دکتر راستی اصفهان
در رثای استاد
به مناسبت چهلمین روز در گذشت استاد فقید دکتر محمد علی جعفریان برای نخستین بار نام دکتر جعفریان را چند سال پیش از ورود به دانشگاه شنیدم. به یاد دارم زمانی که دانش آموز دبیرستان بودم، بعد از ظهر یک روز پاییزی از رادیوی اصفهان شرح حال و پیشینه استادی در حال اعلام بود که به عنوان استاد نمونه دانشگا ههای کشور انتخاب شده بود. بعد ها فهمیدم که این استاد ارجمند کسی جز دکتر محمد علی جعفریان نبود. در آن لحظه گمان نمی کردم آینده من را با آشنایی با این مرد بزرگ نقش خواهد داد. 2-3 سال پس از این آشنایی ابتدایی بود که وارد دوره کارشناسی زمین شناسی دانشگاه اصفهان شدم. هر چند در اوایل دید و شناخت خوبی از رشته فسیل شناسی نداشتم در جریان دومین ترم تحصیلی و در کلاس های درس زمین شناسی تاریخی استاد جعفریان بود که علاقمندی من به این رشته شکل گرفت. بی شک تسلط و تدریس فوق العاده ایشان در این درس بود که با دلربایی از یک دانشجوی تازه وارد او را به این دانش مشتاق ساخت. در آخرین جلسات این درس بود که ایشان ضمن تدریس تکامل انسان ما را با بزرگ مرد زمین شناسی ایران مرحوم دکتر سحابی نیز آشنا نمود و ما را به آثار ایشان چون خلقت انسان رهنمون ساخت. به دلایلی این توفیق را داشتم که دو دوره پیاپی در درس زمین شناسی تاریخی استاد حاضر باشم و از کلاس های ایشان لذت برده و کسب فیض نمایم. در همان سال ها بود که در جریان برگزاری اولین همایش انجمن زمین شناسی ایران در تابستان 76 در تهران افتخار دیگری نیز نصیب من گردید و آن همراهی ایشان در گردش علمی این همایش در منطقه البرز بود. به راستی تسلط و دانش ایشان در زمین شناسی منطقه ای که فرسنگ ها از محل زندگی ایشان یعنی اصفهان، جایی که ایشان عمده مطالعات خود را گذرانده بود، بسیار ستودنی بود. در جریان همین همایش بود که استاد یکی از اولین سخنرانی ها در زمینه دیرینه شناسی مهره داران را نیز در کشور ارائه نمود و در میان جمع کثیری از مشتاقان در مورد انقراض دایناسور ها و دلایل اکولوژیکی آن صحبت نمود. به راستی حضور در آن جمع و گوش دادن صحبت های استاد شیرین و دلفریب بود. پس از این آشنایی های اولیه تا پایان دوره کارشناسی شانس گذراندن درس دیگری را با استاد نداشتیم چرا که ایشان بیشتر، دروس دوره های کارشناسی ارشد و دکتری را تدریس می نمود. با این وجود با همان آشنایی و شاگردی ابتدایی نیز ایشان همواره در خدمت دانشجویان حتی دانشجویان کارشناسی بود و با گشاده رویی و منش والایش راهنما و پاسخگوی پرسش ها و کنجکاوی هایمان بود. همچنین همیشه با سخاوت و صداقت اطلاعات خود در مورد نواحی فسیل دار را در اختیار ما دانش جویان قرار می داد و مشوق ...
هفته 27 بارداری
سلام سلام ۱۰۰ تا سلام گل پسرم...حالت چطوره اونجا مامانی؟عسلی مامان دیشب تازه از اصفهان برگشتیم.خیلی خوش گذشت..اونجا دوباره رفتم دکتر و صدا قلبتو شنیدم..دکتر گفت پسملت تپلیه..مامان فدای لپات شه...انشا الله ۱ هفته دیگه مامان پروینت میاد که بریم خریداتو بکنیم..از اصفهان برات یه یکسره ی خشگل با شلوار گرفتم مامانی...انقد خشگله که نگو....رنگش هم قرمزه..کلک تو هم مثل بابات پرسپولیسی هستی آره؟این روزا حرکاتتو با قدرت بیشتری احساس میکنم..ایلیای من شیطونتر شده...راستی اصفهان یه همبازی داری که از الان منتظرته..اسمش هومانه..وای مثل خودت خیلی شیرینه....فردا میخوام برم کلاس بارداری..تا بیشتر و بهتر یاد بگیرم که از کوچولوم نگهداری کنم..دوست دارم یه دنیاااااااااااااااا....بابا امیرت هم عاشقته...بوس بوس بوس بوس..
