دانلود رمان وقتی تو هستی برای جاوا
دانلود رمان وقتی تو هستی برای کامپیوتر و موبایل و اندروید و apk
نام کتاب : وقتی تو هستی نویسنده : *ZOHAL* کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان : یاسمن دختر اروم و شکننده خانواده در موقعیتی قرار می گیره که برای دست یابی به ارمان و رویایش مجبور به پذیرش یک ریسک بزرگ میشه و در ادامه این ریسک زندگی و احساسات اون رو تغییر می ده و از او دختری عاشق و منزوی میسازه حالا اون عشق و می خواد نه … قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون) و apk دانلود کتاب برای کامپیوتر دانلود کتاب برای موبایل دانلود کتاب برای آندروید دانلود کتاب برایapk
رمان مخصوص موبایل وقتی تو هستی
قالب کتاب : JAR و EPUB (کتاب اندروید و آیفون) پسورد : www.98ia.com منبع : wWw.98iA.Com دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)
دانلود رمان هایی که نام انها با v شروع میشود.
لیست اسامی رمان ها : ( ۷ تا ) وقتی او امد وقتی تو هستی وکیل وارث عذاب عشق وردی که بره ها میخوانند ویرانه های هوس ورود عشق ممنوع دانلود
دانلود رمان واهمه ی با تو نبودن (ادامه مرثیه ی عشق) برای کامپیوتر و موبایل
نام کتاب : واهمه ی با تو نبودن نویسنده : ترنم بهار کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان : داستان درباره ی زندگی یهدا همون دختر پر شر و شور گذشته است … اما با ضربه ای که توی سه سال پیش بهش وارد شده دیگه اون طراوت گذشته رو نداره … اما داره سعی می کنه که باز بشه همون دختر قبلی و تا حدودی موفق هم میشه . همه فکر می کنن اون خوب شده در صورتی که تنها خودش از زخم عمیق روحش خبر داره و کسی از گریه های شبونه اش با خبر نیست ..سعی داره برای فرار از زندگی یکنواختش خودشو مشغول کنه تا کمتر به یوسف فکر کنه و توی یه شرکت استخدام میشه و این سراغاز فصلی جدید از زندگی یهداست … فصلی از جنس خیانت ، جنایت ، شراکت و در آخر عشـــــق … عشقی که معلوم نیست یهدا اونو می پذیره یا نه…. قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) دانلود کتاب برای کامپیوتر
دانلود رمان سایه ی مرگ برای موبایل – جاوا، اندروید، آیفون...
دانلود رمان سایه ی مرگ برای جاوا، اندروید، آیفون نام کتاب: سایه ی مرگ نویسنده: مجتبی میانگین حجم کتاب: ۶۰۰ کیلوبایت فرمت کتاب: Jar – Apk – Epub زبان کتاب: فارسی خلاصه، توضیحات: شخصیت اصلی داستان دختری به نام هستی است که دیوانه وار عاشق تحصیل و کار کردن در خارج از کشور است. وی پس از گرفتن کارشناسی تمام سعی خود را برای پذیرش در دانشگاه های خارج از کشور می کند و در نهایت موفق به اخذ پذیرش در دانشگاه کانادا می شود. اما خانواده ی او با تنها فرستادن تنها دخترشان به خارج کشور مخالفت می کنند و هستی مجبور به پذیرش شرایط خانواده ی خود که ازدواج با پسری بود که در کانادا سکونت داشت می شود و راهی کشور کانادا می شود و ماجراهای هیجان انگیز بسیاری در این مسیر برایش پیش می آید … کتاب رمان فوق العاده زیبای سایه ی مرگ برای موبایل، قابل اجرا برروی گوشی های با سیستم عامل جاوا، اندروید و کلیه کتاب خوان های الکترونیکی. حجم: ۹۴۰ کیلوبایت فرمت: Jar دانلود با لینک مستقیم
ازدواج اشتباهي (1)
چکیده ای از داستان : [2 14]چرا از بین این همه آدم ... فقط من ؟چرا ؟ دلم شکست چیزی نگفتم ...گفتن برو ... گفتن اون کسی که می خوایش صاحب داره ...گفتن برو و زندگی خراب کن نشو!گفتن زندگیتو روی خرابه های زندگی یه نفر دیگه نساز!گفتن برو و زندگیتو کننفهمیدن زندگیم بی تو معنا نداره ..عشقم رو دست کم گرفتنفکر کردن احساس زود گذرهدلم شکست !شنیدی صداشو؟راستشو بگو...نشنیدی لامصبترسیده بودی آره؟هم خدا رو می خواستی هم خرما رو...فکر کردی فقط خودت شکستی ...فکر کردی فقط تو عاشق بودیمنم دوستت داشتم بی وفا!زدی شکستی هر چی بینمون بود!زدی خراب کردی کلبه ی عشقمون رو!چرا نایستادی جلوی حرف زور؟چرا جلوی تهمت ها رو نگرفتی؟بهم تهمت زدن ... شنیدی؟شنیدی گفتن اومده خراب کنه زندگیتونو و بره؟اشکامو دیدی مگه نه؟دیدیشون روون شده بودن روی گونه هام؟دیدی غصه توی دلم نشست؟دیدی غصه جاتو گرفت؟دیدی بی تو داغون شدم؟ندیدی به خدا!ندیدی...قسم می خورم ...برو ...باز هم می شکنم ..عیبی نداره ...هیچی نگو ...ساکت باش ...نشنیدن صدات باعث میشه راحت تر برم ....اصلا نمی خوام چیزی بگی...