روانکاوی آنلاین

  • روانکاوی 3

    تیپ شخصیتی عزلت طلبی سومین راه حل، عزلت طلبی است. در این راه حل شخص می کوشد تا از صحنه جنگ و ستیزهای درونی خود را دور نگه دارد و خود را نسبت به  جریانات درونی خویش بی علاقه و بی توجه سازد.حس می کند باینطریق نه تنها کمتر دچار عذاب ها و ناراحتی های ناشی از تضادهای درونی خواهد شد، بلکه می تواند نوعی شبه آرامش در روح خود برقرار نماید .و بشرطی می تواند بچنین هدفی که از شرکت و دخالت فعالانه در زندگی خودداری کند. بنابراین کلمه« عزلت گزینی » یا «عزلت طلبی یا «استعفای از زندگی»اصطلاح مناسبی برای این راه حل بنظر می رسد. از یک جهت باید بگوئیم عزلت طلبی از اساسی ترین راه حل های عصبی است . و گاهی چنان آرامش طبیعی را با حالت ناشی از عزلت گزینی تشخیص دهند، این تیپ عصبی ها نرمال و عادی می آیند.عزلت گزینی ممکن است هد و منظور مثبت و مفیدی داشته باشد . بسیاری از قدما به بیهودگی حقیقی جاه طلبی و موفقیت های بظاهر پرجلال و عظمت پی برده و با کم کردن توقعات،و چشم پوشی از چیزهای غیرضروری به رفاه وآسایش درونی و خردمندی رسیده بودند. اما عزلت گزینی که در این مبحث مورد نظر ما می باشد عزلت گزینی عصبی و ناسالم است.هدف آن منگ ساختن معنویات خویش بمنظور عدم آگاهی بر آشفتگی ها ی ناشی از تضادها و نتیجتاًاحساس نوعی آرامش بدلی است. در مهرطلب و برتری طلب راه حل، حالت مثبت و حرکت می بینیم ، درآنها تلاش برای تحصیل چیزی ،ـ خواه آن چیز کسب برتری و برجستگی باشد، یاجلب عشق ـ مشهود است.اما عزلت طلب بیشتر در شکل نخواستن است ، یعنی حالت منفی دارد. طالب زندگی بی ماجرا، بدون اصطکاک وتزاحم و در سطح پائینی است. زندگی بی رنج ودرد سرو بدون شود و شوق می خواهد . پس هیچ جای تعجب نیست که می بینیم از خصوصیات اساسی عزلت طلبی عصبی ،تضییق و محدودیت ، اجتناب ، نخواستی و انجام ندادن است. البته به یک تعبیر در همه انواع تیپ های عصبی نوعی تسلیم، عدم دخالت موثر ومصممانه در زندگی، انواع ترمزها و محدودیت های معنوی وجود دارد، که از آثار و نتایج اجتناب ناپذیر خصوصیات روحی آنها و تاکتیکی است که برای رفع تضادها بکار برده اند. اما در تیپ مورد بحث، عزلت طلبی و استعفایاز زندگی بعنوان راه  حل اساسی تضادها اتخاذ گردیده. یکی از آثار و علائم فرار و دوری از کشمکش های درونی اینست که شخص تماشاگر خود و زندگی خود می گردد. مثل اینکه زندگی اش متعلق به او نیست ودر آن دخالتی ندارد. این حالت کم کم به بیرون هم سرایت می کند و تماشاگر زندگی دیگرن هم می شود.  عزلب طلب از دیدن تضادهای درونی خود طفره می رود . ولی اگر احیاناً متوخحه بعضی از این تضادها گردد بشدت دچار هراس و تشویش می شود. برای اینکه تضادها ...



