شعر حافظ در مورد علم
اشعاری در مورد علم و دانش
میاسای زآموختن یكزمان ز دانش میفكن دل اندر گمان زمانی میاسای زآموختن اگر جان همی خواهی افروختن به آموختن گر ببندی میان ز دانش روی بر سپهر روان توانا بود هر كهدانا بود زدانش،دل پیر، برنا بود نكوهش مكن چرخ نیلوفرى را برون كن ز سر باد خیره سرى راتو چون مى كنى اختر خویش را بد مدار از فلك چشم نیك اخترى رادرخت تو گربار دانش بگیرد به زیر آورى چرخ نیلوفرى را ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود بى هُنر گر دعوى بیجا كند رسوا شود در مسیر زندگى هرگز نمى افتد به چاه با چراغ دین و دانش گر بشر بیناشود هر كه بر مردان حقّ پیوست عنوانى گرفت قطره چون واصل بدریا مى شود دریا شود آدمى هرگز نمى بیند ز سنگینى گزند از سبك مغزى بشرچون سنگ پیش پاشود سر فرو مى آورد هر شاخه از بارآورى مى كند افتادگى انسان گر دانا شود قیمت گوهر شود پیدا بر گوهر شناس قدر ما، در پاى میزان عمل پیدا شود عقل تحصیلى مثال جوى هاکآن رود در خانه اى از کوى هاراه آبش بسته شد شه بى نوااز درون خویشتن جو چشمه را
جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا
آ «آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست» فروغ فرخزاد«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» حافظ«آنان که دوستی و محبت را بهزندگی خود راه نمیدهند،بهآن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.» سیسرو«آنچه مردم، دوستی میخوانند چیزی غیر از نفع شخصی نیست، دوستی خودپرستی انسان است که میخواهد از دیگران به عنوان دوستی متمتع گردد.» فرانسوا لارشفوکو«آن کس که در هرجا دوستانی دارد، همه جا را دوستداشتنی مییابد.» ضربالمثل چینی الف «از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است// جایی برای کینهٔ دشمن نمانده است» اظهری کرمانی«از جان طمعبریدن آسان بود ولیکن// از دوستان جانی مشکل توان بریدن» حافظ«از جهان گرچه بوستان خوشتر// بوستان هم به دوستان خوشتر» مکتبی شیرازی«از خویشاوندان بهراحتی میتوان برید، اما رشته دوستی را هرگز.» سیسرو«از سلامتی خود مواظبت میکنیم، برای روز مبادا پول ذخیره میکنیم، سقف خانه را تعمیر میکنیم و لباس کافی میپوشیم، ولی کیست که در بند آن باشد که بهترین دارایی یعنی دوست را به صورتی عاقلانه برای خود فراهم کند؟» رالف والدو امرسن
حافظ
حافظ<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> مقدمه خواجه شمس الدین محمد شرازی شاعر و حافظ قرآن متخلص به حافظ و معروف به لسان الغیب از بزرگترین شاعران غزلسرای ایران ایران و جهان به شمار می رود حافظ را نمی توان از سنخ شاعران تک بعدی و تک ساختی محسوب و تفکر شاعرانه اش را تناه به یک وجب خالص تفسیر و تاویل کرد.شعر حافظ دارای ابعاد گوناگون و متنوع سرشار از راز رمز و پرسش از حقیقت هستی است . صبحدم از عرش امد فروش عشق گفت قدسیان گویی که شعر حافظ بربر می کنند زندگی نامه شاعران شیرین سخن و بلبل غزلسرای بوستان ادب فارسی خواجه شمس الدین ‚لسان الغیب‚کاشف الحقایق زبده ال متکلمین‚ترجمان الاسرار و...محمد حافظ شیرازی از ناردره های روزگار و نوابغ جهان شعرو ادب است که در اسمان پر ستاره ادبیات جهان همچون خورشیدی می درخشد و روشنایی بخش راه و دوستداران طریق علم و ادب است. او در اوایل قرن هشتم هجری قمری که سالش نامعلوم است.