دوچرخه کودک
روي دوچرخه قوز نكيند
روي دوچرخه قوز نكيند هنگامي که کودک براي اولين بار صاحب دوچرخه ميشود، به نظر نميرسد مسووليتي در قبال سلامت خود بر عهده بگيرد.... به همين دليل است که والدين بايد نقش مهمي ايفا کنند و نشستن صحيح روي دوچرخه و استفاده از وسايل ايمني مثل کلاه، زانوبند و آرنجبند را به فرزندشان بياموزند. قبل از هر چيز شما بايد در مورد اصول ايمني دوچرخه با کودکتان صحبت کنيد. اين مورد بسيار اهميت دارد و نبايد بيتفاوت از کنار آن گذشت زيرا ممکن است زندگي کودکتان به خطر بيفتد. در عين حال به کودک خود بياموزيد که روي دوچرخه قوز نکند زيرا اين کار در دراز مدت موجب بروز کمردرد او خواهد شد. از طرفي از او بخواهيد که بعد از حداکثر يک ساعت دوچرخهسواري از دوچرخه پايين بيايد و کمي قدم بزند تا خستگياش رفع شود و با درد عضلاني مواجه نشود. البته نبايد به کودک اجازه دهيد هر طور که ميخواهد با دوچرخه بازي کند زيرا ممکن است يا خودش آسيب ببيند يا به کودکان کوچکتر آسيب برساند. اگر شما کودک خود را در حالتي ديديد که با بياحتياطي دوچرخهسواري ميکند، فورا او را وادار کنيد از دوچرخه پياده شود و زمان مشخصي را براي دوچرخهسواري او معين کنيد و هرگز نگران نباشيد که کودکتان دوچرخهسواري را ياد نميگيرد، او خيلي راحت ياد ميگيرد به شرط آنکه شما صبور باشيد و به او کمک کنيد. حال اين سوال پيش ميآيد که اگر کودکمان زمين خورد بايد چه کنيم؟ در اين شرايط بايد ديد که کدام ناحيه از بدن کودک آسيبديده است. اگر صدمه چندان جدي نيست نيازي به مراجعه به پزشک وجود ندارد اما گاهي اوقات يک زمين خوردن ساده با شکستگي قسمتي از بدن کودک همراه است که والدين بايد سريع کودک را به بيمارستان برسانند تا اقدامات لازم جهت جا انداختن و گچ گرفتن ناحيه مورد نظر صورت گيرد.
بنیادِ کودک: «بابالنگ دراز» یا «بابا گوش دراز»؟
قبل از هر چیز، باید توضیح بدهم که منظور من از نوشتن این متن، این نیست که کسی را از انجام کار خیر، منصرف کنم. خیر. من صرفا تجربه ام را ثبت می کنم، تا اگر کسی مایل باشد درباره ی این موضوع تحقیق کند، از این جنبه هم ماجرا را ببیند. کمی بیشتر از دو سال و نیم پیش، وقتی راستین نزدیک به دو سالگی بود، من و نوید تصمیم گرفتیم فرزند دیگری نداشته باشیم. این تصمیم هم یک شبه و وسطِ سالاد خوردن به ذهن مان نرسید پس لطفاً نمایندگان دکتر هولاکویی شروع نکنند به نصیحت کردن که:«ایبابایکی کمه» و «راستین تنهاست» و «یکی دیگه بیارید با این همبازی بشه» و این حرف ها. ما خودمان تا ته همه ی این ها رفته ایم قبل از تصمیم گیری؛ و بیشتر از سایرین به همه ی این ها فکر کرده ایم. اگر هم پیش آمده که این نصایح را به ما ابلاغ کرده اید و ما جواب داده ایم:«باشه. حالا حتماً روش فکر می کنیم.» بدانید که مودبانه دست به سرتان کرده ایم. پس تا این جا مشکلی نیست؟ ادامه بدهم؟ …بله. داشتم می گفتم. همان وقتی که تصمیم گرفتیم یک فرزند داشته باشیم، تصمیم گرفتیم سرپرستی یک بچه را هم در ایران قبول کنیم. یک دختر. البته نه برای این که ذوق زده بگوییم: «ایوایخواهرجنسمونجورشد.» خیر. برای این که فکر کردیم در خانواده ای که تنگنای مالی وجود دارد، معمولاً درس خواندن دخترها سخت تر است. در عین حال فکر کردیم دختری باشد که پدر و مادر خواهروبرادرهم نداشته باشد. تا اگر روزی روزگاری شرایط جوری شد که بتوانیم او را برای ادامه ی تحصیل به خانواده ی خودمان وارد کنیم و به استرالیا بیاوریم، موانع عاطفی کمتری پیش پا باشد. همان موقع برای کاری خیلی ضروری مدتی کوتاه به ایران آمدم و چند روز هم زمان با بدو بدوهای پر از استرس، دنبال سازمانی گشتم که بشود برای سرپرستی کودک به آن ها مراجعه کرد. توی روزهای آخر وقتی با خواهرزاده هام خسته و کوفته توی چلوکبابی آرش نشسته بودیم تا غذا آماده بشود و برویم خانه بخوریم و غش کنیم، مجله ای را دست گرفتم تا همین طوری ورق بزنم. سَرسَری. چون راستین خسته و بیقرار بود. همین طوری که ورق می زدم، چشمم افتاد به تبلیغِ «بنیادِ کودک». اسمش را قبلاً شنیده بودم. اما از ذهنم بیرون رفته بود. موبایلم را در اوردم و از صفحه عکس گرفتم که بعداً با آن ها تماس بگیرم. غذا حاضر شد و آمدیم خانه. بعد از ظهر زنگ زدم. وبسایتی به ما معرفی کردند که اسم و عکس و همه ی مشخصات بچه ها را داشت و گفتند بر اساس مشخصات، انتخاب کنید و به ما خبر بدهید. من هم همه ی اطلاعات را برای نوید که این جا توی استرالیا بود ایمیل کردم و چون خودم دسترسی به اینترنت پر سرعت نداشتم، خواستم کُدِ بچه را ایمیل کند به آن ...
