سيداي اسلام اباد
ماورا’ النهر از آغاز تا به امروز
ماوراءالنهر، فرارود،میان رودان،آسیای وسطی،ترکستان،آسیای مرکزی و آسیای میانه نام هایی است که از ابتدا تاکنون بر این سرزمین باستانی نهاده شده است.اهمیت بررسی تاریخ این منطقه در قدمت و غنای تاریخی آن و پیوستگی اش از نظر جغرافیایی تا قبل از150 سال پیش و از نظر فرهنگی و نژادی وادبی و زبانی تاکنون با ایران بزرگ است. دراین مقاله تاریخ این منطقه با توجه به این پیوستگی و جدایی بررسی و در دو بخش عمده تنظیم شده است: از آغاز تا دورۀ صفویه و از دورۀ صفویه تاکنون.در بخش اول به دو دورۀ پیش و پس از اسلام و در بخش دوم به دو دورۀ پیش و پس از تسلط روس ها اشاره و در هر بخش ویژگی های تاریخی و فرهنگی و ادبی این منطقه بررسی می شود. گفتم زكجايي تو، تسخر زد و گفتا من نيميم ز تركستان، نيميم ز فرغانه (مولوی) ماوراءالنهرسرزمين شگفتيهاست.سرزميني در شمال شرقي ايران امروز، بين شرق درياي خزر و غرب چين، همان ورارودان يا فرارود و فرارودان و ورزرود كه گاهی به خراسان بزرگ نیز معروف بوده و اعراب بدان ماوراءالنهر ميگفته اند و رودان نيز منظور دو رود آمودريا و سيردريا يا جيحون و سيحون است. مصداق تاریخی و جغرافیایی این منطقه واقعاً مشخص نیست و در برخی منابع خلط اسامی شده است، گاهی همۀ سرزمین های شمالی ایران از جمله خراسان را یک جا ماوراءالنهر خوانده و گاهی از هم تفکیک کرده و مثلاً خراسان را اقلیم چهارم و ماوراءالنهر را اقلیم پنجم به حساب آورده اند ولذا وجود برخی مناطق این خطه میان این دو اقلیم وحتّی گاهی میان آن دو با اقلیم ششم(ولایت ترک) در ابهام است.چنان که در آثارالبلاد و اخبارالعباد قزوینی «نخشب» یک بار جزو اقلیم چهارم و بار دیگر جزو اقلیم پنجم و«فاراب» یک بار جزو اقلیم پنجم و بار دیگر جزو اقلیم ششم به حساب می آید. به همین دلیل چنان که وامبری می نویسد مرز بندی واقعی ماوراءالنهر را نمی توان مشخص کرد و بر سر تعیین مدلول جعرافیایی برخی ازسرزمین های آن اختلاف هست . این منطقۀ آباد زماني جزو خاک ايران و درواقع خراسان بزرگ به شمار می آمده و اکنون به قلمرو جمهوريهاي تاجيك و ترك زبان: تاجيكستان، ازبكستان، تركمنستان، قزاقستان و قرقيزستان اطلاق ميشود.امپراتوري روسيه در نيمۀ دوم قرن 19 با اغراض خاص سياسي به این منطقه وارد و بر آن مسلط شد و به همراه بخشهايي از تركستان، چين، تبت شمالي، كشمير، بخش شمالي پاكستان و بخشي از خراسان و مازندران ايران آن را آسياي مركزي ناميد. این منطقه همچنين منطبق است بر بخشي از سرزمين افسانهاي توران زمين (قلمرو فرمانروايي تور، فرزند فريدون در شاهنامه فردوسي)كه علاوه بر ...
ماورا’ النهر از آغاز تا به امروز
ماوراءالنهرسرزمين شگفتيهاست.سرزميني در شمال شرقي ايران امروز، بين شرق درياي خزر و غرب چين، همان ورارودان يا فرارود و فرارودان و ورزرود كه گاهی به خراسان بزرگ نیز معروف بوده و اعراب بدان ماوراءالنهر ميگفته اند و رودان نيز منظور دو رود آمودريا و سيردريا يا جيحون و سيحون است. مصداق تاریخی و جغرافیایی این منطقه واقعاً مشخص نیست و در برخی منابع خلط اسامی شده است، گاهی همۀ سرزمین های شمالی ایران از جمله خراسان را یک جا ماوراءالنهر خوانده و گاهی از هم تفکیک کرده و مثلاً خراسان را اقلیم چهارم و ماوراءالنهر را اقلیم پنجم به حساب آورده اند ولذا وجود برخی مناطق این خطه میان این دو اقلیم وحتّی گاهی میان آن دو با اقلیم ششم(ولایت ترک) در ابهام است.چنان که در آثارالبلاد و اخبارالعباد قزوینی «نخشب» یک بار جزو اقلیم چهارم و بار دیگر جزو اقلیم پنجم و«فاراب» یک بار جزو اقلیم پنجم و بار دیگر جزو اقلیم ششم به حساب می آید. به همین دلیل چنان که وامبری می نویسد مرز بندی واقعی ماوراءالنهر را نمی توان مشخص کرد و بر سر تعیین مدلول جعرافیایی برخی ازسرزمین های آن اختلاف هست . این منطقۀ آباد زماني جزو خاک ايران و درواقع خراسان بزرگ به شمار می آمده و اکنون به قلمرو جمهوريهاي تاجيك و ترك زبان: تاجيكستان، ازبكستان، تركمنستان، قزاقستان و قرقيزستان اطلاق ميشود.امپراتوري روسيه در نيمۀ دوم قرن 19 با اغراض خاص سياسي به این منطقه وارد و بر آن مسلط شد و به همراه بخشهايي از تركستان، چين، تبت شمالي، كشمير، بخش شمالي پاكستان و بخشي از خراسان و مازندران ايران آن را آسياي مركزي ناميد. این منطقه همچنين منطبق است بر بخشي از سرزمين افسانهاي توران زمين (قلمرو فرمانروايي تور، فرزند فريدون در شاهنامه فردوسي)كه علاوه بر دو رود بزرگ که نام برده شد،رودهای زرافشان، پنج، فرغانه، تجن و برخي ديگر نیز در آن جارياند. تاريخ اين سرزمين يكي از پيچيدهترين و سيالترين تاريخها است كه حدود 2500 تا 3000 سال را دربرميگيرد. نخستين اشارت به سرزمينهاي این منطقه را در اوستا ميتوان يافت. در يشتها آمده كه اهورامزدا شانزده سرزمين را متوالياً آفريد و بيشتر اين سرزمينها مربوط به ايران شرقي و آسياي مركزي است. در مهر يشت نيز به رودخانههاي قابل كشتيراني اشاره شده كه آنها را فقط با سير دريا و آمودريا ميتوان انطباق داد. هرودوت در شرح ساتراپيهاي ايران، ساتراپي شانزدهم را شامل: پارتها، خوارزميها، سغدها و آرياييها ميشمارد.در اوستا و كتيبه داريوش در بيستون نيز از خوارزم نام برده شده است. شاید بتوان اذعان کرد دقیق ترین تقسیم بندی از ماوراءالنهر ...
