رسم عیدی بردن برای عروس در عید قربان
فصل یازدهم :اعیاد و جشن ها و رویداهای سال
فصل یازدهم : اعیاد و جشن هاو رویداهای سال فصل یازدهم :اعیاد و جشن هاو رویداهای سال عید نوروز جشن نوروز یکی از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها کهن ایرانیان است که به زمان پادشاهای جمشید بر می گردد. که با آمدن نوروز، فصل بهار می آید که سال نو ایرانیان آغاز می شود. معمولا مدت جشن نوروزی 2 هفته است که بعد از اتمام روز 13 فروردین (13 بدر) به اتمام می رسد. تک تک جای ایران رسم و رسوم هایی دارند که ما در این جا به آداب و رسوم اهالی روستای امام ده می پردازیم: خانه تکانی اصطلاح خانه تکانی معمولاً در اواسط اسفند برای تمییز کردن محل سکونت و آماده کردن آن برای سال نو به کار برده می شود و می توان گفت: در تمام نقاط ایران انجام می پذیرد. اهالی روستای امام ده از این قائده مستثنی نیست و در این ایام به خانه تکانی مشغول هستند. در ایام خانه تکانی شستن فرش ها، شستن پرده ها، تمییز کردن و گردگیری وسایل خانه ، تعمییر کردن ابزارها، خرید وسایل خانه نو و جایگزین کردن آن به جای وسایل کهنه می باشد. کاشتن سبزه سفره هفت سین یکی دیگر از مراسم هایی پیش از نوروز ایرانیان کاشتن سبزه سفره هت سین است که در بین اهالی این روستا نیز مرسوم است که معمولاً هر خانواده در گندم یا عدس را در اواخر ماه اسفند را خیس می دهند و بعد از جوانه زدن در یک ظرف تزیینی قرار می دهند تا سبز شود و یک مقدار که سبزه ها رشد کرد، دور آن را با روبان می بندند تا سبزه را زیبا جلو دهد و هنگام تحویل سال نو بر روی سفره هفت سین قرار می دهند. اگر کسی از درست کردن سبزه بنا بر هر دلیلی جا ماند و یا سبزه اش خراب شد، مقداری سبز (علف ) داخل حیاط به صورت بوته ای خواهد کند و داخل آب قرار می دهد و آن را هنگام تحویل سال نو بر سر سفره هفت سین قرار می دهد. امروزه برخی از اهالی روستا سبزه را از بازار های رایج این ایام همراه با ماهی قرمز خریداری می کنند. چهارشنبه سوری چهارشنبه سوری ((گل گل چهارشنبه)) یکی از مراسم کهن ایرانیان که در گیلان هم با بعضی از تغییرات جزئی به آن می پردازند، چهارشنبه سوری است که در غروب آخرین سه شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام می شود (( اداره کل آموزش ، انتشارات تولیدات فرهنگی 1380: 73 )) . در این روستا نیز مراسم چهارشنبه سوری (گل گل چهارشنبه) برگزار می شود و به طور کل اهالی این روستا قبل از چهارشنبه سوری یعنی سه شنبه آخر سال خانه تکانی می کنند و ظروف شکسته را از خانه خارج می کنند. اگر ظروف همسایه ای در خانه شان باشد به آن برمی گردانند و سپس غروب سه شنبه آخرسال شاخه های خشک و کُلُش (سبوس برنج) و خارهای جمع آوری شده را می سوزانند و در این روز مراسم های متنوع دیگری دارند ...
