طرح روي كوزه
کوزه گری
سفالگری (کوزه گری) دی کوزه گری بدیدم اندر بازار بر پاره گلی لگد همی زد بسیار و ان گل بزبان حال با او میگفت من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار خیام حسین حیدری در حال ساختن کوزه در کارگاه خود واقع در آستانه ، جزو معدود استاتید هنر سفالگری در استان مرکزی كوزه گري در آستانه وقتي داخل كارگاههاي كوزه گري آستانه مي شويم گويي به مكاني مملو از تقدس و حرمت قدم مگذاشته ايم. از تماشاي كوزه ها كه با تن و بدني نمناك همچون موجوداتي تازه تولد يافته، كنار هم صف كشيده اند، اشعار خيام و اسطوره آفرينش آدم در ذهنمان نقش مي بندد. كوزه نقش هاي متفاوتي در شؤون مادي و معنوي زندگي مردم آستانه ايفا مي كند و در ساختن و پرداختن به شرح آنها بد نيست مختصري از آستانه بگوئيم. سابقه سفالگري در آستانه: زمان پيدائي فن سفالگري، بخصوص كوزه گري را، استادان اين فن به دوراني كه نوح پيغمبر مي زيسته نسبت مي دهند. مي گويند: پس از آنكه طوفان پايان يافت و كشتي نوح آرام گرفت به امر خداوند يك دستگاه چرخ كوزه گري و كمي گل مهيا شد و به نوح وحي گرديد كوزه اي بسازد. نوح كه كوزه گري نمي دانست مدتها به تفكر پرداخت و سر انجام اشكش از سر نوميدي باريدن گرفت. اشك نوح روي گل ريخت و آنرا ليز كرد. نوح درايفت كه آب شور ساختن كوزه را آسان ميكند. آنگاه آب شوري فراهم كرد و به ساختن كوزه پرداخت. ماده اوليه و فن كوزه گري: گل كوزه گري از رسوبات رودخانه هايي بدست مي آيد كه حداقل سي چهل سال از عمرشان گذشته است. در صد شن اين خاك كه رس ناميده مي شود، بايد به اندازه معيني باشد زيرا اگر چه شن زياد بر استحكام كوزه مي افزايد ولي ساختنش را بي اندازه دشوار ميكند، به همين دليل خاك چند منطقه مختلف را كه از نظر ميزان شن با هم متفاوت است مخلوط مي كنند. خاك را در محوطه خارج از كارگاه انبار مي كنند و به مرور قسمتهائي از آن را براي تهيه گل به داخل كارگاه حمل مي كنند. شش هفت ساعت پس از ساختن گل، آن را با آب نمك مخلوط مي كنند. نمك موجود در گل موجب سفيدي رنگ كوزه و خوش طعمي آب مي شود. فني ترين نكات كوزه گري در پشت همين چرخهاي چوبي صورت مي گيرد پس از دو سه ساعت لگد ماي، روي گل را با قطعات نايلن مي پوشانند. فرداي آن روز ‹‹ پيش كار›› تكه هاي كوچكي از گل را بر مي دارد و پس از لگد مالي مجدد، روي سكو ، كنار ‹‹ اوستا كار›› كه سازنده كوزه است مي گذارد و با دست، خوب مالش يا به قول خودشان ‹‹ ورز››(varz) مي دهد و آنها را ‹‹ چونه›› (chone) مي كند. در اين هنگام ‹‹ اوستا كار›› وارد عمل ميشود. ‹‹ اوستا كار›› پشت ...
