دانلود کتاب قهوه قند پهلو

  • قهوه ی قند پهلو...

    گزیده ای از شعر های طنز امروزی :   امضاء: تاجری ارّه برقی آورد پای یک منظره را امضا کرد   اثبات : جمع ، درباره ی اثبات وجود ازلی گپ میزد ژنده پوشی طلب برهان کرد شاعری شعری گفت عاشقی آه کشید عارفی هوهو کرد تاجری دسته چکش را رو کرد   طریقت نو: زاهدی نو بنیاد راه ورسم عرفا پیشه گرفت لنگ مرغی برداشت و به آهنگ حزین آه کشید : «مرغ باغ ملکوتم ، نی ام از عالم خاک»    امانت : شاعری وارد دانشکده شد دم در ذوق خود را به «نگهبانی» داد   شاعر مجموعه بالا: سید حسن حسینی       کمد چال دیده ها مشک آلود سینه ها کشک آلود ماهی کوچک جیبم دیگر پولکی بر تن پر دردش نیست شکم غمناکم می زند سخت صدا جیب مسکین مرا ، گوش من می بوید از پس دایره ذوذنقه گریه ی نازکِ یخچالم را که به اندازه ی جیبم پاک است ای دمت گرم ، عزیزم ، یخچال ! طبقاتت همه پر میوه و گوشت شیشه هایت همه پر شربت باد «موسم دلگیری ست» خواستم سیب برایت بخرم ، گفتم نکند هسته اش گیر کند توی گلویت ، آن وقت پس بیفتی ز عقب موتورت سکته کند زندگی سیبی ست ، کیلو هشتاد تومن تازه آن هم در هم مردگی کمپوتی ست خورد باید آن را با قوطی پسرم موز نمیداند چیست او به من گفته اگر یک سره مردود نشد جایزه موز برایش بخرم برود موز سواری بکند دخترم هم آناناسی شده است گفته یک دست آناناسِ بلورِ مبله بخرم تا ببرد خانه شوهر روزی همسرم باز شفارش کرده بخرم آخر ماه میوه ی پشم آلو او بلد نیست بگوید «نارگول» معده ام در جلویش پنجره ایست که از آن بر علف زارِ شکم لاخِ وجود آگینم نور خشخاشیِ یک قرصک نان می تابد آخرین قطعه پنیرِ گچیِ ما دیروز صرف تعمیر شکم های عزیزانم شد مرغِ اندیشه به اعلان کوپن دل بسته ای دمت گرم ، وزیر نیرو! بغض در سینه ی یخچال من امروز شکست موتورش رفت زدست بوی دلسوزیِ او می آید به بلندای صف آسای دماوند قسم به کوپن های سرِ کوزه آب به سر قلّْک طفلم سوگند موتورش بود که سوخت قتل یخچال ز نامردی برق یک نفر اینجا مرد کمدهِ ده فوتم را به که فریاد کنم؟؟؟ شاعر : سیامک ظریفی    برگرفته از کتاب : قهوه قند پهلو



  • دانلود کتاب فن بیان و گویندگی

    کتاب در جستجوی زبان معیار   این کتاب یکی از کامل ترین کتب آموزش فن بیان و گویندگی با بیش از 260 صفحه میباشد. و فصل به فصل به آموزش کامل فن بیان و گویندگی می پردازد . و البته یکی از منابع اصلی کلاسهای فن بیان و سخنوری ما در کالج آموزان می باشد . لینک دانلود کتاب روی نام ها کلیک کنید: فن بیان و گویندگی - امیر نوری تربیت صدا و گویندگی - علیرضا معینی منبع: bayaneziba.blogfa.com / لیلا مومنی پور

  • مبانی سازمان و مدیریت

    مبانی سازمان و مدیریت

    دانشحویان عزیز برای دانلود ادامه مطلب و نمونه سوالات روی لینک زیر کلیک نمایید. مبانی سازمان و مدیریت

  • قهوه خانه 2

    باز کن در را دوچشم پر شراب آورده ام                               از سر کوه بلند تاک آب آورده ام آنقَدَر داغم که آتش نيست....نورم را ببين!                               شعله را پايين بکش من آفتاب آورده ام ميزهايت را به چای تيره نازيبا نکن                               خمره ای آبستنِ سرخيٌ ناب آورده ام پلکها را میپراند، چشمها را می بَرد                               داروی بيداری و جادوی خواب آورده ام سوره هايم جامها وآيه هايم جرعه هاست                               وحی نازل از ازل دارم کتاب آورده ام قهوه چی!ديوانه ميگويی به من اما مگر ـ                               حال تو خوب است و من حال خراب آورده ام بد حسابی کرده ام ،دستم ولی امشب پُر است                               صبر کن لب تر کنم حرف حساب آورده ام من سرم داغ است و مستی در دلم قُل ميزند                               جام آتش روی قليان شراب آورده ام باز کن...من خنده های مشتريهای تو را                               پشت در با گريه ساعتهاست تاب آورده ام...   مهدی فرجی

