دعوا اصفهان
دعوا بر سر آب!
به همراه نمایندگان محترم مبارکه و الیگودرز در مجلس شورای اسلامی به بهانه طرح استیضاح وزیر نیرو و ماجرای تونلهای گلاب و بازدید سرزده وزیر نیرو از این پروژههای به ظاهر متوقف شده، در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری آنا شرکت کردهام که میتوانید شرح کامل آنرا در زیر بخوانید: "تونل گلاب ۲" کلید استیضاح وزیر نیرو استدعوا بر سر آب! خبرگزاری آنا - سهیلا گلیزاده: مدتهاست که انتقال آب زایندهرود مورد مناقشه مسئولان استانهای چهارمحالوبختیاری و اصفهان است. برخی بهرهبرداری از این تونل را راهگشای مشکلات و برخی دیگر آن را فاجعهای زیستمحیطی میدانند. این موضوع اما این روزها جدی تر پیگیری میشود. به گزارش خبرنگار اقتصادی آنا، اقدام اخیر وزیر نیرو در متوقف کردن عملیات تونل گلاب ۲ از طرفی موجب رضایت مردم چهارمحالوبختیاری شده است و از سویی واکنش نمایندگان اصفهانی مجلس را برانگیخت، تاجایی که نمایندگان مقابل دفتر نهاد ریاستجمهوری تجمع و خواستار عزل وزیر شدند. عملیات حفر تونل گلاب در سال ۱۳۸۴ در منطقه حجتآباد واقع در مخزن سد تنظیمی- انحرافی زایندهرود و در نقطه صفر مرزی استان، به منظور انتقال آب شرب از زایندهرود برای مردم کاشان، آران و بیدگل با ظرفیتی معادل ۱٫۷ مترمکعببرثانیه شروع و در اواخر سال ۱۳۹۰ به طول ۱۰٫۵ کیلومتر به پایان رسید . پس از آن نیز عملیات حفاری جدیدی در امتداد تونل گلاب و به نام تونل گلاب ۲ به طول ۱۵کیلومتر و با ظرفیتی معادل ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه شروع شد که با توجه به حجم بالای انتقال آب در تونل دوم، اعتراضات به آن در میان مسئولان استانی و جوامع محلی چهارمحالوبختیاری شدت گرفت، به طوری که اکنون تونل گلاب ۲ و بهشتآباد به یکی از مناقشات و تنشهای منطقهای میان استانهای چهارمحالوبختیاری، خوزستان و اصفهان تبدیل شده است. هشدار درباره "اقدامات عجولانه چیتچیان" در همین باره نماینده مردم مبارکه در مجلسنهم با انتقاد از رویکرد وزیر نیرو در توقف طرحهای آبرسانی به این استان گفت: اقدامات غیرکارشناسی و عجولانه چیتچیان گزینه استیضاح را پر رنگتر میکند. البته از رئیسجمهوری درخواست عزل وزیر را داریم در غیر اینصورت استیضاح کلید خواهد خورد. علی ایرانپور در گفتوگو با خبرنگار آنا با بیان اینکه مسئولان به حرف زدن و قول دادن درخصوص حل مشکلات مردم بسنده کردهاند، افزود: سال گذشته نمایندگان مجلس به وزیر پیشنهادی دولت یازدهم رای اعتماد دادهاند، اما امروز به این جمعبندی رسیدهاند که باید اعتماد خود را از این وزیر پس ...
