زمان ها در دستور زبان فارسی

  • دستور زبان فارسی(قید)

    قید کلمه ای است که چگونگی انجام یافتن فعل یا مفهوم صفتی یا معنی کلمه دیگری را به چیزی از قبیل زمان ، مکان ، حالت  و... مقیّد می سازد . وقتی می گوییم ، « شهاب سخنرانی کرد .» شنونده می پرسد ؛ چگونه سخنرانی کرد ؟ درجواب می گوییم : شهاب خوب سخنرانی کرد . پس کلمه ی خوب چگونگی انجام یافتن فعل را نشان می دهد . باز شنونده می پرسد : کِی وکجا سخنرانی کرد؟ جواب می دهیم : شهاب امروز  اینجا  خوب سخنرانی کرد . کلمه ی ( بسیار) خوب را که قید است مقیّد ساخته است این گونه قید ها را قید مقیّد نامند . شهاب کتاب زیبایی دارد . شهاب کتاب بسیار زیبایی دارد . کلمه ی "بسیار" قید است ، صفت زیبایی را مقیّد ساخته است . خوشبختانه آگاهی مردم کردستان بیشتر شده است . در اینجا کلمه ی "خوشبختانه" تمام جمله را مقیّد کرده است پس نتیجه می گیریم که : وظیفه ی اصلی قید مقیّد ساختن فعل است ولی می تواند صفت وقید دیگر وتمام جمله را مقیّد سازد . انواع قید : قید مختص بعضی از قید ها جز نقش قیدی ، نقش دیگری در جمله نمی پذیرند، این قبیل قیدها را قید مختص می نامند . زیرا که اختصاص به نقش قیدی دارند مانند : هرگز ، هنوز ، البته ، مثلاً ، احیاناً ، اتفاقاً این قیدها همیشه در جمله به صورت قید به کار می روند ، مانند : من هرگز او را ندیده ام . البته من خواهم آمد . پدرم هنوز از مسافرت برنگشته است . کلمه های "هرگز" ، "هنوز" و "البته" دراین جمله ها قیدند ودر هرجمله ی دیگری نیز بیایند نقش قیدی دارند . توجه : کلمه هایی که در آخر آن ها تنوین "دو زبر" هست همگی در زبان فارسی قید مختصند . مانند : اتفاقاً ، احتمالاً ، اجباراً ، دائماً ، اصلاً ، معمولاً ، سریعاً ، مخصوصاً ، تقریباً و...  . بعضی از ترکیب ها وعبارت های عربی نیز در فارسی به صورت قید مختص به کار می روند . مانند: آخرالامر ، الآن ، بالعکس ، فی الفور ، بالطبع ، مادام ، حتی المقدور و... .قید مشترک بعضی از اسم ها وصفت ها وکلمه های دیگر گاهی درجمله نقش قیدی پیدا می کنند ، این نوع قید ها را قید مشترک می گویند . پس قید مشترک قیدی است که در اصل قید نیست ، مانند: احمد شب به خانه برگشت . دراین جمله "شب" قید واقع شده است ، درحالی که در اصل قید نیست بلکه اسم است . احمد خوب می نویسد . دراین جمله "خوب" قید واقع شده ، درحالی که در اصل خوب صفت است . کی به خانه می آیی؟  در این جمله "کی" قید واقع شده ، در حالی که دراصل ضمیر پرسشی است . اقسام قید از جهت معنی قید زمان : شب باران آمد . بعضی وقت ها مدرسه مراسمی اجرا می کند . امروز زود بیدار شدم . امسال سال خوبی خواهیم داشت . فردا جلسه داریم . همیشه طبیعت را دوست می دارم . قید مکان : حسن اینجا نشسته است وحسین آنجا . ما هر شب ...



