دعاي ام صبيان
دعای ام صبیان - آزار و اذیت اجنه کودکان
دعای ام صبیان - بسم الله الرحمن الرحيم - بسم الله و بالله و من الله و الي الله و لاغالب الا الله و هذا کتاب من الله العلي العظيم ومن نقش خاتم سليمان بن داود و هو ملک الجن والانس والشياطين وکل بناء و عواص الي جميع ما في الارض باذنه کان او يکون لصاحب هذا الکتاب من الزلازل و التوابع والغيلان و ام الصبيان من الدهش والارمن و جميع الارواح المخبثه الخبيثه عزمت عليکم يا معشر الجن و يا معاشرالارواح ان کنتم من الارواح اليهوديين من معشر الجن بربکم و هو الواحد القهار الکبير المتعال و بنبيکم موسي عليه السلام بکتابکم التورايه وان کنتم من الارواح المجوسيين بربکم و هو الواحد القهار و بنبيکم داود صلوات الله عليه و بکتابکم الزبور فتبارک الله احسن الخالقين و ان کنتم من الارواح النصرانيين فاني عزمت عليکم بربکم و هو الله الحافظ الجبار و بنبيکم عيسي عليه السلام و بکتابکم الانجيل و انتم ان کنتم من الارواح المسلمين فاني عزمت عليکم بربکم و هو الرحمن الرحيم الملک القدوس السلام له الاسماء الحسني و بنبيکم محمد المصطفي صل الله عليه واله و بکتابکم الفرقان العظيم بايه و ايتين و حروف فاني عزمت عليکم بمعاشرالارواح فتبارک الله احفظ الحافظين وانتم ايها الجاهلون ان کنتم من الارواح المجوسيين فاني عزمت عليکم بايه وحرف و حروف الا تقربوا صاحب هذا الکتاب لا في الليل و لا في النهار ولا في سفر و لا في حضر واعيذه بحق التورايه والانجيل و الزبور و بايات القران و کتابتها لا اله الا الله وحده لا شريک له الها واحدا و مليکا وعزيزا نصيرا متفردا لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبناله و نجيناه من الغم و کذالک ننجي المومنين لا اله الا الله الغني المغني العلي العظيم الکبير المتعال الحي القيوم الحنان المنان الاحد الصمد الواحد الفرد المعز المذل الذي لم يلد و لم يولد ولم يکن له کفوا احد الله لا اله الا الله هو الحي القيوم لا تاخذه سنه و لا نوم له ما في السموات و ما في الارض من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم و لا يحيطون بشيء من علمه الا بما شاء وسع کرسيه السموات والارض و لا يوده حفظهما و هو العلي العظيم الجبار القديم الستار العليم القهار القوي شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولواالعلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحکيم ان الدين عندالله الاسلام ختمت هذا التعويذ بسم الله العظيم العالي تعالي عما يصفون وباسم محمد صل الله عليه و اله و سلم تسليما کثيرا لمن علق عليه صغيرا اوکبيرا ذکرا او انثي حرا اوعبدا و بحق الله تعالي و بخاتم سليمان بن داود عليه السلام و بخاتم اصف بن برخيا وبخاتم شعيب النبي ...
آزار دیدن از اجنه و ام صبیان
کسی که از اجنه آزار دیده باشد – هر گاه کسی را اجنه آزار رسانیده باشد این دعا را نوشته بر بازوی راست وی ببندند شفاء یابد : بسم الله الرّحمن الرّحیم یا هُوََ یا مَن هُوَ یا مَن لَیسَ الاّ هُوَ صلّّی علی محمّدٍ و ال محمّد وَجعلَالحامِلَ کِتابی هذا مِن کلّ هَمّ ٍ وَ غَمّ ٍ وَ اَلَمٍ وَ خَوفٍ وَ مَرَضٍ فَرَجا" وَ مَخرَجا" بمحمّدٍ وَ علّی ٍ وَ فاطِمه وَالحسَن والحسِین وَ علّیٍ وَ محمّدٍ و جعفرٍ وَ موسی و علیٍّ وَ محمّدٍ وَ علیّ وَ حَسَن وَ محمّمدٍ المهدی ص الله علیهِم اجمَعین.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> در امان ماندن از شر جن و انس – از حضرت رسول ص منقول است بنویسند و در نزد خود نگهدارند : بسم الله الرحمن الرحیم لا اله الاّ الله علیه توکّلتُ وَ هُوَ رَبّ العرش ِ العظیم ما شا ءالله کانَ وَ ما لَم یشاءَ لَم یَکن اشهدُ انّ الله علی کلّ شیئٍ قَدیر وَ انّ اللهَ قَد احاطَ بکلِّ شیءٍ عِلما" اللّهُمّ انّی اَعوذُ بِکَ مِن شرِّ کُلَّ دابّةٍ اَنتَ اخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّی علی صِراطٍ مُستَقیمٍ . بجهت دفع ام صبیان – بنویسد با خود دارد اینست: جَریوث جَریوث اوارَث هیون بَرطوث سَلموث سلمو مانس وما درونا فرونا اهیون جیوز . دفع صرع (غش) – در حدیثی روایت است کسی را که صرع بگیرد بر او این دعا را بخوانید خوب میشود اینست: عزَمتَ عَلَیکَ یا ریح بالعَزیمه الّتی عَزَّم بَها علیّ بن ابی طالب ع وصیّ رسول الله ص علیه و اله علی جِنّ وادی الصّفواء فاَ جابوا وَ اطاعوا لمّا اجَبَتَ وَ اَطَعَت وَ خَرَجَت عَن فلان بن فلانه ( اگر مونث بود ) فلانه بنت فلانه ( اسم مریض و اسم مادر مریض السّاعَه السّاعه السّاعه. جهت دفع صرع – سوره حمد را با مشک و زعفران هفت مرتبه بنویسند و ان نوشته را به اب بشویند و نگه دارند بمدت یکماه از ان آب بخورد به یکماه نرسیده شفا مییابد انشا الله . جهت دفع صرع و جن گرفته - از امام محمد باقر ع منقول است کسی را که جن گرفته باشد بر ان فرد سوره حمد و سوره فلق و سوره ناس را هر کدام ده بار بخوانند و این سه سوره را در ظرف چینی کار نکرده بمشک و زعفران بنویسند و با آب بشویند و به ان فرد بنوشانند و با ان آب وضو گیرد و غسل کند خلاص میشود . کسی که جن گرفته و مصروع باشد – این دعا را در پنج سطر بنویسند و بر بازوی راست او بندند بزودی شفا یابد به تجربه رسیده است : حروفات باید مفتوح نوشته شوند یعنی وسط حروف باز باشد مثل (ط ض ظ ) بسم الله الرحمن الرحیم وَ نفِخَ الصور فصعق من فی السّموات و من فی الارض الاّ ما شا الله ثمّ نفنح فیه تارة اخری فاذا هُم ...
ادعيهي آن حضرت در پوشيده ماندن از دشمنان و بيماريها
ادعيهي آن حضرت در پوشيده ماندن از دشمنان و بيماريها <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> » دعاي آن حضرت در پوشيده ماندن از دشمنان » دعاي آن حضرت در دور ماندن از امور ترسناک » دعاي آن حضرت در دور ماندن از مشکلات » دعاي آن حضرت در دور ماندن از مشکلات » دعاي آن حضرت در تعويذ براي درد سر » دعاي آن حضرت در تعويذ براي بيماري امصبيان دعاؤه في الاحتجاب و اذا قرأت القران جعلنا بينک و بين الذين لا يؤمنون بالاخرة حجابا مستورا، و جعلنا علي قلوبهم اکنة ان يفقهوه و في اذانهم وقرا، و اذا قرأت القران فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم، انه ليس له سلطان علي الذين امنوا و علي ربهم يتوکلون. عليک يا مولاي توکلي، و انت حسبي و املي، و من يتوکل علي الله فهو حسبه، تبارک اله ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب، رب الأرباب و مالک الملوک، و جبار الجبابرة، و ملک الدنيا و الاخرة، رب ارسل الي منک رحمة يا رحيم،البسني منک عافية و ازرع في قلبي من نورک، و اخبأني من عدوک، و احفظني في ليلي و نهاري بعينک. يا انس کل مستوحش واله العالمين، قل من يکلؤکم بالليل و النهار من الرحمان، بل هم عن ذکر ربهم معرضون. حسبي الله کافيا و معينا و معافيا، فان تولوا فقل حسبي الله لا اله الا هو عليه توکلت و هو رب العرش العظيم. » دعاي آن حضرت در پوشيده ماندن از دشمنان و هنگامي که قرآن خواندي بين تو و کساني که به آخرت ايمان نميآورند حجابي پوشاننده قرار داديم، و بر قلبهايشان مانعي ايجاد کرديم که نفهمند و در گوشهايشان سنگيني است، و هنگامي که قرآن خواندي از شيطان رانده شده به خدا پناهنده شو، به درستي که او تسلطي بر کساني که ايمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل نمودهاند ندارد. اي مولايم! توکلم بر توست، و تو مرا کافي بوده و آرزوي مني، و هر که بر خدا توکل کند او را کفايت مينمايد، بزرگ است معبود ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب، پروردگار پرورندگان، و فرمانرواي پادشاهان، و قدرتمند زورمندان، و پادشاه دنيا و آخرت، پروردگارا از جانب خود رحمتي را بر من گسيل دار اي مهربان، از جانب خود تندرستي بر من بپوشان و از نورت در قلبم بکار، و مرا از دشمنت پوشيدهدار، و در شب و روزم با توجهت مرا محافظت فرما. اي مونس هر بيمناک، و معبود جهانيان، بگو چه کسي شما را در شب و روز از خداوند محافظت ميکند، بلکه آنان از ياد پروردگارشان روي ميگردانند. خداوند مرا کافي است از جهت کفايت کردن و ياري نمودن و تندرستي عطا کردن، پس اگر روي گرداندند بگو خدا ما را کافي است معبودي جز او نيست بر او توکل کرده و او پروردگار عرش بزرگ است. دعاؤه للاحتراز من المخاوف عن أبينواس ...
