شعر درباره مادر بزرگ
شعر کودکانه "مادر بزرگ "
مادر بزرگ وقتی اومد خسته بود چارقدشو دور سرش بسته بود صدای کفشش که اومد دویدم دور گلای دامنش پریدم بوسه زدم روی لپاش تموم شد خستگی هاش . .
چند شعر کوتاه و پیامک خیلی زیبا برای مادر به مناسبت روز مادر
مادر!قسم برجامه ی پاکی که از عشقت به تن کردم که تا جان دربدن دارم فراموشت نخواهم کردمادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت استمادر به مـا ز ایــزد یکتــا فضیـــلت استفـردوس را بــــه زیر قدمهـــاش مانده ربکـو را مقــام، بعــد خـــدا در عبـادت استتا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوقلبخند مهربان تو جا در تنم دمیدفریاد حاجتم چو برون آمد از گلودست نوازش تو به فریاد من رسید...مادرنمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزمفقد از خداوند میخواهم کهخـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟برای زیر پای مــــــــادرم می خواهمروز مادر مبارک..مادر خوبم ، روزت مبارکبه تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شودو دلم در آسمان آبی مهرت رها شودروزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . ....مادر ، تکواژهایست زیبامادر ، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیستقلب بزرگ خدا در سینهی مادران میتپدمادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خداآنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد...مادر قسم بجان عزیز ات که هیج گاهیاد شکـــــوه مند تو، از دل نمی رودتا دامن کفـــــن نکشم زیر پای خاکنقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود...تقدیم به آنی که بهشت زیر پایشکه مهریش تا ابد در دلم جای داردتو بهترین گل ، میان شهر گلهاییتو رنک آفتابی ، شب که می رسدمسل ستاره گوییا مهتابی ، مادر خوبمروزت مبارک...مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خداییتوی روزگار غربت با غم دل آشناییمینویسم از سر خط ای معنی بودنمنیویسم تا همیشه توی لایق ستودن...خدایا هرکه هستم هرچه هستمبه یک لحظه فدای مادرم کـــــــــن...خدا از خاک عشق تو رو سرشتهفـرســتـاده از آســمـون فـرشتهتـا در آغــوش امـن خـود بـگـیـرمکـه ایـن یـک ذره جا مثـل بهشته...مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادردر پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مــــادرکانون زندگـــانی گـــــرم از محبت تـــــوستآغوش گــــرم خـــود، از مـــا مگیـر مـــــادر...کیست مادر؟ نقشه ایجاد ماکیست مادر؟ بانی بنیاد ماقلب او سرچشمه امید هاستسینه او مشرق خورشیدهاست...مادر ای والاترین رویا ی عشقمادر ای دلوا پس فردای عشقمادر ای غمخوار بی همتا ی مناولین و آخرین معنای عشق...زیبا ترین کلمه برلب های بشریت کلمه«مادر» وزیبا ترین آوا،آوای«مادرم» است.این کلمه آکنده از عشق و امید است،کلمه شیرین و مهر انگیز که از اعماق قلب بر می خیزدوزیبائی است.مادر همه چیز ماستمادر آن روح جاودانی است کهلبریز از عشق وزیبائی است...زنم از دیده بر دل روی مادرمنم مست کمان ابــروی مادرگل از خجلت نقابی بر رخش زدچو آمد عطر مشکین بــوی ...