دستور جلسه ی هفتگی"فضولی و آسایش"به قلم کمک راهنمای گرامی "همسفر نسیم"
به نام خداوند بخشنده مهربان در باب دستور جلسه ی هفتگی"فضولی و آسایش" به قلم کمک راهنمای گرامی "همسفر نسیم" واژه ی فضولی از فضل گرفته شده است که به معنای اظهار فضل ، اظهار برتری و اظهار دانایی کردن است. فضولی به مفهوم عامیانه یعنی سرک کشیدن در کار دیگران، دخالت بی جا در حریم خصوصی دیگران، تجسس در امور دیگران که به ما ارتباطی ندارد. اما کلمه ی آسایش که به معنی آسوده خاطر بودن است. در کتاب عبور از منطقه ی 60 درجه زیر صفر می خوانیم که فضولی عین نادانی است، زیرا انسانی که بیان می کند که من می دانم، خود دلیل بارزی است بر نادانی شخص. در کنگره شنیده می شود که می گویند "دوربین ات را روی خودت زوم کن." چون اگر دوربینم روی دیگران زوم باشد، دیگر وقت و انرژی باقی نمی ماند که به خودم بپردازم. حتی اگر حواسمان به همسر و فرزندانمان پرت شود، از خودمان غافل می شویم و نمی توانیم همسر یا پدر خوبی برایشان باشیم. پس برای این که وظایفمان را نسبت به نزدیکانمان درست انجام دهیم، باید شش دانگ حواسمان فقط و فقط به خودمان باشد. ممکن است بعضی ها تصور کنند که فضولی همان کنجکاوی است، اما باید بگوییم که اگر کنجکاوی قرار باشد در امور دیگران صورت گیرد و ما کنجکاو باشیم که از زندگی شخصی دیگران سر در بیاوریم و بخواهیم در کارهای دیگران دخالت کنیم، دقیقاً همان فضولی است. کنجکاوی هم مانند بسیاری از امور دیگر می تواند هم بار مثبت و هم بار منفی داشته باشد. کنجکاوی زمانی مفید و سازنده است که در امور خودمان صورت گیرد و یا در حوزه ی مسائل خارج از این دست، مانند مسائل علمی و ... کنجکاوی اگر به جهت کشف مجهولات علمی و گره گشایی از مشکلات باشد، در این صورت بسیار سازنده و ارزشمند است. تنها افرادی که از مسئولیت های خود غافل هستند، می توانند در امور دیگران تجسس و فضولی کنند؛ انسانی که سرش به کار خودش گرم است و اهمیت وظایف خود را می داند، دیگر چه فرصتی برای کنکاش و فضولی در امور دیگران دارد؟ فضولی و آسایش در کنار یکدیگر قرار نمی گیرند، مادامی که فضولی وجود دارد، خبری از آسایش و آرامش نخواهد بود. دخالت در امور شخصی دیگران و همچنین خانواده، فضولی به حساب می آید؛ گوشی همسر را چک کردن، سر جیب همدیگر رفتن، سر وسایل فرزندان رفتن و مدام آن ها را چک کردن، سر کمد یکدیگر رفتن، فضولی است. خانواده باید برای خودش حریم داشته باشد. بعضی اوقات دو نفر در حال صحبت و بحث هستند و نفر سومی وارد بحث آن ها می شود، این نیز فضولی است؛ گاهی اوقات دو نفر در حال دعوا با یکدیگر هستند و ما برای جدا کردن آن ها اقدامی نمی کنیم، چون اگر در میان دعوا برویم ممکن است ما هم آسیب ببینیم! پس هر کسی باید ...
دعوا
دعوا خری با لگد زد به پوز خری که از من چرا آبرو می بری یکی گفت او را چرا می زنی فرود آی قدری ز ما و منی بگفتا به من حرف بد می زند سخن بدتر از هر لگد می زند بپرسید-حرف بدش با تو چیست که دانم که او مقصدش با تو چیست بگفتا که نیشی به جانم زده که آتش به هر استخانم زده به من تهمتی او زده از جفا که باید زنم گردنش از قفا چنان این خرف نیش بر من زده که تا مغز اونجام درد آمده به من گفته تو خر نیی-آدمی چه بد افترا بسته بر من همی خدا داند و بس که آدم نیم ز شان خران ذره ای کم نیم کجا من به ناحق کسی کشته ام ؟ سم خود به خون که آغشته ام؟ کجا بر کسی افترا بسته ام ؟ دلی را کجا بنده بشکسته ام؟ کجابهر مال و منال و مقام گرفتم به نا حق زکس انتقام؟ کجا بار خود را ز راه ستم نهادم به دوش کسی دم به دم؟ کجا بنده لاف بزرگی زدم ؟ کجا بهر گله چو گرگی شدم؟ کجا بهر کس کنده ام بنده چاه؟ کجا بر سر کس نهادم کلاه؟ کجا از کسی آبرو برده ام ؟ کجا حق درماندگان خورده ام؟ کجا دل به ناموس کس بسته ام ؟ کجا عهد خود بنده بشکسته ام؟ کجا با ریا و دغا و فریب زدم پول خلق خدا را به جیب؟ کجا؟کی؟ زآخور فراتر روم کجا روز و شب هی به خود ور روم؟ چه کس دیده من را که سرقت کنم ؟ به اموال مردم خیانت کنم؟ چه کس دیده من را که گویم دروغ ؟ کجا کرده ام بنده بیخود شلوغ ؟ کجا بنده بر کسی دست یازیده ام ؟ کجا بر کسی اسب تازیده ام؟ کجا از کسی خواستم احترام ؟ کجا از تکبر مرا بد مرام؟ چه نقضان بود مرا در بندگی ؟ چه کس دیده از من یکدندگی؟ به ریش چه کس بنده خندیده ام ؟ زباغ چه کس بنده گل چیده ام؟ چه کس دیده از راه هوچی گری ؟ مسلط شوم بنده بر دیگری اگر بنده این کارها کردمی به من می توان گفت –تو آدمی به اثبات جرمم اگر مدرکیست بیارند اینجا اگر چه یکیست ز روزی که ارزان شده دنبلان شدمبنده بازیچه ...
علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی یک رزمیکار
علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی با وجود رزمیکار بودن !!! سلام استاد : من یک سوال داشتم ؟ جوانی هستم ۱۷ ساله اهل اصفهان و در رشته های رزمی زیادی فعالیت داشتم مثل کاراته ۳ سال کشتی ۲ سال و ۶ ماه هم هست که دفاع شخصی کار میکنم. اما نمیدانم چرا هر وقت دعوام میشه راستشو بخواید یا دعوا نمیکنم و یا اگه هم دعوا کنم کمی کتک هم میخورم راستشو بخواید بیشتر دست وپام میلرزه و حتی اشک از چشمهام میریزه که طرف مقابل فکر میکنه هیچی نشده ترسیدم !!! راستی علت ترس و باخت من و یا حتی بعضی از رزمیکارها چیه حتی با وجود اینکه من تویه باشگاه با حریفهای بزرگتر از خودم هم مبارزه میکنم. ببخشید وقتتونو گرفتم و ممنون میشم جوابمو بدهید محمد ک.ص از اصفهان جواب : با سلام خدمت شما دوست گرامی مجموعه عواملی باعث میشود در یک استریت فایت Street fight یا به قول شما دعوای خیابانی باعث باخت و یا به قول شما کتک خوردن شود که خلاصه ای از عوامل را در ذیل برای شما قرار میدهم که اگر شما بخاطر هر کدام از این عوامل یک تکه نخ باریک قرقره به طول بیست سانتیمتر ببرید و کنار هم بگذارید خواهید دید که این نخ باریک تبدیل به یک طناب ضخیم شده و دست وپای شما را بسته و نمیگذارد که شما اونطور که باید و شاید در یک در گیری خیابانی موفق شوید ولی امیدوارم که هیچ وقت مجبور نباشید درگیری داشته باشید. 1_ اولین عامل ترس است که که ترس یک نعمت خدا دادی است که باعث میشود ما خودسرانه دست به کارهایی نزنیم که برای سلامتی و جان خود خطر ساز شویم. 2_ آماده نبودن بدن می باشد چرا که شما در باشگاه بدن خود را کاملا آماده میکنید ولی در یک درگیری خیابانی اصلا بدن شما آمادگی کامل را ندارد و اون انعطاف لازم را ندارد. 3_ عدم شناخت از طرف مقابل که مثلا شما حریف تمرینی خودتونو میشناسید ولی اون شخص غریبه رو شاید تا به حال ندید و نمی دونید که اون چه خصوصیات و یا چقدر قدرت و مهارت داره. 4_ در موقعی که شما با یک درگیری خیابانی روبرو میشود استرس بر شما غلبه میکند که باعث ترشح هورمونی در بدنش شما میشود که خود به خود بدن شما سنگین و یا دچار لرزش و یا ریزش اشک از چشم و لرزش دست و پای شما میشود که این بسیار طبیعی است که با تمرین زیاد میتوان بر این ترس غلبه کرد. 5_ در درگیری خیابانی تعداد راند و زمان مشخصی وجود نداره و معلوم نیست که چند ثانیه ویا حتی چند سال مثل در گیریهای طایفه ای طول بکشه. 6_ وجود نداشتن داور و قانون مشخص جهت اجرای ضربات خطا. 7_ نبود تشک و وجود سنگ و گل و برف و یا حتی ارتفاع. 8_ نداشتن اطلاع از مسلح بودن حریف به سلاح سرد و یا گرم. 9_ اینکه درگیری تویه روز باشه یا شب باشه. 10 _نزدیک خانه ...
