شعرهای کودکانه در مورد عید غدیر
عید غدیر عید ولایت و امامت
۱۸ ذیحجه ، عید سعید غدیرخم بر شما مبارک باد ........ عید سعید غدیر بر همه مسلمانان جهان مبارک باد ........ عید سعید غدیر بر امام زمان (عج) و رهبر معظم انقلاب مبارک باد ....... عقد اخوت در روز عید سعید غدیرخم اگر در باغ جنت ره دهندم به گردن با تو من عهدی ببندم مگر اول که یارم از در آید وگر نه یک قدم وارد نگردم اگر گفتید چه نکته جالبی در این شعر هست؟ غدیر،عید ولایت است امام راحلِ بزرگوارِ ما، بزرگترین حق را از این ناحیه به گردن امّت اسلامى دارد كه آحاد مردم را به مسؤولیت خودشان كه دخالت در امر حكومت است، متنبّه و واقف كرد. از این روست كه در نظام اسلامى، هر كس متدیّن به عقیده و شریعت اسلامى باشد، در امر حكومت داراى مسؤولیت است. هیچ كس نمىتواند خود را از موضوع حكومت كنار بكشد. هیچ كس نمىتواند بگوید: «كارى انجام مىگیرد؛ به من چه!؟» در موضوع حكومت و مسائل سیاسى و مسائل عمومى جامعه در نظام اسلامى، «به من چه» نداریم! مردم بركنار نیستند. بزرگترین مظهر دخالت مردم در امور حكومت، غدیر است. خودِ غدیر این را به ما آموخت و لذاست كه عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حكومت است، عید آحاد ملت و امّت اسلامى است. این عید، مخصوص شیعه هم نیست. جا دارد و حق آن است كه همه امّت اسلامى، این روز را براى خودشان عید بدانند. غدیر، عید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام هم هست و شیعیان آن حضرت، به طور ویژه از این عید استفاده مىكنند. بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار كارگزاران نظام، به مناسبت «عید غدیر» 18/2/1375 ------------------------------------------------ اشعار و مطالب دیگر در مورد حضرت علی (ع) وعید غدیر
اشعاری در باره امام علی (ع) به مناسبت عید سعید غدیر
من تشنه جان را بیا ای امیر شرابی بنوشان زخم غدیر که تا جان جانم پر از می شود درون خالی از غیر چون نی شود چو نی گشتم آنگه طوافی کنم به پا شورشی نینوائی کنم که نی را بود نینوائی نسب اگر ناله دارد نباشد عجب پس از ماجراهای دشت بلا عجب شعله خیز است نی را نوا چرا درد می بارد از نای نی که این آتش انداخت در جان وی؟ *** غدیر هدیه نور از خدای پیغمبر غدیر آینه دار علی ولی الله است غدیر عید همه عمر با علی بودن غدیر نقش ولای علی به سینه ماست غدیر روشنی چشم پیروان علی است غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست هنوز از دل تفتیده غدیر بلند صدای مدح علی با نوای روح افزاست هنوز ناله اکملت دینکم گوید هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست که هر که را که پیمبر منم علی مولاست علی علیم و علی عالم و علی اعلاست علی ولی و علی والی و علی والاست علی است حق و حقیقت به دور او گردد علی است عدل و عدالت به خط او پویاست علی است حج و علی کعبه و علی زمزم علی صفا و علی مروه و علی بطحاست علی صرط و علی محشر و علی میزان عل بهشت و علی کوثر و علی طوباست علی اذان و اقامه علی رکوع و سجود علی قیام و قعود و علی سلام و دعاست علی محمد و یاسین و قدر و کوثر و نور علی مزمل و اللیل ویوسف و طاهاست علی به قول محمد (ص) در مدینه علم زدر در آی که راه خطا همیشه خطاست حدیث منزله را زعلی بگیر و به خلق بگو مخالف هارون مخالف موسی است حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست روا تو گوئی آنچه دو گوشم بود به گفته او که گفت خصم علی کافر است یا زنسل زناست خدا گواست پی دشمن علی نروم حلال زاده رهش از حرام زاده جداست چگونه قاتل زهرا امام خلق شود مدینه مرده شرف نیست یا علی تنهاست چگونه غیر علی را امام خود دانم که او سرا پا آئینه رسول خداست مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست بهشت من همه در خلوت علی پیداست جهنم است بهشتی که بی علی باشد جحیم با رخ نورانی علی زیباست *** می خواستم شعری بگویم تا پر کنی از باده کوثر سبویم می خواستم از اوج پروازت بگویم ای نازنین من ، من از نازت بگویم می خواستم از نرگس مستت بگویم از بوسه های عشق بر دستت بگویم می خواستم یک شمه از کارت بگویم مهر درخشان از شب تارت بگویم یکباره عقل خفته ام بیدار گردید مدح تو ای مولای من دشوار گردید دیدم که از وصف تو گفتن ناتوانم مثل غباری پیش راه آسمانم دیدم که تو از ما سوی الله هم سوائی دیدم تو عبدی لیک مانند خدائی تو از حریر نوری و من جنس خاکم خورشید رحمت بی عنایاتت هلاکم ترسیدم از ...