يك شعر فوقالعاده دربارهي مقام مادر
آسمان را گفتم می توانی آيا بهر يک لحظهي خيلی کوتاه روح مادر گردی صاحب رفعت ديگر گردی گفت نی نی هرگز من برای اين کار کهکشان کم دارم نوريان کم دارم مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم *** خاک را پرسيدم میتوانی آيا دل مادر گردی آسمانی شوی و خرمن اختر گردی گفت نی نی هرگز من برای اين کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم *** اين جهان را گفتم هستی کون و مکان را گفتم میتوانی آيا لفظ مادر گردی همهي رفعت را همهي عزت را همهي شوکت را بهر يک ثانيه بستر گردی گفت نی نی هرگز من برای اين کار آسمان کم دارم اختران کم دارم رفعت و شوکت و شان کم دارم عزت و نام و نشان کم دارم *** آن جهان را گفتم میتوانی آيا لحظهای دامن مادر باشی مهد رحمت شوی و سخت معطر باشی گفت نی نی هرگز من برای اين کار باغ رنگين جنان کم دارم آنچه در سينهي مادر بود آن کم دارم *** روی کردم با بحر گفتم او را آيا میشود اينکه به يک لحظهي خيلی کوتاه پای تا سر همه مادر گردی عشق را موج شوی مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی گفت نی نی هرگز من برای اين کار بيکران بودن را بيکران کم دارم ناقص و محدودم بهر اين کار بزرگ قطرهای بيش نيم طاقت و تاب و توان کم دارم *** صبحدم را گفتم میتوانی آيا لب مادر گردی عسل و قند بريزد از تو لحظهي حرف زدن جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی گفت نی نی هرگز گل لبخند که رويد ز لبان مادر به بهار دگری نتوان يافت دربهشت دگری نتوان جست من ازان آب حيات من ازان لذت جان که بود خندهي اوچشمهي آن من از آن محرومم خندهي من خاليست زان سپيده که دمد از افق خندهي او خندهي او روح است خندهء او جان است جان روزم من اگر, لذت جان کم دارم روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم *** کردم از علم سوال میتوانی آيا معنی مادر را بهر من شرح دهی گفت نی نی هرگز من برای اين کار منطق و فلسفه و عقل و زبان کم دارم قدرت شرح و بيان کم دارم *** در پي عشق شدم تا درآئينهي او چهرهي مادر بينم ديدم او مادر بود ديدم او در دل عطر ديدم او در تن گل ديدم او در دم جانپرور مشکين نسيم ديدم او در پرش نبض سحر ديدم او در تپش قلب چمن ديدم او لحظهي روئيدن باغ از دل سبزترين فصل بهار لحظهي پر زدن پروانه در چمنزار دلانگيزترين زيبايی بلکه او درهمهي زيبايی بلکه او درهمهي عالم خوبی, همهي رعنايی همه جا پيدا بود همه جا پيدا بودمنبع: سایت صبح امید
مادر بزرگ
مادر بزرگ بی قرار بود. آن شب آخرین شبی بود که او در کنار ما سپری میکرد. فردا قرار بود پدر، او را به خانه سالمندان ببرد. مادر دیگر نمیخواست او در کنار ما باشد. مادربزرگ حرفی نزد فقط به چهره تک تک ما نگاه کرد. او میخواست پیش ما بماند. ساعت از نیمه شب گذشته بود که مادربزرگ به اتاقش رفت. فردا صبح، هرچه صدایش کردیم از خواب بیدار نشد. او همیشه کنار ماست...
مادر
| این مقاله به مناسبت روز مادر فراهم گردیده | مقاله امروز مربوط به مادران عزیز است که در ابتدا مدیریت سایت تک تحقیق روز مادر را به همه مادران عزیز تبریک گفته در مقاله مادر ابتدا به توصیف مادر ، خلقت مادر ، جایگاه و مقام مادر ، مطلبی کوتار در مورد حضرت فاطمه زهرا ، اهمیت مادر در کلام بزرگان ، حقوق مادر ، نقش مادران در سازندگی جامعه سپس دعای خیر مادر و در آخر اوضاع خانواده بعد از فوت مادر پرداخته شده است ، که فهرست این مقاله بصورت زیر است: توصیف مادر مادر طبیعی مادر اجتماعی خلقت مادر مقام مادر مقام والاى مادر در قرآن جایگاه مادر در اندیشه دینى حضرت فاطمه زهرا ، مادرى مهربان تر از خورشید! روش هاى تربیتى زهرا(س) اهمیت مادر در کلام امام خمینی ره حقوق مادر حقوق مادر بر