سایت دکتر گذشتی

  • شعری در مورد امام رضا

      در درس دوم کتاب سوم راهنمایی شعری آمده است در مورد امام رضا که کامل شعر در زیر آمده است چشمه های خروشان تو را می شناسندموجهای پریشان تو را می شناسندپرسش تشنگی را تو آبی جوابیریگ های بیابان تو را می شناسندنام تو رخصت رویش است و طراوتزین سبب برگ و باران تو را می شناسندهم تو گلهای این باغ را می شناسیهم تمام شهیدان تو را می شناسنداز نشابور با موجی از لا گذشتیای که امواج طوفان تو را می شناسندبوی توحید مشروط بر بودن توستای که آیات قرآن تو را می شناسندگر چه روی از همه خلق پوشیده داریآی پیدای پنهان تو را می شناسنداینک ای خوب فصل غریبی سر آمدچون تمام غریبان تو را می شناسندکاش من هم عبور تو را دیده بودمکوچه های خراسان تو را می شناسند                                        قیصر امین پور



  • عطر کلام دکتر معین سال‌ها ما را به این مکان خواهند کشاند و این یقینا پایان نخواهد داشت.

    مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در مراسم چهل و سومین سال درگذشت مولف «فرهنگ فارسی معین» گفت: دکتر معین اثبات کرد که تمدن ما تمدن اسلامی ایرانی است و این مشخصه‌ای است که ما معین را با آن می‌شناسیم. به گزارش روابط عمومی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، فیروز فاضلی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، عصر پنجشنبه 16 مرداد در مراسم چهل و سومین سال درگذشت دکتر محمد معین مولف «فرهنگ فارسی معین» که بر سر مزار آن استاد بزرگ ادبیات در شهر آستانه‌اشرفیه برگزار شد، گفت: عطر کلام دکتر معین سال‌ها ما را به این مکان خواهند کشاند و این یقینا پایان نخواهد داشت. وی با بیان اینکه نام دکتر معین مشخصه‌هایی را در ذهن ما تداعی می‌کند، اظهار کرد: اولین مشخصه این است که وی در عصری ظهور کرد که محل چالش بین تمدن ایرانی و تمدن اسلامی بود و عده‌ای زبان را به زبان عربی گرایش می‌دادند و از این طریق می‌خواستند یک تمدن خاص را برجسته کنند و عده‌ای زبان را به زبان سرهٔ فارسی گرایش می‌دادند و از این طریق می‌خواستند تمدن ایرانی را گسترش دهند. فاضلی افزود: در این می‌ان، دکتر معین اثبات کرد که تمدن ما تمدن اسلامی ایرانی است و این مشخصه‌ای است که ما معین را با آن می‌شناسیم. این مسئول فرهنگی استان ادامه داد: مشخصهٔ دوم دکتر معین که وی را در ذهن ما همیشگی می‌کند، امانتداری علمی اوست. وی با بیان اینکه اگر یک محقق امین نباشد، تحقیق او راه به جایی نخواهد برد، گفت: دکتر معین کوچک‌ترین مطلبی را که در آثار خود می‌آورد به منبع آن ارجاع می‌داد. فاضلی تصریح کرد: این امانتداری و صداقت تا جایی بود که علامه دهخداد و نیما یوشیج، مسئولیت ادامه و جمع‌آوری آثار خود را پس از مرگ به دکتر معین سپردند و وی پس از پایان کار به نام آن‌ها منتشر کرد. مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در ادامه بیان کرد: سومین نکته ماندگاری دکتر معین در ذهن ما، گستردگی مطالب است؛ معین در حیطه‌های مختلف مقاله و کتاب دارد و این گستردگی باعث هیچ کم و کاستی در عمق مطالب علمی او نشده است. وی، گذشت را بعنوان مشخصه بعدی دکتر معین نام برد و افزود: انسان‌ها بواسطه گذشت خودشان رتبه پیدا می‌-کنند و چه گذشتی بالا‌تر از گذشت از عمر؛ یک طول زمانی از سوی خدا در اختیار ماست که چگونگی استفاده از آن ما را پایا و پویا خواهد کرد. فاضلی اضافه کرد: انسان‌هایی که در بخشش این عمر به جامعه جهانی تلاش می‌کنند روح علمی پیدا می‌کنند و برای همیشه زنده می‌مانند. این استاد دانشگاه در پایان اظهار کرد: نکته آخر، سخت‌کوشی دکتر معین است؛ دغدغه‌های علمی وی آنچنان در جان او نشسته بود که تا آخر عمر ...

