دکتر براتعلی سیاه سر

  • خصوصیات رفتاری منحصر به فرد هزارجریبی ها در قدیم

    خصوصیات رفتاری منحصر به فرد هزارجریبی ها در قدیم

      برخی خصوصیات اخلاقی در قدیم تا جدید مختص مردمان مناطق هزارجریب یعنی دودانگه و چهاردانگه  باستانی می باشد که هنوز هم در لایه های مختلف  زندگی مردمان با اصالت هزراجریبی ساکن در هر جایی مشاهده می شود نگارنده(محمد عبدی سنه کوهی) بر آن شد تا بخشی از آن خصوصیت  اخلاقی برجسته را در ذیل اشاره نماید، البته شاید این خصوصیت همه گیر نباشد اما کاملا واضح است که حداکثری است و از طرف دیگر مردمان دیگر مناطق هم به احتمال دارای چنین خصوصیتی باشند، هم از دید ما مخفی نیست بنابراین شایسته است کاربران عزیز هم آنها را مورد توجه قرار داده ، ما را از نقطه نظرات خود بهره مند فرمایند  . در هزارجریب باستانی : -          مصرف انواع لبنیات بسیار  زیاد بوده است مثل شیر،سر شیر (خامه)، ماست ،کره و... -          بسیارآش دوست هستند بخصوص  آش دوغ و  ماست آش و... -          با سبزی صحرایی مثل الزی ، تلپا و اشکنه معروف به ماده اشکنه  (نوعی گیاه خودرو از خانواده تاج خروس) غذا های متنوعی سرو می کنند . -          عسل بخصوص عسل طبیعی بسیار مصرف می کنند و معمولا عسل  به همراه مواد دیگر مثل آغوز(گردو) ، کره ،سرشیر یا مربا با هم میل می کنند . -          نان خالی کمتر مصرف می کنند و بخصوص سر صبحانه و قیل ناهار (پس صبحانه) غذای کامل مثل لوبیا خورشت و ...میل می کنند . -          صبحانه بسیار مفصل ناهار کم و معمولا آش یا نان و خورشت  و شام  برنج میل می کردند و معتقد بودند که " آش سرجا  نون تا کندا  پلا تا فردا"نوعی احساس سیری را بیان می کرد . -          دارای وجهه مذهبی اصیل و ریشه دار هستند و شئونات دینی و مذهبی را بسیار ارج نهاده و مراعات می کنند . -          حجاب زنان ،عفت و پاکدامنی آنان وغیرت ناموسی مردان ، زبانزد تاریخ کهن می باشد و برای همین دشت نشینهای شهری ضرب المثل زشتی بکار می بردند " کوهی ... ندیده " -          بسیار سحر خیز هستند و نماز صبحشان هرگز قضا نمی شود و در عوض شب زود می خوابند . -          معمولا خوش خواب و راحت خواب هستند و می گویند "خو ره بالش نونه  وشنا ره خورش" یعنی برای خوابیدن  بالش مهم نیست همانگونه که انسان گرسنه دنبال خورشت نمی رود . -          در زمان صحبت کردن معمولا اکثریت قریب به اتفاق بلند بلند حرف می زنند. -          در موقع گفتگو دوستانه  و خانوادگی هم چنان صدا بلند می کنند که گویی باهم در عوا و مشاجره هستند اما باید گوش کرد و شنید بعد قضاوت کرد. -          بسیاریشان ساد ه و رو راست و صادق هستند کمتر اهل  حقه و کلک هستند سیاست مدارا دارند. حیله گر و نیرنگ باز نیستند. -          بسیار مهمان نواز و سفره دار هستند و برای اینکار ...



