شعرنو طنز

  • شعر.شعرنو..عاشقانه..چه زیباست به خاطر تو زیستن

    شعر.شعرنو..عاشقانه..چه زیباست به خاطر تو زیستن

    سلام چه زیباست بخاطرتو زیستن ...   و برای تو ماندن... به پای تو بودن... وبه عشق تو سوختن !    و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن ... !   ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست ... !   بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست ... !   چه زیباست بخاطر تو زیستن ...   ثانیه ها را با تو نفس کشیدن ... زندگی را برای تو خواستن ... !   چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن ... !    بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی... !     چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت ... !  برای با تو بودن و با تو ماندن ... برای با هم یکی شدن ... !   کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی !   ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست ...!!!!   و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد ... !  



  • شعرنو

      بحر طویل   بحر طویل نوعی شعر یا نثر موزون در ادبیات فارسی است. قالب بحر طویل بیشتر برای بیان سخنان طنز یا هزل کاربرد دارد. اما برخی شعرهای جدی تر مانند مرثیه‌ها و مُناظره‌ها نیز با قالب بحرطویل نوشته شده اند بحر طویل قالبی شعری است که در آن برخلاف سایر قالب‌های شعر سنتی فارسی، مصراع‌های مساوی و بیت وجود ندارد. در عوض، بحر طویل از یک یا چند قسمت با نام بند تشکیل می‌شود. سرودن بحر طویل از دوره صفویه به بعد مرسوم شده است   قطعه   علت اسم گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه ای از یک قصیده است.قطعه شعری است که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیات آن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است. قِطعه مجموعهٔ ابیاتی را گویند که بر یک وزن و قافیه باشد، و از آغاز تا انجام همگی به یکدیگر مربوط بوده، پیرامون یک قصّهٔ شیرین، یک موضوع اخلاقی، یا تهنیت و تعزیت و مدح و هجو و مانند آن پدید آمده باشد. بر خلاف قصیده، بیت مَطلَع در قطعه مُصَرَّع نیست.تعداد ابیات یک قطعه، حدّ اقل ۲، و حدّ اکثر آن به طور معمول ۱۵ است، ولی گاهی تا ۵۰ بیت و بیش از آن هم رسیده‌است.در میان شعرای پارسی‌گوی از رودکی تا کنون، همواره، قطعه‌سرایی رواج داشته است. انوری ، ابن یمین، و پروین اعتصامی  بیش از دیگران به‌این قالب شعری پرداخته‌اند   تک بیت(مفرد)   تک‌بیت(مفرد)شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند.تک‌بیت یک سبک شعر کهن فارسی است که از یک بیت(معادل دو مصراع) نشکیل شده‌است. بیشتر تک‌بیتی‌ها تبدیل به ضرب‌المثل شده‌است. سعدی ، صائب تبریزی و هاتف اصفهانی از معروف‌ترین سرایندگان تک‌بیت بوده‌اند. چهار پاره   چهارپاره از قالب های جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو بوجود آمده است. چهارپاره مجموعه ای از دو بیتی هایی است که در کل یک شعر را می سازند. در میان اشعار کلاسیک فارسی، این قالب جدیدترین قالب بوده و پس از مشروطیت در ایران رواج یافته‌است. این قالب شعری از دوبیتی‌هایی با معنای منسجم تشکیل شده‌است. با این تفاوت که بر خلاف دو بیتی معمولاً مصرع‌های اول با مصرع‌های دوم و چهارم هم قافیه نیست دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند و از لحاظ وزن نیز کافیست که مصرع‌ها هم وزن باشند.   مسمط   مسمط به نوعی از قصائد یا اشعاری اطلاق می‌شود که وزن یکسان داشته، و از تلفیق و ترکیب بخش‌هایی کوچک موسوم به رشته‌ها یا لخت‌ها فراهم آمده باشند. قافیهٔ رشته‌ها متفاوت است و در هر رشته تمام مصراع‌ها ...

  • شعرنو،شعرنو،شعرنو.... تب و عطش

    تب و عطش عقاب پیر نگون بخت آفتابم من که شعله های شفق سوخت شاهبالم را درین کویر بلا کیست تا تواند راند ز گرد لاشه ی من ، کرکس خیالم را چنان به حسرت پرواز خو گرفته دلم که سرنوشت خود از خاکیان جدا بینم چنان به شوق پریدن ز خود رها شده ام که عکس خویش در آیینه ی هوا بینم من استخوانم ، من پاره استخوانی سرد که دستی از بدن گرم شب بریده مرا من آسمان شبم در حباب سربی ابر که جلوه ای ندهد پرتو سپیده مرا دلم پر است ولی دیده ام ز اشک تھیدست چه آفتی است غمین بودن و نگرییدن چه آفتی است که چون شاخه ی خزان دیده در آفتاب ، ز سرمای خویش لرزیدن تبی نماند که در من عطش برانگیزد عرق نشست بر آن تن که همچو آتش بود چه شد که شعله ی سوزان به دست باد سپرد شبی که در نفسش گرمی نوازش بود کنون به خویش نظر می کنم چو ماه در آب تنم ز روشنی سرد خویش می لرزد جھنمی که درو سوختم ، فروزان باد که شعله اش به نسیم بھشت می ارزد شکسته بال عقابم تپیده در شن گرم نگاه تشنه ی من در پی سرابی نیست دلم به پرتو غمناک ماه خرسند است که در غبار افق ، برق آفتابی نیست "نادر نادرپور" در پاسخ به شعر عقاب از دکتر ناتل خانلری

