دانلود رمان صدای عشق جلد دوم
دانلود کامل رمان معمای عشق توشته نسیرین سیفی
سلام سلام سلام دوستان شاید جالب باشه که همه زحمت ها رو شبنم خانم کشیده ولی آخر رمان رو من بگذارم. اول تشکر میکنم از شبنم خانم بابت تایپ و همه زحماتی که کشیده دوم اینکه کسی دیگه پیدا میشه مشابه کار شبنم خانم رو انجام بده البته امیدوارم که ایشون بازم در کنار بچه های این وب باشن اگه کسی پیدا شد به ایمیل من [email protected] ایمیل بزنه. اگه خدا بخواد سعی میکنم از اون هفته یه رمان رو هم خودم شروع کنم. خب بریم سر اصل مطلب یعنی ادامه رمان ............................................... ...همه چیز مرتب بود. به قول مادرم «نظم کسرایی!» فقط کافی بود من بخواهم و این یعنی پایان تمام بدبختی ها و مشکلات. روی نیمکت، زیر درخت نارون نشستم و چشمهایم را بستم. من می رفتم، به زودی و با یک دنیا حرف برای سوانا از مسافر همیشه در انتظار رسیدنش باز می گشتم. صدای پایی شنیدم اما نمی خواستم و یا نمی توانستم چشم باز کنم. یک نفر کنارم نشست و من هنوز نمی توانستم و یا نمی خواستم چشم باز کنم... عکس روی جلد کتاب با کیفیت خوب ............................................... دانلود از سرور مدیا فایر دانلود کامل رمان معمای عشق نوشته نسرین سیفی دانلود از سرور پرشین گیگ دانلود کامل رمان معمای عشق نوشته نسرین سیفی
دانلود رمان اینجا زنی عاشقانه می بارد (جلد دوم) | فاطمه حیدری کاربر نودهشتیا
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید) پسورد : www.98ia.com منبع : wWw.98iA.Com با تشکر از فاطمه حیدری عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا . دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان) دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه) دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB) دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
دانلود کتاب رمان آبی به رنگ احساس من جلد دوم عشق و احساس من
خلاصه داستان :بهار همون شبی که می خواد صندوق رو باز کنه و بفهمه منظور مادرش از بیان اون حرف ها چی بوده..ناگهان برق ها قطع میشه..رعد برق شدیدی می زنه..شدت باران زیاد بوده..بهار می ترسه..برای اولین بار از وقتی تنها شده می ترسه..میره بیرون که از همسایه شون کمک بگیره..از صدای رعد وبرق وحشت داشته..ولی همین که قدم به داخل کوچه میذاره و جلوی خونه ی همسایه می ایسته..ناگهان دستی جلوی دهانش رو می گیره و..در ادامه می خونید که بهار توسط کیارش به دبی فرستاده میشه..قراره به یکی از شیخ های پولدار عرب فروخته بشه..به خاطر زیبایی که داشته همه خواهانش بودن..اونجا با مردی به اسم” پارسا شاهد “اشنا میشه..البته اشنایی که نه..پارسا شاهد می خواد بهار رو بخره..مرد جوانی خوش پوش و جذاب و بسیـــار زیاد پولدار که دو رگه..از پدر ایرانی واز مادر عرب..جذابه و مغرور..همیشه دنبال بهترین هاست..کسی که خیلی سخت میشه جلوش بایستی..و معلوم نیست چی پیش میاد..ایا بهار قسمت این مرد جوان میشه یا اینکه.... دانلود کتاب