گزارش جلسه عمومی 11/8/91 و جشن اولین سالروز رهایی مسافر صابر
به نام یگانه معبود هستی.... پنج شنبه ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۱ جلسه چهارم از دور بیست و هشتم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ منطقه اصفهان با نگهبانی مسافر علی٬ دبیری مسافر امیر و استادی مسافر رضا پروانه ٬و با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی" و همچنین "اولین سال رهایی مسافر صابر" راس ساعت ۱۶:۴۵ برگزار شد. سخنان استاد: اولین قدم برای ورود به تاریکی ها نافرمانی است. ما هر جا قوانینی الهی را زیر پا گذاشتیم ایجاد دردسر کردیم و وارد تاریکی شدیم... تمام حس های منفی که درون من نقش می بندد نتیجه نافرمانی ست ٬مصرف مواد مخدر نتیجه نافرمانی ست .و حالا اگر من خودم چند نوع مواد مخدر مصرف کنم می توانم به پسرم بگویم که سیگار نکش؟ من که درونم پر از حس های منفی ست می توانم به دخترم بگویم در مدرسه با همه مهربان باش و همه را دوست داشته باش؟ پس اگر من بخواهم از تاریکی ها خارج شوم باید "فرمان را اطاعت کنم" و قوانین الهی را نقض نکنم. قوانین الهی در کتاب شریف و همچنین توسط پیامبران و یا کسانی که قبلاْ آن تاریکی ها را تجربه کرده اند و از آن تاریکی خارج شده اند برای ما بیان می شوند. مثلا در مورد اعتیاد٬ راهنمای من تاریکی اعتیاد را تجربه کرده ٬ به کنگره آمده٬ فرمانبرداری کرده٬ از باتلاق اعتیاد نجات پیدا کرده و به روشنایی رسیده است و حالا تجربه دارد.و من باید راهنمایی که انتخاب می کنم ٬فرامینش را اطاعت کنم ٬باید تمام آن باورهای غلط را دور بریزم تا بتوانم به روشنایی برسم... آن موقع است که نیروها به من برگردانده می شوند و می توانم فرماندهی کنم. و اما دستور جلسه دوم: رهایی صابر از آن رهایی هایی بود که من را خیلی به فکر فرو برد٬ صابر اعتیادش را با تزریق نور جیزک و تمجیزک شروع کرده بود. زمانی هم که به کنگره آمد با تزریق شیشه وارد شد! کسانی که مصرف کننده شیشه هستند مشکلات زیادی دارند ٬ و صابر که دیگر شیشه را تزریق می کرد... و این کار را سخت می کرد. از آن طرف ما مشکلی داشتیم به اسم "پدر صابر" چون صابر با پدرش خیلی مشکل داشت. اما با وجود تمام این سختی ها "معجزه اتفاق افتاد" ... تفکر صابر عوض شد٬ انگار نه انگار که او روزی تزریقی بود٬ پدرش به کنگره آمد و به لژیون آقای فنایی وارد شد ...و این پدر و پسر که این همه با هم مشکل داشتند با هم رفیق شدند٬ دوست شدند که من واقعاْ لذتش را می برم. پدرش انگار ۱۰ سال جوانتر شد ٬ افسردگی و غم از صورت مادرش رفت... من به او و خانواده اش تبریک می گویم و آرزو دارم او را در جایگاه کمک راهنمایی ببینم. بعد از سخنان استاد و مشارکت اعضاء اولین سال رهایی مسافر صابر را با شور فراوان جشن گرفتیم.اعلام سفر: سلام دوستان صابر هستم یک مسافر تخریب ...
