شب عروسی

  • عروسی

    سلام عزيزاي دلم .... سلام وبلاگ خوشگلم<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> رویا هستم 24 سالمه و از قزوین . 8/8/88 با عسلکم پیمان بستیم و زندگی مشترک رو شروع کردیم . عسلکم عباس 33 ساله  ؛ از 8/12/82 با هم اشنا شدیم شروع آشناییمون با عشق نبود ولی وقتی هم رو انتخاب کردیم عاشق بودیم . البته بعد از گذشت روزها این عشق بالا و پایین داشت کمرنگ و پررنگ شد ولی هیچ وقت از بین نرفت. خیلی وقت بود که می نوشتم از خوبیهای و بدیها از خاطرات تلخ و شیرین نوشتن رو دوست داشتم ولی چند وقت بود که ننوشتم هم ننوشتم و هم وبلاگ دوستام رو نخوندم .   به به به عجب عروس خانم جيگري هستم من ، اومدم گفتم 2 روز مونده تا عروسي و رفتم تا 7 ماه بعد .... دلم مي خوادتموم روزاي از دست رفتم رو بنويسم البته مي دونم خوندنش چه قدر سخت مي شه يه طورايي واسه ثبت خاطرات مي نويسم پس اگه طولاني و خسته كننده اس شرمنده ام .... اول اول ( البته دوم شدا ) از تيلاي عزيز و مهربونم و گلهاي نازنينش و مريم پاييزي گل دوست خوبم كه تا حالا چندين بار من رو با لطفش شرمنده كرده كلي تشكر مي كنم و عذرخواهي بابت اينكه بايد زودتر از محبتشون تشكر مي كردم چون اون شب با اومدنشون يكي از خاطرات خوشش رو برام ساختند . حالا هم ادامه ماجرا رو مي گم تا برسيم به اين روزا ... دلم گاهي خيلي مي گيره از كم محلي خودم به اين دنيا كه يه روزايي شده بود همه زندگيم . تا اونجايي كه تهران رفتيم براي خريد مبلمان كه او چه مي خواستم رو سفارش دادم ولي تا تحويلمون بده .... امون از دست بدقولي اين صنف ... يعني من شب قبل از اينكه مراسم جهيزيه بينيم باشه صندليهاي ناهارخوري رو تحويل گرفتم ... اون هم با كيفيت بسيار پايين تر از مبلمان ، اصل قضيه اين بود كه پارچه اي كه سفارش داده بودم تو بازار نبوده و تا از تركيه بفرستن زمان برد كه باعث شد ما مبلماني كه داخل نمايشگاه چيده شده بود رو تحويل بگيريم كه كيفيت كارش فوق العاده بود ولي صندليهاي ناهارخوري و ميزبان رو قرار بود بسازند . كاناپه اي هم كه عسلك سفارش داده بود رو كنسل كرديم چون سالن خونه كوچيك هست و جايي براش نداشتيم . يه روز هم من و مامان جون جونيم دوتايي رفتيم سمت شوش و امين حضور كه البته نتونستيم خريد زيادي انجام بديم فقط بلورهاي دستي و سرويس غذاخوري دستي و مهمون و ست قاشق و چنگال مهمون و كريستالهاي بوفه رو خريديم و كمي خرده ريز . يه روز هم براي خريد لباس من و عسلك رفتيم تهران و بيشتر عسلك تونست خريد كنه من به شدت دوست داشتم كه عسلك كت و شلوار مارك برداره ولي از همون مغازه هاي معمولي خيابون وليعصر خريد و ولي هم خوش دوخت هست و هم به تنش قشنگ مي نشست و باز هم به خواست خودش مشكي همراه ...