آشتی کردن زن وشوهر/از كجا بفهميد كسي شما رو جادو كرده يا خير؟/دعای محبت-2ابطال سحر، جادو، طلسم، دل س
آشتی کردن زن وشوهر/در روز جمعه ساعت زهره در دو کاعذ با اب گلاب و زعفران نوشته شود . بخورات: جاوی و عنبر :: سپس یکی را به مطلوب بخورانند و یکی را طالب با خود نگه دارد .فقط در امر حلال استفاده شود بسم الله الرحمن الرحیم وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبّاً لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ . وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحاً وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً. وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِّنْ أَهْلِهَا إِن یُرِیدَا إِصْلاَحاً یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِیْنِکُمْ وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وذریتهم إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ اللهم بحق هذه الآیات الشریفة اعطف قلب فلانة بنت فلانة على فلان بن فلانة بالمحبة الدائمة و الألفة والعطف والحنان فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم ولا حول ولا قوة إلا بالله العلی العظیم وصلى الله على سیدنا محمد وعلى آله وصحبه وسلمدعای محبتاقبلت فلانة بنت فلان الی فلان بن فلان و هذا طلسم 1 لا 98 111111 11 لا 39طا لا 81 الوحا 3 العجل 3 الساعةاز كجا بفهميد كسي شما رو جادو كرده يا خير؟ فهميدنش هم سخت است هم آسان اين بستگي زيادي به خود شما دارد. يعني چه؟ يعني اينكه شما خودتان را چقدر مي شناسيد.يعني اينكه شما بعد از يك اتفاق در زندگي آرام آرام متوجه يكسري تغييرات در زندگي خود مي شويد. براي مثال جريان يك خواستگاري بهم مي خورد و بعد از آن اغلب خواستگاري ها با مشكلات بسيار پيش پا افتاده بهم مي خورد يا اينكه شما علاقه زيادي به ازدواج داريد و هر لحظه از خدا مي خواهيد كه اين اتفاق رخ دهد ولي وقتي موقع خواستگاري مي شود ...
ولایت فقیه
ارتباط انسان با همه پديدهها از يك سو و جهل او به كيفيت اين ارتباطها از سوى ديگر، ضرورت راهنمايى را كه عالم مطلق باشد مشخص مىكند و اگر انسان اين راه را درست تشخيص داد و عبد خدا بود و مولا بودن و مولويت او را، كه بر همه اين شئون آگاه است، پذيرفت آن گاه به بهترين كمال مىرسد.لذا خداوند سبحان، مهم ترين كمالى كه در قرآن كريم مطرح مىكند، عبوديت |51|است: «الحمد لله الذى انزل على عبده الكتاب»[2]. همان طورى كه اسراء و عروج بر اساس عبوديت است، نزول و فرود كتاب الهى هم بر مبناى عبوديت است. اگر انسان بخواهد اسراء يا معراج داشته باشد، و قلبش مهبط وحى شود، بايد از سكوى عبوديت پرواز كند. هم «سبحان الذى اسرى بعده»[3] بر اساس عبوديت است، هم «فاوحى الى عبده ما اوحى»[4] و هم «الحمدلله الذى نزل على عبده الكتاب»[5] و اين اختصاصى به علوم شريعت و علوم ظاهر ندارد بلكه كسانى كه علوم ولايى دارند و بر اساس باطن حكم مىكنند و خضر راه هستند، هم بر اساس عبوديت به اين جا رسيدهاند. خداوند متعالى وقتى كه جريان خضر را ذكر مىكند، مىفرمايد: «فوجد عبدا من عبادنا»[6] و قبلا هم موساى كليم مأمور شد كه از بندهاى از بندگان خاص خدا استفاده كند كه از علم لدنى طرفى بسته است. پس اگر خضر راه است، يا اگر پيغمبر اسلام است، به خاطر عبوديت به اين جا رسيده است. عبوديت و عنايت الهىنكته بعدى آن است كه براى رسيدن به مقام نبوت، رسالت، خلافت، امامت و امثال آن، عبوديت، شرط لازم است نه شرط كافى؛ لطف و عنايت الهى و علم خدا به عواقب امور هم نقش موثرى دارد. لذا اين چنين نيست كه اگر كسى بنده كامل شد، پيغمبر يا امام شود، البته ولى خدا مىشود، اما رسول و نبى نه، چون «الله اعلم حيث يجعل رسالته»[7] گذشته از اين كه خود شخص هم لازم است كمال عبوديت را داشته باشد. گاهى خداوند علم و معنويت و حتى كرامت به بعضى مىدهد اما آن ها نه از آن علم استفاده صحيح مىبرند نه از اين كرامت، بلكه آن را بى جا صرف مىكنند. نظير «واتل عليهم نباء الذى آتيناه آياتنا فانسلخ منها»[8].