  • روانکاوی متأهلان

    روانکاوی متأهلانتقریبا همه کسانی که ازدواج کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که اگر شناخت خوبی از شخصیت و خلق و خوی همسرشان داشته باشند زندگی موفق‌تری در پیش خواهند داشت ...از قدیم و ندیم شنیده‌ایم که خداوند نجار نیست. اما در و تخته را خوب به هم جور می‌کند. تقریبا همه کسانی که ازدواج کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که اگر شناخت خوبی از شخصیت و خلق و خوی همسرشان داشته باشند زندگی موفق‌تری در پیش خواهند داشت در این مورد راهنمایی‌های زیادی وجود دارد که در این مقاله به بررسی یکی دو تا از آنها می‌پردازیم.● شخصیت‌های وظیفه‌شناسوظیفه‌شناس‌‌ها به اصول اخلاقی پای‌بند هستند و تا کارشان را درست و تمام انجام ندهند، آرام نمی‌گیرند. آنها به خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت می‌کنند. کار زیاد، ویژگی بارز آنها است. وظیفه‌شناس‌‌ها موفقیت طلب هستند. هیچ پزشک، وکیل، دانشمند یا مقام اداری موفق بدون برخورداری از این ویژگی شخصیتی نمی‌تواند در کارش موفقیتی کسب کند.● ۸ ویژگی وظیفه‌شناس‌هاوظیفه‌شناس‌‌ها در مقایسه با سایرین از این هشت ویژگی بهره بیشتری دارند:۱) کار زیاد: وظیفه‌شناس شیفته کار است.۲) کار درست: شخصیت وظیفه‌شناس به درست انجام دادن کارها توجه دارد. او پای‌بند وجدان است و به ارزش‌‌ها و اصول اخلاقی بها می‌دهد.۳) راه درست: همه چیز باید درست انجام شود. شخصیت وظیفه‌شناس معنای این جمله را به خوبی می‌داند؛ از رسیدگی به حساب‌‌های مالی گرفته تا دست‌یابی به هدف‌‌های مقام مافوق و طرز تمیز کردن زیر سیگاری‌‌ها، همه ‌اینها باید درست انجام شود.۴) کمال طلبی: وظیفه‌شناس‌‌ها می‌خواهند همه کارها بدون کمترین لغزش و به مطلوب‌ترین شکل ممکن انجام شود.۵) ثبات قدم: این افراد به نقطه نظرهای خود پای‌بندند و در معرض ناملایمات مصمم‌تر می‌شوند.۶) توجه به جزئیات: وظیفه‌شناس‌‌ها به نظم و ترتیب و جزییات امر توجه دارند. آنها سازمان دهندگان خوبی هستند؛ توجه به جزییات از جمله ویژگی‌‌های این‌گونه شخصیتی است.۷) احتیاط: در تمام امور زندگی محتاط و دقیق و مراقب هستند.www.migna.ir۸) صرفه‌جویی: وظیفه‌شناس‌‌ها صرفه‌جو هستند. آنها از دور انداختن چیزهایی که برایشان فایده‌ای دارند و یا پیشتر داشته‌اند و یا احتمالاً خواهند داشت، خودداری می‌کنند.● ۶ توصیه به همسران ▪ شخصیت‌های وظیفه‌شناسـ با روی خوش، از خود صبر و شکیبایی به خرج دهید و بگذارید وظیفه‌شناس‌‌ها عادات خود را داشته باشند. به او فشار نیاورید که «تو را به خدا، امروز را به ما اختصاص بده. بهتر است به خود بگویید:« من همسرم را می‌شناسم. او تا ...

