ساخت کاردستی ساعت
ایده هایی برای تولد کفشدوزکی
ضمنا از این ایده ها هم می توانید در رنگ های مشکی و قرمز برای تزئین اتاق استفاده کنید.
چگونگی ساخت کاردستی ساعت برای بچه ها
اول با مقوای رنگی یه مربع در بیارین . بعد یه سی دی خراب وسطش بچسبونین . بعد 12 تا دایره ی کوچیک دربیارین و روشون از 1 تا 12 بنویسین و روی مربع مانند شکل بچسبونین . حالا 2 تا عقربه هم درست کنین و بهش بچسبونین . برای اینکه بتونین عقربه هاشو حرکت بدین با سنجاق ته گرد یا میخ پونز عقربه ها رو محکم کنین و پشتش یه پاک کن به سنجاقتون نصب کنین
ساخت کاردستی با وسایل دور ریختنی
این کیفهای بامزه و جذاب را ببینید..... واین هم از نمای نزدیک تر وباز هم نزدیکتر..... این آباژور خوشگل را ببینید..... این تزیین زیبا با یک پاچه از شلوار لی که میشه یک تزیین فوق العاده هم آموزش تصویری این کاردستی............... البته شما می تونید به سلیقه خودتون تزییناتش را زیباتر کنید..... آموزش ساعت همراه با الگو نیم دیگر ساعت چند می شود . البته این تمرینات در قالبی داستانی ارائه می شود . به عنوان مثال : علی ساعت یک ربع به هشت به خانه ی دوستش رضا رفت و آن جا سه ساعت و نیم بازی کرد وبه خانه برگشت . علی ساعت چند به خانه برگشته است ؟ در ابتدای کار آموزش برای کودکی که تازه خواندن ساعت را فراگرفته سخت به نظر می رسد ولی تکرار و تمرین در پیش بینی ساعت قبل و بعد واقعا معجزه می کند . در این پست سه نوع ساعت مختلف برای کار کردن با کودکان ارائه شده است که می توانید آن ها را دانلود کرده و سپس چاپ کنید . ساعت نوع اول :ساعتی است که زمان ها ی قبل و بعد را به نمایش گذاشته است .مثال :از روی ساعت کودک به راحتی درک می کند که ۱۰ دقیقه قبل از ساعت پنج عقربه ی بزرگ کجا قرر می گیرد . یا بیست دقیقه بعد از ساعت هفت عقریه ی بزرگ دقیقه شمار ساعت در کجا قرار می گیرد و ساعت را می خواند و مینویسد . دانلود ساعت با قابلیت خواندن زمان قبل و بعد ساعت نوع دوم :ساعتی است به شکل رنگین کمان برای افزودن عشق و علاقه ی بیشتر به یادگیری ساعت در کودکان . در این ساعت دقیقه های مربوط به هر عدد داخل ساعت هم در کنار آن قرار گرفته است که به یادگیری ساعت در ابتدای اموزش کمک شایانی می کند . خرگوش منگوله ای کاردستی درخت روپوش کار با کیسه زباله گوسفند ناقلا خیلی ساده بسته یندی هدیه خوراکی کاردستی با دایره نقاشی چشم باز اما بسته آزمایش بره با چوب پنبه نقاشی انگشتی آدم برفی کوچولو نقاشی با گواش نقاشی با بادکنک ساخت کارت تبریک خورشیدی جامدادی ذرت شکل با رول دوخت جامدادی با پارچه نقاشی سایه دار مداد با رول ایده کاشت سبزه عید تمرین مهارتی ادامه دادن الگوها ساخت شاخه گل برای جشن شکوفه ها فرفره کاغذی فانتزی درختچه های تزئینی با کاغذکشی و یونولیت آموزش ساخت نشانگر کتاب آموزش کاردستی با درب بطری ایده ای برای گروه بندی کودکان ساخت پروانه با کاغذ ساخت یک نوع کلاه جشن تولد ساخت ساده تاج با تور و چسب ساخت بره با رول آدمک با لیوان یک بار مصرف کاردستی دریا با کاغذ ساخت حیوانات با کارتن آویز پرستو برای اتاق کودک ساخت فرفره ی کاغذی آموزش ملیله ی کاغذی به کودکان ساخت جوجه با کاموا عروسک نمایشی با جوراب آموزش ساخت یک نوع کلاه با مقوا ساخت گل با رول کاغذ دستمال گل با شانه ...
