دانلود کتاب خرمن شعر خردسالان
مجموعه «قصه امشب» برای کودکان به روایت اسدالله شعبانی
گفتوگو با اسدالله شعبانی درباره مجموعه «قصه امشب».یکی از روزهای همین ماه به دنیا آمده است و گرد پیری که آرام آرام بر سر و رویش مینشیند، این روزها او را بیشتر شبیه قصهگوها کرده است. بی سبب نیست که مجموعه «قصه امشب» به روایت او به چاپ رسیده است. اسدالله شعبانی را میگویم؛ مردی که شعرهای کودکی بسیاری از ما با نام او معنا مییابد.«یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود.» این عبارت آشنا، آغازگر تمام افسانههایی است که از کودکی شنیدهایم و برای کودکانمان روایت کردهایم. مجموعه «قصه امشب» بسیاری از آن افسانهها را با روایتی نو از اسدالله شعبانی در خود جای داده است.مجموعهای که بنا بر مقدمه ناشران در ابتدا قرار بوده است تنها ترجمهای از افسانهها و قصههای کهن جهان باشد اما به دلیل ضعفهای ترجمه و تفاوتهای فرهنگی، پس از چند بازنویسی به اسدالله شعبانی سپرده شده است تا با روایت او درآمیزد و صورتی نو به خود بگیرد.مجموعه «قصه امشب» در 12 جلد و 377 داستان، برای شبهای 12 ماه سال توسط نشر ویدا و نشر هگمتان به چاپ رسیده که هر جلد آن حاوی افسانهها و قصههایی برای خردسالان است. این مجموعه علاوه بر روایتی نو از افسانههای کهن جهان، اتفاقی تازه در حوزه تصویرگری هم هست و روایتهای کوتاه آن توسط بیشتر تصویرگران برجسته کشور تصویرسازی شده است.شعبانی در مقام راوی این افسانهها میگوید: «من از مرگ و نابودی و تباهی بدم میآید. به این سبب سعی کردم در این مجموعه امید را سرلوحه کارم قرار دهم.»گفتوگوی ما را پیرامون مجموعه «قصه امشب»، افسانهها و کاربرد آنها در زندگی امروز بچهها بخوانید.شعبانی درباره مخاطبان این مجموعه میگوید: «اگر من می خواستم نام این کتابها را انتخاب کنم، نامش را «افسانهشب» میگذاشتم. افسانهها هم در طول تاریخ مخاطب معینی نداشتهاند. آنها مال همهاند؛ از بچه کوچولو تا پیرمرد و پیرزن کوچولو! از این جهت این مجموعه هم مخاطب خیلی خاص ندارد، منتها از نظر انشا مناسب خردسالان نوشته شده است و در بازنویسی آنها، کلمههایی را به کار بردهام که در حوزه دانستههای آنها باشد. سعی کردم نثری به کار ببرم که بازیهای کلامی در آن باشد و واژههای آن در پیرامون بچههای خردسال وجود داشته باشد. گروه سنی را خردسالان گرفتهام ولی برای سالهای دبستان هم قابل استفاده است.» نثر آهنگین و تصاویر رنگینمجموعه «قصه امشب» نثر نسبتاً آهنگین و برای هر قصه تصویری دارد. تصاویری که در عین تنوع به خاطر کوتاه بودن قصهها از نوعی ایجاز برخوردار است. شعبانی درباره دلایل آهنگین بودن نثر این مجموعه میگوید: ...
