علی را چه بنامم
علی را چه بخوانم؟
علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم علی دست خدا بود، علی مست خدا بود علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم *** خدا خواست که خود را بنماید در جنت خود برخ ما بگشاید علی را به همه خلق نشان داد علی رهبر مردان صفا بود علی آینه ی پاک خدا بود علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم *** علی گرچه خدا نیست ولیکن زخدا نیز جدا نیست برو سوی علی تا که وفا را بشناسی ببر نام علی تا که صفا را بشناسی اگر آینه خواهی که ببینی رخ حق را علی را بنگر تا که خدا را بشناسی چه گویم سخن از او؟ که نگنجد به بیانم ندانم که سخن را به چه وادی بکشانم؟ ندانم ، ندانم ثنایش نتوانم ، نتوانم *** علی مرد حقیقت علی شاه طریقت علی مرهم دلهای خراب است ره کوی علی راه صواب است علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم (مهدی سهیلی)
علی را چه بنامم
علی را چه بنامم علی را چه بنامم علی را چه بخوانم ندانم , ندانم ثنایش نتوانم , نتوانم علی دست خدا بود علی ممست خدا بود علی را چه بنامم علی را چه بخوانم ندانم , ندانم ثنایش نتوانم , نتوانم خدا خواست که خود را بنماید در جنت خود را به رخ ما بگشاید علی را به همه خلق نشان داد علی رهبر مردان صفا بود علی آیینه ی پاک خدا بود علی را چه بنامم علی را چه بخوانم ندانم , ندانم ثنایش نتوانم , نتوانم
علی را چه بخوانم؟
علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم علی دست خدا بود، علی مست خدا بود علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم خدا خواست که خود را بنماید در جنت خود برخ ما بگشاید علی را به همه خلق نشان داد علی رهبر مردان صفا بود علی آینه ی پاک خدا بود علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم علی گرچه خدا نیست ولیکن زخدا نیز جدا نیست برو سوی علی تا که وفا را بشناسی ببر نام علی تا که صفا را بشناسی اگر آینه خواهی که ببینی رخ حق را علی را بنگر تا که خدا را بشناسی چه گویم سخن از او؟ که نگنجد به بیانم ندانم که سخن را به چه وادی بکشانم؟ ندانم ، ندانم ثنایش نتوانم ، نتوانم علی مرد حقیقت علی شاه طریقت علی مرهم دلهای خراب است ره کوی علی راه صواب است علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم ، ندانم . ثنایش نتوانم ، نتوانم
به فرقش کی اثر میکرد شمشیر...گمانم ابن ملجم یا علی گفت
علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم..ندانم.. ثنایش نتوانم.نتوانم علی چشم خدا بود علی دست خدا بود علی کیست؟..علی چیست؟ علی پرتو خورشید امامت علی عطر خوش باغ کرامت علی قامت مردی به قیامت علی کیست؟..علی چیست؟ ..چه گویم که در این مرحله گنگ است زبانم.. خدا خواست که لطفی بنماید در رحمت خود را به رخ خلق گشاید ..علی را..علی را..علی را به همه خلق نشان داد علی مظهر اسما خدا بود علی آینه پاک صفا بود علی قبله مردان خدا بود دویده است عجب مهر علی در رگ و جانم..علی را چه بنامم؟ برو سوی علی تا که وفا را بشناسی ببر نام علی تا که صفا را بشناسی اگر دیده گشایی که ببینی رخ حق را علی را بنگر تا که خدا را بشناسی چه گویم سخن از او..نگنجد به بیانم ندانم که سخن را به چه وادی بکشانم. علی شمع هدایت علی شاه ولایت ره کوی علی را به صفا بر ره غیر علی خواب سراب است اگر راه علی را نروی نقشه تو نقش بر آب است من از فطر علی..نام علی در هیجانم من از فطر علی..وصف علی در هیجانم ..علی را چه بنامم؟ علی را چه بخوانم؟ ندانم..ندانم..ثنایش نتوانم..نتوانم... یا علی... التماس دعا...
چند سرود ویژه معاونین محترم پرورشی مدارس
یا علی علی علی ای امام وای ولی -2 درمسیر روشنی آفتاب اولی-2 مهربانتر ازنسیم یار ویاس ویا کریم 2 دست مهربان تو آشنای هریتیم ای امام خوب ما ای گل محمدی درزمین وآسمان جانشین احمدی-2 یا علی علی علی ای امام وای ولی -2 درمسیر روشنی آفتاب اولی-2 برلبان ماهمه عطر خوب نام توست جان مادراین جهان روشن ازکلام توست-2 ***************************************************** پرنده وار آمدی امام غنچه ها شدی امید قلب کوچک تمام غنچه هاشدی /2 تو آمدی وبازهم بهار شدبهار شد دل تمام دانه ها به توامیدوار شد/2 توبا کلام گرم خود صدازدی جوانه را پرازترانه کرده ای سکوت سبز لانه را پرنده وارپرزدی به سوی شهرلاله ها اگرچه رفته ای ولی نرفته ای زیاد ما/2 ماکودکانیم شیرین زبانیم تنها وبا هم کتاب می خوانیم مادردبستان شادیم وخندان چون گل که دارد جادرگلستان/2 ماکودکانیم شیرین زبانیم تنها وبا هم کتاب می خوانیم 2 مادردبستان شادیم وخندان چون گل که دارد جادرگلستان/2 گفتارماخوب هرکارما خوب باهرکسی هست رفتارماخوب /2 ماکودکانیم شیرین زبانیم تنها وبا هم کتاب می خوانیم مادردبستان شادیم وخندان چون گل که دارد جادرگلستان/3 ***************************************************** مثل غنچه بود آنروز غنچه ای که روئیده درهوای بهمن ماه بردرخت خشکیده مثل آب بود آنروز آب چشمه ای شیرین چشمه ای که می بیند مردتشنه ای غمگین 2 گرچه درزمستان بود چون بهاربود آن روز سرزمین ما ایران لاله زار بود آن روز روز خنده ما بود روز گریه دشمن روزخوب پیروزی بیست ودوم بهمن ببین به دامن حرا شکوفه های نور را به جان صخره ها ببین ترانه حضور را/2 زلال نور می چکد زاوج سبز آسمان صدای نور می رسد زبیکران زبیکران/2 ببین بهار تازه را که ازافق برآمده زعطر جاودانه اش شب سیه سرآمده /2 ببین نثار می کند زمانه گل به پای او وزنده می شود زمان زعطر آشنای او /2 رسول مهرآمده ...
