دعوا قمه کشی
دانلود کلیپ دعوا با قهمه شیمشیر دختر در تهران
دانلود فیلم دعوا با چاقو دانلود فیلم دعوا با قمه ویدیو ورزش 3 دعوا فوتبال 5 دانلود دعوا دو تا بچه ( با حاله ) | دانلود کلیپ دانلود کلیپ :: دعوا نامردی با شمشیر +18 دانلود فیلم دعوا در مجلس پرسیار دانلود فیلم دعوا در برنامه زنده هندی دانلود فیلم دعوا در مجلس دانلود ويديو دعوا با قمه دانلود کلیپ دعوا اراذل و اوباش به بیمارستان اردبیل دانلود کلیپ دعوا با چاقو مطالب ابر دانلود فیلم آموزش دعوا خیابانی دانلود فیلم دعوای زنان دانلود دعوا با قمه واضح فیلم/ دعوا سر سربند یا فاطمه(س) بود نازپاتوق دانلود کلیپ دعوا احمدی نژاد در مجلس دانلود کلیپ دعوا واقعی در خیابان seelp دانلود دعوا فریحا وامیر دانلود فیلم دعوای دربی سال 79 دانلود کلیپ دعوای زن کلیپ دونی باران پاتوق دانلود فیلم دعوا در اورژانس بیمارستان اردبیل 26 آبان دانلود فيلم دعواي احمدي نژاد با لاريجاني دانلود کلیپ دعوا جیگر و فامیل دور دعوا و قمه کشی در کرمانشاه جواد کلیپ دعوا فیلم دعوا بفرمایید شام دانلود کليپ جديد دعوا فرزاد حسني با خانمش ويژه برنامه عيد با پخش دانلود آهنگ جدید دانلود فیلم و کلیپ دعوا در بیمارستان اردبیل عکس بازیگران ایرانی +18 احادیث موضوعی، حدیث، حدیث دعوا،احادیث دعوا، نزاع دانلود فیلم دعوا سگ ها دعوا با همسر گرامی = چاقی دانلود فیلم دعوا بر سر حجاب نرگس محمدی | یک دوست سایت تفریحی شادابطور:کلیپ های توپ مرد خشمگین به روی میانجی دعوا چاقو کشید فیلم بزرگ ترین سگ دنیا | فیلم جدید دانلود کلیپ موبایلclip mobileدانلود فيلم گوشي دانلود آهنگ جدید حسین پیر هادی به نام جنگ و دعوا ویکی سینما بعد از دعوای زناشویی این کارها را نکنید|پورتال تفريحي سرگرمي فانجو دعوا جیگر و فامیل دور | فیلم و موزیک دانلود کلیپ دعوا اراذل و اوباش به بیمارستان اردبیل | دانلود فیلم سریال دانلود دعوا حیوانات | سایت تفریحی تک فان دانلود فیلم سگ دعوا دانلود فیلم دعوای خروس لاری Help::Free AVACS Service دانلود فیلم دعوا سگها آهنگ فال روزانه امروز پنجشنبه 4 دی ۱۳۹۳ دانلود کلیپ کلیپ پایان دعوا توسط آخوند سوپر من بایگانی ماه ترین دانلود دعوا خفن پسر سياهپوست!!! | دانلود ویدیو کلیپ جدید دانلود فیلم دعوای سگ دانلود دعوای سگ جوان فا کلیپ دعوا واضح دانلود ها گروه ۰۲۵ نت ایران آپارات دانلود فیلم دعوا درمغازه باقمه بیش دانلود فیلم دعوای احمدی نژاد دانلود فیلم دعوا اخبار امروز فیلم و موزیک حدیث آنجلینا جولی و برد پیت در حال دعوا در بالکن هتل دعوا نامردی با شمشیر +18 در های کلیپ دانلود فیلم دعوا Braveheart Archives حکمت و حکایت Avacs عکس های خفن جــالــبــوخـنـده دار:)シ دانلود فیلم دعوا لاریجانی و احمدی ...