آموزش سبز کردن سبزه عید
فاطمه خانم برای ما طرز آموزش انواع سبزه عید را فرستاده اند و امیدوارم که سبزه های زیبائی برای سال نو داشته باشید. راستی اگر دوستان میدانند که امسال چه سال چینی است برای ما بنویسند. مناسب ترین تصویری که برای توضیحات فاطمه خانم پیدا کردم. برای آموزش سبز کردن سبزه روی ادامه مطلب کلیک کنید. فاطمه خانم توضیح میدهند که:........... ۱- براي سبز كردن سبزه، گندم ،جو ،ماش و عدس هر كدام را كه خواستيم خيس كرده يكي دوشب . چند بار آبش را عوض مي كنيم تا ترش نشود بعد از اينكه كمي جوانه بسيار كوچك در آورد داخل دستمال نخي مرطوب نگهداري مي كنيم تا جوانه در آمده و نوك آن كمي سبز شود .مرتب دستمال را بااسپري نم دار مي كنيم .بعد كف ظرف مورد نظر را ماسه تميز و شسته ريخته و جوانه ها را به ظرف منتقل مي كنيم روزي 1-2 بار روي سبزه اسپري میزنیم مواظب باشيد كه آنقدر اب ندهید كه اگر ظرف رو كج نگه داريم اب كنار ظرف جمع شود. ۲- روش ديگر اينكه داخل جوراب زنانه نازك رنگ روشن تخم چمن ريخته روي آن خاك اره مي ريزيم وبقيه جوراب را گره ميزنيم از اطراف جوراب قسمت پرشده تكه كوچكي جدا كرده با نخ دور ان را مي بنديم اين براي گوش است براي چشم ودهن از دكمه استفاده مي كنيم يا از سيم برق پوشش دار با رنگهاي متفاوت باسيم مي توانيم برايش عينك بسازيم . حالا ظرف بزرگي را پر اب كرده جوراب را داخل ان قرار ميدهيم تا خاك اره خوب خيس بخوردبعد از 1-2 ساعت در بشقاب يا كاسه گذاشته طوري كه قسمت گره دار داخل بشقاب باشد. داخل بشقاب بايد هميشه اب داشته باشد . روي سر جوراب را مرتب اسپري مي كنيم تا خشك نشود ۳- براي سبزه كه روي كوزه كاشته مي شود روي كوزه پارچه نخي مي كشيم كوزه بدون لعاب باشد (سفالي) داخل كوزه راپر اب مي كنيم و شاهي يا خاكشير را كه یک 1شب خيس كرده ايم روي پارچه يا جوراب ميكشيم اضا فه جوراب را داخل كوزه قرار مي دهيم ومرتب رو ان را اسپري مي كنيم تا سبز شوند ۴- ميوه كاج را داخل اب انداخته تا پولك هاي ان از هم باز شود بعد بين پولك ها گندم جوانه زده مي گذاريم سبز شود (منظورم از پولك يا همانها كه مثل گلبرگ مي ماند)روش خوشه گندم كه ساقه بلند دارد را خيس كرده داخل كوزه يا ظرف گودي قرار مي دهيم تا سبز شود اين مدل مثل يك دسته گل مي شود. ۵- روش ديگر اينه كه بعد از اينكه گنم يا جو يا... جوانه زد داخل يك سبد دستمال نخي خيس گذاشته وجوانه ها را روي دستمال مي ريزيم وروي جوانه ها راهم دستمال مرطوب مي گذاريم تا 2-3 روز وقتي كمي بزرگتر شد دستمال رويي را بر مي داريم ودر افتاب بيرون يا پشت پنجره مي گذاريم ومرتب اسپري مي كنيم وگاهي سبزه را مي چرخانيم تا افتاب به قسمتهاي ديگر سبزه برسد تا ...
