دانشگاه بیام نور عسلویه

  • پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد(بدون آزمون)

    بسمه تعالی  دستورالعمل پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد(بدون آزمون) در دانشگاه پيام نور مركز بين المللي عسلويه در سال تحصیلی 90- 1389   مرکز بین المللی عسلویه دانشگاه پیام نوردرراستای دستیابی به اهداف آموزش عالی وبه منظور گسترش دانش وتوسعه برنامه آموزشی تحصیلات تکمیلی وجهت ارتقاء  سطح علمی وفرهنگی ایرانیان از بین داوطلبان ایرانی مقیم داخل و خارج ازکشور وغیر ایرانیان، با شرط معدل وبررسی سوابق علمی- پژوهشی درقالب رشته های مصوب شورای گسترش آموزش عالی وشرایط وضوابط دانشگاه  پیام نور دانشجو می پذیرد.  الف) شرایط پذیرش  1- شرایط عمومی 1-1- اعتقاد والتزام به اسلام یا یکی ازادیان تصریح شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای دانشجویان ایرانی 2-1- التزام عملی به ولایت فقیه ونداشتن عناد با نظام جمهوری اسلامی ایران برای دانشجویان ایرانی 3-1- عدم عضویت در گروه  های محارب و تشکیلات فراما سونری  برای دانشجویان ایرانی وغیرایرانی 4-1- برخورداری از توانایی جسمی متناسب با رشته انتخابی 5-1- نداشتن سوء پیشینه درکشور متبوع یا محل اقامت خود 6-1- داشتن ویزای دانشجویی برای دانشجویان خارجی درصورت نیاز 7-1- سپردن تعهد پرداخت شهریه  2- شرایط اختصاصی 1-2- داشتن مدرک کارشناسی با حداقل میانگین 14از 20 (یا برابرآن در سایر نظام های ارزشیابی ) در مقطع کارشناسی مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ویا وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی تبصره: دانشجویان کارشناسی که حداکثرتا تاریخ 31/6/89 با میانگین نمرات حداقل 14 فارغ التحصیل می شوند می توانند داوطلب تحصیل در دوره کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 90-1389 شوند.  ب) مدارک مورد نیاز  1- برگ درخواست تکمیل شده 2- تصویرآخرین مدرک تحصیلی به همراه ریز نمرات برابراصل شده که میانگین دوره درآن قید شده باشد. تبصره: مدارک دانشجویان خارجی باید به تائید نمایندگی جمهوری اسلامی ایران درآن کشور رسیده باشد. 3- سه قطعه عکس گذرنامه ای جدید 4- سه توصیه نامه از استادان دوره های قبلی دایربرتوانایی تحصیل وتحقیق برای داوطلبان دوره ( دریافت دو توصیه نامه برای شروع وبرسی تقاضا کافی است). 5- گواهی حمایت مالی برای تضمین پرداخت شهریه (ازهر منبعی که دانشگاه تعیین کند) .  ج) شهریه 1- شهریه دانشجویان دوره کارشناسی ارشد پذیرفته شده به شیوه ذکر شده به شرح جدول زیر می باشد: هرواحد دروس عملی وپایان نامه(ريال) هرواحد دروس کارگاهی، سمیناروعملی کم هزینه(ريال) هر واحد دروس نظری(ريال) شهریه ثابت هر نیمسال(ريال) 000/300/3 000/200/2 000/100/1 000/000/11 د- رشته های پیشنهاد ی برای سال تحصیلی 90-1389 به شیوه آموزش محور وآموزشی     -پژوهشی در مرکز بین المللی عسلویه  1- ...



