دکلمه ی اشعار پست مدرن

  • شناسه های غزل پست مدرن - سید مهدی موسوی

    البتّه در اینجا چند نکته وجود دارد که من در مقاله‌های قبلی ام بارها به آن اشاره کرده‌ام، امّا ذکر آن گریزناپذیر نشان می‌دهد: نخست آن که در ترکیب «غزل پست مدرن» واژه ی «غزل» به عنوان مجاز جزء از کلّ تمام قوالب کلاسیک و معتقد به چهارچوب قرار گرفته است. پس با این تعریف تمامی آنچه ما در این بحث پیگیری می‌کنیم، می‌تواند در قوالبی، مثل : مثنوی، قصیده و… رخ دهد. استفاده از «غزل» و اجتناب از به کار بردن کلمه « شعر کلاسیک» بدین سبب است که به طور مثال اگر گفته شود: «شعر کلاسیک پست مدرن! » به خاطر پارادوکس ایجاد شده شعر کلاسیک به جای آن که معنای قوالب کلاسیک را اعاده کند، فلسفه و نوع نگاه دنیای کلاسیک را به ذهن متبادر می‌کند که به هیچ وجه مقصود ما نیست. دیگر آن که نباید فراموش کرد که «غزل پست مدرن» اصلا پست مدرن نیست، بلکه در واقع بیان یک وضعیّت پسامدرن با استفاده از ابزارهای مدرن است، یعنی بسیاری از ویژگی های حاکم بر این نوع شعر از اصول دنیای مدرن هستند و در اینجا تفکّر موجود به نوعی در تضاد با ابزار و دنیای پیرامون قرار گرفته است. این دقیقاً وضعیّت انسان پست مدرن امروز است که در جهانی زندگی می‌کند که موج صنعتی و مدرنیسم غالب شده و تعارض ها و روان‌پریشی این انسان[با تجربه این دوگانگی] موضوع بیشتر غزل های پست مدرن است. پس در واقع اگر ما به تلفیق آگاهانه ی دو تفکّر دست زده‌ایم که در مقابل هم قرار گرفته اند و اگر گاهی به این چهارچوب ها تن می‌دهیم و فقط در موارد معدودی [آن هم بسیار محتاطانه] در مقابل قالب دست به عصیان می‌زنیم، به نوعی قصد بازآفرینی وضعیّت شخصیّت هایی را داریم که در جامعه پیرامون ما دچار این دوگانگی و تعارض شده‌اند. فردیتی که به طور مثال ازسویی در کارخانه‌ها و اداره‌ها و پشت چراغ قرمزها تحت فشار دنیای مدرن است و از جانبی دیگر با شخصیّت سازی مجازی در اینترنت، پنجره‌ای به سوی حفظ خویش در حضور جمع پیدا کرده است. در واقع اگر ما به قوالب باقی مانده از گذشته تن داده‌ایم؛ از آن روست که «پاسخ پست مدرن به مدرن متضمـّن تصدیق این نکته است که گذشته باید به تجدید نظر و بازنگری در خود اقدام کند، زیرا گذشته واقعاً نمی‌تواند نابود شود؛ به دلیل آن که نابودی گذشته به سکوت و خاموشی می‌انجامد، البتّه این تجدید نظر و بازنگری در گذشته باید با طنز و کنایه همراه باشد، نه به گونه‌ای ساده لوحانه، حاکی از این که از هر گونه گناه و خطا مبـّراست!»۲ در این مقاله ما سعی خواهیم کرد بسیار جزءنگرانه و با مثال هایی گوناگون، تنها قسمت های کوچکی از این نگاه تازه به غزل و شناسه‌های این بازنگری اساسی را به شما نشان بدهیم: یکی ...