سیل مهاجران اصفهان را برد
۲۰درصد نتايج سرشماري 90 اعلام شد تا مسوولان با نگاهي موشكافانه و نقادانه آمار را روي نمودار تحليل ببرند و براي مشكلات موجود و آنچه در آيندهاي نزديك از راه ميرسد، فكري بكر بينديشند.آنچه كه در اين سرشماري بسياري به چشم آمد، نرخ رشد جمعيت بود. اعداد و ارقام در سرشماري سال 85 نيز حاكي از كاهش نرخ جمعيت ميباشد اما در آن زمان، اين مساله چندان به چشم نيامد و سياستهاي تنظيم خانواده تغييري نكرد. در كنار انتقادها به كاهش رشد جمعيت، چيزي كه مغفول ماند و مورد توجهي قرار گرفت نرخ رشد جمعيت شهري و روستايي است كه ميزان مهاجرت به شهرها، ميزان جمعيت مولد و در نهايت پس لرزههاي يك مهاجرت غيراصولي را زيرپوست كلان شهرها به رخ ميكشاند، بدين ترتيب علي رغم به كار بستن تمامي اصول معماري و شهرسازي و رعايت موبه موي قوانين مديريت شهري اما شهر آنگونه كه بايد و شايد قد نميكشد. اصفهان در حال قد كشيدن است اما نه آن طور كه شايسته است توسعه كلان شهر اصفهان امروز به دست حاشيه نشينهايي است كه بيضابطه رشد ميكنند و در هيچ قاعده و قانوني نميگنجد.در پي اين رشد، نظم قانون شهري نيز زيرسوال ميرود و امنيت نخستين واژهاي است كه بيرنگ ميشود. چرا كه بيكاري در ميان جمعيت مهاجر رخنه كرده و كارهاي پرسودي كه امنيت را زيرسوال ميبرند، پررنگ شده است. اينجا اصفهان است... چهارباغ عباسي، تبدار و تفتيده زير آفتاب نفس گير بعدازظهر دراز كشيده است. كمي آن سوتر در ايستگاه اتوبوس 3 يا 4 خواهر و برادر با لهجه محلي كه سرپرست آنها دختري 12 ساله است، كوله به پشت به هر رهگذري هجوم ميبرند براي فروش فال و مردان خيابان، رها از هر قيد و بندي به بهانه خريد فال...! داخل ايستگاه دختركي حدود 15 سال با چادري نه چندان تميز و مرتب، با چهرهاي سبزه نشسته و پاهاي آلودهاش را كه با دمپاييهاي عجيب تزيين شده با عصبانيت تكان ميدهد. آرايش خاص چهرهاش به همراه لهجهاي غليظ توجه مردي جوان را جلب ميكند. از آن سوي نيمكت آرا به سويش سر ميخورد. دخترك گوشي به دست بر سر كسي فرياد ميكشد و لحظهاي بعد به سوي پارك ميان خيابان ميرود. دو پسر سوار بر موتور سر ميرسند و دعوا بالا ميگيرد. دختر چادر را زيربغل ميزند، باز ميگردد روي نيمكت رها ميشود.مرد حرفهايش رنگ و لعاب دارد و دختر با درشتي عجيبي پاسخش را ميدهد. مرد وعدههايش جذابتر ميشود و دشنامهاي دختر خاموش! شهر دور نيست همين جاست در ميان پاركهاي غبارآلود نزديك پل فردوسي، همانجا كه دخترك زيره فروش، فال ميگيرد، زيره ميفروشد و ...! چه زياد شدهاند اين مردان و زنان ژندهپوش همانها كه به كسوت ...
دستور جلسه ی هفتگی(نقش آموزش و خدمت در رهایی و تجربه من )
به نام خدایی که رحمتش بی پایان ومهرش بی انتهاست . (نقش آموزش وخدمت در رهایی وتجربه من) آمده ایم تا به آرامش برسیم ، آمده ایم تا زندگی در امنیت و سلامت را بیاموزیم ، راه رسیدن به آرامش را بیاموزیم ، آمده ایم تا آنچه را که باعث بی قراری و نا آرامی ما می شود را بشناسیم ، آمده ایم تا آنچه را که ما را به اسارت در آورده بشناسیم ، آنچه که ما را به اعماق تاریکی فرو برده بشناسیم و به رهایی برسیم . رهایی از همه بند های اهریمن و بند اعتیاد. ما همه ، آمده ایم تا از بند هایی که ما را به اسارت در آورده اند رها شویم و پیش رویم تا جایی که خود آموزگاری شویم برای افرادی که در بند ها اسیر شده اند و برای رهایی آنان تلاش نماییم و از رهایی آنها لذت ببریم . و به قول اساتید کنگره 60 : ما همه برای آموزش و خدمت پا به حیات نهاده ایم ، ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام دهیم . همانطور که هیچ کس برای