  • آداب شب اول عروسی (شب زفاف)

    آداب شب اول عروسی (شب زفاف)

    شب اول عروسی (شب زفاف) شب اول عروسی یا شب زفاف اوّلین شبی است که یک دختر و پسر، تغییر کیفیتی و کمّیتی در زندگی خود می دهند و با انجام آداب عروسی و زناشویی، نام شوهر و همسر ـ عروس و داماد ـ را بر خود می نهند، و زندگی جدید را با همتای خود آغاز می کنند. قدرت تکوینی زفاف (شب اول عروسی)به گونه ای است که با توجّه به جاذبه وانهاده در ضمیر انسان، در وهله اول مستحب شمرده می شود، و با احتمال آلودگی به گناه، واجب به حساب می آید. از این رو ازدواج از سنّت نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است و ایشان فرموند: «ازدواج از سنّت من است و هر کس از سنّت من سرپیچی کند، از من نیست» آداب شب اول عروسی (شب زفاف) ۱. از آداب مستحبّی شب اول عروسی (شب زفاف) ، نماز و دعا است. شب اول عروسی یکی از اوقاتی است که دعا و طلب حاجتی در آن، پیش از انجام اعمال زناشویی مستجاب است. امام باقر(ع)می فرماید: «هنگامی که عروس را نزد تو آوردند، خودت وضو بگیر و به او نیز بگو وضو بگیرد، دو رکعت نماز بخوان، و به او نیز بگو که دو رکعت نماز مستحبی بخواند، سپس حمد و ثنای پروردگار عالم را انجام بده و صلوات بر محمّد و آلش بفرست، آن گاه دعا کن و به حاضرین بگو «آمین» بگویند و این دعا را بخوان: «اَللّهُمَّ ارزقنی اُلفَها و وُدَّها وَ رِضاها، وَ ارضِنی بِها، و اجمَع بَینَنا بِأَحسَنِ اجتماعٍ وَ انس وَ ائتِلافٍ، فَاِنَّکَ تُحِبُّ الحَلالَ وَ تُکرِهُ الحرامَ؛ خدایا، دوستی و محبّت و خوشنودی او را روزی من گردان، و مرا به او خشنود ساز و بین ما و او به پیوند نیک و صمیمانه جمع کن، چرا که تو حلال را دوست داری و حرام را ناپسند می دانی». هم چنین از ایشان نقل شده است که: هنگامی که خواستی با همسرت همبستر شوی، متوجّه خدا باش و بگو: « اَللّهُمَّ ارزُقنی وَلَداً وَاجعَلهُ تَقیا زَکیاً لَیسَ فی خَلقِهِ زیادَهٌ وَلا نُقصانٌ واجعَل عاقِبَتهُ اِلی خیر؛[۴] خدایا فرزندی به من عطا فرما، و او را پرهیزگار و پاک گردان، جسمش را کامل و موزون قرار بده، و عاقبت امرش را ختم به خیر بفرما» ۲. اجتناب از شرکت شیطان در انعقاد نطفه: در شب اول عروسی (شب زفاف) و یا هر وقت دیگر که همسران می خواهند با هم همبستر شوند، «بسم الله» بگویند، و مراقب باشند که در آن هنگام از هر گونه گناه دور باشند، حتّی فکر گناه نکنند، تا شیطان در نطفه آنان شریک نشود؛ زیرا نطفه پایه اوّل ساختار فرزند آینده را تشکیل می دهد. امام صادق(ع)دستور فرموده اند که هنگام همبستر شدن گفته شود: «اَعوذَُ بِالله السَمیع العَلیم مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ پناه می برم به خدای شنوا و دانا، از شیطان رانده از درگاه خدا». ۳. توصیه های پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) : هنگامی ...

  • شب عروسی

    شب عروسی و حجله عروس.. یکی از رسومی که در ایران همچنان رایج است مربوط به شب ازدواج و حجله عروس میباشد.این رسم بدلیل تمدن کهن ایران و همینطور مسائل ناموسی به فرهنگ ما وارد شده تا حدی که نمی توان تاریخ ورود آن را حدس زد.در قرون وسطی که دیگه شورش را در آورده بودند و مرد و زن باید در حضور خویشاوندان علنی رابطه برقرار می کردند!!!..در اون جو زنها دچار یک سرخوردگی اجتماعی شدید شده و مردها هم به عنوان کسی که هنوز بچه است معروف میشدند!در گذشته نزدیکتر باز اوضاع بهتر شد ولی فکر میکنین چقدر؟وقتی دوشیزه دوطریش اسپانیایی را برای لویی سیزدهم عقد کردند تا صبح چهل نفر از مستخدمین دور اتاق رژه میرفتند و منتظر بودند ببینند کار به کجا میکشد!..هر 10 دقیقه یکبار هم یکی در اتاق رو باز میکرد و میپرسید : دوشیزه خانم عروس شدند؟؟..زهر مار......لویی سیزده بعد از آن دیگر هرمرتبه که با زنش در اتاقی بود منتظر بود که کسی داخل شود!!! در حال حاضر در ایران هم این رسوم حاکم است ولی دیگر نه با این شدت..هزاران حرف و حدیث گفته میشود که دلیل آن هم اینست که هر خانواده رسوم خاص خود را دارد.یک گروه زن و مرد را همان شب اول در اتاقی میچپانند و میگویند :د یالا..!!!گروهی دیگر خاله ای ، عمه ای ،کسی را اجیر میکنند تا پشت در سرک بکشد و صدای جیغ بشنود!!...ولی در حال حاضر و در خانواده های متمدن تر که تعداد آنها هم خوشبختانه کم نیست عروس و داماد را به حال خود رها میکنند و به آنها فرصت میدهند تا بعد از اتمام ، دستمال معروف سفید آغشته به خون بکارت را به بزرگان فامیل نشان دهند..!!!ولی تمام اینها بستگی به عرف اجتماعی و خانوادگی دارد وکاملاً متفاوت است. نکاتی را در این زمینه باید حتماً گوشزد کرد که آنها را بترتیب و کوتاه فهرست کرده ام ….. 1-آقایان عزیز…ماه عسل یکی از بهترین راههای فرار از این مخمصه است.اگر می توانید بلافاصله همان شب دست عروس را گرفته و سوار ماشین بشید و خود را به مکان امنی برسانید!!!2-آقایان گرامی..در شب یا روزهای نخستین ازدواج شما هزاران مشغله فکری دارید و باید بدانید که اولین رابطه شما کاملاً مهم و حیاتی می باشد.پس لازم نیست که حتماً گیر بدید که شب اول باید کار تموم بشه..فراموش نکنید اسمش رابطه جنسی میباشد ولی 80% روحی است .3-زنان در این لحظات در وضعیت بدی قرار دارند…آنها را درک کنید.خیلی طبیعی است که شما رو پس بزنند و حاضر به همخوابی با شما نشوند!این یک امر طبیعیست.فرتی احساس بدبخت شدن بهتون دست نده..بذارید به آرامش برسه.اجبار نکنید.زور نگید.درک کنید.شاید حتی این وضعیت10 روز طول بکشه هر مقدار که زمان لازم بود بپردازید.سعی کنید به هیچ عنوان همسرتان را وادار نکنید.او ...

  • شب عروسی...

    شب عروسی...

    این پست رو حتما بخونید شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست.    میگن عروس رفته تو اتاق   لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته،    در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه   میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه.مامان بابای   دختره پشت در داد میزنند: مریم ،   دخترم ، در را باز کن.مریم جان سالمی ؟؟؟    آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده   در رو می شکنه میرند تو.مریم ناز مامان بابا   مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده.   لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ،   ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه   نگاه می کنند. کنار   دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده.   بابای مریم میره جلو   هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ    را بر میداره، بازش   می کنه و می خونه :     سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو.   آخه اینجا آخر خط   زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه    همیشه آرزوت همین   بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو   حرفام ایستادم. می بینی   علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.    دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم    حرفای تو را می   شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم    یا تو یا مرگ، تو   هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی   تو کجایی؟! داماد   قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری    داره لباس   عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت    تا آخرش رو   حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت.    حالا که   چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ،   همه زندگیم مثل یه   سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد،    یادته؟! روزی   که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟!   نقشه های آیندمون، یادته؟!   علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه    زندگیشون بودیم پا روی   قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه   پرتت کرد بیرون که اگه دوستش   داری تنها برو سراغش.     یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری    اسمشو بیاری. یادته اون   روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه   می کنی چشمات قشنگتر   می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام   به اندازه کافی قشنگ   شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر    غریب که چشمات تو   چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه ...