  • پایان نشاکاری شالی در شالیزار ( بینجستون) های سنه کوه

    پایان نشاکاری شالی در شالیزار ( بینجستون) های سنه کوه

    این روزها نشای شالیزارهای سنه کوه به پایان رسیده است و خدارا شکر با همت و همیاری اهالی و وضعیت خوب جوی انشا الله سال پرباری را در پیش داشته باشیم . مراحل تهیه خزانه و آماده کردن بذر شالی تا نشاکاری را سر فرصت مناسب برای شما خواهیم نگاشت اما اینجا این نکته را عرض کنم که بسیاری از اصطلاحات و نامهای بکار رفته در شالیزار (بینجستون) بازمانده از زبان سنسکریت هندوان باستان است که سینه به سینه و نسل به نسل به ما رسیده است در این مورد در آینده بسیار خواهیم نوشت .   جهت تهیه بذر و خزانه به علت مشابهت کاری به اینجا و عکسهای آن شما را ارجاع می دهیم و اما آماده کردن زمین در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد در سنه کوه را به تصویر در ادامه ملاحظه فرمایید:  آماده سازی بذر شالی و پوشاندن روی آن با پیلم (آقطی) جوانه زدن بذر شالی و آماده جهت حمل به خزانه در بینجستون زمین اصلی شخم و شیار شده و آب می بندند سپس با چرخهای این تیلر و  گاوآهنش کلوخه ها خرد می شوند البته اینی که در عکس می بینید تخته لپره   همزمان مرز گرفته می شود و تا ایستای آب یکنواخت شود اینم عموی باصفا و باهوش وزحمت کش ما که بی نهایت دوستش داریم سپس با تیلر و تخته اش لپر زده می شود یعنی پستی و بلندی ها کاملا یکنواخت می شود اینم کل قدمعلی علیجانی مرد باخدا ، خوش اخلاق و بی نهایت زحمت کش و بسیار دوست داشتنی در این مدت انجام کارهای بالا خزانه هم رشد کرده و آماده نشا می شود با دستان زحمت کش زنان و مردان در تیمجار تیمها کنده می شوند با کمک همه تیمها جهت نشا در سطح اولیها پخش می شوند بادستان زحمتکش زنان و دختران نشا انجام می شود نشا زمین کامل می شود با رنج بسیار تا برنج به بار رود وقت ناهار و خوردن نشا پلا آی مزه میده از قدیم و ندیم رسم بوده نشاپلا پزی سر زمین اما امروزه در خانه ها درست می کنند و سر زمین میل می فرمایند گاهی فسنجون و گاه تهچین پلو جای همه شما سنه کوهیها در بیجستون نشا خالی، چه صفایی در قدیم بود و چه احتیاطی در این دوره … چای تش سری و دست و لینگ تیل چه حال دارنه … راستی قورقور قورباغه واقعا دلنشینه ها …  

  • نامها و موقعیت سنه کوه را بیشتر بشناسید

    روستای سنه کوه بخاطر واقع شدن در دامنه کوه مشرف بر رودخانه زارم رود در واقع روی سینه کوه  و در زبان مازنی به سینه ، سنه می گویند بنام سنه کوه نامیده شد این اصلی ترین علت نامگذاری این روستاست اما هر کسی با لهجه و بیان خود هم در طول سالیان متمادی نام سنه کوه را بیان داشته و ثبت شده است که در زیر به آنها می پردازیم . روستای سنه کوه به شیوه های مختلفی تلفظ و نوشته می شود: در ادارات بنام "سنه کوه "  در اداره ثبت احوال و شناسنامه ها "سنه کوه"، " سنه کو " ،" سنکوه" ، "سنکو"، " سنه کور" ، " سنکور"   در افکار برخی هم" سنم کور " و "صنم کور " هم نامیده می شود  در دانشنامه بین المللی ویکی پدیا " سنه کوه " به ثبت رسیده است در زبان بین المللی و منابع خارجی  بنام saneh ku  و saneh kuh   در گذرنامه ها هم به این گونه نوشتند   sanehkouh   در برخی جاها هم    sanekooh     جهت آشنایی بیشتر با سنه کوه به این آدرسها بروید و ببینید   http://mapcarta.com/12368282   http://www.picturesofcities.info/gps-city/Saneh-Ku/1644520/   http://www.islamicprayertimes.org/city/11302/saneh_ku     http://cityseek.org/weather/11302/Saneh-Ku-Ostan-e-Mazandaran-Iran#.UMmIYGFaf65   http://www.behindcity.com/explore/iran/mazandaran/saneh-kuh/   http://www.picturesofcities.info/pictures-city/Saneh-Ku/1644520/ همین طور در دانشنامه بین المللی ویکی پدیا با طول و عرض جغرافیایی معرفی  شده است ″ ۲۳′ ۵۳°شرقی ‏۵۰″ ۲۷′ ۳۶°شمالی    به عبارت دیگر بدانید که :About Saneh Kuh Location  Caspian Iran, Iran, Middle East, AsiaLatitide  36° 27' 56.2" (36.4656°) northLongitude  53° 23' 46.4" (53.3962°) eastAverage elevation  692 meters (2,270 feet)یعنی ارتفاع سنه کوه از سطح دریا حدود 700 متر است و همچنین جهت با خبر شدن از آب و هوای سنه کوه روی نوشته زیر کلیک کنید سایت هواشناسی سنه كوه - پيش بينى شش روزه هواى سنه كوه، مازندران   

