خیام خوانی بخشو
خیام و خیام خوانی در بوشهر
خیام در بوشهر من بي مي ناب زيستن نتوانم بي باده كشيده بار تن نتوانم من بنده ی آن دمم كه ساقي گويد يك جام دگر بگير و من نتوانم رباعيات خيام به سبب وجود محفلي خاص كه فقط در شهر بوشهر اجرا مي شود ريشه دروجود ساكنان اين بندر پير دارد اين رباعيات در بزم ها ومحفل هاي شادي ريتميك و با لحن هاي خاص و متفاوت خوانده شده و دراجراي مراسم معمولا ساز فلوت يا ني جفتي و ضرب خواننده را همراهي مي كنند و كساني كه در محفل حضور دارند نيز با زدن شپ هاي (دست زدن) منظم شور و هيجان مراسم خيام خواني را دو چندان مي كنند تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری کفنم چاک دهم زندگی از سر گیرم لازم به ذكر است كه بعضا خواننده در مقدمه آوازي مرتبط با محفل را نیز مي خواند . در اين مراسم اصولا از رباعيات خيام استفاده مي شود ولي به سبب ايجاد شور بيشتر در حاضرين از اشعار شاعران محلي و به ندرت از فهلویات نيز استفاده مي شود. برای مثال به: دیگه ناشم /عامو علی /می خوام بشم تنگ تکو /دختر که یکیش بس و برگ کنارمی توان اشاره کرد. رقص هاي ويزه اي اين مراسم دارد كه به امروزه ندرت اجرا مي شود از خواننده هاي معروف اين مراسم از باقر آرامي,بخشو ,سلمان كورو مي توان ياد كرد افسوس که نامه ی جوانی طی شد آن تازه بهار زندگانی طی شد وآن مرغ طرب که نام او بود شباب افسوس ندانم که کی آمد کی شد
آشنایی با زندگی شادروان باقر آرامي
سکته ي مرحوم محمد شريفيان و نظر مثبت مرحوم سيد امير امامزاده اي که بزرگ محله شنبدي و گرداننده ي اصلي سينه و نوحه ي مسجد شنبدي بود، در اين مسجد شروع به نوحه خواني کرد. بعد از اتمام مراسم سينه بنده و امير مظلوم زاده وي ... باقر آرامی باغملایی از جمله نوحه خوانان قدیمی بوشهر می باشد. وی در سال1324 هجری شمسی در بوشهر متولد شد و در سال1334 در سن ده سالگی شروع به نوحه خوانی نمود.در سن ده سالگی شروع به نوحه خوانی نمود. هنگامی که نوجوان بود در غیاب نوحه خوان محله شروع به نوحه خوانی می نمود. در زمان خدمت سربازی مرحوم کردی زاده (بخشو) نیز نوحه می خواند. آرامی در اکثر مساجد و حسینیه های شهر بوشهر نوحه خوانی و مداحی نموده از جمله در محله شنبدی، حسینیه سیدمحمد و مسجد توحید کوی سنگی، مسجد باغملا، حسینیه شهدای باغ زهرا، مسجد امام زاده جفره علیباش، مسجد سرتُل، مسجد صاحب الزمان(عج) کوی جبری، حسینیه زیارتیهای کوی جبری و مسجد جوادالائمه باغ زهرا. مرحوم آقا سیدعلی مهیمنیان که از نوحه خوانان و نوحه سرایان بنام آن دوره بوده، گاهی اوقات از مرحوم بخشو و باقر آرامی دعوت می نموده که به جای ایشان نوحه خوانی کنند. آقای آرامی علاوه بر نوحه خوانی در شروه خوانی و خیام خوانی نیز تبحر خاصی داشته و در سرودن اشعار نوحه نیز تجربه داشته. به گفته آرامی در گذشته حلقه ی سینه زنی سه یا چهار یا پنج بُر1 می شد که پیش خوان (یعنی نوحه خوان اول) مراسم نوحه خوانی را به نوحه خوان اصلی تحویل بدهد. و این چند بُر شدن بستگی به جمعیت و گرم شدن مراسم سینه زنی داشت که چه موقع نوحه خوان وارد حلقه سینه زنی شود. آرامی در خاطرات خود می گوید موقعی که می