شعر شروع جلسه
گزارش جلسه ی انجمن شعر
طبق معمول هر دو هفته یکبار جلسه ی انجمن شعر سعدی در فرهنگسرای طاووسیه برقرار می شود. دیروز جمعه۵/۱۱/۹۲ از ساعت 5/3 بعداظهر جلسه ی شعر انجمن سعدی شروع شده بود. این جلسه با تلاوتی از آیات کلام الله مجید شروع شد. حاج اسلام فهندژ دبیر انجمن شعر سعدی به حضار خیر مقدم گفتند و سپس شاعران یک یه یک شعرهایشان را قرائت کردند. اولین شعر توسط آقای قادری قرائت شد.ایشان شعری از سعدی انتخاب کرده بودند که با قرائت هر بیتی به توضیح و تفسیر هم می پرداخت که با اعتراض حضار مواجه شد و تا پایان شعرش را بدون توضیح قرائت کرد. جناب آقایان اسدالله فهندژ، عباسی و باصری اشعاری طنز ارائه کرده بودند. دختر خانم نوجوان هانیه عباسی شعر میراث شهادت را خواندند. کودک خردسال نازنین صبوری شعری در مقام مادر خواندند. آقای ابوالفضل هم یک شعر ی با لهجه را تجربه کرده بود. جناب استاد باباربیع خواننده ی آواز سنتی اصفهانی الاصل غزلی را به مناسبت ایام میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) برای حضار خواندند. در این خوانش آقای حبیب پاک آرا با ویالون ایشان را همراهی می کرد. آقای پاک آرا بعد از اجرا گفته بودند که ما هیچگونه تمرینی از قبل نداشتیم و تازه همدیگر را دیده بودیم. در این جلسه آقای نمازی دبیر انجمن شعر حافظ هم حضور داشتند و ضمن این که شعری با تضمین از یک شعر سعدی سروده و قرائت کرده بودند، برخی از شعرا هم اشعاری از ایشان در جلسه قرائت می کردند که این نشان از علاقه ی آن ها به جنابشان بوده است. در این جلسه جناب استاد حاج علی کوهی هم حضور داشتند. ایشان سه جلد از یک کتاب تازه به چاپ رسیده ی خودشان به نام معراج مناجات که در دو فصل صحیفه ی کامل سجادیه به انضمام دعای ماثور و معروف با ترجمه ی منظوم فارسی مجموعه ی اثبات مذهب شیعه که به نظم در آورده بودند را به سه نفر از حضاری که از طرف آقای حاج اسلام فهندژ مورد تشویق قرار گرفته بودند اهدا کردند. آقایان ترکی، نادری، نامدار، خانم قلندری، حجه الاسلام والمسلمین مستنبط و... از جمله کسانی بودند که شعرهایشان را برای حضار قرائت کرده بودند. یکی از افراد معلوم الحال که قبلاً در انجمن شعر سعدی حضور داشت با یک پیامکی به این مضمون"ما انزجار خویش را از خفقان موجود در انجمن شعر سعدی اعلام می داریم"را برای برخی از اعضای انجمن شعر سعدی فرستاده بود. این از جمله گلایه های دبیر انجمن شعر سعدی بود که با حضار در میان گذاشتند. ایشان در ادامه فرمودند: چرا این شخص خودش را ما خطاب کرده است. از کی تا به حال یک نفر ما می شود. دوم این که در این فرهنگسرا اساتید برجسته شعر، موسیقی و هنرهای دیگر فعالیت می کنند. در هیچ فرهنگسرایی ...
شروع جلسات و کارگاه های شعر در سال 90
ضمن عرض تبریک فرارسیدن فصل بهار طبیعت . عید سعید نوروز به اطلاع اعضاء محترم موسسه فرهنگی ادبی باران رحمت و کارگاه های تخصصی شعر و داستان این موسسه می رساند نخستین جلسه در سال 1390 خورشیدی یکشنبه 14 فرورین در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می گردد.
