ساز دهل تركي
ساز و دهل
سازودهل باقدمتي كهن وماندگارنغمه هايشان بخوبي در ميان اقوام كرد ،لر، بختياري وقشقائي گيلك مي درخشند وباگوش مردمان ايران زمين به خوبي آشناست وباشادي وعزاي مردم هم نوا هستند. مردمان بومي بانغمه هاي غم انگيزش شيون و با نغمه هاي شادش پايكوبي مي كنند.به طوري كه در عروسي ها ومراسمات شادي ساز، گل مجلس مي شود . درزمان جنگ تحميلي خودد ر غرب كشور استان كرمانشاه شاهد بودم درشهرو روستا،هنگامي كه جسدي را به خانه ابديش مي بردند، نوازندگان محلي باسازودهل به دنبال جسد نغمه هاي غم انگيز مي نواختند وعزاداران كه پياده بودند بانغمه هاي ساز شيون مي كردند. اگرامروزنغمه هايي ماندگاررا مي شنويم همه حاصل تلاش وكوشش بي وقفه اساتيد اهل فن است كه به خوبي به يادگار مانده اند خود در دهه 60 كه از نزديك نواي اين سازها را مي شنيدم حس و شورغريبي در وجودم پديدار مي شد و از همان دوران نوجواني تاكنون علاقمند بودم ساز دهل رابيشتر واز نز ديك بشناسم . خوشبختانه اين شوق وافر موجب گرديد در اين زمينه تحقيقي داشته باشم كه پس ازسالها بر حسب اتفاق اين لطف به ياري خداو كمك دوستان شامل حال من شد وموضوعي كه سالها دغدغه ذهن من بود مختصرا درشهرزادگاهم اسلام آباد غرب، به نگارش در آورم. يك روز ظهر به منزل" مشهدي شيرخان ماهور" يكي از نوازندگان برجسته وخوش ذوق اين سازها رفتم ونشستي چند ساعته با اين استاد گرامي داشتم. استاد "مشهدي شيرخان ماهور" متولدسال 1326است وپنجاه سال با شادي وغم مردم به همراه سازش شريك بوده است . (در ماه محرم با ساز دُهل ، نغمه هاي غم انگيز (چَمري )نواخته مي شود."مشهدي شيرخان ماهور"نيز از آن دسته نوازندگاني است كه هر ساله در اين مراسمات شركت و در هياتهاي عزاداري (سينه زني و زنجير زني)ساز مي نوازد. من و استاد "مشهدی شیرخان ماهور در منزلش" آنچه در مورد سازومقام سازدراين مقوله مي خوانيد همه با تلاش وكوشش استاد "ماهور" و دوست دوران نوجواني ام و ديگرعزيزان واطر افيان نز ديك استاد "ماهور" است كه مرا به منزل ايشان راهنمايي كردند. ماحصل گفتگوي چند ساعته كاملا رضايت بخش وبنده را خوشنود كرده است واميد وارم شما عزيزان نيزبا خواندن اين مقاله تحقيقي اندكي از اين درياي بيكران علم موسيقي بهره مند شويد گرچه صحبت دراين زمينه بسيار است ووقت بنده بسياراندك كه بتوانم تحقيقي گسترده در اين زمينه به ارمغان بياورم .اميدوارم بعدها بتوانم بارهنمودها وياري شما خوانندگان عزيز آنطور كه بايد مطالب مفيدتري درباره ي سازهاي دهل و سرنا و اجراهايشان در استانهاي مختلف كشور ارائه دهم.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ� ...
