شعرامام زمان کودکانه
شعر امام زمان (عج)
گر چه پیمان را شکستم بر سر پیمانه ام با همه بد عهدی ام آن عاشق دیوا نه ام گر به ظاهر دورم از در گاه تو ای نازنین باز هم مشتاق روی دلکش جانا نه ام از در میخانه ات ای شاهد خوبان مران با همه عصیان همان دردی کش میخانه ام پرده بردار از رخ زیبا که مشتاق تو ام آن رخ زیبا ندیده ،واله ودیوانه ام پادشاه جودی و ما بنده در گاه تو منتظر بر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام در میان بحر هجران غوطه ور گشتم ولی باز هم در جستجوی گوهر دردانه ام همچون من هرگز نباشد بر درت پیمان شکن لیک با الطاف غیر از تو، شها! بیگانه ام چون که لطف توست تنها ضامن رسوایی ام ور نه آن گردم که افشان در دل ویرانه ام انتظارت بیش از حد شد ،تحمل تا به کی؟ آفتا با! بهر دیدار رخت پروانه ام واله و«شیدا » ومستم لیک ،محتاج توام یک نظر بر من نما، ای عارف فرزانه ام! اللهم صل علی محمد وآل محمد،وبارک علی محمد وآل محمد،کافضل ما صلیت وبارکت وترحمت علی ابراهیم وآل ابراهیم، انک حمید مجید.
شعر حسان برای میلاد امام حسن مجتبی(ع)
ای نور قدیم کردگاری ای تازه تر از گل بهاری گل با همه حسن پیش رویت خاری بود از جمال، عاری زان دیدة مست نرگس آموخت خود شیوة مستی و خماری در شام فراق عاشقانرا گیسوی تو رمز بی قراری ماه رمضان ز روی ماهت شد چشمة مهر کردگاری نور تو صفای طور سیناست کوی تو حریم دلسپاری بر سینة خاک مدفن تست رخشنده مدال افتخاری ای نور زمین و آسمانها ای آینة جمال باری بر لوح زمان به خط زرین گفتار تو مانده یادگاری از نور تو ای چراغ دانش تاریکی جهل شد فراری عید است شها گدای خود را از بارگهت مران به خواری خاموش (حسان) که خود شه دین داند ره و رسم بنده داری
شعر در وصف امام علی
رجوع به گالری اشعار در وصف امام علی رجوع به صفحه نخست و یافته های بیشتر ز ليلايي شنيدم يا علي گفت به مجنون چون رسيدم يا علي گفت مگر اين وادي دارالجنون است كه هر ديوانه ديدم يا علي گفتنسيمي غنچه اي را باز مي كرد به گوش غنچه كم كم يا علي گفتچمن با ريزش باران رحمت دعايي كرد و او هم يا علي گفتيقين پروردگار آفرينش به موجودات عالم يا علي گفتدلا بايست هر دم يا علي گفت نه هر دم بل دمادم يا علي گفتبه هر روز و به هر شب يا علي گفت به هر پيچ و به هر خم يا علي گفتخمير خاك آدم را سرشتند چو بر مي خواست آدم يا علي گفتعلي در كعبه بر دوش پيمبر قدم بنهاد وآن دم يا علي گفتعصا در دست موسي اژدها گشت كليم آنجا مسلّم يا علي گفتز بطن حوت ، يونس گشت آزاد ز بس در ظلمت يم يا علي گفتبه فرقش كي اثر ميكرد شمشير شنيدم ابن ملجم يا علي گفتمگر خيبر ز جايش كنده ميشد يقين آن دم علي هم يا علي گفت ***************************************** شبی در محفلی ذکر علی بود شنیدم عاقلی فرزانه فرمود: اگر دوزخ به زیر پوست داری نسوزی گر علی را دوست داری اگر مهر علی در سینه ات نیست بسوزی گر هزاران پوست داری ************************************************************ در برج ولا مهر جهانتاب علی است در شهر علوم سرمدی، باب علی است از اول خلقت جهان تا محشر مظلوم ترین شهید محراب، علی است *** آنجا که علی واسطه ی فیض خداست برغیر علی هر که کند تکیه خطاست با مدعیّان کور باطن گوئـیـد آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟ ************************************************************** رجوع به گالری اشعار در وصف امام علی رجوع به صفحه نخست و یافته های بیشتر