درشهر شیراز به دنیا امد سال تولد این در کمیاب را گرچه بدرستی نمی دانند اما به تقدیب سال هایی بین ١◦٧تا ٧٢٦ ه ق تخمین می زنند ‚ولی انچه برای دوستداران خواجه اهمیت وجود گرانقدر او می باشد حال سال تولدش چه سال ◦◦٧باشد و یا سال ◦٧٣یا سالی بین این سالها اهمیت چندانی ندارد ولی این مطلب که تقریبا در مورد زندگانی غالب نامداران در ایران عمومت دارد مایه متاسف است ان هم بر اطلاعی از زندگانی شخصی که در طول حیات خود بسیار مورد توجه بوده و دلیل این مدعا القابی است که در بالا ذکر گردید که حافظ نیز یکی از از این القاب است و به علت تسلطی که خواجه به علوم قرانی دااشته به او داده اند و این مطلب در ان روزگاررسم بود که به حافظین قران حافظ می گفتند و شاعر ما از جمله کسانیبود که در جوانی قران را از حفظ داشت و درک معانی آن را می نمود و به قول خودش ((قران زبر خوانم با چهارده روایت)) و در مورد کلمه خواجه که به او اطلاق می شود نیز باید گفت که در عصر حافظ بزرگان ممتازرا خواجه می نامیدند لذا اورا نیز خواجه شمس الدین محمد حافظ می خواندند که در این (حافظ ) دنییی معرفت نهفته . اصل و نصب خواجه درباره اصل و نسب این بزرگوار طبق اسناد و شواهدی که بجای مانده و از لابلای متون کهن می توان استخراج نمود خاندانش در اصفهان دارند و ظاهرا جدش شیخ غیاث الدین در کو پای اصفهان می زیسته او در این شهر به تهارت و دادو ستد مشغول و از این راه زندگی مرفه و ابرومندی داشته و خانواده شیخ غیاث الدین وجود پسرش بهاالدین محرز است که همانا پدر خواجه است . غیاث الدین به زندگی آرام خو گرفته بود و از جارو جنجال و سیاست ...
نظریه ای تفریباَ کمیاب در مورد علم عزاداری
علامت، نقاشي كربلا. نظريهاي تقريباً كمياب در مورد عَلَمِ عزاداريِ شيعيان<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> تقريباً هرآنچه در ظاهر و باطن كربلا رخ داده در اين علامتِ به دوشِ علمكشان به تصوير كشيده شده است. اژدهـا: در اكثر ادبياتهاي دنيا اژدها نماد نفس سركش است. همان نفسي كه بشريت را به جايي رساند تا آن بلاهاي دلخراش تاريخي را با شخصيت عظيمي چون حسينبنعلي عليهالسلام انجام دهند. نماد ديگري كه از اژدها ياد كردهاند آتش جهنم است. اين مجسمهي نصب شده روي علمِ عزا، درواقع گوشزدي است براي مردم، از جهت اينكه مراقب نفس امّارهي خود باشند كه نهايت فرمانبرداري از نفس و كنترل نكردن آن، خاري و خفتِ در لشكر باطن بودن و همچنين آتش جهنم را با خود خواهد داشت. ضمناً اژدها در بين لغات اسلامي جايگاه قرآني هم دارد. در داستان حضرت موسي عليهالسلام عصاي او تبديل به مار عظيمي شد كه به گفته بعضي در فارسي از آن تعبير به اژدها ميشود. از طرفي در كتاب «القطره» از اميرالمؤمنين عليهالسلام منقول است كه فرمودند: «من عصاي موسي عليهالسلام هستم» در واقع جنبهي نوري حضرت علي عليهالسلام موسي عليهالسلام را از آن گير و دارِ تقابل حق و باطل نجات داده. اما نقطه معنايي مشتركِ آن با كربلا كه باعث شده بر علامت عزا نصب گردد اين است كه مردم بدانند، هر توطئه و فتنهاي كه مغاير با ولايت علوي باشد مطمئناً