آشنایی با ساز بالابان
بالابان ، دودک يا نرمه ني بالابان نامي است که آذري ها به اين ساز اطلاق کرده اند. در زبان ارمني، دودوک خوانده مي شود و در مناطق کردنشين ايران به نام نرمه ناي مي شناسند. اين تفاوت نام البته در صدادهي و شخصيت موسيقايي ساز هم خود را نشان مي دهد. يعني علي رغم شباهت ظاهري هر سه نوع، به راحتي مي توان نواي دودوک ارمني را با صداي بالابان آذري و نرمه ناي کردي تشخيص داد. بالابان ، ساز بادي چوبى دو زبانه به شكل استوانه و از خانوادة ناي و سُرنا. اين ساز را به اختلاف قسمى سرنا و كرنا و شبيه شيپور بزرگ ، شبيه نىلبك با 6 سوراخ انگشتى و يك زبانة 11 سانتىمتري ، شبيه سرنا با يك زبانة پهن ، همانند ساز باستانى نَرمه ناي و دوزبانه ، همچنين سازي با 7 سوراخ انگشتى و يك سوراخ شستى و دو زبانه به درازاي 6 سانتىمتريا با 8 سوراخ انگشتى و يك سوراخ شستى و زبانهدار نوشتهاند. اختلاف در اندازة تنه و شمار سوراخهاي بالابان و بىزبانه يا يك زبانه و دو زبانه بودن آن، اگر ناشى از اشتباه نويسندگان در شناخت بالابان نباشد، به تنوع ساخت و بزرگ و كوچك بودن اين ساز در حوزههاي جغرافيايى - فرهنگى گوناگون و شيوة ساختن آن به شكل نى يا سرنا مربوط مىشود . به طور كلى، ساختمان اين ساز از چند بخش تشكيل يافته است: نخست، تنة استوانهاي يا لولهاي شكل ساز كه آن را از چوبى سخت، مانند چوب توت، گردو ، شمشاد يا خيزران به طول 30 تا 40 سانتىمتر و قطر 5/1 سانتىمتر مىسازند؛ دوم، زبانة ساز كه دو تيغه يا دو لبه و از نى است و از اين رو، به نى و قَميش (يا قاميش، لفظى تركى به معناي نى) شهرت دارد؛ سوم، پوكة فلزي استوانهاي شكل كوچكى كه يك سرش با خَرَك به زبانه و سر ديگرش به تنة ساز مىپيوندد . پيشينه: بنابر اسناد و مدارك در دسترس، نوعى ساز بادي از خانوادة نى و سرنا دستكم از سدههاي نخستين دورة اسلامى در ايران شناخته شده بوده، و در ميان مردم بخشهايى از اين سرزمين به كار مىرفته است. بالابان به معناي نوعى ساز بادي نيين به صورتهاي بَلَبَن، بالَبَن و بالابَن در فرهنگهاي لغات تركى - روسى آمده است. در «لغت ...
بالابان،دودک يا نرمه ني+لینک دانلود آلبوم زیبای بالابان حسین حمیدی
بالابان نامي است که آذري ها به اين ساز اطلاق کردهاند. در زبان ارمني، دودوک خوانده مي شود و در مناطق کردنشين ايران به نامنرمه ناي مي شناسند. اين تفاوت نام البته در صدادهي و شخصيت موسيقايي سازهم خود را نشان مي دهد. يعني علي رغم شباهت ظاهري هر سه نوع، به راحتي ميتوان نواي دودوک ارمني را با صداي بالابان آذري و نرمه ناي کردي تشخيص داد.بالابان ، ساز باديچوبى دو زبانه به شكل استوانه و از خانوادة ناي و سُرنا. اين سازرا به اختلاف قسمى سرنا و كرنا و شبيه شيپور بزرگ ، شبيه نىلبك با6 سوراخ انگشتى و يك زبانة 11 سانتىمتري ، شبيه سرنا با يك زبانةپهن ، همانند ساز باستانى نَرمه ناي و دوزبانه ، همچنين سازي با 7سوراخ انگشتى و يك سوراخ شستى و دو زبانه به درازاي 6 سانتىمتريابا 8 سوراخ انگشتى و يك سوراخ شستى و زبانهدار نوشتهاند. اختلاف در اندازة تنه و شمار سوراخهاي بالابان و بىزبانه يا يكزبانه و دو زبانه بودن آن، اگر ناشى از اشتباه نويسندگان در شناختبالابان نباشد، به تنوع ساخت و بزرگ و كوچك بودن اين ساز درحوزههاي جغرافيايى - فرهنگى گوناگون و شيوة ساختن آن به شكل نىيا سرنا مربوط مىشود . به طور كلى، ساختمان اين ساز از چند بخشتشكيل يافته است: نخست، تنة استوانهاي يا لولهاي شكل ساز كه آنرا از چوبى سخت، مانند چوب توت، گردو ، شمشاد يا خيزران به طول 30تا 40 سانتىمتر و قطر 5/1 سانتىمتر مىسازند؛ دوم، زبانة ساز كه دوتيغه يا دو لبه و از نى است و از اين رو، به نى و قَميش (ياقاميش، لفظى تركى به معناي نى) شهرت دارد؛ سوم، پوكة فلزياستوانهاي شكل كوچكى كه يك سرش با خَرَك به زبانه و سر ديگرشبه تنة ساز مىپيوندد .پيشينه: بنابر اسناد و مدارك در دسترس، نوعىساز بادي از خانوادة نى و سرنا دستكم از سدههاي نخستين دورةاسلامى در ايران شناخته شده بوده، و در ميان مردم بخشهايى از اينسرزمين به كار مىرفته است.بالابان به معناي نوعى ساز بادي نيين به صورتهاي بَلَبَن،بالَبَن و بالابَن در فرهنگهاي لغات تركى - روسى آمده است. در«لغت آذربايجانى - روسى»، بالابان به معناي ساز بادي نه چندانبزرگ و شبيه زُرنا (= سرنا) ، در دائرةالمعارف موسيقى تركى» بَلَبَنيا نايِ بَلَبَن با اشاره بهمطلب جامعالالحان، نوشتةعبدالقادرمراغى ...