محاکمه جوانی که با شمشیر گردن مقتول را زده بود
محاکمه جوانی که با شمشیر گردن مقتول را زده بود/ پخش فیلم مستند لحظه قتل در دادگاهعصرایران - اولین جلسه علنی دادگاه رسیدگی به قتل خیابان امام خمینی (ره) ارومیه در سالن اجتماعات دادگستری کل استان آذربایجان غربی به ریاست قاضی حاجی زاده در معیت چهار نفر از مستشاران شعبه 16 دادگاه کیفری استان(علیزاده، شعبانخوی، علیپور و رضایی) برگزار شد. ابتدا علی بقایی دادستان عمومی و انقلاب ضمن قرائت کیفرخواست ، از بازپرس شعبه 3 ارومیه و همچنین پلیس آگاهی و سایر عوامل اجرایی که در دستگیری سریع متهم فراری ایفای نقش کرده اند تشکر و قدردانی نمود.مفاد کیفرخواست دادستان عمومی و انقلاب ارومیه مشتمل و مستند بر دلایلی از قبیل شکایت پدر مقتول به عنوان ولی دم، بررسی و مستندسازی از صحنه جرم، شهادت شهود، اظهارات گواهان و افراد مطلع، تصویر دوربین مداربسته داخل مغازه که لحظات وقوع قتل را ثبت نموده است، بازسازی صحنه قتل توسط متهم و اقرار صریح وی، کشف شمشیر به عنوان آلت قتاله، داشتن سه فقره محکومیت کیفری دایر بر ضرب و جرح با چاقو و قمه و نزاع دسته جمعی و اخاذی متهم و همچنین نظریه پزشکی قانونی بوده و به درخواست رسیدگی فوق العاده و صدور حکم قصاص و اجرای آن ترجیحا در محل وقوع جرم در ملاء عام منتهی گردید.سپس پدر مقتول با اظهار اینکه خودش و پسر مقتولش هیچ ارتباطی با قاتل نداشته و از انگیزه قتل هیچ اطلاعی ندارد، به دلیل قتل ناجوانمردانه و مظلومانه فرزند بیست ساله، خواهان قصاص مرتکب گردید.در ادامه ریاست دادگاه شهود و مطلعین را جهت ادای شهادت و ارائه اظهارات و پاسخ به سوالات قضات دادگاه به نوبت به جایگاه دعوت نمود.جوان بیست و پنج ساله ای که صاحب کار مقتول در مغازه کفش فروشی بود اظهار داشت که قاتل را از قبل می شناخته و درگیری لفظی که روز قبل از وقوع جنایت با وی داشته دلیل مراجعه قاتل به مغازه جهت نزاع بوده و شاگردش (مقتول) جهت میانجگری اقدام نمود که با یک ضربه شمشیر توسط قاتل، گردن و گلویش مجروح و در دم جان باخت.در ادامه سایر مطلعین اظهار داشتند که به درخواست یکی از دوستانشان، در روز وقوع قتل به صورت دسته جمعی در حالیکه به شمشیر و قمه مسلح شده بودند در صدد ضرب و جرح یک نفر دیگر بودند ولی متعاقب عدم یافتن وی، متهم جهت تسویه حساب و ضرب و جرح با فردی دیگر (صاحب مغازه) شخصا وارد مغازه گردیده و بلافاصله پس از قتل مراجعت نمود و با کسب اطلاع از اینکه مرتکب قتل شده است، متواری گردید.سپس (ح.پ) متهم به قتل عمدی نوزده ساله که قبلا به دلیل سه فقره محکومیت کیفری دایر بر نزاع دسته جمعی، اخاذی و قمه کشی نوزده ماه از عمرش را در زندان سپری ...
اینجا و اونجا - دلایل نارضایتی و عدم موفقیت ایرانیان مقیم کانادا
"چشمها رو باید شست ، جور دیگر باید دید"این مطلب کمی طولانی و احتمالاً براتون خسته کننده باشه ولی بنظر من ارزش خوندن داره خصوصاً برای کسانیکه قصد مهاجرت به کانادا را دارند. این مقاله چکیده تجربه های یکساله من از زندگی در کانادا هست و واقعاً دوست داشتم کسی میتونست قبل از اومدن من به کانادا این مطالب رو به اطلاع من می رسوند تا بتونم با اطلاعات و آمادگی بیشتر قدم به سرزمین رویایی خودم بذارم.خیلی وقته که قصد داشتم براتون در خصوص علل نارضایتی ایرانیان مقیم کانادا (مونترال) از نگاه خودم بپردازم ، شاید شما دوست داشته باشید علت اصلی این نارضایتی ها که در خیلی از پستهای "اینجا و اونجا" با طرز تفکر این افراد آشنا هستید رو بدونید و اینکه واقعاً ، کانادا چه نکات منفی داره که افراد رو منتقد و ناراضی میکنه!!! شاید بتونه این آسیب شناسی من ، بشما که قصد مهاجرت به کانادا رو دارید کمکی بکنه تا با برنامه ریزی بهتری قدم به کانادا بذارید و یا از تصمیم خودتون منصرف بشید.در یک ماه گذشته و در هر شرایطی (سر کار ، منزل و ...) به این موضوع فکر کردم و هر نکته ای که بنظر اومده یادداشت کردم تا بتونم خیلی کامل برای شما بنویسم.در این مقاله ضمن کالبد شکافی از علل نارضایتی هموطنان مقیم کانادا ، به ارایه راهکار و نحوه عبور از این بحران می پردازم تا بتونم به سهم خودم کمکی بشما همراهان و دوستان گرامی کمکی کرده باشم.نویسندگی همیشه انتقاد بهمراه داره و اصولا بدون نقد کردن ، کیفیت مطالب نویسنده نیز ارتقاء پیدا نخواهد یافت ولی انتقادات بی پایه و اساس و بر هیچ مبنایی ، جز اتلاف انرژی نویسنده در پاسخگوی به این انتقادات ، تاثیری نخواهد داشت.شخصیت من بیشتر واقع بین گراست (البته مثبت گرا نیز هستم ولی خیلی واقع بین گرا هستم تا مثبت گرا) و نیز عدم توقع بیجا از اشخاص و یا جامعه می باشه که علت اصلی رضایت من از کانادا علیرغم برخی سختی های شخصی که در این یکسال داشتم میباشه.(حدود 15 کیلو گرم وزن من نسبت به یکسال قبل کم شده است) ، مطلق گرای (صفر و یک بودن) در هیچ جای دنیا جوابگو نیست ، اگه اینجا (کانادا) همه چیز عالی باشه ، همه مردم دنیا از جمله مردم سوییس هم به کانادا مهاجرت خواهند کرد.ما ایرانیها آدمهای فرازمینی نیستیم که اینجا برامون فرش قرمز پهن کرده باشند و همه امکانات اونهم با کیفیت عالی و رایگان (خصوصاً سیستم درمان رایگان که با مالیات شهروندان اداره میشه نه با پول نفت) در اختیار ما باشه .همه ما با هر گذشته ای از ایران (مدیر ، رییس ، کارفرما ، کارگر ، ...) از یک موقعیت اجتماعی در کانادا برخوردار هستیم و در بدو ورود شانس برابر داریم ، برای ساختن آینده باید همگی ...
قداره کشی اراذل بیخ گوش مردم
رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس از افزایش 60 درصدی استفاده از سلاح سرد درسال گذشته خبر میدهد او اما معتقد است که عوامل متعددی در رشد آمار جرایم مرتبط با استفاده از سلاح سرد در کشور وجود دارد. او در حالی اینگونه از آمار استفاده از سلاح سرد سخن میگوید که لایحه حمل و ممنوعیت استفاده از سلاح سرد، سالهاست که در کمیسیون متبوعش خاک میخورد و به تازگی پس از گذشت 7سال، کلیات آن به تصویب رسیده است. به گفته او بررسی این لایحه در مجلس برای تصویب قوانینی در رابطه با فروش٬ حمل و ساخت سلاح های سرد است که خود به کاهش چشمگیر استفاده از آلات ضرب و جرح و در نتیجه کم شدن جرایم منجر خواهد شد اما در عین حال تصریح میکند که برای کاهش جرایم مربوط به استفاده از سلاح سرد در جامعه تنها تصویب قانون کارساز نبوده و از بین بردن عوامل جرم زا از جمله بیکاری ، ایجاد امنیت در کشور و کاهش جرایم این چنینی را به دنبال خواهد داشت. این سخنان در حالی میان مسوولان رد و بدل میشود که زورگیری، خفت گیری و قدرت نمایی با سلاح های سردی به بزرگی شمشیر در کشور ادامه دارد. هرچند که اعدام افراد خاطی و متجاوزان با جدیت توسط قوه قضاییه دنبال میشود، اما تا زمانیکه حمل و فروش چنین سلاحهایی آزاد است، گویا نفس کش طلبیدن با سلاح سرد نیز ادامه دارد. ***چند روایت از چندنفر وقتی موضوع برملاشد که رادیو ایراندر مجله ویژه خبری و پرشنونده خود نام کهندژ اصفهان را با سلاح سرد گره زد. سخنانی تند و هراسناک که با عنوان شکایت مردم محل دنبال شد. اواسط هفته جاری، گزارشی مبسوط پخش شد که از این منطقه از اصفهان با عنوان نا امن ترین نقاط استان یاد شد. آنچنان گلایه ها درشت بود که حتی سرو صدا و عربده کشی اوباش را می شد از لابلایش شنید! امروز با گذشت حدود یک هفته از این ماجرا روایت های متعددی از مردم محل، شورای امر به معروف استان، دادستان خمینی شهرو فرمانده انتظامی نقل میشود. اما آنچه واقعی و به صورت زخمی ناسور توی ذوق می زند، دستان تکه پاره طلبه دیگری است که عده ای او را ناهی از منکر ماجرا میخوانند و تعدادی دیگر عضوی از محل که به ناگاه در محل حاضر شده است. روایت نخست متعلق به رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان است که بلافاصله در بیمارستان حضور یافت و از پیگیری قضایی مصدومیت سه ناهی ازمنکر در محله «نبوی منش» شهر اصفهان، توسط اراذل و اوباش خبر داد.در همان روز دبیر ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان حادثه را اینگونه توضیح میدهد:" عصر روز یکشنبه چهار نفر از اراذل و اوباش سوار بر موتورسیکلت در حال عربده کشی بودند که یکی از روحانیون محل به قصد آرام کردن آنها ...
امیر کبیر پس از شنیدن خبر ابقای شاهزاده موثقالدوله به حکومت قم،
امیر کبیر پس از شنیدن خبر ابقای شاهزاده موثقالدوله به حکومت قم، نامهی جالبی به ناصرالدین شاه مینویسد. قربانت شوم الساعه که در ایوان منزل با همشیرهی همایونی به شکستن لبهی نان مشغولم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کردهبودم به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود. زیاده جسارت است، تقی. امیرکبیر امیرکبیر مرد تمام قد تاریخ کشوری است که در مسموم ترین فضای حکومت وابسته قاجار، کمر به همت و تلاش بست تا ایران را بسازد و آن را در مسیر پیشرفت قرار دهد دریغ که چهار سال بیشتر مهلت نداشت و تیغ خیانت را بر رگهایش کشیدند. به گزارش مهر، تاریخ ناصرالدین شاه و شاهان قاجار تاریخ خودفروختگی و سیاهی است و تاریکترین نقطه حکومت ناصرالدین شاه زمان مرگ امیر است صبحگاهی که قاصد خیانت به کاشان، تبعیدگاه امیررسید و رگهای دست او را باز کرد تا آخرین نفسهای ایران، مرگ را تجربه کند و شاید حمام تعبیری از پاکی امیر بود.محمد تقی که بعدها میرزا تقی خان امیرکبیر نام گرفت مردی چیره در عرصه اقتصاد و سیاست بود وی جدی ترین مخالف حضور بیگانه اعم از روسیه و انگلیس در ایران و تصمیم گیریهای داخلی بود و به همین علت بود که مزدوران داخلی با همدستی بیگانگان دست به دست هم دادند تا او را از میان بردارند.هزاوه؛ جایی که اولین فریادهای امیرکبیر را شنیدهزاوه جایی است که اولین فریادهای امیر کبیر را در سال 1223 هـ ق به جان خرید و شاید اگر میدانست خون فرزندش این چنین به تیغ کینه دشمنان داخلی و خارجی به زمین خواهد ریخت به زادگاهی امیر نظام به خود نمیبالید.هزاوه روستای نسبتا بزرگی در فراهان است و زادگاه امیر کبیر است روستایی که زادگاه بزرگ مردان ایران زمین مینامند.روستای هزاوه زادگاه امیرکبیر، میرزا بزرگ قائم مقام و میرزا ابوالقاسم قائم مقام است و علاوه بر آن مقبره شاهزاده احمد بر بلندترین قسمت این روستای تاریخی قرار دارد و هر ساله زیارتگاه هزاران عاشق ائمه و اهل بیت است.این روستا در 16 کیلومتری شمال غربی شهرستان اراک که ناحیهای از دهستان فراهان بخش فرمهین با دوهزار و 736 نفر سکنه است و قدمت آن با توجه به سفالهای پیداشده و براساس مطالعات باستانشناسی در تپه تاریخی هزش به قرن پنجم هجری قمری میرسد.مثلث فرهیخته پروری ایران کجاست؟بررسیهای انجام گرفته در کشور حاکی است حداقل در 200 سال اخیر بیشترین نخبگان، دانشمندان و موثران بر تاریخ، علم، دین ...
رمان ستاره ای که ستاره بود - 4
رفتم سمت خونه ... چقدر بی ادب شدی ستاره ... لااقل یه تعارف الکی میزدی ... رفتم دنبال سپهر ، مهناز و مادرش گوهر خانم اومدن دم در و از حال مامان پرسیدن وقتی خیالشون راحت شد مهناز باهامون اومد خونمون که تنها نباشیم ...سپهر خیلی زود خوابش برد ... کنار مهناز دراز کشیدم که یهو گفت : راستی اون پسره که شما رو رسوند بیمارستان کی بود ....؟!-یه روز سپهر رو زد ، امروز اومده بود عذرخواهی کنه وقتیم دید حال مامان بد شده ما رو برد بیمارستان باباش ... خودش هم دکتره ...ابروشو بالا برد و گفت : چرا سپهر رو زد ؟!دستمو گذاشتم زیر سرم و رو بهش گفتم : تقاصشو پس داد ... همچین زدم تو گوشش که برق از کله اش پرید ...یهو بلند شد نشست و گفت : تو زدیـــــــش ؟!-خوب اره ... چیه مگه ؟-اونوقت اون اومد عذرخواهی کنه بعد هم مادرتو برد بیمارستان باباش ... خنگه خــــدا ... فکر نکردی شاید بخواد انتقام بگیره ...؟!نشستم و با تعجب گفتم : انتقام ...؟!-خوب اره دیگه ... وقتی میگی خودش دکتره ، باباش هم رییس بیمارستانه ... حتما پولدارم هستن ، یکی مثل تو میره میزنه تو گوشش ... انتظار داری واقعا بهت کمک کنه ...آروم گفتم : ولی بهش نمیومد ادم بدی باشه ...- اصلا برای چی سپهر رو زد؟- واسه اینکه جورابشو واکسی کرده بود ...سرشو تکون داد و گفت : خوب خودت فکر کن ادمی که بخاطر کثیف شدن جورابش یه پسربچه ی نه ساله رو میزنه اونوقت برای سیلی که تو بهش زدی چیکار میکنه ...داشتم به حرفاش فکر میکردم ... وقتی گفتم تقاصشو پس دادی دستشو رو صورتش گذاشت و گفت بدجوری ... نکنه حق با مهناز باشه یعنی میخواد بلایی سر مادرم بیاره ... نـــــه ...اره ... پس چرا اصرار داشت بیام خونه ، تازه خودشم منو رسوند که مطمئن بشه برگشتم ...سرم داشت داغ میشد ... گفتم : مرتیکه ی عوضی ... به نفعشه بلایی سر مامان نیاورده باشه ... اگه یه مو از سرش کم بشه روزگارشو سیاه میکنم ، تو همین کوره زیرزمین کبابش میکنم ...بلند شدم لباس پوشیدم که مهناز جلومو گرفت و گفت : کجا میری این وقت شب ...وایسا صبح بروگفتم : نه ... صبح دیره ... مواظب سپهر باش تا من برگردم ...ساعت از 12 گذشته بود و تاکسی کار نمیکرد گفت : لااقل بذار به بابام بگم باهات بیاد دیروقته ...رفتم دم در و گفتم : نمیخواد نصف شبی اونا رو هم زابراه نکن ... از سرکوچه اژانس میگیرم ... نمیترسی که ...؟نگران گفت : نه بابا ... مواظب خودت باش ... شر درست نکنی هـــــا ...سرمو تکون دادم و از خونه زدم بیرون ... دم بیمارستان که پیاده شدم نگهبانی جلومو گرفت ...گفتم : سرشب مادرمو اوردم اینجا ... تنهاست ...!نگهبان که مرد جا افتاده ای بود گفت : پرستارا بهش میرسن ... برو خونه صبح بیا ...-دلم اروم نمیگیره ... ما ... ما با ... دکتر سعادت اومدیم اینجا ... اقا سهیل پسر ...
شرح آنچه این چند روز گذشت....
ما برگشتیم... یه مدت بود که حال و حوصله نداشتیم واز این چیزا ولی به خاطر شما دوستان اومدیم.... قبل از همه یه خبر جالب... این ترم ترکوندم... دوتا از نمره هام رو سایت اومده بود دیدم و کف کردم... سیستم تجاری ۱۸ و آزمایشگاه فیزیک ۱۷ کلی ذوق کردم... طبق قولی که داده بودم از برنامه های این ۱۰ شب که ول بودیم در خیابان های شهر عکس گرفتیم تا ببینین این عکس ماله شب افتتاحیه مراسم خیابون نوردی بود یا به عبارتی که شبهایی که دسته ها میان بیرون... این شب ها یه خواصی داره که زیر عکس ها می نویسم.. اولیش اینه که تو خیابون کلی چیزای قشنگ میبینی... مثل همین علامت...بعد کنار این علامت چای هم می دادن که تو اون هوا خوردنش حالی می ده... خیلی دوست دارم برم زیر علامت ولی چ.ن کمرم از تصادف به این ور اذیت می کنه نمی تونم برم... از طرفی بابام میگه که این کارا جلب توجه و خود نمایی هستش و این علامت بیشتر به صلیب و این داستانا می خوره تا به مراسم مسلمونا... کجا ما تو فرهنگمون همچین چیزه گنده ای داشتیم که هیچ کاربردی نداره... در اصل علم وبیرق ماله ما هستش که یه چوب بلنده که به اون پرچم وصل می کردن... ولی٬ در کل چیزه قشنگیه.... از محاسن این شبها اینه که تا ساعت ۱۲ شب تو خیابونا ول می گردی... اینجا هم که می بینین میدون امام خمینی شهریار هستش ولی به قول امت محل... میگن سر میدون یا سر چهار راه چون قبلا چهاراه بوده... همون طور هم که ملاحظه می کنید٬ انسان های بیکار بیشماری حضور دارن که البته بیشتر از روستاهای دور و بر اومدن...!!! بعد از متر کردن خیابون ها٬ به دلیل اینکه خیلی خسته می شیم یه سری به قهوه خونه می زنیم... دوستان وقتی داشتیم حلقه بیرون می دادیم از ما عکس گرفتن که با زبون خوش پاس دادن به خودمون.... اونی هم پشت سر منه... رضا صاحب قهوه خونه هستش که با هم خیلی رفیقیم.... این عکس ماله یکی دوشب بعد هستش که یه دسته اومدن سر میدون و شروع کردن به بزن بکوب.... من موندم این دیگه چه مدل عزاداریه... اینم یه عکس دیگه از همون هیئت هستش که اینا از پائین خیابون ولیعصر که خیابون اصلی شهریارهستش می اومدن به سمت میدون و از میدون به سمت امام زاده اسماعیل(ع) که این مسیر همه دسته ها هستش هر سال... این هیئت با خودشون این چوب دراز که کلی پارچه مشکی بود رو تو خیابونها راه انداخته بودن که فلسفه این یکی رو هم نمی دونم.... البته توی اردبیل اینا(جاهای دیگه رو خبر ندارم)٬ یه چیزی شکل این هست که بهش میگن (علم جوش) که اونو تو کوچه و برزن راه می اندازن و به دیوار بعضی از خونه ها می زنن و از صاحب خونه برای اون هیئت پول می گیرن.... یکی دوشب مونده به تاسوعا دیگه ملت ریختن تو خیابون...اگثرا دانشجوها هم که امتحاناتشون ...