جلسه شماره 9(مورخ4/11/91)
انجمن شعر بروسان جلسه شعر زمستان جلسه شماره 9(مورخ4/11/91) نقد شماره 8: شعرخانم فریبا شادلو مبحث تخصصی: "لزوم حفظ و تولید آثار فولکلور" توسط استاد عبدا.. نجف زاده ---------------------- شعرخانم فریبا شادلو گفتم رفتن همه چیز را تغییر می دهد همه چیز را فراموش می کنم اما تنها من نبودم که از مرز می گذشتم دلتنگی با سگهایش آنجا بود و سایه به سایه به دنبالم می آمد از جنگل گذشت از مرداب گذشت وبعد به شکل موهای بلوند و چشمان ِآبی درآمد به شکل دهان هایی باز که هیچ نمی فهمیدند... -------------------- نقد اول توسط خانم طالقانی نقد دوم توسط آقای یاوریگزارش جلسه: در ابتدای جلسه پس از شعر خوانی خانم شادلو منتقد اول چنین شروع کرد که: به قول کانت انسان در داوری از نبوغ خود استفاده می کند و در آفریدن از ذهن و احساسش. خانم طالقانی به باز کردن برخی گره ها در متن اشاره کرد از جمله این که بیان شعر در 3 سطح شکل گرفته است زبان مبتنی بر منولوگ، زبان خودمانی یا محاوره و زبان ساده شاعرانه. شعر در جهت القای دلتنگی است و درون مایه و محتوای متن فلسفی و هستی مدارانه است و با آن که زبان ساده و مدرن است اما از نماد استفاده شده است.( جنگل و مرداب). نیما زیبایی را در سادگی جستجو می کند و شعر امروز سعی می کند در فاصله کوتاهی از نثر شکل گیرد. وی ادامه داد: "همه چیز" دومی و "اما "بنظر می رسد که اضافه باشد و "سایه به سایه" یک بازی حسی است که به روایت شعر کمک می کند و همچنین چرخش زاویه دید در انتهای شعر موفق است و در خدمت محور محتوایی است. با وجود استفاده از عناصر فرهنگی( چشمان آبی و...) هنجار گریزی در زبان معیار به قصد ساختن موقعت جدید صورت نگرفته است. منتقد دوم آقای یاوری اینطور شروع کرد که آخر شعر شگفت انگیز است و تاثیر گذار و مابقی شعر به خاطر این انتها شکل گرفته است. شعر در رویه روایتی ساده دارد؛ روایتی مدرن از دلتنگی. اما در جزئیات به لایه های عمیق تری دست می یابیم. مثلا در پاره" دلتنگی با سگ هایش " هم به آزاردهندگی دلتنگی اشاره شده است و هم ما حضور پلیس مرزی و سگ ها را احساس می کنیم، چیزی که بطور مستقیم در متن آورده نشده است. شعر خانم شادلو بین زبان خودکار و و زبان شعری در رفت و آمد است. پس از نقد داغ عمومی آقای نجف زاده مبحث تخصصی خود را چنین آغاز کرد: برای بیان هر مطلب یک تئوری نیاز داریم؛ فولک در لغت به معنای دانش غیر متخصص یا شبیه به این مضمون می باشد. فولک تفکر و نگاهی است که هیچ وقت مکتوب نشده است. گاهی احساس فولک می شود مثل لالایی ها و... گاهی فرهنگ. و هیچکس مدعی سرودن گزاره های فولکلر نیست. چیزهایی که فرهنگ و فولک به ارمغان می آورند عبارتند از: - ایجاد همبستگی ...
جلسه ی شعر در حضور حضرت ماه
به گزارش پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، كمتر پيش آمده كه ديرتر از رهبر برسيم به جلسهها و اينبار جزو همان كمترها بود. وقتي رسيديم قاري چشمهايش را بسته بود و با احساس و در اوج داشت قرآن ميخواند. چه نفس گرمي هم داشت. رهبر نشسته بود و يك طرفش آقاي حدادعادل و بعد وزير ارشاد آقاي حسيني و بعد آقاي خاموشي رييس سازمان تبليغات و بعد محسن مومني رييس حوزه هنري. طرف ديگر رهبر روحاني نامآشناي شعر و شاعري يعني آقاي زماني نشسته بود كه مسووليت چرخاندن جلسه را داشت. بعد از او آقاي حسان، پير شعر آئيني نشسته بود، كنار حسان، حميد برقعي شاعر جوان قمي و بعد از او حاج منصور ارضي و كنار ارضي هم حاج غلامرضا سازگار. ما هم كه طبق معمول ته سالن جايمان بود و بايد گردن ميكشيديم تا ببينيم بين شعرا و رهبر چه اتفاقهايي ميافتد. البته از قبل برايمان معلوم بود امروز روز شعرهاي علويست. داشتم جاگير ميشدم كه قاري صدقالله گفت و بعد رفت پيش رهبر. رهبر آفرين از زبانش نميافتاد و از قرائت قاري حسابي سرذوق آمده بود. اسمش را پرسيد و فهميد و فهميديم كه نام قاري رحيمي است. توجه ويژه رهبر به قاريان موضوع مهمي است. هيچ برنامهاي نيست كه تلاوت داشته باشد و رهبر به قاري توجه ويژه نكند و از او سوالاتي نپرسد. هنوز خوش و بش رهبر با رحيمي تمام نشده بود كه «زماني» جلسه را رسما شروع كرد: عمريست حلقه در ميخانهايم ما در حلقه تصرف پيمانهايم ما «زماني» شعر را خواند و تذكر داد به همه كه هدف جلسه شنيدن رهنمودهاي رهبر انقلاب است و اگر هم شعري خوانده ميشود براي اين است كه گزارشي عملي به ايشان داده شود از وضعيت شعر آئيني. «زماني» كه تجربهي شركت در جلسات نيمه رمضان شاعران با رهبر را داشت خوب ميدانست كه هرچند جلسه 2-3 ساعت طول ميكشد ولي حتما كساني باقي خواهند ماند كه نميتوانند شعرشان را بخوانند و اينچنين، همان اول جلسه داشت با جماعت اتمام حجت ميكرد كه كسي ناراحت نشود. بعد از اين صحبتها، اولين نفري كه معرفي شد براي خواندن شعر استاد مجاهدي بود. مجاهدي موي سر و رو سپيد كرده بود و وقتي «زماني» داشت معرفياش ميكرد، ايستاده بود منتظر تا شعرش را بخواند. وقتي حرفهاي «زماني» تمام شد، رهبر گفت: شما چرا نشسته نميخوانيد؟ مجاهدي هم قبول كرد و سرجايش نشست. مجاهدي قبل از خواندن شعر گفت دست خالي آمده تا با گوش دادن به حرفهاي رهبر در تعيين حدود و ثغور شعر آئيني دستِ پر از جلسه برود و در واقع ادب كرد در برابر رهبر. مجاهدي غزلي كوتاه خواند و گفت كوتاهتر از اين نداشتم: دلي كه خانه مولا شود حرم گردد كز احترام ...
استاد شمسی زاده در جمع شاعران آدینه ادبی گناوه
جلسهی این هفته با حضور استاد ایرج شمسیزاده و در مورد شعر محلی شروع شد. ابتدا آقای حسین جلالپور به اهمیت گویشها پرداخت و با توجه به خطر نابودی گویشها به اهمیت حفظ گویشها بهخصوص گویش گناوهای که ریشه در ادبیات کهن فارسی دارد اشاره کرد و گفتهی خود را با مثالهای زیر قوت بخشید: این سخن نقل است زاسکندر که گفت هرچه گیری معتدل باید گرُفت مصیبتنامهی عطار وای بر آن کو ز خویشتن نه در آید سوخته بادش به همه عالم خرمن ناصرخسرو پیرزنی دیدم از خانقاه میدرآمد اسرار التوحید کو حمیت تا ز تیشه وز کلند این چنین کُه را به کلی برکند بازگشت و سوی او آورد باز گُسنگی شد مر سلیمان را دراز وی سپس ابراز تاسف کرد که به جای حفظ این گویش شیرین و با قدمت سعی کردهایم که با زبان فارسی معیار صحبت کنیم و به بچههایمان یاد میدهیم که کلمات محلی به کار نبرند. وی بیان کرد که یکی از راههای حفظ این گویش و انتقال آن به آیندگان از طریق اشعار محلی است و از آنجا که استاد شمسیزاده در شعر محلی در استان پیشرو هستند امروز به دعوت ما در جلسه حضور پیدا کردهاند تا بیشتر با ارکان، خاستگاه و مولفههای شعر محلی آشنا شویم. جلسه با این پرسش آغاز شد؛ مختار دشتی: اگر شعر محلی بنویسیم ولی شاعر گاهی در تنگنا بیفتد و ناچار شود که کلمهای را به صورت فارسی معیار بیاورد آیا به شعر لطمه میخورد؟ ایرج شمسیزاده: بله. استفاده از این لغاتی که جزء گویش نیستند و از فارسی معیار آنها را میگیریم، فقط نشان دهندهی ضعف شاعر است. اگر قرار باشد شعر محلی بنویسیم باید تمام واژهها و اصطلاحات، محلی باشد. غیر از گویش ممکن است بسیاری از چیزها داشته باشیم که در زبان فارسی نباشند که اگر از آنها استفاده کنیم خوب است... اگر شاعر جایی گیر کرد بهتر است بماند و شعر را دستکاری کند چون آن شعرهایی که میمانند همانهاییاند که حاصل دستکاری شاعر هستند و با کلماتی از گویش سروده شدهاند. (استاد واژه های محلیای مثل "خَشتَر بین" را مثال زد که معنی "عیادت" می دهد ولی با وجود زیبایی و پرمعنا بودن ، در ...
گزارش ماه و نگاه ـ سومين جلسه نقد شعر ـ
به نام حضرت دوست<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> «ذره ذره، درد» گزارشي از سومين جلسه نقد شعر از سلسله جلسات ماه و نگاه (كارگاه نقد كتاب) حوزة هنري مركز كرج، 16 دي 86. نقد مجموعه غزل «گوش كن ساز من چه ميگويد» اثر علي حيدري (پويا) با حضور و نقد دكتر قادر دلاورنژاد، شاعر، منتقد و مدرس دانشكده ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي (ره) شعر اگر اعجاز باشد، بي بلند و پست نيست در يد بيضا، همه انگشتها يكدست نيست در ابتداي كتابش آمده است سعي كرده با زبان مردم بسرايد و همزبان مردم باشد كه همدل و همداستانش هستند. اين اشعار حقيقتاً درد دلهايش است و دستش ميلرزد كه نكند آن نباشد كه مردم ميخواهند. وارد سالن اجتماعات كه ميشوي، قبل از شروع جلسه چند نفر صميمانه دور هم نشستهاند و مردي آرام و با وقار، در حال شعر خواني است: دوست دارد خدا نواي مرا / اين نواي خدا، خداي مرا دوست دارد كه بشنود هر شب / هق هق گرم گريههاي مرا لحظاتي ميگذرد و متوجه ميشوي او همان علي حيدري (پويا) است كه قرار است مجموعه غزلش، نقد شود. كم حرف و متواضع است و اشعارش از دل بر آمده كه بر دل مينشيند. كتابش را كه تورق ميكني، ميفهمي غمهاي بزرگي در پس اين واژهها نهفته است؛ مشترك ميان همه انسانهاي درد آشنا. وقتي از سابقه هنري او ميپرسي، خودش جز همين اولين مجموعه شعر چاپ شدهاش كه در واقع گلچين اشعار سي سال گذشتهي اوست و نيز مجموعه ديگري كه آماده چاپ است، به چيزي اشاره نميكند. امّا كوروش آقامجيدي كه اجراي برنامه نيز بر عهده اوست ميگويد: ايشان در نقاشي، خطاطي و مجسمهسازي نيز صاحب اثرند. جلسه بسيار ساده و صميمانه است، آنها كه آمدهاند يا علاقهمندان به شعرِ شاعرند، يا دانشآموختگان رشته زبان و ادبيات فارسي، در سطوح مختلف شعرسرايي، و يا اعضاي هميشگي جلسه شعر. آقامجيدي مناسب با حال و هواي اين روزها، جلسه را با غزلي عاشورايي چنين آغاز ميكند: تلخي اين عزاي عظمي را نخل گيسو پريش ميداند از بيابان تشنه لب بشنو، او از اين غصه بيش ميداند كاش يك ذوالجناح غيرت را...شرمشان باد ميزبانيشان آن عزيزي كه ميرسد از راه، كوفه مهمان خويش ميداند؟ نارفيقان حقه و تزوير، يك يك از نيمه باز ميگردند راه را آن بزرگوار اما، همچنان رو به پيش ميداند خيمه در خيمه آتش است اينجا، واي من دل مشوش است اينجا تيغ در دستهاي نامردان، نه غريبه، نه خويش ميداند از بلنداي زين ـ زبانم لال ـ سبز بال بلند افتادست اين فرات است زار ميگريد، شايد از تشنگيش ميداند تلخي اين عزاي عظمي را، نخل گيسو پريش ميداند از بيابان تشنه لب بشنو، او از اين غصه بيش ميداند و ...
