طلسم کشتن دشمن
چگونه بفهمیم طلسم جادو شدیم ؟
بعد از يک اتفاق در زندگي آرام آرام متوجه يکسري تغييرات در زندگي خود ميشويد. براي مثال جريان يک خواستگاري بهم ميخورد و بعد از آن اغلب خواستگاريها با مشکلات بسيار پيش پا افتاده بهم ميخورد. يا اينکه شما علاقه زيادي به ازدواج داريد و هر لحظه از خدا ميخواهيد که اين اتفاق رخ دهد ولي وقتي موقع خواستگاري ميشود طرف مقابل به چشم شما بسيار زشت و يا اينکه اين ذهنيت در شما پرورانده ميشود که او لياقت با شما بودن را ندارد.از ديگر نشانه ها ميشود گفت شما هميشه احساس ميکنيد که کسي با شما هست و تمام مدت شما را تحت نظر دارد (در بعضي شرايط)شما در همه کارها بسيار موفق هستيد ولي در يک کار بخصوص نه!شما شبها احساس اضطراب الکي داريد!شبها کابوس ميبينيد!موقع خواب احساس ميکنيد کسي روي شما افتاده!و هزاران نشانه ديگر که آنها ميتواند، دقت کنيد ميتواند نشانه اي از سحر و جادو براي شما باشد. البته آن نشانه ها ميتواند براي مسايل ديگري هم باشد.بر اساس تحقيقات انجام شده اغلب طلسمها وقتي براي شما نوشته ميشود که کسي از شما دلخوري خاصي بصورت مستقيم يا غير مستقيم پيدا ميکند. معمولا اين افراد آدمهايي هستند که از نظر قدرت مقابله با حقايق آدمهاي ضعيفي هستند و چون نميتوانند در مقابل شما و يا رفتارهاي شما عکس العمل مناسبي انجام دهند و در مقابل شما احساس حقارت ميکنند براي گرفتن انتقام به دعا نويسي و طلسم مبادرت ميکنند. جايگاه اين افراد در جهنم است. چه در اين دنيا و چه در آخرت.طلسمها بصورتهاي مختلف نوشته ميشود ولي چندتاي آنها رايجتر هستند.1- دفن کردن يکي از لباسهاي شما (هر چه لباس زير تر باشد اثرش بيشتر است)در اين گونه طلسمها بر روي لباس مفعول دعاي مورد نظر خوانده شده و در جايي دفن ميگردد. معمولا اين نوع دعاها زمان دارند و پس از طي زمان گفته شده خود بخود باطل ميشوند. اگر بهر دليلي اين لباس دفن شده از زير خاک بيرون بيايد سحر باطل خواهد شد. براي همين بعضي از باطل کنندگان سحر ميگويند که بايد آنرا پيدا کرده و از زير خاک بيرون بکشيد.2- دفن کردن جزء مرده اي بدن شما که معمولا يا ناخن است و يا موي شما. آن هم مانند طلسم با لباس ميباشد.3- خوراندن دعا با استفاده از يک چيز شيرين.در بعضي مواقع دعا نويس ها مبادرت به دعا خواني بر روي خوردني شيرين مانند حلوا، شله زرد و چيزهايي به شکلهاي گفته شده مبادرت ميکنند فرد آن را خورده و طلسم ميشود. برا باطل کردن آن بايد آن دعا از جسم و تک تک سلولهاي فرد جدا شود.4- مامور کردن يک جن براي ايفاي يک وظيفه در اين نوع طلسم فرد دعانويس يک جن را مامور ميکند که براي مدتي مشخص براي انجام ماموريت گفته شده همراه شما شده و نگذارد ...