  • سایت بزرگ روانشناسی و روانکاوی (رایگان)

    آدرس سایت : http://www.ravan-kav.com مشاوره روانشناسی اینترنتی (رایگان) دانلود (رایگان) مجموعه آثار   حمید تقدسی

  • روانکاوی

    مقدمه شاید هیچ نهضت و یا مکتبی به اندازه مکتب روانکاوی بر نظرات و فعالیت‌های روان‌شناسان امروزی تاثیر نداشته است. این تاثیر هنگام صحبت در مورد مسائلی چون رشد ، شخصیت ، انگیزش و ... نمود بیشتری پیدا می‌کند. با آن که عده‌ای از روان‌شناسان و مخصوصا در دهه‌های اخیر ، آیزنک و همکارانش به علمی بودن این نظریه سخت مشکوک شده‌اند و انتقادات فراوانی به آن نموده‌اند معهذا تئوری و روش روانکاوی هنوز فعالیت‌های روان‌شناسان را در زمینه‌های مختلف به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. آیا یک مکتب روانکاوی ثابت وجود دارد؟ می‌توان گفت که در حال حاضر یک مکتب روانکاوی وجود ندارد، بلکه از زمان فروید تا کنون که موسس این مکتب است، مکاتب مختلفی در این زمینه ایجاد شده‌است. حتی فروید نیز در زمان حیاتش بسیاری از نظریات اولیه خود را تغییر داد. همکاران فروید مانند یونگ ، آدلر و رانک و دیگران چه در زمان او و چه بعد از او در ساختمان و روش‌های آنالیز تغییرات محسوسی ایجاد کرده و در حقیقت مکاتب جدید ارائه داده‌اند. به این دسته از روانکاوان ، نو روانکاوان گفته می‌شود. اصول اساسی روانکاوی غریزه در روانکاوی اصل لذت و اصل واقعیت ساختمان شخصیت غریزه در روانکاوی مانند تئوری‌های پویا نظریه روانکاوی بر اساس انگیزه موجود استوار است. و به این علت اساس یک تئوری محسوب می‌شود. بر اساس این تئوری خصوصیات روانی موجود را باید بر اساس حقایق و وقایع گذشته مورد توجه قرار داد و ماهیت آنان را بر این اساس شناخت. فروید برای نیروها یا قوایی که سبب انگیزش رفتار انسان می‌شود، اصطلاح غریزه را بکار می‌برد، البته این اصطلاح سبب سو تفاهم‌هایی شده‌است. زیرا نیروهایی که فروید به آن اشاره می‌کند معنای غیر قابل تغییر پذیری غریزه را نمی‌دهد. بلکه به گفته فروید بعضی از این نیروها تحت تاثیر شرایط محیط و بر حسب هدف آنها قابل تغییرند.به نظر فروید دو دسته انگیزه یا غریزه اصلی در انسان وجود دارد که هر دو ماهیت زیستی یا بیولوژیک دارند. اولین دسته شامل احتیاجات ساده جسمانی از قبیل گرسنگی، تشنگی، دفع و تنفس می‌شوند. این کشش‌ها بر اساس تغییرات جسمانی ایجاد می‌شوند، ارضا آنها حیاتی است و هدف آنها را نمی‌توان تغییر داد و بنابراین تنوع زیادی در این احتیاجات وجود ندارد. از نظر فروید این نیازها از دیدگاه روان‌شناسی اهمیت زیادی ندارند. فروید گروه دوم احتیاجات را بر اساس تجاربی که با بیماران نوروتیک داشت طبقه‌بندی نمود.این دسته احتیاجات دو نوعند. یکی انگیزه زندگی و غریزه مرگ. نوع اول انگیزه های جنسی را در بر می‌گیرد و غالبا به آن لیبیدو می‌گویند. لغت جنسی ، سو ...

  • نقد روانکاوانه فیلم بزرگراه گمشده (lost highway)