خواستیم نوحه جدیدی بخوانیم، اشعار آن را روی برگه می نوشتیم و به سینه زنان می دادیم و آنان با خواندن از روی برگه، نوحه ها از بَر2 می شدند ولی در مسجد شنبدی این کار نمی کردیم و سینه زنان به محض یک بار شنیدن نوحه جدید، آن نوحه از بَر می شدند و به نوحه خوان جواب می دادند. باقر آرامی به جز در محله خود به محله های دیگر نیز برای سماع نوحه می رفتند و بخصوص برای گوش دادن به صدای بخشو به مسجد دهدشتی و صلح آباد. داشتن صدای خوب در خانواده ی آرامی موروثی بوده و پدر ایشان نیز اهل شروه خوانی بوده و صدای دلنشین خوبی داشته. آرامی در آن زمان با نوحه خوان های دیگر ارتباط تنگاتنگی داشته و با همه دوست بوده اند از جمله با مرحوم بخشو و همچنین مرحوم آقا سیدعلی مهیمنیان که او را استاد خود و بخشو می دانست. مرحوم باقر آرامی از زبان هم محله های خود: شريک در غم و شادي مردم حاج رضا عبدا...زاده (از پيشکسوتان باغ ملا): مرحوم ...
«ممد نبودی بینی»: از بوشهر تا فتح خرمشهر...
پایگاه اطلاع رسانی تبیان نیوز : خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه فرهنگ و هنر- کافی است چشمانت را ببندی و به نوای ماندگاری دل بسپاری که بسیاری را با خود همراه کرد و به جبهه ها کشاند. محمد جهان آرا را ببینی و همه مردان مردی که از جان و مال خود گذشتند تا خرمشهر، بار دیگر، خرم شود و بخشی از مام وطن. یارانی که غریبانه پر گشودند تا من و تو بهتر و آسودهتر زندگی کنیم و یادشان را گرامی داریم بی خبر از آن که با تن سپردن به روزمرگی ها نام و خاطره شان را فراموش کردیم. اما هنوز هم با شنیدن نوحه «ممد نبودی ببینی» خاطرات بسیاری در ذهنمان نقش میبندد و همچنان این ملودی تاثیرگذار است. نوحه «ممدنبودی ببینی»، آنگونه که محسن شریفیان، پژوهشگر موسیقی میگوید به یک ملودی بوشهری برمیگردد که سالها پیش توسط جهانبخش کردی زاده (بخشو) در ایام محرم و صفر خوانده و اصل آن با مطلع «لیلا بگفتا ای شه لب تشنهکامان/ دستم به دامان، آقا الامان» آغاز میشده است. سال 1349، ناصر تقوایی با ساخت مستند «اربعین» به ارائه تصویری شاعرانه از مراسم سوگواری در بوشهر پرداخت و نه تنها نوای دلنشین جهانبخش کردیزاده را ماندگار کرد که بخشی از آداب و رسوم مردم بوشهر به هنگام سوگواری و نوحهخوانیهاشان را به مردم علاقهمند شناساند. نوحه «لیلا بگفتا...» نیز یکی از همین نوحه ها بود. حالا دیگر تنها بوشهریها، جذبه صدای بخشو را نمیشناختند و مردم شهرهای دیگر هم دلشان میخواست محرم و صفر به بوشهر بیایند، صدای بخشو را بشنوند، بر گرد او حلقه زنند و با ریتم هماهنگ سنج و دمام، به اینسو و آن سو روند. محسن شریفیان: نوحه «ممدنبودی ببینی» به یک ملودی بوشهری برمیگردد که سال ها پیش توسط جهانبخش کردی زاده (بخشو) در ایام محرم و صفر خوانده می شده است سوم خردادماه 1361 خرمشهر، ازاد شد. همزمان با آزادسازی خرمشهر، جواد عزیزی که خود یکی از رزمندگان بود، شعر تازهای در رثای محمد جهان آرا، فرمانده لشکر خرمشهر سرود که بر مرکب نوحه بخشو با مطلع «شاه گفتا ای شه لب تشنه کامان» سوار کرد؛ سرودی که با صدای غلام کویتیپور به گوش من و تو رسیداینگونه آغاز میشد: «ممد نبودی ببینی/ شهر آزاد گشته/ خون یارانت پرثمر گشته...» کویتیپور، از محمد جهان آرا و رشادتهای او خواند و خیلی زود توانست بر مخاطب خود تاثیر گذارد و احساسات او را برانگیزد. شاید بهاین خاطر بود که سالها پس از او، محمدرضا علیقلی، نوحه ممد نبودی را به قالب ارکسترال درآورد؛ سرودی که اینبار با صدای مسعود کرامتی شنیده و پخش شد. «ممد نبودی ببینی» را کویتی پور و مسعود کرامتی خواندند و رادیو ...
از سی نیز تا سیراف
از سی نیز تا سیراف محققین و نویسندگان: شهریار خان محمدی، مهندس هادی موالی از همان روز اول که به استان بوشهر، سرزمین نخل و خورشید، که دارای مردمی خونگرم باصفا و پرکار است سفرکردم در وجود این استان در زمینه های مختلف فرهنگ و هنر، معماری، دریانوردی و مقاومت و مبارزه با بیگانگان گوهر های گرانبهایی یافتم و پی به وجود پر مقامش بردم. استان بوشهر از قدیم الایام، تا به امروز غریبه های زیادی را در خود جای داده است و در نقاط مختلف این استان بعضی مواقع دیده ام کسانی که به این استان سفر می کنندماندگار می شوند یا به سختی دل می کنند. در کل موقعیت جغرافیایی و تار و پود زندگی در این استان دارای رتیم خاصی است. غریبه احساس غربت نمی کند، خاکش پر مهر و دامن گیر است. در بوشهر سنگریزه ها، نخل ها و دریا سخن های فراوان از شهید رئیس علی دلواری و یاران وفادارش می گویند. تمامی سرزمین بوشهر با افتخار از دل های عاشق و لبهای تشنه مبارزان دلاور که شجاعانه در مقابل متجاوزان ایستادند سخن می گویند. هر چه از این سرزمین نخل و خورشید بگوییم باز کم گفته ایم. لنز دوربین عکاسی و فیلم برداری ما رو به هنرها و مراسم زیادی باز می شود. مردم خونگرم بوشهر همه ساله با داغ دشت کربلا داغداراند و خونین اشک، و در ایام سوگواری نهضت عزاداری را بر پا می دارند و در این راه بسیار می کوشند و همه ساله در مساجد محله های قدیمی کوی شنبدی، کوی دهدشتی، کوی بهبهانی، کوی جبری، کوی کوتی و کوی سنگی شاهد سینه زنی آنها بصورت دایره وار هستیم و در این راه زحمات و شور عشق نوحه خوانان و نوحه سرایان قابل تحسین است. آوایشان اشک را در چشمان جاری و دل را برای شهید دشت کربلا خونین می کند. برای ایام محرم کسان زیادی با عشق و شور شعر سرودند و برای شعر و نوحه ها آهنگ ساختند و نوحه خواندند و یا از مهمانان عزادار حسینیه ها، مساجد و تکیه ها پذیرایی کردند و نذری های بسیار دادند. نوحه های ایام محرم بسیارند و نام آن عزیزانی که برای ایام سوگواری شعر سرودند و یا آهنگ بر روی شعر ساخته اند نیز جاودان و بسیار.نوحه ها در مراسمات با آوای گرم و دل نشین و ریتم بسیار زیبا خوانده می شوند. هر گاه این آواها که با غم و شور درون همراه است از نفس نوحه خوانان بر می خیزد، در دل عزاداران سینه زن که گرداگرد نوحه خوان سینه می زنند غوغایی برپا می شود. در استان بوشهر مداحان و نوحه سرایان زیادی با نوای جانسوزشان در مراسم عزاداری سید الشهداء خدمت کردند وهمواره به این راه عاشقانه ادامه می دهند. آن هایی که در قید حیات نیستند یادشان گرامی و جای پایشان همیشه سبز و آن عزیزانی که به این راه پر شور و عشق ادامه می دهند آوای ...