دعا برای نابودی دشمن
* توجه:هرگونه نقل مطلب باید با ذکر منبع صورت پذیرد والا مسئولیت شرعی دارد! دعا برای دفع یا هلاکت دشمن این دعا را از ۲۸ ماه قمری تا سه روز متواتر به ترتیب زیر بخواند و سه ماه همین عمل را تکرار کند: کافران ردّاً ظالمان ردّاً باطلان ردّاً باسم الله اکبر یا صمد یا صمد بحقّ عزرائیل و بحقّ اسرافیل و بحق میکائیل و بحقّ جبرائیل به این ترتیب که: بعد از نماز صبح بایستد و دهن را جانب دشمن کرده و یازده بار بخواند و بعد از هر بار بر دو دست دم کرده و سه بار بگوید: ما بدست عزرائیل او را زدیم و بعد هر دو دست را بر زمین زند. البته قبل از این کا اسم مبارکه یا قادر را سه بار بخواند و بر تمام بدن خود دم کند. ایضاً مجرّب است.این شعر رادر میان عصر و مغرب ۴۲ مرتبه بخواند: روی ظالم به قصد کشتن ماست... دل مظلوم ما به سوی خداست. اودراین فکر تابما چه کند... مادراین فکر تا خدا چه کند. نقل از: شفاء الاسقام و الاحزان
شرایط نوشتن دعا ، تعویزات ، طلسمات/حروف ابجد و پیدا کردن طالع حروف ابجد/حروف ابجد صغیر :/طلسم جامع
شرایط نوشتن دعا ، تعویزات ، طلسمات ۱. اعتقاد به خدا که همه چیز و همه کار به اذن او انجام می گیرد . ۲. اجازه از فرد عامل ( صاحب تسخیرات ، صاحب دم نفس ، افراد اهل قلم ) . ۳. طهارت و پاکیزگی . ۴. قبل از نوشتن دعا یا طلسم ، سه روز ، روزه بگیرید و ترک حیوانی کنید . ۵. قبل از نوشتن دعا یا طلسم دو رکعت نماز خوانده و سپس رو به قبله بنویسید . 6. دادن صدقه هر دعا یا طلسم قبل از نوشتن آن . 7. استفاده از بخورات مخصوص وابسته به نوع دعا از قبیل لبان جاوی و کندر و ... . 8. دانستن روز ها و ساعات برای نوشتن نوع دعا و ... . 9. دانستن اسامی موکلان اشخاص و روز ها و ساعت ها و ... . 10. دانستن طبع و طالع و کوکب و ... اشخاص . 11. استفاده از مرکب ( گلاب و زعفران و مشک ) برای نوشتن . 12. هر گاه تعویذ آتشی نوشید اسما الله و نام های اشخاص را به حروف ابجد بنویسید . 13. در هنگام قمر در عقرب دعا ننویسید . 14. استخاره قبل از نوشتن دعا یا طلسم . 15. دعا ها را با صبر و حوصله و با دقت بنویسید . 16. هرگز در شب دعا ننویسید زیرا موجب دعوا در میان اعضای خانواده می شود . 17. شروع به نوشتن با توکل بر خدا و اعتقاد کامل . طلسم قدرت ، فتح و پیروزی بر دشمنان روزی که مریخ در شرف باشد این شکل را که من ینقلب الله است بنویسد و با خود دارد هیچ آفریده بر او غالب نشود و قوتی و شجاعتی در او ظاهر گردد و بر اعدا مسلط گردد بقدرة الله تعالی . هر که این طلسم را در اول با بنویسد و و در وقت رویت هلال ماه بر آن نگاه کند آن ماه را با نعمت و حشمت بگذراند و فتوح بسیاری بر او برساند و دشمنانش مقهور گرداند . جادو و جادوگر در این مقاله می خوانید: ۱-اساس جادو چیست؟ ۲-آیا جادو گناه کبیره است. ۳--تمرینهایی که پیش از ارتکاب جادو باید انجام داد ۴.تواناییهایی که یک جادوگر دارد: -قربانی -هیپنوتیزم -سفر در زمان -جادوی سیاه -احضار اجنه و ... قبل از هر چیز بگم که این اطلاعات رو از بهترین و مشهورترین جادوگران گرفیتم و کسانی که نظر دیگه ای دارن بهتره چند تا جادوگر رو ملاقات کنند بعد بیان اگر اعتراضی داشتن بگن . در صورتی که سوالی داشتید می توانید به شماره من تماس بگیرید . جادو در اصل از ایجاد اختلال در امواج جهان به وجود می آید و اصلا چیزی به اسم جادوی خوب و مثبت وجود ندارد.جادو اولین بار توسط موجودات غیبی به انسان آموزش داده شد و بر اساس قرآن کریم این گناه بزرگ رو هاروت و ماروت که دو تا از فرشته بودند پس از ورود به زمین مرتکب شدند. برای شروع کسانی که فکر میکنن جادو کاری نداره اول باید استعدادشون رو تست کنن. یک جادوگر ساده و ابتدایی باید از قدرتهای زیر برخوردار باشد: ۱-بتواند در زمان سفر کند ۲-چشم سوم داشته باشد و بتواند دنیای ...