زندگی نامه ی مصطفی رحماندوست
زندگی نامه ی مصطفی رحماندوست روایتی اززندگی مصطفی رحماندوست به زبان خودش مصطفی رحماندوست از خودش می گوید : كودكی قابل ذكری نداشتم. مثل همهِ بچهها بازی می كردم و درس می خواندم. اسباببازی مهمی نداشتم. وسیلهِ بازی فردی من جوی آب توی كوچه بود. سدّی جلو خانهمان میساختم و حركت آب را به سوی درختهای حاشیهِ جوی هدایت میكردم. حوضچهای هم پدید میآمد كه من پاچهِ شلوارم را بالا بزنم و پاهایم را در خنكی آب حوضچه بازی بدهم. كلاس پنجم دبستان بودم كه فهمیدم میتوانم شعر بگویم. بعد از نیمه شبی از خواب بیدارم كردند كه به حمام برویم. هفتهای یك بار شبها به حمام میرفتیم، چون حمام محلّه ما روزها زنانه بود. بوق حمام را كه میزدند از خواب بیدارمان میكردند و با چشمهای خوابآلوده كوچههای تاریك را بقچه به بغل پشت سر میگذاشتیم تا به حمام برسیم. در حمام كار ما بچهها كمك كردن به بزرگترها بود: سرِ یكی آب میریختیم، پشت آن یكی را كیسه میكشیدیم و... آن شب هم به دستور پدر، مشغول كمك كردن به بندهِ خدایی بودم كه بسیار ضعیف و لاغر بود. پوست و استخوانی بود و ستون فقراتش را میشد شمرد. تعجب كردم. علت لاغری پیش از حدش را پرسیدم. از روزگار نالید و بیماری طولانی و این كه مسافر است و باید به شهرش برگردد. آمده بود تا تن و بدنی بشوید. به خانه كه برگشتم نتوانستم بخوابم. سعی كردم شرح رنج آن بندهِ خدا را بنویسم. نوشتم: بود مسافر یكی اندر به راه توشه كم راه فزون بیپناه و همینطوری ادامه دادم و فردا، سر كلاس خواندم و معلم گفت كه تو شاعری و این كه نوشتهای شعر است. بعدها فهمیدم كه بیت نخست این نوشتهام، برگرفته از یكی از ابیات صامت بروجردی است. صامت و قمری هم داستانی در كودكیهای من دارند. پدرم كنار كرسی مینشست و با آواز صامت و قمری میخواند. هر دو شاعر دربارهِ كربلا هم سرده بودند. پدرم قوی بنیه بود. وقتی شعرهای كربلایی را میخواند اشكش درمیآمد. برای من كه ایشان را قوی و زورمند میدیدم، دیدن اشك و اندوهشان عجیب بود. خیلی دلم میخواست بدانم آن كلمههای سیاهی كه بر كاغذ دیوان صامت و قمری نقش بسته چه چیز هستند و چه قدرتی دارند كه پدر زورمندم را به گریه مینشانند. این بود كه تا سواددار شدم، سعی كردم شعرهای این دو دیوان را بخوانم. صامت فارسی بود و با حروف سربی چاپ شده بود و كمی میتوانستم ...
هزار و یک نکته :: ن و القلم :: علامه ذوالفنون حسن زاده آملی
اين نکته را اخيرا به حضور مبارک انجمن خوش نويسان تقديم داشته ام: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذي علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم، و صلي الله علي النبي الخاتم محمد سيد ولد آدم، و آله کلمات الله الاتم، و من اقتفي هديهم و هديهم القرآن الذي يهدي للتي هي اقوم.قال الله تعالي:قل کل يعمل علي شاکلته(اسراء 85)منم که معجز من خط دلگشاي من استکليم وقتم و نوک قلم عصاي من است(ميرعمادحسني) سلام و تحيت فراوان به حضور انور بزرگواراني که درخطه ي نظام احسن رباني بر اثر حسن سيرت و سريرت، و طيب طينت، و اعتدال مزاج، و دقت طبع و قوت يد، و روح شريف کريمه ي « ن و القلم و ما يسطرون » اند.دعا و ثناي بسيار به پيشگاه والاي انجمني که گلستان و نگارستان هنر است، و اهل انجمني که بنان مبارک بنيان هريک واسطه افاضه فيض از غيب به شهودند که جمال دل آراي حقايق معاني و دقايق معارف را در طلعت زيباترين کسوت حروف و دلنشين ترين صورت نقوش تجلي مي دهند ذلک فضل الله يؤتيه من يشاءو الله ذوالفضل العظيم.