ناگفتههای جلیلی از مذاکراتش با گروه 1+5
سعید جلیلی گفت: در سال 1384 که تیم جدید برای شرکت در مذاکرات اعزام میشد، در نشستها به طور روشن و صریح اعلام کردند که تعلیق موقت و داوطلبانه باید به تعطیلی تبدیل شده و بعد تاسیسات تخریب شود.به گزارش جنوب نیوز، سعید جلیلی در همایشی که با حضور دانشجویان در سالن آمفیتئاتر دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد اسلامی ارومیه ترتیب یافت، اظهار داشت: چند کشور محدود که خود را همه جهان میدانند با دستیابی ایران به استقلال مخالف هستند. وی افزود: صرفنظر از حق انحصاری پنج کشور در داشتن سلاح هستهای، در ام.پی.تی به طور صریح مجاز بودن سایر کشورها برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای اشاره شده است و همچنین در ام.پی.تی صحبتی از درصد و میزان غنیسازی به میان نیامده است. جلیلی با بیان اینکه در سال 82 به دنبال گفتوگوها و توافقات در صدد تعطیل کردن کارخانه کیک زرد اصفهان بودند، افزود: به دنبال اعتمادسازی و اقداماتی از این نوع توافقی صورت گرفت تا داوطلبانه و به طور موقت فعالیتها تعطیل شود. وی با اظهار به اینکه برای بیاعتمادی خود شواهدی داریم، گفت: طبق توافقات سال 82 تعلیق فعالیتها موقت و داوطلبانه بود، پس با هدف اعتمادسازی کارخانه کیک زرد اصفهان و غنیسازی تاسیسات نطنز به صورت موقت و داوطلبانه تعلیق شد که دو سال و نیم طول کشید. نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در ارتباط با نتیجه تلاشهای ایران برای اعتمادسازی و رفتار طرف مقابل، گفت: در سال 1384 که تیم جدید برای شرکت در مذاکرات اعزام میشد، در نشستها به طور روشن و صریح اعلام کردند که تعلیق موقت و داوطلبانه باید به تعطیلی تبدیل شده و بعد تاسیسات تخریب شود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیاز یک میلیون بیمار کشور به دارو را تامین نکرد وی در ارتباط با یکی دیگر از ادعاهای دول طرف مقابل گفت: مدعی هستند ایران اسلامی نیازی به غنیسازی نداشته و میتواند به راحتی نیازمندیهای خود را از سایر کشورها تهیه کند، ولی در عمل اقلام مورد نیاز را به کشور ما برای خرید عرضه نمیکنند. وی یکی از مصارف صلحآمیز انرژی هستهای را اقلام دارویی دانست و گفت: راکتور تحقیقاتی تهران برای تولید دارو اقدام میکند به طوری که سال 88 نیاز حدود 850 هزار بیمار را تامین میکرد که هماکنون یک میلیون نفر هستند. جلیلی گفت: ایران برای تامین سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران با آژانس مکاتبه کرد که این موضوع به یک اهرم فشار برای دنبال کردن اهداف و غرائض در دست کشورهای دیگر تبدیل شد به همین دلیل پیشنهاد گفتوگو را مطرح کردند حال آنکه طبق قوانین آژانس باید این ملزومات تامین میشد. وی ...
