شعر در باره اول مهر

  • ..::.. اول مهر ..::..

    ..::.. اول مهر ..::..

         



  • مقاله ای در باره رودکی

    مقاله ی درباره رودكی و شعر او (قسمت اول)   روی ادامه مطلب كلیك كنید                            درباره ی رودکی و شعر او   در سده 3 میانه ی سالهای 250-260 ق/865-875 م شاعر توانا و پر آوازه ی ایران، رودکی، چشم به جهان گشود. نامش جعفربن محمد و زادگاهش روستای بنج از ناحیه ی رودکِ سمرقند، شهری در ازبکستان کنونی، است. در کودکی بسیار تیز هوش بود و حافظه ای سرشار داشت. در 8 سالگی قرآن راحفظ کرد. صورتی زیبا و آواز خوش داشته و بربط را خوش می نواخته است. رودکی سالهای 40 تا 50 سالگی خود را گویا در میان مردم و به دور از دربار گذرانده و شاید از راه نوازندگی و خوانندگی گذران می کرده است. در دوره ی کهولت به بخارا آمده و به دربار سامانی راه یافته و شاعر دربار نصربن احمد گردیده بود. اما به هنگام پیری، چنان که قصیده ی(( مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود...)) نشان میدهد زندگی ناگوار و رقت باری داشته است. رودکی گویا در رودک به سال 329 ق در گذشته است.قبر او در قریه ی بنجِ، پشتِ باغِ بنجِ رودک است و زیارتگاه مردم آن جاست. پژوهشگران درباره ی نابینایی رودکی اختلاف دارند، آیا کور مادر زاد بوده یا به سبب ضعف و پیری یا عارضه ای دیگر نابینا شده است، یا آن که کورش کرده بوده اند. بیش تر محققان بر آن اند که کور مادر زاد نبوده و در آخر عمر نابینا شده است. رودکی شیعی، و به احتمال قوی، اسماعیلی بوده است، اما مانند برخی از پیروان مذهب اسماعیلی، مثلا ناصر خسرو، متعبد نبوده و اندیشه ی آزاد و فلسفی داشته است. درباره ی شمار اشعار رودکی نیز سخن بسیار گفته اند: برخی آن را متجاوز یک میلیون بیت می دانند و برخی دیگر بر آن اند که 700 هزار بیت بوده، و نیز آورده اند که شعر رودکی درصد دفتر گرد آوری شده بوده که بی گمان این ارقام مبالغه آمیز است.آنچه مسلم است، رودکی پْر شعر بوده است، اما مقدار اندکی از سروده های او را، که از هزار بیت نمی گذرد،در دست داریم. روش پژوهش و گرد آوری از نخستین پژو هشگرانی که در باره رودکی به پژوهش پرداخته، شادروان سعید نفیسی (درگذشته ی 1345 ش) است. کتاب احوال و اشعار رودکیِ او جامع ترین اثر در همین زمینه است. پس از او برخی پژوهشگران روسی، از جمله عبدالغنی میرزایف، مجموعه ی اشعار او را به عنوان ابوعبدالله رودکی به شیوه ی انتقادی گرد آورده و نشر کرده است. افزون بر این، مقاله های بسیاری درباره ی چند و چون شعر رودکی در دست داریم که شامل اشعاری نو یافته است. تازه ترین و پرمایه ترین این گفتارها از دکتر علی اشرف صادقی است با عنوان ((اشعار تازه ی رودکی)) (کتابنامه) و نیز گفتارهایی ارزشمند از اهل ادب در مجله ی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران، ج6،شماره 3و4 .در دهه های ...