دوچرخه سواری کودکان
گاهی مصمم میشم از روزهایی که با سروین تجربه کردیم بنویسم علتش هم نه برای بیاد موندن این تجربه هاست(برای این موضو ع یک دفتر "خاطرات سروین" دارم که از روزی که جواب آزمایش بارداریم را گرفتم گهگاه احساسها و لحظه های با هم بودنمون را در آن می نویسم ) بلکه برای کمک به سر در گمی های مادرانی ست که در حال گذراندن روزهای گذشته ی ما هستند...سروین خیلی خوب صحبت می کنه و دایره ی لغات فوق العاده ای داره،شاید ذکر تجربه ی ما کمکی باشه برای هموار کردن مسیر کودکان و مادران دیگر.همه ی ما از مزایای زیاد حرف زدن!با کودکمون آگاهیم و همینطور کتاب خوندن که از قبل از تولد شروع بشه خیلی بهتره،اما انجام یک مورد (که سالها پیش ،توصیه ی یک متخصص مغز و اعصاب بود، درباره ی پدرم که در اثرسکته ی مغزی مشکل تکلم پیدا کرده بود )خیلی کمکم کرد :تحرک پا ها به بهبود و پیشرفت کلام کمک زیادی می کنه!یکی از هدایای تولد یک سالگی سروین دوچرخه بود( نه سه چرخه هایی که بچه را از سواری نومید می کنن!مثل G TOYS ) سروین را از همون روزها که تازه راه می رفت روی دوچرخه می نشوندم و توی خونه راه می بردم.اینکه هر گوشه ی خونه را به تجربه ای اختصاص داده بودم بماند برای بعد،اما خیلی زود سروین پا روی رکاب گذاشت: ابتدا معکوس رکاب زدن را یاد گرفت و بعد دو چرخه سواری را و روز بروز هم رشد کلامیش سریعتر شد...سروین برای تولد 5 سالگیش دومین دوچرخه اش را هدیه گرفت،در حالی که مدتها بود بدون چرخهای کمکی دو چرخه سواری می کرد و این حفظ تعادلش روی دوچرخه تجربه ی دیگری برای ما بود در رشد توانایی های او...
دوچرخه
دوچرخه
معرفی کتاب کودک
فرانکلین دوچرخه سواری میکند. فرانکلین دوچرخه سواری میكند. نویسنده: پالت بورژوا، تصویرگر: برندا كلارك، مترجم: شهره هاشمی، ویراستار: فاطمه امیری، تهران: پیك دبیران، ۱۳۸۵، ۲۸ صفحه، مصور رنگی، گروه سنی ۵ تا ۸ سال و ۹ تا ۱۲ سال، ۲۰۰۰تومان فرانکلین نمیتواند بدون چرخهای كمكی دوچرخه سواری كند، اما دوستانش میتوانند. او كه بر سر این موضوع اعتماد به نفس خود را از دست داده است، تصمیم میگیرد دیگر دوچرخهسواری نكند. اما مادرش تواناییهایشرا به او یادآوری میكند و با نشان دادن راه درست برخورد با این مشكل، دوچرخهسواری را به او یاد میدهد. خواندن این كتاب برای كودكانی كه مشكل عدم اعتماد به نفس دارند، پیشنهاد می شود.اولین روز مدرسه، پتوی فرانکلین، خواهر کوچولوی فرانکلین، فرانکلین دروغ می گوید، عجله کن فرانکلین، دوست جدید فرانکلین، فرانکلین با بچه های مدرسه به اردو می رود، فرانکلین رئیس می شود، فرانکلین به بیمارستان می رود، فرانکلین در تاریکی، فرانکلین در صحنه، فرانکلین فوتبال بازی می کند، فرانکلین گم می شود، فرانکلین میگوید دوستت دارم، فرانکلین نامرتب است، فرانکلین و دندان شیری، فرانکلین و جشن هالووین، فرانکلین و دوستانش به موزه می روند، فرانکلین و روز دوستی، فرانکلین و رعد و برق، فرانکلین و روز شکر گزاری، فرانکلین و هدیه سال نو، فرانکلین یک کیسه خواب دارد، فرانکلین دوربین عکاسی پیدا می کند، فرانکلین و روز درخت کاری، فرانکلین یک حیوان خانگی می خواهد، روز بد فرانکلین، فرانکلین به مدرسه می رود ... از دیگر داستان های این مجموعه است که به فارسی برگردانده شده است.
