علم معانی و موضوعات آن در شعر
کلیات ادبی (5): علم معانی
علم معانی:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> علم معانی از معانی ثانوی( باطنی و مجازی) جملات بحث می کند. « برف را نگاه کنید!» که در آن، جملة امری در معنیِ ثانوی ( اِخبار همراه با شگفتی) آمده است. بنابراین در سبک ادبی جملات در معانی اولی خود به کار نمی روند بلکه در معانی ثانوی به کار می روند زیرا سخن ادبی، سخنی مؤثّر است ؛ یعنی دارای بلاغت است ( بلاغت= سخن مؤثّر گفتن.) و برای اینکه سخن ، مؤثّر یعنی بلیغ باشد ، باید مطابق مقتضای حال مخاطَب و موضوع و مُقام( جایگاه) باشد- و برای اینکار ، شاعر و نویسنده باید به امکانات وسیع زبان مسلّط باشد تا به اقتضای احوال و شرایط ، چنان سخن گوید که بلیغ(مؤثّر) باشد –چرا که مثلاً گاه اِخبار( جملة خبری) از امر( جملة امری) مؤثّر تر است ( مثلاً به کودکی که درس نمی خوانَد گفته می شود :« شنیدم پرویز شاگرد اوّل شده است»- که معنای ثانوی آن با توجّه به حال مخاطب و اوضاع و احوال بحث ، این است که تو هم درس بخوان تا شاگرد اوّل شوی.
زبان عربی در قران و ...
زبان عربی در قران و ...زبان عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین ماست و لذا برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب برسی شود .این زبان در قران هم امده است....مقدمهزبان عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین ماست و لذا برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب برسی شود . تا دوره های ادبی از جاهلیت تا عصر ما و آثار هر عصر و نیز عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی موثر در آن ، کاملا روشن شود و تمام خطوط و جزئیات شخصیت روانی و اجتماعی و هنری ادبا به وضوح تصویر شود.عربها واژه ادب رادرمعانی مختلفی به کار می برند ، در زمان جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی مأدوبه بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار می رفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار می آید در بر می گرفت.در قرن دوازدهم ، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد.ادب عربی به دو قسم تقسیم می شود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمک می باشند:فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری . فنون ادبی شعری عبارتند از شعر قصصی یا حماسی ، شعر غنائی ، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی .ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی می باشد خالی نیست.اما فنون ادبی نثری عبارتند از تاریخ و خطابه و قصه و تعلیم و رسائل . ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه می نوشت:۱) نثر مرسل۲) نثر مسجع.در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از سجع آغاز شد و به ارجوزه ها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دوره های ادب عربی نیز در سه نهضت منحصر می شود:ـ نهضت جاهلی و امویـ نهضت عباسیـ نهضت جدید.بنابر این این دوره ها از عصر جاهلیت شروع می شوند و تا ظهور اسلام و بعد از آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده ...
شناخت مکاتب نقد ادبی با نظری کوتاه به روش های بررسی آثار هنری در هر یک
شناخت مکاتب نقد ادبی با نظری کوتاه به روش های بررسی آثار هنری در هر یک «جاناتان کالر» در کتاب تئوری ادبی اش اوّل از همه سعی می کند مرز تئوری بودن موضوعات را تعیین کند و در تعریف آن به این جمله می رسد :«توضیحی که اثبات صحت و سقمش دشوار است.» در حقیقت، تئوری گرفتاری در انتهای بن بستی است که راه پس دارد ولی راه پیش ندارد. نظریه ی ادبی علم نیست وگرنه اسمش نظریه نمی شد. البته شاید چون منتقد مجبور است تا حدودی گاهی در بخش عملی نقدی که بر اساس یکی از نظریه های موجود انجام می دهد با روش ها و گام های مشخص و از پیش تعریف شده ای کارش را