  • کلمه در دستور زبان فارسی :

    * کلمه در دستور زبان فارسی به هفت قسمت تقسیم می شود:  1- اسم       2- صفت       3- ضمیر       4- فعل        5- قید     6-   حرف       7- صوت * اسم :  تارا ، امیر ، درخت ، پنجره ، قلم ، کتاب و ...  * صفت :  داننده ، نالان ،  توانا ، خوب ، بد ، بزرگ و ... * ضمیر :  من ، تو ،او ، ما ، شما ، خود و ...  * فعل :  خواهد خورد ، می نویسد ، برده بود ، شنیده ام و ... * قید :  ناگهان ؛ هرگز ، کم کم ، اندک اندک ، همیشه  و ...  * صوت :  آه ، دریغا ، آخ ، حیف ، پیف و ... * حرف :  اگر ، ولی ، امّا ، از ، به ، برای ، را ،  در و ...  * تعریف اسم :  اسم کلمه ای است که برای نامیدن کسی ،چیزی یا حیوانی دلالت می کند و زمان و  شخص ندارد. مثال :    مریم ، پدر ، مادر ، استاد ، خواهر ، مادر بزرگ و ... ( نامی برای انسان )  چوب ، میز، شیشه ، فرش ، کتاب ، دفتر ، لباس و ... ( نامی برا ی اشیاء )  شیر ، مار ، سگ ، گوسفند ، مرغابی ، گربه ، روباه  و ... ( نامی برای حیوان ) نکات مهم : 1-  بعضی از اسم ها بین اسم انسان و اسم بعضی از حیوا نات مشترک هستند. مانند : پروانه ، کبوتر ، غزال ، آهو ، شاهین و ...  2-  بعضی از اسم ها بین اسم انسان و عناصر طبیعت مشترک هستند.   مانند :   ژاله ، شبنم ، ستاره ، باران ، خورشید و ...  3- بعضی از اسم ها بین اسم انسان و اسم بعضی از گل ها مشترک هستند.   مانند :   شقایق ،  نیلوفر ،   نسترن ، یاسمن ، یاس و ...  *  اسم از چند نظر مورد بررسی قرار می گیرد:  1- بررسی اسم از نظر عدد    2- بررسی اسم عام و اسم خاص  3-  بررسی اسم از نظر سا ختار  *  اسم از نظر عدد بر سه قسمت تقسیم می شود :  1- مفرد       2- جمع      3- اسم جمع  * مفرد : مفرد اسمی است که بر یک نفر ، یک چیز یا یک حیوان دلالت کند. این اسم هیچ نشانه ای ندارد.   مانند : خانه ، استاد ، مادر ، گل ، پرده ، کلاغ و ...  * جمع : اسمی است که بر بیش یک نفر ، یا یک چیز یا یک حیوان دلالت کند. مانند : مردان ، کتاب ها ، مدرّسین ، اطّلاعات ، شهدا و ... نکات مهم :  جمع دارای نشانه هایی است. نشانه های جمع عبارتند از : ۱-  ها : کتاب ، میز ها ، درخت ها ، مرد ها و … 2-  ان :    مردان ، معلّمان ، شیران ،کبوتران و … 3- ات : اختراعات ، اکتشافات ،  تحقیقات ، تعلیمات و …  4- ین :   مدرّسین ، معلّمین و …  5- ون : انقلابیون ، روحانیون  و …    * نکته ی 1 : نشانه های جمع ( ین ، ون ، ات ) از عربی وارد زبان فارسی شده اند. * نکته ی2: جاندا ران را هم بانشانه ی ( ها ) و هم نشانه ی جمع ( ان ) جمع می بندند.  مثال : ، مادر ها ، مادران، پدر ها ، پدران ، معلّم ها ، معلّمان * نکته ی3 : اشیاء  را  فقط با نشانه ی  جمع ( ها ) جمع می بندند.  مثال :  تابلوها ، شیشه ها ، کاسه ها ، روپوش ها و …  *  نکته ی 4: بهتر است جانداران را با نشانه ...