فرزندان شناخت حق مادر مادر معمار تربیت منزلت مادر خدمات جبران ناپذیر مادر انس با مادر، بهتر از جهاد نقش مادران در سازندگی جامعه حق مادر بیش از پدر تأکید قرآن بر زحمات مادر پاداش اطاعت از مادر نگاه محبت آمیز به مادر دعای خیر مادر نتیجه نارضایتی مادر مادر ایده آل دلتنگی های مادر اوضاع خانواده بعد از فوت مادر مادَر یا نَنه یا مامان یکی از نسبتهای خانوادگی است و به والد طبیعی یا اجتماعی مونث گفته میشود خلقت مادر نام مادر با نام مبارک تو افتخار می گیرد، ای آسمانی ترین مادر هستی، ای یگانه مادر عصمت مقام مادر دستوراتی که در قرآن کریم به زن و مرد داده می شود، در عین حال که راه مشترکی برای رسیدن به حق است ولی راه مخصوص را هم از نظر دور ندارد، وقتی که احترام به پدر و مادر را بیان می کند برای گرامیداشت مقام زن نام مادر را جداگانه ذکر می کند. مقام والاى مادر در قرآن نوع دستورهایى که اسلام به زن و مرد می دهد، در عین حال که یک راه مشترکى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمى دارد، وقتى احترام به پدر و مادر را بازگو مى کند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مى کند. جایگاه مادر در اندیشه دینى شکى نیست که مادر از هر جهت مقام ارجمند و والایى در همه ادیان داشته و دارد و همگان با دید احترام به او مى نگرند و به عظمت و بزرگى از وى یاد مى کنند. حضرت فاطمه زهرا ، مادرى مهربان تر از خورشید! شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س), در ابعاد گونه گون قابل بررسى است. اهمیت و شرافت مادر در کلام امام خمینی ره حقوق مادران را نمی توان شمرد و نمی توان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال ها عمر پدر متعهد ارزنده تر است. حقوق مادر بر فرزندان امام سجاد علیه السلام در مورد حق مادر می فرمایند: حق مادرت آن است ...
شعر کودکانه ...پدر بزرگ
این شعر برای سنین مهد کودک و پیش دبستانی و بالاتر مناسب است. شما می توانید این شعر را به فرزندتان یاد بدهید تا برای پدر بزرگش بخواند. پدر بزرگ پیره تکیه داده به پشتی تسبیح سبزش داره دونه های درشتی نشسته رو زانوش بلبل شیرین زبون چهچه چهچه میخونه شعر بهار وبارون
قصه های مادر بزرگ
يادش بخير قصه مادر بزرگ ما قصه عشق و حكايت سنگ صبور بود بر گوشة چارقد گلدار قرمزش شيريني خاطره هاي نگفته با عطر شكوفه هاي بهاران دور بود ........... در لابه لاي سپيدي موي او در جستجوي نرگس مست سياه تو از پشت چينه ها در شب مهتاب تير ماه چشمان من دزدانه در كمين نگاهت به تاب بود ...... در حوض كوچك خانه,نگاه من همراه پرسه زدن هاي ماهي گلي از هر طرف به دنبال سايه اي از گيسوان فرو ريخته ات در شتاب بود در قصه هاي او شيرين چه ناز به فرهاد ميفروخت ليلي چه شور بر دل مجنون نمي گذاشت من تك سوار ترمه قبا پوش قصه ها بر توسن خيال در آسمان آبي دلهاي كودكي تو در اسارت جادوي قلعه ها بر پرنيان بستر رؤياي هر شبم لبريز انتظار پنجره ها را گشوده اي ..... مادر بزرگ اي قصه هاي تو آغاز عاشقي اي قصه هاي تو شيدايي و جنون در انتهاي كوچة بن بست خستگي از پشت عينك پنسي چه خارها از پاي من بدر آوردي و كجا است آن دست مهربان كه چه خارها است بر دلم مادر بزرگ كاش كه در قصه هاي تو مي آمدم تا برسم بر وصال خويش شايان خرداد 1387
شعر - خان ننه (مادر بزرگ)- شهریار