  • درخت ترش هلی ( آلوچه جنگلی) بر فراز خرمندی در سنه کوه

    درخت ترش هلی ( آلوچه جنگلی) بر فراز خرمندی در سنه کوه

    درخت میوه  آلوچه جنگلی با نام محلی” ترش هلی ” و درخت خرمالو جنگلی با نام “خرمندی “دو درخت میوه  جدا با ارتفاع بیش از ۵ متر در سنه کوه هستند که از هر نظر با هم فرق دارند و از دو خانواده مختلف گیاهان هستند و از نظر میوه دهی هم کاملا تفاوت اساسی با هم دارند که در پستهایی جداگانه بزودی برای شما خواهیم نوشت . آما آنچه این مورد را بسیار نادر و برجسته کرد اینکه در جمعه این هفته که به سنه کوه رفتم و در پی تهیه عکس و فیلم نوید بهار از گل سفید و زیبای درختان آلوچه جنگلی بودم به طور اتفاقی مشاهده نمودم که درخت کامل آلوچه بر فراز درخت خرمندی گل سفید زیبایی داده است و باید منتظر ماند تا بعد طعم و مزه آنرا هم بچشیم که چگونه خواهد بود ؟!. با دقت در تنه و هیگل درخت متوجه این نکته شدیم که گویی نهالی کوچک آلوچه در قسمت شیار درون تنه خرمندی روییده و بخاطر باران و رطوبت مناسب در آنجا رشد کرده و اکنون در یک زندگی مهمان و میزبان کاملا با هم اخت شده و زندگی مسالمت آمیزی دارند . در عکس مشاهده می شود که در هفتم فروردین درخت آلوچه کاملا گل داده اما درخت خرمندی هنوز در خواب زمستانی است و خبری از حرکت و رشد هنوز مشاهده نمی شود . حقیقتا بسیار عجیبه که درخت آلوچه ریشه اش فقط روی درخت خرمندی مستقر است و … اگر هنوز هم به وجود چنین درختی شک دارید جایش در کنار نهالستان لب جوی مسیر راه پیلم سرک لرگی بالاتر از زمین فوتبال یا دکل مخابرات هست و … سنه کوه عجایب بسیاری دارد که به مرور برای شما بیان خواهیم کرد و … پس در پی این بهشت گمشده در قلب جنگل شمال ایران گوشه چشمی داشته باشیم و …  

  • فرهنگ لغات و اصطلاحات دو محل (۱)

    فرهنگ لغات و اصطلاحات دو محل (۱)