دانلود رمان عشق و دیوانگی
دانلود
رمان عشق و سنگ (جلد دوم) 33
قسمت دوم همین که وارد خونه شدیم مامان اومد بیرونو دویید سمت حیاط. فکر کنم مهردادو از پشت آیفون دیده بود که چادر سرش کرده بود.سرعتمو بیشتر کردمو رفتم سمتش..نزدیکش وایستادمو به صورتش خیسش نگاه کردم..این صورت خیس یعنی بهزاد همه چیزو بهشون گفته..بغلش کردمو زدم زیر گریه. -مامان... مامان-جان مامان..الهی من بمیرم برات. با شدت بیشتری گریه کردم که بیشتر منو توی بغلش فشرد..از بغلش اومدم بیرونو نگاش کردم. مامان-چی کار کردی یسنا؟زندگیتو به همین راحتی نابود کردی؟ سرمو انداختم پایینو هیچی نگفتم...حرفی برای گفتن نبود. مهرداد-سلام. به مهرداد که کنارم وایستاده بود نگاه کردمو برگشتم سمت مامان. اشکشو با چادرش پاک کردو گفت مامان-سلام...خوش اومدین. مهرداد لبخندی زدو سرشو به معنای تشکر تکون داد که مامان به سمت خونه راهنماییش کرد. ماشین الیاس توی حیاط بود..پس حتما اینجان.. درو بستمو به مهرداد که وسط سالن ایستاده بود نگاه کردم. حدسم درست بودو الیاس و پردیس روی مبل نشسته بودن..الیاس اخماش توی هم بود ولی با پردیس دست دادمو یکمی کوروشو که توی بغلش بود ناز کردم. مهردادم با الیاس احوال پرسی کردو نشست. به مبلایی که یکمی اون طرف تر بود اشاره کردمو خودم رفتم سمت آشپزخونه. مامان نشسته بودو سرشو گذاشته بود روی میز. -بابا کجاست؟ با صدای من سرشو برداشتو نگام کرد. مامان-تو اتاقش..کجا بودی تو؟ -یعنی چی؟ مامان-از وقتی از خونه ی بهزاد اومدی هیچ خبری ازت نیست...هرچیم به گوشیت زنگ میزنم در دسترس نیستی. -تو راه بودم. مامان-با این پسره. -مهرداد دوست.... مامان-نمیخواد معرفیش کنی..بهزاد همه چی رو گفت. -بهزاد همه چی رو خیلی اشتباه بهتون گفته. مامان-یعنی چی؟ -ببین مامان..مهرداد اصلا علت جدایی منو ارسان نیست. مامان-پس چی شد که یهویی تصمیم گرفتی طلاق بگیری؟ -نمیتونستم کنار بیام با وجود آیلی. مامان-اما تو خودت خواسته بودی. -آره ولی هیچی وقت توی شرایطش قرار نگرفته بودم که ببینم واقعا میتونم یا نه. مامان-چقدر بهت گفتم یسنا نکن..عزیز دلم نکن ولی کو گوش شنوا..مثل کبک سرتو زیر برف کرده بودیو هیچی رو نمیدیدی...حالا خوب شد؟ چی اخر برات موند؟غیر از فنا شدن تو واون ارسان بیچاره چی برات موند؟ -مامان..دیگه این حرفا واقعا فایده ای نداره. با تاسف سری تکون دادو از جاش بلند شد. مامان-برای چی تنها با این پسره اومدی؟ نمیگی یه بلایی... -مهرداد اونطور آدمی نیست. مامان-به هر حال...کارت اصلا درست نبوده. آب دهنمو قورت دادمو گفتم -باید باهاتون صحبت کنم. فنجونی رو که داشت توش چای میریخت گذاشت کنارو گفت مامان-خب...میشنوم. -باید با هردوتون صحبت کنم. مامان-یسنا باز خریت جدیدته؟ -مامان.. مامان-مامان ...
