شعر درباره ی دوستی
شعر دوستی
دل من دیر زمانی است که می پندارد :« دوستی » نیز گلی است ؛مثل نیلوفر و ناز ،ساقه ترد ظریفی دارد .بی گمان سنگدل است آنکه روا می داردجان این ساقه نازک را- دانسته-بیازارد !در زمینی که ضمیر من و توست ،از نخستین دیدار ،هر سخن ، هر رفتار ،دانه هایی است که می افشانیم .برگ و باری است که می رویانیمآب و خورشید و نسیمش « مهر » استگر بدانگونه که بایست به بار آید ،زندگی را به دلانگیزترین چهره بیاراید .آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف ،که تمنای وجودت همه او باشد و بس .بینیازت سازد ، از همه چیز و همه کس .زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ستتا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز ،عطر جانپرور عشقگر به صحرای نهادت نوزیده است هنوزدانه ها را باید از نو کاشت .آب و خورشید و نسیمش را از مایه جانخرج می باید کرد .رنج می باید برد .دوست می باید داشت !با نگاهی که در آن شوق برآرد فریادبا سلامی که در آن نور ببارد لبخنددست یکدیگر رابفشاریم به مهرجام دل هامان رامالامال از یاری ، غمخواریبسپاریم به همبسراییم به آواز بلند :- شادی روی تو !ای دیده به دیدار تو شادباغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوستتازه ،عطر افشانگلباران باد .
چند شعر درباره ی دوست
چند شعر درباره ی دوست دوستی با مردم دانا چو زرین کوزه ای است نشکند اگر بشکند بازش توان ساخت دوستی بامردم نادان سفالین کوزه ای است بشکند ور نشکند باید به دور انداخت اندازه نگه دار که انداز نکوست هم لایق دشمن است وهم لایق دوست ای دوست برجنازه ی دشمن چوبگذری شادی مکن!که به سرت این ماجرا رود
متن زیبا در باره ی دوستی اس ام اس درباره دوستی اس ام اس1 تیر ماه 2 تیرماه 3 تیرماه 4 تیرماه مرداد 88
متن زیبا در باره دوستی به زبان فارسی و انگلیسی دوستی... Don't walk in front of me, I may not follow. Don't walk behind me, I may not lead. Walk beside me and be my friend. Albert Camus جلوی من قدم بر ندارشايد نتونم دنبالت بيام. پشت سرم راه نرو، شايد نتونم رهرو خوبی باشم. کنارم راه بيا و دوستم باشFriends are God's way of taking care of us. دوستان، روش خدا برای محافظت از ما هستنFriendship is one mind in two bodies. Mencius دوستی يعنی يک روح در دو بدنEveryone hears what you say. Friends listen to what you say. Best friends listen to what you don't say. هر کسی چيزايی رو که شما می گين می شنوهولی دوستان به حرفای شما گوش می دن. اما بهترين دوستان حرفايی رو که شما هرگز نمی گين می شنونMy father always used to say that when you die, if you've got five real friends, then you've had a great life. Lee Iacocca پدرم هميشه بهم می گه موقع مردن ، اگر پنج تا دوست واقعی داشته باشی ، اونوقت هست که زندگی بزرگی داشتی
دوستی - اشعار دوستی - دوست - جملات زیبا درباره دوست
آ «آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست» فروغ فرخزاد«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» حافظ«آنان که دوستی و محبت را بهزندگی خود راه نمیدهند،بهآن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.» سیسرو«آنچه مردم، دوستی میخوانند چیزی غیر از نفع شخصی نیست، دوستی خودپرستی انسان است که میخواهد از دیگران به عنوان دوستی متمتع گردد.» فرانسوا لارشفوکو«آن کس که در هرجا دوستانی دارد، همه جا را دوستداشتنی مییابد.» ضربالمثل چینی الف «از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است// جایی برای کینهٔ دشمن نمانده است» اظهری کرمانی«از جان طمعبریدن آسان بود ولیکن// از