نوحه ی محرم ـ ای شیعه مگر قتل شه کرببلا شد
نوحه ی محرم ناخدا عباس دریانورد ای شیعه مگر قتل شه کرببلا شد یا ماه عزا شد یا ماتم فرزند علی شیر خدا شد در دشت بلا شد
نوحه ی محرم ـ یاران زمین کربلا خون گرفته
نوحه ی محرم شعر و آهنگ: محمد فتوت یاران زمین کربلا خون گرفته خون حسین و یارانش از دجله تا هامون گرفته زینب سر به زانو با دل پر خون گرفته
واحد ـ شيعه زن بسر ز ره وفا به عزاي نوگل مصطفي
واحد ماه محرم متن ویرایش شده ی این نوحه در این بخش تقدیم می شود. با تشکر از دوست بزرگوارم «پگاه» که متن کامل این نوحه را فرستادند. برای رعایت امانت و سپاس از زحمات دوست خوبم «پگاه» متن ارسالی ایشان با رنگ قرمز مشخص شده است. ناخدا عباس دریانورد راک هندی شيعه زن به سر ز ره وفا به عزاي نوگل مصطفيكه بريده شمر لعين ز كين سر آن جناب را از قفاچو شنيد خواهر مضطرش كه بريده شمر لعين سرش بدريد جامه صبر و زد به سر آن صبيه ی مرتضي به فغان و ناله ز حد فزون بشد از خیام حرم برون به میان خاک و میان خون چو بدیده آن شه مه لقا چو بديد جسم برادرش كه نبُد به تن سر انورشبشنيد از ره حنجرش كه بخواند سورة هل اتي بگرفته پیکر پاره اش به بغل نموده نظاره اش که بُدی فزون ز ستاره ها همه زخمهای پر از جفا بنمود رو به برادري و خطاب بر تن بي سريكه كدام قوم ستمگري، بجهان نموده چنين جفابه مقام جد مطهرت، بجلال باب غضنفرتتو به حق حرمت مادرت بده پاسخ اي شه لافتيتو برادرا بگو از وفا سخني به زينب بي نواتو به نوجواني قاسم و تو به فلب پاره ی مجتبيسر تو به روي سنان كين، تنت اوفتاده ابر زمينهم اسير فرقه دون به بين حرم مطهر مصطفي بَلَغَ العُلی بِکمالهِ کَشَفتَ دُجی بجمالهِحَسُنت جَمیعُ خِصالهِ بِدَلَ اَلجمیعُ بِمالَهابنگر تو پور علیل خود و حرمسرای جلیل حودهمه دختران اسیر خود به میان لشکر بی حیا بنگر چه سان شهداي خود به زمين و دشت بلاي خودهمه اوفتاده به جاي خود ز جفاي فرقه اشقياتو شها به بزم عزا نگر، تو به محفل و اين سرا نگرهمه شيعه ی با وفا نگر، نظري به مجمع بي ريابده نصرتي به شه جوان كه شده به عالميان عيانز سياست و ز عدالتش، متحير و همه يك صداچه حزين نواي تو ناخدا چه قيامتي است در اين عزاچه عزا؟ عزاي شهنشهي كه نموده وعده ی خود وفا دانلود واحد شیعه زن به سر ز ره وفا ـ نوحه خوان ایمان میرشکاری
زنده یاد استاد جواد معروفی
