دعوتنامه طنز
دعوتنامه ی عروسی(طنز)
آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاستبا حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنیدازدواج و عقد یک امر مهم و جدی استلطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنیدبر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگمعده را از هر غذا و میوه ای عاری کنیدتا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوهبا غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنیدالبته خیلی نباید هول و پرخور بود هاپیش فامیل مقابل آبروداری کنیدمیوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم استپس برای صرفه جویی اندکی یاری کنیدگر کسی با میوه دارد می نماید خودکشیدل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنیدموقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتانپس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنیدهرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک ترهدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنیددر امور زندگی، دینار اگر باشد حسابکادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنیدگرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاهچون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنیدساکت و صامت نباشید و به همراه موزیکدست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنیدلامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هستاز هنرهاتان تماماً پرده برداری کنیدالبته هرچیز دارد مرزی و اندازه ایپس نباید رقص های نابه هنجاری کنیدحرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگریبا شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنیدکی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنیددر نهایت، مجلس ما را مزین با حضوربی ادا و منت و هر گونه اطواری کنی
شعر طنز ویروس جوک جوکستان جک جکستان jokestan شعر
كنـون رزم ویـروس و رستم شنودگـــرها شنیــدستی این هـم شنـوكـه اسفنـدیـارش یكـی دیسك دادبگفتـا بــه رستم كــه ای نیكــــزاددر این دیسك باشد یكی فایل ناب كه بگــرفتم از سـایت افــــراسیابچنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار كه مـن گشنمـه نـون سنگك بیـــارجوابش چنین داد خنــدان طــرفكه مـن نـون سنگك نـدارم بـه كفبرو حال می كن بدین دیسك هان !كه هـم نـون و هـم آب باشد درآنتهمتن روان شـد سـوی خانـه اششتابـان بــه دیـــدار رایــانــه اشچـو آمـد بـه نزدیـك مین تاورشبــزد ضــربه بـر دگمــــة پاورشدگـر صبـر و آرام و طاقت نداشت مران دیسك را در درایوش گذاشتنكـرد هیـچ صبر و نـداد هیـچ لفت یكـی لیست از روت دیسكت گـرفتدر آن دیسك دیدش یكی فایل بود بــزد اینتـــر آنجــا و اجــرا نمــودكز آن یك دمو شد پس از آن عیان ابا فیلــم و مـوزیك و شرح و بیانبه ناگـه چنان سیستمش كرد هنگكه رستم درآن مانده مبهوت و منگچـو رستم دگـربـاره ریست نمود همـی كرد هنگ و همان شد كه بودتهمتــــن كلافـــه شـــد و داد زدز بخـت بــد خویش فـــریــــاد زدچـو تهمینـه فـریاد رستـم شنــود بیــامــد كــه لیسانس رایــانه بودبــدو گفت رستـم همــه مشكلـشوز آن دیسك و بــرنامة خوشگلشچـو رستـم بـدو داد قیچی و ریشیكـــی دیسك بوت ایبل آورد پیشیكـی تول كیت انـدر آن دیسك بودبـــرآورد آنـــرا و اجـــرا نمـــودهمی گشت تول كیت ، هارد اندرش چـــو كـودك كـه گردد پی مادرشبـه نـاگـه یكـی رمـز ویروس یافت پــی حـذف امضـای ایشان شتافتچـو ویــروس را نیـك بشنـاختش مــر از بــوت سكتور بــرانداختشیكـی ضـربـه زد بر سر تـول كیتكـه هــر بایت آن گشت هشتاد بیتبـه خاك انـدر افـكند ویــروس را تهمتـن بــه رایــانــه زد بــوس را
دعوتنامه جی میل
تصحيح شده در تاريخ ۴/۱/۸۹ آقا جان ، برادر من خواهر من اخوي همشيره اين پست مال چهار سال پيش بود كه جي ميل دعوتنامه اي بودوالله بالله الان رايگانه ديگه بريد خودتون ثبت نام كنيد اينم لينكش : gmail.com
دور دوفرمونه
یکی از مربیای آموزشگاه رانندگی تعریف میکرد که برای خانمی دور دو فرمون رو توضیح دادم خانومه هم با کلی دقت گوش میداد منم خوشحال شدم گفتم گرفت مطلبو حتما.. گفتم خانوم متوجه شدید ؟ گفت بله فقط برا دور دو فرمون اون یكى فرمون کجاست؟! بازگشت همه به سوی اوست..
طویا گوره تورکی کلمه لر
چند كلمه تركي در باره مراسم ازدواج و عروسيآداقلي Adaqlı : نامزد شدهآلين يازيسي Alınyazısı : سرنوشتاؤتوك Ötük : خواهشاؤتونمك Ötünmǝk : خواهش كردناوخوندو Oxundu : دعوتنامه، كارت دعوتاؤگ Ög : تصميماؤگله شمك Öglǝşmǝk : تصميم گرفتنايزباسي İzbası : امضاايزباسماق İzbasmaq : امضا كردنايلايگون İlaygün : تاريخ، مورخهائلچي Elçi : خواستگارائوله نمه تؤره ني Evlǝnmǝ törǝni : مراسم ازدواجائوله نمه Evlǝnmǝ : ازدواجباشليق Başlıq : شيربهابايرام Bayram : عيدبويروق Buyruq : امرتاپاناق Tapanaq : آدرستانيق Tabıq : شاهدتٶره Törə : آئينتٶره ن Törən : مراسمتوي ائوي Toy evi : تالار عروسيتوي Toy : جشن، ضيافت با غذا، جشن عروسي چاغريلي Çağrılı : مدعو، دعوت شدهچاغريليق Çağrılıq : كارت دعوت، دعوتنامهچولا Çola : ساعتدورو Dürü : هديه اي در بخچه و يا بسته كه به عروس داده مي شوددونور Dünür : والدين عروس و داماددوواق قاپما Duvaq qapma : شعر آشيقي كه در پايان عروسي از سوي آشيق خوانده مي شوددوواق Duvaq : سرپوش و يا روبند توري عروسدويون ائوي Düyün evi : تالار عروسيدويون تؤره ني Düyün törǝni : مراسم عقددويون Düyün : جشن عروسي، جشن ختنه سوران (اصلا به معني عقد، از مصدر دويمكDüymǝk به معني گره زدن، همريشه با دويوم Düyüm ، دويمه ج Düymǝc ، دويمه Düymǝ ، .....)ساغديش Sağdış (ساغديچ، ساغداچ): يكي از دو نفري كه در شب زفاف همراه داماد- در طرف راست او- مي روندسور Sür : كلمه اي تركي-مغولي به معني جشن و فستيوال است. اين كلمه كه به زبان فارسي نيز وارد شده، ربطي به كلمه سور در زبان پهلوي و يا سرخ در زبان فارسي ندارد و با كلمات "سورسات-سويورسات" و "سويورقا-سيورغا" و .... همريشه است. اين كلمه در زبان فارسي در تركيبهاي چهارشنبه سوري، سوريه، سورنامه، سور دادن، سور چراني و ختنه سوران، .... حفظ شده است. سورچو Sürçü : مهماندار (در دوره آغ قويونلو، قاراقويونلو)سولدوش Solduş : يكي از دو نفري كه در شب زفاف همراه داماد- در طرف چپ او- مي روندسويورگه Süyürgə : جشن، مهماني، ضيافت سئوي Sevi : دوستشنليك Şənlik : شادماني، عيد، فستيوالشٶله ن Şölən : مهماني، وليمه، ضيافت همراه با غذا، ضيافت دينيقالين Qalın : جهيزهقوتلو Qutlu : مسعود، مباركقوشانتي Qoşantı : جهيزهقوناقليق Qonaqlıq : مهمانيقيوانج Qıvanc : غرور، افتخاركبين Kǝbin : مهريهكوره كه ن Kürǝkǝn : داماد گرده ك Gǝrdǝk : حجله (همريشه با گره گه Kǝrǝgǝ -كره گو Kǝrǝgü به معني نوعي چادر، اين كلمه به شكل خرگه وارد زبان فارسي شده است)گله نه ك Gələnək : رسومگلين Gǝlin : عروسگٶره نه ك Görənək : آدابگؤروم Görüm : نمونه (اؤرنه ك كلمه اي ارمني است)گؤزله مك Gözlǝmǝk : منتظر شخص معين و چيز مشخصي بودن، چشم براه بودنهه Hǝ : بلي، آريياشام Yaşam : زندگيياشانتي Yaşantı : برهه اي از زندگي، مقطع ...