دوستان جانی مشکل توان بریدن» حافظ«از جهان گرچه بوستان خوشتر// بوستان هم به دوستان خوشتر» مکتبی شیرازی«از خویشاوندان بهراحتی میتوان برید، اما رشته دوستی را هرگز.» سیسرو«از سلامتی خود مواظبت میکنیم، برای روز مبادا پول ذخیره میکنیم، سقف خانه را تعمیر میکنیم و لباس کافی میپوشیم، ولی کیست که در بند آن باشد که بهترین دارایی یعنی دوست را به صورتی عاقلانه برای خود فراهم کند؟» رالف والدو امرسن«از محبت، نار نوری میشود// وز محبت، دیو حوری میشود» مولوی«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است// از یار ناز خوشتر و از من نیازها» ادیب پیشاوری«اغلب، دوستان ما از خطرناکترین دشمنان هستند.» آندره ژید«اگرچند، بدخواهکشتن نکوست// از آن کشتن آن به که گرددت دوست» اسدی طوسی«اگر دوستان نتوانند از گناهان کوچک یکدیگر چشمپوشی کنند، نخواهند توانست دوستی خود را به جایی برسانند.» لابرویر«اگر دوست تو مرتکب خطایی شد از دوستی او صرفنظر مکن زیرا که انسان در معرض خطا است، تا میتوانی دوست برای خودت آماده کن نه از برای مالت.» فیثاغورس«اگر هر کس همه کس را دوست میداشت همه کس صاحب دنیا میشد.» فردریش شیلر«این دغل دوستان که میبینی// مگسانند دور شیرینی» سعدی ب «با چه کسانی دوست و رفیق میباشی تا بگویم چگونه آدمی هستی.» رالف والدو امرسن«برای اینکه دوست پیدا کنی باید خود را لایق و آماده دوستی بار بیاوری.» آندره موروا«بر دوستی که حسود باشد، ایمن نمیتوان بود.» بزرگمهر«بگذار که دوستی کم کم به اوج خود برسد، اگر این رسیدن برقآسا باشد ناگهان از نفس میافتد و متوقف میشود.» ولتر«بود آینه دوست را مرد دوست// نماید بدو هرچه زشت و نکوست» اسدی طوسی«بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است.» ویکتور هوگو«بهترین و حقیقیترین دوستانم از تهی دستانند، ...
شعر پاییز اخوان ثالث
آسمانش را گرفته تنگ در آغوشابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.باغ بی برگی،روز و شب تنهاست،با سکوت پاکِ غمناکش.سازِ او باران، سرودش باد.جامه اش شولای عریانیست.ورجز،اینش جامه ای باید .بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .باغبان و رهگذران نیست .باغ نومیدان چشم در راه بهاری نیستگر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،ور برویش برگ لبخندی نمی روید ؛باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .باغ بی برگیخنده اش خونیست اشک آمیزجاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن .پادشاه فصلها ، پائیز .مهدی اخوان ثالث
شعر همراه باعکس
چشم به راه آنچه می خواهی نمان...بلکه با تمام وجود آنرا بجوی...! و بدان که زندگی در نیمه ی راه با تو دیدار خواهد کرد...! اگر تدبیرها و رویاهای زندگیت با تو همسو نشدند، تو راه گم نکرده ای!!! هر آینه که چیزی نو از خود و زندگی بیاموزی، بدان که پیش رفته ای!!! .. . . . نرسیده به درخت . . کوچه باغی است آبی است . که از خواب خدا سبزتر است . .. . . و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است... . . . ما به آئیـنــه ی دل سنــگ تـــو را کم نزدیم سوخــتــیم از غــم هـجـــران تـو و دم نزدیم سینه هــامـــان نشد از درد شــقایـــق بـــاران تا دم از جـلوه ی عــشق تو به عــــالم نزدیم تا بــیــایـــی شبــی ای مــاه بـــه مـهمانی ما تــا دم صبــح بــه عشقت مژه بــر هم نزدیم بی گل روی تو افسوس که در غربت خویش شــاخــه ای گــل زمحبت به سر هــم نــزدیم در زلال نــفـست آه... چـــه بـــی شــرمــانه هــم زدیـم از غــم عشق تـــو دم و هم نزدیم ادعــایـــی است بـــه دریــای تـو پیوند زدن دل بــه دریـــای شـمـا قــدر مســلــم نــزدیم .. . .
