ریزدانه های الماس دانلود
اردوان کـــامــکار - ریـــزدانه های الـــماس
دانلود آلبوم ریز دانه های الماس
کاش از جشنواره موسیقی فجر هم مانند فیلم فجر حمایت میشد
اردوان کامکار که به زودی آلبوم "ریز دانههای الماس" با تکنوازی سنتور وی عرضه میشود، از اینکه حوزه موسیقی و جشنواره موسیقی فجر به اندازه کافی مورد حمایت قرار نمیگیرد ابراز تاسف کرد. اردوان کامکار، نوازنده سنتور درباره آلبوم جدید خود با نام "ریز دانههای الماس" بیان کرد: آلبوم "ریز دانههای الماس" شامل تکنوازی سنتور است که یک ماه دیگر منتشر میشود. وی که نزدیک به 10 سال است در زمینه انتشار آلبوم موسیقی فعالیت نکرده است، افزود: این آلبوم در دستگاه اصفهان کار شده است و چهار قطعه اصلی دارد که همه این قطعات به همدیگر متصل هستند و نامهای آنها عبارتند از "پریشان در باد"، "انتظار"، "راه کابل" و "ریزدانههای الماس". کامکار درباره فضای حاکم بر آلبوم در دست انتشارش توضیح داد: بعد از 12 سال که این آلبوم را منتشر نکردم، ترجیح دادم که این اثر را بین فضای سنتورنوازی معاصر و سنتی ارائه کنم. سنتورنوازی معاصر پیشرفت خود را کرده ولی باید در این عرصه هم ریشه در سنتهای خود داشته باشیم زیرا هیچ درختی بدون ریشه پایدار نمیماند. وی اضافه کرد: اکثر ملودیهایی که در این آلبوم به کار بردهام، ملودیهای محلی است و سعی کردهام با تکنیکهایی که در طی سالیان گذشته آموختهام ولی در طول زمان پیشرفتهتر شده است، بر غنای این اثر بیفزایم. جشنواره موسیقی فجر بی سر و صداست این نوازنده درباره برگزاری جشنواره موسیقی فجر و جایگاه این جشنواره در موسیقی کشور گفت: معتقدم نباید جشنوارهها کارکرد یک هفتهای داشته باشند و تنها به برگزاری آنها در یک بازه زمانی راضی باشیم بلکه باید در طول سال برای شکلگیری یک جشنواره تلاش شود و کارشناسان برای شناخت استعدادهای نو تلاش کرده، برای رقابت آماده شوند و نوازندگان و داوران را به خوبی انتخاب کنند تا شاهد یک جشنواره پویا و اثرگذار باشیم. به گفته وی، امسال جشنواره موسیقی فجر در سکوت خبری کار خود را دنبال میکند که چندان مطلوب نیست. وی انتظارات خود را از جشنواره موسیقی فجر اینگونه تبیین کرد: همانطوری که در سالهای اول جشنواره شاهد بودیم، باید کارشناسان موسیقی به شهرستانها بروند و گروههای موسیقی را که لیاقت دارند به مرکز بیاورند و آنان را ولو اینکه امکانات بسیار کم باشد، حمایت کنند و به جوانان بیشتر بها دهند. دولت از نوازندگان و موسیقیدانان حمایت نمیکند کامکار با بیان اینکه جشنواره موسیقی فجر باید بیشتر به جوانان توجه کند، اظهار کرد: در این جشنواره استادان را به حال خودشان بگذارند زیرا آنها کارهای خود را انجام دادهاند و به قولی آرد خود را بیخته و الکشان را آویختهاند؛ بنابراین ...