  • شب عروسی

    شب عروسی ، خودتان را آماده کنید شـب عروسـی بـه نظر بسیاری از افراد موضوعی است که صحبت کردن در مورد آن ممنوع می باشد؛ به ویژه برای ما آسیاییها، اما به هـر حـال مسئـله ای اسـت که بسیاری از زوج هـای تـازه ازدواج کرده، دیر یا زود با آن بـرخـورد کـرده و لذتش را خواهند بـرد. به جـای اینـکه ایـن مـوضوع را پنهان نگه داریم، بهتر است مطلب را باز کرده و در مـورد آن بـحث کنیم. مـانند تعداد بسیار زیادی از عروس و دامادهای دیگر ممکن است شما هم در این فـکر بـاشیـد که چـگونه باید به شب عروسی خود نزدیک شوید؛ در این شرایـط هـزاران پرسش بی پاسخ به ذهن شما خطور می کند: آیا همه ی زوج ها شب عروسی با هم ارتباط جن سی برقرار می کنند؟ کسانیکه برای نخستین بار است که یک چنین تجربه ای را کسب می کنند، چگونه می توانند با هیجان وارده روبرو شده و آنرا به درستی کنترل نمایند؟ و هزاران پرسش دیگر. همچنین ممکن است برخی از افراد تصور کنند که آیا باید حتماً رابطه جن سی همان شب انجام پذیرد؟ آیا پس از اتمام کار طرفین احساس شرمندگی و دست پاچگی خواهند کرد؟ اینها سوال های رایجی هستند که در ذهن بسیاری از افراد ایجاد می شود و اگر شما هم در ذهنتان یک چنین سوالاتی را دارید، مطمئن باشید که تنها نیستید. چگونگی این امر که شما و نامزدتان چگونه مقدمات شب عروسی را فراهم می آورید   تا حدود زیادی بستگی به این امر دارد که آیا پیش از ازدواج از نظر جن سی فعال بوده اید یا خیر (ازدواجهای پیشین). به هر حال با توجه به خستگی ها و استرس هایی که شب عروسی بر روی هر دو طرف وارد می شود، این امکان وجود دارد که زن و شوهر در بهترین شرایط جسمانی نباشند و نتواند بهترین رابطه جن سی خود را تجربه کنند؛ شما زمانیکه برای شب عروسی خود برنامه ریزی می کنید باید حتماً این امر در ذهن داشته باشید. از سوی دیگر اگر شما و نامزدتان تا قبل از ازدواج هیچ گونه رابطه جن سی نداشته باشید و یکی یا هر دو طرف باکره باشید، احتمال دارد احساس استرس، اضطراب، و ترس به شما دست دهد. البته همه این احساسات کاملاً قابل درک هستند، اما هیچ دلیلی برای بروز یک چنین احساساتی وجود ندارد. نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره می کنیم را دنبال کنید و مطمئن باشید که با قدری تفاهم و درک متقابل شب فراموش نشدنی عروسی خواهید داشت، حتی اگر به رابطه جن سی هم ختم نشود. انتظارات غیر واقعی نداشته باشید زمانیکه زندگی مشترک خود را شروع می کنید، باید همچنیان توجه داشته باشید که شب عروسی شما نمی تواند رمانتیک ترین لحظه ای باشد که در تمام طول عمر خود تجربه کرده اید. حقیقت اینجاست که شب های عروسی رمانتیک، فقط متعلق به پرده های سینما هستند. ...