  • مصدر ها ی رایج در زبان فارسی

    دانلودباسمه تعالی نکته ی آموزشی اوّل: مصدردر لغت به معنی محلّ صدور یا صادر کردن است،ولی در اصطلاح دستور زبان فارسی، کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاریا روی دادن حالت دلالت می کند، بی آنکه زمان و شخص داشته باشد.     نکته ی دوم :  فرق مصدر با فعل درآن است که فعل زمان و شخص دارد، ولی مصدرزمان و شخص ندارد.     خورد ( فعل )          خوردن ( مصدر )      گرفت ( فعل )        گرفتن ( مصدر(   نکته ی سوم : علامت مصدر نون ( ن ) ماقبل مفتوح است. یعنی؛ نونی که قبل از آن فتحه دارد.  مثال : پرسیدن ، نوشیدن ، گفتن ، نوشتن ، آمدن ، کشتن ، شنیدن ، گرفتن ، زدن و...   نکته ی  چهارم: کلمه ای مصدر است که اگر نون آخر آن را حذف کنیم، ریشه ی فعل یا بن فعل، به دست آید.مثال :  گداختن با حذف نون می شود ( گداخت(   نکته ی پنجم : از مصدر می توان انواع فعل در زمان های مختلف ساخت و در ساخت بعضی از اسم ها صفت ها و قید ها بهره گرفت.  به عنوان مثال از مصدر " رفتن " می توان واژه های زیر را بنا کرد.             رفتار ، روش ، روان ، رونده ،رفته ، رفتنی ، می رفت ، می رود و...   نکته ی ششم : تمامی مصدر ها اسم هستند زیرا نه زمان دارند و نه شخص .      نکته ی هفتم :  از مصدر می توان بن ماضی و بن مضارع بنا کرد.   نکته ی هشتم : با حذف نون ( ن ) آخر مصدر بن ماضی به دست می آید.  شنیدن ( شنید )                   آلودن ( آلود(  نکته ی نهم : برای درست کردن بن مضارع ابتدا از مصدر فعل امر می سازیم، سپس ( ب(امر را از اوّل آن حذف می کنیم.  دیدن ( مصدر )                 ببین ( فعل امر )           بین ( بن مضارع)          نشستن ( مصدر )        بنشین ( فعل امر )                نشین ( بن مضارع )     نکته ی دهم : مصدر هایی که با (  آ  ) آغازین شروع می شوند، به هنگام درست کردن فعل امر یک حرف ( ی ) میانجی می شود.  آزردن  ( مصدر )         =         بیازار ( فعل امر )           =           آزار ( بن مضارع )  آموختن ( مصدر )     =     بیاموز ( فعل امر )      =         آموز ( بن مضارع )   نکته ی یازدهم :  بن مضارع بعضی از مصدر ها دور از ذهن هستند. با کمی دقّت می توان بن مضارع آن ها به دست آورد.  1- آمدن( مصدر )  =   آمد ( بن ماضی )  =   بیا ( فعل امر )  =     آ(ی) -بن مضارع  2-   آراستن ( مصدر )   آراست ( بن ماضی )   بیارا ( فعل امر  )  آ را(ی)- بن مضارع  3-  آزردن ( مصدر )     آزرد ( بن ماضی )    بیازار ( فعل امر )       آزار ( بن مضارع  4-  آسودن ( مصدر ) آسود ( بن ماضی )   بیاسا ( فعل امر )  آسا(ی)- بن مضا رع  5- آشفتن ( مصدر )   آشفت ( بن ماضی )  بیاشوب ( فعل امر )  آشوب ( بن مضارع 6-  آلودن ( مصدر )          آلود ( بن ماضی )    بیالا ( فعل ...

  • دستور زبان فارسی ششم

    تعریف فعل : معمولا در انتهای جمله می آید و بر خلاف کلمه های دیگر صرف می شود. به تنهایی و یا به کمک وابسته هایی بر چهار مفهوم دلالت می کند : 1 - یکی از مفهوم های زیر به شکل مثبت یا منفی الف) انجام دادن یا انجام گرفتن کاری ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی پ) پذیرفتن حالتی یا صفتی ت) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی ۲-در فعل مفهوم شخص وجود دارد یعنی گوینده فعل را به خود نسبت دهد یا به شخص دیگری الف) اول شخص یا متکلم ب) دوم شخص یا شنونده یا مخاطب پ) سوم شخص یا غایب یا دیگری ۳-در فعل مفهوم مفرد یا جمع بودن وجود دارد ۴-فعل زمان را نیز نشان می دهد در الف) زمان حال ب) زمان گذشته پ) زمان آینده بن فعل : بن مضارع : ساخت های زمان حال (مضارع) و امر از آن ساخته می شود . ساخت های زمان حال و امر اجزایی که پیش از بن می آید بن مضارع اجزایی که پس از بن می آید. می خور م می خور ی می خور د ب خور ید ب خور ند بن ماضی : ساخت های زمان گذشته و آینده از آن ساخته می شود. ساخت های زمان های گذشته و مستقبل اجزایی که پیش از بن می آید بن ماضی اجزائی که پس از بن می آید خورد م خورد ه ام می خورد ه ای می خورد م خورد ه بودیم خورد ه باشید خورد ه بوده ایم خواهی خورد شناسه : جزئی که در فعل شخص را نشان می دهد . شخص مفرد یا جمع شناسه در فعلی که زمان حال را نشان می دهد در فعلی که زمان گذشته را نشان می دهد اول شخص مفرد ( -َم) خورَم خوردَم دوم شخص مفرد ( -ی) خوری خوردی سوم شخص مفرد ( -َد) خورَد خوردی اول شخص جمع ( -یم) خوریم خوردیم دوم شخص جمع ( -ید) خورید خوردید سوم شخص جمع ( -َند) خورَند خوردن مصدر: کلمه ای که مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد می رساند . بن ماضی + -َن خورد + -َن = خوردن مصدر جعلی : از کلمه ای مثل اسم فعل بسازیم مصدر آنرا جعلی گویند. (اسم + ین مضارع + ید = بن ماضی + -َن = مصدر) چرب + ید + -َن بلع + ید + -َن اجزای پیشین : بسیاری از افعال علاوه بر شناسه اجزای دیگری هم دارند مانند “می”، “ب”، “ن” و در قدیم “م” و “همی” و چون در آغاز فعل می آیند آن ها را اجزای پیشین می نامیم . ساختمان فعل : فعل در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر تقسیم می گردد . فعل های ساده: مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد: آفریدن ...

  • کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی

    کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسیزبان عربی بیش از هر زبانی بر زبان فارسی تأثیر گذاشته‌است و بسیاری از واژگان و تعابیر عربی در فارسی به کار می‌روند. استفاده از کلمه‌های عربی متداول - که برای بیشتر مردم قابل فهم باشد - اشکالی ندارد، امّا واژه‌های عربی دور از ذهن را نباید به کاربرد، مانند کلمهٔ «مُنَوِّم» به جای «خواب‌آور». به کار بردن قواعد و علامت‌های عربی برای کلمه‌های فارسی درست نیست. مهمترین کاربردهای نادرست قواعد عربی در زبان فارسی در این مقاله آمده‌است. محتویات     ۱ علامت‌های جمع عربی    ۲ آوردن «اَل»    ۳ علامت مصدر جعلی (صناعی) عربی    ۴ تنوین    ۵ هماهنگی صفت و موصوف    ۶ صفت برتر عربی + تر یاترین    ۷ عَلَیه یا برعَلَیه    ۸ مثنی    ۹ جستارهای وابسته    ۱۰ منابع  علامت‌های جمع عربی در زبان عربی یک مفرد ممکن است چندین جمع مختلف داشته باشد مانند بنوک -ابناک- بانکات که همگی جمع بانک است. بکار بردن جمع مکسر عربی بشدت زبان فارسی را پیچیده و مشکل نموده‌است باید حتما از جمع مکسر و بی قاعده عربی جلوگیری شود مثلا سرادیب- افاغنه - الوار- اکراد-ازمنه غلط است باید بگوییم سرداب ها- افغان ها- لرها - کردها- زمان‌ها در زبان عربی علامت‌های جمع مذکّر سالم «ین» و «ون» و علامت جمع مونث سالم «ات» است.و جمع مکسر عربی قاعده مشخصی ندارد. از این علامت‌ها نباید در زبان فارسی استفاده شود؛ مثلاً به کاربردن این واژه‌ها اشتباه است: ویرایشات، بازرسین، داوطلبین، فرمایشات، گرایشات، آزمایشات، پیشنهادات، گزارشات، پاکات، کوهستانات، نمایشات، دستورات. بلکه برای این کلمات باید از علامت‌های جمع فارسی؛ یعنی «ان» و «ها» استفاده کرد. برای مثال صورت درست کلمات بالا به این صورت است: ویرایش‌ها، بازرسان، داوطلبان، فرمایش‌ها، گرایش‌ها، آزمایش‌ها، پیشنهادها، گزارش‌ها، پاکان، کوهستان‌ها، نمایش‌ها، دستورها. البته برخی از واژه‌ها، مانند: «باغات، دهات، شمیرانات، و لواسانات» نشان‌دهندهٔ یک مجموعه هستند. مثلاً شمیرانات به معنای «شمیران و نواحی تابع آن» است. پس به کاربردن این کلمه‌ها اشکالی ندارد، ولی بهتر است تا جای ممکن از ساختن واژهای جدید با این علامت خودداری کرد. همچنین به کاربردن علامت «جات» مانند شیرینی‌جات به عنوان نشانهٔ جمع در زبان فارسی پسندیده نیست و باید از آن خوددداری کرد.[نیازمند منبع] افزودن علامت‌های فارسی به کلمات عربی اشکالی ندارد و بهتر است به جای استفاده از جمع‌های مکسر عربی از علامت‌های جمع فارسی استفاده شود: مثلاً به «شکات» از «شاکیان» استفاده شود. [۱]آوردن «اَل» «اَل» در ...