    دیوید لینچ یک کارگردان سورئالیست است . مکتب‌ هنری‌ سو رئاليست ، جنبشی‌ بود که‌ در فرانسهِ  دهه ِ۱۹۲۰ شکوفا شد. نظریه‌پرداز و سخنگوی‌ این‌ مکتب آندره‌ برتونبود که بیانیهِ سوررئالیسم‌ را در سال ‌۱۹۲۴ نوشت‌. چکیدهِ این‌ بیانیه‌ که‌ مبتنی‌ بر روان ‌شناسی‌ ناخودآگاه‌ فردی‌ در هنر است‌، متوجه رفتار غیر عقلایی‌ و ناخودآگاه‌ هنرمند بر پایهِ ادراکات‌ ذهنی‌ و روانی‌ او از محیط‌، تداعی‌ معانی‌ و روِیاست‌. تخیل‌ و روِیا درآثار هنری‌ سوررئالیستی‌ از جمله‌ فیلم‌ به‌ صورت‌ یک‌سلسله‌ تصاویر آشفته‌ و درهم‌ و برهم‌ از خود آزاری‌ و دگرآزاری‌ بروز می‌کند که‌ رفتارهای‌ عصبی‌، و اعمال‌ خشونت‌آمیز نتیجهِ آن‌ است‌. میل‌ به‌ خودکشی‌ و توجه‌ به‌ مرگ‌، جنایت‌ و امیال‌ سرکوبشده‌ و از جمله‌ بینش‌ فرویدی‌ پایهِ مضامین‌ و موضوعات‌ تصاویر سوررئالیستی‌ است‌. شعار سوررئالیست‌ها «عشق جنون‌آمیز»بود. معروف‌ترین‌ آثار سینمایی‌ سوررئالیستی‌ جنبش‌ آوانگارد عبارت‌ است ‌ از «سگ‌ اندلسی‌»۱۹۲۸) و«عصرطلایی‌» (۱۹۲۹) که‌ توسط‌ دو هنرمند اسپانیایی‌ «لوئیس‌ بونوئل‌» و «سالوادور دالی‌» نقاش‌ سوررئالیست‌ ساخته‌ شده است‌. بر نحوهِ رفتار شخصیت‌های‌ فیلم‌ سگ‌ اندلسی‌منطق‌ روِیا حکم‌فرماست‌ و هیچ‌ عملی‌ عقلایی‌ نیست‌، ناخودآگاه‌ و اتوماتیسم‌ در واکنش‌ یعنی‌ همان‌ چیزی‌ که‌ آندره‌ برتون‌ در بیانیهِ سوررئالیسم‌ آورده‌، اساس‌ بازی‌ و تدوین‌ در سگ‌ اندلسی‌ قرار گرفته‌ است‌. سوررئالیست‌ها به‌ نظم‌ تثبیت‌ شدهِ جامعه‌، سنت‌های‌ مورد احترام‌، نظام‌ حاکم‌، خانواده‌، کلیسا، پلیس‌ و ارتش‌ به‌ دیدهِ هجو می‌نگریستند، این‌ جنبه‌ از نگرش‌ اجتماعی‌ آنها در صحنه‌های‌ متعددی‌ از فیلم عصر طلایی‌ به‌ چشم‌ می‌خورداما لينچ بانضمام رويكرد خود بدين سبك سعي بر ابهام زايي بيشتري دارد او از  معدود کارگردانی می باشد که در فیلم هایش مخاطب را سردرگم می دارد و او را در ابهام و سوال غرق می کند .  او بیش از بیش این را می پسندد که مخاطبش آزاد بوده و هر برداشتی را که می خواهد از فیلمش انجام دهد به همين دليل هميشه معمايي در فيلم مطرح است كه مسئوليت پاسخ را از خود سلب مي كند . ديويد لينچ در اين فيلم كوشيد ه كه تمام معما را در مركز فيلم متمركز سازد . و كليت فيلم را در يك ساختار و نظام نشان دهد . در این فیلم اگر ما بخواهیم نقدی خارج از سیطره ناخودآگاه داشته باشیم تحلیل درستی بدست نمی دهیم . بنابراین امکان نقد زمانی محقق خواهد بود که تمامی فیلم را به مثابه خیال در نظر بگیریم که در تفکر ...