همایش اصفهان
روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته همایش معماری کتابخانه ها به همت کتابداران اصفهانی به ویژه دکتر افشار در اصفهان برگزار شد. حتما گزارش مفصلی از مباحث مطرح شده را خود آن عزیزان منتشر خواهند کرد. اما حیفم می آید که یاد آور چند نکته نباشم: *حضور دانشجویان رشته معماری در کنار کتابداران و ارائه مقالات مشترک آغاز مبارکی است و می تواند الگوی مناسبی برای سایر مباحث بین رشته ای باشد. * سرکار خانم سلطانی با کسالت شدیدی که داشتند در همه جلسات شرکت کردند.او به راستی مظهر پویایی و تعهد و شرافت حرفه ای است. *نمایش میان پرده هایی از وضعیت ساختمانی کتابخانه مختلف در دنیا ابتکار بجایی بود. *دانشجویان اصفهانی بسیار فعالانه در اداره سمینار همکاری داشتند اما اعضای هیات علمی گروه کتابداری اصفهان حضوری بی رنگ داشته و شاید حضور نداشتند!!!!!!حضور گروه کتابداری پزشکی اصفهان پر رنگتر و پویاتر بود.چرا باید در چنین همایش ملی گروهی از خود بیحالی یا بد حالی نشان دهند؟اگر به پاسخ رسیدید مرا هم مطلع کنید.
باز هم سفرنامه...
خوب...بعد از مشکلات دانشگاهی، اتمسفر وبلاگ آبی دل هم شد مثه قبل... راستی یه چیزای خصوصی برای محرم ترین دوستانم...من متولد خوانسار، شهری کوچیک ولی سرسبز و تقریبا" سرشناس تو استان اصفهان... سرشناس به خاطر آب و هوای خوبش، عسلش، گزش (منظور گز خوراکیه نه گزش حشره هاااا)...هر دفعه یه سری عکس از اونجا براتون میذارم...البته از دوم دبستان اومدیم اصفهان... برم سراغ خاطره...بعد از شمال و تهران رفتم خوانسار، خونه خاله کوچیکه...خونه ی سینا و سجاد...از شانس خوبم سینا که تهران تو یه شرکت کامپیوتری کار میکنه، تو همون روزایی که من اونجا بودم اومد خوانسار... پوریا هم اومد باهاش...اومدن سینا همان و اتو کردن موهای تازه کوتاه شده ی ما توسط سجاد همان...(یادم رفت بگم موهامو کوتاه کردم حسابی)... خلاصه ما رو فشن کردن...البته خودم فک میکنم بهم نمیومد...برا همین یه روز بیشتر اونجوری نبود موهام...خلاصه پنجشنبه رفتیم سرچشمه... یه پارک خیلی باصفا تو خوانسار... تا شب که اونجا بودیم سه تا ماشین عروس از تو خیابون رد شدن که صدای بوق ماشینا دلمونو برد...تصمیم گرفتیم مثه این پرروها بیفتیم دنبال ماشین عروس...حالا نه سر پیازیم نه ته پیاز... حدودا" با دوستاون 10 نفری میشدیم... دو تا ماشین بودیم...سوناتای پیام(پسر عمه ی سینا) و پرشیای یکی از بچه ها...من و سجاد و پوریا تو پرشیا بودیم...پرشیا مجهز به ساب و رقص نور بود... خلاصه افتادیم دنبال ماشین عروس... صدا ضبط زیاد...یه دفه ملت می دیدن شونصد تا دست و بعضا" کله و کمر از پنجره های دو تا ماشین زده بیرون در حال رقص...خیلی حال کردن فامیلای عروس دوماد...مجلسشون رونق گرفت حسابی...تا ما رو میدیدن که نزدیک میشیم سوت و دست و جیغ و ... یه جا نزدیک خونه شون دیدم مَََََععععععععع( با حالت تعجب بخونین) سینا تا کمر از سقف سوناتا زده بیرون و در حال حرکات موزونه... یه جا هم ما سمت راست سوناتا بودیم، پیام حواسش نبود ماشینو داد سمت ما، که با صدای داد و فریاد ما و سرنشینای ماشین خودش دوباره فرمونو برگردوند که البته آینه ی پرشیا هوتوتو... آخر شب هم داشتیم بر میگشتیم خونه دیدیم یه ماشین مشکوک داره دنبالمون میاد...بله...ماشین گشت ام.ن.ی.ت اخلاقی بود...حالا فکرشو بکن... یه پیکان قراضه افتاده بود دنبال سوناتا و پرشیا...زدیم کنار...دیدیم یارو افسره پیاده شد رفت نزدیک پیام...بهش گفت آمارتونو دادن، گواهینامتو بده من، دنبال ما بیا... ما هم ریختیم دور افسره که اشتباه شده، و اینا که فایده نداشت... یه دفه یوسف(دوست سینا) بهمون اشاره کرد بشینیم تو ماشین...بعد خودش رفت با افسره صحبت کرد...دیدیم گواهینامه رو که پس گرفت هیچ، پلیسه سوار ماشین شد رفت... ما رو میگی ...بعد از ...