2 بیت شعر درباره دوست
شعر دوست دوستی با مردم دانا نکوست دشمن دانا ، به از نادان دوست دوست دانا ، بلندت می کند بر زمینت می زند نادان دوست
شعر های زیبا درباره ی دوست و رفیق
خانه ی دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سواراسمان مکثی کردرهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشیدوبه انگشت نشان داد سپیداری و گفتنرسیده به درختکوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر استودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی استمی روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می اردپس به سمت گل تنهایی می پیچیدو قدم مانده به گلپای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانیوترا ترسی شفاف فرا می گیرددر صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنویکودکی می بینیرفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نورواز او می پرسیخانه ی دوست کجاست؟سهراب سپهری....ای دوست مـرا بــه حال ِ خـود بـاز گذاربا خلـوتِ من تو را چکار اســت ، چکار؟بگذار به دردِ خویــش بــاشم مشغــولبیــزارم از این جمـــع دروغــین ، بیـــزارابراهیم منصفی.....دوست مشمار آن که در نعمت زندلاف یاری و برادر خواندگیدوست آن دانم که گیرد دست دوستدر پریشان حالی و درماندگیسعدی.....باغی که در آن آب هوا روشن نیستهرگز گل یکرنگ در آن گلشن نیستهر دوست که راستگوی و یکرو نبوددر عالم دوستی کم از دشمن نیستمحمد فرخی یزدی.....نی قصهی آن شمع چگل بتوان گفتنی حال دل سوخته دل بتوان گفتغم در دل تنگ من از آن است که نیستیک دوست که با او غم دل بتوان گفتعمری ز پی مراد ضایع دارموز دور فلک چیست که نافع دارمبا هر که بگفتم که تو را دوست شدمشد دشمن من وه که چه طالع دارمحافظ.....چشمی دارم همه پر از صورت دوستبا دیده مرا خوشست چون دوست در اوستاز دیده دوست فرق کردن نه نکوستیا دوست به جای دیده یا دیده خود اوستمولوی.....تا نگذری از جمع به فردی نرسیتا نگذری از خویش به مردی نرسیتا در ره دوست بی سر و پا نشویبی درد بمانی و به دردی نرسیابوسعید ابوالخیر.....ای دوست قبولم کن وجانم بستانمستــم کـــن وز هر دو جهانم بستانبـا هـــر چـــه دلم قرار گیـــرد بــی تـــوآتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـانمولوی.....آن به که در این زمانه کم گیری دوستبا اهل زمانه صحبت از دور نکوستآنکس که به جمگی ترا تکیه بر اوستچون چشم خرد باز کنی دشمنت اوستخیام
جملات زیبا از بزرگان درباره دوست و دوستی
«آنچه مردم، دوستی میخوانند چیزی غیر از نفع شخصی نیست، دوستی خودپرستی انسان است که میخواهد از دیگران به عنودوستی متمتع گردد.» فرانسوا لارشفوکو «آن کس که در هرجا دوستانی دارد، همه جا را دوستداشتنی مییابد.» ضربالمثل چینی«از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است// جایی برای کینهٔ دشمن نمانده است» اظهری کرمانی«از سلامتی خود مواظبت میکنیم، برای روز مبادا پول ذخیره میکنیم، سقف خانه را تعمیر میکنیم و لباس کافی میپوشیم، ولی کیست که در بند آن باشد که بهترین دارایی یعنی دوست را به صورتی عاقلانه برای خود فراهم کند؟» امرسون«اگر دوست تو مرتکب خطایی شد از دوستی او صرفنظر مکن زیرا که انسان در معرض خطا است، تا میتوانی دوست برای خودت آماده کن نه از برای مالت.» فیثاغورس«اگر هر کس همه کس را دوست میداشت همه کس صاحب دنیا میشد.» فردریش شیلر«این دغل دوستان که میبینی// مگسانند دور شیرینی» سعدی«با چه کسانی دوست و رفیق میباشی تا بگویم چگونه آدمی هستی.» امرسون«بگذار که دوستی کم کم به اوج خود برسد، اگر این رسیدن برقآسا باشد ناگهان از نفس میافتد و متوقف میشود.» ولتر«بود آینه دوست را مرد دوست// نماید بدو هرچه زشت و نکوست» اسدی«بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است.» ویکتور هوگو«بهترین و حقیقیترین دوستانم از تهی دستانند، توانگران از دوستی چیزی نمیدانند.» آمادیوس موتزارت«به دوستی که بعد از عشق بین دو نفر حکمفرما میشود باید عقیده داشت.» الکساندر دوما«بی دوست زندگانی ذوقی چنان ندارد.» سعدی«پرسیدم دوست بهتر است یا برادر؟ گفت: دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب میکند.» ناشناس«تا انسان دوست نداشته باشد نمیفهمد.» لامارتین«تو اول بگو با کیان دوستی// پس آنگه بگویم که تو کیستی» ضربالمثل فارسی«چنانچه شفای بدن با دارو میسر باشد، نشاط و بقای نفس نیز با دوستان بود، پس زیاد گردانید دوستان خود را.» ناشناس«درضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس// هر دو عالم دشمن ما باد و ما را دوست بس» اوحدی«دریغ و درد که تا این زمان ندانستم// که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق» حافظ«دوست همه کس دوست هیچکس نیست.» ارسطو«داشتن یک دوست حقیقی از همه چیز گرانبهاتر است و کمتر کسی هم در صدد به دست آوردنش میباشد.» فرانسوا لارشفوکو«در انتخاب دوست شتاب مورز و به تعجیل از آنان روی مگردان.» سولون«دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.» سعدی«دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف// لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است» سعدی«دو دوست قدر شناسند حق صحبت را// که مدتی ببریدند و باز پیوستند» سعدی«دوست ...