میلاد پیامبراکرم(ص) و امام صادق(ع)
شعر در مورد حضرت محمد(ص)به نام پروردگار که آفریده ما رو واسه هدایت ما آورد پیامبرا رو پیامبر خوب ما: ساده بود و خوش اخلاق مهربون و درستکار بهش میگفتن (امین) مردم اون روزگار رو صورتش همیشه میدیدی تو یه لبخند کمک میکرد و یاری به فقیر و نیازمندشعر در مورد امام صادق(ع) ششمین امام دینم ششمین ولی تو هستی ششمین امام شیعه پسر علی(ع)تو هستی به تو جان گرفته دینم به تو زنده گشته قرآن نشوم در این جهان گم که تویی چراغ تابان نروم به راه باطل تو چراغ راه مایی تو امام مهربانی تو چه خوب و باصفایی به خدا که دیده ام من شده شیعه ی تو لایق به لبش همیشه باشد سخن امام صادق با تشکر از وبلاگ تجربه های قرآنی
شعر چهار فصل
شعر بهار من بهارم فصل باران سبز و خرم شاد و خندان دوست دارم دانه ها را بازی پروانه ها را دوست دارم آسمان را آفتاب مهربان را دوست دارم روی گل را رنگ گل را بوی گل را دوست دارم هر کجا را باغ و بستان کوه و صحرا دوست دارم دوست دارم من بهارم من بهارم شعر تابستان آمده فصل تابستان با خورشيد فروزان تير و مرداد،شهريور مي آيند با تابستان تابستان گرمِ گرم است آفتابش داغ و سوزان تابستان فصل كوشش تابستان فصل كار است بر شاخه ي درختان ميوه هاي آبدار است ميوه ي آبدار و شيرين نعمت پروردگاراست شعرپاییز پاییز اومد دوباره برگها شدن ستاره ستاره ی طلایی زرد و سرخ و حنایی آمد باد شبانه برگها را دانه دانه از شاخه ها جدا کرد توی هوا رها کرد پاییز اومد دوباره برگها شدن ستاره فصل زمستان شعر زمستان باد میاد بارون میاد آب از توی ناودون میاد یخ میزنه رودخونه ها سرما میاد تو خونه ها برف می باره دونه دونه رو پشت بوم هر خونه با هم می سازن بچه ها آدم برفی تو کوچه ها پرنده ها میرن سفر میرن به جای گرمتر کوه و کمر سفید میشه به رنگ مروارید میشه
باز هم چند شعر زیبا در باره امام رضا(ع)
ضامن آهو افسانه شعبان نژادکاش من یک بچه آهو می شدممی دویدم روز و شب در دشتهاتوی کوه و دشت و صحرا روز و شبمی دویدم تا که می دیدم تو را کاش روزی می نشستی پیش من می کشیدی دست خود را بر سرمشاد می کردی مرا با خنده اتدوست بودی با من و با خواهرمچونکه روزی مادر م می گفت تو دوست با یک بچه آهو بوده ایخوش به حال بچه آهویی