رنگ‌های زیادی دارد. هیچوقت نمی‌دانید کی و چطور سرش را به عقب برگردانده و شما را در چنگ خود می‌گیرد. بعضی روزها بی‌دلیل می‌خندید، بعضی روزها بخاطر اینکه گریه نکرده‌اید احساس گناه می‌کنید و بعضی اوقات هم آنقدر عصبانی و مضطرب می‌شوید که اصلاً نمی‌دانید چه باید بکنید.» اندوه و غم از دست دادن یک عزیز از آندسته احساساتی است که زندگی خود را دارد. همه احساسات را درون خود دارد و بعضی وقت‌ها هیچ راهی برای درک کردن آن نیست.  یکی از بزرگترین آموخته‌ها در ادیان، درس ناپایداری است -- اینکه هر چیزی که به وجود می‌آید، از دست خواهد رفت. اما ناپایداری موضوعی است که تا چهره زشت و چشمان غضب‌ناک خود را نشانتان نمی‌دهد، پی به حقیقت آن نمی‌برید. اینها چیزهایی هستند که به من طی آن دوران سخت کمک کردند:۱. مراقبت از خود، مراقبت از خود، مراقبت از خود! شوک از دست دادن -- چه از نظر احساسی، چه ذهنی، چه فیزیکی و چه معنوی -- بسیار شدید ...

  • در غم از دست دادن یک دوست

    در غم از دست دادن یک دوست

      انا لله و انا الیه راجعون   گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است میچیند آن گلی که به عالم نمونه است  سلام روز چهارشنبه خبر رسید که یک دوست وهمکارخوب رو تو یه تصادف از دست دادم متاسفانه تو این تصادف هم خودش و هم خانومش فوت کردند دختر یازده ساله وپسرهفت سالش هم با وضعی خراب تو بیمارستان هستند آخه خدا حکمتت رو شکر   اونارو که بردی این دوتا بچه رو برای چی نگهداشتی تصورش رو بکنید  کسی که ۱۰ سال با هم صبحونه و ناهار بخورید و از صبح تا غروب با هم باشید همه درد و مرض همدیگه رو بدونید از برادر بهتون نزدیکتر باشه حالا به نظرتون میشه تو این اداره سر کرد.......؟ وقتی تو اداره جای خالیش رو میبینم و یاد غسالخونه بهشت زهرا میافتم دیوونه میشم با این مطلب خواستم خودمو سبک کنم وگرنه اینجاعادت به این نوع نوشتن ندارم خواهش میکنم اونائی که این مطلب رو میخونن برای بچه هاش دعا کنند  اگر قراره با نبودن پدر و مادرسختی بکشند دعا کنید اونا هم برن پیش والدینشون  چی دارم میگم....!!!! مگه میشه تو کار خدا فضولی کرد خدا که بد بنده هاشو نمیخواد خدایا ما همیشه و همه حال سعی کردیم تسلیم محض تو باشیم خدایا حکمتت رو شکر ******************************************** رفت از برم عزیز و عیان شد لقای مرگ آمد بگوشم از غمش آهنگ پای مرگ پایان زندگیست همانا وداع دوست وآغاز ماتمی که بُوَد رهنمای مرگ اندیشه از غمی نکنم جز غم فراق بیمم زِ هَر بلا نبود جز بلای مرگ از جان خویش سیر نِیَم جان من مَرو کز رفتنت کند دل تنگم  هوای مرگ پا از سرم کشیدی و رفتی که بشنوم هر دم بگوش خویش زِ هَر سوی ندای مرگ ( دلبر ) غم وداع عزیزان فزونتر است از جور روزگار و  غم افزا  نوای مرگ خدا همه مارو ببخشه و بیامرزه برای شادی روحش صلوات    

  • غم از دست دادن یک دوست ، خیلی سخت بود ... ( مرحوم بهرام جوادی شلمانی )

    غم از دست دادن یک دوست ، خیلی سخت بود ... ( مرحوم بهرام جوادی شلمانی )

    غم از دست دادن یک دوست خیلی سخت بود ،  روحت شاد و یادت همیشه جاویدان  طاهر ، محمد ، هاشم ، صفر قربان نژاد ، سیکارودی ، پور ابراهیم ، شعبان زاده  یاد تو هرگز نرود از دل ما ، تا اینکه خاک شود منزل ما یادش گرامی و روحش شاد   

  • غم از دست دادن تو

    غم از دست دادن تو

    <?xml:namespace prefix = v ns = "urn:schemas-microsoft-com:vml" /><?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> خوابیدی رو موج ابرا کاش میشد تو رو بگیرم تو به ابرا دل سپردی من تو حسرتت می میرم صاعقه بالامو کند و فاصله پشتمو خم کرد غم از دست دادن تو ورق تقویم و کم کرد هنوزم خیلی صبوریم من و دل تو چشم به راهی اصلنم واسم مهم نیست که پنهون تو نور ماهی اگه دل بذاره این بار جلوی ماهو میگیرم سایه مشکیِ شب رو روی صورتت میگیرم تاب پرواز ندارم رو بلندیا می مونم تا خودِ سپیدی صبح اسمت بلند میخونم

  • غم از دست دادن فرزندم

    بنام حضرت دوست كه هر چه هست و نيست از اوست دوستان سلام مرا از راه دور پذيرا باشيد چه روزها و شبهايي كه منتظر مسافري بودم . واقعا تقدير و حكمت خدا بود. با رنجي فراوان و غمي جانكاه متاسفانه ديشب فرزند 8 ماهه ام از دنيا رفت . خيلي سخت بود وقتي ديشب اين را زنگ زدند و به من گفتن در حالي كه من در تهران بودم . اي خدا چيكار كنم . دردمو به كي بگم . عقده دل با چه كسي باز كنم . اما براي همسرم خيلي سخته پذيرش آن . چون همه سختي ها رو اون تحمل كرد و چه زيبا ميگه كه 8 ماهه با اينكه توي شكم بود اما با اون زندگي مي كردم . خدايا كمكم كن تا بپذيرم آنچه را كه برايم سخت است پذيرش آن . خدايا صبرم بده .