گزارش جلسه شب شهادت امام باقر(ع) با نوای کربلایی در رامسر
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و معذرت خواهی بخاطر کمی دیر گذاشتن گزارش.حول وحوش ساعت 9:15بود که مراسم با یک ربع دیر کرد شروع شد که بعد از قرائت قرآن حدودا ساعت9:20بود که حاج آقا مرتضوی (امام جمعه رامسر) شروع به صحبت کردن بعد از نیم ساعت سخرانی منبر رو به آقای افتخاری داد و آقای افتخاری حدودا پنج دقیقه ای روضه خوندن که درحال خوندن روضه، آقا جوادگل با همراهانش وارد حسینیه شدند که آقای افتخاری روضه اش را قطع کردوآقا جواد آماده رفتن به بالا شدند آقا جواد قبل از بالا رفتن با حاج آقا مرتضوی ربوسی کردند و بالاخره ساعت 10:05 آقاجوادبه سر منبر رفتن وهمزمان با بالا رفتن آقا جواد گل حسنیه تاریک شد تا آقا جوادروضه خوشون رو بخونند آقا جوادبعد از 20 دقیقه روضه خوندن بسیار زیبا در بارهحضرت اباالفضل، یک دفعه چراغ های حسینیه روشن شد و آقا جواد شروع به خوندن زمینه بسیار زیبا کرد(با عرض پوزش شعر یام نمی یاد)که بعدش بلند شدند و برای شور آماده شدند که آقاجواد شعر زیبا**ای که به شام سیاه مهتابی**وبعد**برای این نماز عشق من همیشه وضو دارم** رو خوندن که همه حسینه داشتن با آقا جواداین شعر رو می خوندند ما هم که داشتیم دیوانه می شدیم با همه می خوندیم و بعد از آن چند دقیقه ای درباره نوکری برای امام حسین صحبت کردند و بعدش ذکر حسین رو گرفت و گفت که این شعر رو هیچ جا نخوندم برای اولین باره که این شعر رو می خونم و شروع کرد به خوندن شعر زیبای** یا حسین دوا دردم هر نفس همیشه هر لب آرزو کردم همیشه تا ابد دورت بگردم** و بعد از این شعر زیباکه ما رو واقعا مست خودش کرد، کم کم شروع به خواندن واحد کرد و کوچه تشکیل دادیم و با ذکر یا علی یاعلی و بعد یا حسین و...........تا یا مهدی یا مهدی یا مهدی شروع به خوندن واحد کرد که بعد از این ذکر های زیبا شروع به خوندن شعر زیبا**به پای تو جوونی دادم حسین به کرده خودم چه شادم حسین** و...وبعدش که حسینیه یه دفعه ترکید شعر بسیار زیبا **بی بی حضرت یعقوب شاگرد صبرت کاش که می گشتیم ما دور قبرت**رو خوندند که حسینیه پر از شور و حال شده بود وما باز در حال دیوانگی بودیم که آقاجوادشروع به خوندن شعر خوانی بسیار زیبایی کردند و بعد از آن شور شروع شد که تمام حسینیه در تلاطم بود که کربلایی شعر**دلم رو بردی غصمو خوردی اشکمو در آوردی کربلام نبردی**و بعد از این شعر زیبا شروع به گشتن یه شعر توی دفترچه اش کرد که تا شعر رو پیدا کنه سه چهار تایی صلوات گرفتند وبالاخره شعر**من از حوالی چشمای تو مستم این جام عشقم بودپیمانه در دستم** رو خوند و بعدگفت که بشینیم و آقا جواد دقایقی رو صحبت کردن و بعد شعر**میدونم که نگات رومه می دونم که می خوای باشم ...