مباحث امتحان بیوشیمی پایان ترم دکتر دوستی
سلام دوستان. امروز من و خانم کیانپور رفتیم خدمت دکتر دوستی تا ببینیم برای امتحان چی بخونیم و اینکه کلا امتحان چجوریه؟نتیجه این شد که استاد از طرف خودشون قول دادن که امتحان مباحث خودشونو آسون بگیرن :).منبع امتحان کتاب بیوشیمی پزشکی جلد دوم هست و فقط از عکس هایی که شمارشونو می نویسم سوال طرح میشه (یعنی نکات عکسا رو در بیارین!) جداولی هم که شمارشونو می نویسم حفظ ارقام و اعدادشون مهم نیست. مهم نسبت کوچک و بزرگیشونه.شماره ی عکس ها و جداول (فصل سوم بیوشیمی پزشکی):عکس ها:3-4-5-6-7-11-25-26-35-39-40-65-68-69-70-71-72-73-74-75-76-77-78 جداول:1-3-4-5-6حذفیات مربوط به مباحث دکتر انصاری هم دست خانم بهره مند هست و ایشون در اسرع وقت می ذارن رو وبسایت.فردا هم من و خانم کیانپور میریم همت تا با دکتر شعبانی مذاکره کنیم. * راستی همونجور که از طریق پنل اطلاع رسانی شد فردا کلاس بیوشیمی برقراره و کوییزم داریم.انشالله این امتحان بیوشیمی به خوبی و خوشی بگذره. الهی آمین...
عکس های میکروسکوپی در مسابقات عکاسی نیکون
تیغه چمن در 200x بزرگنمایی توسط دکتر دونا Stolz از دانشگاه پیتزبورگ با استفاده از بازسازی پشته کانفوکال و autofluorescence. فلورسانس ذاتی در reptans Lepidozia (غافی) در 20X بزرگنمایی در سوار با میکروسکوپ کانفوکال توسط دکتر رابین یانگ از دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور زندگی می کنند. (دکتر رابین یانگ) لایه فیبر عصبی در flatmount شبکیه در بزرگنمایی 40X توسط لونا گابریل در موسسه تحقیقات در سانتا باربارا ، کالیفرنیا با استفاده از روش لیزر اسکن کانفوکال. (گابریل لونا) گرافیت granulite از کرالا ، هند در نور پلاریزه در بزرگنمایی 2.5x توسط دکتر چزاره برناردو از وزارت علوم زمین در پادووا ، ایتالیا. (دکتر برناردو چزاره) copepod دریایی ، Temora longicornis ، در بزرگنمایی 10X تصویربرداری توسط دکتر Michels جان- دانشگاه کیل ، کیل ، آلمان با استفاده از فرایند کانفوکال با autofluorescence و کنگو قرمز فلورسانس. (دکتر جان Michels) کک آب شیرین ، جوآن Rohl از موسسه بیوشیمی و زیست شناسی در پوتسدام ، آلمان، در بزرگنمایی 100x. (جوآن Rohl) سر مورچه بزرگ ده برابر و عکسبرداری بوسیله دکتر Michels جان - دانشگاه کیل ، کیل ، آلمان با استفاده از روش اسکن کانفوکال با autofluorescence. (دکتر جان Michels) توماس Deerinck از مرکز ملی تحقیقات برای میکروسکوپ و تصویربرداری در لا Jolla ، کالیفرنیا HeLa (سرطان) سلول ها را در بزرگنمایی 300x با 2 - فوتون فلورسانس را به تصویر کشیده است. (توماس Deerinck) تاک curare (tomentosum Chondrodendron) در سطح مقطع در بزرگنمایی 45x توسط دکتر استفن S. ناجی از دیاتومها مونتانا در هلنا ، مونتانا شات با استفاده از روش brightfield و دیجیتالی معکوس است. (دکتر استفان S. ناجی) با استفاده از نور منعکس شده ، شن و ماسه ، Yanping وانگ از افلاکنما پکن در پکن در بزرگنمایی 4X به تصویر کشیده شده است. (Yanping وانگ) لوب مرجانی (Porites lobata) (جیمز H. نیکلسون) دکتر کریستوفر Guerin فلاندر موسسه بیوتکنولوژی در گنت ، بلژیک عکس سلول های کشت بر روی یک داربست بیو پلیمر در حال رشد با استفاده از روش اسکن کانفوکال در بزرگنمایی 63x گرفته است. (دکتر