شعر کودکانه برای شب یلدا
شعر کودکانه برای شب یلدا قصه های کودکان یک شعر کودکانه زیبا برای شب یلدا برای بچه های سنین مهد کودک، پیش دبستانی و دبستان ...ادامه مطلب
پیامک ( اس ام اس ) ولادت امام جواد (ع)
برخيز به شادى، گه برخاستن است چون شادى امشب ز گنه تاختن است امشب شب ميلاد تقى هست و شب عيدى ز جواد و اهل بيت خواستن است خوش باش كه قلب شيعه شاد است امشب كار همه بر وفق مراد است امشب درهاى بهشت آرزو باز شده است چون شام ولادت جواد است امشب ميلاد تقى نهم امام است امروز در كشور جود، بار عام است امروز تبريك فرشتگان به درگاه رضا هم در صلوات است و سلام است امروز امشب رضويون همه شادند دل در حرم رضا نهادند همه عيدى ولادت از پدر مى گيرند خشنود ز مقدم جوادند همه می دهد عیدی رضا(ع) بر شیعیان و دوستانش جشنی از بهر پسر، شاه خراسان دارد امشب میلادامام جواد(ع) مبارک آفتابی امشب از بیت رضا سر میزند کودکی لبخند در دامان مادر میزند آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند میلادامام جواد(ع) مبارک شد باز به روی خلق، باب برکات ای غرق گنه رسید کشتی نجات زن دست به دامان جواد و بفرست بر احمد و آل او دمادم صلوات آسمان معرفت ، گنج سخا ، دریای جود شهر فضل و دانش و بخشش بیاید در وجود در شب میلاد مسعود شه خوبان جواد حق به روی عالم و آدم در رحمت گشود امام جواد آن شه ملک بود که بد عالم علم غیب و شهود ز تقوی «تقی» بود آن نور پاک ز بخشش «جواد» آن مه تابنک ابوجعفر آن رهبر انس و جان فروغ خدا از جمالش عیان پیشوای اهل ایمان مرکز تقوا تقی مقتدای اهل ایقان کعبه دل هاستی با شکوه مرتضی فرزند دلبند رضا قرة العین نبی نور دل زهراستی اي كوي تو قبله ي مراد ادركني اي دادرس روز معاد ادكني اي گشته زفرط جود و احسان و عطا مشهور و ملقب به جواد ادركني دلها زقدم دوست شاد است امشب سيراب زچشمه ي مراد است امشب بشگفته تقي شكوفه ي باغ رضا فرخنده ولادت جواد است امشب اي روضه ي رضوان رضا ادركني سرحلقه ي خوبان خدا ادركني درجود و كرم نيامده در عالم دستي به كريمي شما ادركني ي حجت برحق خدا ادركني محبوب تمام اوليا ادركني اي آنكه به بركت قدومت هستي دلداده حضرت رضا ادركني اين كودك نازنين امير دلهاست او باب مراد است و جواد ابن الرضاست از آمدن او به محمد سوگند خوشحال تر از امام هشتم زهراست هر كس به زمانه سر سپارد به جواد كار دو جهان وا بگذارد به جواد از ساحت ثامن الحجج فيض برد از بسكه رضا علاقه دارد به جواد شب تولد درياي جـود و احسان است رسد به گوش سماواتيان ، سرود جواد قدم به عرشه ی زين براق نور نهاد به سوي حضرت سبحان بود صعود جواد امام جواد(ع): مؤمن به سه ویژگی نیاز دارد: توفیق از جانب خدا، واعظی از درون و پذیرش نصحیت از ناصحین. ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد امام جواد(ع) می فرمایند: عزتمندی مؤمن در بی نیازی ...