دون یسیدرو / بروس راجرز/ترجمه مهناز دقیق نیا
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> به ماكان مهديقلي و برش هاي ظريف اش روي كوزه در آن صبح آخرهر كسي ملاقاتم مي اومد مي تونست ببينه در حال مرگ هستم. مي دونستم. با حالت كسي كه پنبه در گوش هاش كرده باشه شنيدم كه دكتر ليندرو به همسرم گفت: دونا سوزانا گمانم وقت اش رسيده كشيش خبر كنيم . خودم هم توهمين فكر بودم. ما كشيش نداريم، حتي كليسا هم نداريم. به همين دليل بايد يكي با كاميون كشيش رو از ال پوئنته سيتو بياره. اما اگه چيزي در مالاپسا يا پالان دو باراندا شنيدين باور نكنين. ما كاتوليك هستيم. بله ، ما به روش قديمي كوزه مي سازيم. به همين دليل توريست ها اين جا مي آن و اين حقيقت داره كه گاهي ما اعمال خاصي از سنت هاي گذشته رو انجام مي ديم. اما نه به اون شكل كه در اون زمان انجام مي شد. اون زمان ها ايام خونين و وحشتناكي بود. مي گفتن كه خون قربانيان سر تا پاي هرم هاي خورشيد رو مي پوشونده. شكر خدا كه حالا چنين كارهايي انجام نمي ديم. مدت كوتاهي بعد از رفتن كشيش مردم. خبر همه جا پخش شد. مردم به خونه ما سرازير شدن. خانواده ام اول از همه هر چه از وسايل ام مي خواستن برداشتن. بعد نوبت همسايه ها رسيد. دون فرانسيسكو كنار جسدم ايستاد و گفت: « يسيدرو مي تونم بيلچه تو رو بردارم؟ يكي احتياج دارم . پسر خوانده هات مي تونن خاك جديدي براي سوزانا حفر كنن. گفتم: بردار. سوزانا گفت: مي گه بردار. بعدي دونيا پوستاسيا بود. او پرسيد كه آيا مي تونه يكي ازسمباده هارو را براي صاف کردن روي كوزه ها برداره. گفتم: البته ، خدا ترا حفظ كنه و سوزانا گفت: مي گه بردار. وقتي دون توماس اومد، چكمه هام رو خواست، چكمه هاي چرم قرمزكه دو طرف اش علامت خروس داشت. گفتم: تو، دزد بي شرف ! مي دونم كه دو تا از جوجه هاي من رو اون شب، هفت سال پيش دزديدي و به آن فاحشه پوئه بلايي خوروندي و حالا هم كفچه وسيم نمي خواي بلكه اومدي و چكمه هامو مي خواي! و سوزانا گفت: مي گه بردار. خب، البته اون كه نمي تونست بشنوه من چي مي گم. بهر حال چاره اي نبود جز اين كه بذارم توماس چكمه ها رو ببره. فقط دلم مي خواست يه بار سرخ شدنش رو ببينم. اونا اومدن و هر چيزي رو كه سوزانا احتياج نداشت خواستن. براي چيزهايي كه نيازي به پرسيدن نداشت سوال كردن. حتي براي چيزهايي كه خودم قولش رو داده بودم اجازه گرفتن. حتي اجازه گرفتن كه خاك سفيد رو از محلي كه من دوست داشتم بردارن. اون ها پرسيدن و من با دعاهام گفتم: آره. اگه ادب هم نداشته باشيم هيچي نيستيم. آخر سرموهامو ...
هنر سفال سازي
كوزه گري ايران تأثير شديدي بر كوزه گري هم در شرق و هم در غرب نهاده است و به طور كلي در تاريخ سفالگري،كوزه گري ايران در مرتبه ي دوم و تنها بعد از كوزه گري چين قرار دارد. در حالي كه كوزه گري ايران در عصر سلجوقيان و مغول (قرون دوازدهم يا چهاردهم / ششم تا هفتم) به اوج خود رسيد،كارهاي كوزه گران صفوي از معيار بالايي برخوردار بود و خشت هاي سفالين آنها بي نظير بود. واژه ي فارسي براي خشت لعابدار كاشي است و از نام شهر كاشان اقتباس شده كه از اوايل دوران اسلامي به عنوان مركز صنعت سفال سازي مشهور بود.