  • بی من از کوچه گذر کردی و رفتی

    بی تو طوفان زده ی دشت جنونم صید افتاده به دریاچه خونم تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم؟ بی من از كوچه گذر كردی و رفتی  بی من از شهر سفر كردی و رفتی قطره ای اشك درخشید به چشمان سیاهم تا خم كوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی ، نگهت هیچ نیفتاد به راهی كه گذشتی چون در خانه ببستم دگر از پای نشستَمگوییا زلزله آمد ، گوییا خانه فرو ریخت سر من بی تو من در همه ی شهر غریبم بی تو كس نشنود از این دل بشكسته صدایی بر نخیزد دگر از مرغك پر بسته نوایی تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی چه گریزی ز بر من كه ز كویت نگریزم  گر بمیرم ز غم دل به تو هرگز نستیزم من و یك لحظه جدایی ،نتوانم ،نتوانم بی تو من زنده نمانم.

  • با یاد مسافر بهاری دکتر باستانی پاریزی(همزاد هفت الهشت)/ محمد جواد سالمی پاریزی

    با یاد مسافر بهاری دکتر باستانی پاریزی(همزاد هفت الهشت)/ محمد جواد سالمی پاریزی

    با یاد مسافر بهاری دکتر باستانی پاریزی(1) محمد جواد سالمی پاریزی همزاد هفت الهشت روز جمعه مورخ 7/9/1393 شبکه استانی کرمان مبادرت به پخش فیلم مستندی تحت عنوان (از گهواره تا گهواره) در رابطه با زندگی‌ زنده‌یاد استاد باستانی پاریزی نمود. اینکه چرا این فیلم در تاریخ هفتم آذرماه پخش گردید و چرا این فیلم همزمان با سالروز تولد استاد که تاریخ سوم دی‌ماه 1304 شمسی می‌باشد، پخش نگردید این موضوع را به  حسن اتفاق تلقی ولی از اینکه مجدداً نام ایشان همراه با عدد هفت گردید و با توجه به اینکه یکی از آرزوهای استاد در مقدمات تحریری در تجدید چاپ کتاب‌های تألیفی خصوصاً هفتی‌های ایشان که به نام سبعه‌ ثمانیه معروف است همین موضوع مبنا و انگیزه ای گردید که مجددا به خود جسارت داده تا هدیه ناقابلی بر اساس همان کتاب‌های هفتی و برگرفته و برگزیده‌ای از هفت کتاب و نیز کتاب دیگر استاد و بنا به قول خود ایشان ((هشت  از هفت( هشت الهفت) )) که مرتبط با عدد هفت می‌باشد تقدیم محضر بزرگان فرهنگ و ادب و هنر که دوستداران این روستازاده پاریزی می‌باشند نموده تا ضمن انجام تکلیف و ادای دین از باب  هویت  بخشیدن ایشان به روستای پاریز و تاریخ آن، با عنایت به اینکه آغاز سال جدید مترادف با اولین سالگرد وفات استاد می‌باشد  ضمن آن یادی از این استاد فرهیخته گردیده که منجر به قرائت فاتحه‌ای گردد. گرچه در بین مطالبی که در طول یکسال اخیر از ناحیه اندیشمندان و بزرگان در رابطه با استاد مرقوم گردیده، مصداق و همانند دشتی پوشیده از لاله‌های رنگ و وارنگ و زیبایی است که چشم‌نواز و دلفریب و دل‌ها را مجذوب خود کرده و مطلب تقدیمی حقیر در حکم و مثابه به همان لاله‌ حسرتی است که در فصل پاییز در کوهستان‌های پاریز نمودار می‌شود و قبل از نمایش خود با بارش اولین برف زمستانی از بین می‌رود ولی در هر صورت اگر نباشد لاله‌ حسرتی، زیبایی‌های لاله‌های فصل بهار به چشم نخواهد آمد. این گل حسرتی هم ولو اینکه قابل اعتنا و استفاده نباشد وجود دارد و شاید یکبار تماشا  را بیارزد. چو لاله های حسرتی لبی گشایم اگر     شکوفه ایست ز حسرت مگو که لبخند است (1) ابتدای سخن از عدد هفت آغاز شد. عددی که ریشه در اعماق تاریخ و حضوری مستمر چه در ادیان و اعتقادات مذهبی که حتی بعضی آن را مقدس دانسته و چه در فرهنگ و سنت و ادبیات گذشتگان بشری تأثیر آن از قدیم‌الایام در اکثریت جوامع و فرهنگ‌های قومی  را مشاهده می‌کنیم. اینکه ارکان نمازهای پنجگانه مسلمین هفت رکن دارد و هفت نقطه بدن آدمی در حین سجده بر زمین قرار می‌گیرد و مناسک حج مسلمین هفت است و طواف کعبه نیز هفت دور می‌باشد و در سوره شریفه حضرت ...