داستان خزگورات
این مدخل یا قسمت شامل اطلاعاتی از کتاب*های هنرنبرد آر. پی .جی است که شاید در هیچ منبع دیگری از افسانه* یافت نشود. خزگورات شکل*دهنده*ی کوهستان*ها و دره*ها، یک ونیر تیتان مذکر و هنرمندی بی*همتاست است. او ارباب بسیاری از هنرها و نظام*ها است؛ با کمک ائونار او دورف*ها، تروگ*ها و غول*های کوهستان سیاره ازروت را خلق کرد. او کوه*ها را شکافت و برایشان شکل داد یکی از آنها آیرون*فورج زیستگاه دورف*هاست. قلمروی آنها نام*اش، خزمودان به معنای «کوهستان*های خز» یک منبع آتشین است، خزگورات عاشق کار کردن بروی کوره آهنگری و گوش دادن به افسانه*های دلاوران و شجاعان است. خزگورات بیشتر درگیری*ها را بوسیله احضار یک گروه عنصر آغاز می*کند تا به کمک او بیایند و از سپر جادویی بسیار بزرگی بر علیه طلسم دشمن استفاده می*کند. او سپس مشت*های خردکننده*اش را به حرکت در می*آورد، حبس می*کند و قبل از ستیز آوتار می*فرستد. اگر در نبرد سلامتش کاهش یابد، از آرزو استفاده می*کند تا بگریزد، کشتن دشمن*اش یا برگشتن خویش به سلامتی کامل منوط به چنین شرایطی است. در زمان قدرت بخشیدن به اژدهایان ناظر، خزگورات قدرت سلطنت بر زمین و اعماق آن جهان را به نلثاریون باشکوه، ناظر اژدرسواران سیاه واگذار کرد ... کسی که بعدها مرگ*بال شناخته شد. او در معماری و مهندسی خردمند است. او کوه*های ازروت را با کمک مخلوقات خویش، خاکیان ساخت و شکل داد .او متصدی ساختمان تیتان در زیر بیل*مودان است. چه می*کنه آقای خیابانی این خزگورات شمایل: زبانه شعله*های کوچک آتش سرتاسر بدن این غول برنزی چهار شانه است. آشکار است که از ناراضایتی اخمگین است و پتک آهنگری عظیم*اش ول*رایز نام دارد. ول*رایز ول*رایز شکل دهنده این پتک بزرگ از توریوم خالص ساخته شد، پس از آن آمان*ثول و نورگانون با کمک هم آن را افسون کردند. پتک بیشتر شبیه ابزار آهنگری است تا یک اسلحه، و حقیقتا خزگورات از آن در هنگام آهنگری استفاده می*کند. زمانی که نبرد آن را می*چرخاند، موجب بوجود آمدن ارتعاشات بزرگی می*شود و زمین لرزه*ای قدرتمند بوجود می*آورد. چیز*های بی*اهمیت خزگورات بیشتر به خدای آتش و آهنگر یونان، هفیستوس شباهت دارد (ولکان). دیگر قدرت*های الهی*اش از آئوله، والار و یکی از آینور اساطیری جی. آر. آر. تالکین گرفته شده است، آنجا آئوله دورف*ها را خلق کرد(او آنها را ماهال و سازنده نامید) و آنها را در کوبیدن زمین*ها و کوهستان*های سرزمین میانه سهیم ساخت. منابع * خزگورات در دانشنامه هنر نبرد * افسانه تیتان*ها در بلیزپلنت Original Website جنسیت مذکر نژاد ونیر تیتان کلاس شخصیت استاد هنر، مبارز طرفدار معبد خدایان شغل شکل دهنده کوهستان*ها و دره*ها مکان نامعلوم ...