آداب و رسوم روستای مجارشین در چیله گچه سی ، چهرشنبه آخر سال و استقبال از عید
آداب ماه مبارک رمضان
آداب ماه مبارک رمضان سحرخوانی و اذان خوانی: یکی از آداب فراموش شده ی استان چهارمحال و بختیاری در ماه مبارک رمضان سحر خوانی و اذان خوانی بر روی پشت بام های خانه ها است. در این رسم بزرگان شهر بر روی پشت بام منزل خود با صدای بلند به خواندن اذان می پرداختند، تا مومنین خواب نماند و به موقع بیدار شوند. نذر کردن حنا تهیه و پخش حنا در صحن امام زادگان شهرکرد یکی دیگر از آداب و رسوم ماه مبارک رمضان است. این سنت در استان، قدمت دیرینه دارد و کسانی که نیت و حاجت مشترکی دارند؛ حنا را بین زایران تقسیم می کنندو این رسم در عصر روز بیست و هفتم در محل امام زاده ی شهرکرد انجام می شود. رسم کاکولی پزون «کاکولی پزون» یکی از سنت های قدیمی است که در سرتا سر این استان انجام می شود. در شب 27 ماه رمضان، تمامی شهرهای استان کاکولی پزون را دارند و در این شب هر خانواده با توجه به بضاعت مالی، برآورده شدن حاجت و استجابت دعا، به پخت و نذر کاکولی می پردازند و در بین مردم توزیع می کنند. کاکولی نوعی نان است که خمیرش از شیر، آرد و خشک بار (گردو، کشمش، بادام) تشکیل شده و برای پخت بر روی این نان، زرده ی تخم مرغ، گل رنگ، زعفران، زیره می افزایند و در تنور می پزند. زنان فامیل، بیش تر به صورت همیار گروهی کاکولی می پزند. در شهرکرد افرادی که کاکولی پخته اند در صحن مطهر امام زادگان، حلیمه و حکیمه خاتون، آن ها را بین زایران، رهگذران و نمازگزاران پخش می کنند. پخت کاکولی در این روز از ماه مبارک رمضان به علت این است که مردم با توجه به این عقیده که قرآن در 27 ماه مبارک رمضان (شب قدر) نازل شده به پخت کاکولی می پردازند. دیگری این نشانه ی این است که ماه روزه، رو به پایان است و خانواده ها به خوبی و سلامتی، این ماه مبارک را با عبادت و رضای حق، به پایان رسانیده اند. پخت نان «یوخا» رسوم قدیمی بخش سامان مردم روستاهای بخش سامان قبل از ورود به ماه مبارک رمضان و زمانی که می خواهند به استقبال این ماه بروند به پخت نذری به نام «نان یوخا» می پردازند. این نان محلی که از شیره ی انگور، گردو، بادام، روغن حیوانی و ... است، توسط زنان روستایی در منازل تهیه می شود و در بین تمامی اهالی روستا توزیع می شود. اهدا مواد غذایی بین نیازمندان: یکی دیگر از آداب و رسوم رمضان در استان چهارمحال و بختیاری این است که کودکان کیسه به دست به در خانه ها مراجعه می کنند و صاحب خانه بدون نگاه کردن به کیسه ای که در دست کودک است، هرچیزی که در توان دارد، داخل آن قرار می دهد. علاوه بر این در ماه مبارک رمضان در این استان افرادی ناشناس با جمع آوری مواد غذایی و کالا و ... در داخل کیسه ها، آن را به افراد نیازمند ...
رسم و رواجها در مالستان
جوامع که در این دنیایی هستی زیست می نمایند هر کدام آن با رسم و رواج ها و عنعنه های مختلفی سرو کار دارند. این رسم و رواج ها و برخورد های اجتماعی به نحوی به رفتار های آنها بر میگردد که تا چی حد نقش اجتماعی آنها در حیات انسانی مهم جلوه میکند. وقتی به این برخورد های اجتماع نگاهی گذرایی داشته باشیم در می یابیم که در حقیقت همین رسم و رواج ها خود زمینه را برای تحقیق عمیق تر در ابعاد مختلف جامعه را مهیا می سازد. جامعه مالستان از این ارزش های فرهنگی نیز برخوردار میباشد که در اینجا لازم دانستم برای حفظ و نگهداشت آن به تحریر بیاروم. شایان ذکر است که اگر این مراسم ها امروز به قلم آورده نشود از اثر تهاجم فرهنگی از طریق رسانه ها، مهاجرت ها و تکنالوژی روز از سایر کشور ها باعث نابودی آن خواهد گردید. چنانچه اکثر این مراسم ها که اجداد ما با آن سرو کار داشتند و تا به امروز آنرا انتقال داده اند، ولی متاسفانه در همین چند دهه اخیر بسیاری از این داشته های فرهنگی تغیر و یا به فراموشی سپرده شده است.