ره به جايي نخواهد برد و بلعيده خواهد گشت. چنانكه در كربلا اين اتفاق افتاد. برنامهها چيده بودند كه حتي با سم اسبانشان چيزي از بدن حسين را هم باقي نگذارند چه برسد به نام و ياد و مكتبش... اما خون حسين و خطبههاي اسراي حرم كار را به جايي رساند كه در روايت هست كه حتي شيطان هم در كربلا از رخ دادن اين واقعه پشيمان گشت و عاقبتِ آن را براي اهل باطل روشن نديد... آري اين ولايت علوي بود كه نقشههايشان را نقش بر آب كرد كه امروز حسين عليهالسلام به عنوان يك الگو در عالم مطرح ميشود. حيوان بعدي شـيـر است كه در ادبياتهاي دنيا نماد قدرت و شجاعت ميباشد و در ادبيات شيعي مصداقي الهي نيز دارد و آن اسداللهالغالب، عليبنابيطالب عليهالسلام است، كه اگر دقت كرده باشيم گاهي در كنار شمايل ايشان يك شير نيز به تصوير كشيده شده است. آري شير نماد شخصيتي است كه حسين عليهالسلام را به دليل تبليغ ولايت او كشتند. خودِ دشمن دليل مبارزهاش را «بغضاً لأبيك» خوانده است. ميخواستند ديگر نام و يادي از علي عليهالسلام و ولايت و مكتبش نماند، ولي حسين عليهالسلام ميخواست كه بماند لذا جنگيد. مجسمهي شير در علامت عزداري تصوير هدف عاشوراييهاست. همچنين ...
در مورد حافظ شیرازی
زندگی خصوصی حافظدر کتب بسیار از جمله مجالس العشاق از زندگی خصوصی خواجه نیز مطالبی گفته اند که غالبا" از افسانه هایی سر چشمه می گیرد که پیرامون زندگی بزرگان نقل می گردد. و در این مطالب درباره عشق خواجه نیز بسیار گفته اند از جمله دختری از اهل یزد که خواجه او را در شیراز یکبار ملاقات نمود و هرگز به وصالش نرسید. و همچنین است آشنایی او با زیبا صنمی که منجر به تعلق خاطر خواجه به او شد و شاید تنگدستی خواجه این زیبا رورا از وی منصرف ساخت.اشعاری از این قبیل در دیوان حافظ بسیار است که هرکس درباره آن تعبیری دارد اما با وجودی که حافظ شاعری عارف بوده بدون شک از عشق زمینی نیز بری نمی باشد و اما چون عاشق زمینی بوده نمی توان گفت تمام اشعار عاشقانه حافظ برای سیمین تنان زمین است بلکه در این میان باید گفت حافظ نیز یک انسان بوده و با تمام ویژگی های بشری و چون از لحاظ فیزیکی فرد سالمی بود بدون شک در مدت عمر تعلق خاطری نیز پیدا کرد اما باز هم با صراحت می توان عنوان کرد که اگر خواجه عشقی هم داشته از روی بلهوسی نبوده و تمام اشعار عاشقانه خواجه نیز برای حوریان نیست.خواجه در ایام نوجوانی و جوانی همانطوری که گفته می شد در مشقت بسر برد و ازدواج او نیز دیر هنگام بود و از شعر خواجه پیداست که تمایل به تشکیل خانواده داشته اما قادر به چنین کاری نبوده است.می گویند که دختری بنام شاخ نبات بسیار مورد توجه او بوده است کما اینکه در تفال با دیوان حضرتش او را به شاخ نبات قسم می دهند حال معلوم نیست که این شاخ نبات عشق زمینی خواجه بوده یا عشق الهی اما آن چه مسلم است به وصال او نرسید و همسر خواجه کسی غیر از شاخه نبات بوده است.خواجه از جمله شعرایی بود که عارف بود از عارفانی که پاک باخته معشوق بودند و در طول عمر شاعری اگر مدح شاهان نمود یا فاصحانه بود یا برای گریز از تعرضات آنان اما زندگی خواجه همواره و حقی در آخرین روزهای آن در تنگدستی گذشت و حافظ را نمی توان جز وشعرای صله گیر دانست . زیرا که نه تنها اگر پادشاهان خطا می کردند مدحشان نمی گفت بلکه در رد آنان نیز می کوشید و این مطلب را حتی در مورد روحانیون مزدور نیز رعایت می کرد حافظ هرگز سخنوری را برای امرار معاش نمی کرد کما اینکه در مورد شاهان بر کردار گفته است.