در زمان صفويه اصفهان و مشهد نيز به صورت مراكز عمده ي اين صنعت درآمده بودند و رسانسي در هنر سفال سازي در راه بود. كوزه گران صفوي به تقليد كوركورانه از الگو ها و سبك هاي دوران قبل نپرداختند بلكه انواع جديدي از محصولات سفالين را تكامل دادند و قوه ي تخيل و ابتكار خود را به كار انداختند. (شايد ممتازترين انواع سفالينه هاي جديد) عبارت بودند از:دسته اي از ظروف كه به ويژه رنگ زيبايي دارند و طرح هاي بسيار ظريف و ساده ي آنها داخل زمينه اي به رنگ سفيد شيري قرار دارد. اصيل ترين نقوش تزييني اسليمي از نوع ترنج هاي ستاره مانند،با دقت و ظرافتي قابل توجه كشيده شده اند. ملايمت رنگ مايه- ها سادگي رنگ و طرح،و لعاب ساده ي اين دست ظروف شكوه فراواني به آنها مي دهد. (1)(سير تكامل جالبي نيز در جهت توليد ظروف سبز رنگ لعابدار،عمدتاً به شكل بطري و تنگ،با نقوش برجسته پيكرهايي غالباً در لباس اروپايي) وجود داشت. (دسته ي بزرگ ديگري از ظروف كه تنها چند نمونه ي سالم از آنها باقي مانده،با شاخ و برگ فراوان به رنگ آبي روشن و صورتي و داخل زمينه ي سفيد تزيين شده اند. از اين سبك در تزيين انواع گوناگوني از ظروف،بشقاب،كاسه،تنگ و مشربه استفاده مي شد.) (2) كوزه گران صفوي با بكارگيري رنگ هاي ملايم و سايه هاي كم رنگ نتايجي حيرت انگيز به دست آوردند: خاكستري روشن؛سبزهايي كه با طي درجات رنگي بسيار به زردي مي گراييدند،يا زمردي سيري كه رفته رفته به سبز كمرنگ مايل به سفيد مي رسيد؛رنگ هاي آبي،به علاوه ي مايه هاي سنتي سيرتر لاجوردي،كهربايي و فيروزه اي؛طيف كاملي از مايه ها ملايمي نظير آبي كم رنگ،آبي آسماني،آبي روشن مايل به خاكستري و ارغواني كم رنگ.كوزه گران اصفهان به رنگ زرد علاقه ي خاصي داشتند و رنگ كوزه ها و تنگ هاي توليدي شان از زعفراني تند تا زرد ليمويي روشن در تغيير بود. (3)مهمترين واقعيت در تاريخ سفال سازي در دوران صفويه مبادله ي وسيع فنون و طرح ها بود كه در آن دوره ميان ايران و چين صورت گرفت. دست كم از قبل قرن پانزدهم/نهم (ظاهراً كوزه گران ايراني از وارد ساختن رنگ هاي آبي و ...
هنر سفال سازي
هنر سفال سازيكوزه گري ايران تأثير شديدي بر كوزه گري هم در شرق و هم در غرب نهاده است و به طور كلي در تاريخ سفالگري،كوزه گري ايران در مرتبه ي دوم و تنها بعد از كوزه گري چين قرار دارد. در حالي كه كوزه گري ايران در عصر سلجوقيان و مغول (قرون دوازدهم يا چهاردهم / ششم تا هفتم) به اوج خود رسيد،كارهاي كوزه گران صفوي از معيار بالايي برخوردار بود و خشت هاي سفالين آنها بي نظير بود. واژه ي فارسي براي خشت لعابدار كاشي است و از نام شهر كاشان اقتباس شده كه از اوايل دوران اسلامي به عنوان مركز صنعت سفال سازي مشهور بود.در زمان صفويه اصفهان و مشهد نيز به صورت مراكز عمده ي اين صنعت درآمده بودند و رسانسي در هنر سفال سازي در راه بود. كوزه گران صفوي به تقليد كوركورانه از الگو ها و سبك هاي دوران قبل نپرداختند بلكه انواع جديدي از محصولات سفالين را تكامل دادند و قوه ي تخيل و ابتكار خود را به كار انداختند. (شايد ممتازترين انواع سفالينه هاي جديد) عبارت بودند از:دسته اي از ظروف كه به ويژه رنگ زيبايي دارند و طرح هاي بسيار ظريف و ساده ي آنها داخل زمينه اي به رنگ سفيد شيري قرار دارد. اصيل ترين نقوش تزييني اسليمي از نوع ترنج هاي ستاره مانند،با دقت و ظرافتي قابل توجه كشيده شده اند. ملايمت رنگ مايه- ها سادگي رنگ و طرح،و لعاب ساده ي اين دست ظروف شكوه فراواني به آنها مي دهد. (1)(سير تكامل جالبي نيز در جهت توليد ظروف سبز رنگ لعابدار،عمدتاً به شكل بطري و تنگ،با نقوش برجسته پيكرهايي غالباً در لباس اروپايي) وجود داشت. (دسته ي بزرگ ديگري از ظروف كه تنها چند نمونه ي سالم از آنها باقي مانده،با شاخ و برگ فراوان به رنگ آبي روشن و صورتي و داخل زمينه ي سفيد تزيين شده اند. از اين سبك در تزيين انواع گوناگوني از ظروف،بشقاب،كاسه،تنگ و مشربه استفاده مي شد.) (2) كوزه گران صفوي با بكارگيري رنگ هاي ملايم و سايه هاي كم رنگ نتايجي حيرت انگيز به دست آوردند: خاكستري روشن؛سبزهايي كه با طي درجات رنگي بسيار به زردي مي گراييدند،يا زمردي سيري كه رفته رفته به سبز كمرنگ مايل به سفيد مي رسيد؛رنگ هاي آبي،به علاوه ي مايه هاي سنتي سيرتر لاجوردي،كهربايي و فيروزه اي؛طيف كاملي از مايه ها ملايمي نظير آبي كم رنگ،آبي آسماني،آبي روشن مايل به خاكستري و ارغواني كم رنگ.كوزه گران اصفهان به رنگ زرد علاقه ي خاصي داشتند و رنگ كوزه ها و تنگ هاي توليدي شان از زعفراني تند تا زرد ليمويي روشن در تغيير بود. (3)مهمترين واقعيت در تاريخ سفال سازي در دوران صفويه مبادله ي وسيع فنون و طرح ها بود كه در آن دوره ميان ايران و چين صورت گرفت. دست كم از قبل قرن پانزدهم/نهم (ظاهراً كوزه گران ايراني از وارد ساختن ...
از صندوقچه خاطرات 8 ( از كوزه هاي چهارشنبه سوری تا كوره هاي چهارشنبه سوزي)
از صندوقچه خاطرات 11 ( از كوزه هاي چهارشنبه سوری تا كوره هاي چهارشنبه سوزي) قبل از خواندن مقاله روي تيتر دقت كنيد با جابجا شدن يك نقطه از روي كوزه در مفهوم و انجام اين سنت ديرينه چه تغيير فاحشي ايجاد شده است . فرهنگ كشور ها ي دنيا همه به همين طريق تغيير هويت مي دهند . پس بهتر است به جاي هر گونه جبهه گيري در برابرآن سطح آگاهي جامعه خصوصا جوانان را در اين باره بالا ببريم . روزگاري ما شاهد جشن كودكان در كنار آتش و كوزه هاي چهار شنبه سوري بوديم و امروزه با ديدن كودكان سوخته شده به ياد كوره هاي آدم سوزي نازي ها مي افتيم .اون روزها در تمام طول زمستان مردم خونه هاشونو با ذغال وهيزم و چوب گرم مي كردند . بنا بر اين منتظر معتدل تر شدن هوا بودند تا بساط آتش و منقل وكرسي كلك را برچينند از اوايل اسفند ماه كه بوي بهار و نسيم نوازشگر آن بر مشام مي رسيد مردم خونه تكوني هاشونو شروع مي كردند . در همين زمان با بساط وسايل زمستاني خداحافظي كرده و كليه وسايلي كه در اتاق داشتند بيرون مي آوردند و واقعا خونه تكوني مي كردند چون اون زمونا اسباب و اثاثيه چنداني نداشتند نه اينهمه وسايل الكتريكي بود و نه ازوسايلي كه با چشم وهم چشمي امروزه مي بينيم “ ازش در خونه ها اثري بود . چيزي هم دور ريختني نداشتند چون در بيشتر مواقع كفش و لباس افراد بزرگتر را با كمي تعمير به نفر بعدي خانواده مي دادند . همه اين كار ها از جمله چهار شنبه سوري بهانه اي بود براي وداع با فصل سرد و دلگير زمستان .