نه سعی کن متقاعدم کنی ...نه بخواه که بمونم ...دیگه قلبی نیست ...دیگه احساسی نمونده ...چشمام رو برای همیشه رو به همه چیز می بندم...نخواه که ببینم...برام سخته ...نخواه که سختی بکشم ....خیلی کشیدم تا حالا ....دیگه همه چی تمومه ....برای همیشه ...مقدمه ی داستان :[2 38]برای تو ! برای تو که بهترینیــــ ! برای تو که نیستی و هستی ... برای تو که باید باشی و نیستی ... برای تو که فقط توی ذهنمی ... برای تو که فقط توی فکرمی ... برای تویی که کنارم نیستی ... می دونی چیه ؟ حتی نمی دونم چه شکلی هستی ... تو فقط هستی ... نمی دونم چه شکلی هستی ... حتی نمی دونم کی هستی ... نمی دونم تو هم می خوای باشی یا نه ... اما تو برای من هستی ... تو توی فکر من هستی ... تو هستی اما نیستی ... تو نیستی تا کنارم باشی ... نیستی تا مثل خودم به یادم باشی .. نیستی تا باشی ... اما هستی که نباشی ... می دونی ؟ تو باید باشی اما نیستی ... اما کاشـــ .... کاش بودیــــ ... کاش بودی و همیشه هم می موندی ... اما چه سود ... وقتی که نیستی ... وقتی که نباید باشی ... وقتی تمام در های با تو بودن بسته است ... و وقتی که تو نیستی اما همیشه با من هستی ... وقتی نیستی و حتی نمی خوای هم باشی .... اما این رو بدون .. تو همیشه توی یاد من هستی ... هستی که باشی ... هستی که بمونی ... هستی که نری .... هستی که همیشه یادت باشه باید بمونی .... برای تو که رفتی ... برای تو که نمی آیی ... برای تو ... تو که بهترین هستیِ منی ... برای تو که توی هستی و نیستی با منی ... برای تو !...درقسمت 2 بقیه
دانلود رمان گناهکار از fereshteh27
نام کتاب :گناهکار نویسنده :فرشته۲۷ حجم کتاب :۱۲٫۸ مگابایت پی دی اف , ۲٫۰۸ مگابایت اندروید ,۱٫۹۲ مگابایت جاوا و ۶۰۰ کیلو بایت epub خلاصه داستان : خدایاگناهکارم؟!..جز این واژه ای بر خود و اعمالم نتوانم گذارم..چه کردم؟!..در این دنیای بزرگ..بین ادمهایی که کم و بیش خود به اغوش گناهان من روی اوردند ..من کیستم؟!..ایا تنها یک گناهکار؟!..کسی که با ریا خوی گرفته بود..با دروغ برادری می کرد..با نیرنگ های فراوان این و ان را فریب می داد..من..آرشام..کسی هستم که لقب گناهکار را روی خود گذاشتم..اری..تنها خود می دانم و خدایم..من چه هستم؟!..به راستی من کیستم خدایا؟!.. قالب کتاب : pdf,java,apk,epub :دانلود رمان گناهکار از فرشته ۲۷ با فرمت پی دی اف :دانلود رمان گناهکار از فرشته ۲۷ با فرمت اندروید :دانلود رمان گناهکار از فرشته ۲۷ با فرمت جاوا :دانلود رمان گناهکار از فرشته ۲۷ با فرمت epub (بخش اول) : دانلود رمان گناهکار از فرشته ۲۷ با فرمت epub (بخش دوم) *به دلیل حجم بالای رمان نسخه ی epub در دو بخش تهیه شده و برای خواندن کامل رمان نیاز به دانلود هر دو بخش می باشد* قسمتی از متن رمان: با اخم غلیظی نگاهش کردم..گریه می کرد..برام مهم نبود..ای کاش خفه می شد..صداش رو اعصابم بود.. با صدای بلند رو بهش کردم و گفتم :هستی برو پایین ..دیگه حتی نمی خوام لحظه ای تحملت کنم.. با گریه داد زد :نمی خوام..آرشام..چرا درکم نمی کنی؟..تو که می دونی عاشقتم..چرا با من چنین معامله ای کردی؟..چرا؟..چــــرا؟.. از صدای شیون و جیغ هایی که می کشید کنترلم رو از دست دادم .. سریع از ماشین پیاده شدم..به طرفش رفتم..درو باز کردم..بازوشو تو چنگ گرفتم و کشیدمش بیرون.. در برابر من توان مقاومت نداشت..هیچ کس چنین جراتی رو نداشت.. غریدم :بیا بیرون عوضی..دیگه نمی خوام چشمام به ریخت نحست بیافته..یا گم میشی..اونم برای همیشه یا همینجا کارتو یکسره می کنم.. یک طرف زمین خاکی بود و یک طرفه دیگه پل هوایی..کسی اون اطراف دیده نمی شد.. جیغ کشید:دیگه می خوای باهام چکار کنی؟..من عوضیم یا تو؟..ابرومو بردی..بدبختم کردی..به روز سیاه نشوندیم..دیگه چی دارم که می خوای ازم بگیری؟.. هلش دادم و با اخم گفتم :باهات چکار کردم؟..بهت تجاوز کردم؟..ازت فیض بردم؟..یه شب رویایی رو برات رقم زدم؟..چکارت کردم کثافت؟.. هق هق می کرد..به خاطر اشک هایی که روی صورتش جاری شده بود یه حلقه ی سیاه از مایع ریمل دور چشماش نشسته بود.. نشست رو زمین..زار می زد.. دلم براش نمی سوخت..اره..این رو برای اونها به حق می دیدم..اینکه خردشون کنم..اینکه اونها رو تا پای نابودی بکشونم..لذت می بردم وقتی می دیدم اینطور جلوم زانو زدن وشیون و زاری راه انداختند.. من..آرشام هستم..کسی که هیچ ...