دکوري براي بوفه

  • لیست لوازم سیسمونی نوزاد

    کالسکه - روروئک - ساک لوازم – کریر  سرویس 3 تکه خواب نوزاد   (‌ پتو - متکا - تشک )  شیشه شیر  قنداق فرنگی نوزاد شیشه شیر پیرکس  پستونک ارتودنسی پستونک تخت  ثابت و متحرک شامپو نوزاد                           پیش بند  دورو – یک رو روغن نوازد                          پیش بند مخصوص غذا خوری صابون نوزاد                        صندلی غذا خوری لویسون نوزاد                        صندلی ماشین  شلمپو بدن                         چوب لباسی کرم دست                          شیشه دوا خوری کرم سوختگی                     سر شیشه شیر پودر شوستشوی لباس      جوراب دستمال مرطوب                      پنپرز چندین سایز و وزن ناخن گیر  برس و شانه شورت گره ای   فرچه شیشه شور  شورت پنپرزی  زانو بند جهت تازه حرکت کردن نوزاد شورت چسبی  قاشق و چنگال     لگن مخصوص حمام نوزاد سرویس ظروف غذا خوری  ابر مخصوص لگن حمام نوزاد شلوار در سایز های 1 الی 3 سرویس کامل لباس  در سایز های 1 الی 3 پتو آغوشی مادر زیر انداز کلاه نخی  بالشت شیر دهی مادر سرویس  حوله پاپوش - کفش - رو فرشی  مخصوص نوزاد گوش پاکن مخصوص نوزاد دندان گیر ژلاتینی مخصوص جغجغه موزیکال و ساده حوله تن پوش  آویز تخت  تب سنج ( دما سنج ) آلبوم عکس پشه بند  البسه مجلسی نوزاد ماشین لباس شویی مخصوص لباس نوزاد عروسک های  بازی وان حمام لیف نخی و حوله ای  حمام نوزاد  اگر شما هم قصد خريد سيسموني را داريد، مي‌توانيد وسايل مورد نياز نوزادتان را در 4 گروه اصلي نيازهايش طبقه‌بندي کنيد؛ اتاق خواب، آشپزخانه، حمام و بيرون از خانه. اتاق خواب تخت‌خواب، كمد و بوفه، لباس‌ها، پوشك، دندان‌گير و فين‌گير از مهم‌ترين چيزهايي هستند كه بايد براي اتاق خواب كودك تهيه كنيد. 6 نكته درباره خريد تخت‌خواب يکي از اولين وسايل موردنياز در اتاق خواب، تخت نوزاد است. اين بستگي به خود شما دارد که تخت نوزاد يا ننو بخريد اما ترجيحا تخت بهتر است. وقتي براي خريد تخت به فروشگاه‌ مراجعه مي‌کنيد لازم است به برخي نکات توجه داشته باشيد: 1) زبيايي و گراني سرويس خواب نوزاد نشانه استاندارد بودن و متناسب بودن آن براي نوزاد شما نيست.2) تخت نوزاد حتما بايد نرده‌هاي محافظ داشته باشد و فاصله بين نرده‌ها حداکثر 5/6 سانتي‌متر باشد، به طوري که سر کودک در ميان آن گير نکند. هر چه فاصله نرده‌ها به هم نزديک‌تر باشد، قيمت تخت بالاتر بوده و براي نوزاد شما امن‌تر است. 3) لازم نيست بالش و ملحفه اضافي تهيه کنيد. خواباندن نوزاد در تخت بدون ملحفه، روانداز و بالش اضافي مي‌تواند تا 70 درصد احتمال مرگ ناگهاني را در وي کاهش دهد.4) جنس تشک، ملحفه و بالش نوزاد بايد از الياف طبيعي ...