  • روانکاوی

    روانکاوی رویکرد روان‌پویشی زیگموند فروید بنیان‌گذار رویکرد روان‌پویشی در روان‌شناسی است. این مکتب فکری بر تأثیر ذهن ناهشیار یا ناخودآگاه بر رفتار انسان، تأکید دارد. فروید عقیده داشت که ذهن انسان از سه عنصر تشکیل شده است: نهاد ، خود و فراخود.نظریه‌های فروید درباره مراحل روانی- جنسی، ناهشیار (ناخودآگاه) و نمادگری رویا (خواب)، علیرغم آن که امروزه با شک و تردید بسیاری به آن نگریسته می‌شود، به عنوان یک موضوع مورد توجه، هم در بین روان‌شناسان و هم مردم عادی، باقی مانده است. بسیاری از مشاهدات و نظریه‌های فروید بر پایه موارد بالینی و موارد مطالعاتی بوده و این امر، تعمیم یافته‌های او را به جمعیتی بزرگتر دشوار می‌سازد. باوجود این، نظریه‌های فروید، طرز فکر ما نسبت به ذهن و رفتار انسان را تغییر داده و تاثیر ماندگاری بر روان‌شناسی و فرهنگ بجا گذاشته است. یک نظریه‌پرداز روان‌پویشی دیگر به نام اریک اریکسون، نظریه‌های فروید را گسترش داد و بر اهمیت رشد در طول دوره زندگی انسان تأکید گذاشت. نظریه مراحل روانی – اجتماعی شخصیت که توسط اریکسون ارائه شده است امروزه بر درک ما از رشد انسان تاثیرگذار است. متفکران بزرگ رویکرد روان‌پویشی در روان‌شناسی عبارتند از: ریگموند فروید، آنا فروید و اریک اریکسون. عبارت‌های کلیدی در رویکرد روان‌پویشی موردپژوهی یا مورد مطالعاتی – مطالعه عمیق یک فرد. بسیاری از کارها و نظریه‌های فروید از طریق موردپژوهی‌های منفرد به دست آمده است. در یک موردپژوهی، تقریباً تمام جنبه‌های زندگی و تاریخچه فرد، مورد تحلیل قرار می‌گیرد تا الگوهای رفتاری و علل آن‌ها کشف گردد. امید این است که با اطلاعات به دست آمده از مطالعه یک مورد بتوان آن را به بسیاری دیگر تعمیم داد. متاسفانه، موردپژوهی‌ها بسیار ذهنی هستند و تعمیم نتایج آن‌ها به جمعیتی بزرگتر دشوار است. هشیار یا خودآگاه- در نظریه روانکاوی شخصیت فروید، ذهن هشیار شامل تمام چیزهایی است که در درون آگاهی ما وجود دارد. این عبارت است از جنبه‌هایی از پردازش ذهنی ما که می‌توانیم به شیوه‌ای منطقی و عقلانی درباره‌اش فکر کنیم و سخن بگوئیم. ساز و کار دفاعی- تاکتیکی که توسط «خود» برای محافظت در برابر اضطراب به وجود می‌آید. ساز و کارهای دفاعی، از ذهن در برابر احساسات و افکاری که کنار آمدن با آن‌ها برای ذهن هشیار بسیار دشوار است، محافظت می‌کنند. در برخی موارد، ساز و کارهای دفاعی مانع از ورود افکار و تکانه‌های ناخواسته یا نامناسب به ذهن هشیار می‌شوند. «خود»- «خود» عمدتاً عبارت است از بخش ناهشیار (ناخودآگاه) شخصیت که واسطه تقاضاهای «نهاد»، ...

  • ادیپ، عقده ای همه-شمول

    ادیپ، عقده ای همه-شمول

      ادیپ، عقده ای همه-شمول   مشکل ادیپی که در کودکی حل نشده باشد در زندگی فرد در سنین بلوغ به شکل بارزی سنگینی خواهد کرد. عقدۀ ادیپ(1) در نظریۀ روانکاوی مرکزیت داشته و در چشن انداز کاشف آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .بسال 1938، فروید کمی پیش از اینکه دار فانی را وداع گوید در کتاب «روانکاوی به اختصار» (2) می نویسد :  « من فکر می کنم اگر روانکاوی تنها به کشف عقدۀ ادیپ محدود می شد، همین کافی بود تا آنرا در ردیف یکی از کشفیات مهم و گران بهای عالم بشریت  بدانیم.» و در واقع عقدۀ ادیپ از دیدگاه فروید، شاخصی بود که آن را جهت تشخیص طرفداران روانکاوی و افراد مخالف روانکاوی و بخصوص در مجادلاتی که با یونگ (3) و آدلر (4) و دیگران داشت به کار می برد و هر بار بر اساس موضوع مورد بحث، لیست اسامی  موافقین و مخالفین تغییر می کرد. اگر از دیدگاه فروید، عقدۀ ادیپ در وحلۀ اوّل معرف گره نورز به حساب می آید، ولی اعتبار آنرا شامل مفهومی فراتر از محور اختلالات روانی یا جنسی می دانست و به عبارتی تام و تمام آنرا به مجموعۀ فعالیت های روانی-جنسی عادی و به همین منوال غیر عادی نزد نوع بشر تعمیم می داد. فروید در توتم و تابو (5)، به سال 1913، اهمیت عقدۀ ادیپ را در بررسی و درک «فرهنگ» به مفهوم تام و تمام، ساختار اجتماعی و سیاسی، حقوق و دین، اخلاق و فعالیت های والاگرایانه (یا والایشگرانه) آشکار می سازد. عقدۀ ادیپ در ذهن فروید پیش از همه شامل تمنّای جنسی کودک است به یکی از والدین که از جنس مخالف بوده، و خصومت با دیگری که هم جنس اوست. سپس، او «ادیپ معکوس»(6) را کشف می کند، یعنی تمنّایی که مطلوب را نزد یکی از والدینی که هم جنس اوست جستجو می کند و خصومت ورزیدن با طرف والدینی که جنس مخالف اوست. چنین موردی او را به مفهوم « ادیپ کامل»(7) هدایت می کند که واجد وجه مثبت و منفی بوده و بر اساس این و یا آن فرد اندازۀ آن تغییر می کند ولی همواره حضور دارند. بنابراین اگر یک رابطۀ جنسی را در نظر بگیریم ( زیرا از آنجایی که مفهوم دو جنسیتی پنهان و نا آشکار بعدا این نظریه را تکمیل کرد) تعداد معاشقین به دو نفر تقلیل نمی یابد بلکه چهار نفر هستند. در واقع اگر وجود نوعی « ضد ادیپ» (8) را از جانب والدین نیز در نظر بگیریم یعنی عشق و نفرت مادر نسبت بفرزند، و همین موقعیت دوگانه را در رابطه با پدر نسبت به فرزند  و به عبارت دیگر اگر فرزند کشی را به عنوان تمنایی موازی با والدین کشی به تعداد معاشقین بیافزاییم در اینصورت تعداد آنها در معاشقۀ فرضی که بدان اشاره کردیم باز هم افزایش پیدا خواهد کرد(راسکفسکی 1970)(9). ولی هیچکس در اسطورۀ ادیپ که کمی دورتر بدان خواهیم پرداخت، این نکته را یادآور نمی ...

  • درمان با دارو

    معمولاْ برای درمان بیماران اختلال وسواس - اجباری داروی کلومیپرامین Anafranil در خط اول درمان قرار دارد . از گروه داروهای سه حلقه ای می باشد که با دوز ۲۵ میلی گرم در روز آغاز شده و به ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلی گرم هم می رسد . اما گروه دیگری از داروها که در سال ۱۹۷۰ کشف گردید با نام اختصاری   SSRI s( Selective Serotonin Reuptake Inhibitor ) می باشد که بخاطر عوارض کمتر آن بیشتر مورد استفاده قرار گرفت و از سوی روانپزشکان بیشتر مورد استقبال واقع شد .مانند فلوکستین . فلووکسامین.سرترالین . سیتالوپرام. پاروکستین . ونلافاکسین . که تماماْ مهار کننده های اختصاصی و بازجذب سروتونین می باشند . فلو وکسامین با نام تجاری (Luvox.Dumyrox)توسط FDA جهت درمان وسواس - اجبار تایید گردید که تاثیری برابربا کلومیپرامین دارد . در بازار قرص های ۵۰ و ۱۰۰ میلی گرم موجود است که ماکزیمم دوز آن ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلی گرم در روز می باشد .  

  • فمینیسم روانکاوانه

    فمینیسم روانکاوانه:در این گونه از فمینیسم که بیشتر از شاخه های دیگر اشراف دارم بر اساس نظریه زیگموند فروید بنا شده است .فروید در سه مقاله دربارهٔ نظریهٔ جنسی رشد زنانگی را بر اساس «رشک ورزی به آلت نرینه» در دختر، و رشد مردانگی را بر حسب «عقدهٔ ادیپ» به مثابهٔ نفی مادر دانست. انسان از لحاظ روانکاویفروید موجودی دوجنسیتی است که البته این حالتدوجنسیتی انسان به معنای حالت دوجنسی دگرجنسخواهی/همجنس خواهی نیست.حالBiosexual"انسانی ربطی به گرایشات همجنس خواهانه/دگرجنسخواهانه ندارد و یا تایید این نیست کهانسان ابتدا به دو جنس میل داردو بعد این میل به یک جنس خلاصه و تفکیک مییابد. این حالت دوجنسیتی از نگاه فروید به سان تبلور بخشهای مردانه/زنانه،«Passive-Active»در انسان است که بعدا در مسیر تفاوت گیری جنسیتی به دو حالتدختر و پسر،هویت زنانه ومرد انه تبدیل میشود. البته این حالت دوجنسیتی در نزد فروید یک دوجنسیتیمردانه است. این بدان معناست که در نگاه فروید،لیبیدو اساسا انرژی مردانه وActive است ولی این عنصرمردانه می تواند به دو شکل «Active» و یا «Passive»،یعنی مردانه و زنانه بروزپیدا کند. در نگاه فروید این حالت «Passive» و «Active» نیز دارای ارزش گذاریاخلاقی نیستند و برابرند، زیرادر نهایت یکی هستند. در مسیر رشد جنسی – روانی  کودک و با عبور از مراحلدهانی،مقعدی و تناسلی و با شکل گیری هر چه بیشتر«من»در درون کودکاز طریق گذار مثبت ادیپالی و صرفه نظر کردنکودک از عشق ادیپالی و همخوانی خواندن خویش با همجنس مادر یا پدر، هویتجنسی و جنسیتی کودک شکل می گیرد و او به هویت جنسیتی دخترانه یا پسرانهخویش دست می یابد. حاصل گذارمنفی ادیپ و ترسهای اختگی و یا خشمهای عمیق تعالی نیافته امحای پدر و یامادر می تواند باعث ایجاد اختلال هویتی و رشد حالت زنانه در مرد و یابالعکس مردانه در زن و دیگراختلالات هویتی و نیزاختلالات جنسی و انحرافات جنسی شود. حالت هویت جنسیدگرجنس خواهانه نیز اینجا شکل نهایی خویش را می یابد و هرگونه انحراف جنسیو یا جنسیتیدر نگاهفروید نیز ناشی از اختلالات رشد جنسی/روحی ناشی از این مرحله ادیپی وماقبل ادیپی و نارسیستی است. از آنرو که در نگاه فروید بی سکسوالیت مردانهاست، از آنرو نیز در مرحلهنارسستی اولیه، رابطه دختر و پسر با مادر یک رابطه دگرجنس خواهانه است ودر واقع دختر نیز خویش را بشکل یک پسر و تکمیل کننده مادر حس می کند. اینگونه نیز در این مرحله حالتاستمناء کلیتوریسی و استمناءپسرانه هر دو حالت مردانه دارند، زیرا بباورفروید استمناء در کل عملی مردانه است.در مرحله بعدی رشد ادیپالی و با دیدنتفاوت خویش با پسر ودیدن نقص خویش و مادر، دختر ...

  • تاثیر روانکاوی در تشخیص و علل بیماری و درمان

    علم روانکاوی یک علم بسیار پیچیده می باشد که روان پیچیده انسان را مورد کاووش قرار می دهد و در اعماق روان انسان به تحلیل و بررسی زوایای شخصیتی و اخلاقی انسان می پردازد روانکاوی مجموعه‌ای از نظریات و روش‌های روان‌شناسی است که بر پایه کارهای زیگموند فروید بنا شده‌است. این اصطلاح نخست در سال ۱۸۹۶ رایج شد. از این منظر روانکاوی در سه ساحت گوناگون قابل تعریف و بهم پیوسته‌است: ۱- روشی است که به نیّت جستجو و کاوش روندهای ضمیر ناخودآگاه یا ضمیر باطن در چهار چوب تحلیل روانکاوی نزد روانکاو بکار برده می‌شود.در چنین روشی، روانکاو آنطور که در طبّ رایج است عمل نمیکند که طبیب بیماری را نزد بیمار تشخیص دهد و دارو تجویز کند. در روانکاوی، تحلیلگر (فرد روانکاو) و روانکاوی شونده هر دو در چنین کاوشی حضور فعال دارند. ۲- روشی درمانی است که بر اساس اصل تداعی معانی آزاد و انتقال قلبی با روانکاو استوار میباشد ۳- روانکاوی نظریه‌ای است که داده‌های خود را از روان‌درمانی به شیوه روانکاوی کسب می‌کند. این نظریه در زمینه‌های دیگر مثل تحلیل آثار هنری و نقد ادبی نیز کار برد دارد، که غالبا موضوع بحث و جدل است. بسیاری از اصطلاحات روانکاوی، مثل: «رانش»، «ناخودآگاه» و «تداعی معانی آزاد» که در روانکاوی رایج هستند و در برخی از زبانهای دنیا کاملاً جا افتاده و کاربرد روزمره دارد، توسط فروید ایجاد نشده‌است. کاری که فروید به فرجام میرساند، این است که مفهوم آنها را متحول میسازد و بنابراین درک جوهر انقلاب فرویدی در درک این مفاهیم جدید نهفته‌است. جهانبینی انسان بعد از فروید دچار دگرگونیهای اساسی می‌شود. مرکز ثقل این تحول به موضوع ناخودآگاه و یا ضمیر باطن باز میگردد. پیش از فروید، خودآگاه نزد انسان مرکز تفکرات و احساسات و آرزومندیها و خرد او تصور میشد. کشف بزرگ فروید این بود که نشان داد که نه تنها ناخودآگاه بر تفکر حاکمیت دارد بلکه تا چه اندازه این ناخودآگاه جنسی است.فروید به تداعی ازاد و تحلیل رویا برای خالی شدن ناهشیار اعتقاد داشت وی در طول عمر خود دو بار نظریه داد که اولی این بود که انسان‌ها دارای هشیار ونیمه هشیار و ناهشیار هستند کنترل اعمال هشیار ونیمه هشیار دست خود انسان است ولی ناهشیار ناشی از امیال سر کوب شده در دوران کودکی (از ۳ تا ۵ سالگی)است ولی بعد‌ها نظریه خود را تغییر داد وگفت رفتار انسان از سه قسمت به نام جاه طلبی و واقعیت طلبی و حقیقت تقسیم کرد وی اعتقاد داشت انسان‌های از لحاظ روانی سالم هستند که واقعیت طلب باشند شایسته است که هر مطلبی که در این مورد می نویسید با ذکر منبع و با ارجاع به مقالات فروید باشد.بسی مایه ی ...