در طليعه صحيفه ام به ذکر کلماتي چند از پيمبر و آل-عليهم السلام-تبرک و تمسک مي جويم که برخي در ترغيب نفوس مستعده به تعليم و تعلم صناعت گرانقدر و هنر ارزشمند خط، فصل خطابي چون قلم بي خم و تاب است، و برخي ديگر خطاط را مسطره و قانوني موزون و مسطاب:الف- حضرت خاتم صل الله عليه وآله و سلم فرموده است: من مات و ميراثه الدفاتر و المحابر وجبت له الجنة.(باب 51 کتاب ارشاد قلوب ديلمي) حبر سياهي است که مرکب است، و محبره سياهي دان است که آمه معروف به دوات است و محابر جمع آن يعني آنکه ميراث وي دفتر و دوات است، بهشت مر او را واجب است.ب- اميرالمؤمنين علي عليه السلام به نويسنده خود عبيدالله بن ابي رافع فرمود: الق دواتک، و اطل جلفة قلمک، و فرج بين السطور، و قرمط بين الحروف، فان ذلک أجدر بصباحة الخط.(نهج البلاغه حکمت315) يعني دواتت را ليقه بينداز. و زبانه قلمت را دراز گردان،و ميان خطها را گشاده بدار.و حرفها را نزديک يکديگر بنويس که اين دستور به صباحت خط سزاوار است. ليقه که واژه تازي است، مرکب را لايق نوشتن مي کند چه آن را خالص و روان مي گرداند و به همين جهت آن را لايق ليقه گفته اند که سياهي را براي نوشتن لياقت مي دهد. و قلم که زبانه او دراز باشد روان مي رود و روان مي نويسد.ج- رساله اي به تازي در معرفت خط و علم قلم و کتابت كه تاريخ تحرير آن 1083 ه ق است، در تملک راقم است: در افتتاح باب نخستين آن، اين حديث شريف از جناب آدم اولياءالله حضرت وصي اميرالمؤمنين علي عليه السلام بدينصورت روايت شده است:فقد روي عن علي عليه السلام انه قال: عليکم بحسي الخط فانه من مفاتيح الرزق.علاوه ...
تولد حضرت ابوالفضل ع
طلوع ماه در مدینه عباس علیه السلام فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام در چهارمین روز از شعبان سال 26 هجری قمری، دیده به جهان گشود. میلاد عباس، نوری دیگر به این هستی بخشید و دل های شیفتگان امیرالمؤمنین علی علیه السلام از شور و عشق، لبریز گشت. چهره ی علاقه مندان اهل بیت علیهم السلام را شبنم شادی فراگرفته بود و هریک برای دیدار نورسیده ی مولای خویش بر یکدیگر، پیشی می گرفتند. هنگامی که نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید این طفل نیک بخت فرو نشست، امام علی علیه السلام با واژه ای مهرآفرین، نام فرزند خود را عباس نهاد. عباس یعنی شیر بیشه ی شجاعت و قهرمان میدان نبرد. دوران کودکی باید در لحظه لحظه ی دوران کودکی عباس علیه السلام ، به دقت اندیشید؛ زیرا در همه ی این دوران شیرین و حساس زیر نظر و عنایت کانون عصمت و طهارت بوده است. او در دوران کودکی از دانش و زهد و تقوا و ایثار و عبادت و شجاعت پدر ـ که آیت بی همتای همه ی کمال بشری است ـ الهام می گیرد و می کوشد خود را آن گونه بپروراند که ایده آل و مطلوب پدری بزرگوار چون علی است. فضایل پرچم دار کربلا و پاسدار حرم اهل بیت مصطفی صلی الله علیه و آله ؛ حضرت عباس علیه السلام ویژگی ها و فضایل فراوانی دارد که القاب و کنیه های آن حضرت، نشان گر برخی از آن هاست. ماه بنی هاشم، از جمال او حکایت دارد. سقای کربلا، از فداکاری عباس علیه السلام در رساندن آب به اهل بیت علیهم السلام حکایت می کند. قهرمان علقمه و پرچم دار کربلا، شجاعتش را بازگو می کند. پاسدار حرم، گواه جانبازی او در راه اهل بیت علیهم السلام است. باب الحوایج، شکوه او را نزد خداوند، نشان می دهد و سرانجام، عبد صالح، از عظمت معنوی عباس بن علی علیه السلام حکایت دارد. عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند». عباس علیه السلام در کلام امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام ، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی ...