دانلود کتاب قبر گبری

  • انواع قبر

    از بهترین جای آن شروع میکنیم که گورستان گبریان است.خیلی از مردم عقیده دارند که قبرستان گبریان متعلق به کافران است ولی این موضوع درست نیست.گبر یعنی غیر مسلمان و به کسانی که غیر مسلمان بوده اند بی دین گفته نمیشود. گبریان دین زردتشت داشتند.حالمیخواهیم ببینیم که قبرهای دوران قبل از اسلام به چه شکلی بوده اند و نوعدفن کردن اجساد به چه صورت بوده است. در زمان پیش از اسلام قبر زنها گرد ومدور بوده است و قبر مردها به صورت مستطیل بوده و قبر بچه ها به صورت مثلثبوده است. بعضی ها را نیز در خمره میگذاشتند.در تمام قبرهای گبری حداقل یک کاسه آب و یک کاسه غذا گذاسته میشده است که کسی که میمیرد از گشنگی و تشنگی عذاب نکشد.دربسیاری از قبرهای گبری لوازم مورد نیاز فرد نیز گذاشته میشده است که بستگیبه پول داری یا بی پول بودن مرده است. مردگان پول دار ظروف طلا و اجناسیمانند شمشیر زره وخیلی چیزهای دیگر به همراه دارند ولی مردگان بی پول و بیبضاعت اموال کمتری با خود به همراه دارند یا اموال آنها از فلزات ارزشمندنیست.نوع دیگر قبرها قبر پیغمبری است که اگر شما آن را بشکافید هیچچیزی درون آن یافت نمیشود نه جنازه نه اموال. این قبرها چند پوش هستند وتازه از قبر راهی دارد برای جایی دیگر که جنازه و اموال آن در آنجا هست.قبرهایینیز وجود دارد که به صورت ایستاده است. این قبرها متعلق به یک سری ازایرانیان است که معتقد بودند آنها را باید ایستاده به خاک سپرد.بسیاریاز خلاف کاران را نیز به صورت ایستاده در میان دیوارهای قلعه ها و جاهایدیگر زنده به گور میکردند که خود اینها به نوعی قبر ایستاده تبدیل شده است.بعضی از قبرها به صورت کشویی است که مربوط به رومیان است که در ایران با آئین خودشان دفن شده اند.یک نوع قبر هم داریم که به آن قبر دخمه ای گفته میشود که نمونه آن در تخت رستم پیدا شده است.جنازه قبرهای خمره ای همیشه به صورت نشسته بوده است و جنازه آنها را به صورت نشسته در خمره میگذاشتند و دفن میکردند.وقتیدر جنگها جنگجویان میمردند آنها را با اموال و لباسهایشان و زره دفنمیکردندکه نمونه این قبرستان در چهاربداران در نزدکی مرز ترکیه موجودمیباشد که شاه اسماعیل اول در جنگ با عثمانی شکست خورد و بیست و هفت هزارکشته داد که همه آنها با لباسهای رزمشان دفن شده بودند.در گذشته ماگورستانهای دسته جمعی نیز داریم که متعلق به افراد مریض است. در جاهائی کهوبا یا طاعون میآمده جنازه افراد را به صورت دسته جمعی دفن میکردند. درهمینجا یک مطلب بسیار مهم را برایتان بگویم و آن اینکه کسانی که قبری رامیشکافند خیلی باید مواظب باشند و بفهمنه که جنازه مریض هست یا نیست وحتماٌ باید استخوان ...



  • جسته گریخته

    ساروج در زمانهاي قديم كه چيزي به نام بتون وجود نداشت ، براي ساختن جاهاي مستحكم از موادي به نام ساروج استفاده مي شد. امروزه به اشتباه مردم فكر ميكنند كه ساروج براي نگهداري عتيقه بوده است در صورتي كه اينطور نيست. ساروج براي پل سازي ، ساخت قلعه هاي محكم ، سد سازي ، و راه براي آب و نگهداري عتيقه و بسياري از اين مواري استفاده مي شده است. ساروج انواع مختلف دارد كه محكمترين آن به ترتيب از ساروج سياه شروع ميشود و بعد از آن ساروج سفيد و ساروج طوسي و ساروج كرم است. بعضي از ساروجها با موادي بنام سيلكس و بعضي با سرب و مس ذوب شده درست مي شدند. اينها استقامت ساروج و محكمي آن را بالا ميبرد. در ساروجهايي كه براي جلوگيري از نفوذ آب ساخته ميشد از پشم شتر و موي بز استفاده ميشد كه ساروج را براي جلوگيري از نفوذ آب مستحكم ميكرد. تا چند سال پيش شصدو دو نوع ساروج شناخته شده است كه از اين تعداد پنجاه و يك نوع آن بدون اموال (زير خاكي) ميباشد و از باقيمانده انواع ساروج همه داراي طلا نميباشد. در حفاريهاي انجام شده اكثرا از سه نوع ساروج بار طلا بيرون آمده است و الباقي داراي نقره و مفرق و اجناس ديگر بوده اند. كليه ساروجها از مواد اصلي زير درست شده اند. شن و ماسه ، آهك و سفيده تخم مرغ و... مواد ديگري هم به انواع ساروج اضافه ميشد كه در بالا نام برديم. طريقه خرد كردن هركدام از اين ساروجها متفاوت است ولي به طور كلي ميتوان آنها را خرد كرد و از بين برد. براي مثال يك الماس را فزض كنيد كه ميخواهيد آن را خرد كنيد. اگر با پتك هم روي آن بزنيد خرد نميشود ولي اگر بدانيد كه ضربه را به كجاي الماس وارد كنيد به راحتي خرد ميشود و به قطعات كوچك تقسيم ميشود. ساروج هم مانند همين الماس است ، اگر مواد آن در دسترس نباشد بايد بدانيد كه از كجا شروع به شكستن آن بكنيد تا بهتر نتيجه بگيريد. براي ساخت مواد جهت خرد كردن ساروج بايد نمونه ساروج وجود داشته باشد و مواد براي آن نمونه ساخته شود يا اينكه بدانيد ساروج شما از چه نوعي است. از بين بردن ساروجهايي كه به صورت عمودي ميباشد با استفاده از مواد بسيار سخت تر است ولي نشدني نيست. اول بايد دور جايي را كه ميخواهيم مواد بريزيم با خمير گرفته و آن را كاملا آبندي كنيم و بعد از مواد ساروج استفاده كنيم. حالا كه بحث ساروج را تمام كرديم چند خط هم در مورد سنگ برايتان بگويم. سنگ را نيز اگر از نقطه ضعيف آن كار كنيم به راحتي شكسته ميشود و ميتوان سنگهاي چند تني را خرد كرد ولي اگر به پست سنگي خورديد كه هم قطر داشت هم رگه نداشت كه بتوان با قلم و چكش خردش كرد ، بايد به روش زير عمل كنيم. چند سوراخ در يك امتداد و به فاصله هاي مشخص در سنگ ايجاد ميكنيد ...

  • گورستانها و انواع قبرها

    گورستانها و انواع قبرها   از بهترین جای آن شروع میکنیم که گورستان گبریان است  خیلی از مردم عقیده دارند که قبرستان گبریان متعلق به کافران است ولی این موضوع درست نیست. گبر یعنی غیر مسلمان و به کسانی که غیر مسلمان بوده اند بی دین گفته نمیشود. گبریان دین زردتشت داشتند. حال میخواهیم ببینیم که قبرهای دوران قبل از اسلام به چه شکلی بوده اند و نوع دفن کردن اجساد به چه صورت بوده است. در زمان پیش از اسلام قبر زنها گرد و مدور بوده است و قبر مردها به صورت مستطیل بوده و قبر بچه ها به صورت مثلث بوده است. بعضی ها را نیز در خمره میگذاشتند. در تمام قبرهای گبری حداقل یک کاسه آب و یک کاسه غذا گذاسته میشده است که کسی که میمیرد از گشنگی و تشنگی عذاب نکشد. در بسیاری از قبرهای گبری لوازم مورد نیاز فرد نیز گذاشته میشده است که بستگی به پول داری یا بی پول بودن مرده است. مردگان پول دار ظروف طلا و اجناسی مانند شمشیر زره وخیلی چیزهای دیگر به همراه دارند ولی مردگان بی پول و بی بضاعت اموال کمتری با خود به همراه دارند یا اموال آنها از فلزات ارزشمند نیست. نوع دیگر قبرها قبر پیغمبری است که اگر شما آن را بشکافید هیچ چیزی درون آن یافت نمیشود نه جنازه نه اموال. این قبرها چند پوش هستند و تازه از قبر راهی دارد برای جایی دیگر که جنازه و اموال آن در آنجا هست. قبرهایی نیز وجود دارد که به صورت ایستاده است. این قبرها متعلق به یک سری از ایرانیان است که معتقد بودند آنها را باید ایستاده به خاک سپرد. بسیاری از خلاف کاران را نیز به صورت ایستاده در میان دیوارهای قلعه ها و جاهای دیگر زنده به گور میکردند که خود اینها به نوعی قبر ایستاده تبدیل شده است. بعضی از قبرها به صورت کشویی است که مربوط به رومیان است که در ایران با آئین خودشان دفن شده اند.  یک نوع قبر هم داریم که به آن قبر دخمه ای گفته میشود که نمونه آن در تخت رستم پیدا شده است. نازه قبرهای خمره ای همیشه به صورت نشسته بوده است و جنازه آنها را به صورت نشسته در خمره میگذاشتند و دفن میکردند. وقتی در جنگها جنگجویان میمردند آنها را با اموال و لباسهایشان و زره دفن میکردندکه نمونه این قبرستان در چهاربداران در نزدکی مرز ترکیه موجود میباشد که شاه اسماعیل اول در جنگ با عثمانی شکست خورد و بیست و هفت هزار کشته داد که همه آنها با لباسهای رزمشان دفن شده بودند. در گذشته ما گورستانهای دسته جمعی نیز داریم که متعلق به افراد مریض است. در جاهائی که وبا یا طاعون میآمده جنازه افراد را به صورت دسته جمعی دفن میکردند. در همینجا یک مطلب بسیار مهم را برایتان بگویم و آن اینکه کسانی که قبری را میشکافند خیلی باید مواظب باشند و بفهمنه ...