  • دكوراسيون داخلی با آنتيك و عتيقه

    بهبود دكوراسيون داخلی با آنتيك و عتيقه يکی از محبوب ترین عناصر دكوراسيوني در طول زمان همواره وسايل آنتيك و عتيقه بوده و هست و اين وسايل مي توانند به دكوراسيون خانه شما هويت و اعتبار بخشند. استفاده از وسايل آنتيك مختلف در دكوراسيون مانند ديگر اقدامات داراي اصول خاص خود است. در اين مطلب سعي داريم تا حد زيادي در خصوص نحوه استفاده از وسايل آنتيك در دكوراسيون جهت ارتقا و بهبود جلوه كلي خانه برايتان صحبت كنيم. مبلمان عتیقه و وسايل دکوري عتيقه علاوه بر اينكه مي توانند به دكوراسيون زيبايي و هويت ببخشند نوعي سرمايه گذاري محسوب مي شوند زيرا بها و ارزش چنين وسايلي با مرور زمان بيشتر و بيشتر مي شود. وسايل عتيقه و آنتيك را از فروشگاه هاي خاص و عتيقه فروشي ها مي توان خريداري كرد البته شناخت وسايل عتيقه اصل نياز به قدري مهارت دارد كه مي توانيد هنگام خريد از يك فرد خبره كمك بگيريد.هر يك از وسايل عتيقه تاريخچه و داستان هاي جالبي را در خود نهفته دارند اينكه چه كسي آن را ساخته است و در گذشته متعلق به چه فرد مهم تاريخي بوده اند و وسيله چه دوران و عصري را به خود ديده است مي تواند يكي از جالب ترين رازهاي نهفته در آن باشد. قيمت وسايل عتيقه به نسبت قدمت آن ها و جايي كه در گذشته استفاده مي شدند متفاوت است. در حقيقت هرچه قديمي تر و اصيل تر باشند گرانترند.• وسايل عتيقه در اتاق خواب: از جمله وسايل عتيقه اي كه مي تواند جلوه اتاق خواب را متحول و دگرگون كند دراور هاي عتيقه يا حتي دراورهايي كه به سبك قديمي و آنتيك ساخته شده اند هستند. اگر از جمله افرادي هستيد كه چيدمان سنتي و آنتيك را دوست داريد اتاق خواب بهترين فضا براي اجراي دكور دلخواه شماست. مي توانيد علاوه بر دراور از تخت و كمد آنتيك هم استفاده كنيد. در اين صورت ممكن است مجبور باشيد هزينه گزافي را صرف كنيد به همين دليل توصيه مي كنيم در وسايلي استفاده كنيد كه به سبك وسايل آنتيك ساخته شده اند. البته براي غني كردن جلوه دكوراسيون اتاق خواب استفاده از تمام وسايل به صورت عتيقه الزامي نيست! قرار دادن حتي يك آباژور عتيقه روي ميزي با روميزي ترمه و يا گلداني آنتيك پر از رزهاي خشك نيز مي تواند تاثير لازم و كافي را بر دكوراسيون اتاق بگذارد.• اتاق غذاخوري از ديگر فضاهاييست كه با كمك وسايل آنتيك مي تواند شكيل و بسيار اصيل شود. يك ميز غذاخوري و بوفه آنتيك مي تواند جلوه اي رويايي به دكوراسيون اتاق غذاخوري ببخشد. اگر بوفه خود را نيز با ظروف چيني آنتيك پر كنيد و يك آينه عتبقه نبز بر ديوار اتاق غذاخوري بياويزيد جلوه اتاق صد چندان مي شود. به همين دليل قرار دادن شمعدان هاي انتيك ...