انجام بدهد روش کارش را علمی بنامد ولی چون به هیچ وجه نتیجه ی بررسی اش قابل اثبات نیست نمی توان سرتاپای کارش را علمی دانست. به عنوان مثال با اصولی که در علم روانشناسی یا جامعه شناسی مشخص و قابل تعریف است می توان داستانی و یا شخصیت اصلی داستانی را بررسی و تحلیل کرد ولی به هیچ وجه نمی توان با اطمینان صد در صدی و دو دو تا چهار تایی حکم کرد که شخصیت اصلی داستان کاری را فقط و فقط بر همین اساس انجام داده و یا نویسنده با چنین شناختی داستانش را نوشته است. می توان هملت شکسپیر را با اصول روانشناسی تحلیل کرد ولی نمی توان در مورد بیماری واقعی «هملت» حکم قطعی صادر کرد و یا شکسپیر را درست دچار همان مشکلات و کمبودهایی دانست که «هملت» درگیرشان بود. این متن کوتاه در واقع ترجمه ای است با اندکی دخل و تصرف از متنی اینترنتی برای شناخت رویکردهای نقد ادبی. نقد سنتی این گونه نقد به شیوه ی دوره ی «ادوارد هفتم»(1910-1901) انجام می شود و در تضاد با روش دوره «ملکه ویکتوریا»(1901-1837) است. رضایت و پذیرش بی چون و چرای اثر در مرامش نیست و با نقد و پرسش تلاش می کند از وابستگی به نهادهای قدرت رسمی و مذهبی سرباز زند. هنوز هم در ادبیات برای درک و ارزیابی بیش تر برخی از آثار از این شیوه استفاده می شود. معمولاً محور اصلی کار در این شیوه کسب و ارائه ی اطلاعاتی در مورد خالق اثر و زمانه ی او است و تصویری از اثر عرضه می شود که چندان متکی بر تحلیل دقیقی از خود آن نیست. نقد نو این رویکرد بیش تر به شعر-به ویژه شعر غنایی- روی خوش نشان می دهد و بیش تر با اشعار کوتاه سروکار دارد. منتقد در این روش، شعر را از شرح حال نویسنده و متن تاریخی اش بیرون می کشد و سرتاپای آن را بدون ملاحظات بیرونی ورنداز و بررسی می کند. آنچه که محور بررسی اش قرار می گیرد شیوه ی بیان، تصاویر، معانی و تنش ها و تناقضات پیچیده ی موجود در معنی شعر است. منتقد تا حدودی مجاز است توضیحاتی در مورد واژگان ناآشنا و کاربرد آنها ارائه بدهد امّا شعر را باید مستقل بپندارد و در حقیقت ...
کتابشناسی بدیع، معانی و بیان ، زیبایی شناسی و بلاغت:
کتابشناسی بدیع ، معانی و بیان ، زیبایی شناسی و بلاغت: ( برخی از معتبر ترین منابع و مآخذ معانی و بیان - زیبایی شناسی ( در سه سطح زبان ( لغوی / نحوی و آوایی ) اندیشه ( محتوایی ُ تماتیک) و بلاغت ( توصیف و تصویرگری) - شرح دشواری ها - تحلیل و تفسیر شعر کهن و نو و .... ) بيان و معاني ؛ سيروس شميسا ؛ انتشارات فردوس ؛ چاپ ششم ؛ تهران ؛ 1379 نقد ادبي ؛ سيروس شميسا ؛ نشر ميترا ؛ چاپ سوم ؛ تهران ؛ 1388 انواع ادبي ؛ سيروس شميسا ؛ نشر ميترا ؛ چاپ چهارم ؛ تهران 1389 شفیعی کدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. چاپ سوم. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳86. شمیسا، سیروس. سبکشناسی شعر، فردوس، ۱۳84 فتوحی ، محمود ، بلاغت تصویر، انتشارات سخن،1387 خیمه دوز ، محسن ،تحلیلی بر مبانی فلسفهی شعر ، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، ش ۲۷ ، (دی ۱۳۷۸): ص ۳۷ - ۳۸ مدرس زاده ، فاطمه ، زیبایی شناسی قصاید ناصر خسرو، پایان نامه ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ، 1385. یونگ و همکاران، کهن الگو ها ، پژوهش زبان و ادبیات فارسی ،ش ۸ ، بهار و تابستان ۱۳۸۶ : ص ۶۹ - ۸۵ زرین کوب، عبدالحسین ، نقد ادبی، تهران : انتشارات علمی فرهنگی ( چاپ اول 1370 و چاپ سوم 1375) آرينپور، یحیی، 1372، از صبا تا نيما، تاریخ 150 سال ادب فارسی، ج 2، تهران، انتشارات زوّار، چاپ چهارم. افسریکرمانی، عبدالرّضا، 1371، نگرشی به مرثیهسرایی در ایران، تهران، انتشارات اطّلاعات. انوری، حسن، 1381، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن. انوشه، حسن، 1376، فرهنگنامهي ادب فارسي، دانشنامهي ادب فارسي 2؛ اصطلاحات، موضوعات و مضامین ادب فارسی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. انوشه، حسن، 1375، دانشنامهي ادب فارسي در آسياي مركزي، تهران، مؤسّسهي فرهنگي و انتشاراتي دانشنامه. باقرزاده، علی، 1373، زلال بقا، مشهد، انتشارات پاژ. باقرزاده، علی، 1387، بیستویک مقاله، مشهد، انتشارات سخنگستر. باقرزاده، علی، 1387، نامهی فرزانگان، مشهد، انتشارات سخنگستر. برقعی، سیّد محمّدباقر، 1373، سخنوران نامی معاصر ایران، ج 5، قم، نشر خرّم. سعادت، اسماعيل، 1386، دانشنامهي زبان و ادبیّات فارسی، ج 2، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ثروت، منصور، 1374، فرهنگ کنایات، تهران، انتشارات سخن. جمالزاده، محمّدعلی، 1382، فرهنگ لغات عامیانه، به کوشش: محمّدجعفر محجوب، تهران، انتشارات سخن، چاپ دوم. حاج سيّدجوادي، كمال، 1380، اثرآفرینان (زندگينامهي نامآوران فرهنگي ايران) (از آغاز تا سال 1300 هجري شمسي)، ج 5، با همكاري: عبدالحسن نوایی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. حافظشیرازی، شمسالدّین محمّد، 1346، دیوان، به اهتمام: ابوالقاسم انجویشیرازی، ...
تعریف علم معانی و بیان = Таърифи илми маонӣ ва баён
معانی: علمی است که به یاری آن، کیفیت مطابقه کلام با مقتضای حال و مقام شناخته می شود.بیان: علمی است که به ما یاد می دهد که یک معنی را به شیوه های مختلف بگوئیم.(محمد علوی مقدم، معانی و بیان، ص 29 و 85)
«ادب» در متون عربی /دكترمحمد حسن صنعتي
«ادب» در متون عربی کلمة «ادب» نزد عرب بر معانی گوناگون دلالت دارد. در جاهلیت این کلمه برای دعوت به مهمانی به کار میرفت. در دورهای که عصر جاهلیت، جای خود را به اسلام میسپرد، این واژه بر خُلق کریم و شریف و آثار آن در زندگی عام و خاص اطلاق میشد. سپس، بر تهذیب نفس و آموزش معارف و شعر اطلاق شد55 البته به نظر دکتر عبدالحسین زرینکوب، «در حقیقت، ادب عربی ـ که منشأ ادب کلاسیک اسلامی است ـ اساساً از دوران جاهلیت عرب عبارت بوده است از نوعی تهذیب و تربیت که انسان را از اشخاص عادی و معمولی ممتاز میکرده است: مروت56، فروسیت57، شعر، خطابه، تفاخر، انساب58 و ایام59 عرب. بدین طریق، ادب، سبب تشخیص و تعیین بوده است.»60 علامه دهخدا، آنجا که میخواهد نظر ادبای عرب را در این مورد بازگوید، از آن تعبیر به علم میکند: «متقدمین از ادبای عرب تعریف این علم (علم ادب) را این طور میکردند که «الادب61 هو حفظ اشعار العرب و اخبارها والاخذ من کل علم بطرف»; ادب عبارت است از حفظ اشعار و اخبار62 عرب و بهره یافتن از هر علمی به اندازة حاجت.63» مؤلف «تاریخ الادب العربی» پیشینة راهیابی مقولاتی چون اخبار و علوم به دایرة شمول معنوی لفظ «ادب» را باز جسته است. به اعتقاد «الفاخوری»، در قرن نهم و بعد از آن، این لفظ شامل همة علوم و فنون از فلسفه و ریاضی و نجوم و شیمی و طب و اخبار و علم انساب و معارف میشد. وی، ضمن بیان تاریخ لفظ «ادب» میافزاید: «در قرن دوازدهم، لفظ ادب، بر شعر و نثر و نحو و علم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی مشتمل بود.64 و ظاهراً با لحاظ جامعیت عناوین مطرح در زیر مجموعة لفظ «ادب» قرن دوازدهم، تغییر خاصی در تعبیر این لفظ در دو سه قرن اخیر لازم نیست. اما در تعریف «ادب»، جرجانی65 در «التعریفات» خود چنین آورده است: «ادب عبارت است از شناختن اموری که به وسیلة آنها انسان از همة اقسام خطا مصون ماند.»66 شاید در چنین پیوندی است که ادیب، به هنگام رویارویی با هستی و شقوق حیات اجتماعی آن، برخوردی جدا از عالم به معنی داننده دارد.67» بعضی از اهل تعریف، برای آن که تعریف روشنتری از لغت ارایه کنند، قایل به دو نوع «ادب» شدهاند، در یک تقسیم کلی. اسماعیل جوهری68 که به شیخ اللغویین معروف است، در «صحاحاللغه» مینویسد: «ادب، ادب نفس است و ادب درس.» پس به تصریح این مأخذ مستند، لفظ ادب دو قسم و دارای دو معنی است: یکی مربوط به الفاظ که باید به درس و کسب و تحصیل حاصل کرد، که این ادب معهود نزد «ادبا» و علاقهمندان «ادب» از جمله خوانندگان این نوشته ...
دنیا و علم زبانشناسی ۱
دنیا و علم زبانشناسی ۱ این مقاله میخواهیم به طور مختصر علم زبان شناسی را مطالعه کنیم و پس از آشنایی اجمالی با این علم به بررسی شاخه های مختلف آن بپردازیم. البته قابل ذکر است که این علم بسیار گسترده است و صرفا با خواندن این مقاله نمیتوان کاملا با آن آشنایی پیدا کرد. این مقاله کمک میکند که علاقه مندان به این رشته اطلاعاتی اولیه از این مقوله به دست آورند.در اولین گام میخواهیم بدانیم که علم زبان شناسی (Linguistics ) به چه چیزی اطلاق میشود؟زبان شناسی در واقع مطالعه علمی و دقیق زبان هاست و تلاش میکند که زبان را معرفی کند و دریابد که چگونه در ذهن انسان ها شکل گرفته است .تمرکز این علم به توصیف و توزیع زبان است و هیچ ارتباطی به قواعد دستوری زبان هاشاخه های اصلی این علم عبارتند از:1) Phonetics (آ ندارد و حتما لازم نیست که یک زبان شناس زبان های زیادی را فرگیرد یا مترجم زبان باشد. زبان شناسی یک علم اجتماعی است و زمینه های مشترکی با دیگر علوم اجتماعی مانند روان شناسی , انسان شناسی , جامعه شناسی و باستان شناسی دارد. این علم ممکن است بر رشته های دیگری از جمله انگلیسی , ارتباطات و علوم کامپیوتر اثرگذار باشد. زبان شناسی را میتوان به عنوان یک علم شناختی (Cognitive Science) معرفی کرد.همزمان با علم روان شناسی , فلسفه و علوم کامپیوتر (هوش مصنوعی AI) زبان شناسی هم به طریقه عملکرد مغز انسان ها می پردازد. در بخش های بعد با نام بردن و شرح اجمالی شاخه های مختلف زبان شناسی خواهیم پرداخت.واشناسی)2) Phonology (واج شناسی)3) Morphology (تاریخ تحولات لغوی)4) Syntax (علم نحو)5) Semantics (علم معانی)6) Language Acquisition ( فراگیری و تحصیل زبان)در ادامه به بررسی یکایک شاخه های نام برده خواهیم پرداخت. Phonetics (آواشناسی): Phonetics مطالعه ایجاد و ادراک صداهاست. در ارتباط با صدا های زبان است و این که چگونه صداها به صورت بند بند ایجاد میشوند و همچنین شنونده چگونه آن ها را دریافت میکند. Phonetic ارتباط نزدیکی با علم صوت سناسی دارد و از تکنیک های مشابهی با صوت شناسی استفاده میکند.آواشناسی شامل سه رشته ی زیر میباشد:1) Articulator Phonetics : تولید صداهای گفتاری2) Acoustics Phonetics : مطالعه فرایند تولید فیزیکی و انتقال و مخابره ی صداهای گفتاری3) Auditory Phonetics : مطالعه فرایند ادراک صداهای گفتاری Phonology (واج شناسی) : Phonology مطالعه الگوهای صدایی یک زبان است و با سازمان دهی صداها در یک زبان ارتباط دارد که در واقع تغییراتی که در صداهای گفتار برای ایجاد کلمات به وجود می آید را بررسی میکند. Morphology ( تاریختحولات گفتاری): Morphology مطالعه تشکیل کلمات و ساختارهاست. Morphology در واقع به بررسی چگونگی قرار گرفتن اجزای کوچکتر کلمات برای ساخت واحدهای بزرگتر ...