دانلود کتاب انسان و سمبولهایش
انسان و سمبولهايش
آقاي طبري، شما كتاب «انسان و سمبولهايش» نوشته كارل گوستاو يونگ را هم ترجمه كرديد؛ با وجودي كه اين كتاب قبلا توسط مترجم ديگري ترجمه شده بود، چه شد كه دست به ترجمه اين اثر زديد؟- بله، اين كتاب را سال ۷۷ ترجمه كردم و چاپ دوم آن نيز در نمايشگاه بين المللي كتاب ۸۴ تهران عرضه شد. هدف من در واقع بازشناخت ديدگاه هاي يونگ بود؛ ضمنا چيزي كه توجه مرا براي ترجمه كتاب فوق جلب كرد اين بود كه همه موضوعات اين كتاب نوشته يونگ نيست، بلكه بخشي از آن را يونگ نوشته است و بقيه را شاگردان وي تحرير كردند و من هم به پيشنهاد ناشر سعي كردم آن را در چند كتاب مجزا ترجمه كنم. اثر يونگ با نام approaching to unconscios به معني «به سوي شناخت ناخودآگاه» است و اين بخش جزيي از كتاب فوق بود، نه همه كتاب؛ كه در واقع سنگيني كتاب به خاطر نام يونگ است. يونگ انديشمندي بود كه اعتقاد داشت انسان موجودي معنوي است و قادر است به ارزشهاي والاي اخلاقي دست يابد و به سوي زيبايي ها و خوبي ها حركت كند. او از شاگردان فرويد محسوب مي شود در حالي كه فرويد به جنبه مادي بودن انسان تأكيد داشت، اما ميان ديدگاه يونگ و نظرات فرويد تفاوتهايي ديده مي شود. بخشهاي ديگر كتاب كه توسط شاگردان يونگ نوشته شده با نام «انسان و سمبولهايش» شهرت يافت و ناشر محترم هم خواست كه اين اثر نام قبلي را داشته باشد، اين كار در جلدهاي جداگانه با همت نشر دايره در دست چاپ است. كسي كه اين كتاب ها را مطالعه كند و انديشه هاي فرويد را هم مورد بازكاوي قرار دهد درخواهد يافت كه اين دو انديشمند در مقوله فراروانشناسي هم افق نيستند.* مهم ترين اختلاف ديدگاه هاي فرويد و يونگ به مقوله ناخودآگاه مربوط مي شود، اگر ممكن است در اين زمينه توضيح بيشتري بدهيد. - بله، همانگونه كه اشاره كرديد در حقيقت مي توان مهم ترين تفاوت ديدگاه اين دو انديشمند را در تعريف از «ناخودآگاه» دانست. در روانشناسي به قسمت تاريك و روشن، وهم آلود و رازناك ذهن آدمي «ناخودآگاهي» مي گويند. خاطرات، آرزوها و افكار و اميال انسان كه زماني در حوزه خودآگاهي بوده اند با گذشت زمان فراموش و خاموش شده و به تدريج در هزارتوي پيچ درپيچ «ناخودآگاهي» فرو مي غلتند و بر روي هم انباشته مي شوند و ذخيره اي از كارمايه(energy) نهاني و نهفته در اندرون ذهن انسان به وجود مي آورند. به اعتقاد يونگ با ژرف كاوي در ناخودآگاهي مي توان به درك و دريافت عميق تري از انسان دست يافت، زيرا بخش بيروني و خودآگاه ذهن پوسته اي است نازك و ناپايدار و گسسته، حال آنكه ناخودآگاه قلمروي است پايدار، پيوسته و يك دست. به سخن ديگر، يونگ بر اين باور بود كه آنچه سرشت آدمي را تشكيل ...
کارل گوستاو یونگ/ انسان و سمبولهایش
به سرانجام رساندن سرنوشت، خود بزرگترین کامیابی بشر است و سودجویی گرایی باید جای خود را به رفع نیازهای روان ناخودآگاه بدهد. برای اینکه فرآیند فردیت تحقق یابد لازم است که انسان بجای فکر کردن به اینکه چه کاری «باید» بکند، یا مردم عموما چه کار می کنند، یا اینکه معمولا چه اتفاقی می افتد، آگاهانه به توانایی های ناخودآگاهش گردن نهد. تنها باید گوش فرا دهیم تا بفهمیم تمامیت درونی مان یعنی «خود» [سِلف/خویشتنِ خویش مان]، در هر لحظه و وضع خاص از ما چه میخواهد. ما باید به کشش اگرچه تقریبا نامحسوس، اما در عین حال نیرومندی که از تمایل شدید به تحقق منحصر بفرد و خلاق خویشتن خویش ناشی می شود، گردن نهیم. و در همین فرآیند است که چیزی را جستجومی کنیم و میابیم که برای هیچکس دیگری شناخته شده نیست. الهام ها و انگیزه ها، نه از «من/ایگو»، بلکه از تمامیتِ «من» یعنی «خود» تراوش می کند. هر کدام از ما به شیوه ای کاملا منحصر به فرد انکشاف میابیم و بنابراین حتا نیم نگاهی به نحوه انکشاف دیگران هم، کاملا بیهوده است. در واقع هر کسی کاری را به سرانجام میرساند که با کار فردی دیگر کاملا متفاوت است و در انحصار خود اوست. کارل گوستاو یونگ/ انسان و سمبولهایش
خوابی که تکرار می شود
خوابی که تکرار می شود پدیده ای شایان توجه است. هستند افرادی که از دوران کودکی تا کهنسالی یک خواب مشخص می بینند. خوابی از این دست معمولا کوششی است برای جبران نقاط ضعف خواب بیننده، یا بازگشت به ضربه ای که فرد در گذشته خورده و یا پیشگویی واقعه مهمی که ممکن است در آینده رخ دهد. کارل گوستاو یونگ- انسان و سمبولهایش
نقض حقوق زنان در ایران (قسمت دوم)
1-(آیه ی 11 سوره ی نساء): و حکم خدا در حق فرزندان شما این است که پسران دو برابر دختران ارث میبرند.2-(آیه ی 34 سوره ی نساء): مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است، به واسطه ی آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقدر داشته و هم به واسطه ی آنکه مردان باید از مال خود به زن نفقه دهند پس زنان شایسته و مطیع، در غیبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند و آنچه را خدا به حفظ آن فرموده، نگهدارند و زنانی که از مخالفت و نافرمانی آنان بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید،اگر مطیع نشدند از خوابگاه آنان دوری کنید باز مطیع نشدند آنها را به زدن تنبیه کنید چنانچه اطاعت کردند دیگر بر آنها حق هیچگونه ستم ندارید که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشان است.در نهج البلاغه هم امام اول شیعیان، در خطبه 80، اشاره میکند که زنان از نظر ایمانی و حقوقی ناقص هستند( همان خطبه ی معروف ان النساء نواقص الایمان...).همچنین در حکمت 58 آمده که زنان مانند عقرب هستند. (البته باز دو نکته که لازم به یاد آوری است: 1-در نسخ مختلف شماره حکمتها و خطبه ها متفاوت است. 2-در مورد هرکدام از اینها تفاسیر زیادی وجود دارد)سری بزنیم به نظر ارسطو (فیلسوف یونانی که بسیاری از نظرات او در قرون وسطا مورد پذیرش بود.) درباره ی زنان. (از کتاب "یک فنجان قهوه با ارسطو" نوشته ی جاناتان بارنس و برگردان هادی همامی از انتشارات سمام و صفحات 99 تا 105)"ارسطو معتقد است زنها به لحاظ فکری پایین تر از مردانند و حتی زنهای یونانی (گرچه برده مادر زاد نیستند) در تصمیم گیری های عملی ذاتا نامناسب هستند. خواه تصمیم گیری عمومی باشد یا خصوصی. طبق نظریه ی گلدانارسطو؛ جنس ماده ی موجودات چیزی به نوزاد اضافه نمیکند، تمام نوزاد از جنس نر ارث میبرد بلکه جنس ماده یکجور گلدان یا خزانه ای است که نوزاد در آن رشد میکند. زنها مردهای ناقص هستند یا به اصطلاح ذاتا نیمه برده هستند. برای همین است که نیمتوانند زندگی شان را بچرخانند و نقشی در امور سیاسی-و البته تحقیقات علمی-داشته باشند"برای مطالعه ی بیشتر درباره ی نظریه ی اندیشمندان فلسفه ی اولی در مورد زنان، میتوانید به کتاب "دنیای سوفی" اثر یوستین گردر مراجعه کنید.در مورد تفاوت احکام حقوقی هم که ه دلیل کثرت نکات ذکر نشد ، میتوانید به رساله های علمیه مراجع تقلید مراجعه کنید.دوست عزیزمون آقای فتائی که خودشون وکیل هستن در نظرات، نمونه هایی از این قوانین رو در قانون مدنی ایران آوردن.با تشکر از ایشونرسیدیم با اینجا که آیا اصلا تفاوتی وجود دارد؟چیزی که واضح است آن است که در ساختار بدنی و فیزیولوژیک مرد و مزد تفاوت های بسیاری وجود دارد که این تفاوت ها میتواند روحیات متفاوتی را در اشخاص ایجاد ...