  • حقه هاي خاص چيدمان مبلمان

       طراحي فضا و دکورداخلي خانه بدون شک با کمک دو عامل استعداد و تجربه امکان پذير است. بدون شک طراحي و آرايش فضا به حقه هاي خاص طراحان دکور نياز دارد. درحالي که افراد عادي و بسياري از صاحب خانه ها تنها به اين فکر مي کنند که مثلا مبلمان يا فلان وسيله را در مقابل کدام ديوار بگذارند، طراحان دکور علاوه بر اين مسئله به فضاي ايجاد شده ميان مبلمان و لوازم و نوع معماري و فضا در کنار هم نيز فکر مي کنند. مطلب زير که برگرفته از سايت شميم است به شما کمک مي کند تا فضاهاي کوچک را بزرگ تر جلوه دهيد و اتاق هاي نشيمن خودماني تر و راحت تري ايجاد کنيد. فضاي کوچک را بزرگ تر جلوه دهيماگر مي خواهيد فضاي اتاق يا خانه تان را بزرگ تر جلوه دهيد بايد از الگوي تک رنگي استفاده کنيد. يعني تنها از يک رنگ يک دست و ثابت براي رنگ آميزي ديوارها و کف پوش و حتي فرش استفاد کنيد. نصب آينه برروي ديوار يا سقف مي تواند روشي سريع و موثر براي بزرگ تر جلوه دادن فضاي يک اتاق باشد. شما حتي مي توانيد کل ديوار را با آينه اي بزرگ بپوشانيد يا از تعداد زيادي سطوح صيقلي و انعکاسي چون شيشه يا ورقه هاي لوسيتي برروي در و ديوار استفاده کنيد.  به علاوه براي ايجاد حس بزرگي و جاداري فضا معمولا بهتر است از رنگ هاي روشن و در صورت امکان از پنجره هاي بزرگ کمک گرفته و اگر ممکن باشد از نور مصنوعي که از خارج اتاق يا پنجره به داخل مي تابد در شب استفاده کرد چرا که اين کار توجه بيننده به کوچکي فضا را کم مي کند. تا آنجايي که مي توانيد از نور و روشنايي بيشتر در خانه استفاده کنيد. اگر شما بتوانيد از سقف به عنوان يک شب نما و منعکس کننده همانند يک آسمان استفاده کنيد، مي توانيد فضاي تان را بزرگ تر جلوه دهيد و به علاوه شما با ايجاد نوعي جريان و موج و همبستگي در ميان اتاق مي توانيد فضا را بزرگ تر جلوه دهيد.  پوشاندن کف تمامي اتاق ها با کف پوشي يکدست و يکرنگ نيز راهي براي بزرگ تر و طولاني تر جلوه دادن فضاي يک خانه است. براي مثال مي توانيد کف تمامي اتاق ها را با کف پوش چوبي، پارکت يا سراميک بپوشانيد و اين کف پوش را از اتاق خواب به هال و پذيرايي ادامه دهيد. از همين روش مي توانيد براي ديوارها نيز استفاده کنيد يعني برروي تمامي ديوارها از رنگ و تزئيناتي مشابه بهره بگيريد. بنابراين يکدستي رنگ ديوارها و کف پوش و فضاهاي خالي ميان وسايل منزل موجب بزرگنمايي و هماهنگي فضا مي شود و تفکيک و جدايي دقيق ميان اتاق ها و فضاها و اين که يک اتاق در کجا آغاز و در کجا پايان مي يابد از بين خواهد رفت.  نکته ديگري که براي بزرگ تر کردن فضا بايد در نظر بگيريم اين است که هرچه مي توانيد از لوازم و مبلمان کمتر و ظريف تري در ...