  • دیوار

    دیوار

    ترانه ی زیبای دیوار از یغما گلرویی را به همراه دکلمه ی آن با صدای شاعر بخوانید و بشنوید، ترانه ای که یغما درباره ی آن چنین گفته است: «همیشه می خواستم تاریخِ معاصر اینِ سرزمین را در ترانه یی خلاصه کنم و به گمانم در ترانه ی «دیوار» تا حدی به این خواسته نزدیک شدم...»دیوارِ کوچه‌ی‌ ما هم‌سن‌ُ سالمونه‌ ! اون‌ سرگذشت‌ِ نسل‌ِ خاکسترُ می‌دونه‌ !   ما آرزوهامون‌ُ رو آجراش‌ نوشتیم‌ ! گفتیم‌ که‌ تو جهنم‌ دنبال‌ِ یه‌ بهشتیم‌ !   تو بچه‌گی‌ نوشتیم‌ : یا مرگ‌ یا مصدق‌ ! نفت‌ُ ترانه‌ کردیم‌ ، ما بچه‌های‌ عاشق‌ !   تو فصل‌ِ نوجوونی‌ داس‌ُ چکش‌ کشیدیم‌ ! اعدامِ زنبقا ر ُ با داس‌ِ حیله‌ دیدیم‌ !   فصل‌ِ جوونی‌ِ ما دیوارِ خسته‌ی‌ سَرد ، پیراهن‌ِ قشنگ‌ِ شب‌نامه‌ رُ به‌ تن‌ کرد !   از آسمون‌ صدای‌ بال‌ِ کبوتر اومد ! تقویم‌ِ خون‌ ورق‌ خورد ! گفتن‌ قُرُق‌ سَر اومد !   امّا نشد رهایی‌ شعری‌ بشه‌ رو دیوار ! ما جنگُ دوره کردیم تو بُهت‌ِ دودُ رگبار !   وقتی‌ شقیقه‌هامون‌ جوگندمی‌ شد آخر ، تو آسیاب‌ِ صبرِ اون‌ جنگ‌ِ نابرابر !   دیوارِ کوچه‌ زخمی‌ از خنجرِ بلا بود ! شعرای‌ یادگاریش‌ با اشک‌ِ مادرا بود !   اون‌ زخما رُ پوشوندن‌ با رنگ‌ُ ننگ‌ُ انکار ! گفتن‌ : نوشتن‌ از عشق‌ ممنوعه‌ روی‌ دیوار !   ما پا به‌ پای‌ دیوار ویرون‌ شدیم‌ ، تکیدیم‌ ! حرفای‌ قلبمون‌ُ رو آجراش‌ ندیدیم‌ !   حالا دیگه‌ رو دیوار چیزی‌ نمونده‌ باقی‌ ، جز آگهی‌ِ مرگ‌ِ هم‌کوچه‌های‌ یاغی‌ ! هم کوچه های یاغی ! هم کوچه های یاغی ! چیزی نمونده باقی ! چیزی نمونده باقی !دانلود دکلمه ترانه با صدای یغمادانلود قطعه بی کلام دیوار با آهنگسازی بهروز پایگان  از یغما گلروییپ.ن: فراخوان ارسال آثار برای مجموعه الکترونیکی غزل پست مدرن تگ: یغما گلروئی، یغما گلرویی، یغما گل روئی، یغما گل رویی، گلرویی یغما، گلروئی یغما، شعری از یغما، عاشقانه های یغما، اشعار یغما، اشعار یغما گلرویی، شعر اعتراضی، ترانه یغما، ترانه ای از یغما، ترانه نوین، ترانه امروز، ترانه سرا، ترانه های یغما تگ: یغما گلرویی، دیوار، یغما، دیوار کوچه ما، ترانه سرا، ترانه، دکلمه، دانلود دکلمه، دانلود دکلمه با صدای یغما گلرویی، بهروز پایگان، دیوار کوچه ی ما هم سنُ سالمونه، دانلود یغما

  • بشتابید، بشتابید، فراخوان ارسال آثار برای مجموعه غزل پست مدرن !