  • آغاز ثبت نام پذیرش بدون آزمون کارشناسی ارشد و دکترا در پیام نور

    رییس مرکز آزمون دانشگاه پیام‌نور از پذیرش بدون آزمون در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی 93-92 ویژه برگزیدگان علمی و استعدادهای درخشان دانشگاه‌ها در دانشگاه پیام‌نور خبر داد به گزارش اخبار پیام نور (PnuNews.com) سلیمی درباره زمان آغاز ثبت نام پذیرش بدون آزمون ویژه برگزیدگان علمی و استعداد درخشان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه پیام نور، گفت: ثبت نام و ارائه مدارک این دانشجویان برای مقطع ارشد از فردا دوشنبه ۱۳ خرداد و برای مقطع دکتری از ۲۰ خرداد به صورت اینترنتی انجام خواهد شد. اسامی دانشجویان برتر دانشگاه پیام نور را سازمان مرکزی پیام نور اعلام می کند (لیست اسامی تا لحظه انتشار این خبر منتشر نشده است) این دسته از دانشجویان که  اسامی آنها به کلیه استانها نیز اعلام می شود برای تایید رتبه با مراجعه به معاونت آموزشی استان خود نسبت به تهیه گواهی خود اقدام کنند به گفته رئیس مرکز آزمون دانشگاه پیام نور، برای مقطع دکتری برگزیدگان رتبه های اول تا سوم دانش آموختگان هر رشته محل، تعداد مقالات مستخرج از پایان نامه یا پذیرفته و چاپ شده در مجلات علمی پژوهشی معتبر، احراز شرایط دانشجوی نمونه کشوری با معرفی معاونت دانشجویی وزارت علوم، رتبه های نخست المپیادهای علمی دانشجویی آزمون سراسری کارشناسی ارشد، دانش آموختگان رتبه اول در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد به طور همزمان از جمله شرایط شرکت در پذیرش بدون آزمون این دوره از دو مقطع ارشد و دکتری این دانشگاه اعلام شده استبرای دانلود آیین نامه و شرایط پذیرش بدون آزمون دانشجویان ممتاز در مقطع ارشد پیام نور کلیک کنیدبرای دانلود آیین نامه و شرایط پذیرش بدون آزمون دانشجویان ممتاز در مقطع دکتری پیام نور کلیک کنید

  • تكميل ظرفيت كارشناسي ارشد فراگير براي اولين بار

      معاون سنجش و آموزش دانشگاه پیام نور با تشریح جزئیات تکمیل ظرفیت کارشناسی ارشد دوره های فراگیر گفت: هزار و 800 ظرفیت جدید برای دوره کارشناسی ارشد فراگیر وجود دارد.به گزارش خبرنگار مهر، عبدالله معتمدی امروز شنبه در نشست خبری در دانشگاه پیام نور با بیان اینکه دانشگاه پیام نور به عنوان ابردانشگاه‌های کشورهای آسیایی یا جهان اسلام یا بین‌المللی فعالیت می‌کند، گفت: یک میلیون و 41 هزار و 279 دانشجو در دانشگاه پیام نور تحصیل می‌کنند.اعلام جزئیات تکمیل ظرفیت کارشناسی ارشد فراگیرمعاون سنجش و آموزش دانشگاه پیام نور از تکمیل ظرفیت کارشناسی ارشد فراگیر خبر داد و گفت: تا کنون شش هزار نفر ثبت نام کننده در کارشناسی ارشد فراگیر داشته‌ایم با این وجود بخشی از ظرفیت‌ها در کارشناسی ارشد خالی مانده است لذا از هفته آینده از طریق سازمان سنجش و آموزش کشور برای دوره‌های ارشد فراگیر اقدام به اعلام تکمیل ظرفیت خواهد شد.معتمدی خاطرنشان کرد: ظرفیت‌های جدیدی برای واحدهای مجری کارشناسی ارشد پیام نور اعلام می‌شود که به این ترتیب برای همه مراکز و واحدها در هر رشته 10 نفر به ظرفیت پذیرش اضافه خواهد شد و بر این اساس کلیه کسانی که در آزمون فراگیر ارشد پیام نور شرکت کرده‌اند می‌توانند مجدداً به سایت سازمان سنجش مراجعه و در صورتی که در تکمیل ظرفیت قبول شده باشند از محل قبولی خود مطلع شوند.امکان پذیرش در انتخاب اول برای قبول شدگان ارشد فراگیرمعاون سنجش و آموزش دانشگاه پیام نور افزود: ممکن است پس از اعلام تکمیل ظرفیت محل قبولی افرادی که پیش از این به عنوان قبول شدگان ارشد فراگیر معرفی شده‌اند تغییر کند به این ترتیب که اگر داوطلبی در انتخاب دوم خود پذیرفته شده بود اکنون به دلیل افزایش ظرفیت‌ها در انتخاب اولش امکان پذیرش پیدا می‌کند.هزار و 800 ظرفیت جدید برای کارشناسی ارشد فراگیروی تعداد داوطلبان فراگیر ارشد دانشگاه پیام نور را 100 هزار نفر عنوان کرد و گفت: دو هزار و 500 نفر در فراگیر ارشد پیام نور پذیرفته شده بودند که در حال حاضر با احتساب اینکه 180 رشته محل کارشناسی ارشد فراگیر داریم و در هر رشته محل 10 نفر به ظرفیت اضافه شده است، حدود هزار و 800 نفر جدید در تکمیل ظرفیت به پذیرفته شدگان پیام نو اضافه می‌شوند.پذیرش دانشجو در مراکز بین المللی پیام نور از نیمسال دوم امسالمعتمدی از پذیرش دانشجوی پیام نور در دو مرکز بین‌المللی کیش و عسلویه این دانشگاه از نیم سال دوم سال تحصیلی جاری در مقطع کارشناسی ارشد خبر داد و گفت:‌ در مرکز بین‌المللی عسلویه مقطع کارشناسی ارشد شش رشته مدیریت بازرگانی، حسابداری، فناوری اطلاعات، ...