حاصل عمر
چه روزگاری داشتم من با "حاصل عمر" همایون شجریان ... من حاصل عمر همایون شجریان رو از همه ی کارهاش بیشتر دوست دارم. فقط نوشتم که یادم نره چه روزگاری من داشتم با این آهنگ. اولین تصنیف فارسی که من کامل حفظ شدم و با سازی که یه هنرمندی زد برام ،خوندم ... تو اوایل نوجوانی بودم. اینترنت نبود و خیلی اطلاعی از آهنگسازا نداشتم ، ضرابیان رو میشناختم اما سینا جهان آبادی رو نه ... یکی دو سالی سینا جهان آبادی که تنظیم این یک کار رو تو اون آلبوم داشت برام یه علامت سوال بود که کیه ... یه سری احساسا فقط و فقط تو همون سن و سال اتفاق میفتن. یادمه پول اینکه هدست بخرم رو نداشتم ، چند مدتی جمع و جور کردم ، یدونه هدست تکیه خیلی داغون خریدم که دقیقن شکل سمعک بود ، شاید دیده باشین ، به گوشمم بزرگ بود ... اما دیگه با خیال راحت با دستگاه VCD که داشتیم ، VCD Super sunny ، با خیال راحت آهنگارو گوش میدادم بدون اینکه بعد ظهرا موقع خواب مجبور باشم کم کنم صدا رو که بقیه بیدار نشن ... سی دیش خشدار شد ، رفتم دادم رایت کردن برام از روش ، روزنامه ای که کاور آلبوم توش چاپ شده بود رو خریدم و با قیچی بریدم و چسبوندم رو سی دی ... میدونم قابل درک نیست براتون و مسخره به نظر میاد ، برای خودم نوشتمش من اون موقع دیگه موقع آهنگ گوش دادن فکرم هزار جا نبود ... خیلی حال میکردم با زندگی ... تازه اون موقع سخت ترین برهه زندگیمم بود ... کولاک کمبودها! اما آی زندگی بود .. آی زندگی بود ... گوش بدید حاصل عمر رو بعدن ، گوش کنید و کیفشو ببرید ... خوب "هوای گریه" طرفدارش بیشتر بود ... اما من طرفدار "حاصل عمر بودم" همونطور که با وجود محبوبیت عجیب "چرا رفتی" ، من طرفدار "کولی" ام دقیقن منو یاد همون آلبوم نسیم وصل میندازه این موضوع یاد رهی معیریه نازنین هم بخیر ... زندگی میکنم با شعرهاش بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیدهام همچو نسیم از این چمن پای برون کشیدهام شمع طرب ز بخت ما آتش خانهسوز شد گشت بلای جان من عشق به جان خریدهام حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود تا تو ز من بریدهای من ز جهان بریدهام تا به کنار من بُدی بود به جا قرار دل رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیدهام تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیدهام دانلود به به ، همش نوستالژیه ، نابودم کرد اصلن این حس و حال خوب و عزیز
مطلبی برای خودم ...
سرزمینم آشفته س .... این آشفتگی منو بدجور آشفته کردهشعر و اجرا : حمید شریفیانصافا زنده باد .... ته مه ن دریژ بی کاک حمید ....حجم کلیپ 7 مگابایت هست که میتونید از دوتا لیک زیر دانلود کنید ، برای راحتی شما هم تو مدیافایر آپلود شد و هم تو پرشینگیگMediafire ---- Persiangigدوستان عزیز به ترجمه اکتفا نکنید ... به اجرای شعر دقت کنیدامیدوارم لذت ببریداگر بعضی از قسمت های شعر درهم ریخته بود ، بخاطر اینه که زبان کردی سیستم فعال نیست ، به اجرا دقت کنید متوجه میشید-رۆژنامه بێ رۆژگاره کان .... شۆنامه بێ دیواره کان[روزنامه های بی روزگارها ..... شب نامه های بدون دیوارها] *1 له ۆِلاتی نَفَس بۆ با .... هَۆالێ ۆا به رێ ئه کا [توی سرزمینی که باد تو اونجا نفس میکشید ... روزگار از این قراره ...] ۆشه ئیک به چه قو کۆژرا .... ماسی ئیک به طَناف خِنکا ["کلمه ای" به ضرب چاقو کشته شد .... یه ماهی با طناب خفه شد] *2 یادیک به ساطور لَت لَت بو ... جووانیش قِژی پیه ۆ نَما ["نام و یادی" به ضرب ساطور تکه تکه شد .... "جوانی" هم پیر شد و مویی به سرش نموند....] هَر چی په پولهَ ی بال روته .... رۆحی وِرد بو ، باڵی شِکا[پروانه های بی پروایی که به دنبال آزادی بودن ... روحشون خرد شد ... بالهاشون شکست] ئه لێن نامه ییک عاشقانه ... چَند ضَربه شَلاقیان لێ دا [میگن ، برای "یک نامه ی عاشقانه" صد ضربه شلاق صادر شد] ئه لێن ئاۆاتی خوی سوتان .... به هاریش کُلیه ی