  • دكوراسيون داخلی با آنتيك و عتيقه

    بهبود دكوراسيون داخلی با آنتيك و عتيقه يکی از محبوب ترین عناصر دكوراسيوني در طول زمان همواره وسايل آنتيك و عتيقه بوده و هست و اين وسايل مي توانند به دكوراسيون خانه شما هويت و اعتبار بخشند. استفاده از وسايل آنتيك مختلف در دكوراسيون مانند ديگر اقدامات داراي اصول خاص خود است. در اين مطلب سعي داريم تا حد زيادي در خصوص نحوه استفاده از وسايل آنتيك در دكوراسيون جهت ارتقا و بهبود جلوه كلي خانه برايتان صحبت كنيم. مبلمان عتیقه و وسايل دکوري عتيقه علاوه بر اينكه مي توانند به دكوراسيون زيبايي و هويت ببخشند نوعي سرمايه گذاري محسوب مي شوند زيرا بها و ارزش چنين وسايلي با مرور زمان بيشتر و بيشتر مي شود. وسايل عتيقه و آنتيك را از فروشگاه هاي خاص و عتيقه فروشي ها مي توان خريداري كرد البته شناخت وسايل عتيقه اصل نياز به قدري مهارت دارد كه مي توانيد هنگام خريد از يك فرد خبره كمك بگيريد.هر يك از وسايل عتيقه تاريخچه و داستان هاي جالبي را در خود نهفته دارند اينكه چه كسي آن را ساخته است و در گذشته متعلق به چه فرد مهم تاريخي بوده اند و وسيله چه دوران و عصري را به خود ديده است مي تواند يكي از جالب ترين رازهاي نهفته در آن باشد. قيمت وسايل عتيقه به نسبت قدمت آن ها و جايي كه در گذشته استفاده مي شدند متفاوت است. در حقيقت هرچه قديمي تر و اصيل تر باشند گرانترند.• وسايل عتيقه در اتاق خواب: از جمله وسايل عتيقه اي كه مي تواند جلوه اتاق خواب را متحول و دگرگون كند دراور هاي عتيقه يا حتي دراورهايي كه به سبك قديمي و آنتيك ساخته شده اند هستند. اگر از جمله افرادي هستيد كه چيدمان سنتي و آنتيك را دوست داريد اتاق خواب بهترين فضا براي اجراي دكور دلخواه شماست. مي توانيد علاوه بر دراور از تخت و كمد آنتيك هم استفاده كنيد. در اين صورت ممكن است مجبور باشيد هزينه گزافي را صرف كنيد به همين دليل توصيه مي كنيم در وسايلي استفاده كنيد كه به سبك وسايل آنتيك ساخته شده اند. البته براي غني كردن جلوه دكوراسيون اتاق خواب استفاده از تمام وسايل به صورت عتيقه الزامي نيست! قرار دادن حتي يك آباژور عتيقه روي ميزي با روميزي ترمه و يا گلداني آنتيك پر از رزهاي خشك نيز مي تواند تاثير لازم و كافي را بر دكوراسيون اتاق بگذارد.• اتاق غذاخوري از ديگر فضاهاييست كه با كمك وسايل آنتيك مي تواند شكيل و بسيار اصيل شود. يك ميز غذاخوري و بوفه آنتيك مي تواند جلوه اي رويايي به دكوراسيون اتاق غذاخوري ببخشد. اگر بوفه خود را نيز با ظروف چيني آنتيك پر كنيد و يك آينه عتبقه نبز بر ديوار اتاق غذاخوري بياويزيد جلوه اتاق صد چندان مي شود. به همين دليل قرار دادن شمعدان هاي انتيك ...

  • رمان به رنگ شب (قسمت هفتم)

    سیما از پشت سر نزدیک شد. شاخه گل رزي چید. بو کشید. عطرش مست می کرد. سلام کرد و صدا زد:-بابا-جان بابابا لبخند نمکینش خستگی را از تن پدر زدود و گفت:-می گذاشتی سید علی خودش هرس می کرد-بگذارم لذت همصحبتی با گل ها رو فقط سید ببره گفتگوي پدر و دختر گل انداخت، لحظاتی بعد سیما بدون آنکه قادر باشد حرفهایی را که روي دلش سنگینی می کرد به زبان بیاورد، سر به زیر سمت ساختمان به راه افتاد،اما جلال با یک جمله او را متوقف کرد:-فکر کنم می خواستی چیزي به بابا بگینگاي معصومانه سیما به سمت پدر چرخید. لبخندي تلخ بر لب راند و گفت:-راستش می خواستم با شما مشورت کنم، اما روم نشد.جلال با تبسم جلو رفت، با نگاهی مهربان، تمام محبت پدرانه اش را نثار فرزند کرد و گفت:-چیزي هست که بابا باید بدونه؟-فکر نمی کنید براي ازدواج خیلی زوده... من می خوام ادامه تحصیل بدم-مگه خیالی غیر از این داري؟-آخه...جلال مجال ادامه صحبت نداد،گفت: می دونم، فکر می کنی اگه متأهل بشی دیگه نمی تونی دنبال درس بري-درسته بابا، مطمئنم که دیگه نمی تونم-اشتباه تو همین جاست... اتفاقا همسر آینده ات فردي تحصیل کرده است.سروش فوق لیسانس معماري است... یا آرشیتکتهو مطمئنم که دوست داره و می خواد که همسرش تحصیل کنه و ایمان دارم می تونه کمکت کنه تا در کنکور موفق بشی.-ولی بابا! فکر نمی کنی ازدواج خیلی برام زوده... من فقط نوزده سال دارم. در حالی که این روزها سن ازدواج کمی بالا رفته-من کاري به این دخترهاي امروزي ندرام. زمان ما دخترها ده ساله می رفتند خونه شوهر و خیلی هم خوب شوهر داري و بچه داري میکردند. تو هم ماشاا... دختر کاملی شدي. تازه اگه می خواستم مثل دیروزي ها فکر کنم، چهار سال هم ازازدواجت گذشته.-بابا-بدو دختر بدو برو دنبال کار و بارت.-ولی من باید بیشتر فکر کنمجلال قیچی را کنار گذاشت، رفت ته باغ موتور آب را روشن کرد، برگشت و سر شیلنگ را در ردیف زنبق ها گذاشت و گفت:-ببین دخترم! شوهر پیراهن نیست که یک روز خوشت بیاد و یه روز هم از او سیر بشی و درش بیاري... تو هفته پیش درکمال صحت عقل و با خوشحالی به درخواست خانواده مقامی پاسخ مثبت دادي... قرار نیست سر یک هفته پشیمون بشی،اون وقت باید هفته اي یک شوهر برات پیدا کنم... سروش اگه توي این یه هفته به تو سر نزده، تو شرکت کار داشته. من بهشسر زدم... اون سخت مشغول کاره، داره یه کم سرش رو خلوت می کنه تا براي مراسم عقد و عروسی مشکل کاري نداشتهباشه. در ضمن سلام هم رسوند ولی من فراموش کرده بودم.لبهاي سیما از دو طرف گشوده شد. بکلی یادش رفت به چه منظور به ملاقات پدر آمده است. دستکش سیاه را از لبه باغچهبرداشت و به کمک جلال قیچی زد و شاخ و برگ جمع کرد. سرگرم تهیه جهیزیه و وسایل ...