گرگینه چیست؟
گرگینه چیست؟گرگینه به افرادی گفته می شود که در زمان ماه کامل از حالت انسانی به حالت گرگ تغیر شکل می دهد . از ابتدا این موجود دشمن خون آشام ها بوده است و تمایل زیادی به کشتن موجودات زنده ازجمله انسان ها دارد.گُرگینه موجودی افسانهای و از خرافات مردم اروپا است. گرگینه انسانی است که شبهایی که ماه کامل است (ماه شب چهارده) به صورت گرگ درمیآید. چنین شخصی یا از راه بکار بردن افسون و جادو و یا در پی طلسم شدن از سوی کس دیگر تبدیل به گرگینه میشود. سادهترین راه برهنه شدن و بستن کمربندی از جنس پوست گرگ، و یا پوشیدن پوست کامل حیوان است. اگر یک گرگینه طوری کسی را گاز بگیرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی هم به گرگینه تبدیل میشود. اصطلاح دیگری که در این رابطه بکار میرود اصطلاح گرگدیسی و گرگمرد است.
نقد فیلم ضد اسلامی سولومون کین
نقد فیلم ضد اسلامی سولومون کین فیلم سینمایی سلیمان کین که با نام تغییر یافته افسانه کین از شبکه سوم سیما در باکس ویژه نوروز پخش شد با معرفی خاورمیانه اسلامی به عنوان کانون شرارت اهریمنی، یک سلحشور انگلیسی را دفع کننده این خطر شیطانی معرفی میکند. ابتدای فیلم با این نوشته آغاز میشود: شمال افریقا سال 1600 پس از میلاد. این سال مصادف با حکومت سعدیون در مغرب و حکومت موالی دولت عثمانی در مصر است. در این سالها باقیمانده فاطمیون همچنان در مصر از نفوذ برخوردارند سعدیون که بخش مهمی از شمال افریقا را در آن سالها در اختیار داشتند نسب خود را به حسن به علی علیه السلام میرساندند. نام کامل مؤسس سلسه سعدیون یعنی محمد المهدی القائم بامرالله نیز به خوبی نشان میدهد که این سلسله گرایشهای شیعی داشته و یا دست کم از تعلق خاطر و ارادت مسلمانان شمال افریقا در آن زمان نسبت به اهل بیت برای قیامهای خود سود می جسته است. این سالها معادل دوران حکومت شیعی شاه عباس صفوی در ایران نیز هست. در هر حال فیلم با نوشته افریقا سال 1600 پس از میلاد آغاز میشود و همزمان شرایط حاکم بر شمال افریقا به تصویر کشیده میشود. کین قهرمان داستان که برای به دست آوردن گنجینه ای به شمال افریقا آمده است شرایط را اینگونه توصیف می کند: « این افسانه زمانی را به تصویر میکشد که تاریکی و هرج و مرج دنیا را فرا گرفته و تاریکی و افسون بر زندگی سایه افکنده است. زمانی که بیشتر مردم قادر به مقابله با شیطان نبودند.» دقت داشته باشیم که نه تنها شمال افریقا بلکه بسیاری از دیگر مناطق نزدیک به اروپا در قرن هفتدم تحت سلطه مسلمانان قرار داشت. ناخدا کین از دریا وارد سواحل شمال افریقا میشود و در زمان کشتن دشمن مقابل خود آنها را کافر خطاب میکند. ساختمان مسجد و مناره های بلند آن در تصاویر مربوط به شهر افریقایی به خوبی نشان داده شده است. کین پس از کشتار کفار وارد امارت پش مسجد میشود که با طلسم های گوناگون از آن محافظت میشود. او در آنجا موجودی مخوف و عظیم را مشاهده میکند که قدرت جادوئی دارد. این موجود خود را نشانه ای از ابلیس معرفی میکند و از کین میخوهد اکنون که به غارت میپرازد روح خود را به ابلیس بفروشد. اما کین قهرمان سرباز میزند و تصمیم میگیرد راه گذشته را کنار بگذارد. او در برابر ابلیس فریاد میزند خداوندا به من کمک کن اما ابلیس میگوید خداوند تو را رها کرده است. ابلیس از او میخواهد در مقابل او به خاک بیفتد. ولی او استنکاف میکند. ابلیس به صورت ستونهایی از دود سیاه ظاهر میشود. یک سال از آن حادثه میگذرد. کین به سرزمین مادری خود انگلستان بازگشته است و در آنجا در یک صومعه مسیحی سکناگزیده است. ...