کریستوفر Guerin) دکتر Kilarski Witold از EPFL آزمایشگاه غدد لنفاوی و مهندسی زیستی سرطان در لوزان ، عکس مربوط به عروق لنفاوی گوش موش در بزرگنمایی 150x با استفاده از aFluorescent میکروسکوپ کانفوکال. (دکتر Witold Kilarski) ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی شبکه جوان quaking برگ کبوده ، 4 برابر بزرگ شده است. (بنجامین Blonder و دیوید الیوت) داگلاس مور از دانشگاه ویسکانسین - سلول های 150 میلیون ساله استخوان دایناسور بزرگ شده 42 بار. (داگلاس مور) میگو آب شیرین ، پورتو ریکو. (خوزه R. آلمودووار) مرکز فیزیک Biomembrane ...
نسل قدیم داوران فوتبال و تست جدید آمادگی جسمانی
در استان اصفهان داورانی که قبل از سال 85 فعالیت داوری خود را شروع کرده اند و با آزمون کوپر پذیرش شده اند، همچنان نتوانسته اند خود را با آزمون جدید آمادگی جسمانی که به صورت اینتروال برگزار می شود وفق دهند. نمونه های متفاوتی در این میان به چشم می خورد که در بینشان داوران فعال حاضر در لیگ دسته اول و حتی برتر فوتبال کشور نیز حضور دارند. البته بایستی این مطلب را در نظر گرفت که داورانی که با آزمون جدید به عرصه داوری وارد شده اند کمتر دچار عدم موفقیت و حتی شکست های روحی و روانی در این آزمون می شوند. حال این سوال مطرح می شود افرادی که معمولا بازیکن فوتبال حرفه ای نبوده اند ولی با تلاش بسیار در زمانی نه چندان دور می توانستند آزمون کوپر را به سادگی پشت سر بگذارند، اکنون نمی توانند آزمونی را که شامل وهله های فعالیت شدید و دارای بازه های زمانی استراحت است و در مقایسه با آزمون کوپر بسیار ساده و به هیچ وجه استقامتی نیست را پشت سر بگذارند؟ به راستی مشکل کجاست؟ بایستی خدمت تمامی داوران و علاقمندان به داوری این مطلب را عرض نمایم که بطور کلی سه دستگاه تولید انرژی در بدن انسان وجود دارد: 1. دستگاه فسفاژن که انرژی را از فسفوکراتین موجود در بدن و تنها برای چند ثانیه تامین می نماید. 2. دستگاه گلیکولیز که از کربوهیدرات دریافتی از طریق غذا (شامل برنج، ماکارونی، نان، نشاسته و...) انرژی را تنها برای چند دقیقه تامین می نماید و منجر به تولید اسید لاکتیک می شود. همانگونه که از اسم آن بر می آید اسیدی است که در صورت عدم تبدیل به نمک لاکتات، تعادل درونی بدن را بر هم می زند. 3. دستگاه اسید تری کربوکسیلیک که انرژی را از تبدیل تمامی غذاهای دریافتی (چربی، پروتئین و کربوهیدرات) برای مدت طولانی تامین می نماید و بر خلاف دو دستگاه دیگر نیاز به اکسیژن دارد. با کمی دقت درمی یابیم که شیوه های تمرینی به سبک استقامتی و بلند مدت ( همانند آزمون کوپر) نمی تواند پاسخگوی آزمون جدید باشد و با توجه به تغییراتی که در آینده در سبک اجرای این آزمون خواهیم دید (48 مرتبه دویدن مسافت 75 متری) داورانی که حداقل 4 یا 5 سال با آزمون کوپر سازش پیدا کرده اند با مشکلات جدی تری روبرو خواهند شد. از طرفی علاوه بر تغذیه مناسب با انواع کربوهیدرات در روزهای قبل از آزمون، در خصوص تمرینات جسمانی ویژه این آزمون تنها می توان از دویدن در مسافت های کوتاه (نهایتا 200 متر) استفاده کرد چرا که انرژی مورد نیاز این فعالیت از طریق سیستم گلیکولیز تامین می شود و چندان نیازی به حضور اکسیژن جهت تجزیه مواد غذایی ندارد. از جهت دیگر با توجه به اینکه افراد با تجربه تر در زمینه داوری که ...