رسم و رواج های مالستان بعنوان یک عرف در عمق مسایل جامعه مالستان جا باز کرده است که نکته های ظریفی درخور اجتماعی در آن میتوان مشاهده کرد ومطالعه هر یک آن برای جامعه شناسی درخور اهمیت میباشد. ولی در میان این رسم و رواج به مسایل خرافی نیز بر میخوریم که خود اعتقادات و باور های سنتی مردم را انعکاس میدهد. نویسنده این سطور سعی بر آن شده تا برای حفظ این داشته های فرهنگی و اجتماعی که در برهه زمان از میان میرود و به فراموشی سپرده میشود تحریر نموده و برای نسل نوین که از اکثر این رسم و رواج ها بیگانه اند تقدیم نماید. بنا از خواننده محترم که وقت خود را صرف خواندن این سطور میکند اگر به نقایص و مشکلاتی و درج نشدن مراسم های بر میخورد برای اصلاح آن لطفا ما را اطلاع داده تا بتوان به نحو احسن آن برای دیگران تقدیم کرد.الف:- مراسم خوشی و شادی:1- خواستگاریهمانطوریکه جوامع ملل با تغیر و تحولات همراه است، در مالستان نیز بسیاری از آداب ورسوم شان با تحولات فزاینده ای همراه میباشد. آنچه را که در دوران نه چندان دور یعنی پنجاه سال قبل رجوع نمایم در همه عرصه ها دگر گونی های را متوجه میشویم که تصور آن برای انسان غیر باور میباشد. حتی نحوه خواستگار و مراسم های دیگری نیز دچار تحول شگرف شده است. وقتى جوانی در مالستان به سن رشد میرسد و احساس مى كند كه مى تواند زندگى مشترك تشكيل دهد و توان اداره زندگى و تأمين نيازمندى هاى زوجه آينده اش را دارد به فكر ازدواج مى افتد. او اين آيده را غالباً ابتدا با گوشه و كنايه به مادرش منتقل مى سازد و مادر به گوش پدر يا برادر بزرگ تر، در ...
«بایرام» در گنجینة واژگان ترکی
بنام خدابایرام در زبان ترکی از ریشة «بایراماق» یعنی جشن گرفتن است.[1] افراد هر ملتی متناسب با محیط جغرافیایی و ساختار باورهای خود، روزهایی را به عنوان عید جشن می گیرند. اگرچه «بایرام» در معنای کلی به معنای «جشن» است ولی چون مهمترین جشن در میان ترکان، جشن روز آغاز بهار است، از آن به عنوان «بایرام» در معنای کلی نام برده می شود. آنچه که روشن است جشن آغاز بهار در ابتدا فاقد هر گونه درونمایة دینی بوده و تماماً با آیینهای کشاورزی ارتباط داشته است ولی با گذشت زمان این جشن پیچیده تر شده و در ساختار باورهای اساطیری و دینی ترکان جای گرفته است. عید نوروز زیباترین و قدیمی ترین روز برای سپاسگزاری از خداوند و روز خروج ترکان از ارکنه قون[2] است. آیینی که در نقطة مشترک فهم، اندیشه و رفتار ترکان جای گرفته است. قدیمی ترین مراسم ترکان که مفاهیم طبیعت، خدا و انسان را در محدودة دینی گؤگ ترکها یعنی باورهای شمنی و قامها در برمیگرفت.[3] این عید در میان ترکان که بانی این عید باستانی هستند، با نامهای مختلفی چون اولوسون اولو گونو(روز بزرگ ایل)، یئنگی گون(نوروز)، مارت دوققوزو، مره که(جشن در گویش قزاقی)، قوجا بایرام(عید باستانی)، شکر بایرام(عید شیرین)، یاز بایرامی(عید بهار)، سلطان بایرام (عید بزرگ) ... نامیده میشد. بعدها در زمان دولتهای ترک مسلمان در ایران مانند غزنویان و سلجوقیان، نام یئنگی گون / یئنیگون (به معنای روز نو) جای خود را به «نوروز» داد. ذکر گلچینی از واژه های ترکی مربوط به «بایرام» می تواند ابعاد گوناگون این جشن را نمایانتر کند. آراز بایرام - ا.(Araz bayram) عید فطر (گویش ترکمنی). آتالار بایرامی- (Atalar bayramı) عید پدر. روز پدر. آنالار بایرامی- (Analar bayramı) عید مادر. روز مادر. اوْد بایرامی - (Od bayramı) چهارشنبة آخر سال. اوْروج بایرامی - (Oruc bayramı) عیدفطر. اوزوت بایرامی - (Üzüt bayramı) مراسم یا آیینهای سوگواری که در عرض چهل روز پس از مرگ کسی برای وی برپا کنند. اوْغول بایرام- (Oğul bayram) فرزندی که در روز عید متولد شده باشد.اولو بایرام / اولوق بایرام - (Ulu bayram) عید بزرگ. عید فطر. ایل بایرامی - (Il bayramı) عید نوروز. بارات بایرامی - (Barat bayramı) عید نیمه شعبان. بایرام - (Bayram) جشن. عید. خوشحالی. خوشبختی. شادی. زیبایی. نوعی از پارچة مخصوص بافت ریسمان که شبیه به متقال عراقی امّا از آن نازکتر است. به صورت بهرام و پدرام وارد زبان فارسی و به صورت «بیرام» وارد لهجة سوری زبان عربی و به صورت Bairam وارد زبان انگلیسی شده است. بایرام آشی - (Bayram aşı) طعامی که ثروتمندان در اولین روز عید به مردم بدهند. بایرام آغاجی / بایرام آغاسی- (Bayram ağacı) (درخت عید) آنکه دیر به دیر به دیدار دوستان برود. ...
«بایرام» در گنجینه واژگان ترکی
بایرام در زبان ترکی از ریشه «بایراماق» یعنی جشن گرفتن است.[۱] افراد هر ملتی متناسب با محیط جغرافیایی و ساختار باورهای خود، روزهایی را به عنوان عید جشن می گیرند. اگرچه «بایرام» در معنای کلی به معنای «جشن» است ولی چون مهمترین جشن در میان ترکان، جشن روز آغاز بهار است، از آن به عنوان «بایرام» در معنای کلی نام برده می شود. آنچه که روشن است جشن آغاز بهار در ابتدا فاقد هر گونه درونمایه دینی بوده و تماماً با آیینهای کشاورزی ارتباط داشته است ولی با گذشت زمان این جشن پیچیده تر شده و در ساختار باورهای اساطیری و دینی ترکان جای گرفته است. عید نوروز زیباترین و قدیمی ترین روز برای سپاسگزاری از خداوند و روز خروج ترکان از ارکنه قون[۲] است. آیینی که در نقطه مشترک فهم، اندیشه و رفتار ترکان جای گرفته است. قدیمی ترین مراسم ترکان که مفاهیم طبیعت، خدا و انسان را در محدوده دینی گؤگ ترکها یعنی باورهای شمنی و قامها در برمیگرفت.[۳] این عید در میان ترکان که بانی این عید باستانی هستند، با نامهای مختلفی چون اولوسون اولو گونو(روز بزرگ ایل)، یئنگی گون(نوروز)، مارت دوققوزو، مره که(جشن در گویش قزاقی)، قوجا بایرام(عید باستانی)، شکر بایرام(عید شیرین)، یاز بایرامی(عید بهار)، سلطان بایرام (عید بزرگ) … نامیده میشد. بعدها در زمان دولتهای ترک مسلمان در ایران مانند غزنویان و سلجوقیان، نام یئنگی گون / یئنیگون (به معنای روز نو) جای خود را به «نوروز» داد. ذکر گلچینی از واژه های ترکی مربوط به «بایرام» می تواند ابعاد گوناگون این جشن را نمایانتر کند. آراز بایرام – ا.(Araz bayram) عید فطر (گویش ترکمنی). آتالار بایرامی- (Atalar bayramı) عید پدر. روز پدر. آنالار بایرامی- (Analar bayramı) عید مادر. روز مادر. اوْد بایرامی – (Od bayramı) چهارشنبه آخر سال. اوْروج بایرامی – (Oruc bayramı) عیدفطر. اوزوت بایرامی – (Üzüt bayramı) مراسم یا آیینهای سوگواری که در عرض چهل روز پس از مرگ کسی برای وی برپا کنند. اوْغول بایرام- (Oğul bayram) فرزندی که در روز عید متولد شده باشد. اولو بایرام / اولوق بایرام – (Ulu bayram) عید بزرگ. عید فطر. ایل بایرامی – (Il bayramı) عید نوروز. بارات بایرامی – (Barat bayramı) عید نیمه شعبان. بایرام – (Bayram) جشن. عید. خوشحالی. خوشبختی. شادی. زیبایی. نوعی از پارچه مخصوص بافت ریسمان که شبیه به متقال عراقی امّا از آن نازکتر است. به صورت بهرام و پدرام وارد زبان فارسی و به صورت «بیرام» وارد لهجه سوری زبان عربی و به صورت Bairam وارد زبان انگلیسی شده است. بایرام آشی – (Bayram aşı) طعامی که ثروتمندان در اولین روز عید به مردم بدهند. بایرام آغاجی / بایرام آغاسی- (Bayram ağacı) (درخت عید) آنکه دیر به دیر به دیدار دوستان ...
کلمات ترکی که بایرام در آنها بکار رفته است(4)
پرویز زارع شاهمرسی «بایرام» در گنجینة واژگان ترکی بنام خدا بایرام در زبان ترکی از ریشة «بایراماق» یعنی جشن گرفتن است.[1] افراد هر ملتی متناسب با محیط جغرافیایی و ساختار باورهای خود، روزهایی را به عنوان عید جشن می گیرند. اگرچه «بایرام» در معنای کلی به معنای «جشن» است ولی چون مهمترین جشن در میان ترکان، جشن روز آغاز بهار است، از آن به عنوان «بایرام» در معنای کلی نام برده می شود. آنچه که روشن است جشن آغاز بهار در ابتدا فاقد هر گونه درونمایة دینی بوده و تماماً با آیینهای کشاورزی ارتباط داشته است ولی با گذشت زمان این جشن پیچیده تر شده و در ساختار باورهای اساطیری و دینی ترکان جای گرفته است. عید نوروز زیباترین و قدیمی ترین روز برای سپاسگزاری از خداوند و روز خروج ترکان از ارکنه قون[2] است. آیینی که در نقطة مشترک فهم، اندیشه و رفتار ترکان جای گرفته است. قدیمی ترین مراسم ترکان که مفاهیم طبیعت، خدا و انسان را در محدودة دینی گؤگ ترکها یعنی باورهای شمنی و قامها در برمیگرفت.[3] این عید در میان ترکان که بانی این عید باستانی هستند، با نامهای مختلفی چون اولوسون اولو گونو(روز بزرگ ایل)، یئنگی گون(نوروز)، مارت دوققوزو، مره که(جشن در گویش قزاقی)، قوجا بایرام(عید باستانی)، شکر بایرام(عید شیرین)، یاز بایرامی(عید بهار)، سلطان بایرام (عید بزرگ) ... نامیده میشد. بعدها در زمان دولتهای ترک مسلمان در ایران مانند غزنویان و سلجوقیان، نام یئنگی گون / یئنیگون (به معنای روز نو) جای خود را به «نوروز» داد. ذکر گلچینی از واژه های ترکی مربوط به «بایرام» می تواند ابعاد گوناگون این جشن را نمایانتر کند. آراز بایرام - ا.(Araz bayram) عید فطر (گویش ترکمنی). آتالار بایرامی- (Atalar bayramı) عید پدر. روز پدر. آنالار بایرامی- (Analar bayramı) عید مادر. روز مادر. اوْد بایرامی - (Od bayramı) چهارشنبة آخر سال. اوْروج بایرامی - (Oruc bayramı) عیدفطر. اوزوت بایرامی - (Üzüt bayramı) مراسم یا آیینهای سوگواری که در عرض چهل روز پس از مرگ کسی برای وی برپا کنند. اوْغول بایرام- (Oğul bayram) فرزندی که در روز عید متولد شده باشد. اولو بایرام / اولوق بایرام - (Ulu bayram) عید بزرگ. عید فطر. ایل بایرامی - (Il bayramı) عید نوروز. بارات بایرامی - (Barat bayramı) عید نیمه شعبان. بایرام - (Bayram) جشن. عید. خوشحالی. خوشبختی. شادی. زیبایی. نوعی از پارچة مخصوص بافت ریسمان که شبیه به متقال عراقی امّا از آن نازکتر است. به صورت بهرام و پدرام وارد زبان فارسی و به صورت «بیرام» وارد لهجة سوری زبان عربی و به صورت Bairam وارد زبان انگلیسی شده است. بایرام آشی - (Bayram aşı) طعامی که ثروتمندان در اولین روز عید به مردم بدهند. بایرام آغاجی / بایرام ...
کلمات ترکی که بایرام در آنها بکار رفته است (2)
بایرام در زبان ترکی از ریشة «بایراماق» یعنی جشن گرفتن است.[1] افراد هر ملتی متناسب با محیط جغرافیایی و ساختار باورهای خود، روزهایی را به عنوان عید جشن می گیرند. اگرچه «بایرام» در معنای کلی به معنای «جشن» است ولی چون مهمترین جشن در میان ترکان، جشن روز آغاز بهار است، از آن به عنوان «بایرام» در معنای کلی نام برده می شود. آنچه که روشن است جشن آغاز بهار در ابتدا فاقد هر گونه درونمایة دینی بوده و تماماً با آیینهای کشاورزی ارتباط داشته است ولی با گذشت زمان این جشن پیچیده تر شده و در ساختار باورهای اساطیری و دینی ترکان جای گرفته است.بایرام در زبان ترکیزیباترین و قدیمی ترین روز برای سپاسگزاری از خداوند و روز خروج ترکان از ارکنه قون[2] است. آیینی که در نقطة مشترک فهم، اندیشه و رفتار ترکان جای گرفته است. قدیمی ترین مراسم ترکان که مفاهیم طبیعت، خدا و انسان را در محدودة دینی گؤگ ترکها یعنی باورهای شمنی و قام ها در برمیگرفت.[3] این عید در میان ترکان که بانی این عید باستانی هستند، با نام های مختلفی چون اولوسون اولو گونو (روز بزرگ ایل)، یئنگی گون (نوروز)، مارت دوققوزو، مره که(جشن در گویش قزاقی)، قوجا بایرام(عید باستانی)، شکر بایرام (عید شیرین)، یاز بایرامی (عید بهار)، سلطان بایرام (عید بزرگ) ... نامیده میشد. بعدها در زمان دولت های ترک مسلمان در ایران مانند غزنویان و سلجوقیان، نام یئنگی گون / یئنیگون (به معنای خورشید نو) جای خود را به « نوروز » داد. ذکر گلچینی از واژه های ترکی مربوط به « بایرام » می تواند ابعاد گوناگون این جشن را نمایان تر کند.آراز بایرام - ا.(Araz bayram) عید فطر (گویش ترکمنی).آتالار بایرامی- (Atalar bayramı) عید پدر. روز پدر.آنالار بایرامی- (Analar bayramı) عید مادر. روز مادر.اوْد بایرامی - (Od bayramı) چهارشنبة آخر سال.اوْروج بایرامی - (Oruc bayramı) عیدفطر.اوزوت بایرامی - (Üzüt bayramı) مراسم یا آیین های سوگواری که در عرض چهل روز پس از مرگ کسی برای وی برپا کنند.اوْغول بایرام- (Oğul bayram) فرزندی که در روز عید متولد شده باشد.اولو بایرام / اولوق بایرام - (Ulu bayram) عید بزرگ. عید فطر.ایل بایرامی - (Il bayramı) عید نوروز. عيد سال نوبارات بایرامی - (Barat bayramı) عید نیمه شعبان.بایرام - (Bayram) جشن. عید. خوشحالی. خوشبختی. شادی. زیبایی. نوعی از پارچة مخصوص بافت ریسمان که شبیه به متقال عراقی امّا از آن نازکتر است. به صورت بهرام و پدرام وارد زبان فارسی و به صورت « بیرام » وارد لهجة سوری زبان عربی و به صورت Bairam وارد زبان انگلیسی شده است.بایرام آشی - (Bayram aşı) طعامی که ثروتمندان در اولین روز عید به مردم بدهند.بایرام آغاجی / بایرام آغاسی- (Bayram ağacı) (درخت عید) آنکه دیر به دیر به دیدار ...