  • شب اول عروسی (شب زفاف)

    شب اول عروسی (شب زفاف) شب اول عروسی یا شب زفاف اوّلین شبی است که یک دختر و پسر، تغییر کیفیتی و کمّیتی در زندگی خود می دهند و با انجام آداب عروسی و زناشویی، نام شوهر و همسر ـ عروس و داماد ـ را بر خود می نهند، و زندگی جدید را با همتای خود آغاز می کنند.   قدرت تکوینی زفاف (شب اول عروسی)به گونه ای است که با توجّه به جاذبه وانهاده در ضمیر انسان، در وهله اول مستحب شمرده می شود، و با احتمال آلودگی به گناه، واجب به حساب می آید. از این رو ازدواج از سنّت نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است و ایشان فرموند: «ازدواج از سنّت من است و هر کس از سنّت من سرپیچی کند، از من نیست»[1]  آداب  شب اول عروسی (شب زفاف)  ۱. از آداب مستحبّی شب اول عروسی (شب زفاف) ، نماز و دعا است.شب اول عروسی یکی از اوقاتی است که دعا و طلب حاجتی در آن، پیش از انجام اعمال زناشویی مستجاب است. امام باقر(ع)می فرماید: «هنگامی که عروس را نزد تو آوردند، خودت وضو بگیر و به او نیز بگو وضو بگیرد، دو رکعت نماز بخوان، و به او نیز بگو که دو رکعت نماز مستحبی بخواند، سپس حمد و ثنای پروردگار عالم را انجام بده و صلوات بر محمّد و آلش بفرست، آن گاه دعا کن و به حاضرین بگو «آمین» بگویند و این دعا را بخوان:   «اَللّهُمَّ ارزقنی اُلفَها و وُدَّها وَ رِضاها، وَ ارضِنی بِها، و اجمَع بَینَنا بِأَحسَنِ اجتماعٍ وَ انس وَ ائتِلافٍ، فَاِنَّکَ تُحِبُّ الحَلالَ وَ تُکرِهُ الحرامَ؛[3]   خدایا، دوستی و محبّت و خوشنودی او را روزی من گردان، و مرا به او خشنود ساز و بین ما و او به پیوند نیک و صمیمانه جمع کن، چرا که تو حلال را دوست داری و حرام را ناپسند می دانی».   هم چنین از ایشان نقل شده است که: هنگامی که خواستی با همسرت همبستر شوی، متوجّه خدا باش و بگو: « اَللّهُمَّ ارزُقنی وَلَداً وَاجعَلهُ تَقیا زَکیاً لَیسَ فی خَلقِهِ زیادَهٌ وَلا نُقصانٌ واجعَل عاقِبَتهُ اِلی خیر؛[4] خدایا فرزندی به من عطا فرما، و او را پرهیزگار و پاک گردان، جسمش را کامل و موزون قرار بده، و عاقبت امرش را ختم به خیر بفرما» 2. اجتناب از شرکت شیطان در انعقاد نطفه: در شب اول عروسی (شب زفاف) و یا هر وقت دیگر که همسران می خواهند با هم همبستر شوند، «بسم الله» بگویند، و مراقب باشند که در آن هنگام از هر گونه گناه دور باشند، حتّی فکر گناه نکنند، تا شیطان در نطفه آنان شریک نشود؛ زیرا نطفه پایه اوّل ساختار فرزند آینده را تشکیل می دهد. امام صادق(ع)دستور فرموده اند که هنگام همبستر شدن گفته شود:   «اَعوذَُ بِالله السَمیع العَلیم مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ پناه می برم از خدای شنوا و دانا، از شیطان رانده از درگاه خدا».[5] 3. توصیه های پیامبر(ص) به ...