دانلود رمان عشق و رقص
نام کتاب : عشق و رقص نویسنده : Mina.LoveStar کاربر انجمن نودهشتیا حجم کتاب : ۷۸۰ کیلو بایت تعداد صفحات : ۷۸ خلاصه داستان : این داستان درباره ی پسریه که همراه دوستاش خارج از کشور یه گروه نمایش رقص دارن.و سرگروه رقصشون که یه دختره حین تمرین برای مهمترین شو میوفته و پاش میشکنه و نمیتونه در شو حضور پیدا کنه.بنابراین اعضای گروه دنبال یه نفر دیگه میگردن که جای سرگروه رو پر کنه.و ظاهرا اون دختری که پیدا میشه دقیقتا همونیه که باید پیدا می شد…… قالب کتاب : PDF پسورد : www.98ia.com منبع : wWw.98iA.Com با تشکر از Mina.LoveStar عزیز بابت نوشتن این داستان زیبا . دانلود کتاب
مجموعه رمانهای عاشقانه سری 6
نام رمان : اعتراف نویسنده : MoniRe.S کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان : لعنتی … دلم می خواهد هر چه فحش عاشقانه در دنیا وجود دارد نثارت کنم … که اینگونه وادار به اعترافم کردی! قالب کتاب : PDF وJAR و EPUB (کتاب اندروید و آیفون) و apk دانلود کتاب برای کامپیوتر دانلود کتاب برای موبایل دانلود کتاب برای آندروید دانلود کتاب برای apk نام کتاب : زیتون نویسنده : baste کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان : داستان باده من از شروع در نقطه پایانی آغاز میشه از همون جایی که باده برای زن بودن ، نفس کشیدن، بودن اون جا رو ترک کرده باده تلخ و شیرین …آرام و طوفانی …مستقل و وابسته است پر از تناقض و پر از زیبایی … برای باده همه چیز در شهر آبی رنگ شکل میگیره و در شهری خاکستری به نقطه اوج میرسه …. میتوان زیبا زیست… نه چندان سخت که از عاطفه دلگیر شویم، نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب! لحظه ها میگذرند، گرم باشیم پر از فکر و امید… عشق باشیم سراسر خورشید… قالب کتاب : PDF وJAR و EPUB (کتاب اندروید و آیفون) و apk دانلود کتاب برای کامپیوتر دانلود کتاب برای موبایل دانلود کتاب برای آندروید دانلود کتاب برای apk نام کتاب : 4 دقیقه نام نویسنده : نادیا نصیری “نــ ـ ـانــآ” کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان : این رمان درباره ی نیلا دختر لوس و نازنازی ایه که همیشه با دختر خاله و پسر خاله اس و سامین(پسر کوچیک دوست باباش) باهم ان و خوشن .. یه اشتباه کوچیک نیلایعنی کنجکاویش درباره ی سعید(پسربزرگ دوست باباش) کم کم همه چیزوتغییر میده باعث میشه خیلی چیزارواز دست بده امایه عشق واقعی روبدست بیاره ولی اینکه این عشق دووم میاره؟؟اگه بیاره چه جوری و به چه قیمتی رو با خوندن متوجه میشید..... قالب کتاب : Pdf وJAR و EPUB (کتاب اندروید و آیفون) و apk دانلود کتاب برای کامپیوتر دانلود کتاب برای موبایل دانلود کتاب برای آندروید دانلود کتاب برای apk نام کتاب : پریچهر-قتل ناموسی نام نویسنده : ᶆilad کاربر انجمن خلاصه داستان : این کتاب داستان دختر جوانی در زمان قاجار را تعریف میکند،زمانی که جنس مونث حتی از کمترین حقوق اولیه محروم بودند،جنس مونث پست و بی اهمیت در جامعه شمرده میشد،مونث بودن به تنهایی جرمی بزرگ و نا بخشودنی محسوب میشد و جزای این جرم بسته به خانواده و سطح فرهنگ آن متفاوت بود،،عده ای به خاطر اینکه دخترشان میخواسته خواندن و نوشتن یاد بگیرد اینقدر میزدند تا بیمرد در این روزگار بی رحم ، تلخ و مرد سالار که زن ها حتی به دلیل بلند خندیدن محکوم بودند ، فرصتی برای عاشق شدن نبود ،فرصتی برای دل دادن ...