  • معرفي و بررسي كتاب ِ «درسنامه دستور» (تحقيق در مباحث دستور زبان فارسي)

    بررسي كتاب دكتر نبي­لو، در اين كتاب سعي كرده است كه دستور سنتي را با ديد انتقادي بنگرد كه اين ايده اگر بهتر از وضع کنونی به سرانجام مي­رسید شايد بهترين وجه اين كتاب بود و بخش­هايي كه به اين ايده اختصاص يافته­اند هم، بهترين فصل­هاي كتاب بودند. با اين وجود، ایرادها و نكته­هایي در كتاب هست كه ابهام­برانگيزند و بايد به آن­ها پاسخ داده شود. مؤلف، عنوان «درسنامه دستور» را براي كتاب برگزيده است كه با محتواي كتاب چندان تناسبي ندارد؛ چرا كه با ديدن اين عنوان، خواننده انتظار دارد كه با برنامه­ يا روشي براي آموزش علم دستورزبان يا چيزي شبيهِ آن روبه­رو شود، كه چنين نيست. فصل­هاي كتاب در يك نگاه كلي در سه دستۀ ناهمگن جاي مي­گيرند و انسجامي ندارند؛  فصل دوم كتاب، به بررسي دستوري زبان­هاي ايراني –از اوستا تا دري-  اختصاص دارد؛ فصل سوم، ويژگي­هاي دستوري تفسير روض­الجنان را بررسي مي­كند، و فصل­هاي بعدي هم دستورهاي سنتي را با ديد انتقادي مي­كاوند. اگرچه دكتر نبي­لو در مقدمۀ كتاب گفته است كه مباحث دستوري زبان­هاي قديم و دري را با نهايت اختصار آورده تا مقدمه­اي شود براي ورود به دستورسنتي قرن حاضر،‌ اما اين معرفي مختصر نزديك به نيمي از حجم كتاب را به خود اختصاص داده است، در حالي­كه روشن نيست كه دانستن ويژگي­هاي دستوري زبان­هاي قديمي و ويژگي­هاي دستوري تفسير روض­الجنان چه كمكي به نقد دستور سنتي قرن حاضر مي­كند؟ بعضي بحث­هاي كتاب نيز، يك­دست نيستند؛ مثلا دربارۀ «فعل» در صفحۀ 47، دربارۀ فعل زمان آينده در زبان فارسیِ باستان بحث كرده است، ولي در قسمت زبان پهلوي، به زمان آيندۀ فعل­ها اشاره­اي نكرده است؛ يا در قسمت زبان پهلوي، گفته است كه فعل مجهول در اين زبان، كاربرد داشته است، ولي در زبان باستان دربارۀ فعل مجهول هيچ سخني نگفته است. و يا در بخش مربوط به پارسي ميانه، از نظم اجزاء جمله نيز سخن گفته است، در حالي­كه در بخش­هاي ديگر، سخني از نظم اجزاء جمله نيست؛ يا در بخش ششم، در قسمت "اسم" انواع اسم مركب در دستور پنج استاد را آورده، ولي انواع اسم مركب در دستور انوري­-احمدي را نگفته است. دربارۀ بخش­هاي مربوط به نقد دستور سنتي نيز، مؤلف در مقدمۀ كتاب گفته است كه 6 كتاب را براي بررسي انتخاب كرده است -كه در بخش معرفي كتاب به آن­ها اشاره شد- اما در بررسي­هايش به سخن خود پاي­بند نيست؛ چرا كه در بعضي موارد به بررسي موضوع در همۀ اين كتاب­ها نمي­پردازد؛ مثلا: -        در بخش پنجم (قسمت "حروف")، تعريف وحيديان را نگفته است.  -        در قسمت "اضافه" (ص 184 و 185) نظر انوري را بررسي نكرده است. -        در قسمت "صوت" (ص 230) فقط نظر خانلري ...