  • چند خطی بر مجموعه داستان « از این ولایت » اثر علی اشرف درویشیان

    چند خطی بر مجموعه داستان « از این ولایت » اثر علی اشرف درویشیان فقری که درویشیان تصویر می کند، بسیار تلخ تر و سیاه تر و غم انگیزتر از چیزی است که تصور می کنیم. در کمتر داستان این مجموعه، کودکی، مادری، پدری، قربانی فقر نمی شود و در بهترین حالت این آرزوها هستند که به سلاخی می روند ( داستان قبر گبری ). اما شگفت آور این است که غم ما برای بازماندگان بیشتر از قربانیان است. باید این داستان ها را بخوانیم تا بفهمیم حتی تصور یک روز زندگی در چنین دنیای غرق نکبت و فلاکتی به شدت آزار دهنده است. فقر در دنیای داستان های اشرفیان یک موقعیت است. موقعیتی که شخصیت های داستان محکوم به زندگی در آن هستند و نمی توانند از آن فرار کنند. مرگ برای این آدم ها فرار به جایی است که گرچه نمی دانیم، اما احساس می کنیم نمی تواند از این جایی که هستند بدتر باشد. برای همین از مرگ این آدم ها یک جوری خوشحال هم می شویم. زندگی این آدم ها در دنیای این داستان ها برای ما، همان تداعی مرغ یا گوسفندی را دارد که سرش را بد بریده اند و جلوی ما دست و پا      می زند و دوست داریم با یک ضربه ی کاری تر کارد قصاب هم او از زجر خلاص شود و هم ما از زجر دیدن آن زجر. ما از دیدن مرگ این آدم ها خوشحال می شویم و این خوشحالی از هر غمی غم انگیز تر است، چون کار آدم های این قصه ها از گریه گذشته است. در داستان هایی هم که به ظاهر مرگی اتفاق نمی افتد، تلخی کنایه ها بیشتر موج می زند. در داستان "زمین" پیرمرد و زنی بیوه و جوان با چند بچه، هر یک با توهم اینکه طرف مقابل پول دارد با یکدیگر عروسی می کنند و همان شب اول با رو شدن دست ها، آن ها با یکدیگر درگیر  می شوند و کتک کاری می کنند. درست روز بعد که برای طلاق به محضر رفته اند، زن و بچه هایش جلوی مردم برای پیرمرد آبرویی     نمی گذارند. زن فحاشی می کند و پسر بچه اش به پیرمرد پس گردنی می زند. اما درست چند لحظه ی بعد، پیرمرد برای زن و بچه های گرسنه اش سه سیخ کباب می خرد. از این لحظه به ناگهان زن و بچه هایش با پیرمرد به طرز شگفت آوری مهربان می شوند، آنقدر که پیرمرد از خوشحالی می گرید و زن همانجا تصمیم به ادامه ی زندگی با پیرمرد می گیرد و این اصلا شگفت آور نیست. در دنیایی که درویشیان از فقر تصویر کرده است، تکه نانی خشک هم می تواند اینقدر در روابط انسانی مهم و تعیین کننده باشد، چه برسد به چند سیخ کباب. در داستان"گرگ"، معلم جوانی می خواهد شبانه خودش را به صحرای پر از برف و گرگ بزند و کتاب هایی را که خریده است به شاگردانش برساند. او جانش را دوست دارد و این را از نبردش با گرگ ها و تقلایش برای زندگی می توان فهمید، اما چیزی که صبر کردن تا صبح را برای او سخت کرده است، ...