  • بگو مگوی ما !

    بگو مگوی ما !

    با مسئول محل کارم دعوا بالا گرفته بود من حرف خودم می زدم او هم حرف خودش .دوستام همیشه نصیحتم میکنند که با ریئست این همه جر وبحث نداشته باش وباید تسلیم حرفای او باشی ! اما مگه میشه نمی تونم حق خوری هاش را نادیده بگیرم هروقت حرفی زده حرفی از من هم تحویل گرفته ، خلاصه اینکه آب ما دوتا تو یک جو نمیره!   او میگه هر پستی که بهت میدم باید بپذیری باید هر کاری رو تجربه کنی می دونید چرا از حرفاش بدم میاد چون فقط این قانون رو واسه من عملی میکنه ومی خواد  خودش و موقعیش پیش بقیه خراب نکنه ! ولی گذشته از اینا من نمی تونم کوتاه بیام آخه این تجربه واسم سنگینه هیچ وقت تصور نمی کردم در این پست مشغول به کار بشم ! گمان بد نکنید بهترین پست در محل کارم هستش ولی گرفتاریش زیاده ! همیشه هندونه زیر بغل من میذاره و میگه این کارا فقط از تو بر میاد ولی من گول حرفاش نمی خورم ! بهش گفتم : در این پست مهارت ندارم . ولی میدونم که میخواد من رو شکنجه بده  با کینه و کدورتی که قبلا از هم داشتیم بر سر همین حق خواهی و عدالت شکنی ! ولی این رو هم  می دونم که هر دوتامون مغرور و خودخواه هستیم تا به حال هیچ کدوم ما کوتاه نیومده خدا عاقبت رو به خیر کنه ! درد شدیدی تو سرم احساس می کنم  اوه همه اینا خواب بوده ، هوا گرگ ومیشی هستش واسه نماز باید بلند بشم هر چند همه اینا خواب بوده بازم خیالم راحت نیست .میدونم این مدیره میخواد امسال حال من رو بگیره !تو خواب هم ،دست از سرم بر نمیداره .ولی حیف شد یه مشتی تو خواب حواله اش نکردم !                        اینا جرو بحث من و مدیرم بوده تو خواب                    البته تو بیداری هم با هم نمی سازیم !!!  

  • رمان عشق به سبک6

    شکوفه در حالیکه میخندید:خب دیگه مینا جون با اجازتون دو تا اتاق این جوونا رو یکی کنیم ....._هرجور صلاح میدونی شکوفه جانچه زدوم با هم عیاق شدن ... مینا جون و شکوفه جون ..... دوستی مادر زن و مادر شوهر چه شود؟شکوفه جون انگار دست بردار نبود این دفعه نوبت بابا بود که ازش اجازه بگیره :اقای کامیاب اجازه میفرمایید؟بابا هم رضایتشو اعلام کرد و شکوفه جون با گذاشتن شناسنامه ها جلو متصدی تقریبا کل هتل رو خبر کرد.هلهله ای شد بیا و ببین ...... سیل تبریکات از سوی مهمانان و کارکنان هتل سویمان روانه میشد و ما ناگزیر با لبخند جوابشونو میدادیم. کم کم انقدر تعداد مردم زیاد میشد که من و امیر گم شده بودیم بینشون .... بین اون همه ادم داشتم خفه میشدم که متصدی هتل کلید اتاق دونفره ای رو با چشمک تحویلمون داد و برامون ارزوی خوشبختی کرد. با هزار بدبختی راهمونو از بین اون جمعیت کشیدیم و رفتیم._خدا خیرش بده ... خوب جیم شدیما !دیگه داشتم خفه میشدم.در اسانسورو باز کرد: خدا مامان شکوفه ی منم خیر بده ......تاب تحمل نگاه اتشینشو نداشتم.سرم ناخوداگاه به سمت پایین میرفت ..... با اوردن دستش زیر چونم سرمو بلند کرد ...... حرارتش از دور منو میسوزوند. تپش های قلبش در کنار صدای ناهنجار اسانسور هم به گوش میرسید ......با توقف اسانسور به خودمون اومدیم. در اسانسور باز شد و پیرزنی خیره به صورت های سرخ ما لگان وارد شد و ما خارج..... وسایل اتاقمو به کمک امیر بیرون اوردم و کلیدشو تحویل دادم. وارد اتاق دونفرمون شدیم . زیر سنگینی نگاه امیر وسایلو جا به جا کردم و همه چیزو مرتب گذاشتم سرجاش ...... التهاب نگاه امیر ارسلان منو میسوزوند . میدونستم بیتاب دیدن موهاییه که تا به اون روز ندیده بود اما من مجالی میخواستم که موهامو مرتب کنم. انگار فهمید چون بلند شد و رفت دستشویی تا مهلتی به من بده برای در اوردن چادر و مانتوم. تر و فرز لباسای سفیدمو با یه تی شرت بنفش و شلوار جین برمودا عوض کردم.موهامو مرتب کردم و ارایشمو پررنگ تر. صدای بسته شدن در توالت اومد. جلوی اینه بودم و روی برگشتن نداشتم.قلبم توسینم بالا و پایین میپرید و با هر قدمی که امیرارسلان به سمتم برمیداشت ضربان قلبم تندتر میشد. یک ..... دو ..... سه ..... حالا درست پشت سرم بود و نفس های گرمش گردنمو نوازش میداد. اروم از شونه هام گرفت و برم گردوند . دو چشم میشی فریاد عشق سر داده بودند. : اعتراف میکنم حتی فکرشم نمیکردم که فرشته کوچولوی من انقدر خواستنی باشه ..... با یه حرکت سریع تو اغوشش جا گرفتم .اغوش ستبرش حالا پناهگاه من بود. نفس عمیقی کشیدم و مشاممو پر کردم از عطری که دیوونم میکرد.امیر پیشونیمو با لب هاش نوازش میداد و من به اهنگی که ...