شعری در زبان حال حضرت زینب در اربعین حسینی
اگرچه در سفر شام رنج و صدمه کشيدم هزار شکر شها ماندم و مزار تو ديدم چگونه شرح دهم نازنين برادر زينب تو خود گواه منی کاندرين سفر چه کشيدم به زير نيزه و شمشير و سنگ و خنجر و پيکان چو يافتم بدنت مرگ خويشتن طلبيدم شب و خرابه و آه يتيم و غربت و ظلمت چنان نمود که دل از حيات خويش بريدم ازان زمان که تو گفتی ز تشنگی جگرم سوخت من آب سرد و گوارا بدون غم نچشيدم گمان مدار که ديگر زياد زنده بمانم گواه قامت خمگشته است و موی سپيدم. لینک های مرتبط: مطالب دیگر در مورد حضرت زینب، مطالبی دیگر در مورد اربعین ، شعر در مورد محرم، شعر در مورد شهدای کربلا
بانک شعر > امام حسین علیه السلام
خلق می داند که در بهداری قُرب حسین دردها را بیشتر عبّاس درمان می کند یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 1) امشب و فردا امشـب شهـادت نـامهی عشاق، امضا میشود فردا ز خون عاشقان، ایــن دشـت دریا میشود امشب کنار یـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود امشــب بــود برپــا اگــر، ایـن خـیمهی ثـاراللهی فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا میشود امــشب صــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــا میشود امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فــردا خـدایــا بستــرش، آغــوش صحـرا میشود امشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسودهاند فردا به زیر خـــــارها، گـمگــشتـه پیــدا میشود امــشب رقیــه حلــقهء زریــن اگـر دارد به گوش فردا دریغ ایــن گوشــوار از گــوش او وا میشود امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقّـا میشود امشب که قاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست فردا ز مرکب، سرنگون، ایــن سـرو رعنا میشود امشب گـــرفته در میــــان، اصحـــاب، ثـــارالله را فـردا عــزیــز فاطمـه، بی یــار و تنــها میشود امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود امــشــب سـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زینـب بود فــردا انیس خولی و دیــر نصــــاری مــیشود ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان" فردا اســــارت نامهی زینب چو اجرا میشود حسان چایچیان برگرفته از بانک اشعار و نثر عاشورایی 2) رمز "یا حسین" عصیان گری از اول خلقت شروع شد آدم که توبه کرد نبوت شروع شد شیطان قسم به عزت پروردگار خورد هابیل کشته شد که مصیبت شروع شد تاریخ این حکایت دنباله دار ما در خواب غار بود و مصیبت شروع شد جای امام را به خلیفه سپرده اند مولا علی، نماز جماعت شروع شد قرعه فقط به نام امام زمان نبود بعد از غدیر دوره غیبت شروع شد قربانی خلیل که موکول شد به بعد ان وقت خط سرخ شهادت شروع شد شیطان هزار چهره عوض کرد تا یزید با رمز یا حسین امامت شروع شد میثم امانی برگرفته از بانک اشعار و نثر عاشورایی 3) پیراهن محرم این چشم ها برای که تبخیر می شود ؟ این حلقه ها برای چه زنجیر می شود ؟ پیراهن محرم من را بیاورید دارد زمان هیئت من دیر می شود با روضۀ حسین نفس تازه می کنم وقتی هوای شهر نفس گیر می شود می آیم از کدورت و اشک عزای تو سرچشمۀ طهارت تصویر می شود من دستمال گریۀ خود را نشسته ام چون آب هم به نام تو تطهیر می شود اشک تو تا همیشه جوان می چکد حسین چشم من است اینکه چنین پیر می شود من تازه ...
شعر میلاد حضرت رقیه (س)
دوره ي غربت دلم سر شد *** آسمان و زمين منور شدحال و روز خراب ديروزم *** با کرامات عشق بهتر شددام و دانه نشان من دادند *** خود به خود اين دلم کبوتر شدمثل يک آسمان باراني *** چشمم از شوق مقدمي تر شدبار ديگر حسين بابا شد *** و عروس مدينه مادر شددختري را که عمه بوسيده *** روي دست حسين خوابيدهآمده دختري که باباييست *** خنده هاي پدر تماشاييستچقدر کودکانه تا دم صبح *** عمه گرم نواي لالاييستبين گهواره ي دو دست عمو *** چه پري قشنگ زيباييستبي جهت دل نبرده از بابا *** چقدر خنده هاش روياييستحضرت فاطمه دوباره رسيد *** قد و بالاي او چه زهراييستبايد اين ناز را عمو بخرد *** دخترک آمده که دل ببردماه شبهاي خانه رويش بود *** عطر ياسي ميان مويش بودگل سر داشت از ستاره ي شب *** عالمي مست هاي و هويش بودهر زماني که ميل بازي داشت *** جاي او شانه ي عمويش بودعلي اکبر شبانه مي آمد *** پيش خواهر و قصه گويش بودچادرش چه ناز سر مي کرد *** بوسه هاي پدر به رويش بودرشته ي جان عمه گيسويش *** هديه هاي عمو النگويشدختري که نگار بابا بود *** در نگاهش هزار دريا بودصورتش را نسيم مي بوسيد *** صورتي را که مثل زهرا بودگيسوانش به دست شانه ي عشق *** هر زماني که پيش بابا بودساعتي که با عمويش بود *** چقدر لحظه هاش زيبا بودکس نديدست که زمين بخورد *** جايگاهش هميشه بالا بودغصه با بي کسي تباني کرد *** آرزوهاش را خزاني کرد شعری از شاعر و مداح اهل بیت کربلایی مسعود اصلانی