ساز نی انبون
سی چمن...؟!
وختی که بارون نباره نوگ و نودون سی چمن ای نباشه نون خشکی چیل و دندون سی چمن چندل خونه شکس طاقش گلمبی ری سرم فرش مرغوب کویر و فرش کاشون سی چمن اسغون مونده تو زخم و خار بمبک تو گولیم زنده ی گلخونه ای وزیر نیلون سی چمن جنگل سوزی میخوام تا سیم بخونه بلبلی ناله مرغ شو و خار بیابون سی چمن هم دگل اشکس و هم فرمن و هم کانی سکون باد قبله، باد برو،باد هیرون سی چمن ری سر جی شیر نر که زوزه میده گرگ گر اسب تازی لکه میره اسب شیطون سی چمن وختی همسادم نمیره او خوشی گولیش دومن قلیه هامور پی مرغ و فسنجون سی چمن دل تو سینه وختی خوش نی غرق درد و ماتمن تار و تمبور و دوهل ساز نی انبون سی چمن دسم الان زیر سنگن داد و فریادم هوان وعده ی ملک ری و تخت سلیمون سی چمن ای خدا حالم پریشونن ز دس روزگار خال تو کنج لب و زلف پریشون سی چمن کار ازیی حرفا گذشته پیچ تو دل کشتتم اوشه هیچ فویده نداره زیره زنیون سی چمن بال فر کردن میخوام تا فر کنم از ای قفس دس اشکسه تو گردن پای لنگون سی چمن میکنه شکوه ((خلیلو)) از ته دل تا ابد وختی نی نور سحر شام غریبون سی چمن تمهید
بهترین پیشنهادات برای ایرانگردی در ایام نوروز 93
بهترین پیشنهادات برای ایرانگردی در ایام نوروز 93هر سال با فرا رسیدن ایام نوروز بحث امسال عید کجا بریم در بین خانواده های ایرانی داغ میشه . براستی تابحال نیاز به یک مشاوره صادقانه رو برای انتخابتون احساس کردید ؟ این مقاله از چند بعد به شما کمک خواهد کرد تا امسال انتخاب بجا و مناسبی داشته باشید .این مقاله از چند منظر به موضوع نگاه میکند و شما میتوانید با این نگاههای تحلیلی و تحلیل دقیق نیازهای خود مناسب ترین انتخاب را داشته باشید البته این متن پیشنهادات روشنی را هم برای انتخاب درست ارایه مینماید .ایام فروردین آب و هوا هر چند رو به گرما و بهاری شدن میرود ولی سالهای زیادی را در خاطر داریم که در ایام تعطیلات نوروز ما در نوار شمالی و شمال غربی کشور شاهد بارش برف و باران شدید بوده ایم . از طرفی ترافیک جاده های شمالی مزید علت میشود تا این مقاصد از لیست پیشنهادات ما حذف گردند . البته به این دلایل عدم سر سبزی طبیعت شمال در ایام فروردین هم افزوده میشود . در بین گزینه ها پر طرفدارترین ها شهرهای پر جاذبه یزد و میبد ، اصفهان ، شیراز و مشهد و شهرهای جنوبی ایران و جزایر جنوبی ایران جزو مقصد های اصلی سفرهای ایرانگردی ایرانیان محسوب می گردد . پیشنهاد اول ما استان " ترین ها " استان یزد است . براستی اگر مردم ما بدانند در این استان چه جاذبه هایی داریم یقیناً مقصد اول سفر بسیاری برای نوروز خواهد بود . یزد به چند شاخصه بارز معروف است . 1 - استان زرتشتیان ایران : جایی که شما میتوانید با مذهب زرتشتی و پیامبر ایرانی آن آشنا شوید . جایی که قدیمی ترین آتش مقدس زرتشتیان جهان در آن روشن است و پاسداری میشود ( آتش مقدس 2500 ساله آتشکده روشن ) و استانی که یکی از مقدس ترین زیارتگاههای زرتشتیان جهان را در دل خود جای داده است ( زیارتگاه پیر سبز چک چک ) ، استانی که کاملترین استودان زرتشتیان جهان را در دل خود جای داده ( استودان چم و برج خاموشان ) استانی که روستای چم تنها روستای تمام زرتشتی ایران را در خود دارد . 2 - استان بادگیرها : این استان بسیار به بادگیرهایش معروف است ، آب انبار شش بادگیره و بلندترین بادگیر جهان بادگیر باغ دولت آباد یزد و در هر منظر از بافت قدیم شهر این بادگیرها هستند که به عنوان یک سازه ایرانی در معماری جلوه می نمایند3 - استان قنات ها : یزد مهد سازه قنات در ایران قدیمیترین قنات جهان را در دل خود جای داده است . قناتی با 3200 سال قدمت ( قنات زارچ ) این قنات 75 کیلومتر طول دارد و جالب است بدانید یزد قناتهای شگفت انگیز که میتوانند جزو عجایب معماری جهان باشند بسیار دارد که بحث در این رابطه در این مجال نمیگنجد 4 - بهترین سایت های ...