  • نسیم شمال

    آی نسیم شمال تو از کدام بهانه می وزی                       که این همه طوفانی خرابم می کنی برگ های مرا بریز                      شاخه هایم را بشکن من چنار پیر کهنسالم                       با ریشه های قطور مرا با خود نخواهی برد تو را با خود نخواهم داشت   آدم برفی

  • شعر طنز مهندس

    گرفتم بعد عمری مدرکی چندو اینجانب شدم حالا مهندسندانستم که ریزد از چپ و راستز پایین و از آن بالا مهندسغضنفر گاری اش را هول نمیدادد یالا هول بده یالا مهندستقی هم چونه میزد کنج بازارنمی ارزه واسم والا مهندسبه مرد قهوه چی میگفت اصغردو تا چایی قند پهلو مهندسشنیدم کودکی میگفت در دهبه مردی با چپق خالو مهندسز جنب دکه ای بگذشت مردیصدا آمد " آب آلبالو مهندس "خلاصه میخورد خون جماعتهمیشه بدتر از زالو مهندسشنیدم با تشر میگفت معماربه آن وردست حمالش مهندسهمین مانده که از فردا بگویندبه گوساله و امثالش مهندسیهو یاد سکینه کردم ای دادفدای آن لب و خالش مهندسشنیدم که عمل کرده دماغشخبر داری از احوالش مهندس؟!شنیدم بعد تنظیمات بینیبهش میگن همه خانوم مهندسسرت رو درد آوردم من مهندسسخن از هر دری اومد مهندسیکی سیگار میخواد اون سمت دکهبرو که مشتری اومد مهندس

  • اندر احوالات اول شخص مفرد:من!

    فصل برگ ریز را که پشت سر گذاشتیم،دنیا گویی قصد داشت انتقام خوشی های یک ماهش را بگیردشروع کرد به چیدن بال وپرهای خوشبختی اینجانب،ازجمله:فراغت،خواب،گردش و...واز آنجاییکه این "اول شخص مفرد" خوشبختی را تنها در خوشگذرانی خلاصه نمیکند میتوان گفت نقشه ی شوم انتقام را نقش برآب کرد...خلاصه...کم کم فصل اشک ریز فرارسید...تراکم کاری اولین روزهای دی ماه که دقیقا مصداق همان آش کشک معروف خاله جون را داشت باعث شد که به همسایگان حتی در شعاع ؟ کیلومتری پیشنهاد یاری بدهم چه بسا بتوانم از امر خطیر خانه داری بربیایم واز طرفی لنگان خرک خویش را به مقصد برسانم....ابتدای قصه ی من تصادف جشنواره واجرا با سه امتحان تخصصی بود وپس از آن ادامه ی ماجرا تا به امروز که هرروزش یک ماجرای شنیدنی است...البته اینکه دراین مدت تمام کشوها وکمدهای لباسم مرتب شدند وکتابخانه ومیزتوالت برق افتادندوگرد وغباری در اتاق مشاهده نمیشود ومن تمام کارهای نکرده ام راانجام داده ام وچندین!!!!! کتاب غیر درسی را با نهایتِ دقت خوانده ام ومادر نیز معتقد است که باید مدیون امتحانات باشد دلیل نمیشود که من به امتحاناتِ .... رو بدهم ...چه بسا شرمنده ام بخاطرابزار وادوات خوابم که صبح با عشق صدایم میزدند ومن بی اعتنا برسرجلسه ی امتحان یا دیگر کلاسها میرفتم که البته بعد از امتحانات جبران تمام این روزها را بجا می آورم...والبته همه ی این ماجراهای شنیدنی موجبات این را فراهم ساخت که این بنده ی حقیر،بقول خودمان کامپیوتری ها به مرحله ی،shut down برسد...اما چند ساعت ازاین خاموشی نگذشته بود که صدای پیامکها وتماسی پرمهر که موفقیت را فریاد میزد باعث شد اعصاب گم شده ی ما زیر درخت آلبالو دوباره پیدا شودوروشن شویم...وماه آغازین زمستان دراین جو وانفسا وبازار نامردی ورندی به خوشی رقم بخورد...البته پرونده ی امتحانات هنوز بسته نشده ومن دوست دارم یک بیت شعر از شاعر والامقامی را به این امتحان تقدیم کنم...امتحان پایانی عزیز:"دلخسته ام از شهر نامردی ورندی ها/پایان خوبم باش مثل فیلم هندی ها""نسیم"