  • رمان دو نیمه سیب 6

    یخیلی جالب بود .. برای رقص آهنگی رو گذاشتن كه من اونشب یادش افتاده بودم . لیدی این رد كریس د برگ .. بلند شدیم . از این كه قرار بود عزیزترین کسمو الان تو اغوشم بگیرم هیجان خاصی داشتم .. رفتیم وسط افتادیم کنار یلدا و پویا .. یلدا لبخند ملیحی بهمون زد و دستش رفت رو شونه پویا . خیلی آرووم و لاو تو لاو شروع به رقصیدن کردن .. نمیدونم کی اون وسط كل چراغا رو خاموش کرد همه جا تاریک شد .. صدای همه در اومد .. دو سه تاشو روشن کردن .. باید شروع می كردیم . دستامو بردم جلو . با احتیاط كمر ندا رو گرفتم . ندا هم دستاشو دور گردنم حلقه كرد . .. تو اون فضای رمانتیک و اون چراغای خاموش روشن ، تنها چیزی که دلم می خواست ندا بود که الان توی آغوشم بود .. با شعر آهنگ شروع كردم باهاش رقصیدن I've never seen you looking so lovely as you did tonight هیچوقت تورو اینقدر دوست داشتنی ندیده بودم که امشب شدی I've never seen you shine so bright هیچوقت انقدر تورو درخشان ندیده بودم I've never seen so many men ask you if you wanted to dance تا بحال نمیدونستم که چرا اینقدر مردها میخوان با تو برقصن They're looking for a little romance اونا به دنبال کمی حال و هوای عاشقانه بودن Given half a chance میخواستن شانس کمشون رو امتحان کنن واقعا چقدر احساس خوشبختی می كردم . به این فكر كردم كه چه پسرهائی كه حاضرن چه كارهائی بكنن تا به جای من تو این لحظه باشن و ندا رو داشته باشن . اما ندا مال من بود . حتی اگه با كس دیگه ای ازدواج می كرد باز هم مال من بود . هیچ چیزی نمی تونست خواهر برادری ما رو از بین ببره . ما تا ابد مال هم بودیم . .. دستامو روی لباس قشنگی كه اونشب پوشیده بود جا به جا كردم . دوست نداشتم این حس بهم دست بده . ولی با احساس نرمی پهلوهاش زیر دستم نا خودآگاه احساس خاصی تو وجودم بیدار شد . برای یه لحظه مجسم كردم زیر این لباس بدن ندا قرار داره .. و سریع سعی كردم از این حس بیام بیرون And I've never seen that dress you're wearing تا بحال این لباسی رو که پوشیدی رو ندیده بودم! Or that highlights in your hair یا اون های لایت موهات رو That catch your eyes بطوری که چشمات رو پوشوندن I have been blind کور بودم که نمی دیدم واقعا انگار اون لحظه داشتم برای اولین بار ندا رو می دیدم . زیبائیش رو ، عطر تنش رو ، و ... تحریك كنندگیش رو . یه لحظه نگام رفت سمت یلدا .. جوری که كسی متوجه نشه با زرنگی تمام پویا داشت می بوسدش .. هنوز گرمی و مستی مشروب تو سرم بود .. گرمای بدن ندا هم رفته بود تو تنم .. چقدر دلم می خواست منم لبای ندامو بوس می کردم .. کاش منم می تونستم .. انگار تازه داشت احساسات واقعیم طبق قانون مستی و راستی بیدار می شد . برگشتم سمت ندا و بیشتر به خودم فشارش دادم و لبخندی تحویل صورت قشنگش دادم نمی دونم درست متوجه می شدم یا نه ؟ ولی احساس می کردم ...