    اگر از سر زدن هر روزه به اینترنت و جمع آوری آثار غزل پست مدرن از وبلاگ شاعران و کپی و paste کردن و پرینت گرفتن و درست کردن مجموعه های شخصی از شاعران محبوب تان خسته شده اید، به کارتان ادامه دهید و خسته نشوید ! ولی برای شناخت بهتر شاعران جوان و داشتن منتخبی از این آثار، سید مهدی موسوی  عزیز قصد جمع آوری منتخبی از آثار غزل پست مدرن در یک مجموعه الکترونیکی دارد، پس اگر شاعرید یا دوست تان شاعر است یا کسی را می شناسید که شاعر است، ولی دوست تان نیست (!) شرایط ارسال آثار را بخوانید و عمل کنید! تنبلی نکنید، حیف است جای تان خالی باشد.شرایط ارسال آثار برای مجموعه الکترونیکی غزل پست مدرن: در فرستادن آثارتان به نکات زیر که دکتر موسوی ذکر کرده اند، دقت کنید: 1- در مورد قالب ها: در ترکیب «غزل پست مدرن» غزل، مجاز جزء از کل قوالب کلاسیک بوده و می تواند شامل غزل، مثنوی، چهارپاره، ترکیب بند، مسمط، رباعی، غزلمثنوی و... باشد. 2- از فرستادن مثنوی ها و چهارپاره های خیلی بلند تا حدّ امکان دوری کنید مگر این که واقعا کار خیلی موفقی باشد و ارزش انتشار داشته باشد. 3- شعر فرستاده شده توسط شما می تواند حتی از شاعران قدیمی مثل مولانا باشد! 4- هر شاعر می تواند حداقل دو و حداکثر 10 اثر ارسال کند. 5- اشعار حتما به صورت فایل word بوده و attach شوند. سعی کنید اشعار را با نام های پینگیلیش save کنید تا در موقع دانلود مشکلی نباشد. 6- نام شاعر، زیر تمام فایل ها و اشعار فراموش نشود. 7- در تایپ اشعار دقت کنید. مسوولیت هرگونه غلط تایپی با خود شماست. 8- اگر تا 48 ساعت پاسخ ایمیلتان را دریافت نکردید ایمیل شما نرسیده است.  9- آثار تا انتهای دی ماه جمع آوری شده و در اواخر بهمن ماه منتشر خواهند گردید.10- آثارتان را به این ایمیل:    [email protected] (ایمیل دکتر موسوی) ارسال کنید.و اگر هم مثل من فقط یک مخاطب علاقه مند هستید، چیزی از ارزش های شما کم نشده ! دست به کار شوید و اطلاع رسانی کنید و لینک بدهید و بگذارید لذت خواندن غزل پست مدرن را با همدیگر تجربه کنیم. برای دوستانی که هنوز آشنایی چندانی با غزل پست مدرن ندارند، هم سر زدن به وبلاگ بزرگان این جریان (لینک های همین وبلاگ) یا دانلود و خواندن کتاب های زیر را پیشنهاد می کنم و بعد خودتان خواهید دید که به زودی به یکی از دو دسته ی فوق خواهید پیوست !دانلود کتاب پرنده کوچولو نه پرنده بود نه کوچولو دانلود کتاب یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیب زمینی دانلود کتاب چگونه زرافه را توی یخچال بگذاریم دانلود کتاب بردن توله گرگ ها به مهد کودک دانلود کتاب فرشته ها خودکشی کردند و بالاخره کتابگریه روی شانه های تخم مرغ که آثار منتخب اولین جشنواره ...

  • مصاحبه 1

    این مصاحبه ای از آقای فاضل نظریه که در سایت نشریه ی الکترونیکی ادبی عروض قرار دارد . اما حیف خیلی قدیمیه و مربوط به ۲ سال پیش میشه که اقلیت تازه چاژ شده بود . این سالها حوزه هنری استان تهران فعالیتهای روز افزونی در اكثر زمینه های هنری خصوصاً تئاتر، شعر و داستان داشته. جالب است بدانیم كه فاضل نظری، رئیس حوزه هنری یكی از شاعران خوش ذوق نسل جوان است. او متولد سال 58 است و تحصیلات اولیه خود را در شهر خوانسار استان مركزی گذرانده. كارشناس ارشد مدیریت صنعتی است و تا به حال كتابهای اقلیت و گریه های امپراطور را به چاپ رسانده. علاوه بر ریاست حوزه هنری استان تهران عضو شورای عالی شعر مركز موسیقی و سرود نیز هست و در دانشگاه نیز تدریس می كند. خیلی اهل جلسات ادبی نیست و فقط در برخی فرهنگسراها و بعضی شهرستانها جلساتی را داشته است. شعر امرو جوان را چطور می بینید ؟این روزها در شعر تجربه هایی شده كه خیلی از آنها به كوچه های بن بست منتهی شده ولی در كل به نفع شعر است. غزل به هر حال به ساحت خود باز خواهد گشت. شعر، شعر است. شعر یك عرصه مشاركتی است نه یك عرصه رقابتی. همه باید برای بازگشت شعر به ساحت اسطوره ایش كمك كنند. شعر در روزگار ما غریب افتاده و با دعواهای آوانگارد و مدرن و پست مدرن كه به قولی اصلاً مال ما نیست روز به روز غریب تر می شود. شما خودتان یك شاعر امروزید و از نظر زبانی هم به زبان امروز شعر می گویید پس چطور به نظرتان این ژانرهای شعری كه خودشان را سردمدار شعر امروز می دانند را رد می كنید؟ببینید كلمه ها را نمی توان به قدیم یا جدید بودن متهم كرد. با تغییر چنین كلمات معانی آنها نیز متفاوت می شود. اگر به كلمات ساخت امروزی بدهیم كلمات كهن را می شود امروزی كرد و بالعكس. مثلاً اگر بگوییم "مرمرا فوتبالیست پنداشتی؟" امروزی ترین كلمات را با ساختار قدیمی چیده ایم. در مورد این نوع شعرها هم چون سنخیتی با زبان فارسی ندارد. به عبارتی این نوع شعر مال زبان فارسی نیست. یعنی از همه ظرفیتهای زبان فارسی استفاده نمی كند. به عقیده من كمال شعر فارسی را در اشعار سنتی و كلاسیك، می توان دید. كما اینكه می بینیم كه بسیاری از داعیه داران این نوع شعر هم دارند به شعر و غزل سنتی بر می گردند و خوب و قوی هم كار می كنند. شعر سنتی و كلاسیك دو چیز جداگانه اند. غزل پست مدرن داریم كه از نظر قالب كلاسیك است اما سنتی نیس. به نظر شما قالبهای غیر كلاسیك مثلاً شعر سپید كمال شعر فارسی نیست یا در اشعار غیر سنتی و آوانگارد و . . . ؟ببینید هر پدیده ای یك شرایط موجود دارد و یك شرایط ایده آل. ایده آل ظرفیت زبان فارسی قطعاً با ایده آلهای زبانهای دیگر متفاوت است. یعنی اگر یك ژانر ...