صبح و سلام
صبح که میشه خروسم می زنه زیر آواز میگه دیگه بیدار شو کوچولو از خواب ناز از رختخواب دربیا خورشید خانم بیداره زمین چه روشن شده با نور اون دوباره! پاشو دیگه عزیزم پاشو با لب خندون سلام بکن به بابا به مادر مهربون
هزارپا
وسایل مورد نیاز: یک جوراب رنگی ساق بلند مقداری پشم شیشه مقداری کش رنگی نازک چشم های پلاستیکی دو عدد نی چسب های حرارتی دستورالعمل: جوراب را پشت و رو کنید و به کمک یک کش قسمت زیر پاشنه ی جوراب را ببندید. همانند تصویر قسمت زیر کش را ببرید. حالا جوراب را برگردانید و قسمت سر جوراب را (پاشنه) با پشم شیشه پر کنید. به وسیله ی پشم شیشه یک توپ کوچک درست کنید و آن را درست به قسمت زیر در طرف راست سر بچسبانید. پشم شیشه را به سمت بیرون هل دهید و با انگشتانتان جوراب را بکشید. با دست دیگرتان توپ را از قسمت بیرون بگیرید و با کش دور آن را ببندید. به این ترتیب اولین پای هزار پای شما درست می شود. این کار را برای سمت چپ هزار پا انجام دهید. بدن هزارپا را درست در بالای پای جدید پر کنید. این کار را در قسمت پایین جوراب ادامه دهید. قسمت پایانی کار را با کش محکم کنید. به کمک چسب های حرارتی چشم های پلاستیکی را بچسبانید. در قسمت بالای سر هزار پا دو شاخک بچسبانید. و با ماژیک یک لب خوشگل برای آن بکشید.
کودکی حضرت ابراهیم
در روزگاران گذشته، شهر شگفت انگیزی بود به نام بابل . بابل یکی از بزرگترین شهرهای آن زمان بود. شهری با ساختمان های بلند و بتخانه هایی با شکوه . حاکم شهر بابل فرد ظالمی بود به نام نمرود . نمرود خود را خدای بابل می دانست و به مردم دستور داده بود که او را بپرستند . البته مردم بابل تنها این یک بت را نداشتند بلکه آنها بتهایی با شکلهای مختلف می پرستیدند .در شهر بابل روزگار به همین شکل می گذشت، تا اینکه ستاره شناسان پیش بینی کردند که، کودکی به دنیا خواهد آمد و حکومت نمرود را ازبین خواهد برد.نمرود با شنیدن این خبر تمام سعی خود را برای از بین بردن این کودک به کار گرفت . ولی هیچ یک از روشها به نتیجه نرسید و سرانجام آن نوزاد به دنیا آمد . مادر نوزاد برای حفظ جان کودک، او را در گوشه ی غاری نزدیک محل زندگیش قرار داد و در همان جا کودکش را بزرگ کرد . نام آن کودک ابراهیم بود . سیزده سال از آن ماجرا گذشت . ابراهیم دیگر به سن نوجوانی رسیده بود . در همین زمان بود که به همراه مادرش به شهر بازگشت . در راه بازگشت ابراهیم و مادرش به یک گله شتر رسیدند . ابراهیم بادیدین شترها از خود پرسید:این همه شتر چگونه بوجود آمده اند؟ این ها را چه کسی آفریده است؟ابراهیم بارها و بارها این سوال به ذهنش رسیده بود اما جوابی برای آنها پیدا نکرده بود .