  • شعر مدرسه

    در مجالی که برایم باقیستباز همراه شما مدرسه ای می سازیمکه در آن همواره اول صبح به زبانی سادهمهر تدریس کنند،و بگویند خداخالق زیباییو سراینده عشقآفریننده ماست.مهربانیست که ما را به نکوییداناییزیباییو به خود می خواندجنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگدوزخی دارد- به گمانمکوچک و بعیددر پی سودا نیستکه ببخشد ما راو بفهماندمان،ترس ما بیرون از دایره رحمت اوستدر مجالی که برایم باقیستباز همراه شما مدرسه ای می سازیمکه خرد را با عشقعلم را با احساسو ریاضی را با شعردین را با عرفانهمه را با تشویق تدریس کنندلای انگشت کسیقلمی نگذارندو نخوانند کسی را حیوانو نگویند کسی را کودنو معلم هر روزروح را حاضر و غایب بکندو به جز ایمانشهیچکس چیزی را حفظ نباید بکندمغزها پرنشود چون انبارقلب خالی نشود از احساسدرس هایی بدهندکه به جای مغز، دلها را تسخیر کند.از کتاب تاریخجنگ را بردارنددر کلاس انشاءهر کسی حرف دلش را بزند«غیرممکن» را از خاطره ها محو کنندتا، کسی بعد از اینباز همواره نگوید: «هرگز»و به آسانی همرنگ جماعت نشود.زنگ نقاشی تکرار شودرنگ را در پائیز تعلیم دهندقطره را در بارانموج را در ساحلزندگی را در رفتن و برگشتناز قله کوهو عبادت را در خدمت خلقکار را در کندوو طبیعت را در جنگل و دشت.مشق شب این باشدکه شبی چندین بارهمه تکرار کنیم:عدلآزادیقانونشادی...امتحانی بشودکه بسنجد ما راتا بفهمند چقدرعاشق و آگه و آدم شده ایمدر مجالی که برایم باقیستباز همراه شما مدرسه ای می سازیمکه در آن آخر وقتبه زبانی سادهشعر تدریس کنندو بگویند که تا فردا صبحخالق عشق نگهدار شما." زنده یاد مهندس مجتبی کاشانی "

  • شعر طنز در باره مسکن

    گفت مسکن می شود ارزان ارزان غم مخـــــور شهر و شهرک میشود دشت و بیابان غم مخـور چند وقتی گر که صاحب خانــــــه حالت را گرفت بعد از این خواهم گرفتن حال ایشان غم مخـــور خانه می سازم برایت، خانـــــه ای ارزان و خوب بهتر از هر برج در تجریش و شمران غم مخــــور می شوی آسوده دل از خانـــه بر دوشی دگـــر می رود آوارگی هــــا روبه پایان غم مخـــــــــور نسل صاحب خانه می گردد از این پس منقرض حل شود این مشکل و این کهنه بحران غم مخور رسم دلالی بر انــــــــــــدازم دگـــــر ،دل بد مکن با تو همدل می شوند انبــــــوه سازان غم مخور این زمین خواران به جــای خود نشانم بعد از این تا که وضع ملک ،باز آیــــــد به سامان غم مخور رفت اگر کـــــــل حقوقت پای یک سوئیــــت تنگ یا اتاقی چون سلول و همـــــچو زندان غم مخور می شوی امسال جانـــــــم، صاحب آپارتمـــــان دائمــــــا یکسان نماند حال دوران غم مخـــــــور

  • شعر در باره ی استان ها

    استان اذربایجان(حافظ) ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس      بوسه زن برخاک ان وادی و مشکین کن نفس.......... استان خراسان(حسن غزنوی)  هر نسیمی که به من بوی خراسان ارد           چون دم عیسی در کالبدم جان ارد.....   استان فارس(لطفعلی صورتگر) هر باغبان که گل به سوی برزن اورد              شیراز را دوباره به یاد من اورد   استان گیلان(ملک الشعرای بهار) هنگام فروردین که رساند زما درود              بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود...........   استان مازندران(فردوسی) که مازندران شهر ما یاد باد                      همیشه بر و بومش اباد باد............   استان اصفهان ای به هنر سر مه ی چشم جهان            خاک هنر خیز من ای اصفهان............  

  • اول مهر - قیصر امین پور

    باز هم اول مهر آمده بود و معلم آرام اسم ها را می خواند. اصغر پورحسین! پاسخ آمد: حاضر. قاسم هاشمیان! پاسخ آمد: حاضر. اکبر لیلا زاد... پاسخش را کسی از جمع نداد. بار دیگر هم خواند: اکبر لیلازاد! پاسخش را کسی از جمع نداد همه ساکت بودیم جای او اینجا بود اینک اما، تنها یک سبد لاله ی سرخ در کنار ما بود لحظه ای بود، معلم سبد گل را دید شانه هایش لرزید همه ساکت بودیم ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم گل فریاد شکفت! همه پاسخ دادیم: حاضر، ما همه اکبر لیلا زادیم از قیصر امین پور