لذا ذات اقدس اله پست هاى كليدى نظير نبوت، رسالت، خلافت، امامت و امثال آن را به افراد خاصى عطا مىكند اما كرامتها و بعضى از كشف و شهودها و علمهاى معنوى، را ممكن است به عنوان يك امتحان به افراد ديگر هم مرحمت كند و چون كمال انسانى در عبوديت است و استحقاق عبوديت هم منحصر در ذات اقدس اله است «و قضى ربك ان لا تعبدوا الا اياه».[9] احدى معبود نيست و كسى حق ندارد جز خدا را بپرستد.|52|ولايت حق و ولايت اولياءاگر ثابت شد كه كمال انسان در عبوديت است و او فقط عبد خداست و لا غير، پس غير خدا هر كه و هر چه هست، مولاى ...
تاريخ مكتبخانه و مدارس نوين
تاريخ مكتبخانه و مدارس نوين با تكيه برحصار خروان دكتر محمد مهدي شير محمدي مقدمه: تعليم و تربيت فرزندان، از تكاليفي است كه آئين مبين اسلام، آن را براي والدين فرض كرده است. به همين سبب، تربيت كودكان در حد توان و آموزش اخلاق، آداب و رسوم زندگي و مناسك دينداري، همواره در خانوادههاي مسلمان دغدغه پدران و مادران بوده است. در حصار خروان نيز اين دغدغه با اعزام كودكان به «مكتب خانه» مورد توجه بود. باب مدراس جديد و يا به تعبير نخستين «رشديه» در دهه 1330 در حصار خروان باز شد. در اين بحث سعي داريم، با تكيه بر گزارشهاي افواهي و سينه به سينه پيران حصار خروان به معرفي اجمالي مكتبخانه و مكتبداري و سپس گشايش مدارس در حصار خروان بپردازيم. مكتب و مكتبداري «مکتب» يا «مکتبخانه»، نخستين محل آموزش و تربيت بود كه كودك به آن اعزام ميشد. مدير مكتب را معلم، مکتبدار، مُلَّا و يا آخوند ميناميدند. در حصار خروان به مكتب «مِلَّايي» هم ميگفتند يعني جايي كه منسوب به «مُلّا» و به گويش اهالي حصار خروان «مِلّا» در آن درس مي داد و اميد ميرفت كودكان با ورود به آن پاي در مسير دانش و ملا شدن، بگذارد. تايخ تأسيس مكتب به تاريخ تأسيس اسلام باز ميگردد. نخستين مكتبي كه برپا شد در سال چهارم بعثت، در خانه خانه «ارقم بن ابي ارقم» بود. خانه او بر فراز کوه صفا در مكه بود و به دليل استقرار بر فراز بلند، محل امني محسوب ميشد. رسول خدا(ص) در آن حضور مييافتند و علاقهمندان به اسلام را با آيات قرآن آشنا ميساختند. بر فراز بام خانه عدهاي مراقب اوضاع بودند تا مكتب از تعرض مشركان مصون بماند. اين خانه را بعدها خيزران، مادر هارون الرشيد خريد و در جاي آن مسجدي به نام خود بنا كرد. اين مسجد تا سالهاي اخير با وجود چندبار بازسازي برقرار بود تا اينكه عمال وهابي به بهانه طرحهاي توسعه مكه آن را خراب كردند. پس از هجرت و بناي مسجدالنبي، مكتب در اين مسجد برپا شد و پيامبر اعظم و ديگر مسلمانان، در آن به نومسلمانان و كودكان علوم و معارف اسلامي و قرآن آموزش مي دادند. غير از مسجد، مكتب به اراده مكتبدار در هر جائي مي توانست برپا شود. بقعه امامزادگان و بزرگان و صلحا، خانقاهها، تكيهها، زاويه و حتي دكان مكتبدار يا خانه او مكتب ميشد. اگر خانه مكتب دار اگر جاي مناسبي داشت به ويژه در فصول سرد، محل برپائي مكتب بود. گاه مكتبدار، دانش آموزان خود را به دشت و صحرا ميبرد و آموزش هاي خود را همراه با يك سفر علمي به كودكان منتقل ميكرد. مكتبدار ممكن بود همزمان با تدريس مشاغل ديگري چون عطاري، كشاورزي باغباني و... نيز داشته باشد و برخي ...