زندگی نامه استاد جواد معروفی: سال هـزار و دويست و نود و يك در تهران چشم بر جهان گشود. مادرش "عـذرا" و پدرش "موسی معـروفی" از شاگردان برگزیده درویش خان و از موسيقی دانان بزرگ دوره خود بود. پنج سال داشت که خواهـرش "نرگس" به دنیا آمد. چند سال بعـد در هـمان دوره کودکی مادرش را از دست داد و در خانواده پدری بزرگ شد. ابتدا موسيقی را از پدر می آموخت و تار می نواخت و با نواختن ويولن نيز آشنا شد .بعـد از دوره ابتدایی، در چهارده سالگی در دوره ای که وزيری مدير هـنرستان موسيقی بود، به آنجا رفـت و به تحصيل مشغول شد. به پيانو روی آورد و نزد خانم تاتیانا خاراطیان به یادگـیری تکـنیک نوازندگی پیانوی کلاسیک مشغول شد. اتودها و پرلودهای شوپن، سوناتهای موتسارت، بتهوون، شوبرت و فـوگ های باخ را با مهارت می نواخت. در کناد موسیقی کلاسیک، موسیقی ایرانی را هـم ادامه داد و تحصيلات موسيقی را نزد عـلی نقی وزيری کامل کرد. در هجده سالگی با "شـمس زمان" ازدواج کـرد که حاصل این ازدواج چهـار فــرزند بود. "منوچهر" ،" شکوه زمان ( گـیتی )" ، "ژیلا" و "فـرهاد". درسال هـزار و سيصد و دوازده (در بيست و يك سالگی) به دليل استعداد شگـرفـش در موسيقی به استخـدام وزارت فـرهـنگ وقـت در آمد و معـلم موسيقی مدارس تهران شد و به آموزش سلفـژ و ديکته موسيقی در هـنرستان پرداخت. او از سال هـزار و سيصد و نوزده هـم زمان با افـتتاح راديو به اين موسسه پيوست و سال ها تک نواز پيانو بود. از سال هـزار و سيصد و سی و دو به سرپرستی موسيقی راديو منصوب شد و هـمزمان با آن به عـضويت شورای عـالی موسيقی نيز در آمد. معـروفی هـمچنين رهـبر ارکستر شماره يک و رهـبر ارکستر بزرگ گـلها بود. او تنظيم آهنگ های شيدا، عارف، رکن الدين خان و درويش خان و بسياری ديگـر از آهـنگسازان معـروف ايرانی را به عـهـده داشت. خودش می گويد: "از بدو تاسيس راديو در سال هـزار و سیصد و نوزده در آنجا هـم مشغول شدم. در آن موقع سنی نداشتم ولی هـم نوازنده پيانو بودم و هـم رهـبر ارکستر شماره يک. سال اولی که راديو تاسيس شد، در اولين ارکستر راديو اين نوازنده ها بودند: صبا، حبيب سماعی، حسين تهرانی، مرتضی نی داوود و خود من. بعدها که برنامه گلها تاسيس شد من رهـبر ارکستر آن شدم و نوازنده پيانو و سوليست هـم بودم. برای ارکستر گـلها هـم قطعاتی تنظيم می کردم." او در نواختن پيانو برای موسيقی ايرانی، از روش مشير هـمايون بيشتر از مرتضی محجوبی اقـتباس می کرد. اما شيوه ای ويژه و يکتا داشت که تکـنيک در آن آشکار بود. معـروفی بيش از چهل سال سابقـه فعاليت در زمينه آهـنگسازی دارد. معـروفی و پدرش نخستين کسانی محسوب ...