  • شعر در باره ی قرآن

    براتون مینویسم... و حالا یه شعر قرآنی...: بیاید بیاید ، بچه ها / یه حرف دارم با شما قرآن کتاب دینه / کتاب مسلمینه قرآن کلام خداست / راهنمای شماست قرآن را حفظش کنید / خود را با ارزش کنید از حفظ قرآن ما / خشنود می شه خدا پاداش حفظ قرآن / هست بهشت و رضوان من دفعه ی قبل فراموش کردم منبع شعر رو بنویسم... شعری که بالا هم براتون گذاشتم هم از این سایت  برداشتم: http://forum.jameatulquran.com/postt83.html

  • بخشی از مقالات و مصاحبه ها

    <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />   مقالات   ببينيم مطلب از چه قرار است, دنيای سخن, شماره 37 , ديماه1369 حکمی که وجود شهدی لنگرودی شاعر صادر کرد, بحران هويت و آثار جهانی, سيمرع, شماره 60, آبان 1374. در حاشيه هسا شعر, گيلوا, ضميمه شماره  32, 1374 در فاصله صنف و حزب( يادداشتی در باره کانون نويسندگان ايران), آدينه, شماره 92, ارديبهشت 1373. در فاصله صنف و حزب ( يادداشتی در باره کانون نويسندگان ايران), 8خرداد1378. مطلق نگری مانعی بزرگ در راه دموکراسی, آدينه, شماره 84 و 85. جشن تدفين, گردون, شماره 37 و 38, فروردين 1373. ابتذال و هويت ملی, ويژه نامه هنر و انديشه, تابستان 1372, دفاع از شعر محلی, گيلوا, شماره 16 و 17,س دوم,دی و بهمن 1372. طبا طبا در "گفتگو با دکتر محمد جعفر محجوب", کلک, شماره 37, فروردين 1372. جيغ بنفش, جنگ کادح, شماره اول, زمستان 1371. پناهگاه عرفان, سپهری و شعر شفاف او, تکاپو, شماره 2 و 3, دوره جديد, مهر و شهريور1371. رونويسی شاهنامه از کتاب فروغی, آدينه, شماره 68 و 69, نوروز 1371. موقعيت دوگانه و رقت بار شعر در دهه شصت, دنيای سخن, شماره 48, اسفند 1370 نگرانی و فقر ذهن آدمی را سپيد می کند, آدينه, شماره 60, تير 1370. ملک الشعرای بهار از نگاهی ديگر, چاووش, سال اول, شماره 1 و 2, مهر و آبان 1370. آيا شعر امروز به بن بست رسيده است؟ دنيای سخن, شماره 32, خرداد و تير 1369. نخستين شاعر نوپرداز ايران, گردون, شماره 4, دی 1369. نشتری بر دمل سر بسته واقعيات, آدينه, شماره 52, آذر 1369. اخوان ثالث ملک الشعرای ملت (اخوان ثالث از آغاز تا ديروز ), آدينه, شماره 50 و 51, مهر 1369. شاعران گيلان, چيستا, سال هفتم, شماره 10, تيرماه 1369. بولگاگف, مايوکوفسکی و مسخ کافکايی, مؤخره ای بر رمان "دل سگ", نوشته ميخائيل بولگاگف, ترجمه مهدی غبرائی, نشر اقبال, چاپ اول, زمستان 1368. بيدل, عبرت نوپردازان, دنيای سخن, شماره 19, تير 1367. ابتذال و هويت ملی, ماهنامه گيلوا (ويژه هنر و انديشه), تابستان 1373. کبوتر صلح, خروس جنگی و جيغ بنفش, بررسی کتاب (ويزه هنر و ادبيات), چاپ امريکا, بهار 1375. در باره محمد بابايی پور لنگرودی(م. دريائي- شاعر گيلکی سرا), پر خئونديگی (ويژه گيلوا), ضميمه شماره 49, آبان1377. آن خانه بالای کوه, در سوک محمود پاينده لنگرودی, گيله وا (ويژه پاينده), ضميمه شماره 50, آذر 1377. از بحران هويت تا آثا رجهانی, ماهنامه پيام شمال, شماره های 3و4 آذر و دی 1377. ادبيات ايران, بومی يا جها نی,ماهنامه سيمرغ, چاپ آمريکا, شماره 60 چه غم انگيز است پناه دهنده آدمی بميرد,(در مرگ حميد مصدق), روزنامه زن, شماره99, 11 آذر 1377. کانون نويسندگان ايران در فاصله صنف و حزب, روزنامه صبح امروز, شنبه 8 خرداد 1378 در باره چند کتاب شعر, روزنامه خرداد, 15 شهريور 1378. در باره فريدون ...