جداي از سابقه و علل بر پايي اين سنت ايراني شايد بر پايي رسم چهار شنبه سوري هم از اين قضيه آب مي خوره كه به اين طريق با آتش و دود خداحافظ كرده و با سبزه و گل رو بوسي كنند . براي انجام اين كار حتي پيش بيني هم مي كردند وخونواده ها مقيد بودند كه چند بوته هيزم براي اين كار در آخر سال كنار بگذارند . (بگذريم كه اين كار تبديل به كنار گذاشتن لاستيك ماشين و ترقه هاي خطر ناك و گاهي يك كوه آتش شده است ). در صورتي كه اونها با درست كردن چند آتش كوچك در هر كوچه خوشحال بودند و با صداقت از رويش مي پريدند و مي گفتند ( زردي من از تو سرخي تو از من ) انجام اين سنت هم مانند سنتهاي ملل ديگر هويت كشور ما بوده و هست . دركشور هند روز بخصوصي جشن رنگ پاشي به هم دارند و در شرق دور جشن اژدها و در كشورهاي ديگر با پرتاب پرتقال و گوجه وجشن بادكنكها و اسپانياييها با گاوبازي وعربها با عشق شتر و اين جور سنتها دلخوشند هر چند همه اين جشنها هم تغيير هويت داده اند . از چهارشنبه سوری های قدیم آداب گوناگونی در شهرهاي كشور عزيزمان روایت شده است كه بيش و كم با آن آشنايي داريد . ولی شکستن کوزه در اين شب در شهرمان ...
2- مشاغل خانگي (قلمزني)
قلمزني تاريخ هنر قلمزني در ايران به هزاران سال پيش برمي گردد. يكي از دوره هاي پيشرفت عظيم آن از قرن نهم تا هفتم قبل از ميلاد مسيح مي باشد. اشياء فلزي كه در لرستان واقع در غرب فلات ايران كشف شده از جنس برنز مي باشد. اين اشياء شامل اشياء زينتي شخصي، سلاح جنگي و دهنه اسب مي باشد. اين اشياء نيز همانند سفال هاي قبل از دوره هخامنشي پندارها و نقش مايه هاي مخصوص دوران اوليه كشت غلات و گاوداري را ارائه مي دهد. ظاهر شدن مكرر شكل بز، قوچ، گاو و حيواناتي كه بخشي از زندگي بشر و موجب بهبودي او بوده اند نمي تواند تصادفي باشد. آثار هنري فلزي در قرن دوازده و چهارده شكوفايي يافت و با شروع قرن شانزده، برنزهاي حكاكي شده و اشياء مسي محبوبيت خاصي بدست آورد. از نيمه دوم قرن هيجده به بعد كيفيت كارهاي هنري، فلزي، به شدت نقصان يافت (كه اين ممكن است در اثر هجوم افغان ها و جنگ هاي خونين و پي در پي باشد كه به وقوع مي پيوست). گرچه ضعف قلمزني بعدها بار ديگر در ايران احيا شد، ولي هرگز به پاي گذشته نرسيد. (عربعلي شروه، 1374، 164) شرح شغل: قلمزني عبارتست از كنده كاري اشياء فلزي (مانند طلا،نقره،برنج، مس، آلياژ و نيكل سفيد) به روش هاي گوناگون. قلمزني از كار با يك سري قلم تركيب مي شود كه هر كدام به نوبه خود نوك هاي متفاوتي دارند؛ مثلاً در يك كار ممكن است از پنجاه نوع قلم بكار گرفته شود. به همين دليل در كارهايي با سايزهاي متفاوت، قلم هاي متفاوتي لازم