ورود به دنیای تاریکی و اعتیاد خودش به تنهایی آموزگار خودش نبوده و به عنوان تازه وارد در جمعی قرار گرفته که خودشان قبلا مصرف کننده بوده اند و به عنوان یک تازه وارد قوانین این کار را به او آموزش داده اند ؛ برای رهایی از این تاریکی هم باید در جمع قرار بگیرد و آموزش ببیند . آموزشی که او را سالم به مقصد برساند . توسط کسانی که خودشان قبلا این مسیر را پیموده اند و در این زمینه به دانایی رسیده اند ،با مسیر آشنا هستند و راه را نشان می دهند . آنچه را که می گویند ابتدا خود به اجرا در آورده اند . این مهم در کنگره 60 با حضور استادان لایق انجام می گیرد . استادانی که هدفشان ارزشمند است و علمشان همان قوانین مربوط به تغییر و تبدیل است . علمشان بر راستی و درستی دلالت دارد و حقیقت است . پس رهایی از اعتیاد و درمان آن بدون آموزش امکان ندارد . شاید هر یک از ما در بیرون از کنگره یا قبل از ورود به کنگره بسیاری از این قوانین را شنیده یا در کتابها خوانده بودیم ، ولی چرا نتوانست ما را به رهایی برساند ؟ و آرامش را به ما باز گرداند ؟ به سه دلیل : 1- شاید آن علمی که شنیدیم یا خواندیم ، دلالت بر راستی و درستی نداشت. 2-شاید توسط کسانی ارائه می شد که خود عامل به آن نبودند . 3-و یا اینکه ما آنقدر خواهان بیرون آمدن از تاریکی و تشنه فراگیری این علم و رسیدن به آرامش نبودیم . و از همه مهمتر اینکه بزرگترین کانال آموزشی در کنگره حس است . آموزش در کنگره از طریق حس انجام می گیرد . تبادل اطلاعات و علم در کنگره به صورت سینه به سینه و آرام آرام ،بدون هتک حرمت کردن به همدیگر انجام می گیرد و برای همین است که به عمق جان و فکر انسان نفوذ می کند و عمیق ترین آموزش صورت می گیرد . تغییرات بزرگی در انسان به وجود ...
ناگفته های مدیر عامل پتروشیمی اصفهان
درپی اعلام تعطیلی شرکت 30 میلیارد تومانی و بورسی پتروشیمی اصفهان از 4 تیرماه به این سو و بروز ابهامات و سؤالاتی از سوی کارشناسان و مسئولان، محمد ابراهیم یاوری مدیرعامل این شرکت ضمن بیان دلایل اصلی تعطیلی این کارخانه، انتقادات جدی را متوجه مسئولان نفتی و پالایشگاه اصفهان کرد و به سؤالات و ابهامات موجود پاسخ داد.این درحالی است که پیگیریها از رئیس هیئت مدیره این شرکت یعنی بهروز ریختگران اصفهانی ادامه دارد که در صورت امکان ارتباط با وی مواضع و نقطهنظرات این مقام مسئول هم منعکس خواهد شد.گفت وگوی فارس با مدیرعامل پتروشیمی اصفهان در ادامه می خوانید:*70 روز بعد از تعطیلی شرکت صبر کردیمفارس:از قرار معلوم تعطیلی پتروشیمی اصفهان ناشی از بدهی 230 میلیارد تومانی به پالایشگاه اصفهان بوده که همراه با ابهاماتی در مورد عدم بازگشت 170 میلیارد تومان از امارات به ایران است. در این رابطه چه توضیحی دارید؟یاوری: تعطیلی پتروشیمی اصفهان مربوط به این مسائل نبوده و ناشی از مواردی است که به روشنی پاسخ خواهم داد.تعطیلی این شرکت درحالی بیش از 70 روز بوده که طی این مدت صبر کردیم تا جوسیاسی کشور متشنج نشود اما آقایان که ترسیده بودند فردا خفتشان کنند، به عنوان مدافع وارد صحنه شدند که برخی را درست می گویند بوده اما همه اش را نه.20 سال است که بحث خوارک و طلب و بدهی مطرح است .چون در دو واحد و سیستمی که کاملا"به هم وابسته اند ، موضوع طلب کاری و بدهی کاری عادی ترین موضوع در ایران است. همه واحدهای پالایشگاهی و پتروشیمی چنین مسائلی را دارند. همه شان هم سود ده هستند که صورتهای مالی شرکتها که دست پالایشگاه نیست و در اختیار بورس است ، گویای آن است.