    نخست(۱) دوست خوب و دانشمند ما در مجموعه مطالبی تحت عنوان فرهنگ لغات دارابکلا در وبلاگ خویش در اینجا به توضیح و تشریح و تمثیل و شوخی در جدی به لغات رایج محلش می پردازد که گاهی بسیار مشابه محل ما و شنیدنی و خواندنی است. از جمله اینها در پستی ایشان “چوخس چوخس” را از منظر نظر خود نوشتند که دعوت می کنم ابتدا چکیده ای از نوشتار ایشان را بخوانید و بعد توشیح سنه کوهی ما را هم مطالعه فرمایید . “به نام خدا. چوخِس چوخِس. یکی از لغات رایج و محاوره ای میان دارابکلایی ها واژه ی چوخس چوخس است. که جنبه ی منفی و اعتراضی دارد. این “واژه عبارت ” یا با جمله ی نهی است مثل : اسا ته چوخس چوخس نکون. و یا با جمله ای اِخباری و تعجّبی. مانند : آی وِه چوخس چوخس کانده مردیکه، زنیکه، ریکا کیجا.اساسا این خصلت مال کسانی ست که دنبال شرّ می گردند. پی تخریب دیگری اند. پیگیر یک اتفاقی اند تا باز تکرار شود. مثل : زیزم کالی دله ره چو دینگنی! به قول سنه کوهی ها : ” ته هم میچ کالی کله اینگندی؟ “.هستند هنوز محلی های ما که آی چوخس چوخس می کنند. آی هی کِِش می دهند. که چی بشه چوخست؟ تا یک ور ره خراب هاکانن. یکی را بی آبرو کنن. میان این و اون، دعوا دینگنن. حتی اگه دعوا هم خاتمه گرفته، باز این وچه و مردیکه و زنیکه کیجامیجا، چوخس چوخس را ول نکانّه، زود می آد وسط ماجرا و هی مثل مار سیرم می زنه! ( یعنی نیش ). دائم مثل آدم های کاچه ماچه، نخ ول می کنه تا یه بار دیگه میان دو زن را، رابطه ی دو رفیق را و اتصال دو موضوع روز را خراب خریب هاکانه و بوره! و مِفت جیم فنگ بووشه.حالا این لغت را در سیاست روز، تستش می کنیم : ای یه چند میلیارد دلار ناقابل با عکس جورج واشنگتن، توسط یه دولتی که پرمدعا بود در پاکدستی. و تهدید کننده و حوار کِش بود هر روزه در نام بردن از ۳۰۰ فاسد دولتمردان گذشته! ( که توی جیب راستش بوده ! ) و کشف فسادها، اختلاس گردیده، حالا این آقای چوخس چوخس گر هی متّه روی خشخاش می ذاره. و هر روز توی لانه ی اختلاس! و فساد و دزدی مدرن! چوخس چوخس کانّده که مثلا ای یه فریادی کشیده باشه. دیگه نمی دونه اون فسادی که خیلی خوب پیگری می شه و پدر اخلاگر اقتصادی را در می آرن، مال حوزه ی عموم مردمه!!! با چهار شویی وام پس نداده! نه مال دولتمردان صاحب شوکت و قدرت و مکنت و ثروت و منزلت!حالا تو هی چوخس چوخس کن. چی می شه مگه؟ به قول بازم دارابکلایی ها : کی بود کی بود من نبودم لطفعلی خان بود!!! این قصه ی آن هفت کوره که مادران و پدران ما در شبهای بی تلویزیون ضرغامی و ضرغامی ها! در حلقه ی گرم و کلام آور کُرسی و هیمه بخاری با ادبیات شیوا و واژگانی بس شیرین و لحنی سینمایی بارها و بارها تعریف می کردند.آخه با چوخس ...