استاد شهریار این شعر یکی از زیباترین و دلنشین ترین شعرهای استاد شهریار می باشد که شاید اگر اغراق نکنم بیش از 1000 بار آنرا خوانده ام و هر بار بیش از پیش لذت برده ام و هیچ وقت هم برایم تکراری نشده است.وقتی از زیبائیهای نهفته در این شعر برای دوستان فارسی زبان تعریف و بخشی از آن را ترجمه می کردم آنها نیز به وجد می آمدند.اخیرا به یک ترجمه از این شعر دست یافتم ولی بخشهایی از ترجمه به نظرم ناقص بود و حق مطلب را ادا نمی کرد لذا با اندکی دست کاری و ویرایش این شعر و ترجمه را به همه ترکی زبانان و فارسی زبانان تقدیم می کنم تا ثواب حاصل از لذت خواندن این شعر به روح استاد شهریار برسد. ضمنا از دوست عزیزی که ترجمه اولیه را انجام داده تشکر می کنم با تشکر از همه دوستان - گروسی خان ننه.......... ............. مادر بزرگ خان ننه ، هاياندا قالدين ................................................... خان ننه ، کجا ماندی ؟ بئله باشيوا دولانام .......................................................... الهي دور سرت بگردم نئجه من سني ايتيرديم ! ................................................. آخه چرا من تو رو گم کردم ! دا سنين تايين تاپيلماز ..................................................... ديگه مثل تو پيدا نميشه سن اؤلن گون ، عمه گلدي ............................................... اون روزي كه تو مردي ، عمه آمد مني گتتدي آيري کنده .................................................... منو به يه ده ديگه اي برد من اوشاق ، نه آنلايايديم ؟ .............................................. منه بچه ، چه مي فهميدم ؟ باشيمي قاتيب اوشاقلار .................................................. بچه ها سرم را گرم کردند نئچه گون من اوردا قالديم ................................................ چند روزي آنجا ماندم قاييديب گلنده ، باخديم ................................................... وقتي برگشتم ، ديدم يئريوي ييغيشديريبلار ............................................... ....... رختخوابت رو جمع کردن نه اؤزون ، و نه يئرين قالير ................................... ....... نه خودت هستی و نه رختخوابت ! « هاني خان ننه م ؟ » سوروشدوم .................................... پرسيدم : خان ننه ام کو ؟ دئديلر کي : خان ننه ني .................................................. گفتند : خان ننه رو آپاريبلا کربلايه ............................................................... به کربلا بردن کي شفاسين اوردان آلسين ............................................. تا شفاشو از اونجا بگيره سفري اوزون سفردير ..................................................... سفرش سفر درازي هست ! بيرايکي ايل چکر گلينجه ..................................... يکي دو سالي طول مي کشه تا برگرده نئجه آغلارام يانيخلي ..................................................... آنچنان گريه جگر سوزی می کردم نئچه گون ائله چيغيرديم ........................................ ...
شعر ... مادر بزرگ ... عروسک من ... پیشی کوچولو
عروسک من عروسک قشنگم خوشگله مثل ماهه چشاش به رنگ آبی موهای اون سیاهه با دوتا چشم آبی دنیا رو اون می بینه وقتی که خسته میشه رو دامنم می شینه عروسک قشنگم دستشو داد به دستم بهش میگم عزیزم من مامان تو هستم پیشی کوچولو پیشی کوچولو دوست داره غذاش چرب و لذیذ باشه یه ماهی کباب شده درسته روی میز باشه پیشی کوچولو دوست داره زرنگ و باهوش باشه هر روز واسه صبحونه ش صاحب یک موش باشه پیشی کوچولو دوست داره میومیو صداکنه سرش رو بالا بگیره به آسمون نگا کنه پیشی کوچولو دوست داره رو پشت بوم راه بره از اونجا تا آسمون تا کره ی ماه بره پیشی کوچولو دوست داره روز توی آفتاب باشه شب که هوا تاریکه زیرِ نور مهتاب باشه مادر بزرگ مامان بزرگ تو خوب و مهربونی کاشکی بیای همش پیشم بمونی برای من قصه های قشنگ بگی قصه ی مرد باغبون با گل رنگارنگ بگی موهات به رنگ برفای سفیده نگاه تو پر از عشق و امیده مامان بزرگ دوستت دارم یه عالمه هرچی بگم دوستت دارم بازم کمه