غلامرضا وزان و محسن شریفیان _بوشهری
آلبوم بسیار شاد و زیبا با خوانندگی غلامرضا وزان و نوازندگی محسن شریفیان 01_بابا می مو نوم 02_دست تو دست 03_ای د بیو 04_بگو اهل جنوبی 05_هله مالی 06_تک نوازی ( نی انبان) 07_چل چل ای باد شمال 08_دریا دریا 09_هله یالا 10_یا علی 11_تیری نی
اینجا مردمش ... دلشون ... قدِ دریاشون ... بزرگه – قسمت دوم
خلیج پارس و مردمونش ... خوب دوستان، نگران نشید. کلیه هام سر جاشه القصه ... سه شنبه 90.11.4 7 صبح برپا بود. مسئولین صبحانه رضا اینا بودن. صبحانه رو خوردیم و راه افتادیم. قبل از خداحافظی محمد شریف یه شعر برامون خوند : زمستان آمد و سرماي جاخَشَ دواي درد سرما ني آتشدواي درد سرما سه چيز است بالشت و متّكا و يار دلخش چقدر این مرد نازنینه. به خدا. وسایل رو جمع کردیم و یه عکس یادگاری و راه افتادیم به سمت بندر چارک. باید 8:30 راه می افتادیم که 9 راه افتادیم و سرپرست دعوامون کرد. بندر چارک و گلشن و رستاق و حمیران و رسیدیم بوچیر.آقای دربان اینجا به ما ملحق شد که مسیر رو باهامون بیاد. البته این رو هم بگم که مشکل اصلی اینه که کلیپس هنوز پیدا نشده و نمیدونیم جریمه اش چنده ؟؟!!! به خدا !!!!! خروجی سد بوچیر رو رفتیم. آقای زارعی و کنگی و یه تعداد دیگه از دوستاشون منتظر ما بودن. اِ ، چه خوب. احمد هم اومده، آخه می گفت نمیام. خوشحال شدیم. آقای زارعی گفت که یه قسمتی از مسیر رو نمیشه با مینی بوس رفت و باید وایسیم سایپا بیاد. خوب آقای کنگی پراید داشت. مال سایپاِ دیگه. حالا نگو اینجا به نیسان میگن سایپا.جالب بود برامون. بچه هامون با ماشین آقای زارعی رفتن . من و فریبرز و مهدی و یه چند نفر دیگه پیاده رفتیم. اینجا یه غارَ که اومدیم ببینیمش. غارِ غار که نه. وسط کوه حالا نمیدونم به علت فرسایش آبِ یا علت دیگه ای داره، یه شکاف عمیق ایجاد شده و آب توش جریان داره. بهش میگن چاهو. وای که چقدر زیباست. زیبا که نه، شگفت انگیزه. اونقدر تعجب کردم که نمیدونم چی کار باید بکنم از خوشی !!!! ابتدای مسیر ورود به چاهو رو باید با قایق رفت. اولش خواستم شنا کنم، گوشیمو گذاشتم تو ماشین عمو زارعی، ولی آبش خیلی سرد بود اگه شنا میکردم قطعا سرما میخوردم در حد تیم ملی. راستی از همینجا بود که آقای زارعی تغییر نام داد و شد عمو زارعی . عمو زارعی قایق بادی آورده بودن. قایق رو باد کردن. بنده خدا آقای شروج و آقای دربان چند بار قایق رو هل دادن. اونم تو اون آب سرد. وارد چاهو شدیم. فقط همینو میتونم بگم : " !!!!! .... ". از چاهو که اومدیم بیرون بیشتر شگفت زده شدیم. سفره غذا آماده بود. اونم چی ؟؟ جوجه کباب ... البته اینو تو پرانتز بگم که حوله رضا خیلی ضایع است.آتیش هم که برقراره و گرم شدیم حسابی. یه سبزی محلی هم کنار جوجه کباب بود به نام ترشو که همون ترشک خودمونه. بعد از غذا هم کمی تحرک کردیم و بعدشم که وقت نماز شد و عمو زارعی اذان گفتن و دوستان به نماز ایستادن. من برگشتنی با مینی بوس نیامدم، با ماشین عمو زارعی برگشتم. حامد ملقب به دیکلوفناک موبایلشو جا گذاشته بود دوباره برگشت. آی کیوِ دوستان بالاست خدا ...