یادی از دکتر ذبیح الله قربان ، افتخار جامعه پزشکی آباده و استان فارس :
هر بزرگی بزرگوار نیست ، اما هر بزرگواری بزرگ است. <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> دکتر ذبیح الله قربان به سال 1282 هجری شمسی در شهر آباده چشم به جهان گشود ، تحصیلات ابتدایی را در شهر آباده و اصفهان به انجام رساند و سپس برای ادامه تحصیل راهی تهران شد،تحصیلات متوسطه را در این شهر و کالج امریکایی بیروت به پایان برد و از دانشگاه لیون فرانسه در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد و پس از اتمام تحصیلات به شیراز آمد و طبابت را آغاز کرد. دانشکده پزشکی و دانشگاه شیراز به همت وی بنیان گذاشته شد. دکتر قربان از خدوم ترین ، کارآمدترین و تاثیرگذارترین اندیشمندان ایرانی محسوب میشود. دکتر قربان، انسانی وارسته بود که به واژه بزرگی و بزرگواری اعتباری خاص بخشید. او گنجینه افتخارآمیزی از دانش و فضیلت، سازندگی و خلاقیت،فروتنی و صداقت بود. نبوغ فطری ، سرشت طبیعی و اندیشه های شگرف، از او انسانی ساخته بود که به راستی در نوع خود نظیر نداشت. او دست پرورده محیط خود نبود،محیط دست پرورده او بود، گاهی انسان ها را محیط می سازد اما برخی از آدم ها محیط را می سازند. دکتر قربان را به جرات می توان از این نوع انسانها به حساب آورد. اگر بپذیریم که دانشکده پزشکی و پس از آن دانشگاه شیراز در سایه همت و حمیت،تلاش و کوشش،خلاقه اندیشی و درک آگاهانه دکتر قربان به وجود آمد، قبول خواهیم کرد که او به مفهوم واقعی سازنده محیط پزشکی فارس بود. تربیت 1039 نفر پزشک، برابر آمار رسمی موجود،آنهم در شرایط سخت و دشوار که هر لحظه سنگی پیش پای پوینده توانمندی چون دکتر قربان قرار میگرفت،کارستانی بود که از عهده همه کس بر نمی آمد. متن لوح سپاس بنیاد قلب فارس به ایشان در مراسم بزرگداشتش : استاد عالیقدر، جناب آقای دکتر ذبیح الله قربان لحظه لحظه های زندگی پربارت را فرشتگان آسمان به تماشا نشسته اند و آیه آیه های خدمات ارجمندت را دلدادگان علم و فضیلت در گوش هستی زمزمه می کنند. تو از تبار بوعلی و بقراط و سقراط هستی. سیمرغ دانش و ایثار تو، دل سودائی رهوان علم و معرفت را شکوه قاف داده و توان و تحمل تو، تقدیر را شرمنده کرده است. اینک شاگردان تو، به نکوداشت یک قرن حیات قداست آمیزت، با بضاعت اندک خویش،زبان به سپاس و آفرین می گشایند؛و از پیشگاه خداوند بزرگ، استدعا دارند که سالیان دراز دیگر،شاخسار پر برکت درخت ثمر بخش زندگی تو بر گستره علم و فضیلت این شهر اهورایی سایه گستر باشد. خوش تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران گوشه ای از گفته های سخنرانان مراسم تجلیل از دکتر قربان : دکتر فرخ سعیدی: دکتر ...