اندر حكايت كتاب ( مزارات ايران )
اندر حكايتِ كتاب « مزارات ايران » روز پنجشنبه 12 / 9 / 1390 در « بنيادِ پژوهشهاي اسلامي » بودم ، وقتي با دوستم ( آقاي محسن رجبي قدسي ـ دانشجوي دوره دكتري علوم قرآن و حديث ) از اتاقِ كارش بيرون آمديم دربِ اتاقِ « گروهِ تراجم و اَنساب » باز بود ، چشمم به يك بَنِر افتاد ( كه عكسهايي از آرامگاه سلطان سيّد احمد ، آرامگاه سادات ، آرامگاه ابن يمين ، سدّ شيخ حسن جوري ، مسجد جامع فريومد در آن بود . ) همين تصاوير ما را به سمتِ خود كشاند ، با آقايان « اسماعيل رضايي » و « سيّد حسن حسيني » و يك نفر ديگر كه نامش يادم نيست سرِ سخن باز شد و نتيجه اين شد كه دو مزارِ فرومد را معرّفي كنم تا به نام خودم در كتابي كه در دستِ انتشار است درج شود . عصر همان روز ، حادثه اي براي فرزندم رُخ داد كه تا فردا صبح ، جمع خانواده را حيران كرده و روز جمعه هِق هِق گريه امانم را بُريده بود ، با شرايط خاصّي كه داشتم ، تماسّ گرفتم و وقت بيشتري براي آماده كردنِ مقاله خواستم . گويا تا شنبه آينده بود كه مقاله اي در معرّفي فرومد و دو آرامگاه آن ( سلطان سيّداحمد ـ مزار سادات ) در 30 صفحه در قالبِ word با عكس به آقايان « اسماعيل رضايي » و « سيّد حسن حسيني » دادم . مقاله ذيل ، مقاله اوّليّه اي است كه آنها ابتدا آماده كرده بودند . شاهرود ـ فرومد ـ سلطان سیداحمد زیارتگاهی مشهور به سیدسلطان احمد ، در روستای فرومد ، از بخش میامی شهرستان شاهرود با طول جغرافیایی 54 درجه 45 دقیقه ، عرض 36 درجه و 31 دقیقه و ارتفاع 1230 متر [ فرهنگ جغرافيايي آبادیهای کشور ، ج30 ، ص30 ] . در 160 کیلومتری شاهرود ، سر راه داورزن به جاجرم قرار دارد . فرومد ( فریومد ) ، از آبادی های کهن منطقه بیهق قدیم به شمار می رود ، که بنای آن را به فرامرز پسر رستم نسبت می دهند . [ روشنی ، قدرت الله ، سه سفرنامه ، ص 170 ] پس از خرابی روستای آزادوار ، در قرن هشتم هجری ، فرومد رونق یافت و به عنوان مرکز ناحیه جوین شناخته شد . [ مستوفی ، حمدالله ، نزهة القلوب ، ص214 ] طبقِ نظرِ اهالی محل ، سلطان احمد از فرزندان امام هفتم و برادر حضرت رضا می باشد و در کتیبه موجود در بقعه ، همچنین منابع مکتوب دوره قاجار مانند کتابچه بسطام و شاهرود [ کتابچه بسطام و شاهرود ] و سفرنامه شیندلر [ روشنی ، قدرت الله ، همان ، ص170 ] این مطلب تأیید شده است . با این حال ، طبقِ منابعِ معتبرِ انساب ، نخستین ساداتِ مهاجر به روستای فرومد ، ساداتِ حسینی و از خاندانِ مشهورِ آل زباره بودند که در قرنِ پنجم هجری به این ناحیه مهاجرت نموده اند . نخستین فردی از ایشان که به فرومد آمد ، « ابویعلی زید بن ابوالقاسم علی العالم بن محمّد بن یحیی بن محمّد بن ابی جعفر احمد بن ...