مصحف حضرت فاطمه زهرا(س)
محدثه از نامهای معروف فاطمه زهرا - سلام الله علیها - محدثه است كه امام صادق - علیه السلام - در سبب نامگذاری مادرش فاطمه به محدثه چنین می فرماید: انما سمیت فاطمه محدثه لان الملائكه كانت تهبط من السماء فتنادیها كما تنادی مریم بنت عمران[1] اینكه فاطمه - سلام الله علیها - به محدثه نامگذاری شد چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می آمدند و به فاطمه - سلام الله علیها - خبر می دادند همانطور كه به مریم دختر عمران خبر می دادند. فرشتگان خطاب به فاطمه - سلام الله علیها - این آیات را تلاوت می كردند: - یا فاطمه - ان الله اصطفیك و طهرك و اصطفیك علی نساء العالمین - یا فاطمه - اقنتی لربك واسجدی واركعی مع الراكعین. [2] فاطمه - سلام الله علیها - به فرشتگان خبر می داد و آنان به او خبر می دادند و سخنانی با یكدیگر داشتند كه در یكی از شبها فاطمه به آنها گفت: آیا مریم دختر عمران بر زنان عالم برتری ندارد؟ گفتند: مریم در روزگار خویش بانوی بزرگ زنان بود ولی خداوند عز و جل تو را در عصر خویش و در عصر او بزرگ بانوی زنان قرار داده است و تو «سیده نساء الاولین و الآخرین» هستی.[3] گر چه فرشتگان با كسی جز انبیاء الهی گفتگو نداشتند ولی چهار بانوی بزرگ در تاریخ انبیاء بودند كه پیامبر نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن می گفتند: الف) مریم، مادر حضرت عیسی - علیه السلام - ب) همسر عمران مادر حضرت موسی و مریم (علیهماالسلام) ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و یعقوب - علیه السلام - د) فاطمه زهرا - سلام الله علیها - .[4] پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - در بستر بیماری از هوش رفته بود كه در خانه كوبیده شد. فاطمه - سلام الله علیها - فرمود: كوبنده در كیست؟ عرض كرد: مرد غریبی هستم و پرسشی از رسول خدا دارم اجازه ورود می دهید؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت كند! حال رسول الله مساعد نیست. رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبی است كه از رسول خدا اجازه می گیرد آیا به غریبان اجازه ورود می دهند؟ ناگاه رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! آیا می دانی چه كسی است؟ عرض كرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است كه جماعت ها را بهم می زند و لذتهای دنیوی را از بین می برد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پیش از من از احدی اجازه نگرفت و پس از من از كسی اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگواری و كرامتی كه در پیشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه می گیرد به او اجازه ورود بده! فاطمه فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت كند! فرشته مرگ چون نسیم ملایمی وارد شد و فرمود: السلام علی اهل بیت رسول الله[5] این جریان ناگوار از نوع سخنانی است كه فاطمه زهرا - سلام الله علیها - با فرشته داشته است و به راستی كه ...
تو را چه به نامم ؟
می خواستم تو را خورشید بنامم - از روشنایی منتشرت - دیدم که خورشید، سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات در می آوری، دور سر عالم می چرخانی و در صندوق مغرب می اندازی.و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی. می خواستم نام تو را ابر بگذارم - از شدت کرامتت- دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق های آسمانی ات را از جبین می ستری و بر پیشانی زمین های تبدار می گذاری. می خواستم تو را نسیم لقب دهم - از لطافت و مهربانی ات - دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی. این گونه بود که تو را آنگونه نامیدم که خدایت نامید . نام علی بن موسی الرضا سلطان صریح ارتضاء . برگرفته از کتاب آسمانی ترین مهربانی . انتشارات کتاب نیستان
ادامه درس همای رحمت
چو به دوست عهد بندد زمیان پاک بازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را در بین پاک بازان چه کسی مانند علی (ع) هنگامی که با دوستان پیمان و عهد می بندد می تواند به عهد وفا کند . آرایه : منظور از دوست : 1- خداوند ، 2- پیامبر ( تلمیح به لیله البیت ) به سر بردن وفا را کنایه از به پایان رساندن شرط وفا داری