که تو توی صحرا ضامن او بوده ایپس بیا من بچه آهو می شوم بچه آهویی که تنها مانده استبچه آهویی که تنها و غریبدر میان دشت و صحرا مانده استروز و شب در انتظارم پس بیادوست شو با من مرا هم ناز کنبند غم را از دو پای کوچکمبا دو دست مهربانت باز کن سید سعید هاشمیصحن حرم از نسیم پر بوداز پرپر یا کریم پر بودخورشید دوباره بوسه می زدبر چهره مهربان گنبدگنبد پر از آفاتاب می شدآهسته غم من آب می شدرفتم طرف ضریح او بازتا پر شوم از هوای پروازاطراف ضریح گریه ها بوددلهای شکسته و دعا بوددلها همه زیر بارش اشکمانند کبوتری رها بودعطر گل یاس در دل من عطر صلوات در فضا بود کوچه های خراسان قیصر امین پورچشمه های خروشان تو را می شناسندموجهای پریشان تو را می شناسندپرسش تشنگی را تو آبی، جوابیریگهای بیابان تو را می شناسندنام تو رخصت رویش است و طراوتزین سبب برگ و باران تو را می شناسنداز نشابور بر موجی از «لا» گذشتیای که امواج طوفان تو را می شناسنداینک ای خوب فصل غریبی سر آمدچون تمام غریبان تو را می شناسندکاش من هم عبور تو را دیده بودمکوچه های خراسان تو را می شناسند حرم دوباره یک غروب دلنشین دوباره یک صدا،صدای سبزدوباره می پرد کبوتریبه دور گنبد حرمدوباره چشمهای من پر از نگاه کاشی و ستاره می شودکنار حوضدوباره ذهن من پر از صدای بالهای یک فرشته می شودنگاه کن!من آن کبوترمبه دور گنبد طلایی اشچه عاشقانه می پرم موسیقی غریبی حمید هنرجوروی این گنبد طلا و قشنگ خانه ای دارم از شکوفه و نورخانه پاک و روشنی دارمزیر باران دانه های بلورزیر این گنبد طلایی هستصحن مردی که ضامن آهوستآه، گوش تمام مردم شهرپر موسیقی غریبی اوستدوست من! بگو که تا حالاچند دفعه به مشهد آمده ای؟اشکی از چشم خسته ریخته ای؟بوسه ای بر ضریح او زده ای؟تا بیایی دوباره می شنویعطر پاک گلاب، از هر سومی چکد قطره اشکی از چشمتباز با یاد ضامن آهودر هوا بوی بال پیچیدهدر زمین، عطر غنچه های دعاشهر مشهد همیشه لبریز استاز صمیمیت امام رضاروز و شب، کار من فقط این است:حرف او، با پرنده ها گفتنپر زدن در نگاه گنبد نورزیر لب یا رضا رضا گفتن بالهایم پر از نوازش اوستچون شب و روز بر سر حرممراستی خوش به حال من، آریبچه ها، من کبوتر حرمم ... بوی زیارت مهری ماهوتی دور سقاخانه می گردد نسیم ...