حال اینکه آقایان بعد از 20 سال میگویند ما بدهکاریم ناشی از مسائل دیگری است. 5 سال پیش هم که یزدانجو (رئیس سازمان تأمین اجتماعی و عضو هیئت مدیره کنونی پالایشگاه اصفهان) رئیس هیئت مدیره پتروشیمی اصفهان بود دراین رابطه با پالایشگاه اصفهان دعوا داشته ؛سه سال پیش هم آقای ریخته گران (رئیس هئیت مدیره کنونی پتروشیمی اصفهان) داعو داشته. این موضوع مال الان نیست. فقط فرقش این است که آقای یزدانجو قبلا" رئیس هیئت مدیره پتروشیمی اصفهان بوده اما الان در پالایشگاه اصفهان است.پس چرا در 5 و 3 سال گذشته که چنین دعوایی بوده، در هیچ مقطعی خوراک دریافتی را قطع نکردند؟مگر یک طرف تعهد می کند که بدهی ها را بدهد؟ مگر دولت و سازمان خصوصیسازی تعهداتی در قبال شرایط موجود و خوارک و قیمتها ندارند؟ مگر دولت در قانون هدفمند سازی یارانه ها 20 سال خوراک پتروشیمی ها را تعهد نکرده ؟فارس: اما پتروشیمی اصفهان بدهکار است و آنرا ...
گزارش جلسه عمومی پنجشنبه 94/01/27"جهان بینی 1 و 2 و اولین سال رهایی آقای مهدی رحیمی "
به نام قدرت مطلق الله روز پنج شنبه 94/01/27 جلسه چهاردهم از دور سی و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 شعبه سلمان فارسی با نگهبانی مسافر محمدجواد ، دبیری مسافر عباس و استادی ایجنت محترم جناب آقای اصغر منصوری با دستور جلسه جهانبینی 1 و 2 و تولد یکسال رهایی آقای مهدی رحیمی راس ساعت 17 آغاز به کار نمود. ابتدا استاد محترم چنین فرمودند: روز عاشورا تمام این انسانهای پاک ما فکر می کردیم سختی می کشند ولی سختی نمی کشیدند چون عاشق خداوند بودند. انسانی که به کنگره می آید و کنگره را می شناسد اگر بداند درمان می شود پس خماری را نمی فهمد اگر روش کنگره را بدانیم و درست انجام بدهیم و حرمت ها را درست پیاده کنیم و کوتاهی نکنیم درمان می شویم قدیمی ها اینجا هستند به من می گفتند توده انرژی بعضی مواقع خیلی ها می گفتند ما پاهامون درد می کند و یا خواب درست نداریم من می گفتم چرا اینها این را می گویند چون درست سفر نکردند من که روزی چهل گرم تریاک و شیره وشیشه مصرف می کردم چرا اینجوری نیستم چون موقعی که دیدم راهنمای خودم که کراک مصرف می کرده یا کسی دیگری که مواد مصرف میکرده درمان شده و الان راهنماست من هم گفتم پس من هم می توانم و بقیه را الگو گرفتم تا الان خوب شدم . وقتی انسان به جلوی خود و هدفش نگاه کند دیگر به اینکه پایم درد می کند و یا خوابم نمی برد فکر نمی کند . مثل اینکه تو خانه 50 متری زندگی می کنی و بعد به تو بگویند می خواهیم خانه 1000 متری به تو بدهیم ولی باید 500 متر را سینه خیز بروی وقتی نگاه می کنم به اینکه من چقدر سختی کشیدم در خانه 50 متری و هدفم را بدانم پس تلاشم را می کنم تا به ان خانه برسم . سالها اعتیاد را هیچ کس نتوانست درمان کند و تمام دنیا در درمان آن ماندند ولی کنگره 60 توانست مسافر ها را درمان کند و خیلی جاها با معتاد مثل گوسفند رفتار می کنند تو کمپ ها می بندند به تخت و یا تو بیمارستان فارابی بستری می کردند بروید و تو بازداشتگاه ها ببینید چه طوری با کسی که معتاد است برخورد می کنند هرجا رفتم هر اتفاق افتاد به پیشانی من چسباندند زمانی که من به کنگره آمدم من در طول 11 ماه سفر خماری را اصلاً حس نکردم چون روش درست را پیش رو گرفتم من که اصلاً نمی توانستم 10 دقیقه خماری را تحمل کنم ولی در کنگره توانستم . مکه که رفته بودم 100 گرم شیره و تریاک برده بودم که به من گفتند تو چه جرعتی داری ، یعنی این بدن من بوده و الان هم خدا را شکر 4 سال و چند ماه هست هیچ نیازی نداشتم خوب اینجا درمان شدم و اینجا با جهان بینی و آموزشهایی که به من دادند و گفتند ساعت 10 شب باید بخوابی فقط گفتم چشم وقتی تو حرمتها از دروغ گفتند ، نیامدم دروغ بگویم چون اینجا ...
علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی یک رزمیکار
علت کتک خوردن در دعوای خیابانی حتی با وجود رزمیکار بودن !!! سلام استاد : من یک سوال داشتم ؟ جوانی هستم ۱۷ ساله اهل اصفهان و در رشته های رزمی زیادی فعالیت داشتم مثل کاراته ۳ سال کشتی ۲ سال و ۶ ماه هم هست که دفاع شخصی کار میکنم. اما نمیدانم چرا هر وقت دعوام میشه راستشو بخواید یا دعوا نمیکنم و یا اگه هم دعوا کنم کمی کتک هم میخورم راستشو بخواید بیشتر دست وپام میلرزه و حتی اشک از چشمهام میریزه که طرف مقابل فکر میکنه هیچی نشده ترسیدم !!! راستی علت ترس و باخت من و یا حتی بعضی از رزمیکارها چیه حتی با وجود اینکه من تویه باشگاه با حریفهای بزرگتر از خودم هم مبارزه میکنم. ببخشید وقتتونو گرفتم و ممنون میشم جوابمو بدهید محمد ک.ص از اصفهان جواب : با سلام خدمت شما دوست گرامی مجموعه عواملی باعث میشود در یک استریت فایت Street fight یا به قول شما دعوای خیابانی باعث باخت و یا به قول شما کتک خوردن شود که خلاصه ای از عوامل را در ذیل برای شما قرار میدهم که اگر شما بخاطر هر کدام از این عوامل یک تکه نخ باریک قرقره به طول بیست سانتیمتر ببرید و کنار هم بگذارید خواهید دید که این نخ باریک تبدیل به یک طناب ضخیم شده و دست وپای شما را بسته و نمیگذارد که شما اونطور که باید و شاید در یک در گیری خیابانی موفق شوید ولی امیدوارم که هیچ وقت مجبور نباشید درگیری داشته باشید. 1_ اولین عامل ترس است که که ترس یک نعمت خدا دادی است که باعث میشود ما خودسرانه دست به کارهایی نزنیم که برای سلامتی و جان خود خطر ساز شویم. 2_ آماده نبودن بدن می باشد چرا که شما در باشگاه بدن خود را کاملا آماده میکنید ولی در یک درگیری خیابانی اصلا بدن شما آمادگی کامل را ندارد و اون انعطاف لازم را ندارد. 3_ عدم شناخت از طرف مقابل که مثلا شما حریف تمرینی خودتونو میشناسید ولی اون شخص غریبه رو شاید تا به حال ندید و نمی دونید که اون چه خصوصیات و یا چقدر قدرت و مهارت داره. 4_ در موقعی که شما با یک درگیری خیابانی روبرو میشود استرس بر شما غلبه میکند که باعث ترشح هورمونی در بدنش شما میشود که خود به خود بدن شما سنگین و یا دچار لرزش و یا ریزش اشک از چشم و لرزش دست و پای شما میشود که این بسیار طبیعی است که با تمرین زیاد میتوان بر این ترس غلبه کرد. 5_ در درگیری خیابانی تعداد راند و زمان مشخصی وجود نداره و معلوم نیست که چند ثانیه ویا حتی چند سال مثل در گیریهای طایفه ای طول بکشه. 6_ وجود نداشتن داور و قانون مشخص جهت اجرای ضربات خطا. 7_ نبود تشک و وجود سنگ و گل و برف و یا حتی ارتفاع. 8_ نداشتن اطلاع از مسلح بودن حریف به سلاح سرد و یا گرم. 9_ اینکه درگیری تویه روز باشه یا شب باشه. 10 _نزدیک خانه ...