  • قرقاول (تیرِنگ)پرنده زیبا و دلربای مزارع سنه کوه+عکس

     قرقاول (تیرِنگ)پرنده زیبا و دلربای مزارع سنه کوه+عکس

     قرقاول با نام علمی Phasianus Colchicus و نام انگلیسی Pheasant ، یکی از زیباترین و پرجمعیت ترین پرندگان ایران است این پرنده رنگین بال در بیشتر جنگل های شمال کشور زیست می کند . قرقاول های ایران همه از یک گونه اند ولی با توجه به پراکندگی جغرافیایی و تفاوت های ظاهری برخی آنها را شامل چهار زیر گونه  : ۱-منطقه ارسباران و دشت مغان ، ۲- قرقاول های تالش از آستارا تا چالوس ، ۳-قرقاول های گلستان از حدود بابل تا پارک گلستان ، ۴-قرقاول های سرخس در جنگل های مرزی سرخس (هریرود). در مازندران و روستای سنه کوه ، به آن تیرِنگ و به جنس نر آن ، نر تلا (= خروس) یا تلا  telaaو به ماده آن ” مارکک markek”می گویند . تیرِنگ را می توان در فصل بهار و تابستان در جنگل و حاشیه آن (نسوم په nesom peh)و مراتع سنه کوه و یا گندم زار های اطراف آن  و بخصوص در پیلمی و چمازی به فراوانی مشاهده کرد . متاسفانه به دلیل شکار زیاد ، استفاده از سموم در کشاورزی و … از جمعیت تیرِنگ مازندران کم شده است ،اما در سال های اخیر درسنه کوه به دلایلی جمعیت زیادی داشت که حتی به داخل محل آمده و کنار جاده مشاهده می شدند اما طی یکی دو سال اخیر شکار چیان زیادی هجوم آورده و حتی در فصل بهار برخی افراد تخم های تیرِنگ را برمی دارند و برای در آمدن جوجه ، زیر مرغ قرار می دهند . در زیر اطلاعات اندکی درباره ی این پرنده ی زیبا و ارزشمند منتشر کرده ام . برای مطالعه ی بیشتر می توانید به لینک هایی که قرار داده ام مراجعه کنید .   قرقاول ها وابستگی زیادی به جنگل های و بوته زارها دارند آنها معمولا در جنگل ها استراحت و در نقاط باز و کم درخت و کشتزار ها به تغذیه می پردازند . جنس نرو ماده این پرنده کاملا با هم تفاوت دارندو رنگ پر آنها برحسب زیرگونه جنس و سن تغییر می کند . نرها ی بالغ پروبال رنگین و پر زرق و برق و دمی دراز تر و سر و گردن آنها به رنگ سبز تیره براق است . در قرقاول های ماده رنگ پرها نخودی تیره با لکه های قهوه ای زیاد به رنگ محیط اطراف است که باعث می شود در دوران طولانی خوابیدن روی تخم ها و زمان پرورش جوجه ها از دید دشمنان پنهان بماند . در جنس نر سر و گردن غالبا به قرقاول های نابالغ از لحاظ دم شبیه به کبک و دارای دم های کوتاه هستند و از این لحاظ بایستی آنها را با کبک ها حتی زمانی که همراه قرقاول های بالغ دیده می شوند تشخیص داد . قرقاول های نر صدایی شبیه به کور – کور دارند و غالبا به هنگام هیجان و تحریک سر و صدای زیادی در زیستگاه خویش ایجاد و با بال زدن های متعدد و پرش های ناگهانی جلب نظر می کنند . قرقاول پرنده ای بسیار تیز پرواز است و با حالتی خاص به هنگام نشست و برخاست توجه انسان را به خود جلب می کند . در کشور هایی ...

  • کربلایی پنجعلی بخشی به دیار باقی شتافت

    کربلایی پنجعلی بخشی به دیار باقی شتافت

    إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ با نهایت تاسف و تاثر با خبر شدیم که کربلایی پنجعلی بخشی( فرزند حاج یحیی و کل  سیده فاطمه) پس از مدتی تحمل درد و رنج بیماری سخت و مهلک دار فانی را وداع گفت و به دیار ابدی شتافت و مراسم تشییع جنازه ایشان تا ساعتی دیگر در شهر نکا خیابان آرامگاه برگزار می گردد. روحش شاد انشالله مدیریت وب سایت سنه کوه ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم ایشان و دیگر بستگان نسبی و سببی برای آن عزیز سفر کرده علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر از درگاه خداوند منان خواستاریم . با ذکر صلوات     دوست خوبمان آقا ابراهیم طالبی در وبلاگش دامنه هم ضمن تسلیت این مطلب را نوشتند : فوت یک همکلاسی مهربان     ساعت ٥:٢٥ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ۱٤ امرداد ۱۳٩۳  کلمات کلیدی: مسائل اجتماعی     282 به نام خدای رحمان فوت پنجعلی بخشی همکلاسی مهربان همکلاسی سالهای دورمان مرحوم پنجعلی بخشی همکار خوب و عدالت جوی روانشاد یوسفعلی رزاقی یکشنبه 12 مرداد 1393 به دیار باقی شتافت. با تسلیت به خانواده و اقوام و دوستان مرحوم پنجعلی. روح این آدم پاک و باصفا و باسخا شاد، و یاد آن ایام مدرسه بخیر باد. دامنه بر حسب دوستی اش با او در ایام دبستان دولتی دارابکلا و رفاقت صمیمی مرحوم پنجعلی با روانشاد یوسف رزاقی، وظیفه ی خود دانست یادی از او کند. فاتحة مع الصلوات. کربلا. بین الحرمین. از راست : دوست بزرگ و ارجمندمان علی اکبر آهنگر (مرحوم حاج موسی). پنجعلی بخشی. دکتر زینلیان یزدی از پزشکان حاذق تجربی طب قدیم. و شیخ علی زارع پسر آقای اسدالله زارع کربلا. مهندس محمد عبدی سنه کوهی نفر دوم سمت چپ در کنار همسفر کربلائی اش. مرحوم پنجعلی بخشی (نفر وسط). عکس ها از این آدرس :http://sanekooh.ir/?p=1902

  • بخشی زرین آبادی ومحمدجان مردی که 67 سال شناسنامه داشت!