خۆی فِروشت[میگن "آرزویی" خودش رو به آتش کشید .... "بهار" هم کلیه اش رو به حراج گذاشت] ئه یژِن ئی تِر خوێن پول ناکا .... هَر له داخا رِگی خۆی کوشت [میگن دیگه "خون" ، بهایی نداره .... به همین خاطر هم رگ خودش رو زد] ئه لین خه ونیک سه کته لێ دا .... قرض داری سگ و سوتِک بو [میگن "خواب" هم سکته کرده ... به کس و ناکس بدهکاره] ئه یژن نانی تاکسیه کان .... رۆژی صد جار چو به هینا [میگن نون سفره ی تاکسیا روزی صدبار به لجن کشیده میشه] ئه لێن ماچیک لَم به ر جادّه تا گِه ییشته ئه و بَر جاده ... هَم ئابروی چو هَم شِت کِرا وِریا بِن ... جادّه ییک نه ما [میگن "یه بوسه ی عاشقانه" وقتی از اینور جاده به اونور جاده رسی ، هم آبروش رفت و هم دیوونه شد][بهوش باشید ... دیگه جاده ای نموند ...] ئه یژن دوکَل ئه و نه فِره س ... هه ورَه کانی خِنکاندووَه [میگن دود و سیاهی انقدر زیاده .... که ابرها رو خفه کزده] قِناریه کانیش خومارِن .... هیۆا خه وی لێ که و تووه[قناریا هم دیگه بی حال و خمارن ..... "امید" هم دیگه خوابیده و داره چرت میزنه...] ئه لێن صَفی کوپین نه ما ... بڵام سه ره ی زیندان زۆره[میگن صف کوپن نموند(اوضاع خوبه نه؟!) .... اما صف زندونا طولانیه ...] دایکی له باتی مولاقات ... نایلونیک لیباسیان پێ ...
آدمیزاد است دیگر ...
همیشه گفتم ، هرنوایی یه داستانی داره ، همیشه سعی بکنین طبق شعر اون نوا ، داستانش پیدا کنین ، حتی اگر نمیتونین پیداش کنین ، خودتون یه داستان بسازین ، یه تصویر سازی بکنین ... اینجوری زیباییش دو چندان میشهبه طور خاص موسیقی فولکلور مدنظرم هست ، چون پر از تعابیر ساده و عاشقانه ایه که دیگه تو موسیقی روز دنیا ازشون استفاده نمیکنن ...یه مثال بزنم ...دنیای فولکلور و اشعارش ، برای سرمه ی چشمای یار ، برای عرقی که از پیشونی سر خورده و داره از چونه ی معشوق میچکه ، برای گره های چهار سر روسری معشوق ، برای وقتی که کوزه ای که رو دوش معشوقه ای بوده و گوشه ی لباسشو زخمی کرده ..... یک دنیا وصف ساده و عاشقانه داره .... که باید و باید اونو تصور کنی و داستان سرایی کنی واسش تا بتونی به عمق حال اون لحظه ی شاعر پی ببری ....-------------اولین نوا ، از گروه کامکار هست ، با صدای حسین شریفی و شعر فولکلور و تنظیم اردوان کامکار** کلمه ی باوانم در لابلای هر قسمت مترادف کلماتی از قبیل ( جانم ، حبیبم) است داستان این نوا شاید این باشد : دو روستای کنار هم ، در منطقه ای با پوشش گیاهی و منظره های طبیعی سحرآمیز .... و دلداری که در روستای کناری زندگی میکند ...با اینکه ریتم شادی دارد ، با اینکه شعرش هم غمگین نیست ، اما حالتی دارد برایم که نمیتوانم شاد باشم موقع شنیدنش ، غمی پنهان دارد برایم! .... با صدای بلند گوش دادنش عالمی دارد ...ئاوایی له شان (باوانم) چۆ بو باخه وه | اهل روستای بغلیست و اکنون به باغ رفته ...پاڵی داوه ته (باوانم) سینگی شاخه وه | آنجا تکیه داده است به تنه ی درختی دێکه ی ئه مبه ر دێکه ی ئه وبه ر نازه گه رمیانی | از این آبادی ا آن آبادی ، زیباست گرمایش )بخاطر بودن او)ئاوی شاره زوور (باوانم) ڕه نگی گۆراوی | آب چشمه ی شاره زور(نام منطقه ایست) هم گویی رنگش عوض شده (منظور این است که دریاچه ها هم او را در خیال دارند)ده نگی بولبول و (باوانم) خوڕوژنو باران | صدای بل بلها ، قطرات باران زیر بارقه های نور خورشیدشمشاڵی شوان و (باوانم) به سته ی نازداران | ساز شمشال چوپان و (نوعی ساز کردی) شعرهای عاشقانه دێکه ی ئه مبه ر دێکه ی ئه وبه ر نازه گه رمیانی |ئاوی شاره زوور (باوانم)ڕه نگی گۆراۆی |ئاسمانی شین و (باوانم) کۆچی هه وره کان | آسمان آبی و کوچ ابرهاپرشنگی خۆر و (باوانم) ده شتی سه وز وجوان | شراره های خورشید و دشت سبز و زیبادێکه ی ئه مبه ر دێکه ی ئه وبه ر نازه گه رمیانی |ئاوی شاره زوور (باوانم) ڕه نگی گۆراۆی |مۆسیقای جوانی (باوانم) ژینی دێهاتن | موسیقی بی نظیر و زندگی روستاییدیمه ...