  • شـب عروسـی (شب زفاف)

    شـب عروسـی بـه نظر بسیاری از افراد موضوعی است که صحبت کردن در مورد آن ممنوع می باشد؛ به ویژه برای ما آسیاییها، اما به هـر حـال شـب عروسـی مسئـله ای اسـت که بسیاری از زوج هـای تـازه ازدواج کرده، دیر یا زود با آن بـرخـورد کـرده و لذتش را خواهند بـرد. به جـای اینـکه ایـن مـوضوع شـب عروسـی (شب زفاف)را پنهان نگه داریم، بهتر است مطلب را باز کرده و در مـورد آن بـحث کنیم. مـانند تعداد بسیار زیادی از عروس و دامادهای دیگر ممکن است شما هم در این فـکر بـاشیـد که چـگونه باید به شب عروسی(شب زفاف) خود نزدیک شوید؛ در این شرایـط هـزاران پرسش بی پاسخ به ذهن شما خطور می کند:آیا همه ی زوج ها شب عروسی با هم ارتباط جنسی برقرار می کنند؟ کسانیکه برای نخستین بار است که در شـب عروسـی یک چنین تجربه ای را کسب می کنند، چگونه می توانند با هیجان وارده روبرو شده و آنرا به درستی کنترل نمایند؟ و هزاران پرسش دیگر. همچنین ممکن است برخی از افراد تصور کنند که آیا باید حتماً رابطه جنسی همان شـب عروسـی انجام پذیرد؟ آیا پس از اتمام کار طرفین احساس شرمندگی و دست پاچگی خواهند کرد؟ اینها سوال های رایجی هستند که در ذهن بسیاری از افراد ایجاد می شود و اگر شما هم در ذهنتان یک چنین سوالاتی را دارید، مطمئن باشید که تنها نیستید.چگونگی این امر که شما و نامزدتان چگونه مقدمات شب عروسی را فراهم می آورید،تا حدود زیادی بستگی به این امر دارد که آیا پیش از ازدواج از نظر جنسی فعال بوده اید یا خیر (ازدواجهای پیشین). به هر حال با توجه به خستگی ها و استرس هایی که شب عروسی بر روی هر دو طرف وارد می شود،این امکان وجود دارد که زن و شوهر در بهترین شرایط جسمانی نباشند و نتواند بهترین رابطه جنسی خود را تجربه کنند؛ شما زمانیکه برای شب عروسی خود برنامه ریزی می کنید باید حتماً این امر در ذهن داشته باشید.از سوی دیگر اگر شما و نامزدتان تا قبل از ازدواج هیچ گونه رابطه جنسی نداشته باشید و یکی یا هر دو طرف باکره باشید، احتمال دارد احساس استرس، اضطراب، و ترس به شما دست دهد. البته همه این احساسات کاملاً قابل درک هستند، اما هیچ دلیلی برای بروز یک چنین احساساتی وجود ندارد. نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره می کنیم را دنبال کنید و مطمئن باشید که با قدری تفاهم و درک متقابل شب فراموش نشدنی خواهید داشت، حتی اگر به رابطه جنسی هم ختم نشود. 

  • شب عروسی

    شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست.  میگن عروس رفته تو اتاق  لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته،  در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه  میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه.مامان بابای  دختره پشت در داد میزنند: مریم ،  دخترم ، در را باز کن.مریم جان سالمی ؟؟؟  آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده  در رو می شکنه میرند تو.مریم ناز مامان بابا  مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده.  لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ،  ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه  نگاه می کنند. کنار  دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده.  بابای مریم میره جلو  هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ  را بر میداره، بازش  می کنه و می خونه :  سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو.  آخه اینجا آخر خط  زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه  همیشه آرزوت همین  بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو  حرفام ایستادم. می بینی  علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.  دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم  حرفای تو را می  شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم  یا تو یا مرگ، تو  هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی  تو کجایی؟! داماد  قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری  داره لباس  عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت  تا آخرش رو  حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت.  حالا که  چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ،  همه زندگیم مثل یه  سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد،  یادته؟! روزی  که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟!  نقشه های آیندمون، یادته؟!  علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه  زندگیشون بودیم پا روی  قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه  پرتت کرد بیرون که اگه دوستش  داری تنها برو سراغش.  یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری  اسمشو بیاری. یادته اون  روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه  می کنی چشمات قشنگتر  می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام  به اندازه کافی قشنگ  شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر  غریب که چشمات تو  چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه  تو چشمام. روزی که  بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم  که ...