تنبور
تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیمها از روی دستهای بلند و کاسهای عبور کردهاست و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبور میتوان به ساز محلی با دستهای بلندتر و کاسهای بزرگتر و منحنی تر از سهتار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پردهبندی شده، تعبیر نمود. ویژگیهای اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سهتار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در میآیند، است. تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پيدا کرده است . به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن مشتق شده و کمال يافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و .... شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و .... با شکلهای مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه ها آمده در ايران باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا ميخواندند و اين ساز دارای سه سيم بوده است و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپايي گرديده است .تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات باستانی و اهورايي آن کوشيده اند ساز مذهبی و آييني آنها و همدم قلندران عارف وحق پرستان است بطوريكه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر ديده ميگذارند. آهنگ و نغمه های تنبور به صورت "مقامی" اجرا می شود و مانند كليه موسيقي های ايزان زمين دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگين و فراخ ميباشد که بسيار کهنسال مينايد و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان ميدهد. کاسه تنبور بيضي شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد . دارای 13 الی 14 و حداکثر 15 دستان - پرده- بوده و فواصل آن نزديك به پرده و نيم پرده است و برخلاف سازهای موسيقي سنتی در اين ساز ربع پرده وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .تنبور سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي .آنگاه ...
موسيقي كردي
افسانه ها پيدايش موسيقي كردي مثل اكثر قومها و ملتهاي ديگر از افسانههاي كردي شروع شد كه در اين قسمت، افسانهها در قالب ترانههاي كردي گفته ميشوند و اين ترانهها در فرهنگ كردي به ترانههاي ديواني تقسيم ميشوند و بيشتر محتواي آنها همان افسانههاي كردي است، كه شكل حماسي دارند. اولين طليعههاي هنر كردي از بار ادبي و هنر موسيقي حماسههاي كردي بودند كه مشهورترين كسي كه به اين نوع موسيقي پرداخته «كاويس آغا» بود كه ترانههاي وي همان حماسههايي هستند كه از گذشتگان بر جاي مانده است. حكايتها و داستان ها نوع ديگري از موسيقي فولكولور كردي مربوط به حكايتها و داستانهايي ميشود كه ترانههاي داستاني نيز به دو بخش قهرماني و دلدادگي قابل تقسيم هستند. در ترانههاي قهرماني به دلاوريها و مبارزه طلبيهاي يك قهرمان پرداخته ميشود و در ترانههاي دلدادگي جنبههاي رمانتيك و عاشقانه بين دو شخص بيان ميشود كه از اين ميان، ترانه «زنبيلفروش» كه جنبه عرفاني دارد و ترانههاي «آس و حسن» و «خج و سيامند» كه سرگذشت دو دلداده را بيان ميكند، از معروفترين آثار در اين بخش هستند. در بخش ديگر موسيقي كردي، «كردهاي سوراني» براي خود نوع ويژهاي از موسيقي دارند كه به آنها «گوراني» ميگويند كه اين نوع ترانهها در ميان كردهاي اطرف شهرستان اروميه و كردهاي تركيه (شمال) «لاوژه» گفته ميشود و اين نوع گورانيها ريتمي به نام «قهتار» دارند كه پژوهشگران براين باورند ريشه اين واژه از واژه زرتشتي «گاتا» گرفتهشده كه در اوايل، مربوط به يك سري نيايشها و مراسم مذهبي بوده است. دومين نوع اين موسيقي «هوره» نام دارد كه در ابتدا ترانههاي ويژهاي در حمد و نيايش«اهورامزدا» بود و اين واژه نيز ريشه زرتشتي دارد كه براي نيايشهاي مذهبي آن زمان كردها كه زرتشتي بودند، سروده شدهاند. در مراسم ترحيم هنگامي كه فردي براي مردم آن منطقه داراي اهميت فوقالعادهاي بوده، فوت ميكند، كردها از يك نوع موسيقي كه با مرثيهسرايي و مرثيهخواني شباهت دارد به صورت ترانه و با تعريف ويژگيهاي آن شخص براي او زاري ميكنند. در آيينهاي زادروز محمد، كردها يك نوع ويژه از موسيقي را اجرا ميكنند كه به آن «مولودي»ميگويند. البته مولوديخواني در بيشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولين مولودنامه در وصف و ستايش محمد را «ملاباتديي» صوفي و عارف مشهور نوشت كه بعدا مرسوم شد كه در زمان عيد مولود از سرودههاي وي در مولودي خواني استفاده كنند. اصيلترين سازهاي استفاده ...