مارال آذربایجان ...
همین دو ساعت پیش خواستم یدونه فیلم نگاه بکنم و دو ساعتی از هرچی فکر و خیاله فارغ باشم ...قبلش یه سری به صفحه فـیس.بوک زدم و پست کیهان کلهر رو مبنی بر کافی نبودن مقدار کمک ها خوندم و بازم آتش به جانم افتاد .... دیگه فکرم رو نمیتونستم متمرکز کنم برای اینکه بخوام فیلم!!! ببینم ...رفتم تو آرشیو و خواستم یه آلبوم موسیقی گوش بدم که چشمم به فولدر "آذری" افتاد ...یه سری فایل ها برام جدید بودن و انگار تا الان ندیده بودمشون .... دونه دونه پلی کردم .... تا رسیدم به یه نوای خانمان برانداز آذری .... با یه شعر فوق العاده ، و یه اجرای قطعن "بی نظیر" ...دشت امشب دل خانه خراب ما ...قطعه فولکلور "آذربایجان مارالێ" به معنی مارال آذربایجان که در اینجا منظور شاعر دلبر آذربایجانی هست ...به به به این ملودی محشر .... هزاران هزار سلام و درود بر "گولو مرادوا" ، بانویی با صدای فوق العاده از دیار آذربایجان .... مارالی از مارال های آذربایجان ...به یاد مارال هایی که چندی پیش زیر آوار ها ماندند و فرصت وداع با مجنون خود را نیز نیافتند ...آی قیر گزمه آرالێ // کؤنلوم سندن یارالێدلبرا دورادور مگرد ، دل زدستت خون است . گؤزلهرینه حئیرانام // آذربایجان مارالێبه چشمانت حیرانم ، آهوی زیبای آذربایجان ( دلبر آذر بایجانی ) سن بۇلاق اۆسته گلهنده // قئیقاجی باخێب گۆلهندهگر به روی چشمه بیایی ، خمارآلود به نگاهی خنده کنیآلدێن صبری قراریمی // آذربایجان مارالێصبرو قرارم را بگرفته ای ، آهوی زیبای آذربایجان ( دلبرآذربایجانی ) من قۇربانام گؤزلهره // شیرین شیرین سؤزلهرهفدای چشمانت بگردم ، به نوای شیرینی که زلب لعل برآید .بیر قوْناق گل بیزلهره // آذربایجان مارالێروزی هم مهمان سرسرای ما باش ، ای آهوی زیبای آذربایجان(دلبر آذربایجانی) اوْ گۆنه قۇربان کسهرهم // گلمهسهن سندهن کۆسهرهمدر روز آمدنت برای تو قربانی بکنم ، گر نیایی قهری بکنم .گزهرهم سندهن آرالێ // آذربایجان مارالێبگردم دورادور از شما ، آهوی زیبای آذربایجان (دلبر آذربایجانی )آواز ...ائی ییخان کونلوم ائوین، قیل حذر افغانیمدان!ای تویی که خانه ام را خراب کردی ، حذر کن از ناله و فغانمائوین آباد اولا، ال چک دیلی ویرانیمدانخانه ات آباد ، دس از سر دل ویرانه ام بردار ...منی مجنون ایله فرهاده برابر توتمامرا مجنون گردان ، فرهاد را هم اندازه ی من مدانمن اولاردان دا هنرلر کئچنم جانیمدانمن عاشق تر از آنانم ، که جانم را هم بر سر راهت میگذارم ...این قسمت رو درست متوجه نشدم ، از دوستان آذریمون میخوام ترجمه رو برام بفرستن ... :)گئده ک قیرخ قیز یایلاغێنا // مارال جئیران اوْیلاغێنابرویم ...