  • شناسایی عوامل اصلی حمله به مطهری ‌

    شناسایی عوامل اصلی حمله به مطهری ‌ استاندار و رئیس شورای تامین استان فارس اعلام کرد که عوامل اصلی حمله به خودروی دکتر مطهری در شیراز شناسایی و به دستگاه قضایی معرفی شده‌اند. سایت خبری تحلیلی هنگام    Hengamnews.com: دکتر سیدمحمد احمدی صبح یکشنبه 24 اسفند اعلام کرد: به دنبال اتفاقات اخیر با توجه به دستور اکید ریاست محترم جمهور و تاکید مکرر وزیر محترم کشور مبنی بر شناسایی دقیق و برخورد قاطع با حمله کنندگان به خودروی دکترعلی مطهری نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در سفر به شیراز، اینجانب با تشکیل جلسات مکرر شورای تامین استان از ساعات اولیه وقوع این حادثه، رایزنی‌های مستمر با اعضاء شورای تامین استان و بدون تاثیرپذیری از فضای مسموم تبلیغاتی داخل و خارج علیه توفیقات بزرگ دولت‌، فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی به روشن ساختن ابعاد مختلف حادثه پرداختیم.وی تصریح کرد: در لحظات پایانی روز شنبه به فضل الهی عوامل اصلی حمله به خودروی دکتر مطهری شناسایی و به مقامات قضایی استان معرفی شدند.استاندار فارس اعلام کرد: بدیهی است‌ شناسایی سایر عوامل و زمینه سازان انجام این حرکت ناپسند و هنجارشکنانه در دست بررسی ‌و اقدام لازم قرار دارد.احمدی ابراز امیدواری کرد که با حضور نمایندگان شورای امنیت کشور در فارس ابعاد مختلف شکل گیری این حادثه بررسی و ریشه کن شود تا دیگر در کشور شاهد تکرار چنین حوادث تلخی نباشیم.استاندار فارس گفت: تامین امنیت عمومی خط قرمز نظام و دولت تدبیر و امید بوده و در برخورد با عوامل نا امنی کمترین مسامحه و گذشتی در کار نخواهد بود.   منبع: ایسنا

  • سفر بخیر(شفیعی کدکنی)