مشکلات زنان جوان متارکه کرده ایرانی در جامعه
مشکلات زنان جوان متارکه کرده ایرانی در جامعه · هرچند طلاق امری نا خوشایند است اما حتما در پاره ای از موارد بسیار کاری حکیمانه است تا دو نفر بتوانند رشد خود را فارغ از دیگری طی کنند. · گرفتاریهای پس از طلاق هم شامل مرد می شود هم شامل زن ؛ در این سلسله نوشتار ، به طور خاص به گرفتاریهای زنان آنهم دسته ای از ایشان که جوان هستند ، توجه بیشتری شده است.· مسائل و گرفتاریهای زنان جوان پس از متارکه را به سه دسته کلی تقسیم کردیم:1. گرفتاریهای زن با درون خودش2. درگیریهای زن درون خانواده اش پس از متارکه3. گرفتاریهای زن جوان متارکه کرده در جامعه ایرانی: 3 دسته میکنیم:استرسهای تا طلاق خود طلاق استرسهای پس از طلاق توصیه های متخصصین به والدین دختر متارکه کرده* به دخترتان کمک کنید که در طول افسردگی پس از طلاق، درسهای زندگی گذشته اش را به روشنی دریابد تا با آگاهی به خودسازی بپردازد. * هرگز با دفاع بی منطق از دخترتان ، به او دلداری پوشالی ندهید.* حتما به استقلال درونی دخترتان توجه کنید: قوانین زمان دختری او در خانه شما ، الان موثر نخواهد بود.اگر برایتان مقدور است در منزل خود استقلالی نسبی از جهت امکانات برای او فراهم کنید.* خود را بیش از حد مقصر ندانید و خودتان را مسوول ناکامی زندگی دخترتان ندانید زیرا باعث میشوید که دخترتان سهم خطاهای خودش را نبیند.* اگر شما نیز با دخالتهای سابق خود باعث طلاق دخترتان شده اید، شجاعانه از او عذرخواهی کبید تا بتواند به شمادوباره اعتماد کند.والدین محترم ! اکیدا بقیه فرزندانتان و فامیل و آشنایان را از هرگونه دخالت ( دلداری ترحم ، غیرتی بازی و...) در زندگی دخترتان بر حذر بدارید . این دخالتها دخترتان را متلاشی میکند.والدین عزیز ! دخترتان اجازه دارد که پس از بازسازی روح و روان خود و فراگیری درسهای شکست و افسردگی ، به جامعه برگردد و به اشتغال یا تحصیل یا رابطه عاطفی بپردازد.اجازه دهید دخترتان کم کم روی پای خودش بایستد و تا زمان استقلال نسبی مالی از او حمایت کنید.* مادران محترم ! گرچه لازم است که به دخترتان فضای گفتگو بدهید اما مراقب باشید که با دلسوزی خود ، سطل زباله احساسات منفی او نشوید* والدین محترم ! نگران نباشید! اگر درست با دخترتان رفتار کنید نه تنها به دام نمیافتد بلکه به ازدواجی مناسب نیز پای خواهد گذاشت. ************************************************************بیایید بررسی کنیم سیر استرسهای فزاینده ای را که یک زن تحمل میکند :استرسهای زن تا طلاقدرگیریهای متعدد در زندگی با شوهرش ، لجبازی ، دعوا و مرافعه و چه بسا ضرب و شتم و نا امنی جانی ...