موسیقی محلی در ایران و موسیقی بوشهری
امروزه بخش وسیعی از ردیف و موسیقی دستگاهی ما ، شامل گوشه ها و نغمه هایی است که از طریق موسیقی محلی ما ، در این جایگاه راه یافته اند. بسیاری از آوازهای ناشناخته و زیبا در دل این نوع از موسیقی قرار دارند و با یک نگاه اجمالی می توان گستردگی و زیبایی موسیقی محلی را درک کرد. اغلب فرهنگ های پیشرفته علاوه بر موسیقی به اصطلاح سنتی خود ، دارای موسیقی دیگری نیز هستند که به آن موسیقی محلی گفته می شود. موسیقی همه احتیاجات مردم را در خود منعکس می کرده است و به تمام شئون فردی و اجتماعی تعلق داشته است. موسیقی محلی در قلمرو شاخه ای یا گونه ای از فرهنگ و هنر قرار می گیرد که به آن فرهنگ عامه می گویند. از ویژگی های موسیقی بومی ، سادگی و بی پیرایه بودن آن است. در موسیقی بومی یا محلی ایران از یک سو نقش هنرهای اولیه ، باورها ، احساسات و به طور کلی زندگی گذشتگان را می توان بازیافت و از سوی دیگر جلوه های طبیعت را. جزء اصلی موسیقی محلی ایران را ، ترانه ها تشکیل می دهند. در بسیاری از این ترانه ها یادی از افسانه ها و داستان های آشنای محلی شده است. در روزگاران گذشته بین شعر و موسیقی پیوندی بسیار عمیق و استوار وجود داشته است. از ویژگی های موسیقی محلی کار آیی آن در مراسم مذهبی است. بنابر آنچه در تاریخ آمده مغ ها در دوره هخامنشی نیایش های خود را با آهنگ می خوانده اند. موسیقی سازی به قدر موسیقی آوازی محلی ، نتوانسته رشد کند. چون موسیقی آوازی از لحاظ تاریخی مقدم بوده و بشر به آسانی توانسته در هر شرایطی و یا در هر مکانی آواز بخواند. اما سازها در مراحل پیشرفته تر تمدن و به تدریج ساخته شده اند و سپس مورد استفاده قرار گرفته اند. سازهای بومی و محلی به دلیل باقی ماندن ساختار اولیه و اصیل آنها و یا لااقل مقدار زیادی از آن ویژگی ها در حد خود به شناخت ساز سازی و در نتیجه تاریخ موسیقی ایران کمک می کند. موسیقی بوشهری : به قول یکی از دوستان ، موسیقی جنوب با وجود زیبایی ها و توانایی هایش متاسفانه همچنان ناشناخته باقی مانده است . تصور مخاطبان عام موسیقی از موسیقی جنوب چنان به بیراهه می رود که گاه موسیقی جنوب را ، یک موسیقی مثلا با ریتمی تند و ملودی های یکنواخت و ترانه هایی بی معنی می شناسند . چرا اصل موسیقی جنوب همچنان ناشناخته مانده سوالی است که پاسخش زمان زیادی می برد . آیا این نوع موسیقی مخاطبی ندارد ؟ با هم بخش های مختلف موسیقی بوشهر را مرور می کنیم : بخش مهمى از موسيقى منطقه بوشهر را نوحهها وآوازهاى مراسم عزادارى تشکيل مىدهد. سينهزنى در بوشهر هميشه با آواز توأم است. اجراىسنج و دمام براى خبر کردن مردم براى انجام مراسم سينهزنى انجام مىگيرد. ...