  • مهدی موسوی بدبختی ست

    مهدی موسوی بدبختی ست

    یکی از بهترین چارپاره های سید مهدی موسوی عزیز را بخوانید، به همراهدکلمه ی شعر با صدای شاعر ، کم نظیره این شعر: مهدی ِ موسوی ِ بدبختی ست زیر رگ های آبی دستت   مهدی موسوی ترسویی که رسیده مرا به بن بستت می دود از اتاق خود به کجا؟! «هیچ» در لحظه اتفاق افتاد زیر رگ هات مرگ « تیر» کشید دود سیگار را که بیرون داد ↓ دود سیگار را که بیرون داد رفت آن اسم محو از یادم دود سیگار را که بیرون داد دود سیگا… به سرفه افتادم! گریه ات می گرفت در مردی که تمامی شعرها زن بود گریه ات می گرفت مثل «غزل» که جنین دوماهه ی من بود گریه ات می گرفت و می دیدی قطره های مهوّع خون را زور هی می زدی و در گریه می کشیدی یواش سیفون را می کشیدی دوباره درد و درد توی اندام زیرسیگاری دست هایی لزج میان تـنت باز مشغول فیلمبرداری می کشیدی تن مرا بر دوش گریه ات می گرفت در باران حرف هی پشت حرف/ می آمد کسی از دسته ی عزاداران سنج می زد به مغز له شده ام طبل می کوب کوب کوب بکوب مهدی موسوی زمین را خورد تف شد آهسته توی بچه ی خوب تف شد آهسته روی متنی که شرح ِ درد ِ همیشگی ِ من ِ ↓ خسته ی ِ تکـّه تکـّه ی ِ گیج ِ خیس ِ درحال ِ منفجرشدن ِ ↓ بامب!… در روزنامه ها گفتند خبر از سمت شرق آمده است شمع روی تنم ترا می سوخت ادیسون گفت برق آمده است!! ادیسون قاه قاه می خندید سیم هایت به هم زدند مرا مثل «عین القضات» کفر شدم مثل عین القضات مغز خدا ↓ پرت بودم جلوی سگ هاتان شمع آجین دستهای کثیف مثل چاقوی خونی ام در حوض مثل یک اسلحه درون ِ کیف شمع هایی که سوختند مرا بر سر قبر عشق روشن بود مثل «عین القضات» غمگینی که جنین دوماهه ی من بود! دود در متن مضحکم پیچید دود بود و شدم، ترا مُردم «تیر» هی می کشید روی لبم دود سیگار را فرو بردم ماه دیوانه روبرویم بود مات با آن نگاه غمگینش توی مغز جهان قدم می زد «شمس» آرام با تبرزینش   عشق می خواند با قرائت نو داستان های ران و پستان را مولوی های مسخره از تو دوره کردند درس عرفان را زن نبودم اگرچه مرد نبود مرد بودی اگرچه زن بودم «شمس» و «عین القضات» را کشتند شمس و عین القضات من بودم! خبر از شـــرق در تنم لرزید پخش می شد درون تلویزیون کانال چارده…– «تو معصومی بچّه ی خوب ِ…» قطره های ِ خون مادرم پیتزا/ درســت شــدم قطره های ِ سس ِ شب ِ قرمز یک نفر گریه می کند: برگرد یک نفر داد می زند: هرگز!! به خـودم مثل نرده می چسبم باد بر خاک می کشد من را خســته از ازدحام ماشــین ها در تو تریاک می کشد من را فایل های همیشــه ویروسی زرورق های حاوی هروئین توی شلوار تــنگ کبریتی در هماغوشی تو و بنزین نامه های « اِ…داره/ گریه… عزیز…» گمشـــده توی بایگانی ها متن ...

