دانلود کتاب در امتداد حسرت

  • رمان در امتداد حسرت برای دانلود

    عنوان کتاب:در امتداد حسرتخلاصه:یاسی فرزند طلاق است با بازتابهای بد روحی بر روان نا خودآگاهش که باعث کارهای خلاف بیشمار ( دوست پسرای رنگارنگ ،پارتیهای انچنانی؛سیگار کشیدن و..)میشود با بازگشت پدر دچار آشفتگی های روحی بیشتری میشود در این میان آشنایی او با پزشک جوان و معتقدی به نام رضا زمینه علاقه مندی و عشق را در او فراهم میآورد ...ولی اعتقادات اورضارا.....و...دانلودرمان درامتدادحسرت



  • در امتداد حسرت ( رمان )

    در امتداد حسرت ( رمان )

    طیبه امیر جهادی دانلود

  • دانلود رمان در امتداد حسرت

    دانلود رمان در امتداد حسرت

    دانلود رمان در امتداد حسرت دانلود رمان در امتداد حسرت اثر طیبه امیر جهادی بخشی از رمان امتداد حسرت نیمه های شب بود که با مهرداد مهمانی را ترک کردهو بیرون آمدم. داخل ماشین چون سرم به شدت درد می کرد سرم را به صندلی تکیه داده وچشمهامو بستم که مهرداد پرسید: چیه یاسی خانوم، چرا ذمغی؟ نکنه از دوستام خوشتنیومد؟ _ نه اتفاقا بچه های خوبی بودن. یه خورده سرم دردمیکنه فقط همین. خنده ای کرد و گفت: خوب عزیزم تقصیر خودته. بچه و چه به اینحرفها؟ چشامو باز کردم و با عصبانیت جواب دادم: این فضولیها به تو نیومده و به تومربوط نیست. تو فقط منو زودتر برسون خونه. مهرداد با لب و لوچه آویزان گفت:بد اخلاق، نازک و نارنجی. تا زمانیکه به خونه برسیم دیگههیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد. جلوی درب با دلخوری از هم خداحافظی کرده و من پیادهشدم. بی حوصله و بی حال کلید را بیرون آوردم و درب را باز کردم و به داخل رفتم.وقتی داخل خانه پا گذاشتم نیلوفر خوشحال جلو دوید و گفت: لینک رمان در امتداد حسرت :         http://s3.picofile.com/file/7541998923/dar_emtedade_hasrat.pdf.html   

  • دانلود رایگان رمان عاشقانه با فرمت موبایل، رمانهای در امتداد حسرت و رمان غزال از طیبه امیر جهادی در

    دانلود سوالات کنکور رشته تجربی به همراه پاسخ تشريحي دانلود سوالات و آزمون کنکوری سراسری دانشگاهها ، سوالات و پاسخهای تشریحی کنکور سالهای 81 تا 89 رشته تجربی در کتابخانه الکترونیکی یاس   نام کتاب موضوع حجم کنکور 1381 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.12 MB کنکور 1382 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 1.67 MB کنکور 1383 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 1.65 MB کنکور 1384 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.10 MB کنکور 1385 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.07 MB کنکور 1386 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.23 MB کنکور 1387 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.14 MB کنکور 1388 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.49 MB کنکور 1389 رشته تجربی با پاسخ تشريحي تجربی 2.43 MB دانلود در ادامه مطلب چهارشنبه، 5 مرداد ماه، 1390 بازدید: 10 دانلود سوالات کنکور رشته ریاضی به همراه پاسخ تشريحي دانلود سوالات و آزمون کنکوری سراسری دانشگاهها ، سوالات و پاسخهای تشریحی کنکور سالهای 79 تا 89 رشته ریاضی در کتابخانه الکترونیکی یاس   نام کتاب موضوع حجم کنکور 1379 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.77 MB کنکور 1380 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.50 MB کنکور 1381 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.76 MB کنکور 1382 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 1.73 MB کنکور 1383 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.05 MB کنکور 1384 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.50 MB کنکور 1385 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.32 MB کنکور 1386 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.41 MB کنکور 1387 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 2.55 MB کنکور 1388 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 3.03 MB کنکور 1389 رشته ریاضی با پاسخ تشريحي ریاضی 3.29 MB دانلود در ادامه مطلب دوشنبه، 3 مرداد ماه، 1390 بازدید: 14 دانلود سوالات کنکور رشته انساني به همراه پاسخ تشريحي دانلود سوالات و آزمون کنکوری سراسری دانشگاهها ، سوالات و پاسخهای تشریحی کنکور سالهای 83 ، 84، 85، 86، 87 و 88 رشته علوم انسانی در کتابخانه الکترونیکی یاس   نام کتاب موضوع حجم کنکور 1383 رشته انساني با پاسخ تشريحي علوم انسانی 726 KB کنکور 1384 رشته انساني با پاسخ تشريحي علوم ...