دوچرخه
دوچرخه ام دوچرخه چرخ های چرخون دارم رکاب و زنجیر دارم ترمز و فرمون دارم تند میرم و تند میام ساده ترم از موتور وسیله ی ورزشم نه دود دارم نه گُر گُر تو هم بیا سوار شو بپر به روی زینم فرمون و محکم بگیر رکاب بزن ببینم
کودک و ترافیک
تصادفات کودکان در دیگر کشورها در انگلیس تصادفات جاده ای علت اصلی حوادث منجر به جرح در میان کودکان و نوجوانان بوده است. هر ساله بیش از 130 کودک در حین پیاده روی یا دوچرخه سواری اکثراً در نزدیکی منزلشان در اثرکشته شده و بیش از 4500 نفر دیگر به سختی مجروح می شوند. بیش از 60 کودک در داخل اتومبیل در حال حرکت کشته و بیش از 1100 کودک به سختی زخمی می شوند. این در حالی است که نرخ کلی تصادفات منجر به جراحت های سخت در کشور انگلیس نسبت به متوسط کشورهای اروپایی وضع بهتری دارد. در آمریکا در سال 1999 حدود 6000 کودک به دلیل بی توجهی قربانی شده اند که این رقم بیشتر از تلفات مربوط به بیماریها، خشونت و یا خودکشی است. بررسی ها نشان می دهد گروه سنی زیر 10 سال، 22 درصد تلفات عابرین را در ایران تشکیل می دهند .به دلیل همین حساسیت ویژه نسبت به کودکان است که در پیمان نامه حقوق کودک از سوی سازمان ملل انتشار یافته، بندی به ایمنی کودکان اختصاص یافته است. بند "ث" می گوید: دسترسی راحت و امن به محیط های طبیعی باید در اختیار تمام کودکان قرار گیرد تا آنها بتوانند از سیستم های طبیعی ای که تمام حیات به آن متکی است لذت ببرند و بیاموزند. بررسی آمار کشته شدگان در تصادفات بر اساس سن آنها در ایران بررسی آمار کشته های ناشی از تصادفات بر اساس سن نشان می دهد که گروه سنی زیر 10 سال و هچنین بزرگسالان بالای 60 سال دارای بالاترین درصد فوتی های ناشی از تصادفات می باشند و با توجه به اینکه کودکان زیر 3 سال کمتر به عنوان عابر در خیابان ها تردد می نمایند گروه سنی زیر 10 سال، 22 درصد تلفات عابرین را تشکیل می دهند که نشان دهنده تعداد بسیار زیاد تلفات کودکان در سنین بین 4 الی 9 ساله است، امری که بسیار تأسف آور است.جدول 1 تعداد و درصد متوفیات عابران را بر اساس گروههای سنی مختلف نشان می دهد. ردیف سن تعداد متوفیات درصد متوفیات 1 کمتر از 10 سال 845 22 2 10 تا 20 سال 581 1/15 3 21 تا 30 سال 390 1/10 4 31 تا 40 سال 318 3/8 5 41 تا 50 سال 331 6/8 6 51 تا 60 سال 350 1/9 7 61 سال به بالا 1029 8/26 کل 3844 100 رفتار کودکان در ترافیک کودکان به عنوان یکی از استفاده کنندگان را، هنگامی که در محیط ترافیک واقع می شوند توسط چند عامل محدود می گردند:1. آموزش ترافیک اندک و تجربه کم از مسائل ترافیک 2. عامل کوتاهی قد، که موجب می شود بعضی اوقات دیده نشوند، به ویژه در شرایطی که راننده اتومبیل در حال دنده عقب رفتن است. 3. کودکان به سهولت نمی توانند دریابند که چه چیزهایی برای تأمین ایمنی آنها مهم است، آنها یاد نگرفته اند هنگام عبور از خیابان به هر دو طرف نگاه کنند و نمی دانند و واکنش آنها هنگام مواجهه با خطر باید چگونه باشد. 4. ...