  • رمان به رنگ شب 6

    شیرین به نشانه قدرشناسی و سپاس از عمر دوباره اي که خداوند متعال به او ارزانی داشته بود با کاروان عازم جمکران، همراه دوستان جلسه قرآنی اش، راهی شد. این بهترین فرصت بدست آمده براي سروش بود تا دور از دیدگان مادر با پدرش به گفتگو بنشیند. از این رو با تهیه بریانی اصفهان که از غذاهاي مورد علاقه پدرش بود، به خانه بازگشت. سالاد کاهویی تهیه کرد و با آراستن میز شام به انتظار ورود جمشید نشست، اما جمشید که کمتر اتفاق افتاده بود بدون شیرین اوقاتش را سپري کند؛ کمی دیرتر از حد معمول راهی منزل شد و در هنگام ورود بدون سر زدن به آشپزخانه،یکراست به اتاقش رفت. دلش نمی خواست جاي خالی شیرین را ببیند و باکسالت بیشتري به رختخوابش پناه ببرد. وقتی انتظار سروش براي خروج او بی نتیجه ماند خودش را به پشت در اتاق پدر رساند و چند ضربه اجازه ورود خواست. -بیا تو بابا. سروش در را گشود و با چهره اي باز سلام کرد و گفت: -مثل اینکه قد ندارین شام بخورین. -میل ندرام. خواب بهتره -می دونم. نمی تونی جاي خالی مامان رو ببینی. -حسودي ات میشه که این قدر دوستش دارم. -یه جورایی آره، یه جورایی هم کیف می کنم... حالا پاشید تا با هم شام بخوریم. -نمی خوام دست پخت مادرت رو بخورم. وقتی نیست تا ازش تشکر کنم، غذا زهرم میشه. -ولی من یک شام فوق العاده تدارك دیدم، همونی که دوستش داري! -بریونی! -دقیقا. لبهاي جمشید به لبخندي گشوده شد و بلافاصله از جا برخاست. سر میز شام جو آرام و دل انگیزي برقرار بود. سروش با شعف از کار و پروژه هایی که در سر می پروراند صحبت می کرد و پدر با تشویق او را در راهش مصمم تر می ساخت. تا آنکه با پایان یافتن شام جمشید تشکر کرد و گفت: -دستت درد نکنه بابا خیلی خوشمزه بود، ولی اگه دختر بودي هنوز وقت شوهرت نشده بود. -چطور مگه؟ -اولا شام که از بیرون بود و من هنر خودت رو ندیدم. دوما سالاد کاهوت یه مشکل اساسی داشت، کاهوها آن قدر درشت خرد شده بود که توي دهن جا نمی شد. درضمن سس هم یه چاشنی هایی می خواست که شما استفاده نکردي. -با این حساب لازم نبود از من تشکر کنی. -بالاخره زحمت کشیدي... غصه نخور کم کم راه می افتی. البته فکر کنم سیما جون آنقدر لوست کنه که از این یک ریزه هنر هم بیفتی. ابروان سروش گره خورد و در سکوت مشغول جمع آوري ظروف شد، اما جمشید که متوجه حالت فرزندش شده بود گفت: -چی شد، به هم ریختی؟ -نه. چیزي نیست. -من تو رو خوب می شناسم. وقتی ناراحتی تمام اجزاي صورتت گره می خوره. سروش بلافاصله در صندلی جاي گرفت، بهتر می دید دنباله بحث را ادامه دهد و با گفتن نظرات شخصی خود او را متوجه اشتباهاتش بکند از این رو گفت: -مگه شما خوشبختی من رو نمی خواي بابا! -بازم حرف هاي تکراري. -این حرفهاي ...