  • رمان دو نیمه ی سیب جلددوم-8-

    *همش دعا مي كردم كار نيما جور بشه، مداركو پويا برده بود، تا حدودی آرامش به خونه برگشته بود، بابا دیگه عصبي نبود، البته اكثر وقتا تو خودش بود ولی اوضاعش روبراهتر شده بود، نمي دونم به چي فكر مي كرد؟ اما مطمئن بودم بي ارتباط به من و نيما نبود، مادرم كه روحيش کاملا" عوض شده بود، به خودش می رسید، غذاي خوشمزه درست مي كرد... تازگیا منم بهش كمك مي كردم تا به قول خودش آشپزی یاد بگیرم و برا بچش غذاهاي خوب درست كنم.مدتی بود خیلی سرفه میکردم، صدام بیشتر وقتا گرفته بود، آخرین باری که رفتم دکتر نظرش این بود که سرفه هام ریشه عصبی هم داره، چون داروی آنتی بیوتیک و آلرژی جواب نمی داد....كار پايان نامه تموم شده بود و قرار بود ، استاد هر روز طبق برنامه ريزي نتيجه كارو اعلام كنه ، پايان نامه دو بخش بود، كار گروهي و انفرادي ، كار گروهي ما به لطف آقاي حسيني بدون نقص بود و با اولين جلسه تائيد شد و اما قسمت انفرادي يكم لنگ مي زد ، تو فرجه اي كه داشتم ايرادا رو با راهنمائيهاي استاد و كمك آقاي حسيني رفع كردم ، دوشنبه نوبت دفاعم بود، بعد از اتمام كلاسا استاد اومد برای شنیدن نظرات و دادن نمره نهایی ، من آخرين نفر بودم ، بعد از يه بررسي و صحبت من پايان نامه امضاء شد، خوشحال بودم، اين يعني فارغ التحصيل شدن ، سريع به نيما زنگ زدم، اونم خيلي خوشحال شد، هوا كم كم داشت تاريك ميشد، زود از دانشگاه زدم بيرون، واي چه هواي سردي!! برف سنگيني مي باريد، با سرعت حركت كردم، تو ايستگاه اتوبوس هيچكس نبود، از تاكسي كه هيچ... تكيه دادم به ميله ايستگاه اتوبوس ، از سرما مي لرزيدم، اگه نيما بود امكان نداشت من اينجا يخ كنم، با اين فكر اشكم جاری شد، دست خودم نبود، همیشه با خودم فکر می کردم وقتی فارع التحصیل بشم چه خبر میشه؟ اما الان هیچ اتفاقی نیفتاده بود ، من و تنهایی ...سوار اتوبوس شدم واشك ريختم، پياده شدم واشك ريختم، اواخر بهمن بود، الآن يك سالي ميشه كه نيما براي كار رفته عسلويه، چه سال پر فراز و نشيبي بر من گذشته بود، چطور تونستم طاقت بيارم؟ ... تنها کار مثبتیی که نیما انجام داد این بود که ازم خواست عيد و برم پيشش ، چطور مي تونستم مادر و پدرم با اين حال تنها بذارم و برم؟ نيما كي مي خواست دست از كينه توزي برداره؟ من بهش جواب رد دادم با اينكه قلبا" راغب بودم برم، حالا که اوضاع خونه روبراه شده درست نیست من دوباره همه چیزو خراب کنم... همه اميدم به اين بود كه كار نيما جور بشه و اون مجبور بشه برگرده، يعني ميشه؟انگار آسمون هم با من همدردی می کرد، بد می بارید،ازاتوبوس پياده شدم، تو خيابون هيچكس نبود، بارش سنگين برف و تاريكي مردم و كشونده بود تو خونه هاشون، نمي تونستم ...