  • غم از دست دادن عزیز

    شدت تنفر من رو از این آقا که همه می دونید ولی دلم خیلی سوخت با دیدن این عکس...خودشم که جراحی داشت... خدا رحمتش کنه مادرشو...سعی کن دیگه دل نشکنی* مادر جواد زرینچه هم فوت کرد.... غم آخرش باشه* سیدمهدی رحمتی ,پژمان منتظری ,خسرو حیدری ,جواد نکونام دعوت شدگان به تیم ملی

  • غم از دست دادن پدر ومادر

      انا لله وانا الیه راجعون  با کمال تاسف وتاثر، مطلع شدیم، دوست وهمرزم عزیزمان  سردار حاج حمید تقی زاده ، درغم از دست دادن پدر خود، برادر حاج رضا خلیلی درغم از دست دادن مادر گرامی  خود(مادرهمسر سردار فضلی) به سوگ نشسته اند. ضمن عرض تسلیت، از خداوند متعال غفران ورحمت الهی برای آن مرحوم ومرحومه، صبروبردباری برای بازماندگان  آن مرحوم بویژه سردار تقی زاده،سردار فضلی وبرادر خلیلی را از خداوند متعال خواستاریم.

  • سوگواری در غم از دست دادن عزیزان

    سوگواری یک تجربه استرس زا ولی شایع است. دیر یا زود بسیاری از ما غم از دست دادن یک عزیز را تجربه می کنیم. ما به دنبال هر فقدانی سوگواری می کنیم اما این مساله بعد از دست دادن یک عزیز بسیار مهم تر است. ما غالبا برای کسی که مدت ها آن را می شناخته ایم، سوگواری می کنیم. در ساعات و روزهای اولیه به دنبال مرگ یک فامیل یا دوست نزدیک، بیشتر افراد دچار بهت و شوک شده چنانکه نمی توانند آنچه را که اتفاق افتاده باور کنند. این قضیه حتی در مواردی که مرگ قابل انتظار هم بوده ممکن است پیش آید. این احساس کرختی یا بی حسی می تواند به نحوی در انجام تدارکات مربوطه مثل تماس گرفتن با اقوام و برنامه ریزی مراسم تدفین کمک کننده باشد. از سویی دیگر این حس غیرواقعی اگر به درازا بکشد، می تواند مشکل ساز باشد. دیدن جسد فرد مرده برای برخی می تواند قدم بزرگی در فایق آمدن بر این مرحله باشد.     برای بسیاری نیز مراسم تدفین و یادبود به قبول تدریجی واقعیت کمک می کند. دیدن جسد یا شرکت در مراسم تدفین اگرچه ممکن است سخت و دشوار باشد ولی از طرفی شیوه ای برای وداع با عزیز از دست رفته است. برخی این مراسم را خیلی دردناک یافته و ممکن است از آن اجتناب کنند. هرچند این خود می تواند باعث حسرت و پشیمانی عمیق در آینده شود.   ولی این بی حسی به زودی رنگ باخته و یک حس وحشتناک بی قراری، دلتنگی شدید و جست وجو برای عزیز از دست رفته جایگزین آن می شود. فرد سوگوار تمایلی شدید برای یافتن عزیز از دست رفته احساس می کند هر چند که به وضوح غیرممکن است. این امر باعث اختلال در استراحت و تمرکز شده و خواب مناسب را نیز ممکن است دشوار کند. رویاهای در حین خواب می توانند خیلی ناراحت کننده باشند. برخی احساس می کنند که هر جا که می روند عزیز از دست رفته شان را می بینند، در خیابان، پارک، خانه و هرجا که با هم اوقاتی را گذرانده اند.     این وضعیت بی قراری در دو هفته اول پس از مرگ شدیـدتر بوده ولی به زودی با اوقاتی از غم، افسردگی، خلوت گزینی و سکوت جایگزین می شود. این تغییرات ناگهانی در احساسات می تواند باعث سردرگمی دوستان و اقوام شود ولی به هرحال بخشی از روند طبیعی سوگواری است. اگرچه بی قراری کاهش می یابد، اما دوران افسردگی (از نظر دفعات) بیشتر و طی چهار تا شش هفته بعد به حداکثر خود می رسند. تشدید سوگ و اندوه هر زمانی ممکن است رخ دهد و معمولا با دیدن افراد، مکان ها یا چیزهایی که خاطرات عزیز از دست رفته را زنده می کنند شعله ور می شوند.   وقتی فرد سوگوار به طور ناگهانی و بدون هیچ دلیلی به گریه می افتد برخی در درک آن دچار مشکل بوده یا احساس شرم می کنند. شاید در این مرحله بهتر باشد از افرادی که در درک سوگ مشکل ...