  • رمان به رنگ شب 6

      شیرین به نشانه قدرشناسی و سپاس از عمر دوباره اي که خداوند متعال به او ارزانی داشته بود با کاروان عازم جمکران، همراه دوستان جلسه قرآنی اش، راهی شد. این بهترین فرصت بدست آمده براي سروش بود تا دور از دیدگان مادر با پدرش به گفتگو بنشیند. از این رو با تهیه بریانی اصفهان که از غذاهاي مورد علاقه پدرش بود، به خانه بازگشت. سالاد کاهویی تهیه کرد و با آراستن میز شام به انتظار ورود جمشید نشست، اما جمشید که کمتر اتفاق افتاده بود بدون شیرین اوقاتش را سپري کند؛ کمی دیرتر از حد معمول راهی منزل شد و در هنگام ورود بدون سر زدن به آشپزخانه،یکراست به اتاقش رفت. دلش نمی خواست جاي خالی شیرین را ببیند و باکسالت بیشتري به رختخوابش پناه ببرد. وقتی انتظار سروش براي خروج او بی نتیجه ماند خودش را به پشت در اتاق پدر رساند و چند ضربه اجازه ورود خواست. -بیا تو بابا. سروش در را گشود و با چهره اي باز سلام کرد و گفت: -مثل اینکه قد ندارین شام بخورین. -میل ندرام. خواب بهتره -می دونم. نمی تونی جاي خالی مامان رو ببینی. -حسودي ات میشه که این قدر دوستش دارم. -یه جورایی آره، یه جورایی هم کیف می کنم... حالا پاشید تا با هم شام بخوریم. -نمی خوام دست پخت مادرت رو بخورم. وقتی نیست تا ازش تشکر کنم، غذا زهرم میشه. -ولی من یک شام فوق العاده تدارك دیدم، همونی که دوستش داري! -بریونی! -دقیقا. لبهاي جمشید به لبخندي گشوده شد و بلافاصله از جا برخاست. سر میز شام جو آرام و دل انگیزي برقرار بود. سروش با شعف از کار و پروژه هایی که در سر می پروراند صحبت می کرد و پدر با تشویق او را در راهش مصمم تر می ساخت. تا آنکه با پایان یافتن شام جمشید تشکر کرد و گفت: -دستت درد نکنه بابا خیلی خوشمزه بود، ولی اگه دختر بودي هنوز وقت شوهرت نشده بود. -چطور مگه؟ -اولا شام که از بیرون بود و من هنر خودت رو ندیدم. دوما سالاد کاهوت یه مشکل اساسی داشت، کاهوها آن قدر درشت خرد شده بود که توي دهن جا نمی شد. درضمن سس هم یه چاشنی هایی می خواست که شما استفاده نکردي. -با این حساب لازم نبود از من تشکر کنی. -بالاخره زحمت کشیدي... غصه نخور کم کم راه می افتی. البته فکر کنم سیما جون آنقدر لوست کنه که از این یک ریزه هنر هم بیفتی. ابروان سروش گره خورد و در سکوت مشغول جمع آوري ظروف شد، اما جمشید که متوجه حالت فرزندش شده بود گفت: -چی شد، به هم ریختی؟ -نه. چیزي نیست. -من تو رو خوب می شناسم. وقتی ناراحتی تمام اجزاي صورتت گره می خوره. سروش بلافاصله در صندلی جاي گرفت، بهتر می دید دنباله بحث را ادامه دهد و با گفتن نظرات شخصی خود او را متوجه اشتباهاتش بکند از این رو گفت: -مگه شما خوشبختی من رو نمی خواي بابا! -بازم حرف هاي تکراري. -این حرفهاي ...