از پادشاهان معاصر خواجه می توان از شاه شیخ ابو اسحاق اینحو ٬امیر مبارزالدین٬ شاه شجاع٬ عماد الدین محمود٬تورانشاه و ... را نام برد.خواجه به شهر و دیار خود علاقه بسیار داشت بحدی که او را از سفر باز داشته و بجز یکی دو بار از شیر از خارج نشد سفرهای خواجه را یکی به یزد می دانند و یکی دیگر به قصد هندوستان که از نیمه راه بر می گردد البته سفر به اصفهان نیز ...
حافظ و روانپزشکی
اقبال جهانی و راز ماندگاری حافظ شعر حافظ فراتر از ساختار زبانی و زیبایی واژهها که ما فارسی زبانها آن را میفهمیم، یک عنصر عام و جهانی دارد که آن را مقبول همگان میسازد. «حافظ و روانپزشکی»/ دکتر فربد فدایی، استاد دانشگاه و روانپزشک چگونه میتوان از دیدگاههای روانشناختی یونگ و دیگر روانشناسان برای تحلیل و دریافت شعر حافظ بهره گرفت؟ آیا میتوان راز جاودانگی شعر حافظ را از منظر روانپزشکی تحلیل و بررسی کرد؟ حافظ با روح و روان انسان چگونه برخورد میکند؟ حافظ به عنوان هنرمندی برجسته روایتگر ناخودآگاه جمعی ایرانیان است و هر مخاطبی با هر مشرب و سلیقهای، پاسخ خود را در شعر او مییابد. آنچه در بالا مطرح شد پرسشهایی ست که در ادامه به آنها پاسخ داده می شود. در این جا ما دربارهی شعر حافظ از نظر روانپزشکی حرف میزنیم، نه در مورد خود حافظ. اشعار و ترانه به سرعت در یادها میماند چرا شعر بهتر در ذهن میماند تا نثر؟ چرا وزن و قافیه در پذیرش شعر تاثیر دارد؟ کسانی که دچار ضایعهی مغزی شدهاند اشعار و ترانهها را دیرتر از خاطر میبرند. در حالی که خاطرات معمولی را فراموش میکنند. در مورد کودکانی هم که ناتوانی هوشی دارند اشعار و آهنگها کمک میکند که سریعتر یاد بگیرند. چون ساختار تخصصی مغز طبقهبندی شده است. ما با نیمکرهی چپ میاندیشیم ولی با نیمکرهی راست هیجانات و عواطف را به ذهنمان وارد میکنیم. در احساس و ادراک شعر و کلام آهنگین نه فقط نیمکرهی مسلط، که نیمکرهی چپ است، در کار است بلکه نیمکرهی غیر مسلط هم که با عواطف و هیجانات و وزن و آهنگ سر و کار دارد، این تاثیر مضاعف است. یعنی نیمکرهی راست هم به آموختن مطالب کمک میرساند و بدین گونه فرآیندهای ذهنی تاثیر و قدرت مضاعفی پیدا میکنند. ممکن است گفته شود که اشعار خیلی هم از توالی دستوری پیروی نمیکنند اما باید دانست اشعار به سرعت قابل فهماند. چون شاعر با کلیت موضوع و دید اشراقی سر و کار دارد که حیطهی نیمکرهی راست است. در مورد شعر حافظ این را هم باید اضافه کرد که اغلب بیتهای او به افعال ختم میشوند که از نظم دستور زبانی پیروی میکنند. بنابراین برای نیمکرهی چپ هم بهتر قابل فهم است. راجع به ناخودآگاه و خودآگاه هم باید صحبت کرد. شاعر روایتگر ناخودآگاه گروهی است و ناخودآگاه در نیمکرهی راست جای گرفته است. به همین دلیل آگاهانه نمیاندیشد و نمیکوشد که شعر بگوید. بلکه هیجانی را که از درون او سرچشمه میگیرد به صورت کلام درمیآورد. علم رویکردی برای شناخت جهان است در آفرینش هنری روابط و آثار نوین از ...