است؛ در ضمن هر چه ابعاد كار گسترده تر شود، اندازه قلم بزرگتر مي شود. معمولاً قلمزني را روي كوزه، گلدان، سيني، كاسه و هر چيز تزئيني ديگري انجام مي دهند. در ضمن، دقت و ظرافت در اين كار (جهت افزايش كيفيت كار) بسيار حائز اهميت مي باشد. مراحل اين رشته هنري عبارتست از: ابتدا طرح آماده شده را روي برنج سنبه گذاشته و با قلم سنبه، نقاط مزبور را سوراخ كرده و سپس سطح فلز را چرب نموده و نقشه را روي آن قرار داده و با پودر زغال روي آن كشيده تا از اين طريق شكل طرح روي اثر نمايان شود. سپس به دو دليل درون كار، از قير انباشته مي شود: الف: جلوگيري از آسيب ديدن نوك قلم ها، ب: بالا رفتن كيفيت كار. بعد از اين مرحله بايد تصاوير حك شده بوسيله قلم ها و چكش كنده شود. در مرحله بعد، قيرهايي كه درون سوراخ هاست بيرون آورده شده و سوراخ ها را با نفت شستشو داده و تميز مي كنند. و در پايان سطوح قلمزني بوسيله روغن جلا، سياه مي شود. (در صورت دلخواه) الزامات يا مقدمات مورد نياز جهت راه اندازي شغل: گذراندن دوره آموزشي به مدت 2 ماه (220 ساعت) و تهيه كردن وسايل لازم مانند: چكش، پرگار، تسمه خط كشي، برنج سنبه، قلم پرداز، قلم نيم ور، قلم هاي بادومي، ...
کتاب هایم را ورق میزنم-2: نامه های غلامحسین ساعدی
دکتر غُلامحُسین ساعِدی معروف به گوهرمراد متولد سوم دیماه ۱۳۱۴ در تبريز به دنيا آمد دكتر ساعدی تحصیلات خود را با درجه دکترای پزشکی و گرایش روان پزشكي در تهران به پایان رساند. .او از بزرگترین نویسندگان معاصر ایرانی است. از وي حدود ۴۰ كتاب به جاي مانده است. داستان هاي كوتاه و نمايشنامه هايش از معروف ترين كارهاي او هستند. معروف ترين داستان او " گاو" و در كتاب عزاداران بیل است كه فیلمی نيز به همين نام از روي آن ساخته شدهاست . وی در روز شنبه دوم آذر ماه ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپردهشد. مجموعه نامه هاي دكتر غلامحسين ساعدي به " طاهره كوزه گراني " ( كه مدتها در مورد وجود چنين نامه هايي ترديد هايي ابراز مي شد) توسط نشر مشكي به چاپ رسيده است. در پيشگفتار ناشر آمده است كه:" انتشار نامه ها و نوشته هایی از این گونه، آن هم در سرزمین ما، همیشه هم راه با دودلی بوده اند. هیچ یک از ما تمایلی به انتشار نامه های عاشقانه مان نداریم. شاید بسیاری از ما تمایلی به انتشار نامه های خانوادگی مان هم نداشته باشیم. همه ی ما نوشته هایی، در جایی دور از دسترس دیگران داریم، که نمی خواهیم کسی آن ها را ببیند..." طاهره هيچوقت در جواب نامه هاي ساعدي ، چيزي ننوشت تنها وقتی که طاهره واقعا دیگر نبود، در پستوی خانهاش،صندوقچهای پیدا کردند، پر از بریدههای روزنامههایی که دربارهی ساعدی نوشتهبودند و بعد نامههایی سرشار از مهر غلامحسین به او. نامههایی که پر از این کلمات بود:”طاهره، طاهره، طاهرهی عزیزم، دوستت دارم.”. خواننده نامه ها از خود مي پرسد چرا طاهره از جواب دادن به نامه ها سرباز مي زند . البته در يك جا مي توان پاسخ ننوشتن طاهره را حدس زد:" اميدوارم كه خودت را بتواني قانع كني و برايم بنويسي. مطمئن باش كه نامه ها مستقيماً به دست خودم ميرسد".( ص ۸۶ ). در جايي ساعدي از دست نامه ننوشتن هاي طاهره به تنگ آمده و نامه اي به فرياد مي نويسدو بيش از ۳۰۰ بار نام طاهره را مي نويسد. اين نامه طرح زيباي روي جلد شده است. طاهره كوزه گراني براي خواندن مطلب ديگري در مورد دكتر ساعدي اينجا را كليك كنيد. منابع: جهان كتاب ، نشر مشكي ، وبلاگ دمادم