  • به رنگ شب3

    شیرین به نشانه قدرشناسی و سپاس از عمر دوباره اي که خداوند متعال به او ارزانی داشته بود با کاروان عازم جمکران، همراه دوستان جلسه قرآنی اش، راهی شد. این بهترین فرصت بدست آمده براي سروش بود تا دور از دیدگان مادر با پدرش به گفتگو بنشیند. از این رو با تهیه بریانی اصفهان که از غذاهاي مورد علاقه پدرش بود، به خانه بازگشت. سالاد کاهویی تهیه کرد و با آراستن میز شام به انتظار ورود جمشید نشست، اما جمشید که کمتر اتفاق افتاده بود بدون شیرین اوقاتش را سپري کند؛ کمی دیرتر از حد معمول راهی منزل شد و در هنگام ورود بدون سر زدن به آشپزخانه،یکراست به اتاقش رفت. دلش نمی خواست جاي خالی شیرین را ببیند و باکسالت بیشتري به رختخوابش پناه ببرد. وقتی انتظار سروش براي خروج او بی نتیجه ماند خودش را به پشت در اتاق پدر رساند و چند ضربه اجازه ورود خواست. -بیا تو بابا. سروش در را گشود و با چهره اي باز سلام کرد و گفت: -مثل اینکه قد ندارین شام بخورین. -میل ندرام. خواب بهتره -می دونم. نمی تونی جاي خالی مامان رو ببینی. -حسودي ات میشه که این قدر دوستش دارم. -یه جورایی آره، یه جورایی هم کیف می کنم... حالا پاشید تا با هم شام بخوریم. -نمی خوام دست پخت مادرت رو بخورم. وقتی نیست تا ازش تشکر کنم، غذا زهرم میشه. -ولی من یک شام فوق العاده تدارك دیدم، همونی که دوستش داري! -بریونی! -دقیقا. لبهاي جمشید به لبخندي گشوده شد و بلافاصله از جا برخاست. سر میز شام جو آرام و دل انگیزي برقرار بود. سروش با شعف از کار و پروژه هایی که در سر می پروراند صحبت می کرد و پدر با تشویق او را در راهش مصمم تر می ساخت. تا آنکه با پایان یافتن شام جمشید تشکر کرد و گفت: -دستت درد نکنه بابا خیلی خوشمزه بود، ولی اگه دختر بودي هنوز وقت شوهرت نشده بود. -چطور مگه؟ -اولا شام که از بیرون بود و من هنر خودت رو ندیدم. دوما سالاد کاهوت یه مشکل اساسی داشت، کاهوها آن قدر درشت خرد شده بود که توي دهن جا نمی شد. درضمن سس هم یه چاشنی هایی می خواست که شما استفاده نکردي. -با این حساب لازم نبود از من تشکر کنی. -بالاخره زحمت کشیدي... غصه نخور کم کم راه می افتی. البته فکر کنم سیما جون آنقدر لوست کنه که از این یک ریزه هنر هم بیفتی. ابروان سروش گره خورد و در سکوت مشغول جمع آوري ظروف شد، اما جمشید که متوجه حالت فرزندش شده بود گفت: -چی شد، به هم ریختی؟ -نه. چیزي نیست. -من تو رو خوب می شناسم. وقتی ناراحتی تمام اجزاي صورتت گره می خوره. سروش بلافاصله در صندلی جاي گرفت، بهتر می دید دنباله بحث را ادامه دهد و با گفتن نظرات شخصی خود او را متوجه اشتباهاتش بکند از این رو گفت: -مگه شما خوشبختی من رو نمی خواي بابا! -بازم حرف هاي تکراري. -این حرفهاي ...