  • اشعار طنز لری بویراحمدی

      اشعار طنز لری بویراحمدی   عیالوار عیالـــوارُم مُــــو دَه تــا بچـــــه دارُم <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />         سر صُب تـــا پسینــل تَهلــه خــوارُم کچُلــو خُــرد ریـــزِش و دو ســــــالَه ســـه صف ایشینِـــه دورُم بَنــد چاله هَفَش ده تــا بچـــــی جـــــا نگــرُتَه نـــه او گَـــرم ایخـــرِن نــه نـون سُتَه وَختی مهمـــون اییــایه مِــن حـــونه هَفَشدَه تـــاش بــی یک ایگــره بونه وایطوری که شــو مِـــن حـــونه ویبو مِهمون تا خــواس بــرهَ دیـــونه ویبـو وَسی احمد ایسونُم کفش و شلوار یه تُمـــونی ایســونم سی علـی یار یه چـــادِر و یــه دمپــا و یــه جــاکت باید بــی یک بســـونُم ســی نزاکت واویـلا ووشـــویی دعــــواشو وابــــو ســـر خـــوسیدن و مِــن جاشو وابو خداویس و علــــی احمــد و نــــاصر نــه پَهلی ســی یک ایلِن و نــه دِندِر ســـــــر جـــا ومُل گشتیـــل اییسِن خُشـــو نایب خشو مِن حـونَه ریسِن نـه ری بهلِشت اییسِه نـــه مـــلافه آدم و دَسشـــــون ویبــــو کــــــلافه نیارِن کــار و شغلی غیـــره خَــــردَن وَ خــــو ایرَن مِن جــــا لنگَه گَــــردن سرِ احمــــد وَری سینــــی علی یه دو لِنگ محمــد و گردن مَهسلـی یَه یکی طـــاقت ندارِه ویسِـــه تیشــــو نه وبــــو زهلَشـــــو ایرَه نـــه دیشو علـــی ویسِـــــــه ویلَت ری و نــاصر کاراتَه ســـی یکـــی رَن مِس قـاطِر غیــــرَه موقِه نهـــار ویسی وَ تیشـو بـــوینی چــــی بــــرِن وَ روز دیشــو هنــرپیشه ایــابویِن سی علـــی یار یک دُونــــه ایکــــوزِن مِـس کفتــــار روز و روز کــــارشو هـــی بدتر ایبـــو یکـــی بازی کُنــــه ییدَش خَـــر ایبو یک دونــــی کُشِـن وَ بنــــد چـــــالَه یکـــی لُرکــــی وَرارِه ییـــده گــــالَه خَلَـــق وابیـــدمِـــــــه زِنــــدی ندارُم وَ دَس ای بچییـــل تَهَلـــه خــــوارُم دو دَسُـــــم وَ هــــوایَه بَنـــد چــــالَه بسا خــــــدا بِیه خــــرجی عیــــالَه پیوم ایوم و هــر چــی کـــه جـــوونِه و هـــر کســی که ایخو زن بســونه خــــدا که ســــاختمون عقلـــه دایه دو تـــا بچـــه بسِــــه سِتاش زیـایه  بازار خیالی یه روزی پاپا کِردُم ســــی مِـن خیـــابون    سیل کِردُم تـــا قیمَتَل وابیـــده ارزون تمـــاتَه وَاو ســرخی ووشــوخ و شَنگـی    قیمتِش وابیده بــی یــه کُل فِشَنگی بادنجــون سِـه بنــــدری گـــــردن دوالی    هر کیلــو حساب ویبـــی یه دوریـالی موز زرد دَرچیده بی خوش سرخوش بی    یَه تِمِن ...

  • شعرنو(2)

    شعرنو(2)

    یک لحظه عشق پاک برابراست بایک عمرانتظارغم آلوده وکثیفدرلای ناخنم انگار خاک ریشه کرد!اشکم که پاک شدسیاه شدچه رخساره ی زمین!من بازمنتظرمازروی پنجره روزن برگ توسایه داشت!توبادلم بمان که دراین ماندن عجیبجایی برای تسلّای قلب نیست!سراینده :ح.ع(مدیروبلاگ)لطفاً ازشعرهایم بدون ذکرمنبع کپی نفرمایید!

  • شعر... شعر نو... دلم نوشت.من و سکوت شب!!!

    شب چه سکوتی دارد آسمان آرام؛ خبری از ابرهای بازیگوش نیست  مهتاب هم  زمانی است برای خودنمایی ستاره ها موهایم رادرآرامش شب رهامی کنم وآرام به نوازش نسیم می سپارمشان سپیدی موهای من نیز چون ستاره درسیاهی موهایم خودنمایی می کند اما موهایم مثل آسمان آرام نیستند پر پیچ وتابند دست نوازشگر تو راکم دارند فرصت خوبی است برای اندیشیدن به تو خودرا به اندیشه تو می سپارم . . . چه آسمان قشنگی چه طلوع زیبایی . . .