رمان می تراود مهتاب 4
اونم سالهای جوونی و شادابی رو به حرمت عشقی که به پدرم داشت به پای من ریخت.این اواخر ھمدکتر کلافه اش کرده.میدونم که دست بردار نیست .خاله فروزان مامان رو دوره کرده واز فردای پیری براش میگھ.اینه کھ مامان نرم شده و میخواد بھ دکتر جواب بده.میدونمکھ عاشقش نیست.میخواد خودش رو بھ نوعی تسلیم سرنوشت کنه.داره با روزگار مدارامیکنھ.مامان یک ھمراه میخواد برای ادامھ زندگی.اما عشقش توی قلبش محفوظھ.گاهگداری جستھ گریختھ یھ چیزایی بھ خالھ فروزان میگھ و من از گوشھ و کنار میفھمم.دلم ضعف کرد. بلند شدم بھ اشپزخانھ رفتم اما چیزی برای خوردن پیدا نکردم.نانھا بیاتشده بود واز دھن افتاده بود .یک حبھ انگور دھنم گذاشتم و بھ اتاقم برگشتم.لباس پوشیدمو روسری مشکی حاشیھ دارم رو روی سرم انداختم و ھمان کیف چرم قھوه ای رو ازتوی کمد برداشتم .کیفی کھ ھر بار دیدنش اتش بھ جانم میزد.رنگ کیفم با مانتو و شلوارمشکی و روسری حاشیھ دارم تناسبی نداشت اما دلم اونو میخواست.لااقل ھمان یکروزی کھ دلم بی نھایت ھواشو کرده.گرچھ واقفھ کھ بیھوده اس .در کمد رو بستم وروانھ ی موسسھ شدم.از وقتی کھ دانشگاھم رو بھ اتمام رسونده بودم و با عرفان تویموسسھ اش ھمکاری میکردم.رشتھ ی تحصیلی ام ھم نقاشی بوده و این بر تبحرم افزوده.وقتی کھ پای بھ دفتر موسسھ گذاشتم عرفان رو دیدم کھ نگران پای تلفن نشستھ و دارهشماره گیری میکنھ.با دیدن من گوشی رو گذاشت و بلند شد و اومد طرفم،پرسید :کجابودی تا حالا؟خونسردانھ روی مبلی ولو شدم ،کیفم رو روی زانوانم نھادم و گفتم:چطور؟پشت میزش نشست و جواب داد:نگرانت بودم.خیلی دیر کردی.دیروز کھ میرفتی تاکید داشتی امروز زدتر میایی .مگھقرار نیست تا اخر ھمین ھفتھ کار نقاشی سالن رو تموم کنیم.ارام کیفم رو فشردم و گفتم:چرا دیشب یھ مقدار کسالت داشتم.خودش رو روی میز قدری جلو کشید و گفت:خالھ فروزان باھات حرف زد؟بی حوصلھ بلند شدم کیفم رو روی میز نھادم و گفتم:اره.عرفان دستش را مشت کرده زیر چانھ نھاد و مشتاقانھ نگاھم کرد و گفت:خب؟جواب دادم :بھ جمالت.بی حوصلھ بلند شد دستانش را روی میز قرار داد و گفت:ھنوزم میخوای منو سر بدوونی؟بگو بدونم مھتاب منظورت چیھ از این بازیا؟بھ طرف سالن رفتم و گفتم:حالا وقت این حرفا نیست عرفان.باشھ موقع خودش باھم صحبت مبکنبم.میبینی کھ کاردارم.عرفان یک گام بھ طرفم برداشت کھ مانعش شدم و گفتم مگھ تو کلاس نداری؟جواب داد :خیلی مھم نیست.لبخندی زدم و گفتم: اما کار من برام مھمھ.ھمان جا کھ ایستاده بود دست بھ سینھ شد و گفت:ھمین امروز باید جواب منوبدی.مفھمومھ؟خندیدم و گفتم:بھ خودم کھ این طوری قول دادم.تو ھم بھتره مزاحم کارم نشی.پرسید:کارت یا افکارت،کھ ...
میلاد نبی رحمت و صادق ولایت و هفته ودت
بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل به شایعات تا عکس متفاوت سحر قریشی هنری>دنیای هنر-در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستارگان و چهره های هر جامعه ای نیز این صفحات را برای ارتباط بهتر با طرفداران خود و مردم انتخاب کرده اند. چهره های جامعه ما نیز از این قضیه مستثنی نیستند و بسیاری از ستارگان سینما، موسیقی، ورزش، سیاست و ... ما با داشتن یک یا چند صفحه در شبکه های اجتماعی مختلف قصد در ارتباط مستمر و دو طرفه با مردم دارند. در این سری مطالب ما تصمیم گرفتهایم گزیده ای از فعالیت چهره های ایرانی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و ... در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم. ******* این شماره را با عکس زیبای ادموند بزیک و دخترش در کنار درخت کریسمس شروع میکنیم. یاد دورانی که ادموند در خط حمله تیم ملی کولاک میکرد و اشک مدافعان حریف را در می آورد، بخیر! عکسی از دوران کودکی بهرام رادان که نشان میدهد بهرام از همان موقع صورت زیبایی داشته است. بهرام رادان چون از دوران کودکی مدام در حال سفر و مهاجرت به اروپا و آمریکا و سایر نقاطِ خارج بوده است، به فارسی تسلط کامل ندارد و اکثرا توضیحات زیر عکس اش را به لاتین مینویسد تا سختش نباشد!