  • رمان در امتداد حسرت(طیبه امیر جاهدی)

    ماجرای دختریست که بعد از نامردی های پدرش  و ترک آنها از پدرش متنفر می شود و فشار های زندگی او را به دختر بی بند و بار و سیگاری تبدیل می کند . روزی پدرش به بهانه ی پشیمانی به سراغش می آید و این کار پدر عصبانیتش را تشدید میکند و باعث می شود زخم های گذشته سر باز کند و درد معده ای که بر اثر کشیدن سیگار در او به وجود آمده دوباره شروع شود. روزی که به خاطر عصبانیت از پدرش  از خانشود زیرا دختر جوان چیز هایی را در وجود دکتر مومن و پاک جوان می بیند که تا به حال نه تنها این ویژگی ها را در پدرش بلکه در هیچ مردی که تا به حال با آنها آشنایی داشته ندیده ه قهر می کند و به منزل دوستش پناه می برد با عود کردن درد معده اش دوستش مجبور می شود تا دکتر را بر بالین او بیاورد و اتفاقاتی که در اولین دیدار او با دکتر می افتد باعث دامن زدن به دیدار های بعدی نیز می در این بین دوستی پاک و عمیقی بین او و دکتر به وجود می آید ولی .................. دانلود اين رمان 

  • در امتداد حسرت قسمت ششم

          یک دفعه وسط اتوبان پا رو ترمز گذاشت و هر دو به جلو پرت شدیم و اگر کمربند نبسته بودیم حتما از شیشه بیرون می پریدیم. از شانسمان پشت سرمون هم ماشینی نبود وگرنه تصادف افتضاحی به بار می اومد. چند لحظه سرش را روی فرمان گذاشت از خودم بدم اومد چون در مقابل خوبیهای اون، هر بار با تلخ زبانی آزرده بودمش. آرام صداش کردم: دکتر، فکر نمی کنید جای بدی رو برای نگه داشتن انتخاب کردین؟ سرش را بلند کرد و لحظه ای نگام کرد و گفت: چرا، الان راه می افتم. وقتی به راه افتاد، من هم شروع کردم به تعریف از زندگیم، از روزهای پر غصه ام، از روزهایی که می تونست شادو خوشحال کننده باشه ولی برای من به شکل یک کابوس دراومده بود. وقتی حرفهام تمام شد با دستمال اشکامو پاک کرد و گفت: گریه نکنید. با ناراحت کردن و آزار دادن خودتون و مادرتون دردی از شما دوا نمی شه. حیف نیست به خاطر اشتباه پدرتون زندگی رو اینطور بر خودتون حرام کنید. _ نمی تونم، هر کاری میکنم که گذشته رو از یاد ببرم نمی شه، مخصوصا وقتی که پدری رو میبینم که چطوری با محبتش بچه اش رو سیراب میکنه بیشتر عذاب میکشم. همینطور که با هم حرف می زدیم یک دفعه پرسید:راستی دوست تون مژگان خانم چطورن، خوبن؟ با شنیدن این جمله، یک دفعه داغ کردم و با ترشرویی جواب دادم: خوبه، دیروز با هم بودیم. اتفاقا اون هم سراغ شما رو از من می گرفت، ارادت خاصی به شما پیدا کرده. _ ایشون لطف دارن، خانم خوبی به نظر می رسن،اگه دیدین سلام منو هم برسونید. با حرص گفتم: حتما. _ ببخشید خونتون کجاست؟چون نمی دونم کدوم سمت باید برم. یک دفعه از دهانم پرید: جهنم. به خیال اینکه از خونه فراری شده ام گفت: دیگه نشد،قراره دیدگاهتون رو نسبت به زندگی تغییر بدین. بیش از پیش حرصمو در آورد، دندونامو بهم فشردم و گفتم: سعی می کنم. _ خوب نگفتین خونتون کجاست؟ قیطریه است، ولی اول من شما رو می رسونم بعد. راستی خونه شما کجاست؟ قاطعانه گفت: مطهریه. ولی من اول شما رو می رسونم خونه،بعد خودم می رم. _ راستی شما ماشینتون رو تو اتوبان گذاشتین چون الان دیگه فکر نمی کنم ماشینی اونجا مونده باشه، حتما دزدیدن. _ نگران نباشین، با آژانس اومده بودم چون متوجه شدم شما با ماشین خودتون هستین. آدرس خونه رو دادم و تا وقتی که برسیم حرفی نزدم، وقتی سر کوچه رسیدیم گفتم: اگه اجازه بدین از اینجا تا خونه راهی نیست خودم برم. _ مطمئن باشم که خونه میرید؟ سرمو به نشانه مثبت تکان دادم، ماشین رو کنار کشید و نگه داشت. کاپشنش رو برداشت و پیاده شد، من هم پیاده شدم، چون می دیدم از دست دادن با نا محرم پرهیز می کنه به عمد دستمو بطرفش دراز کردم وگفتم: شرمنده که امروز روز شما رو هم خراب کردم، بابت همه ...