تاريخچه هنر سفالگري در ايران
فلات ایران با تنوع اقلیمی خود باحتمال زیاد یكی از مهمترین خاستگاههای اصلی پیدایش و گسترش صنعت سفالگری در آسیای غربی می باشد. روند رو به رشد سفالگری در طول هزاران سال، در هیچ منطقه ای از آسیای غربی مثل ایران نبوده است. نقاط عطف این روند بدون تردید در پیدایش سفال در حدود هزاره هشتم پ.م در منطقه زاگرس مركزی و پیدایش چرخ سفالگری و تعامل كوره های سفال پزی در هزاره چهارم پ.م نمود پیدا كرده است. سفال (سفالينه). اين اصطلاح، بنابر تعريف لغتنامهها عموما به معنی اشيا ساخته شده از گل پخته هستند، مانند كاسه، كوزه، و غيره... همچنين سفالينه، سفال ساخته شده را میگويند. سفالين نيز شامل انواع اشيايی است كه از سفال میسازند. اصطلاح اروپايی" سراميك" نيز داری مفاهيم سفال در زبان فارسی است، كه از واژه يونانی (Keramikos) كه خود از (Keramon) به معنی خاك رُس گرفته شده است. بنابراين سفالگری نيز به هنر يا صنعت ساخت ظروف و اشيا گلی پخته اطلاق میشود. معمولا محصولات را اگر بدون لعاب باشند سفال و اگر لعابدار باشند بر حسب گل و لعابی كه در آنها به كار رفته بدل چينی مینامند. سفال در واقع نخستين محصول هنری و صنعتی مردمان اوليه و حاصل نياز و شعور آدمی، در به كار گيری عوامل طبيعت است، و از آنجا كه مواد اوليه آن شامل: خاك، آب، و آتش در سرزمينهای محل سكونت بشر یافت میشده است، نشانههای توليد آن را در تمامی نقاط مسكونی انسان مشاهده میكنيم. كهنترين اشيا سفالی بدست آمده از كاوشهای باستانشناسی ايران مربوط گنج دره در استان كرمانشاه است؛ كه تاريخ آن به هزاره هشتم پيش از ميلاد میرسد. سفالگری، هنری است كه به صورت (شكل) سنتی طی هزاران سال اصول فنی ارزشمند خود را تا به امروز حفظ كرده است. علاوه برارزشهای هنری با بررسی دقيق اين آثار، امكان شناخت حرفهها، صنايع و آثار مادی طوايف و جوامع بشری در قلمروهای فرهنگهای گوناگون را فراهم میآيد. بنابرآنچه گذشت، بايد سفال را به عنوان تجلی فعاليت ذهن و خلاقيت و ابداع هنری انسانهای گذشته ارج نهاد. زيرا سفالگری هنری همگانی بوده كه نه تنها سليقه ابداع كننده، بلكه نشانههای معينی از زندگی اجتماعی و دوره زندگی و ويژگیهای مادی و معنوی آن را به ما نشان میدهد، و وسيله مستقيمی برای شناسايی تمدن شهرها، اقوام و ادوار مختلف است. زيرا هر ملتی برای تزئين سفالهای خويش، نشانه، اشكال و تزئينات ويژه خود را به كار میبرده است. برای تامين منظور باستانشناسان با بهرهگيری از هنر طراحی و تكنيكهای دقيق، باستانشناسان میكوشند به قطعات و اشيا مختلفی كه از مناطق باستانی بدست میآيد، جان داده و با به تصوير ...