شعر در وصف امام زمان+شعر در باره امام زمان(غزل های زیبای مذهبی)
ســــــالار وقـت آمــــــدنت دیــر شـــد بیا ایــن دل در انتـــظار فــرج پــیر شد بیا دیـــدم به خــواب آمـدی از جاده های دور گـــفتا دلـم کـه خــواب تو تعـبیر شد بیا این جـمـعه هــم گــذشت ولیکن نیــامــدی آیات غـــــربـتم هـــمه تـفــسیر شد بیا افـــــسرده ام بـدون تــو٬ باور نــمی کنی؟ عشـــقم اســیر قسمت و تقدیر شد بیا گفتی که پاک کن دلت از هرچه غیر ماست قــلــبم بــه احــترام تـو تطهیر شد بیا هـــرشــب به یاد خــال لبت گـریــه میــکنم عکــست مـــیان آینه تــصویر شد بیا دردفــــترم بیــاد تـــو نــرگــس کشــیده ام نـرگــس هم از فـراق تو دلگیر شد بیا جانم فدای خال لبت نازنیـــن نگار ساقی ززندگی به خدا سیر شد بیا
گلچین اشعار زیبا در باره امام حسین (ع)
*** سرش به نیزه به گل های چیده می ماند به فجر از افق خون دمیده می ماندیگانه بانوی پرچم به دوش عاشورابه نخل سبز ز ماتم تکیده می ماندمیان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلمبه آهویی که ز مردم رمیده می ماندشب است گوش یتیمان ز ضربت سیلیبه لاله های ز حنجر دریده می ماندرقیه طفل سه ساله که حوری حرم استبه آن که رنج نود ساله دیده می ماندامام صادق حق پشت ناقه ی عریانبه زیر یوغ چو ماه خمیده می ماندشوم فدای شهیدی که در کنار فراتبه آفتاب به خون آرمیده می ماندهلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟نگاه تو به دل داغ دیده می ماندحکایت احد و اشک چشم خونینشبه اختران ز گردون چکیده می ماند این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد . *** باز هم شعر دیگری از استاد احد ده بزرگی گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله روی من حسین است من آن مداح مست سینه چاکم که ممدوح نکوی من حسین است همه در گفتگوی این و آنند ولیکن گفتگوی من حسین است سخن بی پرده می گویم زمستی می و جام و سبوی من حسین است چو مرغ حق که از حق میزند دم طنین های و هوی من حسین است از آن بر تربتش سایم جبین را که عز و آبروی من حسین است احد گوئی از آن باشد شعارم که پیر و نکته گوی من حسین است *** باز طوفانی شده دریای دل موج سر بر ساحل غم میزندباز هم خورشید رنگ خون گرفتبر زمین نقشی ز ماتم میزندباز جام دیده ها لبریز شد باز زخم سینه ها سر باز کرددر میان ناله و اندوه و اشکحنجرم فریادها آغاز کردمی نویسم شرح این غم نامه راداستان مشک و اشک و تیر رامی نویسم از سری کز عشق دوستکرد حیران تیغه شمشیر راگوئیا با آن همه بیگانگیآب هم با تشنگان بیگانه بوددر میان آن همه نامردمیاشک آب و دیده ها پیمانه بودتیغ ناپاکان برآمد از نیامخون پاکی دشت را سیراب کردخون خورشید است بر روی زمینکآسمان تشنه را سیراب کردمی شود خورشید را انکار کرد؟زیر سم اسبها در خاک کرد؟می شود آیا که نقش عشق رااز درون سینه هامان پاک کرد؟گر نشان عشق را گم کرده ایمدر میان آتش آن خیمه هاستگر به دنبال حقیقت میرویمحق همینجا حق به روی نیزه هاستگریه ها بر حال خود باید کنیماو که خندان رفت چون آزاد شدما سکوت مرگباری کرده ایم ....او برای قرنها فریاد شدبازهم در ماتم روی حسینباز هم در سوگ آن آلاله ایمیادتان باشد حیات عشق را وامدار خون سرخ لاله ایم *** تا شعلة هجران تو خاموش کنم بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنمبسيار بکوشيدم و، نتوانستم يک لحظه غم تو را فراموش کنماي کاش، دمي دهد امانم اين اشک تا نقش تو را به ديده منقوش کنمآخر چه شود، شبي به خوابم آئي تا جام محبت تو را ...
روز دانش آموز و عید غدیر مبارک
معلم
شعر معلم مهربان خانم خانم ،خانم جون مهربونی مهربون دوستت دارم عزیزم خیلی زیاد گل من درس رابه من یاد می دهی الف،ب،پ،ت منم درس را می خوانم یاد می گیرم حسابی خانم معلم دوستت دارم عزیزم زیرپاهات گل می ریزم معلم مهربون چراغ روشنی تویی امید زندگی تویی توی کلاس با بچه ها خیلی زیاد مهربونی ماهم تو را دوست داریم قد یه آسمون پراز ستاره ستاره های رنگی ببین به این قشنگی معلم عزیزم توی کلاس برای ما بچه هایک مادر نمونه ای خانم جون، خانم جون روزت مبارک باشه خانم جون، خانم جون خانم جون ،خانم جون شاعران کوچک هستی وزهرا نظرتون در مورد شعر این کوچولو ها چیه.