شعر هایی درباره ی خدا و نماز
آواز خدا باز متن شعرم آواز خداست باز فصل مثنوي بيانتهاست باز بايد در ثنايي اينچنين حمدلله خواند و رب العالمين باز در مهماني گل واژهها ياس ها، بابونه ها، آلاله ها باز در جشن اقاقيهاي عشق رقص دلچسب قناريهاي عشق ميزنم دل را به درياي بلا پله پله تا ملاقات خدا ميتوان از نور حق بيتاب شد نور اگر نتوان، توان مهتاب شد ميتوان در حمد رب العالمين مست شد از جام جانسوز يقين ميتوان در حمد حق شعري سرود در سپاس بيكرانش لب گشود حمد تفسير تمام سورههاست معني الفاظ پر رمز خداست حمد يعني قل هو اللّه احد حمد يعني از بلد تا في كبد حمد رب اشرح لي گفتنهاي ماست حمد زينت بخش قرآن خداست حمد يعني عشق آن محبوب پاك نالههاي عاشقان سينه چاك حمد يعني آيهي قالوا بَلي حمد يعني إِستَجِبهاي خدا معني إنّا إلَيه راجعون از درون حمد ميآيد برون معني استشهاد حقانيت است حمد استخلاص بعد از نيت است لم يلد يك وصف و آن عرفان تو حمد ميخوانيم در فرمان تو پي سپاران طريق آنكه هست حمد مينوشند از جام اَلَست كه ما هم تشنگاني بيكسيم در طريق حمد حق همچون خسيم بر مدار حمد ميشايد كه زيست چيست غير از حمد خالق چيست، چيست؟ من نميدانم سزاوار تو چيست مثنويم در خور حمد تو نيست تو بزرگِ، بينيازي، بينياز تو حميدي اي كريم سر فراز نكو ملكي است ملك صبحگاهي در آن كشور بيابي هر چه خواهي كسي كو بر حصار گنج ره يافت گشايش بر كليد صبحگه يافت غرضها را حصار آنجا گشايند كليد آنجاست كار آنجا گشايند در آن ساعت كه باشد نشو جان ها گل تسبيح رويد بر زبان ها زبان هر كه او باشد برومند شود گويا به تسبيح خداوند اگر مرغ زبان تسبيح خوان است چه تسبيح آرد آنكو بيزبان است در آن حضرت كه آن تسبيح خوانند زبان بيزبانان نيز دانندهنگام نمازبرخيز به هنگام ، كه هنگام نماز استصبح است و در رحمت حق ، بر همه باز استگلبانگ اذان برشنو از خانه الله آواي فرشته است كه در راز و نياز استاز قله سرگشتگي خويش فرود آي سر نِه به سر سجده كه معراج نماز استكوتاه كن اين قصه و از رنگ تعلقبگريز و مگو راه به الله دراز استالحمد سفيري است سفرساز و خوش آهنگ تا بارگه دوست كه او بنده نواز است جواد محدثینور عشق دل را به نور عشق صفا مي دهد نمازجان را به ياد دوست جلا مي دهد نمازاز خارزار شرك اگر بگذري به صدق باغ تو را ز جلوه صفا مي دهد نمازتا بنگري جمال حقيقت ز معرفت سرچشمه ات ز آب بق مي دهد نمازپاي تو را ز قيد تعلق رها كند دست تو را به دست ...