    شفیعی کدکنی سفر بخیر « به کجا چنین شتابان ؟ » گون از نسیم پرسید - « دل من گرفته زاینجا» هوس سفر نداری ز غبار این بیابان ؟»   - همه آرزویم،اما چه کنم که بسته پایم ... » « به کجا چنین شتابان ؟ » « به هرآن جا که باشد، به جز این سرا، سرایم» « سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها ، به باران، برسان سلام ما را »   شفیعی کدکنی   دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی ، شاعر، نویسنده و پژوهشگر معاصر در سال 1318 در کدکن نیشابور به دنیا آمد. از مهم ترین مجموعه های شعر او می توان به « شبخوانی، از زبان برگ، در کوچه باغ های نیشابور، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران و بوی جوی مولیان اشاره کرد. صور خیال در شعر فارسی ، موسیقی شعر و تصحیح و توضیح اسرار التوحید نمونه هایی از آثار پژوهشی شفیعی کدکنی است . سروده های او ساده ، روان و به دلیل تسلط بر ادبیات گذشته ایران بسیار استوار و محکم است . ساختمان شعر: (سفر بخیر) این شعر در گونه وزنی فعلات فاعلاتن(بحررمل مشکول) که وزنی پرتحرک و شتابان است، سروده شده و با عنوان و محتوای شعر که شتاب و عجله و اضطراب مایه های اصلی مفاهیم آن را تشکیل می دهند، تناسب دقیق و ظرفیانه ای دارد . کوتاهی و ایجاز شعر در چهارده مصراع که در قالب گفت و گویی عجولانه و در تنگنای زمان صورت گرفته، در تقویت عنصر شتاب بسیار مؤثر افتاده است. تکرار مصراع « به کجا چنین شتابان» در دو موقعیت استراتژیک بدنه شعر یکی در آغاز و دیگری در نیمه های کار باز هم تأکید بر مفهوم شتاب را رساتر نموده است همچنین صور خیال هایی مانند تضاد میان « بسته پایی و شتاب » ، « کویر وحشت » با «سلامتی و شکوفه و باران » و مراعات النظیر و تناسب میان واژه های غبار، بیابان ، کویر ، گون و نسیم که همگی از اجزای خانواده طبیعت و صحرا هستند، توان تأثیر بعد عاطفی شعر را تا مرزهای اعجاز گونه همت عارفانه ارتقاء داده است . تفسیر و تأویل شعر: این شعر در سال 1347 ش. یعنی قبل از سال 1349 که سال وقوع حماسه « سیاهکل» و اوج گیری مبارزه مسلحانه است سروده شده است . تئوری شعر نیز مبارزه زیرزمینی است نه مستقیم و رودر رو، امّا بعد از سال 1349 که حماسه سیاهکل به وقوع پیوست ، ادبیات و مبارزه از شکل زیرزمینی خود خارج شد و صورت علنی به خود گرفت. در سال هایی که این شعر سروده شده است ، مکتب سمبولیسم اجتماعی که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 علیه دکتر محمد مصدق شدت گرفته بود، هنوز ادامه دارد و این شعر ادامه همان سمبولیسم است و در همان حال و هوا سیر می کند.   گون، نسیم و کویر وحشت سمبل های مرکزی و ا صلی شعر هستند که گون ...

  • بی تو من زنده نمانم

    سروده « هما میرافشار »    بی تو طوفان زده دشت جنونم صیدافتاده به خونم تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟ بی من از کوچه گذر کردی و رفتی بی من از شهر سفر کردی و رفتی قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی... نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی چون در خانه ببستم، دگر از پا نشستم گوئیا زلزله آمد، گوئیا خانه فروریخت سر من بی تو من در همه شهر غریبم بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائی بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی چه گریزی ز بر من که ز کوی‌ات نگریزم گر بمیرم ز غم دل به تو هرگز نستیزم من و یک لحظه جدایی؟ نتوانم، نتوانم بی تو من زنده نمانم *****این هم شعر کوچه از « فریدون مشیری »     بی تو، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جان وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم   در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید   یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت   آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه ماه فرو ریخته در آب شاخه‌ها دست بر آورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ   یادم آید، تو به من گفتی: از این عشق حذر کن لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن آب، آئینه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا، که دلت با دگران است تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!   با تو گفتم: حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم... روز اول که دل من به تمنای تو پر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی، من نرمیدم، نگسستم باز گفتم: که تو صیادی و من آهوی دشتم تا بدام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم   اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت اشک در چشم تو لرزید ماه بر عشق تو خندید یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم، نرمیدم   رفت در ظلمت شب، آن شب و شبهای دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم    بی تو، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

  • ...هنوز با یادت لحظه ای آرام ندارم

    گذشتی و فـــــراموش کردی... چـــه آسان بود فـــــراموشی برای تــــــو...!!!!! و چـــه تــــلخ بود این فـــــراموشی برای مــــن...!!!!! که هنـــوز هم با لــــحظه لــــحظه خــــاطراتت زندگی میکنم... و انــــدوه نــــبودنت را به تنهـــــایی به دوش میکشم... کـــــاش جایمان عوض میشد...!!!! تا تو میدانستی که چقدر سخت است....!!!!سخت است...!!!! زنده ماندن با این همه خاطره که از یاد نمیروند...... و مـــن نیز میدانستم چرا؟؟؟؟چــــرا...؟؟؟؟!!!!چرا هنوز در این دنیای پوچ زنده ام؟؟؟؟؟ دنیایی که عشقت کنارت نباشد همان بهتر که لحظه ای در آن نباشی......