    بخشی زرین آبادی ومحمدجان مردی که 67 سال شناسنامه داشت!

        علیجان پسر اکبر اهل روستای زرین آباد و مادرش از گروه رشیدیان زرین آبادی بود. علیجان در جوانی به سنه کوه آمده و احتمال اینکه فامیل همسر حسین (تقی  دسی) بنام صغری زرین آبادی باشد زیاد است. در هر حال با دختر حسین خواهر محمدرضا حسینی بنام کبری ازدواج کرد و حاصل آن دو فرزند پسر بنام سبزعلی و محمدجان شد. علیجان در طول مدت زندگی در سنه کوه تا دوره کدخدایی حاج یحیی پاکار بوده و در مجموع انسانی بی آزار و کم سرو صدا بود. در موقع شناسنامه دادن نام خانوادگی بخشی را انتخاب کرد اما با بخشی های سنه کوه قرابتی ندارد .   سبزعلی در جوانی به هولا رفت و نزد حاج گلعمو نوری ماند و سپس با عنایت و توجه مرحوم مهندس ضیاء علوی در اداره منابع طبیعی مشغول کار شده و در ساری ساکن شد و فرزندانش امروزه تحصیل کرده و با آبرو روزگار می گذرانند که متاسفانه با توجه به تلاش مجددانه نگارنده خود سبزعلی معروف به علی بخشی حاضر به همکاری و دادن اطلاعاتی نشد و چنین بیان داشت که سالیان سال است که  از سنه کوه رفته و لزومی ندارد که کسی پیگیر باشد و اگر مطلبی هست در مورد برادرم از خودش بپرسید.   محمدجان مردی که بیش از هفتاد سال است که با آبرو ، بی آزار ، ساده و بی آلایش در گوشه عزلت روزگار می گذراند. او که دوران جوانی بسیار خوش سیما با چشمانی زاغ و هیکلی مناسب و تکه کلامهای بسیار جذاب بود اما به دلیل بیشتر بودن نسل پسران هم نسل او از دختران، زن مناسبی برای خود نتوانست انتخاب کند و متاسفانه به درد عاشقی خیالی با دختری زرین آبادی مشابه بزرگانی مثل شهریار شاعر پرآوازه دچار شد و به سوز آن بر عکس برادرش گوشه گیر شد . شایسته ذکر است اکثریت پسران هم دوران و بعد از او مثل شعبان عبدی(درسیکا)، برجعلی و نورعلی عبدالهی(سیکا) ، جانعلی خیالپرست(ورنام) ، رحمان متحد (پجت) و عبدالعلی متحد (بهزادکلا) ، یارمحمدمحمدی (سیکا) و نظرعلی محمدی(سورک) ، سیدبابا رحیمی(سیکا) ، شاه رضاجیبا (سوربن) و علیرضا جیبا (اسبوکلا) ،حسن رمضانی(مرس بزرگ) ، صفر محمدی(کفرات)، هادی یوسفی(سورک)، سیدعلی خمینی(وارمی) و سید ولی حسینی (دارابکلا) و ...از غیر سنه کوه (روستای دیگر) ازدواج کرده وبرخی به سنه کوه آوردند همه اینها باعث شد که محمدجان که از هر نظر پرکار و تلاش، خوش بیان و زیبا رو بود ، دچار صدمات روحی شدیدی شد که هنوز خاطره تلخ دوران جوانیش را در ذهن مجسم دارد فلذا به تنهایی روزگار می گذراند.  او از اول شناسنامه داشت و در سن جوانی حدود سال 1337 یا 1338 به سربازی رفت و آموزشی را در تهران و به قولش در باغشاه تهران وپس از تقسیم در نیروی زمینی ارتش در آذربایجان شهر تبریز با درجه ممتاز ارشدیت خدمت کرد که خاطراتش ...