علم الهدی ( سید محمدحسین طباطبائی )
نيمه اول دهه هفتاد بود که انتشار اخباري مبني بر اينکه کودک سه چهار ساله قمي حافظ کل قران شده است در سراسر جهان اسلام پيچيد و شبکه هاي مختلف صدا و سيما با پخش بخش هايي از برنامه هاي اجرا شده توسط وي اين نابغه قرن و معجزه قران را به ايرانيان معرفي کرد. او کسي نبود جزسيد محمد حسين طباطبايي ( علم الهدي). سيدمحمدحسين طباطبايي در سال 1370 در شهرستان قم به دنيا آمد و در سن 2/5 سالگي شروع به حفظ قرآن نمود و به لطف امام زمان عج توانست در سن 5 سالگي کل قرآن را حفظ نمايد. وي علاوه بر حفظ کل قرآن در آن مقطع سني توانسته بود احاديث کتاب شريف اصول کافي و همچنين کتاب گلستان سعدي و اشعار محتشم کاشاني را حفظ نمايد. در آن سالها نه تنها در ايران که تمام جهان اسلام با چهره و شخصيت اين نابغه و معجزه قرآن در عصر حاضر آشنا شدند. ، کودک پنج، شش ساله اي که چهره اي نوراني و روحاني داشت و از سادات طباطبايي از فرزندان امام حسن مجتبي عليه السلام هست. سيدمحمدحسين که هم اکنون ۲۰ سال سن دارد در جهان کوچکترين فردي است که در سن 5 سالگي موفق شد کل قرآن را حفظ نمايد. علم الهدي که در همان سنين موفق کسب درجه دکتراي افتخاري از دانشگاه حجاز گرديد، هم اکنون و در سالهاي پاياني دوران نوجواني و در ابتداي راه جواني در حوزه علميه قم و هموچن ساير طلاب زير نظر اساتيد مشغول به تحصيل است. او همان کتاب هايي را که طلاب مطالعه مي کنند، مي خواندو در عين حال وي و پدرش حجت الاسلام سيد محمد مهدي طباطبايي چند سال پس از آن سالها اقدام به تاسيس موسسه جامعه القران الکريم کشور نمودند که با تاسيس شعبات متعددي در سراسر کشور اقدام به ترويج حفظ و آموزش قران کريم در سراسر کشور نمودند. در اين مراکز حفظ و آموزش قران به همان شيوه هاي خاص و محنصر به فردي که در دهه هفتاد و با همکاري پدر، محمد حسين 5-4 ساله موفق به حفظ کل قران گرديد اجرا مي گردد. هم اکنون حتي در دورافتاده ترين و محروم ترين شهرهاي کشور شعبه هاي اين موسسه در حال فعاليت مي باشد. مدارکي که علم الهدي طي سالهاي طفوليت تا نوجواني از دانشگاههاي کشورهاي مختلف گرفته است عبارت است از : 1 -اعطا» مدرک ديپلم افتخاري از کشور بوسني و هرزگوين که بالاترين مدرک و درجه علمي در بوسني مي باشد که به يک عالم ديني داده مي شود. در سال .1376 2- اعطا» مدرک ليسانس افتخاري دانشگاه تبريز (آذربايجان شرقي). 3- اعطاي مدرک دکترا از دانشگاه ( حجاز ) کاونتري انگلستان . وي در آن سالها به چند کشور خارجي مسافرتهاي مختلفي داشت. از جمله : 1 -سفر به عربستان ( جهت اجراي برنامه و تشرف به حج تمتع ) 2 -سفر به بوسني و هرزگوين. 3 -سفر به کشور اسلوني. 4 -سفر به ...
شعر و شاعری
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم سلام به وبلاگ من خوش آمدید من علی تشکریان جهرمی عضو انجمن ادبی شهرستان جهرم وانجمن ادبی نخل و نارنج شهرستان جهرم هستم.من در این وبلاگ می خواهم به شما بگویم که شعر به چه درد مملکت می خورد وچرا باید شعر باشدو چرا ما به شعر نیاز داریم.شعر غزل تمام عواطف و احساسات یک انسان است نسبت به معشوقش و یا یک انسان مجازی نسبت به معشوق مجازی و خیالیش که در چند بیت خلاصه شده است و ما با خواندن این شعرتمام عواطف و احساسات آن انسان را احساس می کنیم و حتی مثلا اگر شعر عاشورایی باشد تمام حوادث عاشورا در پیش چشم ما اتفاق می افتد و ما را به یاد صحرای کربلا می اندازد و ناخودآگاه اشک در چشمان ما حلقه می زند یعنی این شعرباعث زنده ماندن ابدی قیام عاشورا می شود و اگر این شعر نباشد هیچ مدیحه و مرثیه ای وجود ندارد وهیچ روضه ای خوانده نمی شود و نقش بسیار تاثیر گذاری در زنده ماندن قیام سرخ عاشورا و یاد شهداویاد بقیه ی ائمه ی اطهار دارد و هرچه شعر بهتر باشد ما را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد وباعث هر چه بیشتر پر رنگ شدن یاد نهضت عاشوراو.........می شود از همین جهت است که ائمه ی اطهار به شاعران حتی از یاران نزدیک خود بیشتر احترام می گذاشتند وشاعران رابیشتر موردلطف وعنایت خود قرار می دادند.وحالا به غیر از شعر عاشقانه به انواع دیگر اشعار و کاربردهای دیگر شعر می پردازیم.کاربرد دیگر شعر آموزش اخلاق وآموزش علم و هنر است که در مورد هر یک بحث می کنیم .یک مثال خوب از کتاب آموزش دین اسلام دیوان مولانا و دیوان حافظ است که برای مثال دیوان مولانا بیشتر قرآن وزندگی انسان در جهان آخرت را توضیح داده است و دیوان حافظ یک دیوان عاشقانه وعارفانه است.شعر برای آموزش زبان نیز ماثر است وطلبه ها تمام دستور زبان عربی را در دیوانی که به نظم درآمده می خوانندکه نام این کتاب الفیه می باشد و اگرمثائل به صورت شعر در بیاید بیشتر ملکه ی ذهن انسان می شود حتی خودم که رشته ی ریاضی فیزیک بودم والان هم مهندسی عمران می خوانم فرمول های فیزیک را به صورت شعر در می آوردم وحفظ می کردم و همیشه ملکه ی ذهنم بود که در آخر یکی از شعر هایم در مورد فیزیک را برایتان می نویسم. به خاطر همین هم در گذشته رسم بوده که دانشمندان شاعر هم بوده اند مانند حکیم خیام که یکی از بزرگترین ریاضی دانان وشاعران ایرانی بوده است.و فایده ی دیگر شعر آموزش اخلاق است که شاعران از قدیم اخلاق و تربیت انسانی وفرهنگ اصیل ایرانی را در قالب شعر در آورده و به ما آموزش داده اند که در قالب های بیشتر شعر های اخلاقی در قالب قصیده ومثنوی می باشد.و یکی دیگر از فایده های شعر فارسی که مهمترین فایده ی ...