  • افتتاح سایت شخصی سید مهدی موسوی

    (برگرفته از وبلاگ دکتر مهدی موسوی- 1390/8/5) همین 11 سال پیش بود که اولین سایت «غزل پست مدرن» افتتاح شد. بعدها در سال 1381 آن را رها کردم و برای نزدیک شدن به مخاطبان و دوستداران ادبیات به محیط «وبلاگ نویسی فارسی» آمدم. در این سال ها در کنار شما نفس کشیدم و نوشتم و خواندم... اما بعد اتفاقات دو سال گذشته و سه بار فیلـ-ترینگ وبلاگ و بعد از آن مسدود شدن وبلاگ ها و از بین رفتن تمام مطالب، ایده ی ایجاد یک سایت شخصی به ذهنم رسیده بود. مخصوصا حالا که وبلاگ، روزنوشت شده و شاید شعرها و مقالات و... لای نوشته های روزانه گم شوند... اما فشار کاری و دغدغه های زیاد در دنیای ادبیات، هیچ وقت فرصت عملی شدن این ایده را فراهم نمی کرد. تا اینکه جناب «حمیدرضا امیرخانی» لطف کردند و بدون هیچ چشمداشت مالی یا... به من پیشنهاد تاسیس این سایت را دادند، سپس آن را ثبت و طراحی کردند. مطمئنا لطف ایشان را فراموش نخواهم کرد و دوستان نیز قدر زحماتشان را خواهند دانست. واقعا برای من مایه ی خوشحالی و افتخار است که ادبیات و اندیشه، پل ارتباطی ام با آدم هایی چنین عزیز می شود. در مرحله ی نهایی، خانم دکتر «فاطمه اختصاری» که مدیریت سایت را برعهده دارند زحمت کشیدند و مطالب را از من گرفتند و در آن آپلود کردند. کاری که هنوز هم ادامه دارد و قرار است شاهد سایتی پویا و فعال باشیم. در اینجا تشکر ویژه ای نیز از ایشان دارم که بالعکس بعضی دوستان تازه به دوران رسیده، به جای رقابت ناسالم و زیرآب زنی و تخریب، همیشه در کنار شعر و ادبیات واقعی بوده اند. این سایت شامل بخش هایی نظیر: شعر، مقالات، روزنوشت ها، معرفی کتاب، دکلمه، آلبوم عکس، پیوند به سایت های مفید، ترانه، دانلود و داستان می باشد. البته فعلا در هر بخش تعدادی از آثار قرار گرفته و قرار است هر ماه آثار جدیدی به آنها اضافه شود. درضمن در این شماره می توانید آثاری از هنرمندان مهمان را هم بخوانید و بشنوید: اشعاری از وحید نجفی، الهام میزبان، محسن عاصی، دکتر الهام حیدری و همچنین مقالاتی از دکتر محمد حسینی مقدم و دکتر فاطمه اختصاری. درضمن با توجه به فیلـ-تر بودن اکثر جاهایی که موزیک «شاعر تمام شده» را برای دانلود گذاشته بودند این موزیک هم برای دانلود ویژه در بخش دانلود دکلمه (چون بخش ویژه ای برای دانلود موسیقی در نظر گرفته نشده است) قرار دارد. در هر صورت حسابی در سایت بگردید و مطالب را بخوانید. هر ضعفی که دیدید و باید اصلاح شود، هر پیشنهاد جالبی که دارید، هر کمکی که برای سایت می توانید بکنید (نظیر طراحی بنرها و...)، هر اثری از سید مهدی موسوی یا هر آدم دیگری که به نوعی به غزل پست مدرن ربط پیدا می کند و فکر می کنید جایش در این سایت ...

  • امشب یه گردالی کشیدم با مداد ِ زرد

    یک شعر بی نظیر از طاهره کوپالی، شاعر بزرگ پست مدرن، تقدیم به همه ی آنهایی که نقاشی هاشان تعبیر نشد:   امشب یه گردالی کشیدم با مداد ِ زرد چون دوس دارم فردا بیاد یک روز ِ آفتابی   چشمامو می بندم ولی بیدار ِ بیدارم بابا می گه: «لولو می یاد وقتی نمی خوابی!»   هر شب می یاد توی اتاقم قصه می خونه مث ِ بابا دوووسَم داره لولوی قلابی   وقتی می ره می ترسم وُ با گریه می خوابم دنیا سیاهه حتی زیر ِ نور ِ مهتابی   مامان بُلَن شو جیش دارم! مامان...مااامااان...ماااا...مان [گردالی ِ زردی به روی دامن ِ آبی]   ■■   خورشید ِ بی جان گوشه ی یک کاغذ ِ کاهی یک جفت چشم خیس از تو، توی آگاهی   به ذبح ِ شرعی ِ تمام ِ شعرهای تو به تکه تکه کردنم با تیغ ِ جراحی   تو «شمس» بودی وُ تمام ِ شهرها «بلخ» است در «قونیه» با «مولوی» من هو و تو هی هی   آهنگ ِ غمگینی شدن توی عروسی ها یا «خوشگلا باید برقصن » توی مداحی   در روز/ نامه های پُر از هیچ می بینیم مشتی دروغ وُ... «جعفری»... یک دسته هم «شاهی»   به بچه ای که گیر کرده بین جبر وُ... جبر که فکر کرده بود دنیا جای دلخواهی...   ماهی کوچولو باز هم گم کرده راهش را دریا خلاصه شد درون یک تن ماهی!!   توی توالت گریه می کردم برای چی؟ وقتی به اینجایم رسیده بی تو گهـ/ گاهی   این بوسه را تف می کنم یا قورت خواهم داد پشت ِ صدای خسته ی خاموش ِ همراهی   در تو نشسته پیرمردی خسته از دنیا در/مانده در من خیس ِ گریه بچه تمساحی   توی ولی ِ عصر گم کردیم فردا را انداختی نقاشی ام را داخل ِ چاهی ■■ یک باغ ِ وحش ِ خسته از انبوه ِ میمون ها دنیا همین بوده... -«شما هم موز می خواهی؟»   پانوشت:  «ای مطرب خوش قاقا تو هی هی و من هو هو»   (مولانا) دانلود دکلمه شعر با صدای شاعر از طاهره کوپالی تگ: طاهره کوپالی، غزل پست مدرن، غزل پیشرو، امشب یه گردالی کشیدم با مداد ِ زرد، دانلود دکلمه، شعری از طاهره کوپالی، شعر رشت، دانلود دکلمه با صدای طاهره کوپالی، طاهره کوهپالی تگ: طاهره کوپالی، شعر کوپالی، شعر طاهره کوپالی، اشعار طاهره کوپالی، کتاب طاهره کوپالی، غزل پست مدرن، غزل مدرن، غزل متفاوط، غزل طاهره کوپالی، غزلی از طاهره کوپالی، شعری از طاهره کوپالی،شعر سپید طاهره کوپالی