اخلاق امام حسن مجتني عليه السلام
اخلاق امام حسن مجتني عليه السلام شمهاى از فضايل امام مجتبى(ع)را در بخشهاى گذشته به مناسبتهاى مختلف ذكر كردهايم و در اينجا نيز شمهاى را به اطلاع شما مىرسانيم: مرحوم شيخ صدوق در كتاب امالى به سند خود از امام صادق(ع)روايت كرده كه آن حضرت فرمود: حسن بن على(ع)عابدترين مردم زمان خود و زاهدترين آنها و برترين آنها بود، و چنان بود كه وقتى حجبه جاى مىآورد، پياده به حج مىرفت و گاهى نيز پاى برهنه راه مىرفت. (1) و چنان بود كه وقتى ياد مرگ مىكرد مىگريست، و چون ياد قبر مىكرد مىگريست، و چون از قيامت و بعث و نشور ياد مىكرد مىگريست، و چون متذكر عبور و گذشت از صراط-در قيامت-مىشد مىگريست. و هر گاه به ياد توقف در پيشگاه خداى تعالى در محشر مىافتاد، فريادى مىزد و روى زمين مىافتاد... و چون به نماز مىايستاد بندهاى بدنش مىلرزيد، و چون نام بهشت و جهنم نزد او برده مىشد مضطرب و نگران مىشد و از خداى تعالى رسيدن به بهشت و دورى از جهنم را درخواست مىكرد...و هر گاه در وقتخواندن قرآن به جمله«يا ايها الذين آمنوا»مىرسيد مىگفت: «لبيك اللهم لبيك»... و پيوسته در هر حالى كه كسى آن حضرت را مىديد به ذكر خدا مشغول بود، و از همه مردم راستگوتر، و در نطق و بيان از همه كس فصيحتر بود... (2) و مرحوم ابن شهرآشوب در كتاب مناقب از كتاب محمد بن اسحاق روايت كرده كه گويد: «ما بلغ احد من الشرف بعد رسول الله(ص)ما بلغ الحسن»(احدى پس از رسول خدا(ص)در شرافت مقام به حسن بن على(ع)نرسيد.) و سپس مىگويد: رسم چنان بود كه براى آن حضرت بر در خانهاش فرش مىگستراندند، و چون امام(ع)مىآمد و روى آن فرش مىنشست، راه بسته مىشد و بند مىآمد، زيرا كسى از آنجا نمىگذشت جز آنكه به خاطر جلالت مقام آن حضرت مىايستاد و جلو نمىرفت، و هنگامى كه امام(ع)از ماجرا مطلع مىشد برمىخاست و داخل خانه مىشد و مردم هم مىرفتند و راه باز مىشد... و دنبال اين حديث، راوى گويد: «و لقد رايته فى طريق مكة ماشيا فما من خلق الله احد رآه الا نزل و مشى حتى رايتسعد بن ابى وقاص يمشى» (3) (من آن حضرت را در راه مكه پياده مشاهده كردم و هيچ يك از خلق خدا نبود كه او را مشاهده كند جز آنكه پياده مىشد و پياده مىرفت تا آنجا كه سعد بن ابى وقاص را ديدم(به احترام آن حضرت)پياده مىرفت.)و از روضة الواعظين فتال نيشابورى روايت كرده كه گويد: «ان الحسن بن على كان اذا توضا ارتعدت مفاصله و اصفر لونه، فقيل له فى ذلك فقال: حق على كل من وقف بين يدى رب العرش ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله، و كان عليه السلام اذا بلغ باب المسجد رفع راسه و يقول: الهى ضيفك ببابك يا محسن قد اتاك المسىء ...