دانشگاه پیام نورفریدونشهر
دوبیتی
الادخترفدای رنگ وبویت فدای غبغب زیرگلویتبرورازدلت بامادرت کو که فرداشومی آیم گفتگویتبه قربون همون شال سفیدت چطورخوب اومدی هیچکس ندیدتچطورخوب اومدی ازراه بسیار به قربون خداکه آفریدتشوشنبه نشون ازیارم اومد دوشنبه قاصددلدارم اومدسه شنبه چشم براه ودل به امید که چهارشنبه گل بی خارم اومدبه نادونی گرفتم کوره راهی ندونستم که می افتم به چاهیبه دل گفتم رفیقی تابه منزل ندونستم رفیق نیمه راهیمخورآبی که ازروی گچ آیه مگیریاری که میلش وردوجایهاگرصدسال به بالینش نهی سر مکش زحمت که آخربی وفایهبه لبخندآئینه ای تشنه ام به آغوش بی کینه ای تشنه امکسانی که ازعشق دم می زنند چرابین مارابه هم می زنند