خون اشام ها و گرگینه ها ......
خون آشام ها و گرگینه ها هه هه هه...فکر کنم از عنوان ضایه باشه! من تایپ کنتونم ترنم دیگه............. ولی بازم!شماها باورشون دارین اگه دارین چرا؟من که خودم میگم همیشه قسمتی از تخیلات واقعیته نه به خاطره این که خودم خیلی تخیلیما! اینم به ترتیب اول گرگینه تو فیلمه خاطراته یک خون آشام و بعدشم تو فیلمه گرگو میش(twilight) اینی که الان بعده نوشتم میاد ماله گرگو میشه که من میمیییییییییرم براشون! که خیلیییییییی خیلی بزرگتر از گرگینه ها تو خاطراته یک خون آشام هستن و خیلی پشمالو تر و به نظره من قوی تر! اینم کمی مطلب گرگینه چیست؟ گرگینه به افرادی گفته می شود که در زمان ماه کامل از حالت انسانی به حالت گرگ تغیر شکل می دهد . از ابتدا این موجود دشمن خون آشام ها بوده است و تمایل زیادی به کشتن موجودات زنده ازجمله انسان ها دارد. گُرگینه موجودی افسانهای و از خرافات مردم اروپا است. گرگینه انسانی است که شبهایی که ماه کامل است (ماه شب چهارده) به صورت گرگ درمیآید. چنین شخصی یا از راه بکار بردن افسون و جادو و یا در پی طلسم شدن از سوی کس دیگر تبدیل به گرگینه میشود. سادهترین راه برهنه شدن و بستن کمربندی از جنس پوست گرگ، و یا پوشیدن پوست کامل حیوان است. اگر یک گرگینه طوری کسی را گاز بگیرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی هم به گرگینه تبدیل میشود. اصطلاح دیگری که در این رابطه بکار میرود اصطلاح گرگدیسی و گرگمرد است. Vampire نه یک هیولا است و نه یک روح، اون یک جسد زنده است، مرده ای که مرتبا بر می گرده ، از قبرش بیرون می آید برای کشتن. اون نیروی زندگی را از وجود دیگران می گیره و قادره به موجودات دیگری مانند خفاش، گرگ یا موش تغییر شکل بده. شکل ظاهری او به یک مرده شبیه است، و البته جسدی که اعضای آن سالم مانده است؛ چشمهای خیره و تشنه خون، دندانهای نیش تیز و برنده، دهان آمیخته با خون، ناخنهای بلند. به نور بسیار حساسیت دارد و تنها شبها از قبر خود بیرون می یاد و به شکار می ره. چطور یک انسان تبدیل به یک خون آشام می شود؟ طبق داستانهای رومانی، رعدو برق شدید هنگام تولد، یا تولد نوزاد با موی خیلی زیاد می تواند دلیل باشد، یا اگر هنگام دفن مرده اشتباهی روی دهد یا شخصی از طرف یک Vampire مورد حمله قرر گیرد، در همه این حالتها جسد او می تونه تبدیل به یک خون آشام بشه . افراد خارج از نرم جامعه، بیشتر در معرض خطرند؛ دزدها، جنایتکاران، فاحشه ها، کسانی که بسیار دیر یا خیلی زود می میرند و خلاصه هر فرم غیر نرمال بودن.Vampire ...
ناگفته های هیپنوتیزم
تا به حال دیده اید وقبی که گربه ای در کمین موش مینشیند چه وضع و حالتی به خود میگیرد ،گوشهای خود را تیز می کند ،چشمهایش را گشاد وگرد میکند و بدون مژه زدن مراقب سوراخ موش میشود. گربه در چنین حالتی به هیچ چیز فکر نمی کند مگر فقط به هدفش البته ،اگر قبول کنیم که گربه قدرت فکر کردن دارد . شما هم اگر هنگام مطالعه یا انجام کاری فکرتان فقط متوجه کار یا مطالعهباشد می گوییم دارای تمرکز فکر هستیدولی اگر هنگام مطالعه فکرتان بهجای دیگر میرود میگویم تشتت افکار دارید. تمرکز فکر یعنی جمع کردن فکر بروی یک نقطه یا به روی یک موضوع،شما وقتی شطرنج بازی میکنید و تمام فکرتان متوجه بازی شطرنج است ، می گوییم تمرکز فکر دارید. تشتت فکر:تشتت فکر یعنی پراکندگی فکر،مثلاُ وقتی کتب درسی خود را مطالعه میکنید ولی فکرتان به دنبال موضوع و جای دیگر می رود و مطالب کتاب را نمی فهمید ، می گوییم تشتت فکر دارید یعنیقادر نیستید فکر خودتان را جمع کنید. تمر کز فکر ارشمیدس: کمتر کسی هست راز مرگ ارشمیدس ریاضیدان بزگ را نداند. سپاهیان روم با کشتی های جنگی خود به سواحل شهر نزدیک شده بودند.ارشمیدس بکمک نبوغ ریاضی خودمنجنیق هایی ساخته بود که این منجنیقها با پرتاب سنگهای بزرگ تعدادی از کشتی های دشمن را غرق کردوحملات آنها را به عقب انداخت. ارشمیدس در اتاق خود مشغول حل مسائل ریاضی بود که سربازان دشمن شهر را تصرف کردند ،فرمانده سپا هیان به سربازان دستور داده بود هر کجا ارشمیدس را پیدا کردند اورازنده به نزد وی آورند. عده ای از سربازان به خانه او ریختندچون اورا نمی شناختند از او اسمش را پرسیدند ارشمیدس مشغول حل مسائل ریاضی بود و چنان فکرش متمرکز بود که متوجه ورود سربازان به خانه نشدو پاسخ آنها را هم نداد زیرا اصلاُ صدای انها را نشنیده بود سربازان دوباره سوال کردند ولی جز بیاعتنایی وسکوت جوابی نشنیدند لذا عصبانی شده وبا وارد کردن شمشیری به گردنش، س رش را از تنش جدا کردند. از رویداد فوق متوجه می شویم یا نتیجه می گیریم: 1:می توان گفت تمرکز فکر یعنی انسان با تمام قوای جسمی و روانی خود متوجه یک مطلب ویا مسئله یا نکته بشود. 2:برخی از دانشمندان علم هیپنوتیزم معتقدند،که هیپنوتیزم چیزی جز تمرکز فکر شدید نیست، ودر چنین حالتی نه شخص می شنود ونه می بیند ونه احساس درد میکند ، پس بنابر این عقیده ،ارشمیدس در حال "خود هیپنوتیزم" بوده زیرا نه سربازان را دیده نه صدای آنها را شنیده ونه هنگامی که ضربه شمشیر بر گردن اوفرو آمده احساسدرد کرده ونه از کشته شدن خویش خبردار شده است.