  • با الهام میزبان

    دانلود دکلمه ی دو شعر از الهام میزبان، شاعر مشهدی و از بزرگان غزل پست مدرن، و به همینبهانه، بازخوانی این دو شعر زیبا: مثل سیگار نیمه خاموشی زیر كفشی كه بعد، با عجله روی سكّو دویده سمت قطار - «واگن چار؟» : «بدو همین بغله!»   خوشی هی تكان تكان، خوردن روی خط های تا ابد رفته كوله ای كه یواش پر شده است توی هر روزهای این هفته   تكیه به صندلی سرد زدن روی تصویر ساكت بیرون پَرش فكرهای سردرگم در صدای بلند تلویزیون   در سرش پخش می شود تصویر دست های فشرده بر گوشش ایستادن میان واگن ها روی سیگار نیمه خاموشش   آخرین لحظه های خوبش را از تكاپوی شهر در بردن توی خواب عمیق یك كوپه خوشی هی تكان تكان خوردن   فكر یك جای واقعاً تازه پَرش ذهن روی خطّ زمان هیجان توقّّف آخر توی یك ایستگاه بی پایان   می زند از قطار بیرون... و دیده انگار قبلاً این جا را روی سكّو هنوز سیگاری می كشد آخرین نفس ها را - - -  - - - - - - - - - - - - - - - -  - - - - - -  - - - - - - - - - - - - - - -   دلتنگ، شبیه نیمکت در باران بی حوصله، مثل تاب بعد از بازی   برگشته ای از کوچه به تنهایی خود با بغض، بدون حرف، امّا راضی   سیگارت را که از نفس افتاده یک گوشه کنار تخت می اندازی   بغضت به تو و تو به زمین زل زده ای     از تخت صدای هق ّ و هق می آید کابوس بلند می شود از خوابت   لیوان تو را می آورد در سینی حل کرده ولی دو قرص توی ِ آبت   تو مطمئنی به شکّ ِ به کابوست او شک دارد به دکتر اعصابت   بی حرف، به خیسی ِ زمین زل زده ای     بی حوصله، مثل خواب ِ طولانی ِ عصر دلتنگ، شبیه ِ کوچه بعد از باران   از یک زن ِ نصفه، از نفس افتاده پا می شوی از داغی گریه، لرزان ↓   برگشته ای از خواب، به تنهایی تخت برگشته دوباره قرص ها به لیوان   راضی شده ای و به زمین زل زده ای   دانلود دکلمه با صدای الهام میزباندانلود کتاب بردن توله گرگ ها به مهدکودک از الهام میزبان تگ: الهام میزبان، غزل پست مدرن، بردن توله گرگ ها به مهد کودک، دانلود کتاب الهام میزبان، غزل پیشرو، دکلمه، دانلود دکلمه، شعر مشهد